با عضویت در خبر نامه یـــــــــوتــــــــو تایــــــــــمز از اخبار بروکرها مطلع شوید
مدیرعامل بریتیش پترولیوم اعلام کرده که تقاضای نفت زمانی به نرخهای رشد عادی بازخواهد گشت که چین محرکهای اقتصادی را معرفی کند.
در حالی که تقاضا برای نفت دلسردکننده است و محدودیتهای عرضه از سوی بزرگترین صادرکننده نفت خام جهان ادامه دارد، کاهش قیمت نفت خام، درآمد صادراتی نفت عربستان سعودی را در ماه اوت به پایینترین سطح در بیش از سه سال گذشته رسانده است.
دادههای اداره کل آمار پادشاه در روز پنجشنبه نشان داد، ارزش صادرات نفت عربستان سعودی در اوت 2024 به 17.4 میلیارد دلار (65.3 میلیارد ریال سعودی) رسید که 15.5% نسبت به 20.6 میلیارد دلار (77.3 میلیارد ریال) در اوت 2023 کاهش داشته است.
بر اساس برآوردهای بلومبرگ، درآمدهای صادرات نفت اوت 2024 نیز نسبت به ژوئیه 6 درصد کاهش یافته و به پایینترین سطح خود در هر ماه از ژوئن 2021 رسید.
با تشدید نگرانیها در مورد تقاضای جهانی نفت، به ویژه در چین، قیمت نفت در ماه اوت و بیشتر ماه سپتامبر کاهش یافت. برنت در اوایل اکتبر با شعلهور شدن درگیریهای ایران و اسرائیل، برای مدت کوتاهی به بالای 80 دلار در هر بشکه رسید و سپس به 75 دلار در هر بشکه کاهش یافت.
✔️ خبر مرتبط: عربستان سعودی و روسیه به دنبال راه های جدیدی برای تقویت اقتصاد خود هستند
دادههای آماری نشان میدهد که از آنجایی که قیمتها در ماه اوت در پایینترین سطح 70 دلار قرار داشتند، درآمدهای صادرات نفت عربستان سعودی و همچنین صادرات کلی تجارت کالاها آسیب دیدند.
صادرات کالا در اوت 2024 نسبت به اوت 2023 به میزان 9.8% کاهش یافت که در نتیجه کاهش 15.5 درصدی صادرات نفت بود. در نتیجه، درصد صادرات نفت از کل صادرات از 75.1 درصد در اوت 2023 به 70.3% در اوت 2024 کاهش یافته است.
در صورتی که اوپک پلاس به تعهد فعلی خود مبنی بر شروع لغو کاهش تولیدان در دسامبر پایبند باشد، در سال آینده، اقتصاد عربستان و درآمدهای صادرات نفت این کشور بهبود خواهند یافت.
نظرسنجی رویترز از اقتصاددانان در اوایل این هفته نشان داد که اقتصاد عربستان سعودی در سال آینده 4.4% رشد خواهد کرد چرا که اوپک پلاس قرار است کاهش تولید نفت خود را لغو کند.
بیشتر بخوانید:
گزارش GDP آمریکا (به صورت فصلی) در روز ۳۰ اکتبر منتشر میشود.
نشست بانک مرکزی ژاپن در روز ۳۱ اکتبر، که پیشبینی میشود نرخ بهره را بدون تغییر نگه دارد.
داده PCE آمریکا در روز ۳۱ اکتبر منتشر خواهد شد.
نرخ بیکاری و اشتغال آمریکا در روز ۱ نوامبر منتشر میشود.
فدرال رزرو وارد دوره سکوت پیش از نشست FOMC در ۶ و ۷ نوامبر میشود.
شرکتهای بزرگ نفتی مثل Exxon، Chevron، Shell، TotalEnergies و BP پیشبینی میشود که کاهش ۱۲ درصدی سود در مقایسه با سهماهه دوم را گزارش دهند
گزارشات مالی:
حدود ۲۰٪ از شرکتهای S&P 500 گزارش مالی خود را منتشر خواهند کرد.
شرکتهای Google، AMD، Paypal، VISA، MCD، Snap، Reddit، BP در روز ۲۹ اکتبر.
شرکتهای Coinbase، MicroStrategy، Robinhood، Microsoft، Meta در روز ۳۰ اکتبر.
شرکتهای Apple، Amazon، Intel، Uber، Roblox، Block، Shell در روز ۳۱ اکتبر.
شرکتهای Exxon و Chevron در روز ۱ نوامبر.
بلومبرگ گزارش داد که پس از حمله اسرائیل به اهداف ایرانی، احتمالاً فشار ناشی از جنگ بر قیمت نفت کاهش خواهد یافت. همانطور که در گذشته نیز دیده شده، بازار متوجه میشود که بدترین سناریوها محقق نشدهاند.
در حملات اخیر، اسرائیل فقط به سایتهای نظامی حمله کرده و به تأسیسات نفتی یا هستهای ایران حمله نکرده است. رسانههای دولتی ایران این حملات را «ضعیف» خواندهاند.
روایت افزایشی قیمت نفت بر این اساس بود که اسرائیل به تأسیسات انرژی ایران حمله کند و ایران با حمله به میادین نفتی در خلیج فارس واکنش نشان دهد.
اما این اتفاقات رخ نداده است. روابط تغییر یافته ایران و عربستان سعودی نیز احتمال حملات ایران به همسایگانش را کاهش داده است.
عربستان سعودی نیز این حملات را محکوم کرده و به نظر میرسد که به دنبال دور ماندن از درگیریها است.
بانک سیتی (Citi) پیشبینی قیمت نفت برنت برای سهماهه چهارم سال ۲۰۲۴ را از ۷۴ دلار به ۷۰ دلار در هر بشکه کاهش داده است. دلیل این کاهش، کاهش نگرانیها در مورد عرضه نفت است. سیتی همچنین پیشبینی قیمت نفت برنت در ماههای آینده را به ۷۰ دلار کاهش داده و اعلام کرده که اقدام نظامی اخیر اسرائیل احتمالاً تأثیری بر عرضه نفت نخواهد داشت.
بازارهای مالی از منظر اقتصاد کلان
سرمایهها همچنان به سمت ایالات متحده سرازیر میشوند؛ بازدهی رو به رشد اوراق قرضه، جهش بازار سهام و گزارشهای مالی مثبت، به جذب سرمایهگذاران سرعت بخشیده است. شاخص دلار نیز در ۱۵ روز از ۲۰ روز اخیر روند صعودی داشته است. بسیاری از داراییهای کلیدی هم از میانگین متحرک ۲۰۰ روزه خود عبور کردهاند—رخدادی که همزمان در چندین دارایی، معمولاً نشانهای از تغییرات بزرگ یا چرخش در روندهای بازار تلقی میشود. اما در شرایط فعلی، این عبور از میانگین متحرک ۲۰۰ روزه معنای خاصی را القا نمیکند.
افزایش بازدهی و شاخص دلار صرفاً نشاندهنده بازگشت به سطوح پیش از افت ناشی از گزارش اشتغال (NFP) ماه اوت است. اگرچه احتمالاً افزایش شانس ترامپ در انتخابات تا حدی میتواند بر ارزش دلار اثرگذار باشد، اما این روند بیشتر بازتابی از شرایط اقتصادی موجود است. در ابتدا، دادههای اقتصادی آمریکا کاهشی به نظر میرسید، اما این روند متوقف شد. پس از یک دوره کوتاه ضعف در دادههای اقتصادی، اکنون به نظر میرسد که بازار به وضعیت عادی بازگشته است و نشانهای از اتفاقات نگرانکننده در جریان نیست.
✔️ بیشتر بخوانید: همه چیز درباره شاخص دلار و نقش آن در بازار فارکس
شاید نمودارهایی را دیده باشید که رابطه تنگاتنگی بین شانس انتخاب مجدد ترامپ و بازدهی اوراق خزانه را نشان میدهند. این رابطه از نظر اقتصادی منطقی به نظر میرسد، اما باید در نظر داشت که این همبستگی ممکن است به نوعی تصادفی باشد؛ زیرا دادههای اقتصادی بهصورت تصادفی با شانس انتخاب مجدد ترامپ همزمان شدهاند. در واقع، اگر به سایر داراییهایی که انتظار میرود با شانس ترامپ همگام باشند—مانند بیتکوین و جفتارز USD/MXN—نگاه کنید، رابطه خاصی بین آنها مشاهده نخواهید کرد.
آیا افزایش شانس ترامپ بازده اوراق و USDJPY را بالا میبرد؟
بله، احتمالاً افزایش شانس ترامپ در انتخابات تأثیری بر رشد بازده اوراق و USDJPY دارد. اما آیا این عامل اصلی در افزایش بازده اوراق خزانه ایالات متحده است؟ خیر. بازدهها در حال افزایش هستند زیرا اقتصاد آمریکا عملکردی فراتر از انتظارات نشان میدهد. پیشبینی GDPNow بانک فدرال آتلانتا در لحظه نگارش مقاله به سطح بالای ۳.۴ درصد رسیده است. همچنین، تعداد مدعیان بیمه بیکاری به سطوح پیش از طوفان بازگشته و آمار سفارشات کالاهای بادوام نیز فراتر از پیشبینیها اعلام شد که باعث تقویت نتایج قدرتمند شاخص خردهفروشی هفته گذشته شد. بهطور کلی، علیرغم نگرانیهای واقعی از افزایش بدهیها و دادههای ضعیفتر کتاب بژ و گزارشات درآمدی شرکتها، مصرف در آمریکا همچنان قوی است.
سادهترین توضیح برای اینکه چرا رکود هنوز به وقوع نپیوسته این است که نرخهای بهره بالا هنوز به بدهیهای مصرفکنندگان و شرکتهای آمریکایی منتقل نشده است. در واقع، پرداخت بهرههای شرکتی به سطوحی کاهش یافته که از دهه ۱۹۶۰ دیده نشده بود.
شاید این پرداختها در آینده افزایش یابند، اما در حال حاضر در پایینترین حد خود هستند. ترازنامههای شرکتها و مصرفکنندگان آمریکایی در وضعیت بسیار مستحکمی قرار دارند.
شاید یلن هم آرزو داشت که بخشی از بدهیهای فدرال را مانند همتایان بخش خصوصی خود تجدید میکرد!
انتشار گزارش اشتغال غیرکشاورزی (NFP) هفته آینده بسیار حائز اهمیت است، چرا که همچنان بهدنبال نشانههایی از ضعف اقتصادی هستیم. به نظر میرسد که اقتصاد ایالات متحده به یک «تعادل میاندورهای» رسیده است؛ وضعیتی که میتوان آن را حالتی پایدار اما غیرنهایی دانست، مشابه آنچه در سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ مشاهده میشد. در این مرحله، اقتصاد با رشد متعادل و نهچندان سریع، در حالت نسبتاً باثباتی قرار دارد، بیآنکه نشانههای آشکار رکود یا جهش اقتصادی داشته باشد.
چین این هفته کمتر در اخبار مطرح شده، چرا که در حال طی دورهای از تثبیت است. اوضاع اقتصادی چین دیگر در آستانه سقوط قرار ندارد و بهنوعی به کف جدیدی رسیده است. با این حال، سقف رشد اقتصادی و سهم چین در تقویت رشد جهانی همچنان پایین است. اقتصاد چین هنوز در رکودی ناشی از ترازنامههای سنگین قرار دارد و با امتناع از اعلام یک برنامه محرک اقتصادی خاص، توانستهاند انتظارات بیش از حد بازار را تا حدی مهار کنند.
بازار سهام
با نزدیک شدن به انتخابات ایالات متحده، بسیاری از تحلیلگران و سرمایهگذاران دوباره به یاد سال ۲۰۲۰ و گفته جسورانه دیوید پورتنوی میافتند: «سهام همیشه بالا میرود.» پورتنوی در اصل به پدیدهای اشاره داشت که طی آن بازار سهام آمریکا پس از یک رکود یا بحران اقتصادی بهطور مداوم رشد میکند. اگرچه این گفته شاید اغراقآمیز به نظر برسد، اما در آن زمان به طرز جالبی درست از آب درآمد. اکنون نیز، بهعنوان یکی از سادهترین استراتژیها، برخی اعتقاد دارند که با پیروزی ترامپ در انتخابات، خرید سهام حرکت هوشمندانهای خواهد بود. با این حال، چنین راهبردی شاید کمی سطحی به نظر برسد، چرا که بسیاری از عوامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیرگذارند.
به هر صورت، هنوز ۶ روز معاملاتی تا انتخابات باقی مانده است، و اگر شاخص S&P بهطور پیوسته با نرخ ۰.۵ درصد در روز رشد کند—که البته اتفاقی دور از ذهن نیست، اما معمول هم نیست—شاخص S&P500 میتواند تا زمان انتخابات به سطح بالای ۶۰۰۰ برسد. این موضوع نشاندهنده شرایطی است که در آن رشد روزانه کوچک اما مستمر، به سود مرکب منجر میشود و باعث جهش قابلتوجه شاخص قبل از این رویداد مهم میگردد.
با نزدیک شدن به انتخابات، خیلیها از این دوره بهعنوان "مهمترین انتخابات تاریخ" یاد میکنند؛ اما این اصطلاح، اگر به گذشته نگاهی بیندازیم، چندان تازه نیست و تقریباً در هر دوره انتخابات به نوعی شنیده شده است. این نگرش در روانشناسی به "زمانمحوری" یا chronocentrism معروف است؛ یعنی تصور اینکه دورهای که در آن زندگی میکنیم، بهنوعی مهمتر یا تأثیرگذارتر از دورههای گذشته یا حتی آینده است. این نوع از تأکید بر اهمیت دوره حاضر، شاید بیشتر از تأثیر واقعی هر رویداد نشأت بگیرد.
برای مثال، روزنامه نیویورک تایمز در سال ۱۸۶۴ و در اوج جنگ داخلی، انتخابات میان لینکلن و مککللان را مهمترین انتخابات در تاریخ آمریکا خواند. در انتخابات ۱۸۸۸ نیز همین روزنامه نوشت که آمریکا در آستانه یکی از مهمترین انتخابات خود قرار دارد. این رویکرد در طول سالها تکرار شده است، مانند انتخابات ۱۹۷۶ میان فورد و کارتر، که در آن رئیسجمهور وقت، فورد، آن را یکی از حیاتیترین انتخابات تاریخ توصیف کرد.
این نوع تاکیدها گاهی به جملات جالبی هم منجر شده است. برای مثال، ادی ودر، خواننده گروه موسیقی راک Pearl Jam، در سال ۲۰۰۴ طی انتخابات بوش و کری گفت: «این چهارمین انتخابات ریاستجمهوری است که گروه ما در آن مشارکت دارد و احساس میکنیم که این مهمترین انتخابات زندگیمان است.» این جمله نوعی شور و اشتیاق ویژه برای این دوره انتخابات را نشان میدهد که حتی گروههای موسیقی هم، به دلایل مختلف، به آن پیوسته بودند. بههمین ترتیب، سیاستمداران و چهرههای عمومی بارها از این نوع عبارات استفاده کردهاند.
اما شایدبهتر است این موضوعات را بیش از حد بزرگ نکنیم. خیلی وقتها هر دورهای در لحظه خود، بیش از حد بزرگ و مهم جلوه داده میشود و در گذر زمان، اهمیتش به تعادل بیشتری میرسد.
اگر در معاملات آپشنهای سهام فعالیت دارید و هنوز پوزیشنی در DJT با سررسید ۱۵ نوامبر نگرفتهاید، شاید فرصت خوبی را از دست میدهید! این آپشنها در حال حاضر نوسانات بالایی دارند (حدود ۲۶۵ واحد نوسان)، که نشان میدهد احتمال تغییرات قیمتی زیاد و فرصت سودآوری بیشتری وجود دارد. برای مقایسه، نوسانات انویدیا حدود ۵۰ و نوسانات ضمنی اپل در حدود ۲۸ است؛ یعنی DJT با نوسانات بالای خود میتواند گزینه جذابتری برای معاملهگران آپشن باشد.
پس چرا از این فرصت استفاده نکنید و کمی هیجان به معاملات خود اضافه نکنید؟
Trump Media and Technology Group (DJT)، شرکتی است که توسط دونالد ترامپ برای ایجاد جایگزینی مستقل در حوزه رسانههای اجتماعی تأسیس شده و پلتفرم Truth Social را ارائه میدهد. این پلتفرم با هدف حمایت از آزادی بیان و فراهمکردن فضایی برای تبادل نظرات ایجاد شده است. نزدیکی به انتخابات و توجه رسانهای بالا، معمولاً DJT را به داراییای پرنوسان تبدیل میکند، زیرا تغییرات سیاسی و توجه سرمایهگذاران تأثیر مستقیمی بر ارزش آن میگذارند. این ویژگی DJT را به داراییای جذاب برای معاملهگرانی تبدیل میکند که به دنبال فرصتهای کوتاهمدت با نوسانات زیاد هستند.)
و... نیازی به تغییر خلاصه بازار سهام هفته گذشته نیست:
همه نسبت به انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ بسیار خوشبین هستند. اما آیا چیزی میتواند این خوشبینی را از بین ببرد؟
بازدهی اوراق قرضه
هفته گذشته خبر مهم در بازار اوراق قرضه، جهش بازدهی اوراق در ایالات متحده بود، بهویژه با توجه به اقدامات دو بانک مرکزی کانادا و اروپا برای اتخاذ سیاستهای تسهیلگرایانه. تیف مکلم، رئیس بانک مرکزی کانادا، نرخ بهره را ۰.۵ درصد کاهش داد، حتی در شرایطی که فدرال رزرو آمریکا احتمالاً به جای کاهشهای بزرگ، تصمیم دارد بهتدریج و با احتیاط بیشتری نرخها را تنظیم کند.
در حال حاضر، نرخ بهره خنثی در کانادا—یعنی نرخی که بهطور طبیعی اقتصاد را به تعادل میرساند—بین ۲.۲۵٪ تا ۳.۲۵٪ برآورد میشود. با این حال، بازارها پیشبینی میکنند که این نرخ تا آوریل ۲۰۲۵ به ۲.۹٪ کاهش یابد؛ پیشبینیای که نظر بسیاری را به خود جلب کرده است.
البته بانک مرکزی کانادا میتواند در سیاستگذاری خود اندکی مستقلتر عمل کند و نرخها را زودتر یا دیرتر از فدرال رزرو تغییر دهد؛ اما وابستگی اقتصادی عمیق بین آمریکا و کانادا همچنان بهعنوان یک عامل مهم در تصمیمگیریها باقی مانده است.
شایان توجه است که حدود نیمی از جمعیت کانادا به لحاظ جغرافیایی جنوبتر از شهر سیاتل آمریکا زندگی میکنند، که نشاندهنده پیوستگی بالای اقتصادی و فرهنگی این دو کشور است.
(شهر سیاتل در ایالت واشنگتن، در شمال غربی آمریکا و نزدیک مرز کانادا قرار دارد. با این حال، شهرهای بزرگ کانادا، مانند تورنتو، ونکوور و مونترال، بهطور جغرافیایی جنوبتر از سیاتل واقع شدهاند. در واقع، حدود نیمی از جمعیت کانادا در نواحی جنوبی کشور و در فاصله نزدیک به مرز آمریکا زندگی میکنند، که این موقعیت جغرافیایی به ارتباط اقتصادی، فرهنگی و تجاری نزدیکتری میان دو کشور کمک کرده است. این ارتباط جغرافیایی باعث میشود تحولات اقتصادی آمریکا بهطور مستقیمتر و سریعتر بر اقتصاد کانادا تأثیر بگذارد.)
بنابراین، وقتی شکاف بازدهی اوراق قرضه بین دو کشور به این اندازه میرسد، جایی برای تأمل دقیقتر باقی میماند. بهطور تاریخی، تفاوت بازدهی اوراق آمریکا و کانادا بهندرت از ۱٪ فراتر رفته است و اکنون دقیقاً در همین محدوده قرار داریم.
از این رو، به سختی میتوان باور کرد که بانک مرکزی کانادا به کاهشهای بزرگ مورد انتظار بازار تن بدهد. تنها در صورتی نرخ بهره این کشور تا آوریل ۲۰۲۵ به زیر ۳٪ خواهد رسید که اقتصاد آمریکا به رکود شدیدی دچار شود؛ در غیر این صورت، قدرت اقتصادی آمریکا بهطور طبیعی بر دادههای کانادا تأثیر خواهد گذاشت. اقتصاد کانادا نیز احتمالاً به روند کند رشد خود ادامه خواهد داد، با نرخ رشد پایین اما یک بازار کار نسبتاً باثبات.
✔️ بیشتر بخوانید: بانک مرکزی چگونه بر بازار فارکس تاثیر میگذارد؟
ارزهای فیات
بازار فارکس همچنان به عنوان یک بازار رِنج عمل میکند و تلاش برای کاهش ارزش دلار آمریکا نیز در ماه سپتامبر بهطور قاطع توسط فعالان بازار از بین رفت. نمودار شاخص دلار (DXY) در دو سال اخیر بهخوبی نشان میدهد که این شاخص در یک بازه رِنج یا بدون روند خاص قرار دارد و به نوعی دستخوش نوسانات شده است.
این نمودار فرصتی عالی برای بررسی دو نکته مهم در تحلیل تکنیکال است:
وقتی برای معاملات خود از RSI روزانه یا میانگینهای متحرک استفاده میکنید، در واقع فرض کردهاید که بازار در آینده یا بهصورت رِنج خواهد بود یا به سمت یک روند مشخص حرکت خواهد کرد. هر چه بازار به سمت رونددار بودن حرکت کند، میانگینهای متحرک، کارایی بیشتری خواهند داشت، و در عین حال، اگر بازار همچنان در محدوده رِنج بماند، استفاده از RSI ممکن است معاملهگر را به اشتباه، وادار به خرید یا فروش در سقف یا کف کند.
طی ده روز آینده، برای علاقهمندان به معاملات فارکس، تقویمی پر از رویدادهای مهم در پیش است. حدود ۲۷۰ ساعت تا شب انتخابات باقی مانده است، و پیش از آن هفتهای پر از رویدادهای کلیدی شامل نشست بانک مرکزی ژاپن (BOJ)، بودجه بریتانیا، شاخص تورم مصرفکننده (CPI) سوئیس و گزارش اشتغال آمریکا قرار دارد. شاید بهتر باشد این آخر هفته کمی زودتر استراحت کنید تا از روز دوشنبه برای پیگیری این رویدادهای مهم آمادگی بیشتری داشته باشید.
نشست بانک مرکزی ژاپن احتمالاً به نتیجهای بدون تغییر خواهد انجامید، اما همین عدم انتظار، توجه را به خود جلب میکند؛ چراکه اگر اتفاق غیرمنتظرهای رخ دهد، میتواند بازار را تحتتأثیر قرار دهد.
بازار ارز دیجیتال
بر اساس دادههای جالبی که در توییتر توسط کاربری به نام bitcoindata21 منتشر شده، نکات جدیدی درباره ارزهای دیجیتال به چشم میخورد.
قبل از هرچیز بد نیست به شما بگویم که من هرگز توییتر را X، فیسبوک را Meta و Aberdeen را ABRDN نمینامم. خب برخی چیزها بهتر است که تغییر نکنند.
رابطه بین اقبال عمومی و ارزهای دیجیتال امری شناختهشده است. هر چه یک دارایی ریسک بالاتری داشته باشد، ارزش ذاتی کمتری دارد و در نتیجه، توجه مردم و سرمایهگذاران تأثیر بیشتری بر قیمت آن میگذارد. در این زمینه، داراییهای پرریسکی مانند آلتکوینها، میماستاکها و حتی سهام DJT Equity که به توجه عمومی وابسته هستند، همگی از این قاعده پیروی میکنند؛ این داراییها به خریداران جدید نیاز دارند تا سرمایهگذاران قبلی بتوانند داراییهای خود را با قیمتهای بالاتر بفروشند.
یک نکته جالب در دادهها این است که در ماه ژوئن، توجه و احساسات مثبت نسبت به بازار کریپتو به شدت افزایش یافت، اما قیمتها تقریباً ثابت ماندند. اکنون که علاقه مردم کمتر شده است، قیمتها همچنان در سطح بالایی قرار دارند. معنای دقیق این وضعیت شاید روشن نباشد، اما قطعاً قابل توجه است.
در حال حاضر، توییتر مملو از تبلیغات آلتکوینها شده است. البته الگوریتم توییتر برای نمایش محتوا، معیارهای دیگری را هم در نظر میگیرد و لزوماً بازتابدهنده علایق واقعی کاربران نیست؛ بنابراین، به نظر میرسد نمیتوان بهطور کامل به احساسات توییتر در مورد ارزهای دیجیتال اعتماد کرد. در این وضعیت، همه داراییهای پروسیکلی مانند ارزهای دیجیتال، شیتکوینها، DJT، شاخص S&P500، سهام گروه Mag7، MSTR و TSLA در یک شرایط خوشبینانه قرار دارند. به نظر میرسد که بازار در یک "حباب کوچک" قرار گرفته است و شاید تا انتخابات این شرایط ادامه داشته باشد. البته انتخابات پیشرو میتواند تأثیر مهمی بر بازارها، بهویژه داراییهای پرریسک داشته باشد.
در مورد ارزهای دیجیتال کمی تردید وجود دارد؛ از یک طرف عملکرد آنها خوب به نظر میرسد، اما به سقف تاریخی خود نرسیدهاند. مثلاً قیمت اتریوم در حال حاضر حدود ۲۵۰۰ دلار است، در حالی که بالاترین رکورد آن بیشتر از ۴۸۰۰ دلار بوده—یعنی هنوز عملکرد درخشانی نسبت به سایر داراییها نشان نمیدهد.
و حالا یک خبر جدید به نقل از والاستریت ژورنال هم در این زمینه منتشر شده:
آمریکا در حال تحقیق درباره تتر بهخاطر تخلفات مربوط به تحریمها و پولشویی است.
کامودیتیها
شاخص قدرت نسبی (RSI) هفتگی طلا به ۸۲ رسیده است، که نشاندهنده اشباع خرید و هیجان بالا در بازار است. چنین سطح بالایی معمولاً با اصلاح قیمت یا دورهای از تثبیت همراه است؛ در واقع، در دفعات قبلی که RSI به بالای ۸۰ رسیده بود، بازار دو بار افت قیمت شدیدی تجربه کرد و دو دوره تثبیت چند هفتهای را نیز پشت سر گذاشت.
اگر از جمله افرادی هستید که سکههای طلای Maple Leafs در اختیار دارید، شاید فروش کال آپشن روی آنها استراتژی خوبی باشد تا از این شرایط بهرهبرداری کنید. به بیان دیگر، این استراتژی میتواند سود شما را از شرایط اشباع بازار افزایش دهد.
کمتر چیزی در دنیا به اندازه سکههای طلای کانادایی زیباست.
اگر زمانی به اتاوا سفر کردید، پیشنهاد میکنم از تور عمومی ضرابخانه سلطنتی کانادا دیدن کنید. این تور تجربهای جالبتر از آن چیزی است که شاید تصور کنید، و میتوانید از نزدیک شاهد تولید زنده این سکههای زیبا باشید.
منبع: Spectramarkets.com نویسنده: Brent Donnelly
یک نقطه عطف بزرگ در بیش از دو سال و نیم جنگ روسیه و اوکراین در حال رخ دادن است. روسیه در حال نزدیک شدن به تصرف یک دارایی صنعتی حیاتی است: یک معدن زغال سنگ اوکراین که سنگ بنای صنعت فولاد این کشور است.
این تاسیسات که در سال 1990 افتتاح شد، متعلق به شرکت اوکراینی متاینوست (Metinvest) است که بزرگترین معدن اوکراین برای تولید زغال سنگ کک است. این تاسیسات در نزدیکی روستا اوداچن (Udachne)، در حدود 10 کیلومتری غرب شهر پوکرووسک (Pokvrosk) قرار دارد، که خود یک مرکز اصلی تامین کالا در استان دونتسک اوکراین است. بر اساس آخرین گزارشها، ارتش روسیه در 8 تا 12 کیلومتری شرق پوکروفسک قرار دارد. خطوط دفاعی قبلاً در غرب پوکروفسک حفر شده است، بنابراین واحدهای اوکراینی در صورت سقوط پوکرووسک، مواضعی خواهند داشت که میتوانند دوباره به آنجا برگردند.
آندری بوزاروف، تحلیلگر در مصاحبه با The Economist خاطرنشان کرد که روسها برای حذف این معدن از معادله اقتصادی اوکراین مجبور نیستند آن را واقعاً اشغال کنند: آنها میتوانند این کار را با قطع برق آن یا تخریب جاده اصلی که برای حمل محصول به سمت غرب استفاده میشود، انجام دهند.
فولاد یکی از صنایع اصلی اوکراین است که حدود یک سوم صادرات را قبل از حمله روسیه به خود اختصاص داده بود. در آن زمان، اوکراین در رتبه چهاردهم تولید فولاد جهانی قرار داشت. اوکراین تا سال گذشته به رتبه 24 سقوط کرده بود. امسال متاینوست انتظار داشت 5.3 میلیون تن زغال سنگ در معدن نزدیک پوکرووسک کشف کند.
✔️ خبر مرتبط: افزایش صادرات فولاد اوکراین با دسترسی به بازار اتحادیه اروپا
الکساندر کالنکوف، رئیس گروه لابی صنعت فلزات و معادن اوکراین، پیامدهایی را برای صنعت فولاد این کشور وقتی که این معدن تحت کنترل روسیه قرار گیرد، توضیح داد و به رویترز گفت که میتواند تولید فولاد پیشبینیشده در سال 2025 را تا 80 درصد کاهش دهد:
"ما میتوانیم تا پایان سال 7.5 میلیون تن فولاد تولید کنیم و برای سال آینده، پیشبینی افزایش تولید به بیش از 10 میلیون تن را داشتیم، اما اگر پوکرووسک را از دست بدهیم، به 2 - 3 میلیون تن کاهش خواهیم داشت."
مسئله صرفاً تغییر اوکراین به واردات کننده زغال سنگ ککسازی با استفاده خاص نیست. آناتولی استاروویت، رئیس انجمن کک اوکراین به رویترز گفت: «ما نمیدانیم در صورت تصرف پوکرووسک از کجا باید زغالسنگ تهیه کنیم. ورود آن با واردات دشوار است. امروز وارد کردن آن از طریق دریا چندان آسان نیست.» دلیلش این است که بنادر اوکراین به سمت صادرات گرایش دارند، البته اگر ریسکهای نظامی را در نظر نگیریم.
از دست رفتن این دارایی صنعتی حیاتی اوکراین تنها باعث تسریع فزاینده مذاکره جنگ نیابتی خونین به رهبری ایالات متحده با روسیه خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
در تاریخ ۲۵ اکتبر ۲۰۲۴، بازارهای مالی ایالات متحده و اروپا تحت تأثیر عوامل متعددی قرار داشتند که به بررسی آنها میپردازیم.
بازار سهام ایالات متحده:
آتیهای بورس ایالات متحده نشاندهنده افزایش قیمتها در بازار وال استریت هستند. سرمایهگذاران بهدلیل افزایش هزینههای استقراض که پیشتر بر اعتماد بازار تأثیر منفی گذاشته بود، بیتوجهی کردهاند. قراردادهای مربوط به شاخص S&P 500 حدود ۰.۲ درصد افزایش یافته و این موضوع نشان میدهد که ممکن است این شاخص از اولین کاهش هفتگی خود در هفت هفته گذشته بازگردد. در همین حال، بازدهی اوراق خزانهداری برای دومین روز متوالی کاهش یافته و بازدهی ۱۰ ساله این هفته حدود یکدهم درصد افزایش یافته است.
تاجران به دادههای اقتصادی ایالات متحده در هفته آینده، بهویژه گزارش ماهانه اشتغال، توجه دارند. این گزارش میتواند نشانههای جدیدی درباره میزان کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو ارائه دهد. برخی اقتصاددانان پیشبینی میکنند که در صورت پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ۵ نوامبر، بازار سهام ممکن است افزایش یابد. با این حال، دیگران نگران هستند که این نتیجه میتواند به افزایش تورم و محدود شدن نرخ کاهش فدرال رزرو منجر شود.
وضعیت بازار اروپا
در اروپا، پس از گزارشهای ناامیدکننده از شرکتهایی نظیر تولیدکننده کنیاک فرانسوی رمی کنترو و گروه مرسدس بنز، شاخص Stoxx 600 تقریباً بدون تغییر باقی ماند. انتظار میرود که سهامهای منطقهای این هفته ۱.۲ درصد کاهش یابند. این وضعیت بهطور مستقیم تحت تأثیر عملکرد ضعیف شرکتهای بزرگ اروپایی قرار دارد.
