در میان تارهای درهمتنیده تاریخ معاصر خاورمیانه، داستانهایی وجود دارند که نه تنها حیرتانگیز، بلکه آموزندهاند؛ روایتهایی از نفوذ، فریب و بازیهایی که در پشت پرده سیاست و امنیت شکل میگیرند، بیآنکه چهرههای واقعیشان بهراحتی دیده شوند. یکی از این داستانها، به مردی بازمیگردد که با هویت جعلی و لبخندی مطمئن، خود را تا عالیترین سطوح حاکمیتی یک کشور عربی رساند و اطلاعاتی را به دشمن آن کشور منتقل کرد؛ مردی که نامش تا امروز بهعنوان نمونهای پیچیده از عملیاتهای مخفی و تبعات امنیتی آن در حافظه تاریخی منطقه باقی مانده است.
در روزگاری که بحث نفوذ اطلاعاتی، عملیاتهای سایه و شبکههای جاسوسی دوباره به تیتر اول رسانهها بازگشته، بازخوانی پروندهی شخصیتی مانند «الی کوهن» نه صرفاً یک مرور تاریخی، بلکه فرصتی است برای شناخت یکی از پیچیدهترین شگردهای جاسوسی در قرن گذشته. این مقاله نگاهی دارد به یکی از مشهورترین پروندههای نفوذ اسرائیل در جهان عرب و درسهایی که همچنان، در دل تحولات امنیتی امروز طنینانداز است.
الی کوهن؛ مردی با دو چهره
(نگاهی اجمالی به زندگی، تابعیت و مأموریتهای او)
الیاهو بن شائول کوهن، چهرهای جنجالی و بحثبرانگیز در تاریخ اطلاعاتی خاورمیانه، در سال ۱۹۲۴ در خانوادهای یهودی در شهر اسکندریه مصر متولد شد. او در فضایی رشد یافت که تنشهای سیاسی، رقابتهای ایدئولوژیک و شکافهای مذهبی، بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمره بود. در جوانی به محافلی نزدیک شد که در انتقال یهودیان به فلسطین نقش داشتند؛ ارتباطاتی که بعدها مسیر زندگی او را تغییر داد.
با اوجگیری فشارها بر جامعه یهودیان مصر در پی بحرانهای سیاسی دهه ۱۹۵۰، کوهن در سال ۱۹۵۷ به اسرائیل مهاجرت کرد و تابعیت جدیدی گرفت. چندی بعد، توجه موساد به او جلب شد؛ فردی با ظاهری آرام، حافظهای درخشان، تسلط به زبان عربی و توانایی نفوذ در محیطهای اجتماعی عربزبان. کوهن در سال ۱۹۵۹ بهطور رسمی وارد ساختار اطلاعاتی اسرائیل شد و تحت آموزشهای دقیق در زمینه مخابرات، رمزگذاری، بازیگری، و تحلیل رفتارهای فرهنگی قرار گرفت.
مأموریت کلیدی کوهن در سال ۱۹۶۱ کلید خورد. موساد برای او هویتی جعلی به نام «کامل امین ثابت» طراحی کرد؛ یک بازرگان سوریالاصل که سالها در آرژانتین زندگی کرده و حال قصد بازگشت به دمشق برای سرمایهگذاری دارد. او ابتدا راهی بوئنوس آیرس شد تا این هویت جعلی را در محافل مهاجران عرب جا بیندازد. با شرکت در رویدادهای اجتماعی، کمکهای مالی و رفتارهایی حسابشده، اعتماد و تحسین مهاجران سوری را جلب کرد. این پیشزمینه اجتماعی، سکوی پرتاب او برای نفوذ به سوریه شد.
الی کوهن در سال ۱۹۶۲ وارد دمشق شد؛ شهری که بهزودی برایش تبدیل به صحنهای برای ایفای یکی از خطرناکترین نقشهای اطلاعاتی قرن شد. در پوشش تاجر نیکوکار و میهندوست، با مقامات ارتش، سیاستمداران و چهرههای امنیتی سوریه ارتباط گرفت و به حلقههایی راه یافت که برای بسیاری حتی قابل تصور نبود. با حضور در ضیافتهای شبانه، سفر به مناطق نظامی و گفتگوهای سطح بالا، اطلاعات حساسی را گردآوری و از طریق ابزارهای مخفی به تلآویو مخابره میکرد.
