با عضویت در خبر نامه یـــــــــوتــــــــو تایــــــــــمز از اخبار بروکرها مطلع شوید
فرانسیسکو بلانچ، استراتژیست کامودیتی بانک آمریکا گفت: وعده دونالد ترامپ برای اعمال تعرفههای سنگین برای تقویت تولید آمریکا و ایجاد شغل، قیمت کامودیتیها را کاهش میدهد.
بلانچ روز دوشنبه در تلویزیون بلومبرگ گفت: «اولویت اقتصاد آمریکا است.»
ترامپ وعده داده است که تعرفه 20 درصدی بر تمامی کامودیتیهای خارجی و 60 درصدی بر واردات از چین اعمال خواهد کرد. در حالی که پیش بینی تأثیر آن دشوار است، برخی کارشناسان هشدار میدهند که این استراتژی تورم را افزایش میدهد.
✔️ خبر مرتبط: دولت سوئیس نگرانی خود را از تعرفههای جدید ترامپ اعلام کرد
بلانچ گفت که دولت ترامپ همچنین احتمالاً صدور مجوزهای صادراتی برای صادرات گاز طبیعی مایع را از سر خواهد گرفت.
دولت بایدن در ژانویه صدور مجوز برای ارسال LNG به کشورهایی را که ایالات متحده با آنها قرارداد تجارت آزاد ندارد، متوقف کرد چرا که مقامات در حال انجام مطالعه بر روی اثرات بالقوه زیست محیطی، اقتصادی و امنیت ملی صادرات هستند.
بیشتر بخوانید:
امروز، شاخصهای آتی سهام آمریکا و اروپا به همراه بازارهای آسیایی افزایش یافتند؛ زیرا کاهش بازدهی اوراق قرضه خزانهداری آمریکا جذابیت سرمایهگذاری در سهام را افزایش داده است. معاملهگران همچنان به دنبال اطلاعات بیشتری درباره دولت ترامپ هستند.
شاخص بازار آسیایی MSCI تا ۱.۲٪ افزایش یافت و تایوان، هند و اندونزی بیشترین افزایش را داشتند. تجارت موسوم به «تجارت ترامپ» که دلار را تقویت کرده و بازدهی اوراق قرضه آمریکا را افزایش داده بود، حداقل به طور موقت از دست رفته است.
در بازار نفت، قیمتها دیروز به دلیل وقفه در تولید و تضعیف دلار آمریکا افزایش یافت. وقفه در تولید میدان نفتی Johan Sverdrup در نروژ و کاهش تولید در میدان Tengiz در قزاقستان، موجب افزایش قیمتها شد. همچنین، تنشهای ژئوپلیتیکی بین روسیه و اوکراین نیز به افزایش قیمتها کمک کرد.
ین ژاپن در برابر تمام همتایان گروه ۱۰ خود افزایش یافت و بخشی از ضعف اخیر خود را جبران کرد. وزیر دارایی ژاپن، کاتو، اعلام کرد که موضع دولت در اتخاذ اقدامات مناسب برای مقابله با نوسانات بیش از حد ارز تغییر نکرده است.
دلار استرالیا پس از انتشار صورتجلسه بانک مرکزی که نشان داد سیاستگذاران معتقدند تنظیمات فعلی آنها برای کاهش تورم هسته که گفته میشود بسیار بالا است، مناسب است، در بالاترین سطح یک هفتهای باقی ماند.
فولادسازان در بزرگترین تولیدکننده جهان به شدت به فروش خارج از کشور متکی هستند تا مازاد ناشی از بحران املاک چند ساله کشور را خنثی کنند. اما آنها با اتهامات دامپینگ (قیمتشکنی) واردکنندگان مواجه شدهاند و دونالد ترامپ حمایت گرای (Protectionism) به زودی به کاخ سفید بازخواهد گشت. شعله ور شدن تنشها شباهت زیادی به آخرین بحران تجاری این صنعت در نزدیک به یک دهه پیش دارد. (حمایت گرایی سیاست اقتصادی جلوگیری از تجارت بین کشورها از طریق وضع تعرفه بر کالاهای وارداتی، محدودسازی حجم واردات و شماری دیگر از ضوابط دولتی است. این سیاست با تجارت آزاد، که در آن موانع دولتی باید حداقل نگه داشته شوند، تضاد دارد.)
اگر پکن بازی فعلی خود را تمام نکند و تصمیم به تورم مجدد در بازار مسکن بگیرد، در این صورت مصرف فولاد در چین در بلندمدت کاهش مییابد. اما کارخانهها به سختی تولید خود را برای مطابقت با واقعیت کاهش دادهاند و در نتیجه صادرات نزدیک به رکورد است. بیش از 11 میلیون تن فولاد در ماه گذشته صادر شده که بالاترین میزان در 9 سال گذشته است.
سرمایهگذاران نگران هستند که انتخاب مجدد ترامپ باعث جنگ تجاری دیگری خواهد شد. اگرچه چین مقدار زیادی از آلیاژ را مستقیماً به ایالات متحده نمیفروشد، حمایت گرایی میتواند در بازارهای فولاد جهان موج بزند و تجارت جهانی را متوقف کند. بر اساس یادداشت هفته گذشته، تحلیلگران ANZ بر این باورند که کارخانههای چینی ممکن است با افزایش صادرات در چند ماه آینده، هر گونه افزایش تعرفهها را "پیش دستی" کنند.
در اینجا پنج نمودار وجود دارد که نشان میدهد چگونه صادرات چین میتواند به نقطه اوج برسد.
درس تاریخی
فولاد چین سابقه دامن زدن به تنشهای تجاری را دارد. به گفته وزارت بازرگانی چین، کشورهای واردکننده در سال جاری تاکنون 25 تحقیق ضد دامپینگ را آغاز کردهاند که بیشترین میزان از سال 2016 است. با توجه به آن دوران میتوان انتظار داشت که فروش به شدت کاهش یابد.
✔️ خبر مرتبط: آینده نامعلوم صنعت فولاد اوکراین در سایه پیشروی روسیه
میشل لئونگ، تحلیلگر بلومبرگ اینتلیجنس، گفت: "صادرات فولاد چین ممکن است تا پایان سال 2026 شروع به کاهش کند چرا که شرکای تجاری بیشتری کنترلهای صادرات ضد دامپینگ را افزایش میدهند و کل تولید فولاد کاهش مییابد."
اقتصادهای در حال توسعه
چین بیشتر فولاد خود را به اقتصادهای در حال توسعه مجاور صادر میکند که هنوز نیاز به ایجاد زیرساخت دارند. کشورهای آسیای جنوب شرقی، جنوب آسیا و خاورمیانه بیشترین افزایش واردات را در سال جاری داشتهاند و بسیاری از آنها در ابتکار کمربند و راه (Belt and Road Initiative) پکن شریک هستند.
اما حتی این کشورها هم در فولاد غرق شدند و در ازای آن موانع تجاری را بالا میبرند. این برای فولادسازان چینی دردسر ایجاد میکند چرا که نشان میدهد که بازار چقدر اشباع شده است و در صورتی که کارخانهها مجبور به حمل و نقل دورتر شوند، هزینهها بیشتر میشود.
رونق ویتنام
بزرگترین بازار خارج از کشور چین نمونهای از این موضوع است. توماس گوتیرز، تحلیلگر شرکت Kallanish Commodities گفت: وقتی صادرکنندگان ورق گرم چینی به دنیا نگاه میکنند، خیلی نگران ترامپ نیستند، بلکه نگران ویتنام هستند.
ویتنام یکی از کشورهایی است که پس از غرق شدن در فولاد چینی، پل متحرک را بالا کشیده است. اما تاجران در ویتنام نیز با افزایش صادرات واکنش نشان دادند که منجر به بدتر شدن اشباع جهانی در بازار فولاد میشود.
تهدید همسایگان
سایر همسایهها نیز از چین راضی نیستند. صادرات ژاپن و کره جنوبی در مواجهه با رقابت چینی کاهش یافته است، در حالی که بازارهای داخلی آنها نیز با هجوم فولاد تهدید میشود.
ژاپن میخواهد اقدامات ضد دامپینگ خود را برای دستگیری فولاد چینی که از طریق کشورهای ثالث ارسال میشود، گسترش دهد، در حالی که کره جنوبی تحقیقاتی را برای واردات صفحات فولاد ضد زنگ آغاز کرده است چرا که شکایتهایی درباره محصولات تولید شده در چین دارد که کمتر از ارزش بازار فروخته میشوند.
✔️ خبر مرتبط: تقاضای فولاد چین به کمتر از نصف کل جهان کاهش یافته است
مارتینا ریبر، مدیر تحقیقاتی Pala Investments Ltd گفت: افزایش فولاد چینی مقرون به صرفه چالشهایی را برای تولیدکنندگان ژاپن و کره جنوبی ایجاد کرده که منجر به کاهش سهم بازار و حاشیه سود شده است.
حجم بیش از ارزش
صادرات برای سرپا نگه داشتن کارخانههای چینی بسیار مهم بوده است، چرا که در داخل کشور تقاضای کافی برای حفظ 1 میلیارد تن تولید در سال وجود ندارد. اکنون فولاد ارزان چینی کل بازار را با مشکل مواجه کرده است. رقبای غول فولاد اروپایی آرسلور میتال (ArcelorMittal) تا نیپون استیل (Nippon Steel) ژاپن خواستار اقدامات سختتر برای مهار این سیل فولاد شدهاند.
طبق گفته پالا ربر، محصولات فولادی چینی معمولاً 10 تا 20 درصد ارزانتر از سایر تولیدکنندگان بزرگ مانند ژاپن و کره جنوبی هستند. اما علائم نگران کنندهای در برخی از مقاصد مانند هند و فیلیپین وجود دارد، جایی که ارزش صادرات چین حتی با افزایش تناژ کاهش یافته است.
به طور گستردهتر، اگر صادرات نتواند سرعت خود را حفظ کند، استراتژی حجم بیش از ارزش برای کارخانههای چینی مشکل ساز خواهد شد.
شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، از آخرین دیدار خود با جو بایدن برای ارسال پیامی روشن به دونالد ترامپ استفاده کرد: چین میخواهد دوست باشد، اما در صورت لزوم آماده مبارزه است.
آلومینیوم روز جمعه پس از اینکه چین اعلام کرد تخفیف مالیاتی را که به رونق چند دههای صادرات کمک کرده و از صنعت مستعد مازاد ظرفیت محافظت میکند، لغو میکند، افزایش یافت.