تحولات بازار نفت
پس از دو روز کاهش، قیمتهای نفت دوباره به روند صعودی خود ادامه دادند. تاجران به تحولات ژئوپولیتیکی خاورمیانه و پیشبینیهای عرضه توجه دارند. این تغییرات میتواند بر قیمت نفت و همچنین بر بازارهای مالی تأثیرگذار باشد.
بازار سهام استرالیا در نیمهروز شاهد بهبود بود، زیرا سرمایهگذاران به رغم گزارشهای ناامیدکننده برخی از بزرگترین نامها، از جمله Newmont، Reece و Brambles، به معاملات خود ادامه دادند. شاخص S&P/ASX 200 پس از سپری کردن صبحی کاهشی، با ۱۰ واحد افزایش به ۸۲۳۳ رسید. بانکها، از جمله بانک Commonwealth با رشد ۱.۲ درصد، نقش مهمی در این افزایش داشتند.
در همین حال، سهام شرکتهای معدنی طلا مانند Newmont با افت ۷.۵ درصد به ۸۰.۷۹ دلار استرالیا و Fortescue با کاهش ۱.۶ درصد به ۱۹.۴۵ دلار استرالیا مواجه شدند. این در حالی بود که Newmont نتوانست انتظارات وال استریت را برآورده کند و هزینههای افزایش یافته Fortescue باعث نگرانی سرمایهگذاران شد.
در بازارهای آمریکا، شاخص داو جونز ۱ درصد، S&P 500 با ۰.۹ درصد و نزدک ۱.۶ درصد کاهش یافتند. سهامهای مگا-کپ مانند Nvidia و Apple به ترتیب نزدیک به ۳ درصد و ۲.۲ درصد کاهش یافتند، زیرا سفارشات آیفون ۱۶ حدود ۱۰ میلیون واحد کاهش یافته است. سهامهای فناوری در بورس استرالیا نیز ۲ درصد کاهش داشتند.
قیمت نفت پس از خبر افزایش غیرمنتظره موجودی نفت خام آمریکا و تلاشهای دولت بایدن برای تضمین آتشبس در خاورمیانه ثابت ماند. قیمت طلا نیز از رکورد خود کاهش یافت.
در مجموع، بازار سهام استرالیا علیرغم چالشهای موجود، با افزایش مواجه شد، اما همچنان تحت تأثیر گزارشهای اقتصادی و شرایط جهانی قرار دارد.
بازارهای نفت مانند گذشته نیستند و دو تا از بزرگترین تولیدکنندگان این کامودیتی در جهان تحت فشار هستند.
قیمت نفت در سال جاری تا حد زیادی کاهش یافته است چرا که چین - بزرگترین واردکننده نفت جهان - در یک رکود اقتصادی طولانی مدت قرار دارد. رونق عظیم تولید نفت آمریکا در 15 سال گذشته نیز قیمتها را پایین نگه داشته است.
اکنون عربستان سعودی و روسیه هر دو در تلاش هستند تا اقتصاد خود را به دور از انرژی که به ترتیب حدود 40 و 20 درصد از تولید ناخالص داخلی آنها را تشکیل میدهد، متنوع سازی کنند.
ابیشور پراکاش، بنیانگذار Geopolitical Business، یک شرکت مشاوره استراتژی در تورنتو، به بیزنس اینسایدر گفت: با این تغییر، عربستان سعودی و روسیه در تلاش هستند تا موتورهای اقتصادی ایجاد کنند که بتواند آنها را برای چندین دهه حفظ کند.
جهت گیری مجدد در بحبوحه آنچه که پراکاش آن را «ناهمسویی ژئوپلیتیکی» مینامد، حتی با چشم انداز اختلال در عرضه صورت میگیرد.
تانکرها در حال بارگیری نفت خام در پایانه های روسیه
او گفت: "واقعیت این است که عرضه نفت خاورمیانه در قلب هدف سیاستی ژئوپلیتیک است." یک رفت و برگشت بالقوه بین اسرائیل و ایران، که به طور فزایندهای محتمل است، اکوسیستم انرژی منطقه را جذب خواهد کرد.»
✔️ خبر مرتبط: گلدمن ساکس: قیمت نفت در سال ۲۰۲۵ به میانگین ۷۶ دلار میرسد
اما امسال، بازارها تا حد زیادی از نگرانیهای عرضه ناشی از مناقشه خاورمیانه دوری کردهاند - یک گسست از تاریخ، چرا که مشکلات منطقهای به طور سنتی قیمتها را بالاتر میبرد.
دور شدن از نفت
عربستان سعودی و روسیه در سال گذشته به عنوان دومین تولیدکننده بزرگ نفت جهان، پس از آمریکا، برابری کردند. هر کدام 11% از عرضه نفت جهان را به خود اختصاص دادند.
در حالی که عربستان سعودی و روسیه همچنان بزرگترین صادرکنندگان نفت در جهان هستند، ایالات متحده - که در سال 2023 رکورد محمولههای نفتی را به ثبت رساند - به سرعت در حال تبدیل شدن به یک رقیب برای سهم بازار است.
در سال 2016، عربستان سعودی طرح بزرگ چشم انداز 2030 خود را برای تبدیل اقتصاد وابسته به نفت خود به اقتصادی متنوعتر که شامل گردشگری و ورزش به عنوان ستونهای اصلی رشد میشود، اجرا کرد.
اخیراً عربستان نشان داده است که از قیمت پایین نفت ناامید شده است. فایننشال تایمز اواخر ماه گذشته گزارش داد که این کشور از قیمت 100 دلار در هر بشکه چشم پوشی میکند و آماده افزایش تولید نفت است.
میانگین محموله های چهار هفته ای نفت خام از روسیه بر اساس مقصد (2022-2024)
این بدان معناست که عربستان سعودی به جای هدف قرار دادن حاشیه سود بالاتر از طریق محدود کردن تولید، به دنبال جذب سهم بیشتری از بازار است.
روسیه همچنین ابراز تمایل کرده که اتکا به صادرات نفت را متوقف کند.
آنتون سیلوانوف، وزیر دارایی روسیه، در اوایل این ماه به سرویس عربی رویترز گفت: «ما به سمت کاهش سهم درآمدهای بیثبات و کاهش وابستگی روسیه به نفت و گاز به نفع تقویت اقتصاد داخلی خود حرکت میکنیم».
✔️ خبر مرتبط: سیاستهای نفتی عربستان: کلید کاهش قدرت نظامی روسیه
او مشخص نکرد که روسیه چگونه اقتصاد داخلی خود را تقویت خواهد کرد.
روسیه در حال حاضر تجارت خود را به سمت شرق برای مقابله با تحریمهای غرب پیش میبرد. عربستان سعودی نیز به دنبال فروش نفت بیشتر به کشورهای در حال توسعه است که استفاده از وسایل نقلیه الکتریکی آنها از چین و غرب عقب است.
در گزارش ژوئن آژانس بینالمللی انرژی آمده است: انتظار میرود اقتصادهای نوظهور آسیا تقاضای جهانی نفت را در بقیه دهه افزایش دهند چرا که انتظار میرود مصرف جهان از 101.7 میلیون بشکه در روز در سال 2023 به 105.6 میلیون بشکه در روز تا سال 2030 افزایش یابد.
قیمتها، انرژی های تجدیدپذیر و ایالات متحده همگی نقش دارند
با وجود تنشهای ژئوپلیتیکی در خاورمیانه، قیمت نفت افزایش نیافته است.
مطمئناً در صورت بدتر شدن مسائل در خاورمیانه، قیمت نفت همچنان ممکن است افزایش یابد.
چندین جهش قیمتی وجود داشته است - مانند اوایل اکتبر به دلیل نگرانی از احتمال حمله به تاسیسات نفتی ایران و در ماه اوت به دلیل تنشها در خاورمیانه - اما آنها کوتاه مدت بودند. قیمت نفت هفته گذشته پس از کاهش نگرانیها حدود 7 درصد کاهش یافت.
معاملات آتی نفت برنت، معیار بینالمللی، تا به امروز حدود 4 درصد کاهش داشته و به حدود 74 دلار در هر بشکه رسیده و قیمتهای آتی وست تگزاس اینترمدیت آمریکا تا کنون با 1.3 درصد کاهش در سال جاری به حدود 70 دلار در هر بشکه رسیده است.
✔️ خبر مرتبط: نوسانات قیمت نفت: از خاورمیانه تا معاملات جهانی
یکی از عوامل کلیدی در روند قیمتها از ایالات متحده میآید که طی 15 سال گذشته در بحبوحه رونق شیل شاهد افزایش قابل توجهی در تولید نفت بوده است.
متیو هوبر، استاد دانشگاه سیراکیوز که در زمینه انرژی، اعلام کرد که ایالات متحده، عربستان سعودی را از نقش خود به عنوان یک تولیدکننده خارج کرده است.
هوبر افزود: "من فکر میکنم ایالات متحده اکنون از این نقش سبقت گرفته است، و چون ما در خاورمیانه نیستیم، درگیری ژئوپلیتیکی در آنجا تاثیر کمتری دارد."
نقش انرژیهای تجدیدپذیر
هوبر گفت: «افزایش استقبال از خودروهای الکتریکی در چین - و احتمالاً یا در نهایت در ایالات متحده و اروپا - به این معنی است که ما به زودی به "پیک تقاضا" برای نفت خواهیم رسید." همیشه ایده خوبی است که اقتصاد خود را به دور از نفت متنوع سازی کنیم، اما اکنون بیش از هر زمان دیگری به این مسئله نیاز است.
نقش اوپک
پویایی در حال تغییر نفت همچنین مسئله دیرینه نفوذ و ارتباط اوپک را تشدید میکند. این گروه تولیدکننده نفت به رهبری عربستان سعودی حدود 30 درصد از تولید جهانی نفت خام را به خود اختصاص داده است.
هوبر گفت: "این اتفاق در چرخهها رخ میدهد. این اتفاقها به وضوح در دهه 1970 دیده شدند، زمانی که آنها توانستند تقریباً به تنهایی قیمتها را افزایش دهند."
وی با اشاره به رونق نفت شیل آمریکا به عنوان جدیدترین نمونه، افزود: «اما مشکل این است که وقتی قیمت نفت افزایش مییابد، شرکتهای نفتی به سمت نفت موقتی سودآور حرکت میکنند».
اوپک همچنین با شکافهایی در درون اعضای خود که دارای اولویتهای رقابتی هستند، مواجه است.
پراکاش از Geopolitical Business گفت: سوال بزرگ اکنون این است که آیا اعضای اوپک همه از نظر اهداف نفتی همسو هستند یا خیر.
اگر دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا برنده ریاست جمهوری آمریکا شود، میتواند تولید نفت و گاز داخلی را افزایش دهد.
پراکاش گفت: «اگر اوپک نتواند همه را دور هم جمع کند و اعضا راه جداگانه خود را طی کنند، منجر به دو قطبی شدن بیشتر خاورمیانه خواهد شد.»
وی افزود: «به جای انرژی که منطقه را به هم نزدیک کند، مانند گذشته، انرژی همراه با ژئوپلیتیک میتواند خاورمیانه را تکه تکه کند».
بیشتر بخوانید:
نقره سرانجام پس از ماهها که تحت الشعاع رکورد قیمتی طلا و اوجهای جدیدی قیمتی آن قرار گرفته بود، در حال حاضر بالای 34 دلار معامله میشود. یک منبع پنهان تقاضا میتواند در آینده نه چندان دور، نقره را به بالاترین حد خود برساند.
همانطور که توسط جروزالم پست گزارش شده است، کاربردهای نقره در لوازم الکترونیکی مصرفی و انرژی های تجدیدپذیر به طور گسترده پوشش داده شده است، اما کاربردهای آن در حوزههای مخفی فناوری نظامی و هوافضا کمتر مورد بحث قرار گرفته است.
در این گزارش آمده است: «تحلیلهای اخیر نشان میدهد که استفاده نظامی از نقره ممکن است به طور قابلتوجهی بیشتر از هر دسته صنعتی دیگر، از جمله بخش الکترونیک، پنلهای خورشیدی و تقاضای سرمایهگذاری باشد.» " این اطلاعات که توسط کارشناسان بازار نقره ارائه شده است، سؤالات مهمی را در مورد شفافیت دادههای تقاضای نقره و تأثیر بالقوه آن بر قیمتهای آتی نقره ایجاد میکند.
در حالی که بانکهای مرکزی و مدیران داراییهای بزرگ مرتباً در مورد موجودی، خرید و فروش نقره گزارش میدهند، این گزارش خاطرنشان میکند که «پنج سازمان دولتی ایالات متحده، از جمله وزارت دفاع، وزارت انرژی، وزارت کشور، و سازمان زمینشناسی ایالات متحده، از سال 1995 تا 1996 به طور جمعی گزارش در مورد موجودیهای نقره را متوقف کردهاند.
با توجه به محرمانه بودن این عملیات و این فرض که چنین پیشرفتهایی تحت پوشش «پروژههای سیاه» رخ دادهاند، بسیاری از جامعه فلزات گرانبها نسبت به دادههای دولتی در مورد استفاده از فلز خاکستری محتاط هستند.
✔️ خبر مرتبط: نقش مس در تعیین قیمت نقره
این موارد شامل کاربرد نقره در ایجاد راکت و موشک، بمب و گلوله، جتهای جنگنده، ماهوارهها، تانکها و زیردریاییها، اژدرها، عینکهای دید در شب، دستگاههای ارتباطی، سیستمهای رادار، فناوری فضایی و فناوری هستهای میشود.
همانطور که اغلب توسط اندی شکتمن، کارشناس مشهور در بازار فلزات گرانبها و مصاحبهکننده همیشگی با کیتکو نیوز نقل میشود، 500 اونس نقره در نوک هر موشک کروز تاماهاک (tomahawk) وجود دارد، اما کل مقدار استفاده شده توسط وزارت دفاع هرگز گزارش نشده است. این نشان میدهد که تقاضا برای کاربردهای دفاعی میتواند بسیار بیشتر از آن چیزی باشد که تصور میشود.
در این گزارش آمده است: «تقاضای پنهان نظامی برای نقره به طور بالقوه میتواند از کاربردهای صنعتی پیشی بگیرد، چرا که در طول زمان در پیشرفت فناوری تحولاتی داشتیم». تشدید تنشهای ژئوپلیتیکی و درگیریهای احتمالی ممکن است این افزایش را بیشتر کند و نقش نقره در کاربردهای نظامی را به طور فزایندهای قابل توجه کند. این تغییر میتواند تأثیر قابل توجهی بر کل بازار نقره داشته باشد و به طور بالقوه بر قیمتها و پویایی عرضه تأثیر بگذارد.
برخی از خواص نقره که آن را به ویژه برای مصارف نظامی جذاب میکند عبارتند از رسانایی، خواص ضد میکروبی، مقاومت در برابر خوردگی، انعکاس پذیری و هدایت حرارتی آن هستند.
آنها افزودند: "توجه به این مسئله مهم است که تقاضای نظامی برای نقره محرمانه است و اطلاعات عمومی محدودی در مورد کاربردهای خاص نقره در تجهیزات نظامی در دسترس است." با این حال، موارد ذکر شده در بالا احتمالاً یکی از مهمترین عوامل افزایش تقاضای نظامی برای نقره هستند.
وقتی این موارد با کاربردهای صنعتی شناخته شده - که شامل انرژی خورشیدی و فُتوولتائیک (photovoltaics)، کاربردهای پزشکی، عکاسی، آلیاژهای لحیم کاری، فن آوری باتری، نیمه هادیها، صفحه نمایش لمسی و تصفیه آب - ترکیب شود - تحلیلگران استدلال میکنند که قیمت نقره میتواند در سالهای آینده افزایش قابل توجهی داشته باشد.
آنها خاطرنشان کردند: «استفادههای صنعتی بیش از نیمی از تقاضای سالانه نقره در سراسر جهان را در پنج سال گذشته تشکیل میدهد». بزرگترین مصرف کنندگان برای کاربردهای صنعتی شامل ایالات متحده، کانادا، چین، هند، ژاپن، کره جنوبی، آلمان و روسیه هستند.
با وابستگی شدید ایالات متحده به واردات نقره، واردات 6500 میلیون تن نقره در سال 2021 که در حال حاضر 79 درصد نقره خود را از منابع خارجی دریافت میکند - از جمله 47% از مکزیک و 23% از کانادا بین سالهای 2017 تا 2020 - بسیاری آن را مشکوک میدانند که در این گزارش اشاره نشده است. نقره بهطور آشکار در فهرستهای رسمی مواد حیاتی که توسط وزارت انرژی ایالات متحده و سازمان زمینشناسی ایالات متحده در سال 2022 منتشر شده بود، وجود نداشت.
آنها افزودند: « این غیبت بحثهایی را برانگیخته است، چرا که اهمیت استراتژیک نقره در صنایع مختلف همچنان در حال رشد است و تقاضا در سطح جهانی افزایش مییابد.
در این گزارش آمده است: «با کاربردهای حیاتی نقره و رشد تقاضای صنعتی، بسیاری از کارشناسان این سوال را مطرح میکنند که آیا حذف آن ممکن است نیاز به ارزیابی مجدد داشته باشد یا خیر.
در واقع، این موضوع در ماههای اخیر به طور فزایندهای برجسته شده است، چرا که چندین کشور نقره را به عنوان یک فلز مهم استراتژیک قلمداد کردند.
✔️ خبر مرتبط: فراز و نشیب های جهانی: نگاهی به آیندهی طلا و نقره در سال 2025!
همانطور که قبلاً توسط کیتکو نیوز گزارش شده بود، یک نسخه پیش نویس از بودجه فدرال روسیه نشان میدهد که دولت روسیه به دنبال گسترش داراییهای خود به منظور گنجاندن فلزات گروه نقره و پلاتین است.
وزارت دارایی در مقالهای توسط اینترفاکس، که از روسی به انگلیسی ترجمه شده است، اعلام کرد: "تشکیل ذخایر فلزات گرانبهای تصفیه شده به عنوان بخشی از صندوق دولتی روسیه به تضمین بودجه متعادل فدرال و توسعه اقتصادی پایدار و همچنین رفع نیازهای صنعتی فدراسیون روسیه در مواقع اضطراری کمک میکند."
طبق گزارشی از رسانههای چینی، این اولین بار است که روسیه به صراحت نقره را به عنوان یکی از داراییهای ذخیره خود در برنامه بودجه خود ذکر میکند، که نشان میدهد نقره در حال شروع به اشغال جایگاه مهمی در برنامهریزی ذخایر استراتژیک روسیه است. روسیه که یک نیروگاه انرژی است، تأثیر قابل توجهی بر قیمت منابع جهانی دارد. با توجه به شرایط متلاطم بینالمللی کنونی و انتظارات قویتر برای تورم در آینده، کشورهای دیگر نیز ممکن است از این روند پیروی کنند که بدون شک تقاضای زیادی برای فلزات گرانبها ایجاد خواهد کرد.
این گزارش میافزاید که در حالی که «نقره، پلاتین و پالادیوم در دورههای تاریخی به شدت کم ارزش بودهاند» و «اگرچه تأثیر کوتاه مدت آن بر بازار قابل توجه نیست، اما از منظر بلندمدت سه تا پنج ساله، این داراییهایی که به شدت کمتر از ارزش ذاتی ارزشگذاری شدهاند، ارزش سرمایهگذاری بیشتری دارند.
در مورد نشست جاری بریکس و گزارشهایی که نشان میدهد این بلوک در نظر دارد بریکس پی (Brics Pay) را در پنجشنبه آینده راهاندازی کند، گزارش رسانههای چینی میگوید: «اگر این سیستم پرداخت جدید به داراییهایی مانند طلا و نقره مرتبط شود، ویژگیهای پولی را افزایش میدهد. این داراییهای فلزات گرانبها، در نتیجه باعث افزایش قیمت فلزات گرانبها مانند نقره میشود. (BRICS PAY یا BRICS Pay یک سیستم مکانیزم پیام رسانی غیرمتمرکز و مستقل است که توسط کشورهای عضو بریکس در حال توسعه است.)
✔️ خبر مرتبط: آیا نشست بریکس و انتخابات امریکا باز هم از طلا حمایت خواهد کرد؟
«یکی از دلایلی که روسیه اکنون ذخایری را برای فلزاتی مانند نقره، پلاتین و پالادیوم مستقر میکند این است که همه اینها کاربرد نظامی دارند. از نظر فنی ناشناخته است، اما گفته میشود که اکثر موشکها حاوی 10 تا 20 اونس نقره هستند.
«در یک حرکت خیره کننده، بانک مرکزی روسیه به تازگی اولین بانکی است که در چند وقت اخیر خرید نقره را اعلام کرده است.»
اکنون، روسیه برنامههای خود را برای نقره اعلام کرده است.» حرکت نقره برای تبدیل شدن به بخشی از سیستم پولی جدید جهانی اکنون آغاز شده است و سومین حرکت صعودی را هدایت خواهد کرد.
هم چین و هم هند اقدامات استراتژیک در رابطه با نقره انجام دادهاند، آنچه که برخی پیشنهاد کردهاند حرکتی حسابشده توسط دو کشور بزرگ از نظر جمعیت برای تخلیه ذخایر نقره غرب در پاسخ به سالها سرکوب قیمتها است که بسیاری به آن اشاره میکنند. استفاده از نقره در کاربردهای نظامی به عنوان انگیزهای برای تلاشهای ایالات متحده برای حفظ قیمت آن در سطوح پایینتر است.
در مورد پیامدها برای بازار نقره، این گزارش پیشنهاد میکند که "ترکیب تقاضای نظامی قابل توجه و کاربردهای صنعتی متنوع میتواند پیامدهای عمیقی برای بازار نقره داشته باشد."
✔️ خبر مرتبط: جدال غرب و شرق بر سر طلا: فرصت های سرمایهگذاری جدید
آنها گفتند: "با تقاضای قابل توجهی از هر دو بخش نظامی و صنعتی، بازار نقره ممکن است با عرضه کمتر از آنچه قبلا تصور میشد، مواجه شود." در حالی که آگاهی از تقاضای کل افزایش مییابد، میتواند قیمت نقره را افزایش دهد. اهمیت استراتژیک نقره در کاربردهای نظامی و صنعتی ممکن است منجر به افزایش علاقه دولت به تامین منابع شود. سوالاتی در مورد صحت و کامل بودن دادههای رسمی تقاضای نقره مطرح میشود.
در این گزارش آمده است: «اهمیت استراتژیک واقعی نقره در کاربردهای نظامی و صنعتی ممکن است بسیار بیشتر از آن باشد که عموماً به آن اذعان میشود و آن را به منبعی حیاتی برای امنیت ملی، پیشرفت فناوری و رشد صنعتی تبدیل میکند». تأثیر متقابل بین تقاضای نظامی، کاربردهای صنعتی و علاقه سرمایه گذاری احتمالاً آینده بازار نقره را شکل خواهد داد و به طور بالقوه منجر به ارزش گذاری مجدد این فلز همه کاره و ضروری خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
گلدمن ساکس در گزارش اخیر خود پیشبینی کرده است که قیمت نفت در سال ۲۰۲۵ به طور متوسط به ۷۶ دلار در هر بشکه خواهد رسید. این پیشبینی براساس یک اضافهتولید متوسط در بازار نفت بوده است. همچنین، گلدمن ساکس بیان کرده که اگرچه ریسکهای نزولی بیشتر هستند، اما ریسکهای دو طرفه وجود دارد، به ویژه به دلیل ظرفیت مازاد بالای ذخایر و احتمال اعمال تعرفههای جدید وجود دارد.
از طرف دیگر، تنشهای ژئوپلیتیکی به ویژه بین اسرائیل و ایران، میتوانند همچنان به عنوان عاملی برای افزایش ریسکهای عرضه در بازار عمل کنند. گلدمن ساکس اشاره کرده که ظرفیت مازاد بالای اوپک پلاس میتواند به عنوان یک سپر برای این ریسکها عمل کند و تولید نفت ایران نیز بدون اختلال باقی مانده است.
طبق اعلام انجمن جهانی فولاد، چین در سال 2024 کمتر از نیمی از مصرف جهانی فولاد را به خود اختصاص خواهد داد، چرا که افت در بخش املاک و مستغلات این کشور باعث کاهش تقاضا برای این فلز شده است.
پیشبینیهای Worldsteel چشماندازهای متفاوتی را بین چین - که برای دو دهه محرک اصلی رشد تقاضای جهانی بود - و باقی جهان، از جنوب آسیا تا خاورمیانه و آمریکای لاتین نشان میدهد.
سیمون تروت، مدیر اجرایی سنگ آهن در گروه ریوتینتو (Rio Tinto)، بزرگترین تامین کننده مواد تشکیل دهنده فولاد در جهان، روز جمعه در یک سخنرانی در ملبورن گفت: چین از نظر تقاضای فولاد در اوج ساختاری قرار دارد. با وجود رشدی که در چین شاهد بودیم، جهان در 20 سال آینده به فولاد بیشتری نسبت به 30 سال گذشته نیاز خواهد داشت.
✔️ خبر مرتبط: آیا چین قدرت خود را در بازار جهانی فولاد از دست می دهد ؟
ورلد استیل پیشبینی میکند که مصرف چین برای چهارمین سال کاهش در سال 2024 به 869 میلیون تن رسیده است، در حالی که تقاضا در بقیه نقاط جهان 1.2% افزایش یافته و به 882 میلیون تن رسیده است. به گفته این انجمن، سهم چین در سال 2025 بیشتر کاهش خواهد یافت.
این ارقام نشان میدهد که چگونه پایان رونق زیرساختها و املاک چند دهه چین در حال تغییر شکل مصرف فولاد این کشور است. اما آنها همچنین دلیل دیگری برای افزایش شدید صادرات چین در سال جاری به بالاترین حد خود از سال 2016 نشان میدهند: افزایش تقاضا در جاهای دیگر.
به گفته ورلد استیل، بازار هند در سال جاری با رشد 8 درصدی - پس از افزایش 14 درصدی در سال 2023 - به 143 میلیون تن خواهد رسید، در حالی که سایر اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه برای دومین سال متوالی شاهد رشد حدود 7 درصدی خواهند بود.
بقیه کشورهای جهان آخرین بار در سال 2018 از سهم چین از تقاضا پیشی گرفتند. ورلد استیل ریسکهای پیشبینیهای خود را به دلیل رگبار اقدامات محرک اخیر پکن برای حمایت از رشد تأیید کرد و به «احتمال فزاینده مداخله اساسی دولت و حمایت از اقتصاد واقعی اشاره کرد که میتواند تقاضای فولاد چین را در سال 2025 تقویت کند».
چین پس از کاهش نرخ بهره توسط بانک مرکزی در پایان سپتامبر به عنوان بخشی از یک سری اقدامات با هدف احیای رشد اقتصادی، نرخهای وام معیار خود را کاهش داد.
به نظر میرسد معاملهگران داخلی یوان چین نسبت به همتایان فراساحلی خود اطمینان بیشتری دارند که تلاطم ارز در دوره انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده مهار خواهد شد.
پل چان وزیر مالی روز یکشنبه در وبلاگ خود نوشت: هنگ کنگ اقدامات متعددی را با هدف تبدیل شدن به یک مرکز تجارت بین المللی برای طلا و سایر کامودیتیها اجرا خواهد کرد.
بیشتر بخوانید:
امین ناصر، مدیرعامل آرامکو، میگوید این شرکت به مصرف نفت چین بسیار خوشبین است. او به تدابیر محرک اقتصادی دولت و افزایش تقاضای سوخت جت به عنوان نقاط روشن اشاره میکند و پیشبینی میکند که تقاضای جهانی نفت تا سال ۲۰۵۰ به بیش از ۱۰۰ میلیون بشکه در روز برسد.
بلومبرگ نظرات او را گزارش کرده، اما همچنین به تحلیلگرانی اشاره کرده که معتقدند تقاضای چین برای سوختهایی مانند بنزین و دیزل به اوج خود رسیده یا به زودی خواهد رسید، زیرا ناوگان خودروهای مسافری این کشور به سرعت برقی میشود. همچنین، در ماههای اخیر بخشهایی از صنعت کامیونداری چین شاهد افزایش سفارشات برای خودروهای تجاری است که با گاز طبیعی مایع کار میکنند.
در کمپینهای انتخاباتی، دونالد ترامپ، نامزد جمهوریخواه ریاستجمهوری، وعده کاهش هزینههای انرژی برای خانوادههای آمریکایی و تضمین وضعیت «ابر قدرت انرژی» را برای صنعت نفت و گاز داخلی همراه با سیاستهای تجاری حمایتگرایانه داده است.
ترامپ در یک گردهمایی در میشیگان در ماه اوت گفت: «هدف من این است که هزینههای انرژی شما را ظرف 12 ماه پس از روی کار آمدن به نصف کاهش دهم». "ما میتوانیم این کار را انجام دهیم!"
اما برخی نسبت به این مسئله بدبین هستند. روسای جمهور ایالات متحده مطمئناً میتوانند تولید نفت و گاز داخلی را از طریق ابزارهای مختلف سیاستی مانند مقررات و دستورات اجرایی تشویق کنند، اما به سختی میتوانند تعادل بازار را تا حدی تحت تأثیر قرار دهند که به طور معناداری قیمتها را به یک سمت تغییر دهد. تولید نفت ایالات متحده در حال حاضر در بالاترین سطح خود قرار دارد و صادرات سوخت همچنان رکوردهای جدیدی را ثبت میکند - بنابراین حتی اگر مقررات زیست محیطی کاهش یابد یا اجاره نامه برای حفاری نفت تسریع شود، احتمالاً برای آمریکاییها در پمپ بنزین تغییر زیادی نخواهد کرد.
افزایش صادرات آمریکا به اروپا و آسیا
با این حال، پیشنهاد ترامپ برای بازنگری سیاست طولانی مدت تجاری ایالات متحده با افزایش بی رویه تعرفههای وارداتی برای محافظت از مشاغل تولیدی در آمریکا، ریسکی بسیار واقعی برای به دام انداختن میلیونها بشکه نفتی که این کشور هر روز مبادله میکند، به همراه دارد و همواره هزینههای انرژی را برای همه آمریکاییها و صنایع افزایش میدهد. تحمیل طولانی مدت تعرفهها بر سوخت های حیاتی برای اقتصاد ایالات متحده می تواند امنیت ملی را تضعیف کند، پویایی کسب و کار را تضعیف کند و تعداد بازارهایی را که شرکتهای آمریکایی میتوانند در آن رقابت کنند و سود ببرند را کاهش دهد. در حالی که ترامپ به تدوین چشمانداز خود برای اقتصاد و کشور ادامه میدهد، ارزش دارد که نگاهی دیگر به پیامدهای بالقوه «MAGAnomics» برای امنیت انرژی، انعطافپذیری و مقرون به صرفه بودن ایالات متحده بیندازیم. (Maganomics سیاست اقتصادی است که توسط دونالد ترامپ طراحی شده و ثروت و رفاه را برای همه در اولویت قرار میدهد. بر اساس طرح آنها، 0.1 درصد برتر - خانوارهایی که بیش از 4 میلیون دلار در سال درآمد دارند - به طور متوسط حداقل 175000 دلار در سال کاهش مالیات خواهند داشت.)
✔️ خبر مرتبط: ترامپ: تعرفه زیباترین کلمهای است که در فرهنگ لغت وجود دارد
جنگهای تجاری هرگز برای بازارهای انرژی نوید خوبی ندارد. نفت یک کالای جهانی است که به انعطاف پذیری بازارهای بین المللی برای تضمین تخصیص کارآمد عرضه و قیمت شفاف بستگی دارد. ایالات متحده با پیشی گرفتن از عربستان سعودی و روسیه به عنوان بزرگترین تولید کننده نفت جهان در سال 2018، با تبدیل شدن به یک صادرکننده خالص نفت و فرآوردههای نفتی، با تولید روزانه بیش از 13 میلیون بشکه، از مزایای تجارت آزاد بهره میبرد. این امر به طور همزمان امنیت انرژی کشور را تقویت کرده، کسری تجاری را بهبود بخشیده و رشد اقتصادی را تقویت کرده است. صادرات نفت ایالات متحده به کاهش ضربه ناشی از جابجایی عرضه جهانی ناشی از تهاجم روسیه به اوکراین کمک کرده است و در عین حال منابع کافی برای متحدان را برای مقاومت در برابر تهاجمات و فشارهای بیشتر ولادیمیر پوتین فراهم کرده است. با این حال، علیرغم چشم انداز بسیار بهبود یافته انرژی، ایالات متحده همچنان روزانه تقریباً 6.5 میلیون بشکه نفت از بازار جهانی وارد میکند - پارادوکس عجیبی که باعث سردرگمی کسانی میشود که با پیچیدگیهای بازار انرژی ایالات متحده آشنا نیستند.