گفته میشود برخی از دادههایی که اسرائیل در جریان جنگ ششروزه سال ۱۹۶۷ از آنها بهره برد، ریشه در گزارشهای ارسالی کوهن داشت. مأموریتی که اگر ادامه مییافت، میتوانست به یکی از گستردهترین نفوذهای اطلاعاتی تاریخ مدرن تبدیل شود. او حتی در آستانه دریافت یک سمت رسمی در دولت سوریه قرار داشت؛ موقعیتی بیسابقه برای یک عامل اطلاعاتی خارجی.
اما پرده آخر مأموریت کوهن در سکوت آغاز شد؛ با نشانههایی از تردید، رصدهای سایبری و در نهایت شناسایی. چگونگی این روند، محور بخش بعدی این مقاله خواهد بود.
نقشآفرینی در دمشق؛ چگونه کوهن به قلب حکومت سوریه نفوذ کرد؟
(بررسی روند نفوذ، روابط سیاسی و جایگاه کوهن در ساختار قدرت سوریه)
ورود الی کوهن به دمشق در سال ۱۹۶۲، آغاز مرحلهای بود که از آن بهعنوان یکی از جسورانهترین عملیاتهای نفوذ در تاریخ اطلاعاتی منطقه یاد میشود. او نه بهعنوان یک مأمور اطلاعاتی، بلکه در هیبت تاجری ثروتمند، ملیگرا و علاقهمند به آبادانی سوریه وارد پایتخت شد؛ چهرهای که بهسرعت در میان نخبگان سیاسی و نظامی آن زمان مقبولیت پیدا کرد. در جامعهای که رقابتهای داخلی میان جناحهای بعثی و ناسیونالیست شدت یافته بود، حضور فردی با ظاهر بیطرف و سرمایهدار، فرصتی برای بسیاری از تصمیمسازان فراهم میکرد تا در روابط شخصی و حتی مالی از او بهرهمند شوند.
کوهن با مهارت خاصی، فضای اجتماعی سوریه را تحلیل و بهسرعت نقشه راه نفوذ خود را گسترش داد. او در خانهای در خیابان ابورمانه، یکی از محلههای اعیاننشین دمشق ساکن شد و آن را به مرکزی برای دیدارهای غیررسمی با افسران ارتش، سیاستمداران و چهرههای بانفوذ تبدیل کرد. مهمانیهای شبانهاش، که با سخاوت مالی و نوشیدنیهای خاص همراه بود، به محفلی غیررسمی برای تبادل اطلاعات و گمانهزنیهای سیاسی بدل شده بود. بسیاری از تصمیمگیران در فضایی غیررسمی، اطلاعاتی حساس را در میان گفتوگوهای خودمانی با کوهن به اشتراک میگذاشتند.
جایگاه اجتماعی او نیز بهسرعت ارتقا یافت. کوهن با ژست میهنپرستانه، از پروژههای عمرانی حمایت مالی میکرد، به خانوادههای نظامیان کمک میداد و گاه با برخی اعضای ردهبالای ارتش به بازدید از مواضع مرزی و تأسیسات نظامی میرفت. گفته میشود یکی از معروفترین اقدامات او، بازدید از ارتفاعات جولان بود؛ جایی که پیشنهاد داد برای راحتی سربازان، در سایه درختها سنگرهایی ایجاد شود؛ پیشنهادی که بعدها در طراحی نقشههای نظامی اسرائیل تأثیرگذار شد، زیرا محل استقرار نظامیان را دقیقاً مشخص میکرد.
گفته میشود یکی از معروفترین اقدامات او، بازدید از ارتفاعات جولان بود؛ جایی که پیشنهاد داد برای راحتی سربازان، در سایه درختها سنگرهایی ایجاد شود؛ پیشنهادی که بعدها در طراحی نقشههای نظامی اسرائیل تأثیرگذار شد، زیرا محل استقرار نظامیان را دقیقاً مشخص میکرد.