بیشتر بخوانید:
بلومبرگ گزارش کرده است که اقدام چین برای کاهش صادرات، باعث نوسان در سهام و قیمتهای آلومینیوم شده است. پکن تخفیفهای مالیاتی صادرات که عرضه را افزایش میداد، حذف کرده است. قیمت آلومینیوم در بورس فلزات لندن از بعد از بسته شدن روز پنجشنبه تقریباً ۶٪ افزایش یافته است.
لغو تخفیفهای مالیاتی صادرات توسط چین صنعت آلومینیوم را در تلاش برای ارزیابی تأثیرات این تغییرات بر جریان عرضه قرار داده است. شرکتهای چینی افت شدید سهام را تجربه کردهاند، در حالی که همتایان بینالمللی آنها رشد کردهاند. پکن اواخر روز جمعه تغییراتی در نظام تخفیف مالیاتی صادرات خود اعلام کرد و اعلام کرد که برنامههایی برای حذف تخفیف مالیاتی ۱۳٪ برای فروشهای خارجی آلومینیوم، مس و همچنین کاهش تخفیف برای باتریها و پنلهای خورشیدی دارد.
غولهای نفتی اروپا از مسیر انرژیهای تجدیدپذیر عقبنشینی کردهاند. شرکت بریتیش پترولیوم (BP) تیم هیدروژن لندن خود را کاهش داده و ۱۸ پروژه را متوقف کرده است. همچنین، شرکت شل (Shell) نیز تلاشهای خود برای انرژیهای کمکربن را کاهش داده و شرکت Equinor نیز عملیات مربوط به انرژیهای تجدیدپذیر را بازبینی و برخی پروژهها را متوقف کرده است.
در گزارشی آمده است که تقریباً پنج سال پیش، BP تلاش بلندپروازانهای را آغاز کرد تا خود را از یک شرکت نفتی به یک کسبوکار متمرکز بر انرژی کمکربن تبدیل کند. اما این شرکت بریتانیایی اکنون در تلاش است تا به ریشههای خود به عنوان یک غول نفت و گاز بازگردد، سهم بازار خود را بازیابی کرده و نگرانی سرمایهگذاران را درباره سودهای آینده کاهش دهد.
شرکتهای رقیب مانند Shell و Equinor نیز برنامههای انتقال انرژی خود را که در ابتدای این دهه تعیین شده بودند، کاهش دادهاند. تغییر مسیر این شرکتها تحت تأثیر دو عامل بزرگ قرار گرفته است: شوک انرژی ناشی از حمله روسیه به اوکراین و کاهش سودآوری بسیاری از پروژههای تجدیدپذیر، به ویژه باد فراساحلی، به دلیل هزینههای رو به افزایش، مشکلات زنجیره تأمین و مسائل فنی که وجود دارد.
مدیر عامل BP، موری اوچینکلوس، برنامه دارد تا میلیاردها دلار در توسعههای جدید نفت و گاز در خلیج مکزیک و خاورمیانه سرمایهگذاری کند تا عملکرد شرکت را بهبود بخشد و بازدهی را افزایش دهد. همچنین، BP عملیاتهای کمکربن خود را کند کرده، ۱۸ پروژه هیدروژنی اولیه را متوقف کرده و برنامههایی برای فروش عملیاتهای باد و خورشیدی اعلام کرده است.
مدیر عامل Shell، وايل ساوان، قول داده است که با اتخاذ یک رویکرد سختگیرانه، عملکرد و بازدهی شرکت را بهبود بخشد و فاصله ارزشگذاری بین این شرکت و رقبای بزرگ آمریکایی Exxon Mobil و Chevron را کاهش دهد. شرکت Shell نیز عملیاتهای کمکربن خود را کاهش داده و از بازارهای برق اروپایی و چینی خارج شده است. همچنین، برخی اهداف کربنی سال ۲۰۳۰ را نیز تضعیف کرده است.
هر دو شرکت به سرمایهگذاری در انرژیهای کمکربن ادامه میدهند، اما تمرکز بیشتری بر بخشهایی مانند سوختهای زیستی دارند که میتوانند به سرعت سودآور شوند. همچنین، پروژههای بادی فراساحلی و هیدروژنی که قبلاً شروع شده بودند را ادامه میدهند و در صورت بازدهی رقابتی، ممکن است بیشتر سرمایهگذاری کنند.
منبع: رویترز
در تحلیل هفتگی برنت دانلی، مروری جامع و دقیق بر تحولات اخیر بازارهای مالی ارائه شده است. در این مقاله به بررسی نقاط کلیدی برای ورود به طلا پرداختهایم و تحلیل کردهایم که آیا اتریوم همچنان میتواند به عنوان یک سرمایهگذاری برتر در حوزه رمزارزها مطرح باشد یا جایگاه خود را به رقبا واگذار کرده است. همچنین، وضعیت حساس بازار سهام و امکان وقوع یک ریزش بزرگ یا ادامه روند صعودی فعلی نیز مورد ارزیابی قرار گرفته است. اگر به دنبال بینشهای حرفهای و ژرف درباره آینده بازارها هستید، این مقاله شما را با تحولات و فرصتهای پیش رو آشنا میکند.
بازارهای مالی از منظر اقتصاد کلان
بازارهای مالی در حال حاضر با شرایط ناپایداری مواجهاند و روند سرمایهگذاری در بازار سهام به شدت رشد یافته است. چه مؤسسات و چه سرمایهگذاران فردی، با دید مثبتی نسبت به بازگشت احتمالی دونالد ترامپ، به خرید سهام روی آوردهاند. کاهش مالیاتها و تسهیل مقررات از جمله عواملی هستند که برای سرمایهگذاران جذابیت دارند، اما همانطور که در سال ۲۰۱۸ تجربه شد، جنگهای تجاری لزوماً به رشد ارزش سهام منجر نمیشوند. آن سال، بدلیل سیاستهای هاوکیش فدرال رزرو و جنگهای تجاری، از جمله معدود سالهایی بود که شاخص S&P 500 با افت همراه شد.
در سال ۱۹۸۷، آلن گرینسپن با معرفی مفهوم «فدرال رزرو پوت» تحولی در بازار سهام ایجاد کرد.
فدرال رزرو پوت در واقع به تعهد نانوشتهای اشاره دارد که فدرال رزرو در صورت افت شدید بازار سهام، وارد عمل شده و با سیاستهای حمایتی خود از بازار پشتیبانی میکند.
این رویکرد از آن زمان تا به امروز، در ۷۴ درصد از سالها، منجر به رشد بازار سهام شده است. این در حالی است که پیش از آن (۱۹۲۸ تا ۱۹۸۷)، سهام در ۶۴ درصد از سالها رشد داشت.
با این حال، باید در نظر داشت که در شرایط فعلی، سیاستهای سختگیرانه فدرال رزرو و جنگهای تجاری میتوانند مانع رشد پایدار بازار سهام شوند، بهویژه وقتی ارزشگذاریها در سطح بالایی قرار دارند. در بخش بعدی که به بررسی دقیقتر بازار سهام اختصاص دارد، به این موضوعات خواهیم پرداخت.
در همین حال، برنامه "D.O.G.E."، که با هدف کاهش هزینههای دولتی و افزایش بهرهوری معرفی شده، در تلاش است تا با کاهش ۲ تریلیون دلاری در بودجه، تحولی جدی ایجاد کند. این طرح به عنوان یک پروژه بلندپروازانه توسط مشاورانی خارج از دولت، از جمله ایلان ماسک، مدیریت میشود. برای درک عمق چالش این برنامه، باید در نظر گرفت که هزینههای قابلتنظیم دولت آمریکا حدود ۱.۷ تریلیون دلار است، و هدف کاهش ۲ تریلیون دلاری، نیازمند کاهشی است که از بودجه فعلی هم فراتر میرود و عملاً به معنای کاهش ۱۱۷ درصدی این هزینههاست؛ هدفی که رسیدن به آن دور از ذهن به نظر میرسد.
سوالی که به ذهنم رسید این بود: چقدر احتمال دارد ماسک در این پروژه بماند؟ آیا ترامپ پیش از اواسط سال ۲۰۲۵ او را اخراج میکند یا اینکه ماسک خودش از ادامه همکاری صرفنظر خواهد کرد؟ اینکه این دو مشاور بتوانند چنین کاهش گستردهای را محقق کنند، در نگاه اول هیجانانگیز و حتی سرگرمکننده است، اما موانع و واقعیتهای اجرایی میتواند این طرح را متوقف کند. اگر اخراج ماسک به واقعیت بپیوندد، انتظار میرود این خبر منجر به افت شدید ۳۰ درصدی در سهام تسلا (TSLA) و نیز قیمت دوجکوین (DOGE) شود. مشابه این شرایط در دوره اول ترامپ نیز مشاهده شد، زمانی که طرح اخراج گسترده مهاجران به دلیل پیچیدگیهای اجرایی متوقف شد؛ انتظار میرود که این پروژه نیز با چالشهای جدی در اجرا روبهرو شود.
با وجود اینکه من موافق کاهش اندازه دولت هستم، این طرح به نظر چندان جدی نمیآید. به نظرم احتمال اینکه ماسک از ترامپ خسته شود یا برعکس، ترامپ از ماسک دلزده شود، بیشتر از آن است که این پروژه به سرانجام برسد. نبوغ ماسک قابل انکار نیست، اما در مورد این طرح خاص تردید دارم که چیزی بیشتر از تولید چند میم طنز به دنبال داشته باشد.
ایدههای بزرگ در دنیای سیاست بسیار مطرح میشوند، اما اجرای آنها همیشه کار سادهای نیست. در نتیجه، باید منتظر تیترهای جذاب با پیشرفت اندک باشیم. البته امیدوارم که اشتباه کرده باشم! در حال حاضر، کارشناسانی که این طرح را ارزیابی کردهاند، آن را در مرحلهای ابتدایی و نامشخص توصیف میکنند، چرا که هنوز ساختار و جزئیات دقیقی برای پیادهسازی این هدف مشخص نشده است.
جالب است بدانید که برخی پیشبینیها نشان میدهد احتمال خروج ماسک از این پروژه تا اواسط سال ۲۰۲۵ حدود ۲۱ درصد است.
در زمینه دادههای کلان اقتصادی نیز این هفته شاهد دادههای مهمی از جمله شاخص تورم مصرفکننده (CPI) و شاخص خردهفروشی در ایالات متحده بودیم. همچنین اعلامیههای متعدد کابینه و اظهارنظرهای نسبتاً تند از سوی جروم پاول، رئیس فدرال رزرو، به چشم میخورد. نکته قابل تأمل این است که او پیش از انتخابات با رویکردی ملایم و داویش صحبت میکرد، اما بلافاصله پس از انتخابات، موضعی سختگیرانه اتخاذ کرده است.