برای شروع، ایالتهای مصرف کننده عمده بنزین - مانند ایالتهای فلوریدا یا ایالتهای نیوانگلند - فاقد زیرساختهای پالایشی و خط لولهای هستند که آنها را به بقیه کشور متصل کند، به این معنی که آنها باید برای تامین نیازهای تقاضای خود به واردات سوخت متکی باشند. در همین حال، پالایشگاهها در منطقه ساحل خلیج فارس به سمت فرآوری گریدهای نفت خام ترش سنگینی که معمولاً در مکانهایی مانند کانادا، عربستان سعودی و مکزیک یافت میشوند در مقایسه با نفت سبک و شیرین تولید داخل طراحی شدهاند. شکست هیدرولیکی ظرفیت تولید شیل ایالات متحده را افزایش داد، اما از قضا این نوع نفت اشتباهی برای پالایشگاههای آمریکا است. بیشتر نفت جدیدی که تولید میشود باید صادر شود چرا که نگهداری آن برای مصرف داخلی به دلیل این مسائل سازگاری نه اقتصادی است و نه منطقی. (شکست هیدرولیکی (Hydraulic fracturing) یا فرکینگ، یک تکنیک تحریک چاه است که در آن صخره به وسیلهٔ مایع فشردهشده شکسته میشود.)
اگرچه بسیاری از برنامههای سیاست ترامپ هنوز مبهم است، اما این برنامهها در یک زمینه کاملاً واضح هستند: او میخواهد تعرفهها را افزایش دهد - آن هم خیلی زیاد. پس از اینکه وی در ابتدا گفت تعرفهها بر همه کالاهای وارداتی تا 10 درصد افزایش مییابد، اخیراً پیشنهاد کرد که میتوان آنها را به 20 درصد و 60 درصد بر همه کالاهای تولید شده در چین افزایش داد. اگر این اقدام رادیکال جدید اجرا شود، تعرفهها را به سطحی افزایش میدهد که آخرین بار در دهه 1930 مشاهده شد، زمانی که تجارت جهانی تحت فشار سیاستهای حمایتگرایانه اعمالشده در ایالات متحده و واکنش تلافیجویانه تعرفههای اروپاییها کاهش یافت. تکرار چنین سناریویی امروز صدمات سنگینی را به صنعت نفت و گاز ایالات متحده وارد میکند. تعرفههای به این بزرگی بخشی از نفت وارداتی پالایشگاههای ایالات متحده از بازار جهانی، اگر نگوییم تمام آن، را پوشش میدهد. پالایشگاههایی که به نفت وارداتی متکی هستند باید یا مالیات وارداتی جدید بپردازند یا میلیونها دلار سرمایه گذاری کنند تا زیرساختها را ارتقا دهند تا بتوانند به طور موثر انواع نفت خام تولید شده در داخل را پردازش کنند. در هر صورت، هزینههای بیشتر در قالب افزایش قیمت بنزین و گازوئیل به مصرف کننده منتقل میشود.
✔️ خبر مرتبط: ترامپ تهدید به تعرفه ۱۰۰٪ بر کشورهای غیر دلاری میکند
علاوه بر این، تعرفههای بالاتر بر روی نفت وارداتی احتمالاً قیمت نفت خام تولید داخل را افزایش میدهد چرا که قیمت نفت داخلی به همان میزان واردات افزایش مییابد. از نظر قیمت، نسبت واردات مهم نیست، بلکه کل تقاضا برای نفت مهم است. تولیدکنندگان نفت ایالات متحده در صورت رقابت با نفت خام وارداتی با قیمت بالاتر، انگیزه بسیار کمی برای کاهش هزینه تولید خود خواهند داشت. هر چه تعرفهها برای مدت طولانیتری در جای خود باقی بمانند، احتمال اینکه این هزینهها به طور دائم تعبیه شوند، بیشتر میشود. برخی در این صنعت استدلال میکنند که دولت ترامپ میتواند با معافیت کلی تجارت نفت از تعرفههای واردات و مذاکره بر سر توافقهای دوجانبه، ضربه به مصرفکنندگان آمریکایی را کاهش دهد. با این حال، ریسک شکست هرج و مرج در مذاکرات تجاری همچنان بر بازار جهانی نفت تاثیر میگذارد که احتمالاً معاملات سایه را تشویق میکند و منجر به نوسان قیمت میشود.
اگر کشورهای دیگر با اعمال موانع تجاری خود، مانند دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، اقدامات تلافی جویانه انجام دهند، این امر اساساً به منزله مالیات جهانی بر تجارت خواهد بود که صادرات نفت ایالات متحده را برای خریداران خارجی جذاب نمیکند. به طور فرضی، تعرفه تلافی جویانه 60 درصدی بر صادرات نفت آمریکا به چین اساساً به تجارت نفت بین دو کشور بزرگ مصرف کننده نفت جهان پایان میدهد. سپس، هزینههای متفرقه مرتبط با تعرفههای واردات بالاتر مانند سطوح بالا تورم کلی و قیمتهای بالاتر برای تجهیزات تولیدی مورد استفاده برای حفاری نفت، خطوط لوله و حملونقل وجود دارد. نمونهای از این را در سال 2018 دیدیم که کاخ سفید تعرفه 25 درصدی بر فولاد و آلومینیوم وارداتی وضع کرد و تولیدکنندگان آمریکایی بلافاصله هزینههای مرتبط را به مصرف کنندگان منتقل کردند. قیمت بنزین در آن فصل تابستان به بالاترین حد در چهار سال گذشته رسید.
✔️ خبر مرتبط: ترامپ: برای هر خودرویی که از مرز مکزیک عبور میکند، تعرفه صد درصدی اعمال خواهیم کرد
اگرچه تولیدکنندگان نفت ایالات متحده ممکن است از دستور کار مقررات زدایی ترامپ استقبال کنند، اما این مسئله به تنهایی برای تحقق وعده کاهش هزینههای انرژی بر مبنای پایدار کافی نخواهد بود. مقررات زدایی و اجازه اصلاحات، که ممکن است شامل یک برنامه لیزینگ فعالتر یا کاهش قوانین انتشار باشد، به صنعت کمک میکند تا تولید بیشتر را کاهش دهد، اما تاثیر قیمت پایین جزئی خواهد داد. در عوض، تمرکز بحث باید بر گسترش ریشهای سیاستهای تجاری حمایتگرایانه ترامپ باشد که در حال حاضر برای دور دوم او مورد بحث قرار میگیرد. تعرفههای نفتی سیاست بدی است. این تعرفه هزینههای قابل توجهی را بر مصرف کنندگان، مشاغل و کل اقتصاد آمریکا تحمیل میکند. زیانها بسیار اندک نیستند، اما هزینه واقعی هر تعرفه نفتی احتمالاً بیشتر از تخمینها، خواهد بود. بدون عرضه مطمئن انرژی با قیمتهای مقرون به صرفه، هیچ کشور مدرنی نمیتواند به رشد اقتصادی پایدار دست یابد. علاوه بر این، امنیت ملی جمعی آمریکا و متحدان خود را به خطر خواهد انداخت. اما با قضاوت بر اساس شایعهها، به نظر نمیرسد که دونالد ترامپ به زودی نظر خود را در مورد تعرفهها تغییر دهد.
بیشتر بخوانید:
آژانس بینالمللی انرژی (IEA) پیشبینی کرده است که قیمت نفت به ۲۵ دلار در هر بشکه خواهد رسید، البته با شرطی مهم: اگر جهان تا سال ۲۰۵۰ به هدف صفر خالص انتشار گازهای گلخانهای برسد و به این ترتیب گرمایش جهانی محدود شود.
تحلیلگر فارکس لایو معتقد است که بازارهای نفت احتمالاً به این پیشبینی توجه زیادی نخواهند کرد و اگر کسی در مورد قیمت ۲۵ دلار فریاد بزند، احتمالاً برای پوشش موقعیتهای معاملاتی کوتاهمدت است.
در سناریوی اصلی IEA، انرژیهای پاک تقریباً تمام رشد تقاضای انرژی بین سالهای ۲۰۲۳ تا ۲۰۳۵ را تأمین خواهند کرد. این موضوع منجر به اوج تقاضا برای هر سه سوخت فسیلی قبل از سال ۲۰۳۰ خواهد شد. پیشبینی میشود که قیمت نفت در سال ۲۰۳۰ حدود ۷۹ دلار در هر بشکه باشد.
تحلیلگران بانک استاندارد چارترد در هفته گذشته اظهار داشتند که نگرانیها در مورد افزایش عرضه نفت ممکن است اغراقآمیز باشد، زیرا دادههای مربوط به عرضه نامشخص هستند. آنها گفتند که سنتیمنت بازار نفت، به ویژه در میان معاملهگران سوداگرانه، بسیار نزولی است، مشابه سطحی که در بحران مالی جهانی ۲۰۰۸ مشاهده شد. نگرانیها بر انتظار فرود سخت اقتصاد کلان، ضعف تقاضای نفت و ترس از افزایش عرضه در سال ۲۰۲۵ تمرکز دارد.
استاندارد چارترد میگوید که نگرانیها درباره افزایش عرضه ممکن است به دلیل دادههای نامشخص اغراقآمیز باشد. تفاوت قابلتوجهی بین برآوردهای رشد تقاضای آژانس بینالمللی انرژی (IEA) و دبیرخانه اوپک وجود دارد. IEA برآورد تولید بالاتری از اوپک پلاس نسبت به اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده (EIA) دارد. اختلافات در برآوردهای عرضه بحرانی هستند؛ زیرا پیشبینی افزایش عرضه IEA برای سال ۲۰۲۵ ممکن است بر اساس «بشکههای خیالی» باشد که به سنتیمنت نزولی و کاهش قیمتها در سال ۲۰۲۴ کمک میکند.
روسیه، عراق و قزاقستان برنامههایی برای جبران تولید بیش از حد ارائه کردهاند و انتظار میرود که جبران کامل تا سپتامبر ۲۰۲۵ انجام شود. معاملهگران نفت به اخبار ژئوپلیتیکی کوتاهمدت واکنش نشان میدهند، اما تغییرات بلندمدت بالقوه، به ویژه در مورد ایران، را در نظر نمیگیرند. انتظار میرود که قیمت نفت پس از حل و فصل مسائل کوتاهمدت افزایش یابد.
بازارها از منظر اقتصاد کلان
در حال حاضر، فضای اقتصاد کلان بهشدت پیچیده و متلاطم است؛ عواملی مانند محرکهای اقتصادی چین، انتخابات آمریکا و دادههای قوی اقتصادی ایالات متحده، هرکدام تأثیر قابلتوجهی بر شرایط بازار دارند. با افزایش شانس پیروزی ترامپ در دورانی که اقتصاد آمریکا عملکرد چشمگیری دارد، تشخیص اینکه کدام یک از این عوامل بیشترین اهمیت را دارد، دشوار شده است.
به نظر میرسد بسیاری از معاملهگران، این هفته سرمایهگذاریهای بزرگی روی معاملات مرتبط با پیروزی جمهوریخواهان انجام دادهاند. این امر بهویژه در معاملات معاملات آپشن مرتبط با دلار آمریکا در برابر یوان چین و پزو مکزیک به وضوح مشهود است. احساس کلی بازار این است که شانس موج قرمز در حال افزایش است و این موضوع به فعالیتهای مرتبط با پیروزی ترامپ دامن زده است.
با این حال، چالش اصلی این است که باوجود افزایش شانس پیروزی ترامپ، این احتمال هنوز کمتر از ۵۰ درصد است. بهعبارت دیگر، سناریوهای زیادی همچنان وجود دارند که منجر به نتایج متفاوتی مانند "پیروزی دموکراتها" یا یک "کنگره فاقد اکثریت" میشوند؛ به این معنا که هیچیک از دو حزب، اکثریت کامل را در کنگره بهدست نیاورد. این سناریوها میتوانند سرمایهگذاریهای مرتبط با پیروزی ترامپ را به خطر بیاندازند. علاوه بر این، اگر نتیجه انتخابات به چالش کشیده شود و فرآیند اعلام نتایج طولانی شود، ارزش معاملات مربوط به پیروزی ترامپ به خطر خواهد افتاد. در انتخابات ۲۰۲۰، بازار چالشهای حقوقی انتخابات را جدی نگرفت، اما اگر اینبار چالشها معتبرتر بهنظر برسند، واکنش بازار ممکن است متفاوت باشد.
بهطور کلی، در شرایط فعلی هیج تضمینی وجود ندارد که سرمایهگذاری روی معاملات مرتبط با پیروزی ترامپ در نهایت به سود بینجامد. شاید حتی ورود به معاملات مرتبط با گزینههای دیگر مانند هریس سودآورتر باشد.
در خصوص شرطبندیها... میلیاردرهای حامی ترامپ ممکن است میلیونها دلار در سایتهایی مانند پلیمارکت (Polymarket) سرمایهگذاری کنند و از این طریق به چند هدف دست یابند:
بهعنوان مثال، در بخش مربوط به شرطبندیها روی پلیمارکت، کاربری به نام "Fredi9999" به عنوان یکی از افراد تأثیرگذار در افزایش شانس پیروزی ترامپ در این پلتفرم شناخته میشود. برخی افراد معتقدند که این فرد که به طور ناشناس و با مبالغ کلان در پلیمارکت سرمایهگذاری میکند، در تلاش است تا با دستکاری بازارهای شرطبندی، افکار عمومی را به نفع ترامپ تغییر دهد. این رفتار، علاوه بر کسب سود از شرطبندی، حجم تراکنشهای این پلتفرم را هم افزایش میدهد.
اگر نگران تأثیر تعرفههای احتمالی ترامپ بر کسبوکارتان باشید، چنین شرطبندیهایی میتواند بهعنوان یک پوشش ریسک عمل کند. اما اینکه یک شرکت بزرگ میلیونها دلار برای خرید آپشنهای ترامپ در یک حساب کریپتو سرمایهگذاری کند، کمی دور از ذهن بهنظر میرسد.
حتی اگر فرض کنیم شانس شرطبندیها در پلیمارکت تحت تأثیر عوامل غیر اقتصادی قرار گرفته باشند، پیشبینیهای بیطرفانهتری از نتایج انتخابات نیز به همان سمت حرکت کردهاند، البته با شدت کمتری. نیت سیلور، که چهار دوره انتخاباتی را پیشبینی کرده است، تحلیلگری معتبر و قابل اعتماد است. اگرچه هیچکس نمیتواند نتایج را بهطور کامل پیشبینی کند، پیشبینیهای او همواره قابل استناد بودهاند.
با نزدیک شدن به انتخابات، تمرکز اصلی بازارها به سمت این رویداد معطوف شده است، در حالی که مسائل چین به حاشیه رفتهاند. چین شب گذشته دوباره تلاش کرد تا با اعلامیه جدیدی بازار سهام خود را تقویت کند، اما اثرگذاری این اقدامات کاهش یافته است و بازار فعلاً نظارهگر است.
یکی از معاملات اصلی در این دوره، فروش پوتآپشنها روی سهام چین بود. پوتآپشنهای ۲۳ و ۲۶ دلاری که در دسامبر ۲۰۲۴ و ژانویه ۲۰۲۵ منقضی میشوند، بیشترین توجه را جلب کردهاند. اگر در این پوزیشنها بودم، قطعاً نگران میشدم زیرا اگر قیمت سهام چین بهطور قابل توجهی کاهش یابد، فروشندگان پوتآپشن، مجبور به خرید سهام با قیمتی بالاتر از ارزش بازار میشوند و این میتواند ضرر سنگینی به همراه داشته باشد. به همین دلیل، کسانی که در این پوزیشنها هستند، ممکن است نگران کاهش شدید قیمت سهام چین باشند.
✔️ بیشتر بخوانید: قرارداد آپشن (Options) چیست؟ | صفر تا صد آپشن
بازار سهام
شاخص S&P 500 به سقفهای جدیدی دست یافته، در حالی که نزدک نیز به این هدف نزدیک شده است اما همچنان اندکی زیر سقف جولای 2024 قرار دارد. این تفاوت نشاندهنده نوعی چرخش در بخشهای مختلف بازار است. در گذشته، برخی تحلیلگران هشدار میدادند که به دلیل تمرکز بازار بر چند سهم بزرگ و کمبود گستردگی مشارکت (عرض بازار)، ریزش قریبالوقوعی در پیش است. اما باید بدانید که عرض بازار (Breadth) یا همان میزان مشارکت نمادهای مختلف در حرکتهای بازار، امری ناپایدار است و به طور دورهای تغییر میکند. این پارامتر بهتنهایی نمیتواند پیشبینی دقیقی از آینده بازار ارائه دهد. هر بخش از بازار، در زمانهای مختلف، دورههای صعود و استراحت خود را دارد. بنابراین، هر بار که در مورد "عرض بد بازار" (Bad Breadth) میشنوید، باید به یاد داشته باشید که این مسئله معمولاً یک پدیده موقتی است و همیشه به معنای ضعف بازار نیست.
به عنوان یک نمونه، در اینجا دو گزارش خبری آمده است. طی مدت زمان بین این دو گزارش، شاخص S&P 500 بیش از 20 درصد رشد داشته است، در حالی که برخی تحلیلها به اشتباه نشان میدهند که کمبود عرض بازار میتواند نشانهای نزولی باشد.
در واقع، برخلاف آنچه تیترها ممکن است القا کنند، کمبود عرض بازار همیشه به معنای ضعف نیست. در بسیاری از موارد، این شرایط حتی منجر به رشد بیشتر قیمتها شده است.
از سوی دیگر، خرسهای بازار برای توجیه دیدگاههای خود اغلب به عواملی همچون افزایش نرخ بازدهای اوراق قرضه اشاره میکنند. به عنوان مثال، این دیدگاه وجود دارد که "افزایش نرخ بازدهی برای سهام بد است". اگرچه در برخی مواقع افزایش نرخ بازدهی اوراق میتواند منجر به کاهش ارزش سهام شود، اما در شرایط دیگر، این افزایش میتواند نشانهای مثبت برای بازار سهام باشد. هفتههای اخیر به وضوح نشان دادهاند که رشد نرخ بازدهی میتواند همزمان با افزایش قیمت سهام اتفاق بیفتد.
بنابراین، اگر کسی نسبت به بازار سهام دیدگاهی نزولی دارد، لازم است با دقت بررسی کنید:
در کمال شگفتی، به نظر میرسد که گاهی اوقات: کاهش عرض بازار میتواند نشانهای از قدرت بازار باشد.
نکته جالب در بازار سهام این است که هماکنون، در آستانه انتخابات، بازار با حالتی بسیار صعودی مواجه است، که امری غیرمعمول است. نموداری که از سوی بانک آمریکا (BofA) منتشر شده، نشان میدهد که در مقاطع خاصی، بازار نقدینگی را افزایش داده است (دایرههای قرمز نشاندهنده این افزایش هستند).
نسبت پوت/کال و نظرسنجیهای انجمن سرمایهگذاران انفرادی آمریکا (AAII) هر دو حکایت از موج هیجان و خوشبینی گسترده میان سرمایهگذاران دارند. اگرچه در اینجا توصیه معاملاتی خاصی را ارائه نمیکنم؛ اما رعایت جانب احتیاط و تسویه بخشی از سود برای افزایش نقدینگی، بهویژه وقتی که اکثر فعالان بازار در جهت مخالف حرکت میکنند، شاید منطقی به نظر برسد. نگاهی به نمودار بانک آمریکا (BofA) نشان میدهد که معمولاً در آستانه انتخابات، سرمایهگذاران تمایل به ریسکگریزی دارند. اما این بار شرایط متفاوت است—ترس از دست دادن سودهای احتمالی ناشی از کاهش مالیاتهای ترامپ یا کسری بودجه ناشی از سیاستهای مالی MMT بسیار قویتر از نگرانیهای مربوط به تعرفهها، تنشهای خاورمیانه، کندی رشد چین، یا اثرات کاهش قیمت نفت و کامودیتیها است.
در انتخابات 2016، دیدگاه غالب این بود که ترامپ برای بازار سهام مضر است. بازارها ابتدا افت شدید را تجربه کردند، اما همانطور که به یاد دارید، سپس تغییر مسیر دادند. حالا، در سال 2024، دیدگاه غالب این است که ترامپ به نفع بازار سهام است. جالب است، نه؟
✔️ بیشتر بخوانید: تأثیر چرخه انتخاباتی ریاستجمهوری آمریکا بر بازار سهام
این دیدگاه معکوس نسبت به انتخابات گذشته، شاید ظاهراً منطقی باشد، اما نباید فراموش کنیم که به همان اندازه میتواند خطرناک باشد.
در نهایت، این هفته میتوان بازار سهام را به شرح زیر خلاصه کرد:
همه در آستانه انتخابات 2024 به شدت خوشبین هستند. آیا چیزی میتواند این خوشیبینی را خراب کند؟
بازدهی اوراق قرضه
این هفته یک نظرسنجی در مورد واکنش بازار طی 24 ساعت پس از انتخابات انجام دادم که نتایج به شرح زیر بود:
در تحلیل هفته قبل پیشبینی کردم که بازده اوراق 10 ساله بین 3.90% و 4.18% تثبیت شود، که این پیشبینی با دامنه نوسان 3.98% تا 4.12% تقریباً درست بود.
ارزهای فیات
هفته گذشته شاهد همگرایی EURUSD با اختلاف نرخهای بازدهی بودیم. خرید دلار در پی دادههای قوی و افزایش شانس ترامپ تا روز پنجشنبه متوقف شد و حالا شاهد اندکی تثبیت در قیمتها هستیم. به نظر میرسد پوزیشنهای مرتبط با ترامپ به اوج خود رسیدهاند و بازار نیز در انتظار دادههای مهمی نیست و احتمالاً هفتهای آرام در پیش داریم.
سطح 1.0775 در EURUSD از اوایل آگوست تا کنون همچنان حفظ شده و به احتمال زیاد این محدوده شکسته نخواهد شد. برای هفته آینده، انتظار میرود که EURUSD بین 1.0780 و 1.0915 نوسان کند.
GBPJPY همچنان نسبت به اختلاف نرخهای بهره در سطح بالاتری قرار دارد. اخیراً یک ایده معاملاتی برای پوزیشن فروش روی این جفت ارز ارائه کردم که در صورت تمایل میتوانید آن را مطالعه کنید. این ایدههای معاملاتی بیشتر برای آشنایی با ساختارهای مختلف معاملاتی ارائه میشوند.
ارزهای دیجیتال
این هفته، شاهد اتفاق عجیبی در سهام MSTR بودیم. در یک روز، قیمت بیتکوین 5 درصد افزایش پیدا کرد، اما سهام MSTR در همان روز 4 درصد کاهش یافت. این حرکات کاملاً غیرعادی است، زیرا معمولاً این دو دارایی همبستگی بالایی دارند. جالب است بدانید که در چهار سال گذشته، تنها چهار بار چنین حرکات معکوسی اتفاق افتاده است و اولین بار آن به سال 2020 و زمان آغاز معاملات بیتکوین در مقیاس گسترده برمیگردد که به معاملات "زنبورهای سایبری" شهرت دارد.
معاملات "زنبورهای سایبری" (Cyber Hornet Trades) به عنوان یک اصطلاح غیررسمی و طنزآمیز در دنیای بیتکوین و ارزهای دیجیتال استفاده شده است. این اصطلاح به معاملات بیتکوین توسط شرکت MicroStrategy (MSTR) اشاره دارد. MicroStrategy یکی از شرکتهایی است که به طور گستردهای روی بیتکوین سرمایهگذاری کرده است، بهویژه از سال 2020 که مدیرعامل این شرکت، مایکل سیلور، بیتکوین را به عنوان یک دارایی ذخیره ارزشی بلندمدت معرفی کرد و شرکتش مقادیر زیادی بیتکوین خریداری کرد.
مایکل سیلور و طرفداران بیتکوین، بیتکوین را به یک "زنبور سایبری" تشبیه کردند. این تشبیه به قدرت و پایداری بیتکوین و همچنین توانایی آن در حمله به سیستمهای مالی سنتی اشاره دارد. زنبورهای سایبری نمادی از بیتکوین و طرفداران سرسخت آن هستند که باور دارند این ارز دیجیتال میتواند به عنوان یک ذخیره ارزش جهانی جایگزین سیستمهای مالی فعلی شود.
بنابراین، "معاملات زنبورهای سایبری" به خرید و فروشهایی اطلاق میشود که در آنها افراد یا شرکتها روی بیتکوین به عنوان یک دارایی اصلی سرمایهگذاری میکنند. این اصطلاح تا حد زیادی به فرهنگ طرفداران بیتکوین برمیگردد و نمادی از باور قوی به آینده بیتکوین است.
اما این اتفاق عجیب چه معنایی دارد؟ در واقع، ممکن است به این معنا باشد که معاملهگرانی که از استراتژی ارزش نسبی (RV) استفاده میکنند—یعنی همزمان سهام MSTR را میفروشند و بیتکوین میخرند—یا سود زیادی به دست آوردهاند یا ضرر سنگینی متحمل شدهاند. این نوسانات گاهی یادآور اتفاقاتی در گذشته است که در آنها بازار بدون دلیل منطقی و بر اساس هیجانات جمعی دچار نوسانهای بزرگ میشد.
در همین حال، سفتهبازیهای زیادی در دنیای رمزارزها به چشم میخورد. به عنوان مثال، دوجکوین پس از یک دوره رکود 6 ماهه، دوباره به محدوده میانگین قیمت سال 2024 بازگشته است و توجه سرمایهگذاران را جلب کرده است.
خوشبختانه، اصطلاحات عامیانه و ناپختهای که زمانی در بین فعالان بازار رمزارزها رایج بود، مانند WAGMI (ما موفق خواهیم شد) و NGMI (تو موفق نخواهی شد)، دیگر کمتر شنیده میشود و به نظر میرسد دوران آنها به پایان رسیده است. البته هنوز هم برخی از طرفداران دوجکوین از شوخیها و میمهای مرتبط با آن لذت میبرند، اما این اصطلاحات دیگر به آن شدت در فضای بازار استفاده نمیشوند.
کامودیتیها
پیشبینی من درباره نفت خام در هفته گذشته اشتباه از آب درآمد، چرا که قیمتها به سرعت به زیر 70 دلار سقوط کردند. این کاهش بهطور عمده تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند شرایط اقتصادی چین، مذاکرات و تحولات مرتبط با ایران و سایر عوامل ژئوپلیتیکی قرار گرفت، هرچند جزئیات دقیق آن به سختی قابل پیشبینی است.
از سوی دیگر، قیمت طلا به صورت مستمر و بر اساس الگوریتم TWAP (میانگین وزنی قیمت در طول زمان) هر روز افزایش مییابد. در حال حاضر، تعیین یک سقف قیمتی مشخص برای طلا، به جز اعداد رُند، دشوار است. از زمان بحران مالی جهانی (GFC)، طلا به عنوان یک ابزار پوششی مؤثر در برابر کسری بودجه بزرگ ایالات متحده عمل کرده است و این روند همچنان ادامه دارد.
سال 2024 یکی از بهترین سالها برای طلا بوده است، چرا که بازدهی آن از بسیاری از داراییهای دیگر پیشی گرفته است.
خبر خوب برای طرفداران طلا این است که بازدهی سالانه طلا بهطور سنتی با یکدیگر همبستگی ندارند. به عبارت دیگر، عملکرد قوی طلا در سال 2024 به این معنا نیست که انتظارات برای سال 2025 کاهش یابد؛ در واقع، نتایج ممکن است کاملاً متفاوت باشند و حتی بازدهی مثبت بیشتری در سال آینده مشاهده شود.
✔️ بیشتر بخوانید: آیا سرمایه گذاری در طلا هنوز هم سودآور است؟
منبع: Spectramarkets.com نویسنده: برنت دانلی
در روز جمعه، معاملات آتی سهام آمریکا اندکی افزایش یافت؛ زیرا نتایج بهتر از انتظار گزارش درآمدزایی شرکت نتفلیکس باعث شد تا امید به تقویت شرکتهای بزرگ فناوری تقویت شود. در معاملات پیشگشایش بازار آمریکا، سهام نتفلیکس با رشد ۶ درصدی همراه بود و این امر موجب افزایش ۰.۳ درصدی در قراردادهای آتی شاخص نزدک ۱۰۰، که شامل بسیاری از شرکتهای بزرگ فناوری است، شد.
نتفلیکس در گزارش مالی سهماهه سوم سال، عملکردی فراتر از پیشبینیها داشت و تعداد مشترکین جدید این سرویس بیشتر از انتظارات بود که نشاندهنده توانایی این شرکت در جذب مخاطب بیشتر است.
بازار اوراق قرضه آمریکا و تأثیر دادههای اقتصادی مثبت
پس از انتشار مجموعهای از دادههای اقتصادی مثبت در روز پنجشنبه، اوراق قرضه خزانهداری آمریکا از افت شدید خود بهبود یافت. این دادهها که شامل گزارشهای فروش خردهفروشی بود، نشان دادند که مخارج مصرفکنندگان همچنان یکی از عوامل کلیدی در حفظ رشد اقتصادی آمریکاست. فروش خردهفروشی بیش از حد انتظار بود و این موضوع موجب شد تا پیشبینیها درباره کاهش نرخ بهره فدرال رزرو تغییر کند.
رشد شاخص Stoxx 600 اروپا به دنبال اخبار اقتصادی چین
در اروپا نیز، شاخص Stoxx 600 با رشد ۰.۳ درصدی همراه بود. این رشد عمدتاً به دلیل افزایش سهام شرکتهای معدنی پس از انتشار اخبار مثبت اقتصادی از چین صورت گرفت. وضعیت اقتصادی چین بهعنوان یکی از بزرگترین مصرفکنندگان مواد خام، تأثیر قابل توجهی بر بازارهای جهانی دارد و بهبود در وضعیت اقتصادی این کشور به رشد سهام شرکتهای معدنی اروپا کمک کرده است.
افزایش قیمت طلا و نفت در پی تنشهای خاورمیانه
در بحبوحه تداوم تنشهای ژئوپلیتیکی در خاورمیانه، قیمت طلا به رکورد جدیدی رسید. سرمایهگذاران در زمان عدم قطعیت و بحرانهای جهانی به سمت داراییهای امن مانند طلا حرکت میکنند که این روند به رشد قیمت این فلز گرانبها کمک کرده است.
همچنین، قیمت نفت خام آمریکا (WTI) با اندکی افزایش به حدود ۷۱ دلار در هر بشکه رسید. این افزایش قیمت نفت نیز تحت تأثیر تنشهای خاورمیانه و همچنین عوامل اقتصادی جهانی قرار دارد.
نتیجهگیری
بازارهای جهانی همچنان تحت تأثیر دادههای اقتصادی مثبت و نتایج مالی شرکتهای بزرگ فناوری قرار دارند. با توجه به بهبود وضعیت اقتصادی آمریکا و چین، و نیز تنشهای ژئوپلیتیکی در خاورمیانه، روند صعودی بازارهای مالی و کالاهای اساسی همچنان ادامه دارد.
در روز پنجشنبه، بازارهای مالی شاهد افزایش چشمگیر قیمت طلا و رسیدن آن به بالاترین حد تاریخ خود بودند. قیمت لحظهای طلا به ۲۶۹۷.۹۰ دلار رسید و قراردادهای آتی طلا برای دسامبر به ۲۷۱۲.۷۰ دلار صعود کرد. این رشد سریع قیمتها تحت تأثیر تقاضای بالا برای داراییهای امن در سایه تنشهای ژئوپلیتیکی و عدم اطمینان درباره انتخابات پیشروی ایالات متحده شکل گرفته است. همچنین، تحلیلهای تکنیکال نشان میدهد که روند صعودی طلا و نقره همچنان ادامه دارد و خریداران (گاوهای بازار) با اعتماد به روند صعودی به افزایش بیشتر قیمتها امیدوارند.
دادههای اقتصادی تأثیرگذار بر قیمت طلا
روز پنجشنبه همراه با انتشار گزارشهای اقتصادی مهمی بود که شامل آمار فروش خردهفروشی و مدعیان بیکاری در ایالات متحده میشد. بر اساس این گزارشها، فروش خردهفروشی در ماه سپتامبر نسبت به ماه قبل ۰.۴٪ افزایش داشت که از پیشبینیها که رشدی ۰.۳٪ بود، فراتر رفت. همچنین، تعداد مدعیان بیکاری در هفته گذشته به ۲۴۱ هزار نفر کاهش یافت، در حالی که پیشبینیها ۲۶۰ هزار نفر بود. این آمارها به نفع کسانی است که خواهان سیاستهای انقباضیتری از سوی فدرال رزرو هستند و کاهش سریع نرخ بهره را نمیپذیرند. با این حال، انتظار نمیرود که این دادهها مسیر فعلی سیاستهای پولی فدرال رزرو را تغییر دهند.