الی کوهن با مهارت خاصی موفق شد رابطه نزدیکی با امین الحافظ، افسر ارتش و یکی از چهرههای کلیدی حزب بعث، برقرار کند. گفته میشود که در مقطعی کوتاه، حتی شایعه حمایت برخی جناحها از نامزدی کوهن برای تصدی پست وزارت دفاع مطرح شده بود؛ موضوعی که اگر به واقعیت میپیوست، ابعاد مأموریت او را به سطحی بیسابقه ارتقا میداد.
نفوذ کوهن در سوریه صرفاً به جمعآوری اطلاعات نظامی محدود نبود. او از وضعیت تنشهای درون حزبی، روابط سوریه با کشورهای همسایه، اختلافات ارتش و دولت، و حتی نگرش رهبران نظامی نسبت به کودتاها گزارشهایی دقیق و مستند مخابره میکرد. این اطلاعات، نه فقط برای برنامهریزی نظامی، بلکه برای تحلیلهای استراتژیک بلندمدت نیز اهمیت بالایی داشت.
آنچه کوهن را از یک جاسوس معمولی متمایز میکرد، نهفقط مهارتهای فنیاش، بلکه توانایی نفوذ روانی در شبکه قدرت بود. او نه با تهدید، بلکه با ایجاد اعتماد، نه با اجبار، بلکه با همراهی هوشمندانه وارد لایههایی از قدرت شد که حتی برخی چهرههای داخلی به آن دسترسی نداشتند.
اما در حالیکه کوهن به اوج دسترسی خود به اطلاعات حساس نزدیک میشد، مجموعهای از نشانهها، شک و تردیدهایی را در دستگاه امنیتی سوریه برانگیخت؛ مسیری که به نقطه پایان مأموریت او انجامید؛ موضوعی که در بخش بعدی مقاله بررسی خواهد شد.
✔️ بیشتر بخوانید: آیا جنگ ایران و اسرائیل میتواند به صلحی پایدار منجر شود؟
شیوههای نفوذ و جاسوسی الی کوهن
(شگردهای روانی، ارتباطسازی، بهرهمندی از پوشش تجاری و اجتماعی)
موفقیت الی کوهن در نفوذ به ساختار قدرت سوریه تنها به دلیل یک هویت جعلی نبود، بلکه نتیجهی مجموعهای از تکنیکهای هدفمند، روانشناسی اجتماعی و طراحی دقیق رفتاری بود که او در طول مأموریت خود به کار گرفت. موساد، پیش از اعزام کوهن به سوریه، بر پایه سالها تجربه عملیاتی و شناخت دقیق از بافت سیاسی و فرهنگی منطقه، سناریویی را طراحی کرد که هم در ظاهر باورپذیر و هم از نظر امنیتی قابل اتکا باشد. کوهن، این سناریو را با دقتی خیرهکننده و هوشیاری بیوقفه اجرا کرد.
یکی از برجستهترین شگردهای او، ایجاد اعتماد از طریق همذاتپنداری و همدلی ساختگی بود. او بهراحتی زبان بدن مخاطبانش را تقلید میکرد، به ظرافت لهجه خود را با لهجه محلی تطبیق میداد و از موضوعاتی صحبت میکرد که دقیقاً با دغدغههای طرف مقابل همراستا بود. در گفتوگوهای سیاسی، چنان ظاهر میشد که گویی آرمانهای حزب بعث را با تمام وجود باور دارد. در نشستهای غیررسمی، خود را دوستدار ارتش، میهندوست و نگران از نفوذ خارجی نشان میداد؛ در حالیکه دقیقاً از همان ابزارها برای ارسال اطلاعات به یک کشور بیگانه استفاده میکرد.
استفاده از پوشش تجاری و اجتماعی، دیگر رکن اصلی نفوذ کوهن بود. هویت «کامل امین ثابت» به او اجازه میداد آزادانه در محافل اقتصادی، جلسات خصوصی و حتی سفرهای بازدید از پروژههای عمرانی و نظامی شرکت کند. بهعنوان یک سرمایهدار خوشنام، در پروژههای زیرساختی مشارکت مالی میکرد، به نهادهای خیریه کمک میداد و خود را حامی ارتقای اقتصادی سوریه معرفی میکرد. همین تصویر عمومی از او، زمینهساز شکلگیری ارتباطاتی شد که بسیاری از عوامل داخلی حتی آرزوی آن را نداشتند.