من از طرفداران نظریههای توطئه نیستم، اما این تغییر لحن تا حدودی قابل توجه به نظر میرسد.
بازار سهام
نشانههای متعددی از هشدار در بازار سهام به چشم میخورد. پیش از انتخابات، سرمایهگذاران خرد به شکل گستردهای در بازار فعال بودند و اکنون مؤسسات نیز بهطور کامل به پوزیشنهای خرید بازگشتهاند. مطابق با دادههای جیپیمورگان، این بازگشت مؤسسات، سطحی بیسابقه از ورود به بازار را رقم زده است.
روز دوشنبه، در شرایطی که شاخص S&P 500 به سطح ۶۰۰۰ نزدیک میشد، در تحلیلهای روزانه خود توضیح دادم که چرا در حسابهای پسانداز بازنشستگی و آموزشی، سطح سرمایهگذاری خود را در سهام کاهش دادهام. این روزها در یکی از آن دورههای نادر بهسر میبریم که حتی فکر کردن به کاهش پوزیشنهای خرید در سهام، اقدام غیر منطقی به نظر میرسد؛ چرا که انتخابات، نوعی احساسات شدید و هیجانی در بازار به وجود آورده است. با این حال، باور دارم که این سطح از خوشبینی میتواند مخاطرهآمیز باشد. به همین دلیل، تصمیم گرفتم بخشی از داراییهایم را از سهام خارج کرده و به نقدینگی تبدیل کنم.
هرچند دلیل قاطعی برای فروش کامل سهام نمیبینم، اما دلایل متعددی برای کاهش بخشی از سرمایهگذاری در بازار به ذهنم میرسد.
نخستین نکته: فضای فعلی بازار به طرز عجیبی یادآور شرایط خاصی است که پیشتر تجربه کردهایم. به عنوان مثال به وضعیت بازار سهام پس از پیروزی ریگان در انتخابات نگاهی بیندازید:
دومین نکته این است که شاخص نیکی ژاپن (Nikkei)، که یکی از شاخصهای اصلی سهام در آسیاست، روند صعودی بازارهای سهام دیگر، بهویژه بازارهای آمریکا، را تأیید نکرده است. این یعنی در حالی که سهام در بازارهای دیگر در حال رشد هستند، سهام ژاپن به همان شکل رشد نکرده است. این شرایط شبیه به سال ۲۰۲۱ است، زمانی که بازارهای سهام در جهان رشد داشتند، اما شاخص نیکی به همان اندازه بالا نرفت.
ممکن است دلیل این تفاوت این باشد که سرمایهگذاران انتظار دارند نرخهای مالیاتی در آمریکا کاهش یابد و به همین دلیل بازار سهام آمریکا به شدت در حال صعود است. اما چون چنین انتظاری برای ژاپن وجود ندارد، سهام ژاپن رشد مشابهی را تجربه نکرده است. به هر حال، این عدم همراهی نیکی با دیگر بازارها، از نظر تحلیلی مهم و قابلتأمل است.
سوم: با اینکه بخش عمدهای از هیجانات بازار سهام آمریکا به دلیل امید به کاهش مالیات و در نتیجه افزایش ارزشگذاری سهام ایجاد شده است، اما نکته نگرانکننده این است که کامودیتیها از این روند صعودی پیروی نمیکنند.
الگوهای فصلی در بازار سهام تا پایان سال معمولاً بهشدت صعودی هستند، اما پوزیشنهای فعلی احتمالاً تا حدی این روند را خنثی میکنند. سرمایهگذاران خرد پیش از انتخابات به اوج خوشبینی رسیده بودند و اکنون پس از یک هفته، معاملهگران الگوریتمی و هدفگذاری نوسان نیز وارد این روند شدهاند.
منظور از "هدفگذاری نوسان" (Volatility Targeting) یک استراتژی مدیریت سرمایه است که توسط برخی از معاملهگران، بهویژه الگوریتمهای معاملاتی و سرمایهگذاران نهادی، به کار گرفته میشود. در این روش، معاملهگران میزان سرمایهگذاری خود را بر اساس سطح نوسانات بازار تنظیم میکنند.
در عمل، وقتی نوسانات بازار پایین است، آنها ممکن است پوزیشنهای بزرگتری بگیرند و وقتی نوسانات افزایش مییابد، پوزیشنها را کاهش میدهند تا از ریسکهای ناخواسته جلوگیری کنند. این استراتژی کمک میکند تا عملکرد سرمایهگذاریها در مواجهه با نوسانات شدید بازار پایدارتر بماند و به نوعی ریسک معاملات را کنترل کند.
در نهایت، برداشت کلی من این است که بازار در حال حاضر در حالت هیجانی و سرخوشی مفرط قرار دارد. همانطور که میگویند، زمانی که دیگران حریصاند، محتاط باشید.
افزایش نمودارهای ERP (مازاد بازدهی سهام نسبت به اوراق قرضه) در بازار این روزها این سوال را ایجاد میکند که آیا وضعیت فعلی بازار سهام واقعاً پایدار است یا خیر. برای نمونه، دیو روزنبرگ، تحلیلگر برجسته، نموداری ارائه داده که به این نکته اشاره دارد. اگر به گذشته نگاه کنیم، میبینیم که بزرگترین رشد بازار سهام در زمانی آغاز شد که ERP منفی بود. با این حال، باید توجه کنیم که آن دوره با شرایط فعلی بسیار متفاوت است.
در سال ۱۹۸۰، زمانی که ERP منفی شد، شاهد آغاز بزرگترین دوره رشد در بازار اوراق قرضه بودیم؛ دورهای که طی آن، نرخ بهره از حدود ۱۵ درصد به نزدیک صفر کاهش یافت و این روند به مدت ۳۵ سال ادامه داشت. اما اینبار شرایط متفاوت است. به نظر میرسد که اقتصاد در حال فاصله گرفتن از نرخهای بسیار پایین و رکود طولانیمدت است و ممکن است به یک سطح تعادلی جدید و بالاتر در نرخ بهره برسیم. بنابراین، احتمال کاهش مستمر نرخ بهره مانند دوره ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۹ کم است و اگر چنین کاهشی رخ دهد، احتمالاً نشانه خوبی برای اقتصاد نخواهد بود.
با توجه به این شرایط، من ترجیح میدهم بخشی از سرمایهگذاری خود در سهام را به نقدینگی تبدیل کنم تا در برابر احتمالات آینده آمادهتر باشم.
در بازار گاوی دهه ۱۹۸۰، سهام از شرایط ارزشگذاری پایین و نرخ بهره بالا شروع به رشد کرد. اما امروز، شرایط متفاوت است؛ ارزشگذاریها بسیار بالا رفتهاند و نرخهای بهره در سطحی عادی قرار دارند.
همچنین باید توجه داشت که سرمایهگذاریهای انجامشده در حوزه هوش مصنوعی، مانند سایر هزینههای سرمایهگذاری در صنایع مختلف، طبیعتی دورهای دارند. این به این معنی است که در دورههای رونق اقتصادی، شرکتها تمایل دارند سرمایهگذاریهای خود را در این حوزهها افزایش دهند. اما با گذشت زمان و در صورت تغییر شرایط اقتصادی، ممکن است این سرمایهگذاریها کاهش یابند.
خلاصه وضعیت بازار سهام در این هفته در یک جمله:
سهام در بالاترین سطح قیمتگذاری است و احتمال اصلاح تا ۵۷۰۰ در S&P 500 دیده میشود.
بازدهی اوراق قرضه
بازدهی اوراق قرضه در حال بازگشت به سطوحی است که پیش از "تسویه و معکوس شدن معاملات حملی" در اوت ۲۰۲۴ تجربه کرده بودیم. اکنون بازدهی به ۴.۴۰٪ نزدیک میشود، همان نقطهای که قبل از انتشار گزارش اشتغال (NFP) اوت شاهد آن بودیم.
اگر بازدهی از ۴.۴۰٪ فراتر رود، این احتمال را تقویت میکند که به محدوده بازدهی ۴.۴٪ تا ۵٪ بازگردیم. رسیدن بازدهی به ۵٪ در پیشبینیهای تحلیلگران دیده نمیشود، اما اگر این اتفاق رخ دهد، میتواند باعث نوسانات شدیدتر، کاهش ریسکپذیری در بازار سهام، و فشار کلی بر سایر بازارها شود.
هرچند پیشبینی مشخصی در این زمینه ارائه نمیکنم، اما باید توجه داشت که کلوز روزانه بازدهی اوراق دوساله بالای ۴.۴۰٪ احتمالاً برای داراییهای پرریسک پیامدهای منفی به همراه خواهد داشت و نیازمند دقت بالای سرمایهگذاران است.
ارزهای فیات
دلار آمریکا در حال رشد است. به نظر میرسد بازار انتظار دارد که سیاستهای تجاری دولت ترامپ، از جمله اعمال تعرفههای جدید، به تقویت دلار کمک کند. همچنین، بازدهیهای بالاتر اوراق قرضه نیز از این روند حمایت میکنند و تأثیرات مثبتی بر دلار دارند.
با این حال، بازار بهشدت در پوزیشن خرید دلار در محدودههای بالای قیمتی قرار گرفته است، که میتواند جای نگرانی باشد؛ زیرا این پوزیشنهای سنگین خرید معمولاً با خطر اصلاح یا بازگشت همراهاند. حتی با وجود اینکه چین تلاش میکند از تضعیف بیشتر یوآن جلوگیری کند، در حال حاضر دشوار است که دلایل محکمی برای نزولی شدن دلار ارائه دهیم.
احتمال دارد در نهایت این روند صعودی دلار به نقطهای برسد که کنترل آن دشوار شود و شاهد یک جهش شدیدتر در ارزش دلار باشیم. اما در حال حاضر، دلار در نزدیکی سطوح کلیدی در حال تثبیت است و باید منتظر واکنش بازار و اقدامات احتمالی آینده باشیم.
شاید تصور کنید که شرکتهای چندملیتی در برابر نوسانات ارز کاملاً خود را پوشش دادهاند، اما در واقعیت اینگونه نیست. اگر شاخص دلار از سطح ۱۰۸.۰۰ عبور کند (به عبارتی، سطح حمایتی ۱.۰۴۴۰ در جفتارز EURUSD شکسته شود)، این میتواند یک عامل دیگر برای فشار بیشتر بر بازار سهام باشد و به زیان شرکتهای چندملیتی که درآمدشان از ارزهای مختلف تامین میشود، بیانجامد.
