بازارها از منظر اقتصاد کلان
با افزایش احتمال پیروزی کامالا هریس در انتخابات، رقابت به حدی نزدیک شده که نتیجه تقریباً به یک بازی شیر یا خط تبدیل شده است. به نظر میرسد بازارها فرض کردهاند که اشتباهات نظرسنجی در سال ۲۰۲۴ مشابه خطاهای انتخاباتهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ خواهد بود—دورههایی که در آن نتایج نظرسنجی تفاوت چشمگیری با واقعیت داشت.
با این حال، معمولاً پس از شناسایی خطاهای قبلی، نظرسنجیکنندگان مدلهای خود را بیش از حد اصلاح میکنند. این “اصلاح بیش از حد” اغلب باعث میشود که خطاها دوباره به میانگینهای قبلی خود نزدیک شوند. به عبارت دیگر، اگر در گذشته نظرسنجیها تمایل به سمت یک نامزد خاص نشان داده باشند، این بار ممکن است نتایج به سمت نامزد دیگر متمایل شوند، که این تغییر میتواند دقت پیشبینیها را کاهش دهد. چنین حالتی، در صورت وقوع، میتواند به واکنشهای غیرمنتظره و نوسانات شدید در بازارها منجر شود.
این باور که همچنان رأیدهندگانی طرفدار ترامپ وجود دارند که نظر واقعی خود را پنهان میکنند، غیرمنطقی به نظر میرسد. یکی از ویژگیهای مهم انتخابات ۲۰۲۰ این بود که برای اولین بار امکان رصد لحظهای واکنشهای بازار بر اساس نتیجه انتخابات فراهم شد، آن هم از طریق توکن انتخاباتی پلتفرم FTX. در آن زمان، FTX پلتفرمی نوآورانه و جذاب بود که وعده داده بود همه چیز را به توکن تبدیل کند و برای معاملهگران امکان پیشبینی نتایج سیاسی را بهشکلی شفافتر و پویا فراهم آورد.
سم بنکمن-فرید (SBF)، بنیانگذار این پلتفرم، در دنیای ارزهای دیجیتال به عنوان فردی موفق شناخته میشد که توانسته بود با استفاده از استراتژیهای آربیتراژ در بازارهای جهانی ارز دیجیتال، سرمایه اولیه ۱۰ میلیون دلاری خود را به ۱۰ میلیارد دلار تبدیل کند. تصویر زیر اسکرینشاتی است که روز پس از انتخابات ۲۰۲۰ منتشر کرده بودم.
از آن شب تاکنون اتفاقات بسیاری رخ داده است. وقتی به نسخههای قدیمی تحلیلهای هفتگیام مینگرم، گاه با شگفتی درمییابم که شرایط در سالهای گذشته تا چه اندازه با امروز متفاوت یا مشابه بوده است. خاطرات تابستان ۲۰۲۰ بهعنوان دورهای پرالتهاب و مملو از اعتراضات و ناآرامیها در ذهنم نقش بسته است؛ اما یادداشت روزانهام در نوامبر همان سال به من یادآوری میکند که در شب انتخابات، آمریکا برای هر سناریوی بدبینانهای آماده بود.
این هم یادداشت روزانه من در پنجشنبه، ۵ نوامبر ۲۰۲۰:
میتوان گفت از آن زمان تاکنون راه طولانیای را طی کردهایم، اینطور نیست؟
در سال ۲۰۲۰، اوضاع کمی سادهتر بود. ما نتیجه انتخابات را از طریق توکن BIDEN در پلتفرم FTX دنبال میکردیم و تغییرات شاخص نیویورک تایمز را زیر نظر داشتیم. اما اکنون با لغو برخی محدودیتها توسط کمیسیون معاملات آتی کالا یا CFTC، که نهاد نظارتی بازارهای مالی مشتقات در آمریکا است، امکان شرطبندی مستقیم بر سر نتیجه انتخابات فراهم شده است. این روند شاید پیامدهایی برای جامعه داشته باشد، اما ابزارهای جدیدی را برای تحلیل لحظهای انتخابات در اختیار ما میگذارد.
یکی از ابزارهایی که میتوانیم در شب انتخابات از آن استفاده کنیم، پیشبینی زمان اعلام نتایج انتخابات است. این ابزار به ما کمک میکند تا بفهمیم مردم و بازارها انتظار دارند نتیجه انتخابات چه زمانی مشخص شود و چقدر احتمال دارد که اعلام نتایج به تأخیر بیفتد.