ارتباطسازی فعال و چندلایه، یکی دیگر از شگردهای کلیدی او بود. کوهن در فضای چندقطبی سوریه آن زمان، که کودتاها و بیثباتیهای سیاسی متوالی وجود داشت، توانست با هر جناحی روابطی تعریف کند بیآنکه بهسادگی در مظان جانبداری قرار گیرد. از حلقه افسران وفادار به حزب بعث تا چهرههای اقتصادی، همه او را فردی بیطرف و قابل اعتماد میدانستند. او با ظرافت، میان رقابتها و تنشهای درونحزبی حرکت میکرد و اطلاعاتی را جمعآوری میکرد که از کانالهای رسمی قابل دسترسی نبودند.
در بُعد فنی، استفاده از تجهیزات مخفی ارتباطی از جمله فرستندههای رمزگذاریشده در خانهاش، بخشی از عملیات روزمره او بود. هر چند در ظاهر، خانهاش محل رفتوآمد سیاسیون و افسران بود، اما در اتاقی مخصوص، گزارشهای دستهاولی که در طول روز جمعآوری کرده بود، در قالب پیامهای رمزگذاریشده مخابره میشدند. این دادهها، بهطور مستقیم به دفاتر اطلاعاتی اسرائیل منتقل میشدند و در برخی موارد، مبنای تصمیمگیریهای نظامی و سیاسی قرار میگرفتند.
نکته کلیدی در عملکرد کوهن این بود که او نه با اجبار یا تطمیع، بلکه با نفوذ تدریجی و طراحی روانی دقیق وارد قلب ساختار قدرت شد. مأموریتی که بهجای خشونت یا عملیات میدانی، بر پایه بازی با ذهن، اعتمادسازی بلندمدت و استفاده از سازوکارهای اجتماعی انجام گرفت. این تجربه، بهویژه برای کشورهایی که در معرض تهدیدات اطلاعاتی هستند، هشداری روشن دربارهی لزوم بازنگری در امنیت نرم و نفوذپذیری ساختارهای رسمی محسوب میشود.
در بخش بعدی مقاله، به نحوه شناسایی، دستگیری و سرانجام مأموریت کوهن خواهیم پرداخت؛ بخشی که پرده از پایان یک عملیات بیسابقه اطلاعاتی برمیدارد.
بازداشت و اعدام؛ پایان یک مأموریت پر رمز و راز
(چگونگی شناسایی، دستگیری و محاکمه کوهن)
در آغاز سال ۱۹۶۵، مأموریت الی کوهن در سوریه به اوج موفقیت رسیده بود. دسترسی مستقیم به اطلاعات نظامی، روابط نزدیک با فرماندهان ارتش و نفوذ روزافزون در ساختار سیاسی این کشور، باعث شده بود برخی تحلیلگران اسرائیلی او را یکی از مهرههای بیبدیل در تاریخ عملیاتهای اطلاعاتی توصیف کنند. اما همین گستره نفوذ، در کنار اشتباهاتی کوچک اما سرنوشتساز، آغازگر روند سقوط او شد.
بر پایه اسناد منتشرشده در سالهای بعد، دستگاه امنیتی سوریه با کمک مشاوران فنی شوروی (که در آن زمان در دمشق حضور پررنگی داشتند)، اقدام به ردیابی امواج رادیویی ناشناس در پایتخت کرده بود. این سیگنالها به صورت منظم و رمزگذاریشده در ساعات مشخصی از شب مخابره میشدند؛ الگویی که با رفتارهای روزمره یک تاجر عادی مطابقت نداشت. به همین دلیل، نظارتهای فنی و اطلاعاتی شدت گرفت و محدوده جغرافیایی فرستندهها بهتدریج محدودتر شد.