✔️ بیشتر بخوانید: استراتژیهای هج کردن یا پوشش ریسک در فارکس (Hedging)
برای شفافسازی بیشتر، باید بدانید که جفتارز EURUSD همچنان به شدت تحت تأثیر تفاوت نرخهای بهره میان اروپا و آمریکا قرار دارد.
در حال حاضر، به نظر میرسد که نرخ ارزها در برابر ین ژاپن (JPY) بهطور کلی بسیار بالا رفته است. بهویژه جفتارز CADJPY توجهم را جلب کرده و تمایل دارم در این جفتارز پوزیشن فروش بگیرم.
به طور معمول، اختلاف نرخهای بهره بین کشورها میتواند جهت حرکت جفتارزها را پیشبینی کند. به این معنا که اگر نرخ بهره در یک کشور بالاتر از کشور دیگر باشد، معمولاً ارز آن کشور در برابر ارزهای دیگر تقویت میشود؛ چراکه سرمایهگذاران به دنبال بازدهی بالاتر هستند و به سمت ارزی میروند که نرخ بهره بالاتری دارد. اما نکته چالشبرانگیز این است که تأثیر این اختلاف نرخها فوراً دیده نمیشود و زمانبندی تأثیرگذاری آنها در بازار مشخص نیست.
بیدلیل نبود که رئیس سابقم درباره معاملات فارکس میگفت:
اگر این کار (ترید) آسان بود، درآمدش هم اینقدر بالا نبود.
رمزارزها
بازار رمزارزها این روزها با سرعت زیادی در حال رشد است، زیرا احتمال کاهش نظارت و قوانین سختگیرانه، بسیاری از سرمایهگذاران را به سوی خرید انواع میمکوینها و آلتکوینها سوق داده است. در توییتر، ایدههای مختلفی درباره میمکوینها مطرح میشود که گرچه به ظاهر عنوان "مشاوره سرمایهگذاری" ندارند، اما محتوای آنها تقریباً همان حس را القا میکند. میمکوینها رمزارزهایی هستند که اغلب بدون هیچگونه کاربرد واقعی خرید و فروش میشوند؛ خرید آنها بیشتر به امید پیدا کردن افرادی است که حاضرند با قیمت بالاتری آن را بخرند. جز دوجکوین، ارزش نهایی بیشتر میمکوینها احتمالاً صفر خواهد بود و این بازار بیشتر شبیه به یک بازی موقت و پرهیجان است که با کاهش اشتیاق معاملهگران از رونق میافتد.
رشد بیتکوین در این هفته اما، دلیل محکمتری دارد. با حمایت دولت ترامپ از رمزارزها، احتمال کاهش نگرانیهای قانونی برای مؤسساتی که تمایل به خرید بیتکوین دارند، افزایش یافته است. این حمایتها میتواند باعث شود که سرمایهگذاران نهادی بدون نگرانی از پیامدهای قانونی، به بیتکوین ورود کنند و همین موضوع موجب افزایش تقاضا و رشد قیمت آن شود.
این روند، نظریهای را که مدتها به آن باور داشتم، تأیید میکند: بیتکوین به عنوان اولین و اصلیترین رمزارز همچنان جایگاه ویژهای دارد و از بسیاری جهات، بدون رقیب است. این در حالی است که اتریوم، به عنوان دومین رمزارز بزرگ، با تعداد زیادی از رمزارزهای دیگر رقابت میکند که شاید قابلیتها و ویژگیهای برتری داشته باشند.
در بازارهای صعودی، معمولاً انتظار میرود که جفتارز ETHBTC (اتریوم به بیتکوین) رشد بیشتری نسبت به بیتکوین داشته باشد. این به این دلیل است که اتریوم بهطور کلی نوسانات بیشتری دارد و در دورههای صعودی بهشدت مورد توجه قرار میگیرد. این الگو در چرخههای صعودی قبلی، مثل سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۲۱، مشاهده شد، اما این بار اوضاع متفاوت است. حتی با وجود رشد قوی در آلتکوینها، اتر نسبت به بیتکوین ضعیفتر عمل کرده است.
در همین حال، توکن سولانا (SOLETH) بهطور قابل توجهی در مقابل اتر رشد کرده و این موضوع باعث شده که برخی سرمایهگذاران اتریوم را به باد انتقاد بگیرند.
این تغییر نشان میدهد که شاید بازار در حال تجربه یک ساختار جدید باشد که در آن سولانا جایگاهی قویتر پیدا کرده است. این تغییر ساختاری احتمالاً در آینده نیز ادامه خواهد داشت و میتواند روند معاملات در این دسته از رمزارزها را تحت تأثیر قرار دهد.
یکی از نکات جالب این است که هر کسی که در اوج حباب داتکام در سال ۱۹۹۹ سهام مایکرواستراتژی (MSTR) را خریداری کرده بود، اکنون، بعد از سالها، به همان سطح سرمایهگذاری اولیه خود بازگشته است. این نوع تقارنهای بلندمدت در بازارهای مالی همیشه توجه سرمایهگذاران را جلب میکند.
همچنین، اگر در جریان نیستید، توییتی از اسکاتی پیپن هم جالب توجه است؛ او پیشبینی کرده بود که بیتکوین تا ۵ نوامبر ۲۰۲۴ به قیمت ۸۴,۶۵۰ دلار خواهد رسید. نمودار ضمیمه نشان میدهد که بیتکوین تنها با اختلاف ۶ روز به این سطح قیمتی نزدیک شده است. این پیشبینی و تقریباً تحقق آن، موجب شگفتی بسیاری از سرمایهگذاران و علاقهمندان به رمزارزها شده است.
کامودیتیها
طلا همچنان به مسیر خود ادامه میدهد، اما بسیاری از معاملهگران در پوزیشنهای خرید افراطی قرار دارند که ممکن است بیش از این تحت فشار قرار گیرند. اگر به دنبال فرصتی برای خرید طلا هستید، سطحهای ۲۴۸۰ و ۲۲۸۰ دلار میتوانند نقاط مناسبی برای ورود باشند. با اینکه به نظر میرسد طلا از اوج خود فاصله گرفته است، اما نگاهی به نمودار نشان میدهد که بازگشت به سطح ۲۰۸۰ دلار (نقطه شکست قبلی) نیز دور از انتظار نیست.
داراییهایی که به سرعت افزایش قیمت پیدا میکنند و فاقد جریان درآمدی پایدار یا روند صعودی طبیعی هستند، ممکن است با همان سرعت افت قیمت را تجربه کنند.
در همین حال، با ناامیدی از برنامههای محرک اقتصادی چین، قیمت مس نیز به سطوح معمولتر بازگشته است. اگرچه این کاهش قیمت مس ممکن است برای برخی معاملهگران ناخوشایند باشد، اما افت شدیدتر بازار سهام چین (A shares) تأثیرات بسیار بیشتری خواهد داشت. در حال حاضر، بسیاری از سرمایهگذاران در بازار، پوزیشنهای فروش (پوت) در سطح ۲۶ دلار برای شاخص ASHR (شاخص سهام چین) دارند و قیمتها بهآرامی به سمت ۲۷ دلار حرکت میکنند.
اگر سطح ۲۶ دلار شکسته شود، احتمالاً موجی از فروشهای اضطراری به وقوع خواهد پیوست که باعث افت بیشتر قیمتها میشود. این شرایط به معاملهگران هشدار میدهد که ممکن است فشار فروش شدیدی در پیش باشد، اگرچه این یک توصیه سرمایهگذاری نیست و تنها بهعنوان یک دیدگاه تحلیلگرانه ارائه شده است.
منبع: Spectramarkets.com نویسنده: Brent Donnelly
اوپک پلاس به زودی باید در سیاستهای خود تجدید نظر کند و نگاهی دقیقتر به واقعیات بازار بیندازد. مشکل اصلی این سازمان، خوشبینی بیش از حد نسبت به تقاضا است.
سال گذشته در همین زمان، اوپک پیشبینی کرده بود که تقاضای جهانی نفت در سال جاری به ۱۰۴.۳۶ میلیون بشکه در روز برسد. این پیشبینی در تضاد آشکار با پیشبینیهای آژانس بینالمللی انرژی (IEA) با ۱۰۲.۷۸ میلیون بشکه و اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) با ۱۰۲.۳۴ میلیون بشکه بود.
حال، پس از گذشت یک سال، اوپک تقاضا را ۱۰۲.۸ میلیون بشکه در روز تخمین میزند، IEA این رقم را ۱۰۱.۹ میلیون بشکه پیشبینی میکند و EIA نیز عدد ۱۰۲.۹ میلیون بشکه را ارائه داده است.
این اختلاف نظرها عمدتاً ناشی از طبقهبندی متفاوت میعانات گازی است، اما نکته مهم اینجاست که پیشبینی اوپک بیش از حد خوشبینانه بوده است، آن هم در شرایطی که اقتصاد جهانی عملکردی بهتر از انتظار داشته است.
برای سال آینده، اوپک رشد تقاضای جهانی را ۱.۵۴ میلیون بشکه در روز تخمین زده، در حالی که دیگر سازمانها این رقم را در محدوده ۹۰۰ هزار تا ۱.۲ میلیون بشکه در روز برآورد کردهاند. نگرانی اصلی این است که رشد عرضه با توجه به افزایش تولید در کشورهای آمریکا، کانادا، گویان و آرژانتین، احتمالاً از ۹۰۰ هزار بشکه در روز فراتر خواهد رفت.
با جمعبندی این موارد، عرضه نفت حتی با وجود ۳ میلیون بشکه نفتی که اوپک از بازار خارج نگه داشته است، از تقاضا پیشی خواهد گرفت. در این شرایط، اوپک چه گزینههایی در اختیار دارد؟ آیا باید تولید را بیشتر کاهش دهد؟ یا تولید فعلی را حفظ کند و امیدوار باشد که رشد تقاضا کمتر از پیشبینیها باشد؟
یکی از راهحلها میتواند این باشد که اوپک منتظر تغییرات ژئوپلیتیکی بماند؛ مثلاً در انتظار اقدام ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا، یا نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، برای کاهش ۲ میلیون بشکه نفت ایران از بازار. اما اگر چنین پیشبینی محقق نشود، به نظر میرسد ابزارهای اوپک محدود شدهاند. علاوه بر این، امارات متحده عربی به دلیل سرمایهگذاریهای کلان، به شدت مایل است تولید خود را افزایش دهد.