اقدام بانک مرکزی اروپا و اثرات آن بر بازار طلا
در کنار انتشار دادههای اقتصادی ایالات متحده، بانک مرکزی اروپا نیز در جلسه اخیر خود تصمیم به کاهش ۲۵ نقطه پایهای نرخ بهره اصلی گرفت و آن را به ۳.۲۵٪ رساند. این تصمیم که از پیش توسط بازارها پیشبینی شده بود، یکی از عوامل افزایش قیمت طلا محسوب میشود. همچنین، تقاضای طلا به عنوان یک دارایی امن در کشورهای در حال توسعه مانند چین، روسیه و ترکیه همچنان در حال افزایش است. این کشورها طی سالهای اخیر به شدت ذخایر طلای خود را افزایش دادهاند و به دنبال تنوعبخشی به ذخایر ارزی خود هستند.
همزمان با این تحولات، گزارشهایی نیز از هنگ کنگ منتشر شد که نشان میدهند مقامات این منطقه به دنبال تبدیل شدن به یک مرکز تجارت طلا در جهان هستند. این حرکت هنگ کنگ در شرایطی که بسیاری از اقتصادهای بزرگ به دنبال کاهش وابستگی به دلار آمریکا هستند، اهمیت ویژهای پیدا کرده است. نشست آتی گروه بریکس که توسط روسیه میزبانی خواهد شد، نیز بر موضوع «کاهش وابستگی به دلار» تمرکز دارد.
وضعیت بازارهای مالی دیگر و تأثیر آنها بر قیمت طلا
در سایر بازارهای مالی، شاخص دلار آمریکا در برابر سایر ارزهای اصلی قویتر شد و بازده اوراق قرضه ۱۰ ساله خزانهداری ایالات متحده به ۴.۰۹۱٪ رسید. همچنین، قیمت نفت خام تقریباً ثابت بود و حوالی ۷۰.۲۵ دلار در هر بشکه معامله شد.
تحلیل تکنیکال قیمت طلا و نقره
از نظر تحلیل تکنیکال، وضعیت بازار طلا همچنان به نفع خریداران است. نمودارهای قیمتی نشان میدهند که هدف بعدی برای طلا رسیدن به سطح مقاومتی ۲۷۵۰ دلار است. در صورتی که قیمت طلا به زیر سطح حمایتی ۲۶۴۸.۹۰ دلار کاهش یابد، فروشندگان وارد بازار خواهند شد. برای نقره نیز شرایط مشابهی وجود دارد. در نمودارهای قیمتی نقره، روند صعودی ۹ هفتهای دیده میشود و هدف بعدی خریداران رسیدن به سطح ۳۳.۵۰ دلار است. سطح حمایتی مهم برای نقره در ماه اکتبر ۳۰.۳۴۵ دلار تعیین شده است.
نتیجهگیری
با توجه به شرایط فعلی بازارهای مالی و تحولات سیاسی و اقتصادی، طلا همچنان به عنوان یکی از امنترین داراییها برای سرمایهگذاران شناخته میشود. تنشهای ژئوپلیتیکی، عدم اطمینان درباره آینده سیاستهای پولی و تحولات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از جمله عواملی هستند که باعث افزایش تقاضا برای طلا شدهاند. از سوی دیگر، نقره نیز در این روند صعودی سهم خود را داشته و چشمانداز قیمتهای بالاتر برای هر دو فلز همچنان قوی است.
منبع: کیتکو
انتظار میرود، بازارهای اروپایی به صورت کمنوسان باز شوند؛ زیرا معاملهگران منتظر تصمیمات سیاست پولی بانک مرکزی اروپا هستند. افزایش سهام چین متوقف شد؛ زیرا جلسه خبری درباره بخش مسکن حمایت زیادی از این بخش ارائه نداد.
سهام آتی Euro Stoxx 50 بدون تغییر باقی ماند، در حالی که قراردادهای آتی بازار سهام آمریکا در معاملات آسیایی کاهش یافتند. شاخص CSI 300 چین پس از اعلام دولت درباره افزایش تامین مالی برای پروژههای لیست سفید به 4 تریلیون یوان (562 میلیارد دلار) از 2.23 تریلیون یوان فعلی، 1.3٪ افزایش یافت.
در آسیا، شاخصهای بازار در ژاپن و کره جنوبی کاهش یافتند؛ اما در استرالیا افزایش یافتند. درآمد خالص TSM در سهماهه سوم از برآوردهای متوسط تحلیلگران فراتر رفت. این گزارش نگرانیها درباره بخش نیمههادی را کاهش داد، پس از اینکه آمار سفارشات ناامیدکننده ASML و پیشبینی درآمد پایینتر برای 2025 اوایل این هفته منتشر شد.
در سپتامبر، رونق استخدام استرالیا ادامه یافت و نرخ بیکاری پایدار باقی ماند، که باعث شد دلار استرالیا افزایش یابد؛ زیرا معاملهگران انتظارات خود را برای اولین کاهش نرخ بهره بانک رزرو کاهش دادند. در سپتامبر، صادرات ژاپن به پایینترین سطح خود از فوریه 2021 کاهش یافت و باعث شد که بهبود اقتصادی کشور به دلیل تقاضای جهانی ضعیف کند شود.
پس از چهار روز کاهش، قیمت نفت افزایش یافت؛ معاملهگران توازن بین ریسک احتمالی برای تولیدات خاورمیانه با ترس از مازاد جهانی را حفظ کردند.
در بحبوحه افزایش سطح بدهی و کاهش ارزش ارزهای فیات، این سوال که فلزات گرانبها مانند نقره در دوران رکود چگونه عمل میکنند، به طور فزایندهای مطرح میشود و به گفته یک تحلیلگر، بهترین پیش بینی کننده عملکرد فلز خاکستری در طول رکود، فلز پایه آن یعنی مس، است.
رونا اوکانل، رئیس تجزیه و تحلیل بازار برای اروپا، خاورمیانه و آفریقا (EMEA) و آسیا در StoneX Financial، عقیده دارد: «نقره زمانی ضرب مسکوکات بود اما اکنون به یک مولفه صنعتی تبدیل شده است. رابطه نقره با طلا به صدها سال قبل برمیگردد، زمانی که هر دو فلز ارز بودند. در قرن 16 و 17، نقره اولین سکه در بریتانیا، اروپا و خاور دورتر بود، در حالی که طلا بیشتر در معاملات درون ملی استفاده میشد.
این مسئله، همراه با جذابیت فیزیکی نقره و استفاده از آن در جواهرات، «مسلماً طبقه بندی آن را به عنوان یک فلز گرانبها توجیه میکند. اوکانل خاطرنشان کرد که نقش نقره به عنوان یک فلز پولی به دلایل مختلفی کاهش یافته است، از جمله این واقعیت که «سکههای نقره میتوانند دستکاری شود، (هنری هشتم از انگلستان عمداً بیش از یک بار اندازه سکهها را کاهش داد) و سکههای طلا در اواخر قرن هفدهم معرفی شدند.
نسبت نقره به مس
به گفته وی: "به دلایل لجستیکی، طولی نکشید که طلا در بازار سلطه پیدا کند." نقره نقش خود را به عنوان یک ارز در تعدادی از کشورها تا مدتها بعد حفظ کرد و تنها اخیراً بود که داراییهای این فلز در بانک مرکزی روسیه، چین و هند از بین رفته است.
✔️ خبر مرتبط: پیشبینیهای جدید موسسه UBS: نقره در ماه های آینده خواهد درخشید
اوکانل این سوال را مطرح کرد: "آیا واقعاً کمبودی وجود داشته است؟"
وی خاطرنشان کرد: مصرف صنعتی نقره طی پنج سال گذشته به طور متوسط 71 درصد از تقاضای ساخت - یعنی قبل از سرمایه گذاری - را تشکیل داده است. بنابراین قبل از بررسی عملکرد نقره در برابر فلزات دیگر، ارزش دارد که نگاهی سریع به عوامل بنیادی داشته باشیم.
او گفت: «اگرچه به طور کلی پذیرفته شده است که نقره فلزی کمیاب است، اما ما باید «کمبود» را دقیقتر تعریف کنیم. برای مثال، با در نظر گرفتن اعداد Metals Focus برای گذشته نزدیک، نشان میدهد که بازار واقعاً با کسری مواجه بوده است، اما این پس از درج فعالیت سرمایهگذاری فرابورس بود.
اگر فعالیت سرمایهگذاری فرابورس از معادله حذف شود، اوکانل خاطرنشان کرد: «از حداقل سال 2015، برای هر سال، نقره با مازادی مواجه بوده است، هرچند که این مقدار کاهش یافته است و پیشبینیهای ما نشان میدهد که بر این اساس تا قبل از پایان سال جاری نقره به سمت کسری خواهد رفت (و پس از آن ادامه خواهد داشت). این مازاد تقریباً به 52000 تن یا 20 ماه متوسط تولید معدن در سال 2023 میرسد.
او تاکید کرد: «با این حال، سرمایهگذاران با جذب خالص تمام فلزات در فرابورس بیش از 65000 تن در همان دوره برابری کردهاند.» " «البته، سرمایهگذاری به هر دو صورت جریان دارد، و اگر بخواهیم اختلاف نظر داشته باشیم، میتوان استدلال کرد که سرمایهگذاری روش جذابتری برای توصیف حرکت موجودی است!»
اوکانل گفت که این حقیقت با فعالیت محصولات قابل معامله بورسی (ETP) نشان داده میشود، چرا که سرمایهگذاران در سال 2024 از بازار نقره خارج شدند، در حالی که در سالهای 2022 و 2023 "سرمایه گذاران خالص" بودند.
✔️ خبر مرتبط: آیا زمان مناسبی برای خرید نقره فرا رسیده است؟
در مورد نحوه عملکرد نقره در صورت وقوع رکود، اوکانل تاکید کرد که عملکرد مس بهترین شاخص است.
او گفت: «ما چهار رکود گذشته را بررسی کردهایم، اگرچه دوره دو ماهه 2020 کوتاهتر از آن است که از نظر آماری قابل توجه باشد، اما مورد بررسی قرار گرفت. "نتیجه گیری: در یک دوره رکود، نقره به مس نگاه میکند، نه طلا."
او توضیح داد: «ما اغلب متوجه شدهایم که وقتی طلا در هیچ جهت خاصی در پیچ و خم نیست، نقره توجه خود را به مس معطوف میکند - هم از نظر قیمت و هم از نظر میزان کمتری همبستگی. با توجه به اینکه عرضه اولیه نقره (و بنابراین انعطاف پذیری قیمت) معمولاً کمتر از 30 درصد کل است (این شامل ضایعات صنعتی نیز میشود) در رکود نیز همین اتفاق میافتد.
اوکانل در پایان گفت: «بنابراین، تا زمانی که بخشهای طلا/فلزات پایه دچار رکود نشوند، فلز نقره همچنان افزایش خواهد یافت. "البته طلا، هر بار بیشتر رشد میکند!"
بیشتر بخوانید:
واردات سنگ آهن چین در ماه سپتامبر نسبت به ماه اوت 2.7 درصد و نسبت به سال قبل 2.9 درصد افزایش یافته، چرا که پیش قراردادها به دلیل کاهش قیمتها و امید به بهبود تقاضا در فصل اوج ساخت و ساز بیشتر شده است.
طبق دادههای اداره کل گمرک، چین، بزرگترین مصرفکننده سنگ آهن جهان، ماه گذشته 104.13 میلیون تن از ماده اصلی فولادسازی را وارد کرد که بالاترین میزان از ژانویه است.
این رقم از پیشبینیهای بین 98 تا 103 میلیون تن تحلیلگران بیشتر بود.
واردات سنگ آهن چین و قیمت سنگ آهن
این حجم در ماه گذشته با 101.39 میلیون تن در ماه اوت و 101.18 میلیون تن در ماه مشابه در سال 2023 مقایسه شده است.
✔️ خبر مرتبط: ترس از رکود جهانی؛ افت شدید قیمت سنگ آهن
کاهش قیمتها به دلیل کاهش تقاضا و بالا بودن ذخایر در انبارها باعث شد تا پیش قراردادها از خارج از کشور با پیش بینی افزایش تقاضا در سپتامبر و اکتبر افزایش یابد.
دادههای شرکت مشاورهای Steelhome نشان میدهد که میانگین قیمت در هر دو ماه اوت و سپتامبر بسیار کمتر از 100 دلار در هر تن بود.
به گفته تحلیلگران، کاهش تولید داخلی همچنین کارخانهها را تشویق به خرید محمولههای بیشتری از طریق دریا کرد.
دادههای انجمن معادن متالورژی چین نشان داد که سنگ آهن تولید داخلی چین در ماه اوت با 9.4 درصد کاهش در سال به حدود 22.25 میلیون تن رسید.
به گفته تحلیلگران، واردات در ماه اکتبر احتمالاً بالا خواهد ماند چرا که بهبود قیمت از اواخر سپتامبر، به لطف چشم انداز بهبود تقاضا پس از بسته محرک تهاجمی چین، محمولههای بیشتری را از استخراج کنندگان پرهزینه به دنبال خواهد داشت.
این دادهها نشان میدهد که در سه سه ماهه اول سال 2024، واردات سنگ آهن چین به 918.87 میلیون تن رسیده است که نسبت به مدت مشابه سال قبل 4.9 درصد افزایش داشته است.
تجارت فولاد
صادرات فولاد چین در سپتامبر 25.93 درصد نسبت به سال قبل افزایش یافت و به 10.15 میلیون تن رسید که بالاترین میزان در یک ماه از ژوئیه 2016 است.
صادرات فولاد چین
انجمن آهن و فولاد چین در یادداشتی اعلام کرد که صادرات در 9 ماهه اول سال 21.2 درصد نسبت به سال قبل به 80.71 میلیون تن افزایش یافته است که عمدتاً ناشی از سود ناخالص بهتر در بازار صادراتی نسبت به بازار داخلی است.
چین در ماه گذشته 554000 تن محصولات فولادی وارد کرد که 8.84 درصد نسبت به اوت و 13.44 درصد نسبت به سال قبل کاهش داشت و مجموع ژانویه تا سپتامبر به 5.19 میلیون تن رسید که 9% کاهش سالانه داشته است.
بیشتر بخوانید:
گروه اوپک پلاس به رهبری عربستان سعودی، علیرغم شواهدی مبنی بر اینکه رشد تقاضای نفت در سال جاری کمتر از انتظار اولیه اوپک خواهد بود، قصد دارد تا اوایل دسامبر عرضه نفت خود به بازار را افزایش دهد.
اوپک اکنون برآوردهای خود از رشد تقاضای جهانی نفت را برای سومین ماه متوالی کاهش داده است و انتظار دارد مصرف چین کمتر از پیش بینیهای قبلی باشد.
با این حال، اوپک پلاس اکنون قصد دارد در دسامبر 180000 بشکه در روز عرضه به بازار را افزایش دهد و کاهش تولید فعلی حدود 2.2 میلیون بشکه در روز را در طول سال 2025 معکوس کند.
گزارشهایی وجود دارند مبنی بر اینکه عربستان سعودی، بزرگترین تولیدکننده اوپک و رهبر ائتلاف اوپک پلاس، هدف غیررسمی خود برای رساندن قیمت نفت به مرز 100 دلار در هر بشکه را کنار گذاشته است و میتواند با بازگشت به مبارزه برای سهم بازار به دنبال "انضباط" تولیدکنندگان غیراوپک پلاس باشد.
✔️ خبر مرتبط: زنگ خطر برای اقتصاد عربستان: افت فروش نفت، چه تاثیری بر اقتصاد خواهد داشت؟
قیمت نفت در اواسط دهه 1980 و اواسط دهه 2010 زمانی که عربستان سعودی تولید نفت خام خود را افزایش داد، کاهش یافت.این رویکرد عربستان، میتواند قیمت نفت و در نتیجه درآمدهای نفتی بودجه روسیه را کاهش دهد.
برخی تحلیلگران میگویند با توجه به اینکه درآمدهای نفت و گاز حدود 30 درصد از درآمدهای بودجه روسیه را تشکیل میدهد، قیمتهای پایین نفت میتواند به طور قابل توجهی به درآمدهای مسکو و توانایی این کشور برای ادامه سرمایه گذاری منابع عظیم در جنگ در اوکراین آسیب بزند.
درآمدهای نفتی روسیه
قیمتهای پایین نفت میتواند حتی بزرگتر از تحریمهای غرب بر درآمدهای بودجه که روسیه سخت تلاش میکند تا از آن دوری کند، تاثیر میگذارد.
مسکو به یافتن راههایی برای دور زدن تحریمها ادامه میدهد و از یکی از آخرین اقدامات، یعنی قرار دادن دهها نفتکش در لیست سیاه برای حمل نفت روسیه، سرپیچی میکند و حدود یک سوم از این نفتکشها را برای تحویل نفت خود به کار گرفته است.
ایالات متحده، اتحادیه اروپا و بریتانیا تاکنون 72 نفتکش را به دلیل حمل نفت روسیه بر خلاف تحریمها یا سیاست سقف قیمتی، تعیین کردهاند. بر اساس دادههای ردیابی نفتکشهای گردآوری شده توسط بلومبرگ، از این 72 نفتکش، حداقل 21 کشتی محمولههای نفت روسیه را از زمانی که در فهرست سیاه قرار گرفتند، بارگیری کردهاند.
با این حال، اگر قیمت نفت در میان عرضه فراوان کاهش یابد، ضربه به درآمد روسیه میتواند بزرگ باشد.
درآمد صادرات سوخت فسیلی روسیه
لوک کوپر، یک پژوهشگر دانشیار در روابط بین الملل در دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن، در مجله IPS نوشت: «با توجه به اینکه روسیه نفت خود را با نرخهای پایینتر و با هزینههای تولید بالاتر میفروشد، فضای ارزان قیمت در بازارهای نفت ممکن است بر توانایی این کشور برای تأمین مالی حملاتش در اوکراین تأثیر بگذارد».
کوپر خاطرنشان میکند که از آنجایی که درآمدهای نفتی برای درآمدهای دولت روسیه بسیار مهم است، «نفت به دلیل حساسیت آن به نوسانات قیمت در بازار جهانی، هم منبع قدرتی است که جنگ این کشور را تأمین مالی کرده است و هم یک آسیب پذیری بالقوه است.»
✔️ خبر مرتبط: روسیه پیشبینی درآمدهای صادرات نفت و گاز در سال 2024 را 17.4 میلیارد دلار افزایش داد
سیاست نفتی عربستان
اگر عربستان سعودی، متحد اصلی روسیه در پیمان اوپک پلاس، سیاست بازپس گیری سهم بازاری را که در دو سال گذشته از دست داده بود، دنبال کند، این آسیب پذیری میتواند عمیقتر شود.
فایننشال تایمز ماه گذشته گزارش داد که پادشاهی میتواند مایل به تحمل درد کوتاه مدت قیمت نفت و درآمد باشد چرا که در حال چرخش در سیاست است و به دنبال بازپس گیری سهم بازار و کنار گذاشتن هدف غیررسمی قیمت نفت 100 دلاری خود است.
آخرین باری که عربستان سعودی جنگ قیمتی را آغاز کرد، در ماههای ابتدایی همهگیری ویروس کرونا در سال 2020 بود، زمانی که عربستان و روسیه برای سهم بازار در میان کاهش تقاضا مبارزه کردند.
عربستان بیش از یک سال است که برای محدود کردن عرضه به بازار فراتر رفته است. عربستان سعودی به غیر از سهم کاهش تولید اوپک پلاس که از تابستان گذشته به اجرا درآمده است، به طور داوطلبانه یک میلیون بشکه دیگر در روز را از بازار حذف کرده است.
ین کشور به شدت به برنامه خود برای تولید "حدود 9 میلیون بشکه در روز" پایبند بوده است - این به طور مداوم با تولید نفت هدف این کشور در سال گذشته مطابقت داشته است.
بنابراین، ناامیدی عربستان به دلیل از دست دادن سهم بازار در حالی که قیمتها به زیر 80 دلار در هر بشکه گیر کرده است، حتی با وجود تشدید تنشهای ژئوپلیتیکی، جای تعجب ندارد.
اگر اوپک پلاس عرضه بیشتری را به بازار بازگرداند در حالی که تقاضا کمتر از انتظارات اولیه بوده است، با اعتراف خود اوپک، درآمد همه کشورهای نفتی - از جمله روسیه - همراه با قیمت نفت کاهش خواهد یافت.
آیا روسیه برای کاهش قیمت نفت آماده است؟
کوپر نوشت: روسیه، برخلاف ایالات متحده، اقتصاد وابسته به نفت دارد که از قدرت کارتل اوپک پلاس سود میبرد.
این کارشناس افزود: «با این حال، برخلاف عربستان سعودی، استخراج نفت در روسیه ارزان نیست که این مسئله کار را برای مقابله با شرایط قیمت پایین سخت میکند».
روسیه در سال گذشته 3.6% رشد اقتصادی داشت که بسیار بالاتر از میانگین جهانی است.
به گفته استفان هدلاند، مدیر تحقیقات مرکز مطالعات روسیه و اوراسیا در دانشگاه اوپسالا، با این حال، این عدد یک واقعیت غم انگیز را پنهان میکند.
هدلاند در سرویسهای اطلاعاتی ژئوپلیتیک (Geopolitical Intelligence Services) مینویسد، توضیح پشت این شاخصهای تولید ناخالص داخلی بسیار ساده است: اقتصاد جنگی کنونی روسیه.
هدلوند گفت: «مقدار زیادی پول برای قرارداد سربازان روسی، که بسیاری از آنها در اوکراین کشته خواهند شد، و برای تولید سختافزار نظامی که بسیاری از آنها در میدان نبرد نابود خواهند شد، تخصیص داده میشود.
هیچ یک از این خروجیها در بلندمدت قابل توجیه نیستند.»
خود روسیه اعلام میکند که به دنبال کاهش وابستگی خود به نفت برای به حداقل رساندن تأثیر نوسان قیمت نفت و گاز بر درآمدهای بودجه خود است.
آنتون سیلوانوف وزیر دارایی روسیه در اوایل این ماه گفت که چند سال پیش درآمدهای نفت و گاز 35 تا 40 درصد از درآمدهای بودجه روسیه را تشکیل میداد و افزود که این سهم قرار است در سال آینده به 27 درصد و در سال 2027 به 23 درصد کاهش یابد.
درآمد حاصل از فروش نفت و گاز مهمترین جریان نقدینگی برای بودجه فدرال روسیه است. اقتصاد روسیه بار سنگین سقوط بالقوه قیمت نفت را به دلیل جنگ جدید برای سهم بازار متحمل خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
در حالی که بازارها و معاملهگران منتظر حرکت بعدی در اختلافات ایران و اسرائیل هستند، صحبتها درباره اختلال احتمالی در حیاتیترین مسیر حمل و نقل نفتی جهان، یعنی تنگه هرمز، دوباره مطرح شده است.
به گفته تحلیلگران، بستن تنگه هرمز توسط ایران یا تلاش برای این منظور، تنگه باریک بین عمان و ایران که خلیج فارس را به خلیج عمان و دریای عرب متصل میکند، میتواند به راحتی قیمت نفت را به بالای 100 دلار در هر بشکه برساند.
با این حال، همین تحلیلگران، اختلال در تنگه هرمز را به عنوان یک رویداد که احتمال بسیار پایینی دارد، در نظر میگیرند.
احتمال هرج و مرج ترافیکی در تنگهای که 21 درصد از مصرف روزانه نفت جهان از آن عبور میکند کم است، اما در بدترین شرایط، تأثیر آن زیاد خواهد بود – نه تنها بر قیمت نفت، بلکه بر بازارهای گاز طبیعی نیز، چرا که ال ان جی قطر از این خط عبور میکند.
✔️ خبر مرتبط: آیا قیمت نفت به ۱۰۰ دلار خواهد رسید؟
تنگه هرمز که جریان نفت آن به طور متوسط حدود 21 میلیون بشکه در روز است، به درستی به عنوان مهم ترین گلوگاه ترانزیت نفت در جهان توصیف میشود. این تنگه، مسیر اصلی صادرات نفت خاورمیانه به آسیا و شریان اصلی صادرات همه تولیدکنندگان بزرگ منطقه از جمله خود ایران است.
تولید نفت ایران نزدیک به سطح قبل از تحریم افزایش یافته است
به گفته اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده، اما تنها عربستان سعودی و امارات متحده عربی خطوط لوله عملیاتی دارند که میتوانند تنگه هرمز را دور بزنند.
ایران خط لوله گوره- جاسک و پایانه صادراتی جاسک در خلیج عمان را با یک محموله صادراتی در ژوئیه 2021 افتتاح کرد. ظرفیت این خط لوله در آن زمان 300000 بشکه در روز بود، اگرچه ایران از آن زمان تاکنون از این خط لوله استفاده نکرده است.
در صورت بروز اختلال در عرضه، اداره اطلاعات انرژی (EIA) تخمین میزند که حدود 3.5 میلیون بشکه در روز از ظرفیت موثر استفاده نشده از این خطوط لوله میتواند برای دور زدن تنگه هرمز در دسترس باشد.
این میزان، برای جبران حتی یک روز محاصره احتمالی کافی نیست.
بازار نفت در حال حاضر معتقد نیست که شوک عرضه تنگه هرمز در کار باشد، اگرچه در بدترین سناریو، آنچه اکنون به عنوان احتمال کم دیده میشود میتواند منجر به اختلال در نسبتهای با تاثیر بالا باشد.
بیارن شیلدروپ، تحلیلگر ارشد کامودیتی در بانک SEB سوئد، هفته گذشته در یادداشتی نوشت: «قاعده در بازارهای کامودیتی این است که اگر عرضه به شدت محدود شود، قیمت اغلب به 5 تا 10 برابر سطح عادی خود میرسد.
«بنابراین اگر بدترین حالت به وقوع میپیوندد و تنگه هرمز به مدت یک ماه یا بیشتر بسته میشد، احتمالاً قیمت نفت برنت به 350 دلار در هر بشکه افزایش مییابد، اقتصاد جهانی سقوط میکند و طی مدتی قیمت نفت دوباره به زیر 200 دلار در هر بشکه میرسد."
✔️ خبر مرتبط: آیا تنگه هرمز دوباره به صحنه تنش ها باز می گردد؟
به گفته شیلدروپ: «اما به نظر نمیرسد که قیمت نفت در حال حاضر در چه وضعیتی قرار گرفته باشد.»
این تحلیلگر افزود: این ریسک دور از دسترس به نظر میرسد، در حالی که هر دو ایالات متحده و چین در صورت مسدود شدن این تنگه اقدام به بازگشایی مجدد آن خواهند کرد.
اختلال قابل توجه در جریان در تنگه هرمز 14 میلیون بشکه در روز از عرضه نفت تولیدکنندگان خاورمیانه و ظرفیت مازاد قابل توجه عربستان سعودی و امارات را به خطر میاندازد.
وارن پترسون، رئیس استراتژی کامودیتی در بانک ING، روز جمعه نوشت: چنین اختلالی برای رساندن قیمت نفت به رکوردهای جدید کافی است و میتواند قیمت از رکورد نزدیک به 150 دلار در هر بشکه در سال 2008 فراتر برود.
در حال حاضر، تقریباً همه تحلیلگران تردید دارند که تشدید تنش در خاورمیانه به قدری جدی باشد که به محاصره تنگه هرمز منجر شود.
تحلیلگران در بروکر نفت PMV اعلام کردند: «آیا آمریکا واقعاً به اسرائیل اجازه خواهد داد که تأسیسات نفتی را در مرز دشمن خود در طول یک سال انتخابات منفجر کند؟ آیا ایران واقعاً تنگه هرمز را که نه تنها صادرات همسایگان را قطع میکند، بلکه تنها منبع درآمد بینالمللی قابل توجه خود است را خواهد بست؟
بیشتر بخوانید:
بازارهای مالی از منظر اقتصاد کلان
گزارش اشتغال غیرکشاورزی آمریکا (NFP) فشار زیادی به معاملهگران اوراق قرضه وارد کرد و باعث تغییر جهت بازار شد. در ماه آگوست، بسیاری فکر میکردند که بالاخره رکود بزرگ اقتصادی، که به آن رکود بیگفوت میگویند، فرا رسیده است. اما این رکود دوباره ناپدید شد و اقتصاد «گلدیلاکس» به سلامت و ثبات خود ادامه داد. (اقتصاد «گلدیلاکس» که به وضعیتی اشاره دارد که رشد اقتصادی کافی است اما تورم بیش از حد بالا نیست.)
اصطلاح رکود بیگفوت به این دلیل استفاده میشود که مشابه افسانه بیگفوت، بسیاری از تحلیلگران و اقتصاددانان بارها ادعا کردهاند که نشانههایی از وقوع رکود اقتصادی دیدهاند، اما هر بار که انتظار میرفت این رکود رخ دهد، در عمل هیچگاه شواهد قطعی یا تجربی برای آن وجود نداشت. درست مانند بیگفوت که بسیاری مدعی دیدن آن شدهاند، اما تاکنون مدرکی قطعی برای اثبات وجود آن ارائه نشده است.
اکنون گفتمان جدیدی در بازار شکل گرفته است: تورم به کف خود رسیده، رشد اقتصادی آمریکا به ۳.۲ درصد رسیده، بازار کار همچنان قوی است، و در صورت پیروزی ترامپ، ممکن است یک موج جدید از محرکهای مالی به سبک MMT (نظریه پولی مدرن) در شرایط رشد اقتصادی «گلدیلاکس» به راه بیفتد.
در کنفرانس گرانت، استن دراکنمیلر اظهار داشت: «اگر ترامپ دوباره به ریاست جمهوری انتخاب شود، احتمال دارد که تعرفههای تجاری جدیدی وضع شود، و کاهش مهاجرت نیز میتواند به محدود شدن عرضه نیروی کار منجر شود. همچنین، کاهش مقررات ممکن است باعث تقویت فعالیتهای اقتصادی و ایجاد تحرک بیشتر در اقتصاد شود. در حال حاضر، رشد اقتصادی آمریکا به ۳ درصد رسیده است، که این خود نشاندهنده سلامت نسبی اقتصاد است.»
گرگ ایپ از وال استریت ژورنال هم با این تیتر به ماجرا پرداخت:
«این وضعیت کاملاً متفاوت با آن پیشبینیهای فاجعهبار هشت هفته پیش است.»
در خصوص تورم، اکنون میبینیم که روند کاهش آن متوقف شده و تورم بالای ۳ درصد در شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) و حدود ۲.۷ درصد در شاخص قیمت مخارج مصرف شخصی هسته (Core PCE) باقی مانده است. تورم "سوپرهستهای" (Supercore CPI) نیز همچنان حدود ۴ درصد در سال است، همانطور که در میانه سال ۲۰۲۳ بود.
اگرچه ما از دوران افزایش شدید قیمتها که ناشی از شوکهای عرضه پس از دوران کووید بود عبور کردهایم، اما هنوز هم با افزایشهای قابل توجهی در قیمتها مواجه هستیم. در واقع، تورم سوپرهستهای اکنون بالاتر از سال ۲۰۲۱ است.
بازار اوراق قرضه اکنون با این سوال روبروست که در صورت پیروزی احتمالی جمهوریخواهان در انتخابات (Red Sweep)، چه چیزی در پیش خواهد بود، زیرا احتمال اجرای یک بسته مالی بزرگ به سبک MMT مانند آنچه در دوران ترامپ در سال ۲۰۱۷ رخ داد، بیشتر شده است.
هیچ هزینه اضافی یا پرمیومی برای جبران ریسک اجرای دوباره سیاستهای مالی به سبک MMT، مشابه آنچه در دوران ترامپ در سال ۲۰۱۷ رخ داد، در بازارها وجود ندارد. این بدان معناست که سرمایهگذاران انتظار ندارند که چنین سیاستهایی در کوتاهمدت تأثیر منفی یا تورمی داشته باشند و به همین دلیل، بازار اوراق قرضه در حال حاضر هیچ حاشیه ریسکی برای آنها در نظر نگرفته است. با افزایش احتمال پیروزی کامل جمهوریخواهان (Red Sweep) در انتخابات، این موضوع باعث شده است که بازارهای اوراق قرضه به فکر آینده و تحولات احتمالی باشند.
کسری بودجه بزرگتر، کاهش مهاجرت و افزایش تعرفهها همگی عواملی هستند که میتوانند باعث افزایش تورم در آمریکا شوند. این شرایط با وضعیت سال ۲۰۱۶ تفاوت زیادی دارد؛ چرا که در آن زمان، اقتصاد از نقطهای با تورم پایینتر آغاز به رشد کرد. هنگامی که ترامپ در ژانویه ۲۰۱۷ به ریاست جمهوری رسید، نرخ تورم در تمام شاخصهای اقتصادی حدود ۱۰۰ واحد پایه کمتر بود، و اکنون با توجه به رشد فعلی، فشار تورمی بیشتری پیشبینی میشود.
نکته قابل توجه اینجاست: با اینکه همه معتقدند سیاستهای ترامپ در دور جدید میتواند تورمی باشد، همین سیاستها در دوره قبلی ریاستجمهوری او اثر تورمی چندانی نداشتند. با وجود تعرفهها، کاهش مهاجرت و محرکهای مالی به سبک MMT، در دوران ترامپ، تورم در یک محدوده محدود نوسان داشت و بهطور خاص به شکلی قابل توجه افزایش نیافت.