در نهایت، در سحرگاه ۱۸ ژانویه ۱۹۶۵، نیروهای امنیتی سوری با همراهی تیمهای تخصصی شناسایی امواج، خانهی کوهن در محله اعیانی ابورمانه را محاصره کردند. گفته میشود او در حال ارسال یکی از گزارشهای رمزنگاریشده خود بود که عملیات دستگیری آغاز شد. بازداشت کوهن بهشدت محرمانه انجام گرفت و مقامات سوری حتی برای مدتی سعی داشتند از انتشار خبر جلوگیری کنند تا فرآیند بازجویی و بررسی ابعاد نفوذ او بهدقت انجام شود.
در طول بازجوییها، کوهن هویت واقعی خود را تأیید کرد. تجهیزات کشفشده در خانهاش، از جمله فرستنده رادیویی، رمزهای ارتباطی و یادداشتهای محرمانه، ادلهای قاطع برای اثبات اتهامات بود. با وجود فشارهای دیپلماتیک اسرائیل و درخواستهای بینالمللی برای توقف حکم اعدام، دولت سوریه تصمیم گرفت تا پیام روشنی به جامعه جهانی و بهویژه به متحدان و دشمنان خود، ارسال کند: پیام قاطعیت در برابر نفوذ اطلاعاتی.
دادگاه نظامی سوریه طی روندی سریع و غیرعلنی، کوهن را به جرم جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی محکوم به اعدام کرد. در ۱۸ مه ۱۹۶۵، حکم در میدان مرکزی دمشق اجرا شد. مراسم اعدام علنی و با حضور شمار زیادی از مردم برگزار شد و مقامات سوری در اقدامی کمسابقه، فیلمهایی از اعترافات و لحظات پایانی او را نیز منتشر کردند؛ تصاویری که بعدها در سراسر جهان دستبهدست شد و بهنوعی، کوهن را به نماد پیچیدگی عملیاتهای جاسوسی بدل کرد.
با وجود گذر دههها از آن واقعه، جسد الی کوهن هیچگاه به اسرائیل بازگردانده نشد و محل دفن او همچنان نامعلوم باقی مانده است؛ موضوعی که بارها از سوی دولت اسرائیل در مذاکرات پشتپرده با سوریه مطرح شده، اما پاسخی رسمی دریافت نکرده است. این راز ناگشوده، یکی از عناصر باقیمانده از جنگ سرد اطلاعاتی در خاورمیانه محسوب میشود.
ماجرای کوهن، تنها روایت یک مأمور اطلاعاتی نیست؛ بلکه بازتابی است از حساسیت امنیت در محیطهای متزلزل، پیچیدگی عملیات نفوذ، و هزینههای انسانی و سیاسیای که این مسیر در پی دارد. در بخش بعدی مقاله، به بازتاب پرونده کوهن در حافظه تاریخی اسرائیل و جهان عرب خواهیم پرداخت.
الی کوهن در روایتهای اسرائیلی و عربی
(تصویرسازی از کوهن در رسانهها، فیلمها و ادبیات دو سوی ماجرا)
پرونده الی کوهن، تنها یک رویداد اطلاعاتی نیست، بلکه به مرور زمان به بخشی از حافظه جمعی و تاریخ روایتمحور خاورمیانه بدل شده است؛ روایتی که در دو سوی این ماجرا، یعنی در اسرائیل و کشورهای عربی، بازتابهایی کاملاً متفاوت داشته است. تصویر کوهن در اسرائیل، عمدتاً تصویری قهرمانگونه است؛ مردی که جان خود را فدای مأموریتی ملی کرد و تا واپسین لحظه، وفادار به مأموریتش باقی ماند. در مقابل، در روایتهای عربی، او نه یک قهرمان، بلکه نمادی از خیانت، نفوذ و تهدیدی جدی علیه امنیت ملی کشورها توصیف شده است.
در اسرائیل، الی کوهن بهعنوان یکی از مهمترین چهرههای اطلاعاتی تاریخ این کشور شناخته میشود. خیابانها، موزهها و حتی مدارس به نام او نامگذاری شدهاند. داستان زندگیاش بارها در رسانههای اسرائیلی بازخوانی شده و چهرهای از او ترسیم شده که با هوش، جسارت و فداکاری، اطلاعات حیاتی را از قلب دشمن استخراج کرده است. در سال ۲۰۱۹، نتفلیکس با همکاری اسرائیل سریالی با عنوان The Spy منتشر کرد که بر اساس زندگی کوهن ساخته شده بود و با بازی ساشا بارون کوهن در نقش اصلی، توانست توجه بینالمللی را نیز به این داستان جلب کند. این سریال، کوهن را بهعنوان مأموری پیچیده و فداکار به تصویر کشید و تلاش داشت بین جنبههای انسانی، روانی و عملیاتی او توازن برقرار کند.