در نتیجه، این احتمال وجود دارد که اوپک به جای مدیریت بازار، به دنبال حفظ سهم بازار برود و سایر تولیدکنندگان را مجبور به کاهش عرضه و سرمایهگذاری کند. این رویکرد میتواند در کوتاهمدت قیمت نفت را به طور قابل توجهی کاهش دهد که ممکن است به شدت محسوس باشد.
طلا و نقره پس از انتخاب مجدد دونالد ترامپ با مشکل مواجه شدهاند و با نگرانیهایی مانند کاهش ریسک جنگ جهانی سوم، یکی از تحلیلگران گفت که وضعیت صعودی فلزات گرانبها تا زمانی که سرخوشی کنونی بازار فروکش نکند، به تعویق خواهد افتاد.
نیکی شیلز، رئیس تحقیقات و استراتژی فلزات در MKS PAMP، در بررسی بازارها یک هفته پس از پیروزی ترامپ، گفت که "ارواح حیوانات دوباره بیدار شدهاند" و تاکید کرد که "شاخص S&P 500 در محدوده 6 هزار دلار است، بیت کوین چشم به 100 هزار دلار دوخته است، دلار در حال پرواز است، در حالی که فعلاً کامودیتیها در حال عقب نشینی هستند.»
شیلز بر شباهتها در نحوه واکنش بازارها به پیروزی ترامپ در سال 2016 تا امروز تأکید کرد و خاطرنشان کرد: «ترامپ ایدههای زیادی با جمهوریخواهان نزدیک به اکثریت مجلس نمایندگان و در نتیجه واشنگتن دارد، که به بازار از طریق تجارت ترامپ (Trump Trade) با بتای بالاتر (بیتکوین، تسلا، دلار آمریکا و سهام بخش فناوری) پاداش میدهد. ("تجارت ترامپ" به حرکات بازار و رفتارهای سرمایه گذاران اشاره دارد که در پاسخ به سیاستهای اقتصادی و اقدامات سیاسی مرتبط با ریاست جمهوری دونالد ترامپ ظاهر میشوند. این اصطلاح به ویژه پس از انتخاب او در نوامبر 2016، زمانی که بازارها به وعدههای او مبنی بر مقررات زدایی، کاهش مالیات و افزایش هزینههای زیرساختی واکنش نشان دادند، اهمیت پیدا کرد. تجارت ترامپ در درجه اول منعکس کننده انتظارات محیطی طرفدار کسب و کار و تقویت قابل توجه اقتصاد آمریکا از طریق محرک های مالی است.)
عملکرد دارایی ها در دوره اول و دوم ترامپ
او گفت: «این نمودار نشان میدهد که افزایش 2 درصدی دلار آمریکا بسیار با واکنش سال 2016 مطابقت دارد و همچنان باید رشد را تا پایان سال ادامه دهد،» وی افزود: «واکنش در بازده اوراق ایالات متحده این بار بسیار کمتر بوده است(کمتر از 10 نقطه پایه) در مقابل دفعه قبلی (بیشتر از 40 نقطه پایه) و بازار سهام ایالات متحده در بار اول پیروزی ترامپ در سال 2016 یک ماه طول کشید تا بیش از 5% رشد کند اما در دوره جدید این حرکت را در طول یک هفته انجام داد.
نمودار دوم واکنش قیمت کامودیتیهای کلیدی از جمله طلا، نفت خام و مس را بررسی میکند.
او خاطرنشان کرد: کاهش 5 درصدی فعلی طلا دقیقاً مطابق با آنچه در سال 2016 اتفاق افتاد، است (طلا پس از پیروزی ترامپ 12% افت کرد که نشان میدهد کف فعلی طلا 2420 دلار یا نزدیک میانگین متحرک 200 روزه است). مس نسبت به دوره اول ترامپ عملکرد ضعیفی دارد، در حالی که نفت عملکرد مشابهی با دوره اول ترامپ دارد.
شیلز گفت: نقره و پلاتین نیز «کاهشی همانند دوره اول ترامپ را تقلید میکنند».
او خاطرنشان کرد: «در آن زمان، نقره پس از پیروزی ترامپ در انتخابات 2016 کاهش 16 درصدی داشت (که قیمت فعلی نقره را در مسیر 28.50 دلار قرار میدهد) و پلاتین افت 11 درصدی (دوره پیش زیر 900 دلار) رسید. پالادیوم در حال حاضر پس از انتخابات هفته گذشته 11% کاهش یافته است، و به شدت با واکنش گذشته خود مخالفت میکند، در حالی که باید 10 درصد افزایش یابد.
✔️ خبر مرتبط: ما در عصر طلایی طلا زندگی میکنیم
شیلز در مورد چشمانداز برای طلا گفت: هدف او 2500 دلار در هر اونس است، اما کراسهای ترجیحی دیگری نیز وجود دارد.
«تلفیقی از عوامل مخالف تاکتیکی نسبتاً جدید برای طلا وجود دارند، [از جمله] هیچ خبر بد وجود ندارد/پریمویم انتخابات ایالات متحده کنار رفته است، ETFها فروشندگان خالص هستند در حالی که بازار سهام ایالات متحده و سایر تجارت ترامپ عملکرد خوبی داشتند، فدرال رزرو و سایر بانکهای مرکزی تنها در عرض یک هفته هاوکیش شدند، ترامپ طرفدار بیت کوین است، محرکهای چینی بسیار ضعیف بود/چینیها برای خرید طلا عجله ندارند، عوامل ژئوپلیتیک به طرز عجیبی آرام است/موافقت بالقوه صلح اوکراین و روسیه ریسک بیشتری را حذف میکند، تورم در راه است اما نه در حال حاضر.»
شیلز گفت: «پیچیدگی طلا (بالا رفتن در یک خط مستقیم در طول سال 2024، جذب طیف وسیعی از شرکتکنندگان) این است که در این کاهش 200 دلاری، قراردادها و شرکتکنندگان در قیمتهای پایین عصبی میشوند و در اوج قیمتی بیش از حد صعودی میشوند. از نظر ساختاری، هیچ چیز تغییر نکرده است. تنها طلا خیلی سریع قیمت گذاری شده است.»
او گفت که در حالی که "طلا در یک خط مستقیم پایینتر (انتظار تلههای خرسی وجود دارد) نخواهد رفت،" قیمت طلا "به وضوح از "افزایش سریع، کاهش آهسته" (بازار صعودی) به کاهش سریع، رشد آهسته (اهرم زدایی / بازار نزولی) تغییر کرده است.
✔️ خبر مرتبط: در پی پیروزی ترامپ، بزرگ ترین صندوق طلا، بیشترین میزان خروج سرمایه هفتگی از سال 2022 را ثبت کرد
او تاکید کرد: "خریداران طولانی مدت به حاشیه رانده شدهاند." احتمالا محدوده 2540 دلار هدف قیمتی باشد و کراس ترجیحی ما در G10، جفت XAUEUR است.
وی افزود: «ترامپ اروپا را در شرایطی قرار داده است که از لحاظ اقتصادی، از نظر سیاسی (ائتلاف شکستخورده آلمان) و از نظر جغرافیایی (نزدیک به روسیه) در وضعیت ضعیفتری قرار دارد. انتظارات فدرال رزرو اکنون بر این متمرکز است که سیاستهای تورمزای ترامپ را کاهش دهد (تنها 3 کاهش نرخ بهره در سال 2025 انتظار میرود و برخی از تحلیلگران پیش بینی هیچ کاهشی را ندارد) در حالی که بانک مرکزی اروپا مجبور به کاهش سریعتر (در مورد تعرفههای بالقوه ایالات متحده به رشد و/یا هدایت مجدد سرمایهگذاری به هزینهکرد دفاعی) خواهد بود.»
شیلز گفت: نمودار بالا 2400 یورو را نشان میدهد (7% عقب نشینی از اوج تاریخی قیمت) و زیر میانگین متحرک 50 روزه هدف بعدی است.
«به طور کلی، بازارها در حال حاضر در قلمرو سرخوشی قرار دارند. ترس سیاسی ایالات متحده از بین رفته است، ارواح حیوانی آزاد شده است، و فعلا «خبر بد جدیدی» برای طلا (نقره و فلزات گروه پلاتین) وجود ندارد که بتوان از آن استفاده کرد.» بنابراین تا زمانی که این مرحله ماه عسل تجارت ترامپ به پایان برسد، طلا/نقره در مسیری کمتر صعودی قرار دارند.
بیشتر بخوانید:
یک مطالعه نشان میدهد که صندوق بینالمللی پول (IMF) برای کمک به کاهش بدهی در کشورهای کمدرآمد که در اثر فجایع مرتبط اقلیمی ویران شدهاند، باید 4% طلای خود را بفروشد.
در این مطالعه آمده است که فروش 4 درصد از طلای این وام دهنده مستقر در واشنگتن، 9.52 میلیارد دلار درآمد خواهد داشت که بخشودگی بدهی 86 کشور را پوشش میدهد.
از دریای کارائیب تا آفریقا، کشورهای کم درآمد در سالهای اخیر برای حمایت از صندوق بینالمللی پول در مواجهه با شوکهایی مانند همهگیری ویروس کرونا روی آوردهاند که باعث افزایش بازپرداخت به آخرین راه حل در سالهای بعد میشود.
به گفته محققان مرکز توسعه جهانی دانشگاه بوستون، اگرچه صندوق بینالمللی پول دارای تسهیلاتی است که به نام صندوق امداد مهار فاجعه (CCRT) شناخته میشود، این تسهیلات تنها 30 کشور فقیر را پوشش میدهد و تنها 103 میلیون دلار در دسترس دارد.
صندوق امداد مهار فاجعه برای پرداخت وامهای یک کشور عضو واجد شرایط به صندوق بین المللی پول به مدت حداکثر دو سال استفاده میشود، که کمک فوری میکند و اجازه میدهد آن وجوه در اولویتهای دیگر هدف قرار گیرد.
محققان در گزارشی میگویند: «بسیاری از کشورهای آسیبپذیر از شرایط اقلیمی قادر به دسترسی به CCRT نبودهاند، چرا که معیارهای واجد شرایط بودن آن برای آسیبپذیری اقلیمی در نظر گرفته نمیشود و بودجه به شدت محدود است».
