ایالات متحده آمریکا به عنوان کشوری با ویژگیهای بینظیر، از جنبههای مثبت و منفی مورد توجه قرار میگیرد. این کشور در میان کشورهای پردرآمد، هم نمونهای از شکوفایی اقتصادی پایدار و هم نمونهای از چالشهای جدی اجتماعی است. از دهه ۱۹۶۰ تاکنون، این تضادها نمایانتر شدهاند.
از منظر اقتصادی، ایالات متحده یکی از قویترین و موفقترین کشورها به شمار میآید. اگرچه برخی کشورها مانند سوئیس درآمد سرانه بالاتری دارند، اما تولید ناخالص داخلی سرانه آمریکا در مقایسه با کشورهای بزرگ پردرآمد دیگر همچنان بالاتر است. در سال ۲۰۲۳، تولید ناخالص داخلی سرانه واقعی آلمان تنها ۸۴ درصد سطح آمریکا بود، در حالی که این رقم در سال ۲۰۰۰ به ۹۲ درصد میرسید.
در بریتانیا نیز این نسبت از ۸۲ درصد در سال ۲۰۰۰ به ۷۳ درصد کاهش یافته است. این پیشرفت نسبی آمریکا شگفتآور است، به ویژه با توجه به وسعت و تنوع آن، که انتظار میرفت کشورهایی با درآمد پایینتر به آن نزدیک شوند.
یکی از جنبههای برتر اقتصاد آمریکا، نوآوری چشمگیر آن است. شرکتهای پیشرو آمریکایی در مقایسه با شرکتهای اروپایی نه تنها از ارزش بیشتری برخوردارند، بلکه به طور خاص در حوزه اقتصاد دیجیتال تمرکز دارند. آمارها نشان میدهد که ارزش شرکتهای نوپا و خلاق آمریکایی که ارزش آنها به بیش از ۱۰ میلیارد دلار میرسد، حدود ۳۰ تریلیون دلار است که ۷۰ برابر ارزش شرکتهای مشابه در اتحادیه اروپاست. در واقع، این امر بیانگر قدرت نوآورانه و توان رقابتی بالای اقتصاد آمریکا به شمار میآید.
با وجود این موفقیتهای اقتصادی، ایالات متحده از جنبههایی مانند نرخ جرم و جنایت، نرخ زندانیان و شاخصهای بهداشتی با چالشهای بزرگی مواجه است. نرخ قتل در این کشور در سال ۲۰۲۱ حدود ۶.۸ نفر به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر بود که شش برابر بریتانیا و ۳۰ برابر ژاپن است. همچنین، نرخ زندانیان در آمریکا به ۵۴۱ نفر به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر رسیده، در حالی که این رقم در انگلستان ۱۳۹ نفر، در آلمان ۶۸ نفر و در ژاپن تنها ۳۳ نفر است.
در حوزه سلامت، ایالات متحده با وجود هزینههای بالا، عملکرد ضعیفی دارد. نرخ مرگومیر مادران در میان زنان سفیدپوست آمریکایی ۱۹ نفر به ازای هر ۱۰۰ هزار تولد زنده است، در حالی که این رقم در بریتانیا ۵.۵ نفر، در آلمان ۳.۵ نفر و در سوئیس ۱.۲ نفر است. برای زنان سیاهپوست آمریکایی، این رقم به حدود ۵۰ نفر میرسد. همچنین، نرخ مرگومیر کودکان زیر پنج سال در آمریکا در سال ۲۰۲۲، ۶.۳ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ تولد زنده بود که در مقایسه با بریتانیا (۴.۱ نفر)، آلمان (۳.۶ نفر) و ژاپن (۲.۳ نفر) بسیار بالاتر است.
شاخص امید به زندگی نیز در آمریکا پایینتر از بسیاری از کشورهای توسعهیافته است. امید به زندگی در این کشور برای سال ۲۰۲۳ برابر با ۷۹.۵ سال پیشبینی شده که در رتبه ۴۸ جهانی قرار دارد، در حالی که در ژاپن ۸۴.۹ سال، در ایتالیا ۸۳.۹ سال و در آلمان و بریتانیا ۸۱.۵ سال است.
این نابرابریها و مشکلات اجتماعی ریشه در عواملی مانند نابرابری شدید درآمد، تصمیمات اجتماعی غیرمنطقی و برخی انتخابهای شخصی دارند. وجود حدود ۴۰۰ میلیون اسلحه در دست مردم نیز یکی از دلایل این وضعیت است.
سوال اساسی برای غیرآمریکاییها، به ویژه اروپاییها، این است که آیا این مشکلات اجتماعی هزینه ضروری برای پویایی اقتصادی به شمار میرود؟ وضعیت اقتصاد برخی کشورها مانند دانمارک نشان میدهد که میتوان اقتصادی نوآور را با جامعهای هماهنگتر و سالمتر ترکیب کرد؛ اما همچنان این نگرانی وجود دارد که آیا این پویایی اقتصادی مستلزم نوعی فردگرایی شدید و ساختار اجتماعی ناهمگون است؟
نهایتاً، سوالی که مطرح میشود این است که آیا نابرابریهای شدید و ناامنی طبقاتی میتواند منجر به ظهور پوپولیسم و تقویت سیاستهای عوامگرایانه شود؟ اگر چنین باشد، ممکن است ویژگیهایی که موجب موفقیت اقتصادی آمریکا شدهاند، به عاملی برای تهدید این موفقیت تبدیل شوند. عواملی مانند قانونمداری، ثبات سیاسی، آزادی بیان و برتری علمی که در طول تاریخ موجب پیشرفت این کشور شدهاند، اکنون تحت تأثیر شکافهای اجتماعی و سیاسی قرار گرفتهاند.
در نهایت، آمریکا همچنان الگویی قابل تأمل برای دنیا باقی میماند، اما همزمان نگرانیهایی جدی درباره آینده آن مطرح است. آیا این کشور میتواند میراث موفقیتآمیز خود را حفظ کند، یا اینکه تضادهای درونی آن به مانعی بر سر راه پیشرفت تبدیل خواهند شد؟
یک پاسخ
دیدگاه جالبی بود