در سوی مقابل، بازنمایی کوهن در رسانهها و منابع عربی، بهویژه در سوریه، بر جنبههای تهدیدآمیز حضور او تمرکز دارد. در این روایتها، کوهن نماد نفوذ دشمن و عبرتی برای دستگاههای امنیتی کشورهای منطقه تلقی میشود. برخی مستندها و برنامههای تلویزیونی عربزبان به بررسی نحوه شناسایی او پرداختهاند و از موفقیت نیروهای اطلاعاتی سوریه در خنثیسازی این عملیات بهعنوان یک دستاورد ملی یاد میکنند. همچنین در بخشی از روایتهای عربی، کوهن بهعنوان نماد لزوم هوشیاری دائمی در برابر رخنههای اطلاعاتی مطرح شده است؛ مفهومی که در تحولات سیاسی و امنیتی سالهای اخیر منطقه نیز بازتاب پیدا کرده است.
در عرصه ادبیات نیز، زندگی کوهن به دستمایهای برای نویسندگان هر دو طرف تبدیل شده است. در اسرائیل، کتابهایی درباره عملیات او، نامههایش و خاطرات همسرش منتشر شدهاند که اغلب بر بُعد فداکارانه و تراژیک مأموریت او تأکید دارند. در کشورهای عربی نیز برخی آثار پژوهشی و داستانی به تحلیل شیوه نفوذ کوهن، بسترهای آسیبپذیری داخلی و پیامدهای امنیتی آن پرداختهاند.
این دوگانهسازی در بازنمایی الی کوهن، بخشی از واقعیتهای پرتنش جنگ اطلاعاتی در منطقه است. در نگاه اسرائیل، او مأموری ملی با جایگاه اسطورهای است؛ در حالی که از منظر سوریه و بسیاری از کشورهای عربی، کوهن یک هشدار زنده درباره خطرات نفوذ اطلاعاتی است. همین تفاوت در روایتها، نشان میدهد که پرونده کوهن فراتر از یک ماجرای تاریخی، همچنان در میدان رقابت نمادها، امنیت، سیاست و حافظه جمعی زنده است.
در بخش بعدی مقاله، به تحلیل ابعاد عملیاتی این پرونده و درسهایی که از آن برای امنیت ملی میتوان آموخت، خواهیم پرداخت.
درسهایی که از پرونده الی کوهن میآموزیم
(تحلیل کاربردی برای شناخت روشهای کلاسیک نفوذ اطلاعاتی)
پرونده الی کوهن، صرفنظر از جنبههای دراماتیک و تاریخیاش، یکی از نمونههای شاخص در فهم نحوه عملکرد سازمانهای اطلاعاتی در عرصهی نفوذ و جنگ نرم امنیتی است.
این پرونده نشان میدهد که نفوذ، الزاماً از مسیرهای پیچیده تکنولوژیک یا عملیاتهای میدانی پرهیاهو اتفاق نمیافتد؛ بلکه اغلب از دل روابط انسانی، روانشناسی اجتماعی و ساختارهای آسیبپذیر بوروکراتیک شکل میگیرد.
یکی از نخستین درسهای مهم این پرونده، نقش کلیدی پوششهای اجتماعی و اقتصادی در عملیات نفوذ است. کوهن نه در پوشش یک جاسوس کلاسیک، بلکه با چهرهای موجه، خوشبرخورد و خیّر به حلقههای قدرت نزدیک شد. این تجربه نشان میدهد که مرز میان سرمایهگذار مشروع و مأمور اطلاعاتی در مواقعی میتواند بهطرز خطرناکی مبهم شود؛ بهویژه در جوامعی که نظارت نهادی بر نفوذهای اقتصادی و چهرههای مهاجر کافی نیست.