در این گزارش آمده است که راه حل در فروش برخی از 90.5 میلیون اونس ذخایر طلای صندوق بین المللی پول نهفته است که میتواند از قیمتهای بالا برای تقویت صندوق و تحت پوشش قرار دادن کشورهای بیشتری استفاده کند.
در این بیانیه آمده است: «با قیمت فعلی طلا، بیش از 2600 دلار در هر اونس، فروش بخش کوچکی از طلا پتانسیل ایجاد درآمد قابل توجهی را دارد و به راحتی CCRT را پر میکند.
هر اونس طلا روز چهارشنبه 2606.42 دلار معامله میشد.
فروش ذخایر طلای صندوق بین المللی پول امری نادر است. آخرین مورد در سال 2009/10 رخ داد، زمانی که این صندوق یک هشتم از ذخایر خود را تخلیه کرد، که به دلیل نیاز به افزایش ظرفیت وام دهی آن آغاز شد.
در گزارش تحقیق آمده است که در آغاز در سال 1944، کشورهای عضو سهمیه صندوق بینالمللی پول خود را با طلا پرداخت میکردند، به این معنی که ذخایر خود را با هزینه تاریخی تنها 45 دلار در هر اونس انباشته میکردند.
در این گزارش آمده است که بازپرداخت وامهای صندوق بین المللی پول بخش بزرگی از هزینههای سالانه خدمات بدهی را برای اقتصادهای آسیب پذیر شامل میشود.
✔️ خبر مرتبط: صندوق بینالمللی پول: رشد ۴.۶٪ برای اقتصاد آسیا در ۲۰۲۴ انتظار میرود
این گزارش میافزاید که جزیره ماداگاسکار در اقیانوس هند سال آینده 106 میلیون دلار به صندوق بین المللی پول پرداخت خواهد کرد که یک چهارم از خدمات بدهی خود است که به 158 میلیون دلار و 41% در سال 2026 افزایش مییابد.
محققان دریافتند که موزامبیک همچنین افزایش بازپرداخت به صندوق بین المللی پول را در دوره مشابهی تجربه خواهد کرد.
آنها گفتند که هرگونه فروش طلای صندوق بین المللی پول مستلزم حمایت بخش عمدهای از اعضای هیئت اجرایی آن است و کشورهای عضو متعهد میشوند که سهم خود را از عواید به CCRT اختصاص دهند.
آنها در پایان گفتند: «پر کردن CCRT باید یک اولویت بالا در نظر گرفته شود، چرا که برخلاف سایر برنامههای وامدهی صندوق بینالمللی پول، CCRT بدون شرط و شروط است.»
بیشتر بخوانید:
اوکراین از تقریباً دو سال پیش که جنگ با روسیه شروع شد، حداقل در مورد سنگ آهن، مقداری از قدرت خود را پس گرفته است. در واقع، ممکن است این امر عواقب قابل توجهی بر قیمت سنگ آهن داشته باشد.
بر اساس گزارشهای رسانهای به نقل از دادههای رسمی خدمات گمرکی دولتی، اوکراین تقریباً 28 میلیون تن سنگ آهن بین ژانویه تا اکتبر 2024 صادر کرده است. این نشان دهنده افزایش 96 درصدی نسبت به دوره مشابه در سال 2023 است.
ماه اکتبر هیچ تفاوتی با ماههای قبلی که در آن صادرات سنگ آهن مطرح بود، نداشت. به گفته مرکز GMK، شرکتهای معدنی در اوکراین صادرات را بیش از 31 درصد در مقایسه با سپتامبر به 2.54 میلیون تن افزایش دادند. در مقایسه با اکتبر 2023، این رقم 65.2٪ افزایش داشت.
قبل از جنگ، مشتری سنتی اوکراین چین بود. در حالی که چین همچنان خریدار شماره یک سنگ معدن اوکراین است، اوکراین اکنون تعداد خریداران بیشتری در اتحادیه اروپا از جمله کشورهایی مانند لهستان و اسلواکی دارد.
درگیری و اختلال در مسیرهای لجستیکی ضروری از طریق بنادر جنوبی دریای سیاه تأثیر زیادی بر تولید، حجم صادرات و دسترسی به بازار تولیدکنندگان اوکراینی گذاشته است. با این حال، در این دوران چالش برانگیز، کشورهای اروپای شرقی و مرکزی به عنوان شرکای استراتژیک کلیدی برای صنایع معدنی و متالورژی اوکراین ظاهر شدهاند و بخش قابل توجهی از صادرات اوکراین را جذب میکنند.
✔️ خبر مرتبط: کاهش تقاضا در چین و سقوط قیمت سنگ آهن به زیر 100 دلار در هر تن
بر اساس دادههای سرویس گمرک دولتی اوکراین، کل صادرات سنگ آهن اوکراین به 17.75 تن در سال 2023 کاهش یافته است که 26 درصد کاهش نسبت به 22.37 تن در سال 2022 نشان میدهد. این رقم همچنین نشان دهنده کاهش 60 درصدی نسبت به 28.4 تن در سال 2021، سال قبل از حمله روسیه به اوکراین، است.
ترکیه به عنوان یک شریک حیاتی جدید ظاهر شده است
ترکیه اخیراً به عنوان یک خریدار مهم فولاد اوکراین ظاهر شده است. از ژانویه تا ژوئیه امسال، تولیدکنندگان فولاد ترکیه تقریباً 930 هزار تن سنگ آهن از اوکراین وارد کردند. بر اساس دادههای اولیه موسسه آمار ترکیه (TUIK) که توسط SteelOrbis گزارش شده است، این نشان دهنده افزایش 178.8 درصدی نسبت به 333.44 هزار تنی است که در مدت مشابه در سال 2023 مشاهده شده است.
تنها در ماه ژوئیه، ترکیه 77.03 هزار تن سنگ آهن اوکراین وارد کرد که نسبت به ماه قبل 51.4 درصد کاهش داشت. در ژوئیه 2023، این حجم فقط 3.2 هزار تن بود. به طور کلی، واردات سنگ آهن ترکیه در دوره هفت ماهه با افزایش 58 درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل به 6.68 تن رسید و هزینهها با افزایش 61.9 درصدی به 869.34 میلیون دلار رسید.
در ماه ژوئیه، ترکیه 1.26 تن واردات داشته است که نسبت به ژوئن 34.5 درصد و نسبت به سال گذشته 98.8 درصد افزایش داشته است. هزینه واردات ماهانه به 148.81 میلیون دلار رسید که 27.2 درصد نسبت به ژوئن و 101.5 درصد نسبت به ژوئیه 2023 افزایش داشت.
اثرات بالقوه بر قیمت سنگ آهن
قیمت سنگ آهن تقریباً یک چهارم از سطح سال 2023 کاهش یافته است. چند روز پیش، در حالی که اقدامات محرک اقتصادی اخیر پکن کمتر از انتظارات سرمایه گذاران بود، سنگ آهن به 100 دلار در هر تن نزدیک شد. در همان زمان، افزایش ذخایر در بنادر چین بر عرضه فراوان تاکید کرد.
دوشنبه گذشته، معاملات آتی سنگ آهن در سنگاپور پس از افت در جمعه گذشته تا 2 درصد کاهش یافت. این اقدام در پی اعلام دولت چین مبنی بر یک طرح مبادله بدهی بود که فاقد تدابیری برای تحریک مستقیم تقاضای داخلی، بهویژه در بخش مسکن است.
چین یک عامل اصلی باقی میماند
کامودیتی فولادسازی به شدت تحت تاثیر رکود املاک چین و افزایش تولید معدنچیان قرار گرفته است. در شرایطی که کارخانهها در بزرگترین کشور تولیدکننده فولاد جهان با تقاضای داخلی ضعیف مواجه هستند، صادرات فولاد در ماه گذشته به بالاترین سطح خود از سال 2015 رسیده است.
تنها یک ماه پیش، سنگ آهن پس از کاهش محدودیتهای خرید خانه توسط سه شهر بزرگ چین، شاهد افزایش قیمت قابل توجهی بود. این اقدام با هدف تقویت تقاضا و حمایت از بازار پر مشکل املاک انجام شد و به فولادسازانی که با عرضه بیش از حد فولاد دست و پنجه نرم میکنند، کمک کرد.
ذخایر سنگ آهن در بنادر چین نیز طی چهار هفته گذشته افزایش یافته و به بالاترین سطح خود از اوایل سپتامبر رسیده است. از نظر فصلی، این موجودیها در این فصل از سال در بالاترین حد خود قرار دارند. در نهایت، سنگ آهن یکی از ضعیفترین کامودیتیها باقی مانده است.
بیشتر بخوانید:
به گزارش رویترز، رافائل گروسی، رئیس سازمان بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) روز چهارشنبه وارد ایران شد تا درباره مسائل هستهای با مقامات ایرانی گفتگو کند. این سفر در حالی انجام میشود که گروسی از ایران خواسته است تا اقدامات لازم برای حل مسائل طولانیمدت با این سازمان را انجام دهد. انتظار میرود گروسی با سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران، بهروز کمالوندی، دیدار کند.
گروسی مدتهاست که به دنبال پیشرفت در موضوعاتی نظیر همکاریهای نظارتی بیشتر در سایتهای هستهای و توضیح ردپای اورانیوم در سایتهای اعلام نشده است. این دیدار یک هفته قبل از نشست شورای 35 نفره IAEA در وین برگزار میشود، جایی که اعضای اروپایی توافق 2015 - بریتانیا، آلمان و فرانسه درباره افزایش فشار بر ایران به دلیل عدم همکاری تصمیمگیری خواهند کرد.
با بازگشت دونالد ترامپ به ریاست جمهوری و پیشبینی سیاست فشار حداکثری بر ایران، سفر گروسی ممکن است نشانههایی از نحوه پیشروی ایران در ماههای آینده را ارائه دهد. ایران از سال 2019 فعالیتهای هستهای خود را افزایش داده است و در حال حاضر اورانیوم را تا خلوص 60 درصد غنیسازی میکند، که نزدیک به خلوص مورد نیاز برای یک بمب هستهای است.
سیتیگروپ پیشبینی کوتاهمدت خود برای قیمت مس را به دلیل احتمال افزایش تعرفههای تجاری آمریکا تحت ریاست جمهوری ترامپ و محرکهای ضعیفتر از حد انتظار چین، 11 درصد کاهش داد.
تحلیلگران سیتیگروپ در یادداشتی نوشتند: «انتخاب مجدد دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور، نقطه عطفی واضح در سیاست تعرفههای تجاری جهانی است.» و افزودند: «عدم تسهیل چین تا به امروز ما را شگفتزده کرده است.»