در نموداری که در اختیار داریم، مشاهده میکنید که حدود ۸۰ درصد از پیشبینیها نشان میدهند که نتایج انتخابات تا تاریخ ۷ نوامبر اعلام خواهد شد. همچنین، احتمال اینکه نتیجه پس از ۱۱ نوامبر اعلام شود، به تدریج کاهش یافته و تقریباً به صفر میرسد. این نشان میدهد که بیشتر افراد انتظار دارند نتیجه انتخابات به سرعت و بدون تأخیر طولانی مشخص شود.
برای یادآوری، در اینجا زمانهای تأیید نتایج انتخابات آمریکا توسط آسوشیتد پرس (AP) در دورههای گذشته آورده شده است:
- ۲۰۲۰: ۴ روز پس از انتخابات (اگرچه تقریباً نتیجه نهایی روز بعد مشخص بود)
- ۲۰۱۶: ساعت ۲:۳۰ بامداد
- ۲۰۱۲: ساعت ۱۱:۲۰ شب
- ۲۰۰۸: ساعت ۱۱:۰۰ شب
- ۲۰۰۴: روز بعد، حدود ساعت ۲ بعدازظهر
- ۲۰۰۰: ۱۲ دسامبر (به دلیل اختلافات حقوقی طولانیمدت)
- ۱۹۹۶: ساعت ۹:۳۰ شب
ابزار دیگری که احتمالاً در شب انتخابات بسیار مفید خواهد بود، رصد احتمال پیروزی نامزدها در ایالتهای کلیدی است. در واقع، تنها هفت ایالت اصلی وجود دارند که نتیجه آنها میتواند سرنوشت انتخابات را تعیین کند.
در اینجا احتمالات شرطبندی برای هر یک از ایالتهای کلیدی، بر اساس دادههای Kalshi آورده شده است. این ایالتها به دلیل وزن بالای رأیدهی و تأثیر مستقیم بر نتیجه انتخابات، بهعنوان ایالتهای سرنوشتساز شناخته میشوند.
نکته جالب اینجاست که نتایج نظرسنجیها در این ایالتها بسیار نزدیکتر از احتمالات شرطبندی هستند. بسیاری از افراد گمان میکنند که نظرسنجیها، مانند سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰، باز هم همان خطاها را تکرار میکنند. این یعنی فرض عمومی بر این است که نظرسنجیکنندگان همچنان ممکن است از واقعیت دور باشند. اما تاریخ نشان داده که نظرسنجیکنندگان معمولاً پس از دو بار خطا، مدلهای خود را برای کاهش خطاها بهسرعت اصلاح میکنند. به همین دلیل، این بار ممکن است نتایج نظرسنجی به واقعیت نزدیکتر باشد.
از سوی دیگر، خطاهای نظرسنجی در ایالتهای مختلف معمولاً همسو با هم هستند. این بدان معناست که اگر ببینیم نتیجه در یکی از این ایالتها به کدام سمت پیش میرود، میتوانیم پیشبینی اولیهای از جهتگیری کلی رقابت داشته باشیم. البته این خطاها کاملاً به هم مرتبط نیستند، اما گرایشهای مشابهی دارند که میتواند تصویری کلی از نتیجه انتخابات ارائه دهد.
میتوان گفت که احتمالاً نتیجه انتخابات به ایالتهای میشیگان، ویسکانسین و پنسیلوانیا بستگی دارد. اگر کامالا هریس بتواند در هر سه ایالت پیروز شود، احتمالاً کل انتخابات را از آن خود میکند؛ در غیر این صورت، کار او سخت خواهد بود.
در انتخابات ۲۰۲۰، ایالت ویسکانسین در ساعت ۲:۱۶ بعدازظهر چهارشنبه اعلام شد، میشیگان در ساعت ۵:۵۶ بعدازظهر همان روز و پنسیلوانیا تا ۷ نوامبر، ساعت ۱۱:۲۵ شب تأیید نهایی نشد.
من فکر میکنم که کامالا هریس با اختلافی بسیار کم در انتخابات پیروز خواهد شد، و ممکن است چند روز طول بکشد تا نتیجه نهایی اعلام شود. دلیل این تأخیر این است که احتمالاً درخواستهای بازشماری آرا و اعتراض به نتایج انتخاباتی صورت میگیرد، که میتواند فرآیند اعلام نتیجه را طولانیتر کند.