نکتهی دوم، اهمیت تسلط اطلاعاتی بر لایههای غیررسمی قدرت است. کوهن موفق شد از کانالهای غیررسمی نظیر مهمانیها، نشستهای صمیمانه و غیررسمی، سفرهای غیررسمی به مناطق نظامی و شبکههای دوستانه به اطلاعاتی دست یابد که حتی بسیاری از مقامات رسمی نیز به آنها دسترسی نداشتند. در بسیاری از کشورها، لایههای غیررسمی قدرت، آسیبپذیرترین نقاط امنیتی به شمار میروند؛ جایی که پروتکلها کمتر رعایت میشوند و ارتباطات بر پایه اعتماد شخصی شکل میگیرند.
درس سوم، اهمیت هوشیاری در برابر رفتارهای بهظاهر عادی اما الگومند است. دستگاه امنیتی سوریه زمانی موفق به شناسایی کوهن شد که به الگوی زمانی ارسال سیگنالهای رادیویی مشکوک شد؛ نشانهای کوچک، اما پیگیرانه. در اغلب پروندههای جاسوسی، کشف از نشانههای جزئی آغاز میشود. این مسئله اهمیت نهادینهسازی “تفکر تحلیلی امنیتی” را در دستگاههای اطلاعاتی برجسته میکند؛ یعنی شناسایی پترنهای غیرعادی در رفتارهای روزمره.
از سوی دیگر، این پرونده هشدار میدهد که اعتماد بیش از حد به ظاهر افراد، بهویژه در بسترهای سیاسی و نظامی، میتواند هزینههای راهبردی در پی داشته باشد. کوهن در آستانه ورود به سطوح تصمیمسازی کشور میزبان بود، بدون آنکه هویت واقعیاش فاش شده باشد. این تجربه نشان میدهد که صرف ارتباطات اجتماعی یا حمایت جناحی نباید ملاک تأیید صلاحیت در حوزههای حساس تلقی شود.
در نهایت، پرونده کوهن بر ضرورت تقویت امنیت داخلی، آموزش ضدنفوذ، و بازبینی در سازوکارهای شفافیت ارتباطی در دولتها تأکید میکند. مقابله با نفوذ تنها در گرو فناوری نیست، بلکه در گرو ترکیب هوشمند آموزش، ساختارهای کنترلی، تحلیلرفتاری و حتی درک عمیقتری از علوم اجتماعی و روانشناسی است.
در بخش بعدی مقاله، به بررسی تطبیقی مفهوم نفوذ اطلاعاتی در دنیای امروز و مقایسه آن با مدل کلاسیک کوهن خواهیم پرداخت.
نفوذ اطلاعاتی در دنیای امروز؛ شباهتها و تفاوتها
(مقایسه تطبیقی با موارد جدیدتر، بدون ورود به مصادیق داخلی)
از زمان مأموریت الی کوهن در دهه ۱۹۶۰ تا امروز، میدان رقابتهای اطلاعاتی دچار تحولاتی بنیادی شده است؛ با این حال، بسیاری از اصول بنیادین نفوذ اطلاعاتی همچنان پابرجا هستند. آنچه تغییر کرده، ابزارها، بسترها و مقیاس نفوذ است. کوهن برای انتقال اطلاعات مجبور بود از فرستندههای رادیویی، پوششهای انسانی و ارتباطات حضوری استفاده کند، در حالیکه امروزه شبکههای اجتماعی، دادهکاوی، مهندسی اجتماعی و ابزارهای دیجیتال، میدان بازی را دگرگون کردهاند.
در گذشته، هویتسازی جعلی اغلب با اسناد فیزیکی، پاسپورتهای ساختگی و داستانپردازی فردی صورت میگرفت. اما امروز، ساخت یک هویت دیجیتال باورپذیر میتواند بدون خروج از پشت کامپیوتر انجام شود.
نفوذگران مدرن ممکن است سالها در قالب یک حساب کاربری شبکه اجتماعی، یک تحلیلگر اقتصادی یا حتی یک نهاد پژوهشی ظاهر شوند و شبکهسازی کنند. بهعبارت دیگر، مدل کوهن امروز میتواند شکل مجازی به خود بگیرد؛ همان روشها، اما با ابزارهایی پیشرفتهتر و ردیابیگریزتر.