در حال حاضر، تمرکز من بیشتر بر تحلیل واکنشهای عمومی و برداشتهای مشترک نسبت به نتایج احتمالی انتخابات است، نه بر پیشبینی دقیق سیاستها یا نتایج اقتصادی برای سال ۲۰۲۵ و پس از آن.
اجماع عمومی از واکنشهای بازار به شرح زیر است:
در خارج از آمریکا، با اشتیاق منتظر اعلام بسته محرک اقتصادی چین هستیم که قرار است امشب (ساعت ۱۰ صبح شنبه به وقت پکن) اعلام شود.
نموداری که بلومبرگ ارائه کرده، با توجه به آنچه من مطالعه کردهام، منطقی به نظر میرسد. البته ترکیب دقیق محرکهای اقتصادی اهمیت ویژهای دارد، اما تحلیل و پیشبینی کامل آن بهقدری پیچیده است که امکان تدوین برنامهای جامع و دقیق برای آن وجود ندارد.
با توجه به نوسانات اخیر پیرامون اخبار چین، این پیشبینی من از واکنشهای احتمالی دلار استرالیا (AUD) و دلار نیوزیلند (NZD) در آخر هفته، بر اساس نتایج مختلفی که ممکن است رخ دهد، ارائه میشود.
اگر وزارت دارایی چین رقم مشخصی را اعلام نکند، این نتیجه بیشترین ابهام را به همراه خواهد داشت، زیرا در این حالت ممکن است فرض شود که رویای بزرگ بازتاب تورمی همچنان ادامه دارد؛ به این معنا که بازارها همچنان امیدوارند که چین با اجرای یک بسته محرک اقتصادی بزرگ، تقاضا را افزایش داده و تورم را تحریک کند. در این صورت، ما همچنان منتظر یک اعلامیه بزرگتر در اواخر ماه، زمانی که کمیته دائمی کنگره ملی خلق چین جلسه برگزار میکند، خواهیم بود.
✔️ بیشتر بخوانید: آشنایی کامل با ساختار سیاسی در چین
پیشبینی من برای حالتی که "هیچ عدد مشخصی اعلام نشود" بسیار نامشخص است، چرا که نمیتوان گفت آیا بازار همچنان این امید و انتظارات را به ماه اکتبر منتقل خواهد کرد یا خیر. اگر وزارت دارایی امشب هیچ عدد دقیقی ارائه نکند، بازار ممکن است همچنان به این امید ادامه دهد، اما اعلام یک عدد مشخص در حدود ۱ تریلیون دلار یا کمتر، بدترین نتیجه خواهد بود. در این حالت، دیگر چیزی برای معامله باقی نمیماند و باعث میشود خریداران عمده از بازار خارج شوند.
برای درک بهتر این اعداد، باید توجه داشت که بازار املاک و مستغلات چین بزرگترین کلاس دارایی در جهان است و ارزش آن بین ۷۰ تا ۱۴۰ تریلیون یوان کاهش یافته است، بسته به اینکه از چه منبعی اطلاعات گرفته شود.
بازار سهام
تمرکز همچنان بر بازار سهام چین است، در حالی که بازار سهام آمریکا بهطور یکنواخت و بدون هیجان خاصی به مسیر خود به سمت رکوردهای تاریخی جدید ادامه میدهد. من بارها تأکید کردهام که باید به بازار سهام چین بیشتر به چشم یک memestock (سهام مبتنی بر هیجانهای موقت) یا shitcoin (ارز دیجیتال بیارزش) نگاه کرد، تا بازتابی از فعالیتهای اقتصادی یا سودآوری شرکتها در این کشور.
در نمودار فوق، عملکرد بازارهای سهام "نرمال" از سال ۲۰۱۱ را مشاهده میکنید. شایان ذکر است که شاخص DAX یک شاخص بازدهی کل است، به این معنا که علاوه بر تغییرات قیمت سهام، سودهای نقدی نیز در آن لحاظ میشوند. در مقابل، سایر شاخصها تنها شاخصهای قیمتی هستند، یعنی تنها تغییرات قیمت سهام را محاسبه میکنند و سودهای نقدی را در نظر نمیگیرند. با این حال، این نمودار نشان میدهد که یک بازار سهام "نرمال" چگونه عمل میکند.
در مقابل، اینجا شاخص ترکیبی شانگهای قرار دارد. همانطور که میبینید، هیچ روند مثبت پایداری در آن وجود ندارد. این بازار مدتی راکد میماند، سپس با یک جهش ناگهانی روبرو میشود، و پس از آن دوباره به سطح اولیه خود بازمیگردد. در واقع، شاخص بهطور مداوم در اطراف یک میانگین ثابت نوسان میکند، بدون اینکه یک روند صعودی بلندمدت و مستمر را نشان دهد.
این وضعیت مرا به یاد نحوه معامله داراییهای پرنوسانی مانند دوجکوین و GME میاندازد.
در حالی که معمولاً میگویند بازار سهام آمریکا نماینده اقتصاد واقعی آن نیست، این موضوع در چین به مراتب بیشتر صدق میکند. بازار سهام چین بیشتر بهعنوان یک شاخص سفتهبازی عمل میکند، با نوساناتی که ناشی از ریسکهای مرتبط با سیاستهای دولتی است؛ سیاستهایی که گاه سرمایهداری را تشویق میکنند و گاه با آن مقابله میکنند. این اقدامات ممکن است حتی به زندانی شدن میلیاردرها و فشار بر شرکتهای بزرگ منجر شود. در حالی که در آمریکا ایده مالکیت یک سهم و بهرهمندی از سودهای آتی ممکن است کمی انتزاعی به نظر برسد، در چین این مفهوم کاملاً به دنیایی پیچیده و غیرقابل پیشبینی تبدیل شده است.
و اما خلاصه بازار سهام این هفته در ۱۴ کلمه:
اقتصاد آمریکا در وضعیت مطلوب است. سهام آمریکا در اوج تاریخی قرار دارد. چین و انتخابات همچنان عوامل غیرقابل پیشبینی هستند.
نرخهای بازدهی اوراق قرضه
فدرال رزرو بهطور کامل اطمینان نداشت که کاهش ۵۰ واحد پایه در ماه سپتامبر تصمیم درستی بوده است. اکنون، افرادی مانند بوستیک از احتمال "عدم کاهش نرخ بهره" در ماه نوامبر صحبت میکنند. گزارش اشتغال غیرکشاورزی (NFP) نیز بسیار قوی منتشر شد و احتمال پیروزی ترامپ در انتخابات در حال افزایش است. در ۱۰ روز گذشته، خرسهای اوراق قرضه پیروزی بزرگی کسب کردند، زیرا تمام فرضیاتی که گاوهای بازار به آن تکیه کرده بودند، اشتباه از آب درآمد.
با این حال، به نظر میرسد بهزودی بازدهیها به سطح مقاومتی مهمی در حدود ۴.۱۵ درصد برسد و اگر این سطح شکسته شود، مقاومت بعدی در ۴.۵۰ درصد قرار دارد، که آخرین سقف قبل از افت بازدهیها در ماه آگوست بوده است.
نمودار و گفتمان فعلی که به فروش اوراق قرضه گرایش دارد، به من نشان میدهد که احتمالاً هفته آینده شاهد تثبیت بازدهیها باشیم. پیشبینی من این است که بازدهیها در محدوده ۳.۹۰ تا ۴.۱۸ درصد باقی بمانند. با توجه به اینکه تقویم اقتصادی آمریکا به جز سخنرانی والر و گزارش فروش خردهفروشی رویداد مهمی در هفته آینده ندارد، احتمالاً تنها یک رویداد بزرگ از سوی چین میتواند بازدهیها را از سطح ۴.۲۰ درصد عبور دهد. در حال حاضر به نظر میرسد بازار اوراق قرضه به اندازه کافی حرکت کرده و زمان آن رسیده که مدتی آرام بگیرد.
هفته آینده، بانک مرکزی اروپا (ECB) تصمیم خود را در مورد نرخ بهره اعلام خواهد کرد. با این حال، انتظار میرود این تصمیم تأثیر خاصی در بازار نداشته باشد، زیرا کاهش ۲۵ واحد پایه قبلاً در قیمتگذاریها لحاظ شده و دلیلی برای تغییرات بزرگ در این مرحله وجود ندارد.
ارزهای فیات
نمودار شاخص دلار آمریکا (DXY) شباهت زیادی به نمودار بازدهی اوراق قرضه ۱۰ ساله دارد، زیرا تفاوت در نرخ بهره تأثیر خود را بهخوبی نشان میدهد. برای لحظاتی، جفت ارز یورو/دلار (EURUSD) پس از اعلام بسته محرک اقتصادی چین از روند نرخ بهره جدا شد (که باعث شد من به ناچار از پوزیشن فروش یورو/دلار خود خارج شوم)، اما در نهایت، معمولاً تفاوت نرخ بهره تعیینکننده است.
علاوه بر تقویت شدید دلار آمریکا، این هفته یک نکته جالب دیگر هم در بازار ارزهای فیات دیده شد: ضعف غیرمنتظره دلار کانادا (CAD). تا همین چند وقت پیش، دلار کانادا وضعیت خوبی داشت و معاملات فروش روی این ارز در دو هفته اول سپتامبر به پایان رسید. اما ناگهان و بدون هیچ دلیل واضح اقتصادی، دلار کانادا بهشدت افت کرد.
این هفته، گمانهزنیها حاکی از آن است که احتمالاً یک معامله بزرگ خرید یا ادغام شرکتها بینالمللی (M&A) دلیل این افت باشد. در چنین معاملاتی که بهصورت نقدی انجام میشوند، حجم بالایی از معاملات ارزی رخ میدهد و این معاملات گاهی چند روز طول میکشد تا به طور کامل انجام شوند. وقتی معامله تمام میشود، معمولاً نرخ ارز به حالت عادی برمیگردد، اما پیشبینی زمان دقیق این اتفاق دشوار است. معمولاً افرادی که این نوع معاملات را مدیریت میکنند، تمایل دارند کار را قبل از موعدهایی مثل پایان هفته یا قبل از انتشار دادههای مهم اقتصادی به پایان برسانند. با توجه به این رفتارها، گاهی میتوان پیشبینیهای دقیقی درباره زمانبندی معاملات داشت.
یشبینی من این است که پیش از تعطیلات آخر هفته در آمریکا، این جریان معاملاتی تا ساعت ۵ عصر امروز به اتمام برسد. حجم ۶.۵ میلیارد دلار در جفتارز دلار آمریکا/دلار کانادا (USDCAD) رقم قابلتوجهی است، اما تکمیل چنین معاملاتی نباید بیش از چند روز طول بکشد.
هنگامی که حرکت بزرگی در دلار آمریکا رخ میدهد و میخواهید عملکرد یک ارز خاص را نسبت به سایر ارزها (غیر از دلار) بررسی کنید، دو روش وجود دارد. یکی از این روشها استفاده از شاخص وزنی معاملات است که اغلب اقتصاددانان از آن بهره میگیرند. اما معاملهگران و سرمایهگذاران بیشتر به جفتارزهای اصلی نگاه میکنند تا موضوع را دریابند. برای مثال، اگر جفتارزهای EURCAD، AUDCAD و GBPCAD همگی افزایش داشته باشند، این نشاندهنده ضعف دلار کانادا است.
همچنین میتوانید از ابزار WCRS در بلومبرگ استفاده کنید که عملکرد ارزها را در برابر دلار آمریکا در طول هفته نشان میدهد.
نکته جالب توجه این است که با وجود کمبود اخبار مهم از چین، دلار استرالیا (AUD) این هفته عملکرد چشمگیری از خود نشان داده است.
ارزهای دیجیتال
در حال حاضر، بازار ارزهای دیجیتال در میان چندین روایت متضاد قرار گرفته است. روند پذیرش ارزهای دیجیتال توسط مؤسسات مالی کُند و بدون تحول بوده، تأثیر رویداد نصف شدن پاداش بیتکوین پیشاپیش در قیمتها لحاظ شده است، و نوسانات بازار بدون جهت مشخص و پراکنده به نظر میرسد. همچنین مستند شبکه HBO که انتظار میرفت تأثیری بر بازار داشته باشد، بدون تغییر قابلتوجهی به پایان رسید.
یکی از مهمترین رویدادهای اخیر در این فضا، افزایش فعالیت در پلتفرم Polymarket است. با نزدیک شدن به انتخابات، این سایت که یک پلتفرم شرطبندی مبتنی بر ارزهای دیجیتال است، توجهات زیادی را به خود جلب کرده است و امکان پیشبینی نتایج مختلف در حوزههای گوناگون را فراهم میکند.
یکی از نکات جالب توجه در این هفته در فضای ارزهای دیجیتال، افزایش اختلاف بین ارزش سهام MSTR و بیتکوین است. این اختلاف به دلیل خروج سرمایهگذاران از پوزیشنهای فروش سهام MSTR و خرید بیتکوین رخ داده است. چنین شرایطی برای افرادی که در گذشته تجربه مشابهی با نوسانات بازارهایی مانند Palm یا اختلافات قیمتی غیرمنطقی GBTC (Grayscale Bitcoin Trust) یا فشارهای فروش سهام Porsche/VW داشتهاند، آشنا به نظر میرسد. اینها پوزیشنهایی نیستند که بتوان بهسادگی از آنها به عنوان "آربیتراژ" استفاده کرد. در واقع، این پوزیشنها بیشتر شبیه به شرطبندیهایی هستند که ممکن است به شدت نامطلوب نتیجه دهند.
برای درک بهتر این مفهوم، بنجامین گراهام، یکی از چهرههای برجسته سرمایهگذاری، میگوید:
"در بلندمدت، بازار به یک ترازوی منصفانه تبدیل میشود، اما در کوتاهمدت، بازار بیشتر به یک ماشین شرطبندی و توزیع ریسک و زیان شباهت دارد."
و کینز، اقتصاددان بزرگ، بهدرستی اشاره کرده است که:
"اختلاف بین ارزش بازاری و ارزش ذاتی ممکن است بیشتر از مدتی که شما توان مالی خود را حفظ کنید، ادامه یابد."
این جملات به این معناست که در کوتاهمدت، بازارها ممکن است به شکلی غیرقابل پیشبینی عمل کنند و قیمتها میتوانند بهطور موقت از ارزش ذاتی خود فاصله بگیرند. در مورد سهام MSTR، هیچ دلیلی وجود ندارد که این سهام نتواند با چند برابر "ارزش واقعی" خود معامله شود، زیرا هیچ رویداد فوری یا تعیینکنندهای وجود ندارد که باعث بازگشت قیمتها به ارزش منصفانه آنها شود. اکنون که سطح قیمتی ۲۰۰ دلار پشت سر گذاشته شده، هر احتمالی وجود دارد.
این به معنای آن نیست که معاملات مبتنی بر "بازگشت قیمت به ارزش منصفانه"، معاملات خوبی نیست؛ در واقع، این نوع معاملات میتوانند بسیار پرسود باشند. اما زمانبندی چنین معاملات تقریباً غیرممکن است و مدیریت ریسک آنها بسیار دشوار است. بنابراین، احتیاط بسیار ضروری است.
این به معنای آن نیست که معاملات مبتنی بر بازگشت قیمت به ارزش منصفانه معاملات خوبی نیست؛ در واقع، این نوع معاملات میتوانند بسیار پرسود باشند. اما زمانبندی چنین معاملات تقریباً غیرممکن است و مدیریت ریسک آنها بسیار دشوار است. بنابراین، احتیاط بسیار ضروری است.
کامودیتیها
عملکرد چشمگیر طلا همچنان ادامه دارد و سایر کامودیتیها نیز وضعیت نسبتاً پایداری را حفظ کردهاند. بیشتر کامودیتیها این هفته تغییرات محسوسی نداشتند و با نوساناتی نامنظم، اما بدون جهتگیری مشخص، معامله شدند.
در نمودار میتوان مشاهده کرد که قیمت نفت در اوایل سپتامبر از سطح حمایتی خود (۷۲ دلار) عبور کرد، در میانه سپتامبر نتوانست آن را مجدداً بازپس گیرد، اما اکنون با وجود اظهارات نزولی از سوی عربستان سعودی، دوباره به بالای این سطح بازگشته است. اگر چین بتواند این آخر هفته با تزریق محرکهای تورمی جوی از بازتاب تورمی ایجاد کند، احتمالاً نفت میتواند برای مدتی وارد روند صعودی شود. هرچند معمولاً به معاملات نفت علاقهمند نیستم، اما در شرایط فعلی عملکرد آن بسیار خوب است. اگر بخواهم انتخاب کنم، با احتمال برابر، افزایش قیمت به ۸۰ دلار را بیشتر از کاهش به ۷۰ دلار ترجیح میدهم.
منبع: Spectramarkets.com نویسنده: برنت دانلی
منابع آگاه به آخرین تحولات به بلومبرگ گفتند، ایران نفت خام خود را به پالایشگاههای مستقل چین با تخفیفهای کمتر نسبت به برنت عرضه میکند، چرا که این کشور به دنبال قیمتهای بالاتر برای صادرات به مقصد بزرگترین واردکننده نفت خام جهان است.
پالایشگاههای خصوصی چین خریداران اصلی نفت خام تحریم شده ایران هستند و دو طرف روابط تجاری مطلوبی برای هر دو برقرار کردهاند. ایران میتواند نفت خام خود را بفروشد که تقریباً همه از آن اجتناب میکنند، در حالی که پالایشگاههای مستقل چین، به اصطلاح تی پات (Teapot) (پالایشگاههای کوچک و مستقل در چین)، نفت ارزان دریافت میکنند.
در نتیجه، چین حتی پس از اعمال مجدد تحریمهای آمریکا علیه نفت ایران در سال 2018، به خرید نفت خام ارزانتر از ایران ادامه داد. پکن اعلام کرده است از تحریمهای یکجانبه تبعیت نمیکند.
با این حال، منابع بلومبرگ میگویند که اخیراً بین فروشندگان ایرانی و خریداران چینی بن بست وجود داشته است چرا که ایران به دنبال یک دلار در هر بشکه بیشتر برای عیار نفت خام خود نسبت به ماههای گذشته است.
در معاملات اخیر، ایران نفت خام سبک ایران را با تخفیف 3.50 دلار در هر بشکه و نفت سنگین خود را با تخفیف حدود 7.50 دلار در هر بشکه نسبت به برنت عرضه کرده است.
پالایشگاههای چین به بلومبرگ اعلام کردند که مطمئن نیستند چرا قیمتهای ایران افزایش مییابد.
با این حال، تشدید تنشها در خاورمیانه و پاسخ احتمالی اسرائیل به حمله موشکی ایران در هفته گذشته ممکن است ایران را به دنبال قیمتهای بالاتر برانگیخته باشد. بلومبرگ خاطرنشان میکند که ممکن است پالایشگاههای چینی قبل از ضربه احتمالی اسرائیل به زیرساختهای انرژی ایران، تقاضای عرضه بیشتری کرده باشند.
هفته گذشته، نفتکشهای ایرانی در حال دور شدن از جزیره خارگ، بزرگترین پایانه صادرات نفت ایران، در میان ترس از حمله قریبالوقوع اسرائیل به مهمترین زیرساختهای صادرات نفت خام ایران مشاهده شدند.
در اوایل سال جاری، ایران و چین نیز بر سر قیمت نفت با یکدیگر اختلاف داشتند. پالایشگاههای مستقل چین خرید نفت خام از ایران را برای ماه فوریه به تعویق انداختند زیرا جمهوری اسلامی خواستار قیمتهای بالاتر و پیشپرداخت قبل از بارگیری محمولهها بود. در نهایت این موضوع حل شد و فروشندگان ایرانی تسلیم شدند.
تحلیلگران بارکلیز (Barclays) هشدار دادهاند که یک حمله احتمالی اسرائیل به زیرساختهای نفتی ایران میتواند بازارهای جهانی نفت را تحت تأثیر قرار دهد. چنین رویدادی میتواند ظرفیت مازاد موجود را کاهش دهد که در حال حاضر فشار نزولی بر قیمتها وارد میکند و در عین حال یک پریمیوم ریسک ژئوپلیتیکی قابل توجه را معرفی کند. این دینامیک، به گفته آنها، یکی از عوامل اصلی افزایش نوسانات اخیر در بازار نفت بوده است.
بانک Barclays تأکید میکند که یک اختلال طولانیمدت در تأمین نفت ایران به میزان 1 میلیون بشکه در روز میتواند قیمتها را حداقل 15 دلار در هر بشکه افزایش دهد. با این حال، با توجه به چشمانداز ژئوپلیتیکی نامشخص، Barclays همچنان محتاط است و احتمال بالایی به این نتیجه نمیدهد.
در پی افزایش تنشهای ژئوپلیتیک در خاورمیانه، شاهد افزایش هزینه ریسکهای ژئوپلیتیکی در بازار نفت هستیم. این هزینهها که در بیشتر سال جاری نسبتاً مهار شده بود، اکنون موجب نوسان ۵ تا ۱۰ دلاری در قیمت هر بشکه نفت خام شده است.
پیش از این، این نوسانات در محدوده ۳ تا ۵ دلار بود. یکی از عوامل اصلی این تغییر، افزایش ریسک گسترش درگیریهای منطقهای است که ممکن است عرضه نفت از کشورهایی نظیر ایران را مختل کند.
این مسئله موجب شده قیمت نفت که در هفتههای اخیر به حدود ۷۰ دلار کاهش یافته بود، به بازه ۷۸ تا ۸۰ دلار بازگردد. با این حال، این قیمتها همچنان پایینتر از میانگین قیمتهای سهماهه دوم و سوم سال ۲۰۲۴ هستند و به دلیل ضعف تقاضا و عرضه در بازار جهانی همچنان فشار بر قیمتها وجود دارد.
بازار جهانی نفت همچنان با مازاد عرضه ساختاری مواجه است که بهنظر میرسد عامل اصلی تأثیرگذار بر بازار باشد، حتی با وجود افزایش ریسکهای ژئوپلیتیک. ظرفیت تولید نفت اوپک همچنان بیش از ۵ میلیون بشکه در روز بوده و ۲.۲ میلیون بشکه در روز از کاهشهای داوطلبانه تولید قرار است به تدریج تا پایان سال جاری بازگردانده شود.
از سوی دیگر، عرضه کشورهای غیر اوپک همچنان رو به افزایش است و رشد تقاضا در چین نیز به دلیل ضعف اقتصادی و تغییرات در سبد انرژی این کشور، بسیار کند باقی مانده است. همچنین، احتمالاتی وجود دارد که اختلالات تولید نفت لیبی نیز برطرف شود.
در سناریوی فعلی، انتظار میرود میانگین قیمت نفت برنت در سال ۲۰۲۵ به حدود ۷۰ دلار در هر بشکه برسد. این پیشبینی بیشتر بر اساس عوامل اساسی عرضه و تقاضا و ریسکهای نزولی موجود در بازار انجام شده است.
به گفته جفری کریستین، شریک مدیریت گروه CPM، ابهامات اقتصادی، سیاسی و امنیتی کافی در جهان وجود دارد تا طلا و نقره را بدون توجه به تورم، نرخ بهره یا هر معیار خاص دیگری در شش ماه آینده به قلههای جدیدی برساند.
کریستین در گزارشی ویدئویی که روز سه شنبه منتشر شد، گفت: «میخواهم در مورد دیدگاه بلندمدت اقتصادی و عدم اطمینان صحبت کنم. "برخی افراد میگویند که قیمت طلا فقط به دلار واکنش نشان میدهد و اگر دلار را درک کنید و دیدگاه قوی در مورد چشم انداز دلار داشته باشید، میدانید که در مورد طلا چه فکری کنید. دیگران به شما خواهند گفت که طلا فقط به تورم پاسخ میدهد و [اگر] تورم افزایش یابد، قیمت طلا افزایش خواهد یافت. این هم اشتباه است. همه اینها هم درست هستند و هم اشتباه.»
وی گفت: واقعیت این است که طلا به تورم، به ناآرامی بازار ارز، به نقاط قوت یا ضعف دلار، به فعالیتهای اقتصادی به طور کلی، به عدم قطعیتهای سیاسی، به مشکلات ملی، بین المللی و منطقهای و نگرانیهای بازار مالی واکنش نشان میدهد. مجموعه عظیمی از مسائل وجود دارد که برای تعیین اینکه آیا سرمایهگذاران میخواهند طلای بیشتری بخرند یا طلای کمتری و اینکه آیا قیمتها در نتیجه آن افزایش یا کاهش مییابند، بسیار مهم هستند.
به گفته کریستین قیمت طلا و نقره در هفتهها، ماهها و سالهای آینده با طیف گستردهای از عدم قطعیتها مواجه خواهد شد. «جنگهای سیاسی بین المللی، جنگهای منطقهای، اوکراین، خاورمیانه، مسائل سیاسی ملی، روندهای اقتصادی، ثبات بازار مالی از جمله این عدم قطعیتها هستند». طی چهار هفته آینده طیف وسیعی از عدم قطعیتهای جدید وجود خواهد داشت که میتواند خطرناکتر از مواردی باشد که در چند ماه گذشته با آنها سروکار داشتیم.»
وی افزود: «ما انتظار داریم طی شش ماه آینده نیز این اتفاق بیفتد. این ترکیبی از عدم قطعیتها است که به نظر ما قیمت طلا و قیمت نقره را در شش ماه آینده به سطوح بالا و احتمالاً به سطوح رکورد جدیدی برای نقره و همچنین برای طلا خواهد رساند.
کریستین گفت که این عدم قطعیتها چیزی است که واقعاً مهم است، بیش از هر همبستگی خاص. او گفت: "خوب و بد وجود دارد و ما سناریوهای مختلفی داریم که ترسیم میکنیم." گفتنی است، این محتملترین سناریوی اقتصادی، سیاسی، مالی، طلا، نقره ما برای دو ماه، دو سال، ده سال آینده است.
او نموداری را به اشتراک گذاشت که تقاضای جهانی طلا را از سال 1966 مثبت و منفی نشان میداد.
او گفت: میلههای سیاه در نمودار سالهایی هستند که سرمایهگذاران بیش از 20 میلیون اونس طلا خریدند. « در آن سالها پیشبینی میکنید که افزایش قیمت طلا را شاهد باشید چرا که سرمایهگذاران نگران عوامل اقتصادی و سیاسی هستند. میلههای آبی روشنتر سالهایی هستند که سرمایهگذاران کمتر از 20 میلیون اونس خریدهاند و میتوانید ببینید که با قیمتهای ثابت و پایینتر طلا همزمان هستند.
او تاکید کرد: «تنها سه سال است که میله قرمز دارد. تنها سه سال از سال 1966 میگذرد که بر اساس برآورد ما، سرمایهگذاران، فروشندگان خالص طلا در سطح جهانی بودند. معمولاً، سرمایهگذاران در جایی با مشکلات واقعی روبرو هستند و به خرید طلا روی میآورند.»
کریستین گفت که همیشه کشورها و مناطقی وجود داشتهاند که عدم اطمینان به اندازه کافی بالا بوده است تا تقاضای سرمایه گذاری طلا را مثبت نگه دارد. برای چندین دهه، یک یا دو سال عدم قطعیتهای اقتصادی و سیاسی جهانی را میبینید که سرمایهگذاران را به سمت خرید بیش از 20 میلیون اونس طلا سوق میدهد و قیمت طلا را افزایش میدهد.
با نگاه به آینده، گروه CPM انتظار دارد محیط اقتصادی و سیاسی خصمانهتری نسبت به قبل از سال 2000 داشته باشیم، اما به سرمایهگذاران هشدار داد که به مناطق آبی روشن سالهای 2013-2014 و 2017-2019 توجه کنند. کریستین گفت: «عدم اطمینانها هم جنبه منفی و هم جنبه مثبت دارند. ما یک سناریوی اصلی داریم و آن سناریوی اصلی این است که قیمت طلا و نقره طی شش ماه آینده، [یا] طی 12، 24 ماه آینده به سطوح بی سابقهای افزایش مییابد و این بر اساس تحولات خصمانه اقتصادی و سیاسی است.
اما او پتانسیل تحولات شدیدی را نیز پیش بینی میکند. به گفته وی: «در ابتدا، ما شاهد اتفاقات خوبی هستیم. اقتصاد در ایالات متحده، صرف نظر از اینکه شما میخواهید به چه چیزی اعتقاد داشته باشید، و صرف نظر از اینکه در هنگام خرید خواربار چه احساسی دارید، وضعیت اقتصاد در واقع بسیار بهتر از آن چیزی است که برخی افراد فکر میکنند. اشتغال نسبتاً قوی داریم. خروجی اقتصادی نسبتا قوی داریم. درآمدها به طور کلی و به طور متوسط بیشتر از افزایش تورم در حال افزایش است. تورم از 9% در سال 2021 به حدود 3.5% کاهش یافته است. اکنون شاهد طولانی شدن رشد اقتصادی هستیم.»
کریستین افزود: «مردم از سال 2022 منتظر رکود بودند و هنوز این اتفاق رخ نداده است». ممکن است در شش ماه رکود رخ دهد یا نه. این یکی از ابهامات بازار است. اما واقعیت این است که طی دو یا سه سال گذشته، اقتصاد بسیار بهتر از آنچه مردم فکر میکنند، عمل کرده است.»
گروه CPM همچنین تعدادی از سناریوهای بالقوه مثبت را ترسیم کرد، از جمله این احتمال که دولت ایالات متحده بتواند ظرف چند سال به بودجه مازاد تغییر کند. او گفت: «این در سناریوی اصلی ما نیست، اما از جمله عوامل کاهش قیمت طلا خواهد بود.
او پیشنهاد کرد: "شما همچنین میتوانید یک پایان ناگهانی و مثبت برای تهاجم روسیه به اوکراین ببینید." اگر به دولت و ارتش اوکراین اجازه داده شود از تسلیحات دوربرد برای بازگرداندن جنگ به روسیه حتی بیشتر از حال حاضر، استفاده کنند، این امر میتواند نسبتاً سریع به پایان برسد. ممکن است تغییراتی در رژیم در کشورهای مختلف رخ دهد که میتواند مثبت باشد. چیزهای زیادی ممکن است اتفاق بیفتد که میتواند مثبت باشد و در نتیجه میتواند قیمت طلا و نقره را کاهش دهد، نه در شش ماه و یا حتی در 12 ماه یا 24 ماه آینده، بلکه در جایی فراتر از سال 2026.
کریستین گفت که ابهاماتی که محرکهای واقعی بازارهای فلزات گرانبها هستند، باقی میمانند. وی در پایان گفت: «ما شاهد افزایش عدم اطمینانها و مسائل اقتصادی و سیاسی بودهایم و احتمالاً همچنان شاهد آن خواهیم بود».
انتظارات تورمی در ناحیه یورو سقوط کرده است. در مقطعی، بازار تنها انتظار تورم کمی بیش از 1.5 درصد در یک سال را داشت - بسیار کمتر از هدف تورمی بانک مرکزی اروپا. مایکل فایستر، تحلیلگر فارکس کامرزبانک ( Commerzbank)، خاطرنشان میکند که در چند روز گذشته، انتظارات دوباره اصلاح شده است و انتظار میرود در یک سال آینده، تورم در حدود سطح مشاهده شده در پایان ماه اوت باشد.
اقتصاد واقعی عامل کلیدی برای کاهش بیشتر نرخ بهره است
«اصلاح احتمالاً عمدتاً ناشی از افزایش شدید قیمت نفت است. هفته گذشته، به دلیل افزایش تنشهای ژئوپلیتیکی در خاورمیانه، قیمت نفت تقریباً 8 دلار در هر بشکه افزایش یافت که به خوبی افزایش انتظارات تورمی را توضیح میدهد. این پیوند نیز قابل درک است: وقتی قیمت نفت افزایش می یابد، تورم نیز افزایش می یابد. اکنون قیمت نفت تقریباً به سطح مشاهده شده در پایان ماه اوت بازگشته است. (اقتصاد واقعی (Real economy) با توجه به اهمیت رو به رشدِ بخشِ مالی اقتصاد، در عصرِ حاضر، تحلیلگران اصطلاح اقتصادِ واقعی را به کار میگیرند تا بخش واقعی اقتصاد را که واقعاً با تولید کالاها و خدمات ارتباط دارد، از بخشِ مالیِ اقتصادی (یا اقتصاد کاغذی) تفکیک کند که مرتبط با خرید و فروش در بازارهای مالی است)
انتظارات نرخ بهره در روزهای اخیر اصلاح شده است، اما نه در دوره افزایش شدید قیمت نفت. در این دوره، انتظارات نرخ بهره نسبتاً بدون تغییر باقی مانده است. انتظارات نرخ بهره تنها پس از آمار اشغال غیرکشاورزی ایالات متحده غافلگیرکننده روز جمعه اصلاح شد که پس از آن بازار کاهش نرخ بهره را حدود 25 نقطه پایه کاهش داد. با این حال، این مسئله در بلند مدت تاثیر گذار خواهد بود. برای 2-4 جلسه بعدی، به نظر میرسد کاهش نرخ بهره در هر جلسه به عنوان سناریو پایه باقی بماند.
