داستان دولت ترامپ تا کنون، ضعف دلار آمریکا بوده است. سیاستگذاریها آشفته بودهاند، اما وقتی با فعالان بازار صحبت میکنید، آنها سه نگرانی اصلی را برجسته میکنند:
۱. رشد اقتصادی آمریکا پایینتر از روند معمول ۲. تورم بالاتر در آمریکا ۳. کاهش بهرهوری و پویایی اقتصادی
اینها ویژگیهای کلاسیک یک اقتصاد با عملکرد ضعیف هستند، اما همچنین تغییری ۱۸۰ درجهای نسبت به انتظارات بازارها در پایان انتخابات آمریکا است. ترامپِ نسخه ۱.۰ (دوره اول ریاست جمهوری) درباره تعرفهها زیاد صحبت میکرد، اما در نهایت بر رشد و افزایش قیمتهای سهام تمرکز داشت. اکنون، به نظر میرسد که این بیشتر محصول کابینه اول او بوده است تا غرایز اصلی خودش.
پس چه عواملی این ترسها را ایجاد میکنند:
۱– تعرفهها
این مورد واضح است، اما گفتگوهای بیشتر و بیشتری درباره پیامدهای ناخواسته این سیاستها در جریان است. در دوران کووید آموختیم که زنجیرههای تأمین بسیار شکنندهتر از آن چیزی هستند که تصور میشد و این نگرانی وجود دارد که ممکن است چیزی از هم بگسلد و منجر به شوک تورمی فراتر از آنچه محاسبات ساده نشان میدهد، شود.
۲– رشد اقتصادی
یک «دستور کار رشد» برای ترامپ وجود دارد که حول کاهش مالیاتها و مقرراتزدایی است و به انتخاب او کمک کرد، به ویژه در میان محافظهکاران اصلی، اما تاکنون تحتالشعاع سایر مسائل قرار گرفته است. علاوه بر این، مشخص نیست که چقدر فرصتهای آسان واقعاً وجود دارد، زیرا بخش اصلی کاهش مالیات فقط تمدید آنچه در حال حاضر اجرا میشود، است. فراتر از این موارد، تعرفهها و عدم قطعیت در سیاستگذاری مانع بالقوه بزرگی برای رشد هستند، به ویژه اگر فدرال رزرو مجبور شود نرخ بهره را بالاتر نگه دارد.
نگرانی اصلی این است که دولتی روی کار آمده که فکر میکند میتواند قوانین اقتصاد را بازنویسی کند. ما بارها شاهد شکست سیاستهای حمایتگرایی بودهایم و این بار نیز متفاوت نخواهد بود.
تا به حال فقط کاهش شدید در اعتماد مصرفکننده و کسبوکار را دیدهایم، اما بازار نفس خود را حبس کرده تا ببیند این موضوع چگونه اقتصاد واقعی را تحت تأثیر قرار میدهد.
۳– کسری بودجه
در «دستور کار ترامپ» اخبار خوبی وجود دارد، اما مشکل این است که چگونه باید هزینههای آن را پرداخت کرد. آمریکا با کسری بودجه حیرتآور ۷ درصد از تولید ناخالص داخلی مواجه است و این در زمانی رخ میدهد که نرخ بیکاری ۴ درصد است. بازار اوراق قرضه اکنون در حال مقاومت است و بخشی از آن مربوط به اشارههای هفته گذشته رهبران کنگره است که قصد دارند بودجهای را با تمام مزایایی که ترامپ در کمپین خود وعده داده بود، تصویب کنند. طرفداران انضباط مالی دیگر حضور چشمگیری ندارند و آمریکا ممکن است در مسیر کسری بودجهای معادل ۱۰ درصد از تولید ناخالص داخلی قرار گیرد که منجر به یک تسویه حساب اجتنابناپذیر خواهد شد که یا رشد را در آینده فلج میکند یا منجر به آشفتگی سیاسی میشود.
۴– قوانین و هنجارهای بینالمللی
دلار آمریکا در مرکز نظام مالی جهانی قرار دارد و با عواملی مانند ناتو، سازمان تجارت جهانی، سازمان بهداشت جهانی، سازمان ملل متحد و اعتقاد قوی به حاکمیت قانون آمریکا پشتیبانی میشود. همه اینها با سرعتی نگرانکننده در حال فرسایش یا نابودی هستند و به شیوهای که به راحتی قابل بازسازی نخواهد بود. درک آنچه در خطر است دشوار است، اما برخی زمزمهها از پکن همین امروز به یک آسیبپذیری آمریکا اشاره کرد: مالکیت معنوی. در دنیایی که دیگر به حقوق مالکیت معنوی احترام گذاشته نمیشود، شرکتهای آمریکایی چه ارزشی خواهند داشت؟
۵– مهاجرت
مشخص نیست چه میزان از سختگیری ترامپ در مورد مهاجرت غیرقانونی نمایشی بوده و چه میزان واقعی. علاوه بر این، مشخص نیست چقدر از این اقدامات ادامه خواهد یافت، اما مهاجران غیرقانونی در آمریکا عنصر کلیدی در پایین نگه داشتن تورم در بخشهای کشاورزی و خدمات مهماننوازی (هتلداری و رستوران) هستند. ترامپ هفته گذشته طرحی را مطرح کرد که برخی میتوانند کشور را ترک کنند و به طور قانونی بازگردند، اما – باز هم – هیچ برنامه مشخصی وجود ندارد و این سؤال مطرح میشود که آیا ترامپ به دنبال کردن بدترین غرایز خود ادامه نخواهد داد.
۶– سیاست فدرال رزرو
این یک ریسک حاشیهای است، اما اوایل این ماه، یک قاضی آمریکایی به ترامپ اجازه داد تا اخراج دو مقام ارشد کمیسیون تجارت فدرال را پیش ببرد. اگر این حکم پابرجا بماند، راه را برای اخراج مقامات فدرال رزرو، از جمله جروم پاول رئیس بانک مرکزی آمریکا، هموار میکند. این نبردی است که به دیوان عالی کشور کشیده خواهد شد، اما پیامدهای آن برای بازار ارز آشکار است. اگر بانک مرکزی آمریکا استقلال خود را از دست بدهد، با وفاداران به ترامپ پر خواهد شد که نرخ بهره را پایین نگه میدارند و این امر ارزش دلار را تضعیف میکند.