این دیدگاه من بر این اساس است که نظرسنجیها معمولاً خطاهای گذشته خود را بیش از حد اصلاح میکنند. به عبارت ساده، اگر در گذشته نظرسنجیها به نفع یک نامزد خطا کرده باشند، این بار ممکن است در تلاش برای جبران، نتایج را به نفع نامزد دیگر نشان دهند. بنابراین، احتمال دارد که در این نظرسنجیها شانس ترامپ بیشتر از واقعیت نمایش داده شده باشد و احتمالهای شرطبندی نیز دقیق نباشند.
در سوی دیگر، اروپا در وضعیت دشواری قرار گرفته است. شرکت فولکسواگن، یکی از ارکان اصلی صنعت این قاره، با رقابت شدید چینیها دست و پنجه نرم میکند و منطقه یورو نیز شرایطی مشابه کانادا و نیوزیلند دارد: نرخهای بهره واقعی محدودکنندهاند، بازار کار وضعیت نسبتاً خوبی دارد، تورم در حال کاهش است، اما رشد تولید ناخالص داخلی بهطرز ناامیدکنندهای ضعیف است. با این حال، نکته مثبت این است که شاخصهای اقتصادی در اروپا بهبود یافتهاند و برخلاف انتظار، روند مثبتی را نشان میدهند.
با این همه، به نظر میرسد که در حال حاضر مسائل اقتصاد کلان جهانی اهمیت چندانی ندارند. درست است که چین توانسته جلوی خروج سرمایه را بگیرد، اما از طرفی همچنان تمایلی به تقویت اقتصاد نشان نمیدهد. همچنین، اگرچه اوضاع اروپا کمی بهتر شده، اما همچنان وضعیت کلی مطلوب نیست. در حال حاضر، توجه همه معطوف به انتخابات آمریکاست. خبر خوب این است که بهاحتمال زیاد نتیجه انتخابات آمریکا را تا پایان سال جاری خواهیم دانست.
بازار سهام
مهمترین نکته درباره بازار سهام در حال حاضر این است که تقریباً همه سرمایهگذاران خوشبین هستند، و بهندرت چنین سطحی از خوشبینی مشاهده شده است. اما تا این حد از خوشبینی لزوماً نشانه مثبتی نیست؛ در واقع، وقتی تمامی فعالان بازار انتظار رشد سهام را دارند، معمولاً باید نگران بود.
در نموداری که Conference Board از سال ۱۹۸۶ تاکنون ارائه کرده است، از شرکتکنندگان پرسیده میشود که آیا معتقدند قیمت سهام افزایش مییابد یا کاهش مییابد. نتایج کنونی نشان میدهد که سطح خوشبینی به اوج تاریخی خود رسیده است.
پس سؤال اینجاست: با چنین سطح بیسابقهای از خوشبینی در بازار سهام، واقعاً چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ آیا عواملی وجود دارند که از دید ما پنهان ماندهاند؟
برای سومین هفته متوالی، خلاصه بازار سهام، مشابه هفتههای گذشته به شرح زیر است:
همه نسبت به انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ بسیار خوشبین هستند. اما آیا چیزی میتواند این خوشبینی را بهم بزند؟
✔️ بیشتر بخوانید: تأثیر چرخه انتخاباتی ریاستجمهوری آمریکا بر بازار سهام
نرخ بازدهی اوراق قرضه
با کاهش شانس ترامپ و انتشار گزارش ضعیف اشتغال غیر کشاورزی (NFP)، نرخ بازدهی اوراق قرضه همچنان در سطوح بالایی قرار دارد. این شرایط برای سرمایهگذارانی که نسبت به آینده بازار اوراق خوشبین هستند، کمی نگرانکننده است، چرا که توضیح منطقی و مشخصی برای افزایش بازدهی در این وضعیت وجود ندارد. بهطور کلی، حرکات بدون دلیل یا غیرقابل توضیح در بازار اوراق قرضه میتوانند نشانهای از روندی نگرانکننده و مبهم باشند.
با این حال، در شرایط فعلی نیازی نیست به دنبال تحلیل عمیق این نوسانات باشیم، زیرا نتیجه انتخابات مسیر کوتاهمدت بازدهی را تعیین خواهد کرد، نه وضعیت فعلی بازار یا جو روانی حاکم بر آن.
ترسناکترین سناریو این است که کامالا هریس پیروز شود و بازدهی اوراق قرضه ابتدا کاهش یابد و سپس به سرعت افزایش پیدا کند. این وضعیت میتواند برای سرمایهگذارانی که بلافاصله پس از اعلام پیروزی هریس توسط AP در اوراق قرضه سرمایهگذاری کرده یا دلار را فروختهاند، بهسرعت به یک شکست بزرگ تبدیل شود. این یک پیشبینی نیست، اما سناریویی است که برای سرمایهگذاران اوراق قرضه نگرانکننده خواهد بود.