«انتظارات تورمی به دلیل آمار اشغال غیرکشاورزی افزایش نیافته است، بلکه ناشی از قیمت نفت بوده است. در عین حال، انتظارات نرخ بهره به دلیل انتظارات تورمی بالاتر اصلاح نشد، بلکه فقط به دلیل آمار اشغال غیرکشاورزی ایالات متحده بود. اکنون به نظر میرسد که بازار به طور کامل این داستان را پذیرفته است که اقتصاد واقعی، به جای تورم، عامل کلیدی برای کاهش بیشتر نرخ بهره است.
چشم انداز یک جنگ همه جانبه در خاورمیانه پس از حمله موشکی گسترده ایران به اسرائیل در اول اکتبر افزایش یافته است.
اسرائیل تهدید به اقدام تلافی جویانه کرده و نگرانیها در مورد اختلال در جریان نفت و گاز از این منطقه غنی از انرژی را افزایش داده است.
قیمت جهانی نفت از زمان حمله ایران که در بحبوحه جنگ یک ساله اسرائیل در نوار غزه و تهاجم این کشور به جنوب لبنان در اوایل ماه جاری رخ داد، افزایش یافته است.
کارشناسان هشدار میدهند که یک درگیری تمام عیار بین اسرائیل و ایران میتواند عرضه انرژی بینالمللی را مختل کند و شوک به سراسر اقتصاد جهانی وارد کند.
فرزان ثابت، محقق ارشد مؤسسه عالی ژنو گفت: «اختلال عمده در صادرات نفت و گاز منطقهای احتمالاً تأثیر زیادی بر اقتصاد جهانی خواهد داشت.
گزارشهای رسانههای اسرائیل حاکی از آن است که این کشور میتواند سایتهای هستهای ایران یا تأسیسات نفت یا گاز آن را هدف قرار دهد.
جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، به اسرائیل درباره حمله به تأسیسات نفتی در ایران، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان جهان، هشدار داد. ایران هشدار داده است که هرگونه حمله به زیرساختهای این کشور «پاسخ قویتری» از سوی تهران به دنبال خواهد داشت.
به گفته فرزان ثابت، اگر اسرائیل حمله بزرگی را علیه تأسیسات نفت یا گاز ایران انجام دهد، تهران میتواند «به اعمال فشار بر ایستگاههای ترانزیت مهم مانند تنگه هرمز متوسل شود».
ایران سالها تهدید کرده است که تنگه استراتژیک هرمز را که یک پنجم نفت جهان از آن عبور میکند، مسدود خواهد کرد.
به گفته نیل کویلیام، کارشناس سیاست انرژی و ژئوپلیتیک در اندیشکده چتم هاوس لندن: «تنگه هرمز برای اقتصاد جهانی حیاتی است.
قطر که یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گاز طبیعی در جهان است نیز از تنگه هرمز برای صادرات خود استفاده میکند.
همچنین این نگرانی وجود دارد که در صورت حمله اسرائیل، تهران تأسیسات نفتی کشورهای همسایه را هدف قرار دهد. عراق، کویت، امارات متحده عربی، عربستان سعودی و ایران در میان کشورهای تولیدکننده نفت در جهان هستند.
مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران، هفته گذشته در جریان سفر به قطر با مقامات ارشد کشورهای عربی حوزه خلیج فارس دیدار کرد. بر اساس گزارشها، مقامات به دنبال این بودند که ایران را از بی طرفی خود در درگیری بین تهران و اسرائیل اطمینان دهند.
ثابت گفت که هرگونه اقدام تلافی جویانه ایران در برابر حمله احتمالی اسرائیل که بر قیمت جهانی انرژی یا تجارت تأثیر میگذارد، "به عنوان یک اقدام تجاوزکارانه تلقی میشود و منجر به فشار بیشتر بر ایران میشود."
کویلیام گفت اسرائیل احتمالا به اهدافی حمله خواهد کرد که به جای تاثیر بر بازارهای جهانی نفت، "به رژیم ایران و بر اقتصاد کشور تاثیر میگذارد".
در دهههای اخیر، پس از تحریم نفتی اعراب در سال 1973 و انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، قیمت انرژی افزایش یافته است.
این وقایع منجر به کمبود شدید گاز در برخی کشورها شد.
اما به گفته کارشناسان حتی یک اختلال عمده در جریان نفت و گاز از خاورمیانه که ناشی از درگیری همه جانبه اسرائیل و ایران است باعث نمیشود اقتصاد جهانی از کنترل خارج شود. این تا حد زیادی به دلیل ظهور ایالات متحده به عنوان تامین کننده اصلی نفت و گاز و همچنین کاهش اتکای جهانی به سوختهای فسیلی است.
ثابت گفت: مصرف کنندگان غربی افزایش قیمت را در پمپ بنزین احساس خواهند کرد. "[اما] این بسیار کمتر از آنچه در دوره قبلی خواهد بود."
او به این نکته اشاره میکند که چگونه هشدارهای مکرر در مورد اختلال در حمل و نقل تجاری در دریای سرخ توسط شورشیان حوثی تحت حمایت ایران در یمن منجر به تورم قابل توجه مصرف کننده در غرب نشده است.
اما ثابت میگوید که اختلال عمده در جریان نفت و گاز از خاورمیانه «تأثیر بزرگی» بر اقتصاد چین خواهد داشت.
پکن حدود 1.5 میلیون بشکه در روز نفت از ایران وارد میکند که 15 درصد از واردات نفت این کشور از منطقه را تشکیل میدهد.
ثابت گفت که افزایش قیمت انرژی برای چین "از طریق زنجیره تامین کالاهای تولیدی که این کشور به ایالات متحده، اروپا و جاهای دیگر صادر میکند، فیلتر میشود" و به طور بالقوه منجر به "تورم بیشتر برای مصرف کنندگان" میشود.
چشم انداز یک جنگ همه جانبه در خاورمیانه پس از حمله موشکی گسترده ایران به اسرائیل در اول اکتبر افزایش یافته است.
اسرائیل تهدید به اقدام تلافی جویانه کرده و نگرانیها در مورد اختلال در جریان نفت و گاز از این منطقه غنی از انرژی را افزایش داده است.
قیمت جهانی نفت از زمان حمله ایران که در بحبوحه جنگ یک ساله اسرائیل در نوار غزه و تهاجم این کشور به جنوب لبنان در اوایل ماه جاری رخ داد، افزایش یافته بود.
کارشناسان هشدار میدهند که یک درگیری تمام عیار بین اسرائیل و ایران میتواند عرضه انرژی بینالمللی را مختل کند و شوک به سراسر اقتصاد جهانی وارد کند.
فرزان ثابت، محقق ارشد مؤسسه عالی ژنو گفت: «اختلال عمده در صادرات نفت و گاز منطقهای احتمالاً تأثیر زیادی بر اقتصاد جهانی خواهد داشت.
گزارشهای رسانههای اسرائیل حاکی از آن است که این کشور میتواند سایتهای هستهای ایران یا تأسیسات نفت یا گاز آن را هدف قرار دهد.
جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، به اسرائیل درباره حمله به تأسیسات نفتی در ایران، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان جهان، هشدار داد. ایران هشدار داده است که هرگونه حمله به زیرساختهای این کشور «پاسخ قویتری» از سوی تهران به دنبال خواهد داشت.
به گفته فرزان ثابت، اگر اسرائیل حمله بزرگی را علیه تأسیسات نفت یا گاز ایران انجام دهد، تهران میتواند «به اعمال فشار بر ایستگاههای ترانزیت مهم مانند تنگه هرمز متوسل شود».
ایران سالها تهدید کرده است که تنگه استراتژیک هرمز را که یک پنجم نفت جهان از آن عبور میکند، مسدود خواهد کرد.
به گفته نیل کویلیام، کارشناس سیاست انرژی و ژئوپلیتیک در اندیشکده چتم هاوس لندن: «تنگه هرمز برای اقتصاد جهانی حیاتی است.
قطر که یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گاز طبیعی در جهان است نیز از تنگه هرمز برای صادرات خود استفاده میکند.
همچنین این نگرانی وجود دارد که در صورت حمله اسرائیل، تهران تأسیسات نفتی کشورهای همسایه را هدف قرار دهد. عراق، کویت، امارات متحده عربی، عربستان سعودی و ایران در میان کشورهای تولیدکننده نفت در جهان هستند.
مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران، هفته گذشته در جریان سفر به قطر با مقامات ارشد کشورهای عربی حوزه خلیج فارس دیدار کرد. بر اساس گزارشها، مقامات به دنبال این بودند که ایران را از بی طرفی خود در درگیری بین تهران و اسرائیل اطمینان دهند.
ثابت گفت که هرگونه اقدام تلافی جویانه ایران در برابر حمله احتمالی اسرائیل که بر قیمت جهانی انرژی یا تجارت تأثیر میگذارد، "به عنوان یک اقدام تجاوزکارانه تلقی میشود و منجر به فشار بیشتر بر ایران میشود."
کویلیام گفت اسرائیل احتمالا به اهدافی حمله خواهد کرد که به جای تاثیر بر بازارهای جهانی نفت، "به رژیم ایران و بر اقتصاد کشور تاثیر میگذارد".
در دهههای اخیر، پس از تحریم نفتی اعراب در سال 1973 و انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، قیمت انرژی افزایش یافته است.
این وقایع منجر به کمبود شدید گاز در برخی کشورها شد.
اما به گفته کارشناسان حتی یک اختلال عمده در جریان نفت و گاز از خاورمیانه که ناشی از درگیری همه جانبه اسرائیل و ایران است باعث نمیشود اقتصاد جهانی از کنترل خارج شود. این تا حد زیادی به دلیل ظهور ایالات متحده به عنوان تامین کننده اصلی نفت و گاز و همچنین کاهش اتکای جهانی به سوختهای فسیلی است.
ثابت گفت: مصرف کنندگان غربی افزایش قیمت را در پمپ بنزین احساس خواهند کرد. "[اما] این بسیار کمتر از آنچه در دوره قبلی خواهد بود."
او به این نکته اشاره میکند که چگونه هشدارهای مکرر در مورد اختلال در حمل و نقل تجاری در دریای سرخ توسط شورشیان حوثی تحت حمایت ایران در یمن منجر به تورم قابل توجه مصرف کننده در غرب نشده است.
اما ثابت میگوید که اختلال عمده در جریان نفت و گاز از خاورمیانه «تأثیر بزرگی» بر اقتصاد چین خواهد داشت.
پکن حدود 1.5 میلیون بشکه در روز نفت از ایران وارد میکند که 15 درصد از واردات نفت این کشور از منطقه را تشکیل میدهد.
ثابت گفت که افزایش قیمت انرژی برای چین "از طریق زنجیره تامین کالاهای تولیدی که این کشور به ایالات متحده، اروپا و جاهای دیگر صادر میکند، فیلتر میشود" و به طور بالقوه منجر به "تورم بیشتر برای مصرف کنندگان" میشود.
جف کوری، تحلیلگر ارشد شرکت کارلایل، در تازهترین اظهارات خود به بررسی وضعیت بازار نفت پرداخته و چند نکته کلیدی را مطرح کرده است:
کوری معتقد است که اوپک پلاس، شامل سازمان کشورهای صادرکننده نفت و متحدانش، در شرایط فعلی میتواند تولید نفت خود را افزایش دهد. این اقدام به دلیل کمبود موجود در بازار نفت ضروری به نظر میرسد.
به گفته کوری، قیمت نفت باید حدود ۱۰ دلار بیشتر از سطح فعلی باشد تا با شرایط واقعی بازار همخوانی داشته باشد. این افزایش قیمت میتواند به تعادل بهتر عرضه و تقاضا کمک کند.
کوری هشدار میدهد که ریسکهای مربوط به عرضه نفت در حال حاضر در بالاترین سطح خود در چند دهه اخیر قرار دارد. این وضعیت میتواند به نوسانات بیشتر در بازار نفت منجر شود و نیازمند توجه ویژهای از سوی سیاستگذاران و فعالان بازار است.
سنگ آهن از بالاترین سطح پنج ماهه سقوط کرده است. فلزات پایه نیز افت کردند چرا که جلسه توجیهی برنامه ریز ارشد اقتصادی چین بدون وعدههای جدید برای افزایش هزینهکردهای دولت به پایان رسید.
مقامات کمیسیون توسعه و اصلاحات ملی اقدامات محرک تهاجمی برای افزودن به مجموعه اقدامات سیاستی که در اواخر سپتامبر برای تقویت اقتصاد در حال تقلا اعلام شد بود، اضافه نکردند و سرمایهگذاران را ناامید کردند.
سنگ آهن در بازار بورس سنگاپور با 5.1 درصد کاهش به 105.10 دلار در هر تن رسید. این جلسه در زمانی برگزار شد که چین پس از یک هفته تعطیلات عمومی بازگشایی شد و ناامیدی سرمایهگذاران در سراسر بازارهای چین منعکس شد.
هانگ جیانگ، رئیس بازرگانی در Yonggang Resources Co، از شانگهای گفت: «گفتوگویی وجود داشت که کمیسیون توسعه و اصلاحات ملی چین (NDRC) ممکن است تریلیونها یوان محرک اعلام کند، اما چنین نتیجهای وجود نداشت.
معاملات آتی سنگ آهن نسبت به اواخر سپتامبر حدود یک پنجم افزایش یافته است، چرا که این خوش بینی وجود داشت که اقدامات قبلی پکن برای تقویت اقتصاد به دوره تیرگی عمیق صنعت فولاد چین پایان خواهد داد. تقاضا برای مواد تشکیل دهنده فولاد در بحبوحه بحران ملکی چندین ساله آسیب دیده است.
اما سرمایهگذاران همچنان به دنبال نشانههای ملموستری هستند که نشان دهد تعهدات دولت به فعالیتهای اقتصادی واقعی منطبق خواهد شد. مقامات NDRC گفتند که هزینهکردها را تسریع خواهند کرد، اما نظرات آنها در مورد سرمایه گذاری و حمایت از گروههای کم درآمد عمدتاً تکرار شد.
محرکها کافی نیستند
جیا ژنگ، رئیس بازرگانی در شرکت سرمایه گذاری Soochow Jiuying شانگهای، گفت سرمایهگذاران که انتظارات زیادی را از جلسه توجیهی NDRC داشتند، "ناامید" شدند.
سیتی گروپ در یادداشتی پیش از نشست NDRC نوشت: فلزات اساسی باید از ماه گذشته حمایت مستمری از "تغییر مادی در سیاست چین" دریافت کنند. اما به گفته آنها سایر ریسکهای جهانی - از انتخابات ایالات متحده گرفته تا رشد ضعیف اروپا و درگیریهای خاورمیانه - احتمالاً در کوتاهمدت قیمتها را محدود میکنند.
جیانگ از Yonggang گفت: "محرک چین تا کنون نمیتواند چرخش قابل توجهی را برای فلزات اساسی ایجاد کند." ما باید قبل از اینکه شاهد افزایش قیمتهای بزرگ باشیم، محرکها را به شکل یک افزایش واقعی در مصرف ببینیم..»
نگرانیها از این که اسرائیل به دلیل حملات موشکی اخیر حزبالله به زیرساختهای نفتی ایران حمله کند، باعث افزایش نگرانیها درباره اختلال در عرضه نفت شده است. تولید روزانه نفت ایران که ۳.۴ میلیون بشکه است، در صورت گسترش درگیریها در خطر قرار میگیرد و همین موضوع قیمت نفت را افزایش داده است.
این وضعیت ژئوپلیتیکی حتی تقاضای نسبتاً ضعیف جهانی، بهویژه از سوی چین، را تحتتأثیر قرار داده است. نگرانیها درباره دادههای اقتصادی ضعیف و چشمانداز کمرمق تقاضای نفت خام از چین، همراه با کندی اقتصاد جهانی، پیشتر بر بازارهای نفت فشار آورده بود.
در میان این عدم قطعیتها و باوجود نگرانیهای گستردهتر درباره تقاضای جهانی، بازارهای نفت به تحولات خاورمیانه بسیار حساس هستند و احتمال اختلال در عرضه از این منطقه میتواند قیمتها را افزایش دهد.
تحلیل تکنیکال USOIL در تایم فریم روزانه
طبق تحلیلهای قبل، بعد از رسیدن به ناحیه عرضه مشخص شده شاهد ریزش قیمت نفت بودیم و عملاً این ناحیه برای ورود به پوزیشن فروش مناسب بوده است. باتوجهبه اینکه خط روند نزولی دوم شکسته نشده است میتوان همچنان انتظار ریزش نفت را داشت و موقعیت فروش فعلی را حفظ کرد. (فلش قرمزرنگ)
تحلیل تکنیکال USOIL در تایم فریم ۴ ساعت
در این تایم فریم دو سناریو مدنظر است. ابتدا ادامه افزایش قیمت نفت باوجود تنشها در خاورمیانه است. در این حالت برای ورود به پوزیشن خرید میتوان در حوالی ۷۴ دلار ورود انجام داد. (فلش آبیرنگ)
دیگر سناریو موجود نشان از عدم افزایش تنشها دارد که این امر موجب ریزش مجدد قیمت نفت میشود. در این حالت طبق مسیر رسم شده با فلش قرمز رنگ و در پولبک به خط روند دوم میتوان وارد پوزیشن فروش شد.
برای بررسی بیشتر عوامل موثر فاندامنتال می توانید به تحلیل هفتگی در یوتیوب یا به صفحه تحلیلهای فاندامنتال بازار جهانی و فارکس مراجعه کنید.
گلدمن ساکس روز جمعه اعلام کرد، اختلالات احتمالی در تولید نفت ایران میتواند بر اوج قیمت نفت برنت در سال 2025 تاثیر داشته باشد.
اسرائیل اعلام کرده است که ایران را به دلیل شلیک رگبار موشکی به سمت اسرائیل در روز سهشنبه پس از ترور رهبر حزبالله مورد حمله قرار خواهد داد.
این رویدادها ترس از احتمال وقوع یک جنگ گستردهتر در خاورمیانه را افزایش داده است و به قیمت نفت کمک کرد تا در هفته گذشته بیشترین افزایش هفتگی خود را در بیش از یک سال گذشته به ثبت برساند.
تحلیلگران گلدمن ساکس در یادداشتی اعلام کردند: با فرض دو میلیون بشکه در روز اختلال شش ماهه در عرضه ایران، ما تخمین میزنیم که اگر اوپک به سرعت این کسری را جبران کند، برنت میتواند به طور موقت به اوج 90 دلار برسد. و بدون جبران اوپک، اوج قیمتی سال 2025 در محدوده میانی 90 دلار خواهد بود.
این بانک گفت: «با فرض یک میلیون بشکه در روز اختلال مداوم در عرضه ایران، که به عنوان مثال منعکس کننده تشدید اجرای تحریمها است، تخمین میزنیم که اگر اوپک به تدریج این کسری را جبران کند، برنت میتواند در اواسط 80 دلار به اوج خود برسد.»
بازارهای مالی از منظر اقتصاد کلان
این هفته، ایالات متحده در عرصه اقتصاد کلان مشعل را از چین گرفت؛ زیرا دادههای واقعی مانند فرصتهای شغلی (JOLTS) ، مدعیان بیمه بیکاری، ADP و گزارش اشتغال غیرکشاورزی (NFP) همگی نشاندهنده بازار کار مقاومی هستند که یادآور سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ است. در مقابل، دادههای مبتنی بر نظرسنجی همچنان هشدارهای اقتصادی نادرستی را ارائه میدهند که خرسها بیهوده به آنها متوسل میشوند.
این هفته نگرانیهایی در مورد شاخص مدیران خرید بخش تولیدی (ISM) وجود داشت، زیرا زیرشاخص اشتغال آن به شدت کاهش یافت. اما مهم است بدانیم کدام دادهها اهمیت دارند و کدام ندارند.
بخش تولید اکنون بخش کماهمیتی در بازار کار ایالات متحده است. این بخش حدود ۴۴ سال است که در حال انقباض است و دلیلی برای توجه به تغییرات اشتغال در این بخش وجود ندارد. در گذشتههای دور، تولید یک شاخص پیشرو برای اقتصاد بود، اما دیگر چنین نیست.
بنابراین، بخش تولیدی دیگر در اقتصاد آمریکا اهمیت چندانی ندارد و نظرسنجیهای مربوط به احساسات بازار (sentiment surveys) نیز حداقل در سه سال اخیر به خوبی کار نکردهاند. پس آیا باید به نتایج نظرسنجیهای مربوط به بخش تولید اهمیت دهیم؟ خیر.
این نظرسنجیها معمولاً به عنوان نشانهای از رشد اقتصادی آینده استفاده میشدند و در گذشته پیشبینیهای قابل اعتمادی ارائه میدادند. اما در این چرخه اقتصادی، چنین نقشی را ایفا نکردهاند. دلایل مختلفی برای این موضوع وجود دارد، اما امروز میخواهم نمودار جالبی را با شما به اشتراک بگذارم که شخصا در محیط اکسل مورد تجزیه و تحلیل قرار دادم.
اگر به شاخص تولید ISM نگاهی بیندازیم، این نظریه وجود دارد که اطلاعات امروز آن میتواند به ما نشان دهد که در سال آینده چه اتفاقی برای اقتصاد و تولید ناخالص داخلی (GDP) خواهد افتاد. مثلاً کاهش شاخص ISM معمولاً به عنوان نشانهای از نزدیک شدن به رکود تلقی میشود، درست است؟
در اینجا، من شاخص ISM را در مقابل تولید ناخالص داخلی سال بعد مقایسه کردهام و روند آن را در دهههای مختلف نشان دادهام. این ارتباط در گذشته منطقی بود، اما به مرور زمان این رابطه از بین رفت.
حالا نگاهی به این نمودار پراکندگی بیندازید، که برای هر دهه یک خط روند دارد.
تحلیل بسیار جالبی است. در سه دهه پیش از دوران کووید، رابطه بین شاخص ISM و تولید ناخالص داخلی منطقی و با شیب معتدل بود. اما پس از کووید، این رابطه کاملاً مختل شده و شیب آن بسیار تندتر شده است. همانطور که پیش از این اشاره شد، اگر به دنبال پیشبینی اقتصاد آمریکا هستید، بخش تولید، دیگر شاخص مناسبی برای این کار نیست. این روند نیز به این زودیها تغییر نخواهد کرد.
در این میان، چین به دلیل تعطیلات ملی و هفته طلایی در تمام طول هفته تعطیل بود. اکنون همه منتظر بازگشت اقتصاد چین هستیم تا ببینیم چه نتایج مثبتی یا منفی از این بازگشت حاصل خواهد شد.
میتوان وضعیت کنونی چین را صرفاً یک مسئله مالی در نظر گرفت یا انتظار داشت که محرکهای اقتصادی و رشد بازار سهام به تدریج به اقتصاد واقعی سرایت کند و باعث نوعی بازگشت جهانی شود. واقعیت این است که سیاستهای تسهیلی توسط تقریباً تمامی بانکهای مرکزی در سراسر جهان اجرا میشوند، که این امر به نفع سناریوی بازگشت اقتصادی چین است. اما باید توجه داشت که هیچ تضمینی برای موفقیت قطعی این فرآیند وجود ندارد.
برای مثال، در سال ۲۰۰۹، چین محرک اقتصادی عظیمی را اجرا کرد و ابرچرخهای در بازار کالاها شکل گرفت، اما در نهایت سهام چینی سقوط کرد. در سال ۲۰۱۵ نیز حباب بزرگی در بازار سهام چین به وجود آمد، اما این بار کالاها بودند که دچار افت قیمت شدند. باید توجه داشت که تورم داراییهای مالی با تورم کالاهای مصرفی یا تورم قیمت تولیدکننده (PPI) یکسان نیست.
این موضوع من را به یاد سال ۲۰۰۹ میاندازد، زمانی که همه نگران بودند که تسهیل کمی (QE) منجر به تورم شدید در آمریکا شود. تسهیل کمی موجب افزایش قیمت داراییها شد، اما تأثیر محسوسی بر قیمتهای مصرفکننده نداشت. باید بهخوبی درک کنیم که بازارهای مالی و اقتصاد واقعی گاهی همگام هستند، اما همیشه اینگونه نیست.
در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰، ترس از تورم یکی از نمونههای بسیاری بود که در آن افراد بدبین، به جای استقبال از یک تحول مثبت (مثل محرکهای مالی و پولی گسترده)، آن را به فرصتی برای ایجاد ترس و نگرانی در بازار تبدیل کردند. به عنوان مثال:
تاریخ نشان داد که این نگرانیها از سوی مدیران برجسته صندوقهای پوشش ریسک و اقتصاددانان بهکلی اشتباه بود. تورم افزایش نیافت و نرخ بیکاری دقیقاً همان ماهی که این نامه منتشر شد به اوج رسید و سپس از ۱۰ درصد به ۴ درصد کاهش یافت. محرکهای مالی میتوانند از طریق اعلام برنامهها تأثیر روانی مثبتی داشته باشند و موجب افزایش اعتماد و تغییر رفتارهای اقتصادی شوند. اما بهخودیخود، لزوماً تغییری در اقتصاد واقعی ایجاد نمیکنند. ممکن است تأثیرگذار باشند، اما ممکن هم هست که نباشند.
نکته کلیدی این است که اگرچه سیاستهای مالی و پولی میتوانند تغییرات مهمی در بازارهای مالی ایجاد کنند، این تغییرات همیشه منعکسکننده اقتصاد واقعی نیستند.
رالی بورس چین که توسط دولت هدایت میشود، به ما قانون گودهارت را یادآوری میکند. این قانون میگوید: «وقتی یک شاخص آماری به هدف اصلی سیاستگذاری تبدیل شود، دیگر نمیتواند بهعنوان یک شاخص قابلاعتماد عمل کند.» یا بهطور سادهتر:
«هر الگوی آماری که مشاهده شود، وقتی تحت فشار برای کنترل و مدیریت قرار گیرد، تمایل به فروپاشی دارد.»
این قانون زمانی بهخوبی صدق میکند که بخواهیم بازار سهام چین را بهعنوان نشانهای از وضعیت اقتصاد این کشور در نظر بگیریم و از شاخص ترکیبی شانگهای برای پیشبینی قیمت مس استفاده کنیم.
یک مثال ساده برای نشان دادن این مسئله این است: فرض کنید یک روز سرد زمستانی در کانادا بیرون ایستادهاید. در دستتان یک فنجان قهوه داغ دارید. دماسنج را در قهوه فرو میبرید و وقتی میبینید که دما بالا میرود، اعلام میکنید که هوا گرم شده و فروش بستنی بالا خواهد رفت! این وضعیت مثل این است که از شاخص ترکیبی شانگهای برای پیشبینی قیمت مس استفاده کنید، در حالی که واقعیت چیز دیگری است و شما دماسنج را در محیط اشتباهی قرار دادهاید.
در حال حاضر به نظر میرسد که قیمت مس و دلار استرالیا (AUD) تحت تأثیر بازار سهام چین قرار دارند، زیرا هر دو توسط یک متغیر سوم (اثر اعلامیه محرکهای اقتصادی چین و سیاست حمایتی شی جینپینگ در بازار سهام چین) به سمت بالا حرکت میکنند. با این حال، بازار سهام چین بهعنوان هدف سیاستگذاری در نظر گرفته شده است، در حالی که قیمت مس چنین نیست. بنابراین، هیچ تضمینی وجود ندارد که با فروکش کردن اثر این اعلامیه، سهام چین و قیمت مس از هم جدا نشوند. دقیقاً همین وضعیت بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۶ رخ داد.
اثر اعلامیه در ابتدا باعث افزایش داراییهای همبسته میشود، اما با گذشت زمان و مواجهه با واقعیت اقتصادی، مسیرها ممکن است از هم جدا شوند. اگر متغیر سوم (مانند بازگشت اقتصادی چین) بهدرستی عمل کند، رشد همه آنها ادامه خواهد یافت. در غیر این صورت، همبستگی آنها از بین میرود. برای اینکه دلار استرالیا، مس و سهام چین همگی به روند صعودی خود ادامه دهند، متغیر سوم (مثل افزایش مصرف در چین و سرعت گردش پول) باید این روند را پشتیبانی کند. از این پس، سهام چین بهتنهایی نمیتواند قیمت مس یا دلار استرالیا را به جلو براند. اگرچه این داراییها ممکن است همچنان همبسته باقی بمانند، اما مسیر نهایی آنها میتواند بهطور چشمگیری از یکدیگر جدا شود.
به دلیل نحوه کارکرد همبستگی، ممکن است یک دارایی کاهش یابد و دیگری افزایش پیدا کند، در حالی که همچنان همبستگی مثبتی بین آنها وجود داشته باشد. برای مثال، استفاده از استراتژی فروش قراردادهای آپشن مس و فروش قراردادهای آپشن صندوق ASHR (که مربوط به سهام چینی است) ممکن است یک استراتژی معاملاتی مناسب باشد، البته به شرطی که بتوانید ریسک آن را بهدرستی مدیریت کنید. با این حال، شاید فروش قراردادهای آپشن ASHR بیش از حد ساده و پیشبینیپذیر به نظر برسد. بههرحال، این هم یک نمونه دیگر از تأثیر قانون گودهارت است.
بازار سهام
سهام چین همچنان محور اصلی تحولات بازارهای جهانی است. این کلاس دارایی، که تا همین چهار ماه پیش به عنوان یک گزینه غیرقابل سرمایهگذاری شناخته میشد، اکنون به محبوبترین سهام در میان بازارهای جهانی تبدیل شده است. همانطور که قبلاً اشاره کردم، این شرایط تا حد زیادی شبیه به حباب سال ۲۰۱۵ در چین است. آن ماجرا پایان خوشی نداشت، اما خب، باید منتظر بمانیم و ببینیم اینبار چه اتفاقی میافتد.
قراردادهای آپشن ۲۵-دلتا روی FXI (یک صندوق قابل معامله بر سهام چین که در بازار آمریکا معامله میشود) به این صورت دیده میشود:
با نگاهی به این نمودار، شباهت آن با سال ۲۰۱۵ دوباره بهوضوح نمایان میشود.
برای کسانی که در دوران بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ در بازارهای مالی حضور نداشتند و معامله نمیکردند، توضیح دادن یا توصیف شدت آن بحران تقریباً غیرممکن است. بحران مالی جهانی (GFC) در سال ۲۰۰۸ یک بحران اقتصادی شدید بود که سیستمهای مالی جهانی را تحت فشار قرار داد و تأثیرات گستردهای بر اقتصادهای مختلف داشت. هیچ رویداد دیگری حتی نزدیک به آن، چه قبل و چه بعد از آن، از جمله رکود ناشی از کووید و حباب بعدی آن، بحران منطقه یورو، آبهنومیکس یا هر رویداد دیگری قابل مقایسه نیست. عواملی که معمولاً در طول یک هفته ۲۵ واحد حرکت میکردند، در آن دوران هر روز ۲۵۰ واحد جابهجا میشدند. کاملاً دیوانهکننده بود.
✔️ بیشتر بخوانید: بررسی بحران مالی ۲۰۰۸: بزرگترین بحران مالی هزاره سوم
اجازه دهید همان نمودار قبلی را دوباره با در نظر گرفتن دوره بحران مالی جهانی (GFC) نشان دهم. اگر به آن نمودار دقت نکردید، قبل از مشاهده این نمودار جدید، برگردید و آن را مرور کنید.
در ایالات متحده، بازار سهام در حال حاضر نسبتاً در وضعیت ثابتی باقی ماندهاند، زیرا منتظر شروع روند صعودی فصلی هستند که احتمالاً حدود یک هفته دیگر آغاز میشود.
این هفته وضعیت بازار سهام به این شکل خلاصه میشود:
سهام چین در حال صعود است، ایالات متحده به سمت فرودی نرم حرکت میکند، الگوهای فصلی بهزودی بهبود خواهند یافت، و فروش سهام در شرایط فعلی چالشی سخت بهنظر میرسد.
نرخهای بازدهی اوراق قرضه
این هفته یکی از هفتههای مهم برای دادههای بازار کار آمریکا بود و من همچنان معتقدم که بازار نسبت به وضعیت اشتغال آمریکا بیش از حد بدبین است. دیدگاه من این است که بازار کار در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ بسیار داغ بود و اکنون در حال حرکت به سوی بازاری متعادلتر هستیم، مشابه وضعیت سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸. بسیاری از تحلیلها حاکی از آن بود که نرخ بازدهی ۱۰ ساله آمریکا این هفته در بازه ۳.۹۳٪ تا ۴.۰۰٪ قرار خواهد گرفت که این پیشبینی نیز درست از آب درآمد.