از سوی دیگر، ماهیت اطلاعات مورد هدف نیز تغییر یافته است. در دوران کوهن، تمرکز عمدتاً بر اطلاعات نظامی، موقعیتهای جغرافیایی و آرایش نیروها بود. اما امروز، علاوه بر مسائل امنیتی، دادههای اقتصادی، اطلاعات سایبری، زیرساختهای ارتباطی، فناوریهای نوین و حتی رفتار کاربران، اهدافی ارزشمند برای عملیات نفوذ محسوب میشوند. این گسترش، موجب شده تا مرز بین اطلاعات امنیتی و اطلاعات عمومی بهمراتب مبهمتر شود.
شبکههای نفوذ امروزی معمولاً چندلایه و غیرمتمرکزند. برخلاف گذشته که جاسوس بهتنهایی بار مأموریت را بر دوش میکشید، امروزه ساختارهای پیچیدهای از کاربران، حسابها، نهادهای واسط و حتی هوش مصنوعی در پشتیبانی از عملیات نقش دارند. این ساختارهای پراکنده ردیابی و مهار آنها را دشوارتر میسازد و گاه تا زمان وقوع یک بحران یا نشت اطلاعات، شناسایی نمیشوند.
همچنین، نفوذ در فضای امروز بیش از آنکه فیزیکی باشد، روانی و اطلاعاتی است. تأثیرگذاری بر افکار عمومی، شکلدهی به روایتها، تضعیف اعتماد به نهادها و حتی تحریک نارضایتیهای اجتماعی، گاه بخشی از اهداف بلندمدت یک شبکه نفوذ محسوب میشود. در این فضا، مرز میان جاسوسی سنتی و جنگ شناختی بسیار باریک شده است.
در عین حال، یک نکته کلیدی همچنان ثابت مانده: نفوذ از شکافها آغاز میشود. چه در گذشته با ضعف نظارت بر حلقههای قدرت و چه امروز با آسیبپذیری سایبری، نقطه شروع نفوذ جایی است که اعتماد جای بررسی دقیق را گرفته و ساختارها دچار خلأ امنیتی شدهاند. از این منظر، پروندههایی چون الی کوهن اگرچه متعلق به نیمقرن پیشاند، اما همچنان آینهای از آن چیزی هستند که ممکن است در چهرهای جدید تکرار شود.
✔️ بیشتر بخوانید: فردو؛ معمایی در دل کوه که محاسبات جهانی را به چالش کشیده است
سخن پایانی
پرونده الی کوهن فراتر از یک روایت جاسوسی کلاسیک، سندی زنده از پیچیدگی جنگهای خاموشی است که در لایههای پنهان سیاست و امنیت شکل میگیرند. او نهتنها با مهارت فردی، بلکه با بهرهمندی از خلأهای ساختاری، بیثباتی سیاسی و اعتماد بیضابطه، توانست به درون لایههایی از قدرت نفوذ کند که برای بسیاری از بازیگران داخلی نیز دور از دسترس بود. تجربه کوهن بهوضوح نشان میدهد که در فضای اطلاعاتی، دشمن همواره با چهرهای آشنا، صمیمی و حتی خدمتگزار ظاهر میشود و همین، ماهیت تهدید را پیچیدهتر میکند.
در دنیای امروز که ابزارهای نفوذ به مراتب پیشرفتهتر و گاه نامرئیتر شدهاند، مرور پروندههایی از این دست تنها یک بازخوانی تاریخی نیست؛ بلکه ضرورتی برای بازاندیشی در امنیت ملی، انسجام سازمانی و تابآوری ساختارها در برابر تهدیدات چندلایه است. اگرچه شرایط و فناوریها تغییر کردهاند، اما اصل بنیادین پابرجاست: در مقابل نفوذ، فقط آگاهی، نظارت مداوم و تقویت نظامهای حفاظتی هوشمند میتواند یک کشور را ایمن نگه دارد.
لطفا نظر و سوالات خود را درباره این مقاله ارسال کنید تا کارشناسان ما به شما پاسخ دهند.