در سایر نقاط جهان، بازارها به وضعیت نسبتاً پایداری رسیدهاند و بیشتر بانکهای مرکزی در مسیرهای قابل پیشبینی حرکت میکنند. نموداری که از ابزار MIPR در بلومبرگ تهیه شده، مسیرهای احتمالی نرخ بهره در کشورهای مختلف را نشان میدهد. چند نکته در این نمودار جلب توجه میکند:
- منحنیهای نرخ بهره در برزیل و ژاپن: این دو کشور الگوهای متفاوتی را نشان میدهند که میتواند به سیاستهای پولی خاص هر کشور مرتبط باشد.
- پیشبینیهای جذاب برای نیوزیلند: انتظار میرود که نیوزیلند تغییرات قابل توجهی در نرخ بهره خود اعمال کند.
- هماهنگی بین نرخهای آمریکا، کانادا، مکزیک و اروپا: این کشورها انتظار میرود طی یک سال آینده نرخ بهره را حدود ۱۰۰ واحد پایه کاهش دهند، که نشاندهنده روند کاهشی نرخ بهره در اقتصادهای بزرگ است.
- سطح بسیار پایین بازدهی در سوئیس: بازدهی اوراق قرضه در سوئیس همچنان در سطوح بسیار پایین قرار دارد، که نشاندهنده سیاستهای پولی انبساطی و شرایط اقتصادی خاص این کشور است.
بهطور کلی، بسیاری از کشورها در حال کاهش نرخ بهره هستند، و این موضوع در پیشبینیها و انتظارات بازار منعکس شده است. این روند کاهشی نرخ بهره میتواند تأثیرات مهمی بر بازارهای مالی و تصمیمات سرمایهگذاری داشته باشد.
ارزهای فیات
این هفته بریتانیا بودجه جدید خود را اعلام کرد، و بازار ابتدا به آن واکنش تندی نشان داد، شبیه به واکنش شدیدی که در دوران نخستوزیری لیز تراس رخ داده بود. در آن زمان، طرحهای مالی تراس باعث سقوط شدید ارزش پوند و افزایش بازدهی اوراق قرضه بریتانیا شد، که به دلیل نگرانیهای سرمایهگذاران از بیثباتی اقتصادی، بهسرعت به بحران اقتصادی منجر شد. در بودجه جدید نیز ابتدا بازار انتظار داشت که این سناریو تکرار شود، اما این بار پس از یک واکنش اولیه، پوند بهسرعت بهبود یافت و دوباره ارزش خود را بازیافت.
یکی از دلایلی که این نوع معاملات برای سرمایهگذاران جذاب است، این باور رایج است که هیچ کشوری نمیتواند برای همیشه با کسریهای بزرگ مالی پیش برود، بدون اینکه تأثیری بر نرخ بازدهی اوراق قرضه یا ارزش پول آن کشور بگذارد؛ بهویژه کشورهایی که ارز ذخیره جهانی مانند دلار آمریکا را ندارند. این رویکرد که با عنوان “معاملات انتقامی اوراق قرضه” شناخته میشود، در اصل زمانی رخ میدهد که سرمایهگذاران به دلیل سیاستهای مالی بیپروای یک کشور، تصمیم به فروش اوراق قرضه و ارز آن کشور میگیرند. در سال ۲۰۲۲، این استراتژی موفقیتآمیز بود و به همین دلیل بازار این بار نیز واکنش نشان داد.
در بازارهای توسعهیافته مانند بریتانیا، بهطور معمول زمانی که بازدهی اوراق قرضه بالا میرود، ارزش ارز آن کشور نیز افزایش مییابد. این به این دلیل است که نرخهای بالاتر بازدهی، نشاندهنده انتظارات از رشد اقتصادی قویتر هستند. اما زمانی که فروش اوراق قرضه به دلیل نگرانیهای اعتباری یا ترس از بدهیهای زیاد دولت باشد، این رابطه برعکس عمل میکند و شبیه به رفتار بازارهای نوظهور میشود؛ به این معنا که همزمان هم اوراق قرضه و هم ارز کاهش مییابند.