نکتهای که در نمودارها قابل توجه است، کاهش ناگهانی نرخ بازدهی اوراق قرضه بهدلیل نگرانیهای ژئوپلیتیکی در خاورمیانه بود. معامله بر اساس اخبار ژئوپلیتیکی معمولاً بسیار پرخطر است، زیرا تقریباً هیچ رابطه پایدار و قابل اعتمادی بین بازارها و تحولات خاورمیانه وجود ندارد.
ارزهای فیات
دلار آمریکا این هفته بهشدت صعود کرد، زیرا پوزیشنهای فروش دلار زمانی که به پایینترین محدوده قیمتی خود رسیدند، بیش از حد اشباع شده بودند. این در حالی است که دادههای اقتصادی آمریکا همچنان نشاندهنده نوعی فرود نرم اقتصادی است. نموداری که مشاهده میکنید، شاخص اختصاصی پوزیشنیابی همراه با شاخص DXY را نشان میدهد. همانطور که میبینید، پوزیشنها بارها در انتهای محدوده قیمتی اشباع شدهاند. این نمودار قبل از رالی امروز دلار تهیه شده است.
برای اینکه دلار از محدوده فعلی خارج شود، نیاز به خبری مهم و قابل توجه داریم. در غیر این صورت، پوزیشنها بیش از حد اشباع میشوند و در غیاب اخبار مهم، قیمت دوباره به محدوده قبلی بازمیگردد.
بهترین نتیجه برای خرسهای دلار (کسانی که انتظار کاهش ارزش دلار را دارند) میتواند پیروزی هریس در انتخابات به همراه نشانههایی از بازگشت اقتصادی در چین باشد. پیروزی هریس میتواند نگرانیهایی درباره کاهش هزینههای مالی ایجاد کند، در حالی که رشد اقتصادی چین میتواند دلار را به سمت نقطه تعادلی در میانه الگوی لبخند دلار بازگرداند.
خرسهای دلار امیدوارند شرایطی مانند سالهای ۲۰۰۳، ۲۰۰۴، ۲۰۰۶، ۲۰۰۷، ۲۰۱۱ و ۲۰۱۷ رخ دهد، اما هنوز چنین اتفاقی نیفتاده است. اگر پیروزی هریس با بهبود دادههای اقتصادی چین پس از انتخابات همزمان شود، میتوانیم شاهد الگوی فروش دلار در پایان سال باشیم.
تقویم اقتصادی هفته اینده را در تصویر زیر مشاهده میکنید:
ارزهای دیجیتال
بین بیتکوین و داراییهای همبسته مثل طلا و شاخص نزدک شکاف کوچکی ایجاد شده است. تصویر این موضوع در نگاه اول خیلی هیجانانگیز به نظر نمیرسد، اما با نزدیک شدن به ماه اکتبر (که در جامعه کریپتو به "Uptober" معروف است)، این اختلاف ممکن است مهمتر شود. بسیاری از معاملهگران ارزهای دیجیتال در پایان سپتامبر، با انتظار افزایش قیمتهای فصلی، اقدام به خرید کردند. اکنون این معاملهگران در محدوده قیمتی ۶۴ تا ۶۵ هزار دلار در موقعیت خرید (Long) گیر افتادهاند و امیدوارند که بازار با رشد، آنها را از این موقعیت خارج کند.
اما حتی اگر قیمت هم مهم نباشد، یک موضوع جالب در راه است! هفته آینده مستندی از شبکه HBO منتشر میشود که سازندگان آن ادعا میکنند مدارکی دارند که هویت واقعی ساتوشی ناکاموتو، خالق بیتکوین، را افشا میکند. البته کاملاً طبیعی است که نسبت به این ادعا شک داشته باشید، زیرا این ماجرا شباهت زیادی به تبلیغات بزرگ پیش از افشای اسرار آلو کاپون توسط جرالدو ریورا دارد، که در نهایت به نتیجه خاصی نرسید.
ماجرای افشای اسرار آلو کاپون توسط جرالدو ریورا به یکی از بدنامترین برنامههای تلویزیونی در تاریخ رسانههای آمریکا تبدیل شده است. در سال ۱۹۸۶، جرالدو ریورا، روزنامهنگار و مجری تلویزیونی، یک برنامه زنده با عنوان "اسرار مخفی آلو کاپون" برگزار کرد که در آن ادعا میشد قرار است محتویات گاوصندوقی که به آلو کاپون، گانگستر معروف، تعلق داشت، برای اولین بار افشا شود.
این برنامه با تبلیغات و هیاهوی بسیار زیادی همراه بود و میلیونها نفر به تماشای آن نشستند، انتظار داشتند که در این گاوصندوق اسرار بزرگی از زندگی آلو کاپون، مانند پول، اسناد یا اشیاء ارزشمند، پیدا شود. اما وقتی ریورا و تیمش گاوصندوق را باز کردند، در نهایت هیچ چیز جز خاک و آوار در آن پیدا نشد. این برنامه تبدیل به یک شکست بزرگ شد و باعث شد بسیاری آن را بهعنوان یکی از ناامیدکنندهترین لحظات تلویزیون در نظر بگیرند.
این داستان که توسط وبسایت Politico پوشش داده شده، ماجرای افشای هویت ساتوشی ناکاموتو را بهخوبی شرح میدهد و یک نکته جالب را هم بیان میکند:
نکته جالب این است که با نزدیک شدن به زمان پخش مستند، تعدادی از کیفپولهای بیتکوین که مربوط به دوران اولیه ساتوشی هستند، برای اولین بار از سال ۲۰۰۹ فعال شدهاند.
بر اساس گزارش Bitcoin Magazine، در دو هفته گذشته حدود ۲۵۰ بیتکوین — به ارزش تقریبی ۱۵ میلیون دلار با نرخ روز پنجشنبه که هر بیتکوین ۶۰,۷۵۴ دلار بود — از این کیفپولها خارج شده است. هرچند این کیفپولها بهطور رسمی به ساتوشی ناکاموتو نسبت داده نشدهاند، اما از زمانهای اولیه بیتکوین که تقریباً هیچ ارزشی نداشت، این کیفپولها غیرفعال بودند. احتمالاً این کیفپولها متعلق به اولین همکاران ساتوشی هستند.
منتظر پخش مستند در روز چهارشنبه باشید!
کالاها
این هفته قیمت مس در حال تثبیت است در حالی که بازارها چشمانتظار بازگشایی چین هستند.
رویداد بزرگ هفته آینده، بازگشایی چین در روز سهشنبه (دوشنبه شب به وقت نیویورک) خواهد بود. این رویداد جالب است زیرا برخلاف رویدادهای معمول که در تقویمهای اقتصادی مشخص بوده و تمامی فعالان بازار از آن مطلع هستند، این بار کمتر به آن توجه شده است. در نتیجه، نوسانات قیمت در بازار فارکس و سایر داراییها تا تاریخ ۸ اکتبر احتمالاً کمتر از سطح واقعی خود در نظر گرفته شدهاند.
انتظار میرود که پس از بازگشت چین به بازار، حرکتهای قیمتی بسیار چشمگیر و پرنوسان باشند.
منبع: Spectramarkets.com نویسنده: Brent Donelly
بر اساس دادههای اداره اطلاعات انرژی، ایران سومین تولیدکننده بزرگ نفت در میان کشورهای صادرکننده نفت است و تقریباً 4 میلیون بشکه در روز نفت تولید میکند.
تنشهای خاورمیانه باعث افزایش قیمت نفت شد
اتفاقات بسیاری در یک هفته اخیر رخ داده است. درست یک هفته پیش بود که اوپک تمایل خود را برای تضعیف قیمت نفت برای دفاع از سهم بازار نشان داد. اما اکنون با افزایش نگرانیها مبنی بر اینکه تشدید تنشها در خاورمیانه میتواند قیمت نفت را به سه رقمی بازگرداند، این روایت به سرعت در جهت مخالف تغییر کرده است.
این پویاییهای بازار که به سرعت در حال تغییر هستند، مجموعهای از فرصتهای بسیار سودآور را برای معاملهگران باتجربه ارائه کرده تا از عقبنشینی اخیر قیمت استفاده کنند.
بر اساس اطلاعات GSC Commodity Intelligence – «منظره مالی در حال تغییر و تغییر چشمگیر امروزی آغاز یک «عصر جدید» برای معاملهگران کلان (بنیادی) است. به همین دلیل است که فهرست بلندبالایی از قدرتمندترین بانکهای وال استریت جهان، فضای اقتصادی کنونی را «عصر طلایی معاملهگری» نامیدهاند.
به نقل از تحلیلگران در GSC Commodity Intelligence - "وقتی نفت کاهش مییابد، باید آن را سریع خریداری کنید چرا که در این محیط ژئوپلیتیک فعلی قیمتها برای مدت طولانی ارزان نمیمانند."
و این دقیقاً روندی است که در حال حاضر در بازار نفت خام شاهد آن هستیم.
حملات اخیر ایران به اسرائیل پریمیوم جنگ ژئوپلیتیکی را به بازارهای نفت بازگردانده است چرا که چشم انداز تشدید تنش نظامی بین دو دشمن خاورمیانه جریانهای حیاتی از بزرگترین منطقه تولید کننده نفت جهان را زیر سوال میبرد.
روز سه شنبه، پس از حمله موشکی ایران به اسرائیل، قیمت نفت خام برنت بیش از 5% افزایش یافت. قیمت نفت در روز چهارشنبه به افزایش خود ادامه داد و به بالای 76 دلار در هر بشکه رسید که طی دو روز بیش از 6 دلار افزایش یافت.
سوال بزرگ اکنون این است: قیمت نفت در سه ماهه چهارم 2024 چقدر بالا خواهد رفت؟
بر اساس دادههای اداره اطلاعات انرژی، ایران سومین تولیدکننده بزرگ نفت در میان کشورهای صادرکننده نفت است و تقریباً 4 میلیون بشکه در روز نفت تولید میکند.
شواهد قاطع نشان میدهد، با روی آوردن اسرائیل از غزه به لبنان و ایران، جنگ وارد مرحله جدید و مرتبط با انرژی میشود. زیرساختهای نفتی ایران از جمله شبکه گسترده میادین نفتی، خطوط لوله، مخازن ذخیرهسازی، پایانههای صادرات و کارخانههای فرآوری ممکن است به زودی به هدف اسرائیل تبدیل شوند.
در نهایت مناقشه خاورمیانه میتواند بر عرضه جهانی نفت در مقیاسی بسیار بیشتر از گذشته تأثیر بگذارد.
با توجه به آخرین پیشرفتها، سه سناریو احتمالی وجود دارد که میتواند رخ دهد.
اگر آمریکا و متحدانش تحریمهای اقتصادی جدیدی علیه ایران وضع کنند، احتمالاً قیمت نفت به 85 دلار در هر بشکه افزایش مییابد. فراتر از آن، در صورتی که اسرائیل به زیرساختهای انرژی ایران ضربه بزند، قیمت نفت میتواند بشکهای 90 دلار را تست کند. با این حال، بزرگترین و مهمترین تأثیر آن اختلال در جریان عبوری از تنگه هرمز است که میتواند قیمت نفت را به بالای 100 دلار در هر بشکه برساند.
بر اساس گزارشی از وضعیت بازارهای مالی در اروپا و آسیا، تغییرات اخیر اقتصادی و ژئوپلیتیک بر روند بازارهای سهام و ارزها تأثیر گذاشته است. این گزارش به تحلیل عملکرد شاخصهای بازارهای جهانی پیش از انتشار گزارش اشتغال (NFP) در ایالات متحده و همچنین پایان اعتصاب کارگران بنادر آمریکا پرداخته است.
وضعیت بازارهای آسیایی
در بازارهای آسیا-اقیانوسیه (APAC)، سهام به شکل میکس معامله شد. شاخصها در شرایطی تغییرات متنوعی را تجربه کردند که محرکهای اقتصادی خاصی برای منطقه وجود نداشت و تمرکز بیشتر بر گزارش اشتغال آمریکا بود. در استرالیا، شاخص ASX 200 افت کرد و تقریباً تمامی بخشها بهویژه بخش معدن کاهش یافتند، اما انرژی در نتیجه افزایش قیمت نفت برخلاف روند کلی بازار رشد کرد.
در ژاپن، شاخص نیکی ۲۲۵ به دلیل تضعیف ین افزایش یافت و سیاستهای اقتصادی جدیدی توسط نخستوزیر این کشور ابلاغ شد. با این وجود، نبود دادههای کلان تأثیرگذار، باعث شد که افزایش بازار محدود باشد. بازار هنگکنگ نیز پس از افتهای روز قبل، به کمک رشد بخش فناوری و انرژی، شاهد بهبود بود.
تأثیر اعتصاب بنادر آمریکا
یکی از مهمترین تحولات اقتصادی اخیر، پایان اعتصاب کارگران بنادر آمریکا بود. طبق گزارشها، کارگران بنادر به توافقی با کارفرمایان دست یافتند که به موجب آن حقوق آنها تا ۶۲ درصد افزایش پیدا میکند. این اعتصاب تأثیرات قابل توجهی بر زنجیره تأمین و صادرات و واردات آمریکا داشت و پایان آن میتواند تنشهای اقتصادی ناشی از تأخیرهای بندری را کاهش دهد.
وضعیت بازارهای اروپایی و ارزها
در بازارهای اروپایی، سهام نیز به شکل محتاطانهای رشد کرده است. شاخص آتی یورو استاکس ۵۰ به میزان ۰.۱ درصد افزایش یافته است، هرچند که بازارهای نقدی اروپا در روز گذشته با افت ۰.۹ درصدی بسته شدند. در بخش ارزی، شاخص دلار آمریکا (DXY) زیر سطح ۱۰۲ باقی مانده و ین ژاپن در برابر ارزهای اصلی جهان عملکرد بهتری نشان داد.
تأثیرات ژئوپلیتیکی بر بازار
علاوه بر تحولات اقتصادی، تنشهای ژئوپلیتیکی نیز به شدت بر بازارهای جهانی تأثیرگذار بودهاند. حملات موشکی ایران به اسرائیل و درگیریهای نظامی در لبنان از جمله رویدادهایی هستند که بازارهای نفت و فلزات را تحت تأثیر قرار دادهاند. قیمت نفت در نتیجه این تنشها و همچنین اظهارات رئیسجمهور آمریکا در خصوص حمایت از اسرائیل برای حمله به تأسیسات نفتی ایران، افزایش یافته است.
با توجه به این تحولات، سرمایهگذاران به دقت منتظر واکنش بازارها به گزارشهای اشتغال آمریکا هستند که میتواند مسیر اقتصادی پیشروی آمریکا و همچنین سیاستهای پولی بانک فدرال را مشخص کند.
چشمانداز آینده
در روزهای آتی، گزارشهای مهم دیگری از جمله PMI ساختوساز اروپا و بریتانیا، گزارش NFP آمریکا، PMI ایوی کانادا و سخنرانی مقامات بانکهای مرکزی آمریکا و اروپا منتشر خواهد شد که میتواند تأثیرات بیشتری بر بازارها داشته باشد.
در مجموع، سرمایهگذاران باید علاوه بر تحولات اقتصادی، تغییرات ژئوپلیتیکی بهویژه در خاورمیانه را نیز در نظر بگیرند که میتواند به تغییرات ناگهانی در بازارهای نفت و ارز منجر شود.
منبع: newsquawk
با ورود نیروهای اسرائیلی به لبنان و پرتاب موشکهای ایران به اسرائیل، قیمت نفت بیش از 4 درصد افزایش یافت.
با ورود نیروهای اسرائیلی به لبنان و حمله موشکی ایران به اسرائیل، به نظر میرسد که ریسک جهش قیمت نفت که میتواند یک شوک تورمی جهانی دیگر ایجاد کند، در حال تحقق است.
قیمت نفت روز سه شنبه با بیش از 4 درصد افزایش به حدود 75 دلار در هر بشکه رسید.
با این حال، کارشناسان عقیده دارند که سرمایهگذاران در شرایطی که تنشها در خاورمیانه تشدید میشود، نسبتاً خوشبین باقی ماندهاند، به طوری که قیمت نفت در سه ماه گذشته بیش از 10% کاهش یافته است و بازار سهام ایالات متحده نزدیک به بالاترین حد خود باقی مانده است.
کشورهای غربی ممکن است به دلیل افزایش قیمت نفت، به ویژه پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه آینده، دچار مشکل شوند. تورم در اقتصادهای پیشرفته در ماههای اخیر کاهش یافته است و راه را برای کاهش نرخ بهره توسط سیاست گذاران بانکهای مرکزی بزرگ جهان هموار کرده است.
با این حال، کارشناسان معتقدند بازارهای مالی همچنان میتوانند از وحشت جلوگیری کنند. آنها به به سه دلیل اصلی اشاره می کنند: انتظارات برای مسیر آینده مناقشه خاورمیانه، ژئوپلیتیک، و سلامت فزاینده متزلزل اقتصاد جهانی.
نووان گونتیلکه، رئیس بازار سرمایه در گروه بیمه فونیکس در لندن، گفت: «وقتی تشدیدها را میبینید و هیچ چیز حرکت نمیکند، تعجب آور است و معمولاً این چیزی نیست که از بازارها انتظار داریم اما در 12 ماه گذشته این تشدید تنشها وجود داشته است.
"بازار به تماشای آن ادامه خواهد داد تا ببیند آیا درگیری به دیگر نیروگاههای منطقهای کشیده میشود یا خیر. ایران کشوری است که میتواند به طور بالقوه مهیج باشد.»
تحلیلگران امیدوارند که تشدید اخیر تنشها میتواند کاهش یابد.
با این حال، ریسکها زیاد هستند. ایران یکی از تولیدکنندگان بزرگ نفت است و علیرغم تحریمهای غرب، حدود 3 میلیون بشکه در روز - یا حدود 3 درصد از تولید جهانی را تامین میکند.
تهران نفوذ قابلتوجهی بر تنگه هرمز دارد که یک نقطه انسداد کلیدی برای و نفتکشهایی است که روزانه 20 میلیون بشکه نفت جابجا میکنند که تقریباً 30 درصد تجارت جهانی نفت است.
ایران همچنین کنترل دریای سرخ را از طریق حمایت از شورشیان حوثی در یمن اعمال میکند که کشتیها را هدف قرار دادهاند. در اوایل سال جاری، این یکی از بزرگترین ترسها در بازارهای مالی جهانی بود.
اینجا است که ژئوپلیتیک وارد میشود. دیگر صادرکنندگان بزرگ نفت و گاز - از جمله عربستان سعودی، عراق، امارات، کویت و قطر - به شدت به هرمز متکی هستند و این چشمانداز را ایجاد میکند که بسته شدن گلوگاه ایران میتواند پیامدهای گستردهتری داشته باشد.
تحلیلگران موسسه مشاوره کپیتال اکونومیکس عقیده دارند چنین اقدامی میتواند نفت را به 100 دلار در هر بشکه برساند. با این حال، حتی اگر ایران حمل و نقل را محدود کند، روابط نسبتاً گرم تهران با قطر به این معنی است که هنوز هم این کشور میتواند به عرضههای این کشور اجازه عبور داد. در هر صورت، با توجه به احتمال پاسخ نظامی - احتمالاً به رهبری آمریکا - ما شک داریم که ایران در عمل بتواند تنگه را برای مدت طولانی ببندد.
پس از بحران انرژی روسیه در سال 2022، بسیاری از کشورها به سمت متنوع سازی منابع انرژی از جمله انرژیهای تجدیدپذیر حرکت کردند. انتظار میرود اعضای اوپک پلاس، گروه وسیعتری از کشورهای تولیدکننده نفت از جمله روسیه، در نشست روز چهارشنبه نیز به برنامههای افزایش حجم عرضه پایبند باشند. این کشورها شامل عربستان سعودی، بزرگترین تولیدکننده جهان است که بنا به گزارشها، هدف قیمت 100 دلاری را کنار گذاشته است.
به گزارش رویترز، توربیورن تورنکویست، مدیر اجرایی شرکت بازرگانی Gunvor، گفت که "بسیار مطمئن است" که عرضهها تحت تأثیر قرار نخواهند گرفت. او گفت: «ما وضعیت خطرناکی در اطراف دریای سرخ و یمن داریم، اما به طور کلی بیشتر شبیه یک مزاحمت است، اما هیچ وجه مختل کننده عرضه نفت نیست."
سومین عاملی که میتواند از وحشت بازار مالی جلوگیری کند، خود اقتصاد است.
تقاضای نفت در بحبوحه کاهش رشد جهانی کاهش یافته است - به ویژه در چین، بزرگترین مصرف کننده جهان، جایی که پکن در حال مبارزه برای احیای فعالیتهای بخش مسکن است. صنعت اروپا نیز در حال رکود است و نظرسنجیها در روز سهشنبه نشان میدهد تولید کارخانهها در سپتامبر با شدیدترین نرخ امسال کاهش یافته است.
به گفته اوله هانسن، رئیس استراتژی کامودیتی در بانک ساکسو، تقاضا در چین از حدود 1.3 میلیون بشکه در روز در سال 2023 به "چند صد هزار بشکه در روز" کاهش یافته است. او گفت: «ما معتقدیم این ملاحظات نشاندهنده گیرکردن قیمت نفت برنت در 70 دلار برای آینده نزدیک است و یک رویداد ژئوپلیتیکی یا بهبودی چین محرکهای احتمالی هرگونه غافلگیری است.»
دو سال پیش، شوک انرژی روسیه در رأس یک انفجار تورمی رخ داد که ناشی از کاهش محدودیتهای ویروس کرونا و شامل گلوگاههای عرضه و تقاضای داغ از سوی مصرفکنندگانی بود که مشتاق به هزینهکرد پس از قرنطینه بودند.
این بار، تورم در حال کاهش است و تقاضای مصرفکننده ضعیفتر شده است، که منعکسکننده هزینههای مالی خانوار در دوره اخیر افزایش سریع قیمتها و هزینههای استقراض بالاتری است که در پاسخ به شوک استفاده شده بود.
قیمت نفت از بیش از 90 دلار در هر بشکه در آوریل به حدود 70 دلار کاهش یافته است که در زمانی که تمرکز عمده در بازارها بر کاهش نرخ بهره بانکهای مرکزی برای جلوگیری از از بین بردن رشد اقتصادی است، به کاهش فشارهای تورمی بیشتر کمک میکند.
با این حال، تشدید تنش بیشتر در خاورمیانه میتواند همه اینها را تغییر دهد. گونتیلکه گفت: «هنوز این اتفاق رخ نداده است، اما تشدید درگیری تأثیر چشمگیرتری خواهد داشت.
چین از سال 2013 بزرگترین واردکننده خالص نفت و سایر سوختهای مایع در جهان بوده است. همچنین از سال 2017 نیز به بزرگترین واردکننده ناخالص سالانه نفت خام تبدیل شده و از ایالات متحده در این زمینه پیشی گرفته است. این نقاط عطف به دلیل نیاز به سرعت رو به رشد آن به انرژی برای تقویت توسعه اقتصادی پررونق آن از اواسط دهه 1990، که به نوبه خود باعث کاتالیزور ابر چرخه در آن دوره شد و مشخصه آن افزایش روزافزون قیمت برای کامودیتیهایی بود که بیشترین تقاضا را داشتند. هنگامی که ویروس کرونا در پایان سال 2019 شیوع پیدا کرد، چین با سیاست «کووید صفر (Zero Covid)» واکنش نشان داد که کل قطبهای اقتصادی را تنها با نشانههایی از این ویروس تعطیل میکرد. این مسئله باعث شد نرخ رشد اقتصادی آن از بالاترین حد شگفتآور که قبلا دیده شده بود، کاهش یابد. بهبود چین از آن زمان تاکنون نابرابر بوده است، اگرچه سال گذشته این کشور توانست به هدف رشد اقتصادی رسمی خود یعنی «حدود 5 درصد» برسد و رشد 5.2 درصدی را تجربه کند. همان هدف حدود 5 درصدی برای سال جاری همچنان برقرار است و به همین منظور هفته گذشته بزرگترین اقدامات محرکی را که از زمان پایان همه گیری ویروس کرونا دیده شده بود، اعلام کرد. با توجه به نقش محوری آن در بازار جهانی انرژی، سوال اصلی این است که این محرکها چه تاثیری بر قیمت نفت خواهند داشت.
بانک خلق چین (PBoC) در 24 سپتامبر، یک روز قبل از زمانی که ریپو معکوس کلیدی 14 روزه خود را تا 10 نقطه پایه کاهش داد، برخی از زمینهها را فراهم کرده بود. در همین راستا، روز بعد بانک مرکزی کاهش 20 نقطه پایهای در ریپو معکوس 7 روزه خود را اعلام کرد و اقدامات محرک دیگری را در کنار آن اضافه کرد - این برای PBoC که معمولاً فقط یک اقدام محرک را در هر زمان اعلام میکند، تهاجمی و عجیب بود. یکی از اقدامات دیگر کاهش 50 نقطه پایهای در نسبت ذخیره قانونی (RRR) بود که بار دیگر با هدف آزاد کردن پول بیشتر در بازار آزاد بود. همچنین حداقل 500 میلیارد یوان (71 میلیارد دلار آمریکا) حمایت نقدینگی برای بازار سهام وجود داشت.
علاوه بر این، تمرکز ویژه بانک مرکزی بر روی بخش املاک کشور که مدتها است وضعیت بدی دارد، که اکنون حدود 30 درصد از اقتصاد آن را تشکیل میدهد، معطوف شده بود. به همین منظور، بانک مرکزی برنامه وام دهی خود به این بخش را افزایش خواهد داد و 100 درصد از ارزش اصل وام های بانکی اعطایی شده به شرکتهای دولتی منطقه را تامین میکند. یوجنیا ویکتورینو، رئیس استراتژی آسیا برای SEB اعلام کرد: از این نوع وامها برای خرید خانههای فروخته نشده با قیمتهای مناسب استفاده میشود که قبل از این، میزان وام 60 درصد بود که اولین بار در ماه مه اعلام شد. وی افزود: «با تأمین 100 درصد بودجه، برنامه توسعه یافته باید تکمیل پروژههای برجسته را تسریع کند و همراه با کاهش نرخ وامهای مسکن موجود، بسته جدید باید به افزایش اطمینان خانوارها در بخش املاک کمک کند.» ویکتورینو تأکید کرد، بودجه تلفیقی 2024 حداقل 6.2 درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) را به کسری اختصاص داد که باید برای رسیدن به هدف رشد تولید ناخالص داخلی کافی باشد. او گفت: «با این حال، اجرای بودجه از برنامه زمانبندی عقب افتاده است - از ژوئیه، دولتهای محلی کمتر از 50 درصد از تخصیص سالانه خود را خرج کردهاند و با نرخ اجرای کندتر، هزینههای دولت محلی نسبت به مدت مشابه در سال 2023 کمتر است.»
علاوه بر این، سه دلیل اساسی هنوز وجود دارد که مخالف هرگونه افزایش قابل توجه قیمت نفت از آخرین اقدامات محرک سیاست پولی چین است. اولین مورد، تغییر ماهیت مدل رشد اقتصادی آن است. از سال 1992 تا 1998، نرخ رشد اقتصادی سالانه چین اساساً 10-15 درصد بود. از 1998 تا 2004، این رشد به 8-10 درصد کاهش یافت و از 2004 تا 2010، مجددا به 10-15 بازگشت. از سال 2010 تا 2016، 6-10 درصد، و از سال 2016 تا سال 2019 شروع سالهای ویروس کرونا، رشد اقتصادی چین 5-7 درصد بود. در بخش عمدهای از دوره از سال 1992 تا اواسط دهه 2010، بیشتر رشد اقتصادی عظیم چین مبتنی بر توسعه عظیم توانمندیهای تولیدی این کشور بود. حتی پس از اینکه بخشی از رشد چین در مرحله دوم رشد خود به بخشهای خدماتی کممصرف انرژی روی آورد، سرمایهگذاری این کشور در ساخت زیرساختهای انرژی بر بسیار بالا باقی ماند. این الگو برای سالهای متمادی ادامه یافت، در کنار مرحله سوم رشد اقتصادی چین، که ظهور طبقه متوسط بود و منجر به رونق تقاضای مصرف داخلی برای کالاها و خدمات شد. تمام این فازها نتیجه خالص افزایش چشمگیر تقاضای چین برای نفت و گاز بود. فاز فعلی رشد، مرحلهای است که به نظر میرسد به جای ساخت و ساز املاک و تولید محصولات صادراتی، بر توسعه قابلیتهای پیشرفته فناوری و تولید متمرکز است، در حالی که مدل جدیدتر انرژی بسیار کمتری حداقل برای زمان حال نسبت به مدل قدیمیتر دارد.
دلیل دوم این است که چین نمیخواهد قیمت نفت در بالاترین سطح تاریخی باشد. بخشی از دلیل تبدیل شدن این کشور به بزرگترین واردکننده بسیاری از کامودیتیها - از جمله نفت و گاز - این است که منابع بسیار کمی از این موارد را در اختیار دارد. بهعنوان واردکننده بزرگ نفت در جهان، صرفاً به نفع آن نیست که قیمت در سمت صعودی باشد. درست است که چین از روسیه و ایران تخفیفهای سنگینی بر روی قیمت های معیار دریافت می کند، اما همچنان برایش بهتر است که این معیارها پایینتر باشند. نکته قابل توجه این است که ایالات متحده و چندین متحد کلیدی آن همچنان مشتریان اصلی صادرات چین هستند و ایالات متحده به تنهایی هنوز بیش از 16 درصد از درآمد صادراتی آن را تشکیل میدهد. افزایش قیمت انرژی در این کشورها میتواند دوباره به تورم دامن بزند و باعث افزایش نرخ بهره شود و چشم انداز کندی اقتصاد را با خود همراه کند، همانطور که در پیامد حمله روسیه به اوکراین در سال 2022 مشاهده شد. به گفته یک منبع ارشد در مجتمع امنیت انرژی اتحادیه اروپا، آسیب اقتصادی به چین - مستقیماً از طریق واردات انرژی خود و به طور غیرمستقیم از طریق آسیب به اقتصاد بازارهای صادراتی کلیدی آن در غرب - خطرناک خواهد بود و اگر قیمت نفت برنت بیش از 90 تا 95 دلار برای بیش از یک چهارم سال باقی بماند، این آسیب افزایش مییابد.
دلیل آخر مستقیماً مربوط به ایالات متحده است، که با توجه به ذخایر عظیم نفت و گاز و حتی قدرت ژئوپلیتیکی بیشتر خود، هنوز هم میتواند تأثیر زیادی بر قیمت انرژی داشته باشد – و آنها را نیز در سطح پایینتری میخواهد. تخمینهای قدیمی حاکی از آن است که هر 10 دلار آمریکا تغییر در قیمت نفت خام منجر به تغییر 25 تا 30 سنت در قیمت هر گالن بنزین میشود و به ازای هر یک سنت که میانگین قیمت هر گالن بنزین افزایش مییابد، بیش از یک میلیارد دلار در سال از هزینهکرد مصرفکننده هدر میود که بر اقتصاد ایالات متحده تأثیر منفی میگذارد. از نظر تاریخی، حدود 70 درصد قیمت بنزین از قیمت جهانی نفت ناشی میشود. از زمان پایان جنگ جهانی اول تا سال 2018، رئیس جمهور مستقر ایالات متحده در صورتی که اقتصاد در طی دو سال پس از انتخابات آتی در رکود قرار نگیرد، 11 بار از 11 بار در انتخابات پیروز شده است. اگر در این بازه زمانی رکودی رخ میداد، از 7 بار تنها 1 رئیس جمهور مجددا انتخاب شده است. حتی این تنها پیروزی نیز قابل بحث است، زیرا برنده - کالوین کولیج در سال 1924 - به طور دقیق در انتخابات قبلی پیروز نشده بود (و بنابراین نمیتوانست "دوباره انتخاب شود")، بلکه به طور خودکار پس از مرگ وارن گامالیل هاردینگ در مقام ریاست جمهوری، وی به ریاست جمهوری رسیده بود. همین الگو به طور گسترده در مورد شانس انتخاب مجدد نامزدهای حزب رئیس جمهور در انتخابات میان دورهای ایالات متحده نیز صدق میکند، که نتیجه آن بر توانایی رهبر فعلی برای پیشبرد برنامه قانونی خود در دو سال ریاست جمهوری آنها تأثیر میگذارد. در واقع، طبق یک مطالعه در سال 2016 توسط لورل هاربریج، جان آ. کرسنیک و جفری ام. وولدریج به نام «ریاست جمهوری و قیمت گاز»، افزایش 10 درصدی قیمت بنزین با کاهش 0.6 درصدی شانس پیروزی در ریاست جمهوری در دوره بررسی از ژانویه 1976 تا ژوئیه 2007 مرتبط است.