بر اساس گزارش فاکس نیوز، ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا، به زودی یک نماینده ارشد و معتبر را به عنوان فرستادهای برای مذاکرات صلح میان روسیه و اوکراین منصوب خواهد کرد. گفته میشود این نماینده با مأموریتی ویژه، سعی در پیدا کردن راهحلی برای خاتمه این بحران خواهد داشت.
ترامپ پیش از این در جریان کارزار انتخاباتی خود، وعده داده بود که تنها ظرف ۲۴ ساعت پس از آغاز ریاست جمهوریاش، به جنگ اوکراین خاتمه خواهد داد. در همین راستا، برخی مشاوران او به ترامپ توصیه کردهاند که اوکراین را به پذیرش شرایطی ترغیب کند که منجر به ایجاد یک منطقه غیرنظامی به طول ۸۰۰ مایل شود و روسیه نیز بتواند مناطق تصرف شده را که حدود ۲۰ درصد خاک این کشور را شامل میشود، حفظ کند.
همچنین، پیشنهادی مطرح شده که اوکراین برای ۲۰ سال از پیوستن به ناتو خودداری کند؛ مسئلهای که منتقدان این طرح آن را به عنوان امتیازدهی به ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، مورد انتقاد قرار دادهاند.
با این حال، روسیه نیز این تغییر رویکرد احتمالی را مشاهده میکند و ممکن است آن را نشانهای از عدم تمایل دولت ایالات متحده به تأمین مالی این جنگ تلقی نماید. در چنین شرایطی، ممکن است هیچ محدودیتی برای پیشرویهای روسیه در اوکراین وجود نداشته باشد.
این تغییرات میتواند بر بازارهای جهانی نیز تأثیرگذار باشد؛ اما همچنان مشخص نیست که این تحولات چه معنایی برای بازار نفت خواهد داشت. این احتمال وجود دارد که در صورت کاهش تنشها، جریان صادرات نفت روسیه تسهیل شود، هرچند که در حال حاضر نیز این جریان به طور کامل متوقف نشده است.
رالی طلا از زمان انتخاب مجدد دونالد ترامپ به حالت تعلیق درآمده است و این فلز زرد محدوده حمایتی 2600 دلار را مجددا تست کرده است، چرا که معاملهگران سود خود را در طلا برداشت کردند و به سمت بازار سهام و رمزارزها حرکت کردند. اما با توجه به اینکه اقتصاد جهانی با عوامل منفی متعددی مواجه است، تحلیلگران شورای جهانی طلا (WGC) فکر میکنند که این عقب نشینی موقتی است.
تحلیلگران شورای جهانی طلا در جدیدترین تفسیر خود نوشتند: «هفته اول نوامبر شاهد کاهش قیمت طلا پس از رسیدن به بالاترین رکورد جدید در اول ماه بودیم.
طبق مدل Return Attribution (GRAM)، طلا به دلیل افزایش ارزش دلار آمریکا و عوامل مونتومی، از جمله عقب ماندگی قیمت طلا، خروج سرمایه از ETFهای طلا که یک ماه فوق العاده قوی را پشت سر گذاشته بودند و کاهش در سود خالص پول مدیریت شده COMEX - که منعکس کننده کاهش احتمالی معاملات پوشش ریسک قبل از انتخابات است، تحت فشار قرار گرفت. (مدل GRAM، چگونگی تاثیر هر یک از محرکهای برتر طلا به عملکرد قیمت ماهانه یا هفتگی آن را کمی میکند.)
این گزارش خاطرنشان کرد: قیمت طلا همچنین به دلیل برداشت از صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) ضربه خورده است، که «حدود 809 میلیون دلار آمریکا (12 تن) در هفته اول نوامبر کاهش یافت، و بخش عمدهای از جریانهای خروج سرمایه ناشی از آمریکای شمالی بود که تا حدی با جریانهای ورودی قوی آسیا جبران شد. این بهطور بالقوه نشاندهنده «ترسهای تازه درباره از سرگیری جنگ تجاری بین ایالات متحده و چین است. علاوه بر این، موقعیت خالص COMEX نیز 74 تن کاهش یافت که 8 درصد نسبت به هفته قبل کاهش را نشان میدهد.
به گفته تحلیلگران: «نتایج انتخابات ایالات متحده رالی چشمگیر طلا را متوقف کرده است». دلایل پیشنهادی عبارتند از: تقویت مداوم بازده اوراق قرضه و دلار آمریکا، سنتیمنت ریسک پذیری در بازارهای سهام، تقویت رمزارزها و کاهش تنشهای ژئوپلیتیکی.
✔️ خبر مرتبط: آیا نتیجه انتخابات آمریکا، جرقه اصلاح طلا خواهد بود؟
آنها افزودند: «این عوامل ممکن است پیشبینی کننده یک توقف خوشایند، حتی یک اصلاح کوتاهمدت سالم برای طلا باشد».
در حالی که برخی گمانه زنیها وجود داشت مبنی بر این که «رشد در بازده اوراق خزانه داری و دلار آمریکا، در دوران پیش از انتخابات ممکن است تمام شده باشد و چرخش دلار ممکن است منجر به کاهش بازده اوراق قرضه شود - همانطور که در چندین مورد در دو سال گذشته انجام شده است. پیروزی جمهوری خواهان با تسریع روند صعودی بازده اوراق و بازگشت سریع شاخص دلار – که محرک کاهش تند و سریع یورو و ین بوده - همراه شده است.
با توجه به افزایش اخیر در بازده اوراق قرضه و دلار، WGC گفت که "تلاقی عوامل در این حرکت موثر بودند."
این عوامل شامل "غافلگیری مثبت اقتصادی و تورمی ایالات متحده" و "انتظارات پیروزی ترامپ، با سیاستهای تورمی از جمله تعرفهها، کاهش مالیات، کاهش مهاجرت و سطوح بالای هزینهکردها" است.
آنها افزودند: عامل دیگر «افزایش صرف ریسک است که به موجب آن سرمایهگذارانی که اوراق خزانهداری ایالاتمتحده خریداری کردند به بازدهی بالاتری نیاز دارند تا آنها را نگه دارند».
در این گزارش آمده است: «علاوه بر دلار و تاثیر بازده اوراق، نگرانیهایی وجود دارد که رمزارزها اکنون مورد توجه دولت آینده ایالات متحده قرار گرفتهاند» و بازارهای سهام، بهویژه در بخش فناوری با وزن زیاد، از سیاستهای «دوستانه برای کسبوکار» مورد انتظار، بیشتر تقویت شدند.»
به گفته آنها یکی از پیشرفتهای نهایی که در حال حاضر بر سنتیمنت طلا فشار بیشتری وارد میکند، «زمزمههایی مبنی بر اینکه ریسک تحریمها ممکن است با توجه به این که دولت آینده ظاهراً موضع جنگی کمتری دارد، کاهش یافته باشد» است. با وجود این عوامل منفی، ما معتقدیم که هنوز حمایت اساسی از طلا وجود دارد و اگر اصلاحی وجود داشته باشد، ما انتظار نداریم که به شکست نزولی تبدیل شود.»
تحلیلگران WGC برای حمایت از چشمانداز صعودی خود در میانمدت تا بلندمدت تأکید کردند که « طلا نشانههای کمتری را از بازده اوراق ایالات متحده و دلار دریافت کرده است، به طوری که بیشتر رشدها در ماه اکتبر (و همچنین در بیشتر سال 2024) در ساعات معاملات آسیایی اتفاق افتاده است.
✔️ خبر مرتبط: مالیات ها، تعرفه ها و تورم: ترامپ چگونه بر قیمت طلا تأثیر می گذارد
آنها خاطرنشان کردند: "برخی از این خریدها ممکن است "مرتبط با تحریمها" باشد، اما خرید بانک مرکزی در سه ماهه سوم کند شد، بنابراین احتمالاً سرمایهگذاران نیز تاثیرگذار بودند. و اکنون، سیاستهای تعرفهای ترامپ این پتانسیل را دارد که فشار بیشتری بر بازارهای سهام آسیایی وارد کند. ضعف در شاخص CSI300 چین یکی از عوامل موثر در تقاضای سرمایه گذاری طلا در این کشور در سال 2024 بوده است.
در این گزارش آمده است: «سیاستهای مالی تحت فشار جمهوریخواهان احتمالاً تورمزا هستند: تعرفهها، سیاست مهاجرت، کاهش مالیات و تمایل به هزینههای استقراض پایین (اگرچه در پاییز امسال تحت نظارت مستقل فدرال رزرو) این ظرفیت را دارد که بر تورم تأثیر بگذارد." علاوه بر این، کسریهای بیش از حد به اعمال فشار بر اعتبار اوراق قرضه خزانه داری ایالات متحده ادامه خواهد داد، که یک محرک پیشنهادی در کنار ریسکهای تحریمی تقاضای طلای بانک مرکزی جهانی است."
شورای جهانی طلا اعلام کرد: برای سرمایه گذاران اوراق قرضه، بازده اسمی تقریباً 4.5 درصدی موجود برای اوراق قرضه بلند، احتمالاً با توجه به افزایش تورم و ادامه همبستگی مثبت سهام و اوراق قرضه، ناکافی به نظر میرسد.
✔️ خبر مرتبط: در پی پیروزی ترامپ، بزرگ ترین صندوق طلا، بیشترین میزان خروج سرمایه هفتگی از سال 2022 را ثبت کرد
و در حالی که سهام به رکوردهای جدید ادامه میدهد، تحلیلگران خاطرنشان کردند که "بازارهای سهام در حال حاضر بیش از حد ارزش گذاری شدند" و گفتند: "هر گونه تعدیل در ارزش گذاریها از سیاستهای مالیاتی مطلوب مورد انتظار باید به سرعت قیمت گذاری شود."
آنها هشدار دادند: «برای مثال، اگر در قانون قانون تراشه و علم (CHIPS and Science Act) کاهشی وجود داشته باشد، احتمالاً منجر به تعدیل نزولی عناصر فناوری شاخصهای سهام ایالات متحده میشود». «اگر دولت این هزینهها را کاهش ندهد، نگرانیهای مربوط به کسری بودجه همچنان یک مشکل ایجاد میکند و این عامل مثبتی برای طلا است.» (قانون تراشه و علم یک قانون فدرال ایالات متحده است که توسط 117 کنگره ایالات متحده تصویب شد و توسط رئیسجمهور جو بایدن در 9 اوت 2022 به قانون تبدیل شد. این قانون تقریباً 280 میلیارد دلار بودجه جدید برای تقویت تحقیقات داخلی و تولید نیمه هادیها در ایالات متحده فراهم میکند.)