در نمودار کوتاهمدتی که از بازدهی اوراق قرضه و ارزش پوند در برابر دلار داریم، مشاهده میشود که این دو بهطور معمول باید همسو حرکت کنند، اما با توجه به شرایط خاص اقتصادی بریتانیا و واکنشهای بازار، این نوسانات در مواقعی همراستا نیستند.
در نتیجه، جفتارز پوند-دلار (GBP/USD) از ۱.۲۹۸۰ به ۱.۲۸۴۰ کاهش یافت، حتی با اینکه بازدهی اوراق قرضه بریتانیا در حال افزایش بود. این همان استراتژی معروف معامله انتقامی اوراق قرضه است؛ یعنی زمانی که سرمایهگذاران، به دلیل نگرانی از سیاستهای مالی، هم اوراق قرضه و هم ارز را به فروش میرسانند. با این حال، این واکنش فقط چند ساعت دوام آورد و پس از آن پوند دوباره تقویت شد و تقریباً تمام این کاهش را جبران کرد. همچنان پرسشهایی در مورد پایداری مالی بریتانیا باقی است، اما معمولاً بازار بهصورت “واکنش سریع و تحلیل در آینده” عمل میکند، به این معنا که ابتدا بر اساس خبرها و رویدادها واکنش نشان میدهد و سپس در فرصتی دیگر به ارزیابی و بررسی دقیقتر میپردازد.
در همین حال، ارزش دلار آمریکا نیز این هفته کمی کاهش یافت، اما پس از انتشار گزارش اشتغال NFP، دوباره بهسرعت تقویت شد. برخلاف بازدهی اوراق قرضه که در بالاترین سطح خود قرار دارد، دلار همچنان در محدوده میانی خود نوسان میکند. نمودار شاخص دلار (Dollar Index) در ماه گذشته نشان میدهد که دلار در این بازه زمانی تقریباً در یک سطح ثابت باقی مانده است.
در حال حاضر، برآورد بازار این است که در صورت پیروزی ترامپ، ارزش دلار حدود ۱.۵٪ افزایش خواهد یافت، در حالی که پیروزی کامالا هریس احتمالاً به کاهش حدود ۲٪ در ارزش دلار منجر خواهد شد.
✔️ بیشتر بخوانید: تأثیرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بر نوسانات قیمت طلا
ارزهای دیجیتال
این هفته بازار کریپتو رشد چشمگیری داشت و تقریباً به همان سطح عملکرد شاخص نزدک رسید؛ هر دو بازار به رکوردهای تاریخی خود نزدیک شدهاند، اما هنوز کمی پایینتر از آن قرار دارند. این روند نشان میدهد که علاقه به ارزهای دیجیتال همچنان بسیار بالاست و سرمایهگذاران بسیاری به آینده این بازار امیدوارند.
مایکل سیلور، یکی از شخصیتهای برجسته و مشتاق در دنیای کریپتو، طی سالهای گذشته بارها مبالغ زیادی بیتکوین خریداری کرده است. او که تاکنون میلیاردها دلار در بیتکوین سرمایهگذاری کرده، اخیراً از برنامهای خبر داده که در آن قصد دارد طی سه سال آینده، ۴۲ میلیارد دلار دیگر بیتکوین بخرد. این رقم بسیار بزرگی است و نشان میدهد که او باور قویای به ارزش بلندمدت بیتکوین دارد.
برای درک بهتر این رقم بزرگ، خوب است بدانید که ارزش کل بازار شرکت او، مایکرواستراتژی، تنها ۵۰ میلیارد دلار است و درآمد سالانه این شرکت حدود ۴۰۰ میلیون دلار. به عبارتی، سیلور تصمیم گرفته تا بخش بزرگی از داراییهای شرکت خود را صرف خرید بیتکوین کند، که یک ریسک بزرگ محسوب میشود اما برای کسانی که به ارزش آینده بیتکوین باور دارند، فرصتی جذاب به حساب میآید.
این فعالیتها و سرمایهگذاریهای بزرگ بر نرخ مبادله اتریوم به بیتکوین (ETH/BTC) فشار وارد کردهاند، به این معنا که بیتکوین نسبت به اتریوم عملکرد بهتری دارد. این وضعیت ما را به یاد نکتهای میاندازد: در هر حوزهای، دارایی اولیه یا اصلی—که به آن OG (مخفف Original Gangster) میگویند—معمولاً مطمئنترین گزینه برای سرمایهگذاری است.
برای مثال:
- شماره اول کتابهای مصور “اکشن کامیکس” (Action Comics #1)، که اولین حضور شخصیت سوپرمن است، ارزش بسیار بیشتری نسبت به شماره دوم دارد. این به دلیل نادر بودن و اهمیت تاریخی آن است.