در تازهترین گزارش خود، دویچه بانک پیشبینی قیمت نفت برنت برای سال ۲۰۲۵ را با ۱۸ درصد کاهش به ۶۶ دلار در هر بشکه رسانده است. این کاهش به دلیل پیشبینی مازاد عرضه زیاد، کاهش رشد اقتصادی چین و برنامههای اوپک پلاس برای افزایش تولید صورت گرفته است.
طبق گزارش دویچه بانک، اوپک پلاس در نظر دارد تا در سال آینده عرضه نفت را به میزان حدود ۱.۵ میلیون بشکه در روز افزایش دهد. این افزایش میتواند تأثیر چشمگیری بر بازارهای جهانی داشته باشد و مازاد عرضه نفت را قدرت ببخشد.
علاوه بر این، دویچه بانک اشاره کرده است که در کوتاهمدت، ریسکهای موجود به سمت افزایش قیمت تمایل دارند؛ به ویژه پس از مشاهده کسری عرضه ۶۰۰ هزار بشکهای در روز در سهماهه سوم سال جاری و توازن تقریبی عرضه و تقاضا در سهماهه چهارم.
همچنین، طبق گزارش منتشر شده توسط S&P Global، این مؤسسه رتبهبندی نیز پیشبینیهای خود از قیمت نفت را بازبینی کرده است که میتواند بر تصمیمات آتی بازار نفت تأثیرگذار باشد.
به گزارش اکسیوس، مقامات اسرائیلی اعلام کردهاند که در پاسخ به حملات اخیر ایران، در چند روز آینده انتقام خواهند گرفت که ممکن است شامل حمله به تأسیسات نفتی و سایر نقاط راهبردی باشد. این گزارش میافزاید که برنامهریزی برای انجام حملات به تأسیسات حیاتی ایران در جریان است و احتمالاً این اقدامات باعث تشدید تنشها در منطقه خواهد شد.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران نیز امروز از طریق کانالهای ارتباطی مختلف تهدید کرده است که اگر اسرائیل به صنعت نفت ایران حمله کند، آنها نیز به کشورهای دیگری مانند آذربایجان، عمان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی حمله خواهد کرد. این تهدیدات نشان از شدت وضعیت موجود در منطقه دارد.
نفتالی بنت، نخست وزیر پیشین اسرائیل، در توییتی اعلام کرده است که اسرائیل اکنون بزرگترین فرصت خود در ۵۰ سال اخیر را برای تغییر چهره خاورمیانه در دست دارد. او تاکید دارد که ایران اشتباه بزرگی مرتکب شده است و اسرائیل باید هماکنون به برنامه هستهای ایران، تأسیسات انرژی آن و ساختارهای کلیدی این کشور حمله کند.
اما در این میان، ایالات متحده به دلیل نزدیک بودن به انتخابات و نگرانی از افزایش قیمت نفت، تمایلی به تشدید تنشها ندارد. افزایش قیمت بنزین میتواند تأثیرات منفی بر نتایج انتخابات بگذارد و به همین دلیل این موضوع برای آمریکا اهمیت ویژهای دارد. اگرچه اسرائیل در این زمینه خودمختار است، به نظر میرسد که نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، به نگرانیهای واشنگتن اهمیت چندانی نمیدهد.
در حال حاضر قیمت نفت در محدوده ۷۲ دلار قرار دارد که نسبتاً پایین است، به خصوص با توجه به کاهش نرخ بهره در ایالات متحده و چین. اگر این جنگ تشدید شود، احتمالاً اوپک و به ویژه روسیه تمایلی به افزایش تولید نخواهند داشت تا زمانی که قیمت نفت به ۹۰ دلار برسد. علاوه بر این، اطلاعات موجود نشان میدهد که وضعیت بازار نفت همچنان تحت فشار معاملات فروش است.
قیمت نفت خام وست تگزاس اینترمدیت (WTI) به بالا ۷۱ دلار افزایشیافته است. این افزایش به دلیل تشدید تنشها در خاورمیانه پس از حمله ایران به اسرائیل با بیش از ۲۰۰ موشک بالستیک بود. این حمله نگرانیهایی را درباره اختلال در عرضه نفت از منطقه برانگیخت، بهویژه پس از اینکه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، وعده تلافی داد. همچنین هشدارهایی وجود دارد مبنی بر اینکه اسرائیل ممکن است تأسیسات نفتی ایران را هدف قرار دهد که نگرانیها از درگیری گستردهتر منطقهای و تأثیر آن بر بازارهای جهانی نفت را افزایش داده است.
در شرایط فعلی کاملاً اخبار جنگ و افزایش تنشها قیمت نفت را تحتتأثیر قرار میدهد و بهشدت باید مراقب تغییر جهتهای ناگهانی نفت بود.
تحلیل تکنیکال USOIL در تایم فریم روزانه
در تایم فریم روزانه دو سناریو مدنظر است. ابتدا ادامه رشد قیمت نفت تا خط روند نزولی و ناحیه عرضه مشخص شده در حوالی ۷۴ دلار که در این ناحیه میتوان وارد پوزیشن فروش نفت شد. (فلش آبیرنگ)
دیگر سناریو رشد ادامهدار قیمت نفت است. در این حالت بعد از اصلاح تا حوالی ۷۲ دلار میتوان برای پوزیشن خرید نفت اقدام کرد. این رشد میتواند طبق فلش سبزرنگ تا حوالی ۷۷ دلار ادامه داشته باشد یا در صورت شکست خط روند نزولی دوم تا ناحیه عرضه ۸۰ دلار شاهد رشد قیمت نفت باشیم. تشدید تنشهای منطقه این سناریو را تقویت میکند.
تحلیل تکنیکال USOIL در تایم فریم ۴ ساعت
در این تایم فریم فعلاً یک سناریو را مدنظر داریم و آن رشد قیمت نفت تا ناحیه عرضه ۷۴ دلار و سپس ادامه کاهش قیمت نفت. این سناریو بر اساس فروکشکردن تنشها و ادامه روند نزولی نفت استوار است. در این حالت در ناحیه عرضه مشخص شده میتواند وارد پوزیشن فروش نفت شد.
برای بررسی بیشتر عوامل موثر فاندامنتال می توانید به تحلیل هفتگی در یوتیوب یا به صفحه تحلیلهای فاندامنتال بازار جهانی و فارکس مراجعه کنید.
بانک UBS در یادداشتی به بررسی تأثیرات افزایش تنشها در خاورمیانه بر بازارهای جهانی پرداخته و پیشبینیهای خود را برای قیمت طلا و نفت خام برنت ارائه کرده است.
پیشبینیهای طلا
بانک UBS پیشبینی کرده است که قیمت طلا تا پایان سال ۲۰۲۴ به ۲۷۵۰ دلار و تا سهماهه چهارم ۲۰۲۵ به ۲۹۰۰ دلار برسد. این بانک معتقد است که طلا همچنان به عنوان یک پوشش در برابر ریسکهای ژئوپلیتیکی و تغییرات احتمالی در سیاستهای ایالات متحده مرتبط با انتخابات آینده جذاب باقی میماند. همچنین، کاهش بیشتر نرخ بهره فدرال رزرو، تقاضای قوی بانکهای مرکزی و افزایش علاقه سرمایهگذاران از طریق صندوقهای قابل معامله در بورس، از عوامل حمایتکننده قیمت طلا خواهند بود.
پیشبینیهای نفت خام برنت
چشمانداز بازار نفت نیز مثبت ارزیابی شده است. UBS پیشبینی کرده است که قیمت نفت خام برنت تا پایان سال در حدود ۸۷ دلار در هر بشکه معامله شود. این پیشبینی بر اساس تحریک اقتصادی چین و اقدامات اولیه کاهش نرخ بهره فدرال رزرو است که باید تقاضای انرژی را افزایش دهد. همچنین، نرخ افزایش تولید در ایالات متحده و برزیل کند شده و تولید از لیبی همچنان پایین است.
تأثیرات احتمالی تنشهای خاورمیانه
بانک UBS انتظار دارد که بازارهای جهانی با اختلالات گاهبهگاه مواجه شوند، اما پیشبینی نمیکند که بین اسرائیل و ایران یک درگیری تمامعیار رخ دهد. جریان انرژی از خاورمیانه به طور عمده بدون وقفه ادامه خواهد یافت. ایران به دلیل وابستگی به صادرات نفت، انگیزه دارد تا جریان انرژی در منطقه را بدون وقفه نگه دارد. با این حال، هرگونه اختلال در مسیرهای اصلی تأمین نفت، مانند تنگه هرمز، یا آسیب به زیرساختهای حیاتی نفت میتواند قیمت نفت خام برنت را برای چند هفته به بالای ۱۰۰ دلار در هر بشکه برساند.
بانک HSBC پیشبینی خود را برای قیمت نفت خام برنت در سال ۲۰۲۵ به دلیل عرضه بیش از حد، ۸ درصد کاهش داده و به ۷۰ دلار در هر بشکه رسانده است.
گزارش امروز گلدمن ساکس به بررسی فشارهای کاهشی بر تورم ناشی از کاهش قیمت نفت پرداخته است. طبق پیشبینی گلدمن ساکس، انتظار میرود تورم در ایالات متحده به سطوح پایینتر از 2 درصد برسد.
این بانک سرمایهگذاری با استفاده از منحنی معاملات آتی نفت، پیشبینی میکند که شاخص قیمت مصرفکننده در آوریل سال آینده به ۱.۸ درصد به صورت سالانه برسد که تقریباً با قیمتگذاری که هماکنون در دادههای تورمی پیشبینی میشود، همخوانی دارد.
هرچند ممکن است در اواخر امسال به دلیل عوامل فصلی قیمت نفت تحت فشار قرار بگیرد، اما در اوایل سال ۲۰۲۵ همه چیز همسو خواهد شد و این موضوع میتواند سیاستهای انبساطیتری از سوی فدرال رزرو را در پی داشته باشد.
با این حال، هرگونه پیشبینی مبتنی بر قیمت نفت در شرایطی که خاورمیانه ناپایدار بوده و چین در حال اعمال محرکهای اقتصادی است، به شدت متغیر و دور از ذهن خواهد بود.
بازارها از منظر اقتصاد کلان
هفته گذشته، نگرانیها درباره رکود اقتصادی چین که مدتها بهصورت یک معضل بزرگ بر اقتصاد این کشور سایه انداخته بود، بهطور موقت کاهش یافت. این وضعیت در پی اقدامات حمایتی گستردهای بود که دولت چین، در آستانه تعطیلات بزرگ «هفته طلایی»، معرفی کرد. این سیاستها شامل مجموعهای از تدابیر مالی و پولی است که یادآور اقدام ماریو دراگی، رئیس بانک مرکزی اروپا، در سال ۲۰۱۲ است؛ زمانی که او با جمله "هر کاری که لازم باشد" بحران یورو را تا حد زیادی کنترل کرد.
برای درک بهتر این موضوع، باید به بحران یورو در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ بازگردیم؛ زمانی که نگرانیها درباره ورشکستگی یونان، بازگشت آلمان به مارک و احتمال بیارزش شدن اوراق قرضه ایتالیا در اوج خود بود. در این میان، ماریو دراگی، رئیس بانک مرکزی اروپا، با خارج شدن از متن سخنرانی از پیش تعیینشدهاش، جملهای تاریخی گفت: "بانک مرکزی اروپا آماده است هر کاری که لازم باشد انجام دهد تا یورو را حفظ کند. و باور کنید، این اقدامات کافی خواهد بود." این جمله، وضعیت بحرانی بازارهای مالی را بهسرعت آرام کرد.
این اقدام به یکی از لحظات کلیدی در تاریخ معاملات بازار فارکس تبدیل شد و در کنار وقایع بزرگی مانند بحران LTCM، حباب داتکام، سیاستهای آبه در ژاپن، سیاستهای تسهیلی بانک مرکزی اروپا، شکست بانک ملی سوئیس و مداخلات فدرال رزرو در مارس ۲۰۲۰، جایگاه ویژهای پیدا کرد.
برای مخاطبینی که با بحران LTCM آشنا نیستند، بحران LTCM یا (Long-Term Capital Management) به سقوط یک صندوق پوشش ریسک (هجفاند) معروف در سال ۱۹۹۸ اشاره دارد. LTCM توسط چندین اقتصاددان برجسته، از جمله دو برنده جایزه نوبل، تأسیس شد و استراتژیهای پیچیدهای را برای کسب سود از اختلافات کوچک در قیمت اوراق قرضه و دیگر داراییها استفاده میکرد. در ابتدا موفق بود، اما در پی بحران مالی آسیا و روسیه در سال ۱۹۹۸، سرمایهگذاریهای این صندوق دچار زیانهای سنگینی شد. بحران به حدی بزرگ شد که فدرال رزرو آمریکا به کمک چند بانک بزرگ وارد عمل شد تا از سقوط کامل آن جلوگیری کند، زیرا فروپاشی LTCM میتوانست باعث بیثباتی جدی در بازارهای مالی جهانی شود. این رویداد به یکی از مثالهای مهم در تاریخ مدیریت ریسک مالی تبدیل شد.
به چین برگردیم: به نظر میرسد دولت چین با سیاستهای حمایتی خود به دنبال کنترل بحران اقتصادی است. اما این پرسش باقی است که آیا این اقدامات میتوانند در بلندمدت اقتصاد این کشور را به مسیر رشد بازگردانند یا خیر؟
در ابتدا، بسیاری نسبت به اقدامات دولت چین تردید داشتند و معتقد بودند که این تلاشها نمیتواند تأثیر قابلملاحظهای بر بهبود وضعیت بازارها داشته باشد. اما تجربه نشان داده است که دولتها از قدرتی تقریباً نامحدود در هدایت و کنترل بازارها برخوردارند؛ از خرید داراییها و اصلاح قوانین تا مداخلات قاطع و تنظیم مقررات. در بیشتر موارد، قدرت متمرکز دولت بر نوسانات بازار غلبه کرده و توانسته است سفتهبازان را مهار کند، هرچند همیشه اینگونه نیست و در برخی موارد چالشهایی وجود دارد.
بازده اوراق قرضه ده ساله ایتالیا
بسیاری از معاملهگران شکست بانک ملی سوئیس (SNB) در حفظ نرخ مبادله یورو/فرانک سوئیس را نمونهای بارز از ناکامی مداخلات دولتی میدانند، اما این مورد بیشتر یک استثنا بوده است تا یک قاعده کلی.
در بیشتر مواقع، مانند مداخلات فدرال رزرو و اقدامات حمایتی سازمان پولی هنگکنگ (HKMA)، دولتها توانستهاند بهخوبی بازارها را کنترل کنند.
جهت یادآوری، باید گفت که بانک ملی سوئیس در سال ۲۰۱۱ کف قیمتی ۱.۲۰ را برای جفتارز یورو/فرانک تعیین کرد. اما در سال ۲۰۱۵، با هجوم بیسابقه سفتهبازان و جریانهای مالی، دیگر نتوانست این سیاست را حفظ کند و از آن عقبنشینی کرد.
در مداخله بانک مرکزی سوئیس، وقتی کف قیمتی ۱.۲۰ برای EURCHF برداشته شد، بازار در عرض تنها ۱۵ دقیقه ۳۷.۵ درصد نوسان کرد. نسیم طالب، نویسنده کتاب معروف "قوی سیاه"، چنین رویدادهایی نادری را «دم چاق» (Fat tail) مینامد.
اصطلاح "دم چاق" در نظریه احتمالات و مدیریت ریسک به توزیعی اشاره دارد که در آن احتمال وقوع رویدادهای نادر و بزرگ (در مقایسه با توزیع نرمال) بیشتر از حد انتظار است. نسیم طالب این مفهوم را بهعنوان بخشی از تحلیل خود در کتاب "قوی سیاه" معرفی میکند. او توضیح میدهد که بسیاری از مدلهای مالی، احتمال وقوع رویدادهای غیرمعمول را نادیده میگیرند، در حالی که این رویدادها تأثیرات عظیمی بر بازارها دارند. اصطلاح "دم چاق" به این دلیل انتخاب شده که در نمودار توزیع، انتهای توزیع (دم) پهنتر از حالت معمول است و نشاندهنده وجود احتمال بالاتری برای وقوع این رویدادهاست.
نوسان EURCHF معادل ۴۴ انحراف معیار از حالت عادی بود. برای درک بهتر این انحراف بزرگ، تصور کنید فردی را پیدا کنید که ۴۴ انحراف معیار از قد متوسط بلندتر باشد؛ این فرد باید حدود ۵ متر قد داشته باشد! چنین اتفاقاتی در بازارهای مالی نادر ولی با پیامدهای عظیم همراهاند.
✔️ بیشتر بخوانید: پنجشنبه سیاه سال ۲۰۱۵، روزی که فرانک همه را غافلگیر کرد
چین با اعلام مجموعهای از تغییرات در سیاستهای پولی و مالی، واکنش مثبتی از سهامهای خود مشاهده کرد.
دیوید تپر، یکی از برجستهترین سرمایهگذاران بازار، تصمیم گرفت با سرمایهگذاری بیشتر روی سهامهای چینی، از این فرصت استفاده کند. در مصاحبهای با CNBC، او اعلام کرد که حتی از محدودیتهای خودش نیز فراتر رفته است. وقتی از او درباره محدودیتهای VAR که معیاری برای سنجش میزان ریسک قابل تحمل یک صندوق است، سؤال شد، پاسخ داد: «من به این مسائل اعتقادی ندارم. به اندازهای سرمایهگذاری میکنم که شبها راحت بخوابم.»
برای اینکه دیدگاه کلیتری به بازار سهام چین داشته باشیم، به نمودار سهامهای این کشور از قبل از حباب ۲۰۱۵ نگاهی بیندازیم.
وضعیت کنونی بازار سهام چین را نیز در تصویر زیر مشاهده میکنید:
بازار سهام چین، با توجه به ساختار کمونیستی حاکم بر این کشور، همچنان با چالشها و ریسکهای خاص خود مواجه است. ترکیب واژههای "بازار سهام" و "کمونیسم" به خودی خود پارادوکسی را ایجاد میکند که نشان میدهد سرمایهگذاری در چنین محیطی چقدر میتواند پیچیده و پیشبینیناپذیر باشد. در این شرایط، شاید منطقیترین رویکرد این باشد که به سیاستهای دولت دقیقاً گوش داده و مطابق آنها عمل کنیم؛ به این معنا که هنگام مقابله با میلیاردرها از بازار خارج شویم و وقتی دولت وعده حمایت میدهد، مجدداً وارد شویم.
بازار سهام
بهندرت پیش میآید که شاهد شرایطی بهتر برای بازار سهام باشیم؛ تورم در حال کاهش است، تولید ناخالص داخلی (GDP) ثبات دارد، بازار کار از حالت داغ خارج شده و به وضعیت عادی بازگشته و هزینههای دولت همچنان بالاست. انتخابات آمریکا در پسزمینه بهعنوان یک ریسک وجود دارد، اما حتی اگر نتیجه انتخابات را هم بدانیم، پیشبینی دقیق واکنش بازار، مثلاً در مورد شاخص S&P، آسان نخواهد بود.
در مورد انتخابات ۲۰۲۴، این هم پیشبینیهای فعلی از نتایج احتمالی توازن قدرت سیاسی:
در حال حاضر، از منظر معاملاتی هیچ تحرکی پیرامون انتخابات دیده نمیشود؛ زیرا احتمالها تغییر نمیکنند و بهنوعی شرایط باثباتی داریم.
شاخص VIX به نظر بالا میآید، اما آیا واقعاً اینگونه است؟ شاید کمی بالاتر از حد معمول باشد، اما غیرمعمول نیست.
خلاصه هفتگی بازار سهام در ۱۴ کلمه:
اقتصاد آمریکا در شرایط خوبی است. چین در حال اعمال محرکهای اقتصادی است. فدرال رزرو در حال کاهش نرخ بهره است. ماه «اُکتوبر» با الگوهای مثبت فصلی خود در راه است.
نرخهای بازدهی اوراق قرضه
نرخهای بازدهی اوراق قرضه آمریکا تغییر چندانی نکرده است، که با توجه به شرایط زیر، جالب توجه است:
با این حال، بازار به شدت در خرید اوراق قرضه فعال است، چین سیاستهای انبساطی را اعمال میکند و انتظار کاهش نرخ بهره فدرال رزرو وجود دارد. اگر فکر میکنید روند کاهش نرخ بهره کندتر از حد انتظار خواهد بود، میتوانید روی افزایش بازدهی اوراق قرضه کوتاهمدت سرمایهگذاری کنید.
در اروپا، شرایط اقتصادی همچنان نامطلوب است و بازار به سرعت پیشبینی کاهش نرخ بهره بانک مرکزی اروپا (ECB) را برای اکتبر تغییر داده است. نمودار زیر تغییرات پیشبینی بازار را از تاریخ ۱۷ سپتامبر به بعد نشان میدهد که نشاندهنده تغییر سریع انتظارات برای نشست ۱۰ روز آینده است.
ارزهای فیات
این هفته شاهد نوسانات شدیدی در ین ژاپن بودیم. دلار آمریکا در برابر ین ژاپن تا زمان برگزاری انتخابات رهبری حزب لیبرال دموکراتیک (LDP) ژاپن عملکرد مثبتی داشت. اما نتیجه غیرمنتظرهای رخ داد: شینزو ایشیبا، نامزد طرفدار سیاستهای انقباضی، در حالی پیروز شد که تارو آسو از تاکایچی، نامزد موافق سیاستهای انبساطی، حمایت کرده بود. این نتیجه بر خلاف انتظارات بازارها بود که روی پیروزی تاکایچی حساب کرده بودند. نمودار USD/JPY بهخوبی نوسانات و واکنشهای شدید بازار را به این نتایج غیرمنتظره نشان میدهد.
در تصویر زیر که از سایت Nikkei گرفته شده، میتوانید جزئیات این رویداد انتخاباتی ژاپن را مشاهده کنید.
بازارهای مالی این هفته به شدت تحت تأثیر سیاستهای پولی و مالی جدید چین قرار گرفتند. یکی از دلایل اصلی من برای عدم فروش گسترده دلار این بود که در خارج از آمریکا، مکان مناسبی برای سرمایهگذاری وجود نداشت. اما با اعلام بستههای چندوجهی حمایت اقتصادی در چین و کاهش سرمایهگذاری خارجی، به نظر میرسد که اکنون به نقطه میانی منحنی «لبخند دلار» نزدیک میشویم. در این حالت، از دیدگاه صعودی دلار باید صرف نظر کرد.
مفهوم «لبخند دلار» به وضعیتهایی اشاره دارد که در آن، ارزش دلار آمریکا به سه شکل مختلف رفتار میکند. در طرفین لبخند، زمانی که اقتصاد جهانی یا آمریکا در رکود قرار دارد، دلار به عنوان دارایی امن تقویت میشود. در بخش میانی لبخند، در شرایطی که رشد اقتصادی جهانی خوب است و ریسکپذیری بالاست، دلار تضعیف میشود، زیرا سرمایهها به بازارهای پرریسکتر هدایت میشوند.
این تغییرات در ارزهای وابسته به چین مانند دلار استرالیا نیز مشاهده میشود که با نوسانات زیادی همراه بوده است. در نمودار AUD/USD، ابتدا شاهد افزایش ۱ درصدی، سپس افت ۱ درصدی و نهایتاً رشد ۱.۵ درصدی هستیم. این روند نشان میدهد که معاملهگری در شرایط فعلی بسیار پیچیده و دشوار است.
ارز دیجیتال
اطلاعات کافی برای ارزیابی دقیق روندهای ماهانه بیتکوین در دسترس نیست، زیرا این رمزارز تنها از سال ۲۰۱۶ بهطور جدی مورد معامله قرار گرفته و در سال ۲۰۲۱ بهطور کامل وارد جریان اصلی بازارهای والاستریت شده است. با این وجود، جامعه کریپتو با اصطلاح "Uptober" به استقبال ماه اکتبر میرود و معتقد است که در این ماه، احتمال رشد قیمت بیتکوین بیشتر است. جدول زیر عملکرد ماهانه بیتکوین را از سال ۲۰۱۶ نشان میدهد.
اصطلاح "Uptober": این واژه ترکیبی از "up" (بهمعنای افزایش) و "October" (اکتبر) است و بهطور غیررسمی به ماه اکتبر اشاره دارد که در آن، سرمایهگذاران انتظار رشد قیمت بیتکوین را دارند.
صرف نظر از واقعیت داشتن "Uptober"، این انتظار باعث میشود که در آغاز ماه اکتبر، خریداران بیشتری نسبت به فروشندگان در بازار حضور داشته باشند. همزمان، بیتکوین و شاخص نزدک نیز با یکدیگر همبستگی قابلتوجهی دارند که در نمودار زیر مشاهده میشود.
کامودیتیها
بازار کامودیتیها این هفته تحت تأثیر رویدادهای مختلف قرار گرفت. بسته حمایتی چین که منجر به بهبود انتظارات اقتصادی در این کشور شد، باعث افزایش قیمت مس شد و این فلز پایه رشد قابلتوجهی را تجربه کرد.
این در حالی است که انتظار میرفت رشد تقاضای چین تأثیر مشابهی بر قیمت نفت نیز داشته باشد، اما برخلاف پیشبینیها، عربستان سعودی با تصمیمات خود، مانع از افزایش قیمت نفت شد و بازار همچنان در انتظار یک رالی اساسی در قیمتها است.
در بازار نقره، هرچند قیمت موفق شد از سقف سال ۲۰۱۲ عبور کند، اما نتوانست این سطح را حفظ کرده و با کاهش مواجه شد. این حرکت در تحلیل تکنیکال به "بازگشت شلاقی" یا "Slingshot Reversal" معروف است، جایی که قیمت پس از شکست یک سطح کلیدی، بهسرعت به محدوده قبلی بازمیگردد و فعالان بازار را غافلگیر میکند.
این رویدادها نشان میدهد که تأثیر سیاستهای اقتصادی چین بر کامودیتیها یکسان نبوده و هر بازار با توجه به شرایط خاص خود واکنش نشان میدهد.
منبع: Spectramarkets.com نویسنده: Brent Donelly
تحلیلگران ولز فارگو پیش بینی کردهاند که قیمت نفت تا سال 2025 به دلیل ریسک افزایش مازاد عرضه جهانی پایین خواهد ماند. به گفته کارشناسان، ترکیبی از رشد مداوم تولید نفت شیل ایالات متحده و همچنین کاهش تقاضا از سوی اقتصادهای کلیدی، به ویژه چین، محرکهای اصلی نزولی هستند. به گفته ولز فارگو با وجود کمبود عرضه فعلی، لغو کاهش تولیدات اوپک پلاس تا پایان سال 2024 احتمال مازاد عرضه در سال 2025 را بیشتر تقویت میکند.
ولز فارگو پیشبینی کرده است که عرضه جهانی نفت از 102.8 میلیون بشکه در روز در سال 2024 به 104.8 میلیون بشکه در روز در سال 2025 افزایش مییابد که توسط تولیدکنندگان غیراوپک مانند ایالات متحده و برزیل همراه با افزایش تولیدات برنامهریزی شده اوپک است. تحلیلگران شباهتهایی بین وضعیت فعلی بازار نفت و شرایط سال 1998 ترسیم کردهاند، زمانی که قیمت نفت به دلیل ترکیبی از کندی اقتصاد جهانی و هجوم عرضه جدید سقوط کرد.
تحلیلگران گفتند: «ما پیشبینی تکرار سال 1998 در سال 2025 را نداریم، اما با توجه به عدم قطعیتهای اقتصادی در چین و تمایل اوپک پلاس برای لغو کاهش تولیدات، نگرانی سرمایه گذاران را کاملا درک میکنیم.
با این حال، رشد عرضه شیل ایالات متحده بعید است مانند سالهای اخیر نقش مهمی در مازاد عرضه جهانی داشته باشد. تولید نفت آمریکا تا پایان سه ماهه سوم تنها 0.1 میلیون بشکه در روز افزایش یافت که بسیار کمتر از میانگین 0.6 میلیون بشکه در روز در سالهای رشد قبلی بود.
ولز فارگو پیشبینی قیمت نفت خود را کاهش داده است. این بانک اکنون انتظار دارد میانگین نفت برنت در سال 2025 به 70 دلار در هر بشکه برسد، در حالی که پیش بینی میشود نفت خام وست تگزاس اینترمدیت (WTI) در سال 2025 به طور متوسط 65 دلار در هر بشکه باشد.
با این حال، ولز فارگو پذیرفته است که عوامل متعددی میتواند مسیر قیمت نفت را تغییر دهد، از جمله بهبود سریعتر از حد انتظار تقاضای جهانی، به ویژه از سوی چین و کشورهای سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD).
بازار کالاهای اساسی در روزهای اخیر با نوسانات قابل توجهی همراه بوده است. قیمت فلزات گرانبها مانند طلا و نقره همچنان در حال افزایش است، در حالی که بازار نفت با فشار ناشی از افزایش عرضه گروه اوپک پلاس روبرو شده است. همچنین، بخش کشاورزی و فلزات صنعتی نیز تحت تأثیر تغییرات اقتصادی در آمریکا و چین قرار گرفتهاند.
افزایش قیمت فلزات گرانبها
قیمت طلا و نقره به دلیل امید به کاهش بیشتر نرخ بهره در ایالات متحده به بالاترین سطح خود در چند سال اخیر رسیده است. برخی از سیاستگذاران فدرال رزرو حمایت خود را از کاهشهای بزرگتر نرخ بهره اعلام کردهاند که باعث افزایش بیشتر تقاضا برای فلزات گرانبها شده است. از ابتدای سال، قیمت طلا نزدیک به ۳۰٪ و قیمت نقره نزدیک به ۳۵٪ افزایش یافته است. تقاضای بالای صنعتی و مصرفی در بخش انرژیهای تجدیدپذیر نیز به رشد قیمت نقره کمک کرده است.
کاهش قیمت نفت
در بخش انرژی، قیمت نفت همچنان تحت فشار است. قیمت نفت خام WTI در نیویورک تقریباً ۳٪ کاهش یافت و به کمتر از ۶۸ دلار در هر بشکه رسید، در حالی که قیمت نفت برنت در حدود ۷۱ دلار باقی ماند. این کاهش قیمت به دلیل افزایش نگرانیها درباره افزایش عرضه توسط گروه اوپک پلاس و همچنین هشدار آژانس بینالمللی انرژی (IEA) درباره احتمال مازاد عرضه جهانی نفت در سال آینده رخ داده است.
از سوی دیگر، پالایشگاههای چینی، چه دولتی و چه خصوصی، سطح تولید خود را به بالاترین میزان از ماه مه ۲۰۲۴ رساندهاند که نشاندهنده افزایش ظرفیت تولید و عرضه بیشتر به بازار است.
رشد مس با محرکهای اقتصادی چین
مس به عنوان یکی از فلزات صنعتی مهم، با افزایش قیمت به بالای ۱۰,۰۰۰ دلار در هر تن بازگشته است. این افزایش پس از اعلام برنامههای حمایتی چین برای بخش املاک و اقتصاد صورت گرفت. دولت چین قول داده است که از افت بازار املاک جلوگیری کرده و نرخ بهره را کاهش دهد. این اقدامات بخشی از تلاشهای گسترده چین برای رسیدن به اهداف سالانه اقتصادی است. با این حال، تحلیلگران معتقدند که برای بهبود کامل بازار مس، نیاز به نشانههای پایداری بیشتر در بخش املاک و کاهش موجودیهای اضافی مسکن است.
وضعیت بخش کشاورزی
در بخش کشاورزی، تولید شکر در هند بدون تغییر باقی مانده و انتظار میرود که حدود ۲ میلیون تن شکر برای صادرات در فصل آینده مجاز شود. بر اساس گزارشهای اخیر، تولید ناخالص شکر در هند برای فصل ۲۰۲۴/۲۵ به میزان ۳۳.۳ میلیون تن پیشبینی شده است.
از سوی دیگر، صادرات غلات آمریکا مانند ذرت و گندم به دلیل کاهش تقاضای جهانی کاهش یافته است. دادههای جدید وزارت کشاورزی آمریکا نشان میدهد که فروش هفتگی ذرت و گندم به پایینترین سطح خود در هفتههای اخیر رسیده است.
نتیجهگیری
بازار کالاهای اساسی همچنان تحت تأثیر عوامل اقتصادی جهانی قرار دارد. افزایش قیمت فلزات گرانبها و رشد مس نشاندهنده تغییرات اقتصادی مهم در آمریکا و چین است. در مقابل، بازار نفت به دلیل افزایش عرضه و نگرانیهای درباره مازاد تولید جهانی تحت فشار قرار دارد. تغییرات در بازار کشاورزی نیز تحت تأثیر کاهش تقاضای جهانی و شرایط تولید در کشورهای بزرگ تولیدکننده قرار گرفته است.