اسکات بسنت درکی کلی از تأثیر سیاستهای انبساطی ژاپن بر تضعیف ین داشت، اما به نظر نمیرسد که در آن زمان جزئیات بیشتری از سیاستهای آبهنومیکس را فهمیده باشد. او با وجود این عدم قطعیت، سرمایهگذاری بزرگی روی این سیاستها انجام داد.
امروز در بازارهای مالی روز اسکات بسنت است، و این یعنی همه در تلاش هستند تا شناخت بیشتری از او به دست آورند. به عنوان فردی که در حوزه ارزهای خارجی فعالیت دارد، بسیاری از فعالان بازار از او حمایت میکنند.
به عقیده برخی، تجربه در معاملات کلان جهانی برای سیاستگذاریهای کلی اقتصادی بسیار مفیدتر از تجربههای دانشگاهی است، اگرچه واقعیتهای سیاسی اجرای این سیاستها ممکن است دیدگاه متفاوتی ارائه دهند. یکی از بهترین راهها برای آشنایی با بسنت، شنیدن روایت او از معاملهاش در بازار ین در سال ۲۰۱۳ است. او این تجربه را اینگونه شرح میدهد:
کمی بعد، در روزی که هرگز فراموش نخواهم کرد، با مشاور آبه، کویچی هامادا، که استاد اقتصاد در دانشگاه ییل و یک ژاپنی مقیم خارج بود، ملاقات کردم. همراه با جورج سوروس و همکارم فرانسیس براون در باشگاه خصوصی تاریخی موری واقع در محوطه دانشگاه ییل شام خوردیم. پروفسور هامادا اصول اولیه آبهنومیکس را توضیح داد. به دلیل مشکلات شنوایی سوروس و پروفسور، همراه با لهجههای مجارستانی و ژاپنی آنها، بسیاری از مکالمات باید تکرار میشد. با هر توضیح پروفسور، من بیشتر و بیشتر به شدت حرکتهای بازار در صورت اجرای این سیاستها هیجانزده میشدم. مطمئن شدم که آبه و تیم مشاورانش منابع دفتر نخست وزیری را به این برنامه چندجانبه و چالشبرانگیز اختصاص خواهند داد.
در مسیر بازگشت به منهتن، جورج از من پرسید که آیا فکر میکنم این طرح موفق خواهد بود. پاسخ من صریح بود: «نمیدانم که موفق میشود یا نه، اما این تجربه، سفری بینظیر در بازار خواهد بود.«
و همینطور هم شد. اما برای من فراتر از یک تجربه در بازار بود. در طول سالها، به طور مداوم از نیویورک به توکیو سفر میکردم و شاهد تلاشهای هماهنگ بین دولت و مردم ژاپن برای احیای کشورشان بودم. در این مسیر با افراد شگفتانگیزی در بخشهای عمومی و خصوصی آشنا شدم که هنوز افتخار دوستی با آنها را دارم.
یک رسانه مالی بزرگ من را «مردی که بانک مرکزی ژاپن را شکست داد» نامید، اما این توصیف نادرست بود. بانک مرکزی ژاپن نیازی به شکست نداشت—تنها چیزی که لازم بود، مشارکتکنندگان در بازار بودند که به عزم هارویکو کورودا، رئیس تازه منصوب شده، برای اجرای سیاستهای پولی انبساطی اعتماد کنند. برخلاف بسیاری از کاهش ارزشهای معمول ارز، این اقدامی در تقابل با بانک مرکزی نبود، و من پیامآور مشتاق آنها بودم.
با این حال، به نظر نمیرسد تاریخنگاران با چنین دیدگاهی به آبهنومیکس نگاه کنند. اگرچه نرخ بهره کاهش یافت، اما در دهه ۲۰۱۰ سراسر جهان با افت قیمتها همراه بود. در ژاپن نیز، نرخ بهره از حدود ۰.۷ به ۰ درصد کاهش یافت و در سال ۲۰۱۶ حتی برای مدتی کوتاه به زیر صفر رسید. هرچند شاخص نیکی دو برابر شد، اما این موفقیت به بهای سنگینی حاصل گشت؛ زیرا ارزش ین به نصف کاهش یافت.
طرح بزرگ احیای اقتصادی ژاپن که بسنت به آن علاقهمند بود، در نهایت منجر به رشد اقتصادی محدودی شد. «دهه از دست رفته» ژاپن ادامه یافت و آنچه باقی ماند، انباشت عظیمی از بدهی و کاهش شدید ارزش پول ملی بود. امروز، تقریباً ده سال بعد، سیاستهای پولی فوقالعاده انبساطی بانک مرکزی ژاپن به پایان نزدیک میشود و ممکن است ماههای آینده پرتنشترین بخش این تجربه مالی باشد.
بسنت همچنین به یک نکته کلیدی اشاره میکند: «ترکیب سیاستهای مالی و پولی انبساطی فعلی، که حدود ۶ درصد از تولید ناخالص داخلی ژاپن را تشکیل میدهد، تقریباً غیرقابلدوام است.» با این حال، دولت ترامپ نیز در زمان خود با کسری بودجهای معادل ۷ درصد از تولید ناخالص داخلی مواجه شد.
به طور کلی، اگرچه آبه در سیاست خارجی موفقیتهایی مانند ایجاد راهحلهای چندجانبه برای مهار چین داشت، اما میراث او در حوزه اقتصادی همچنان مورد بحث است.