- در دنیای NFTها، مجموعه “کریپتوپانکس” (CryptoPunks) ارزشمندتر از “بورد ایپس” (Bored Apes) است، زیرا کریپتوپانکس اولین مجموعه NFT بزرگ و شناختهشده بود.
- کارتهای سال اول بازیکنان (Rookie cards) معمولاً ارزش بیشتری نسبت به کارتهای سالهای بعد دارند، زیرا نشاندهنده آغاز حرفه ورزشی آنها هستند و برای کلکسیونرها جذابترند.
به عبارت دیگر، اولین بودن اغلب به معنای بهترین بودن است، زیرا داراییهای اولیه مزیت طبیعی و تاریخی نسبت به رقبا و موارد بعدی دارند. این اصل در مورد بیتکوین نیز صدق میکند؛ بیتکوین بهعنوان اولین ارز دیجیتال، جایگاه ویژهای دارد و نسبت به سایر ارزهای دیجیتال از اعتبار و پذیرش بیشتری برخوردار است.
در این میان، اتریوم با رقابت بیشتری از سوی سایر ارزهای دیجیتال مواجه است، در حالی که بیتکوین تقریباً در جایگاهی بدون رقیب قرار دارد. رشد اخیر قیمت بیتکوین عمدتاً به دلیل حجم بالای جریانهای سرمایهای است که وارد این بازار شده است. از طرف دیگر، اتریوم به دلیل رقابت در فضای ارزهای دیجیتال چالش بیشتری در جذب سرمایهگذاران دارد.
انتخابات پیش رو در آمریکا احتمالاً بر ارزهای دیجیتال تأثیر کمتری نسبت به بازارهای مالی سنتی خواهد داشت، اما اگر کامالا هریس پیروز شود، ممکن است شاهد افت قابلتوجهی در بازار کریپتو باشیم، زیرا برخی سرمایهگذاران ممکن است نسبت به آینده این داراییها احتیاط بیشتری نشان دهند.
کامودیتیها
این هفته اتفاق جالبی افتاد؛ برادرم، که اصولاً به بازارهای مالی علاقهمند نیست و به ندرت در این باره از من سوالی میپرسد، پیامی فرستاد که نشان میداد حتی افرادی که از بازارها دور هستند، توجهشان به طلا جلب شده است. این نشانهای است که نشان میدهد علاقه به طلا در حال افزایش است.
در همین حین، بانکهای بزرگ نیز کنفرانسهای مختلفی درباره طلا برگزار میکنند. یکی از این کنفرانسها با عنوان “آیا طلا سرمایهگذاری ایمنتری نسبت به اوراق قرضه است؟” قرار است برگزار شود و تحلیلهایی درباره دلایل خوشبینی به بازار طلا ارائه دهد. حتی مجله The Economist، که معمولاً به موضوعات قدیمی نمیپردازد، این هفته چهار مقاله در مورد طلا منتشر کرده است. این حجم از توجه معمولاً زمانی رخ میدهد که شاخص RSI هفتگی طلا به بالاترین سطح چند سال اخیر خود رسیده باشد، که دقیقاً شرایط کنونی است.
در این وضعیت، میتوان به قانون Betteridge اشاره کرد که میگوید سرخطهای خبری که به شکل سوالی مطرح میشوند، معمولاً پاسخشان “خیر” است. به عبارتی، این حجم از توجه رسانهها و تحلیلگران به طلا ممکن است نشان دهد که بازار در حال اشباع است. با این وجود، در حالی که طلا در طول سال ۴۰٪ افزایش یافته، شرطبندی روی کاهش قیمت آن ترسناک به نظر میرسد؛ اما اغلب، معاملات ترسناک، همانهایی هستند که میتوانند جذاب و سودآور باشند.
اگر واقعاً مصمم هستید که روی کاهش قیمت طلا شرطبندی کنید، شاید به جای آن بهتر باشد نقره بفروشید. نقره به دلیل اینکه خریداران خرد بیشتری در بازار آن فعالیت میکنند و بانکهای مرکزی حمایتی از آن ندارند، نسبت به طلا نوسانات بیشتری دارد و برای این نوع معاملات مناسبتر است.
البته این یک توصیه سرمایهگذاری نیست، اما اگر به دنبال فرصتهای کوتاهمدت هستید، شاید بازار نقره به شما گزینههای بهتری برای فروش ارائه دهد.