در پایان این گزارش آمده است: «به طور خلاصه، واکنش منفی طلا به نتایج انتخابات ایالات متحده و ادامه حرکت بالاتر در بازده اوراق قرضه و دلار آمریکا، از نظر ما یک پدیده کوتاه مدت است. سایر محرکها، از جمله ریسکهای تحریمهای کمتر، افزایش مجدد در بازارهای سهام و رمزارزها، نگرانیهای اساسی - و از نظر ما - نگرانیهای اساسیتر را میپوشانند: جهانی که در آن حمایتگرایی احتمالاً حادتر خواهد بود و درگیریهای فعلی هیچ نشانهای از کاهش را نشان نمیدهند. بازارهای سهام در پایان یک چرخه تجاری به شدت متمرکز و با ارزش گذاری بالا قرار دارند. رمزارزها همچنان یک ملاحظات حاشیهای هستند و جایگزینی برای طلا نیستند و سرمایهگذاران غربی، خارج از قراردادهای آتی، امسال طلای زیادی اضافه نکردهاند و بنابراین بعید است که تعداد زیادی از فروشندگان وجود داشته باشند.
بیشتر بخوانید:
افزایش قیمت گاز طبیعی در آمریکا و اروپا
روز گذشته قیمت گاز طبیعی در آمریکا و اروپا به شدت افزایش یافت. قیمتها در Henry Hub با ۹.۴٪ افزایش به بالاتر از ۲.۹۰ دلار در هر MMBtu رسید. هوای سرد و کاهش تولید برق بادی از عوامل اصلی این افزایش بودند. در اروپا، قیمت گاز طبیعی نیز افزایش یافت و TTF با بیش از ۳.۱٪ افزایش بسته شد.
کاهش قیمت نفت و فشارهای نزولی
دیروز قیمت نفت تحت فشار نزولی بیشتری قرار گرفت. ICE Brent با کاهش نزدیک به ۲.۸٪ روزانه، به کمتر از ۷۲ دلار در هر بشکه سقوط کرد. تقویت دلار آمریکا پس از انتخابات به بازار نفت و سایر کالاها فشار آورده است. گسترش زمان نزدیک برای Brent و WTI نیز کاهش یافته و به سمت کانتانگو حرکت کرده است که نشاندهنده بازار فیزیکی با تامین بهتر است. تراز نفت ما تا سال ۲۰۲۵ نشاندهنده مازاد است، به شرطی که اوپک پلاس کاهشها را همانطور که برنامهریزی شده باز کند و تغییری در حجم صادرات ایران نداشته باشیم.
سنگ آهن
سنگ آهن در روز دوشنبه به سطح ۱۰۰ دلار در هر تن بازگشت پس از اینکه آخرین تلاشهای تحریک اقتصادی پکن بیشتر بازار را ناامید کرد. سنگ آهن یکی از آسیبپذیرترین کالاها در برابر ریسکهای کندی چین است؛ زیرا بازار املاک و مستغلات کشور بخش عمدهای از تقاضای فولاد را تشکیل میدهد. موجودیهای بنادر سنگ آهن چین در حال افزایش بوده و فشار بیشتری بر قیمتها وارد کرده است. ما (تیم تحلیل ING) معتقدیم که دسترسی بالای سنگ آهن در چین به فشار بر قیمتها ادامه خواهد داد.
منبع: ING
معاملات آتی سنگ آهن تا 0.9 درصد کاهش یافت و برای سومین روز افتی را نشان داد. آخرین اقدامات چین برای تحریک اقتصادش - طرح مبادله بدهی – محرکهای مستیقمی نداشت و تورم همچنان در مصرف کننده اصلی سنگ آهن ضعیف است.
کاهش سنگ آهن در روز سهشنبه در بحبوحه عقبنشینی گسترده در کامودیتیها رخ داد، به طوری که شاخص دلار آمریکا نزدیک به بالاترین سطح خود در یک سال گذشته بود. این باعث میشود که قیمت مواد اولیه به ارز برای اکثر خریداران گرانتر شود.
عنصر تولید فولاد یکی از بدترین کامودیتیها اصلی سال از لحاظ عملکرد است که بیش از یک چهارم ارزش خود را از دست داده است، چرا که اقتصاد چین علیرغم تلاشهای دولت برای جلوگیری از افت و رفع بحران طولانی بخش املاک کند شده است. در همین حال، استخراج کنندگان برتر جریان را افزایش دادهاند و ذخایر بندر چین در این زمان از سال به بالاترین حد خود رسیده است.
ویوک دار، تحلیلگر بانک Commonwealth استرالیا، در یادداشتی گفت: «قیمت سنگ آهن و فلزات پایه احتمالاً مطابق با سفتهبازیهای بازار در مورد محرکهای اقتصادی چین در شش ماه آینده افزایش و کاهش خواهد یافت.
✔️ خبر مرتبط: ترس از رکود جهانی؛ افت شدید قیمت سنگ آهن
این کاهش علیرغم گزارش بلومبرگ مبنی بر اینکه چین در حال برنامه ریزی برای کاهش مالیات بر خرید خانه است، رخ داد که به طور بالقوه به بازار املاک کمک میکند. به گفته افراد آشنا، رگولاتورها در حال کار بر روی طرحی هستند تا به اصطلاح شهرهای بزرگ اجازه دهند مالیات بر نقل و انتقال را برای خریداران تا 1 درصد کاهش دهند.
سنگ آهن با 0.7 درصد کاهش به 99.95 دلار در هر تن معامله رسید. در چین، قراردادهای قیمت یوان در دالیان و معاملات آتی فولاد در شانگهای نیز کاهش یافتند.
بیشتر بخوانید:
منابع تجاری روز دوشنبه به رویترز گفتند که تقاضای ضعیف در چین منجر به کاهش عرضه از بزرگترین صادرکننده نفت خام جهان، عربستان سعودی، به بزرگترین واردکننده نفت خام جهان در ماه دسامبر خواهد شد.
کاهش عرضه عربستان علیرغم این واقعیت است که پادشاهی قیمتهای فروش رسمی (OSP) خود را برای بارگیری نفت خام در دسامبر برای آسیا کاهش داده است.
دسامبر دومین ماه متوالی کاهش صادرات عربستان سعودی به چین خواهد بود که در مجموع 36.5 میلیون بشکه برآورد میشود. بر اساس دادههای تجاری گردآوری شده توسط رویترز، این میزان از 37.5 میلیون بشکه پیش بینی شده در ماه جاری و 46 میلیون بشکه در ماه اکتبر کاهش خواهد یافت.
عرضه نفت خام عربستان به چین در ماه آینده نیز پایینترین حجم ماهانه از ماه ژوئیه خواهد بود، چرا که انتظار میرود غولهای دولتی چینی پتروچاینا (PetroChina)، سینوپک (Sinopec) و ساینوکم (Sinochem) محمولههای کمتری را از این کشور خارج کنند.
✔️ خبر مرتبط: به گفته TDS، تحریمهای نفتی جدید بر ایران میتواند جریانهای نفتی منطقه را دچار اختلالات شدیدی کند
آرامکو، غول دولتی عربستان سعودی، هفته گذشته قیمت نفت خام خود را که در ماه دسامبر برای آسیا بارگیری میکند، کاهش داد.
عیار نفت پرچمدار عربستان سعودی، عرب لایت (Arab Light)، شاهد کاهش 0.50 دلاری OSP در هر بشکه بود.
پادشاهی همچنین قیمتهای فروش رسمی (OSP) بارگیری تمام گریدهای خود را برای آسیا کاهش داد - فوق سبک عربی، فوق سبک، متوسط عرب و سنگین عرب، اگرچه کاهش در گریدهای سنگینتر از نفت خام سبکتر کمتر بود.
آمارهای رسمی چین در هفته گذشته نشان داد که واردات نفت خام چین در سال جاری بسیار ناچیز بوده است، به طوری که ماه اکتبر ششمین ماه متوالی است که واردات محموله از واردات در همان ماههای سال 2023 عقب مانده است.
کاهش ظرفیت در یک پالایشگاه پتروچاینا و ادامه تقاضای ضعیف پالایشگاههای مستقل چین، به اصطلاح تی پات (teapot)، بر واردات به بزرگترین واردکننده نفت خام جهان در ماه اکتبر تأثیر گذاشت.
تقاضا ضعیفتر از حد انتظار چین ممکن است دلیلی باشد که گروه اوپک پلاس شروع کاهش تولیدات خود را تا ژانویه 2025 از دسامبر 2024 به تعویق انداخت، اگرچه کارتل و متحدانش دلیل خاصی برای این تصمیم ارائه نکردند.
بیشتر بخوانید:
جو بایدن، رئیس جمهور فعلی آمریکا، را میتوان به عنوان رئیس جمهوری دانست که در دوران ریاست خود، بیشترین تأثیر مثبت را بر بازار نفت گذاشت.
از زمان انتخابات او تا امروز، قیمت نفت خام تقریباً دو برابر شده و ارزش صندوق قابل معامله در بورس شرکتهای نفتی (XLE) که شاخصی از وضعیت بازار انرژی آمریکا بهشمار میآید، بیش از سه برابر افزایش یافته است.
با این حال، موضوع اصلی این تأثیرگذاری به بایدن مربوط نیست، بلکه به رشد تقاضا پس از دوران همهگیری کرونا بازمیگردد. با وجود تصورات عمومی، رئیس جمهور آمریکا کنترل زیادی بر قیمتهای جهانی نفت ندارد.
گرچه بایدن برخی مقررات سختگیرانهتری را اعمال کرده، اما تولید نفت ایالات متحده هماکنون به سقفهایی رسیده که فراتر از انتظارات اولیه در دوران رکود همهگیری کرونا است.
در مقابل، شرکتهای نفتی در دوران ریاست جمهوری ترامپ با مشکلات قابل توجهی روبرو شدند و ارزش سهام آنها بهشدت کاهش یافت.
این اتفاق تا حدی به همهگیری کرونا مربوط میشود، اما حتی پیش از شیوع کووید، ارزش XLE حدود ۲۰ درصد از زمان انتخاب ترامپ کاهش داشت؛ این در حالی است که قیمت نفت ثابت مانده بود.
نکتهای که از این تحولات میتوان برداشت کرد، این است که شرکتهای نفتی نمیتوانند بهسادگی از حفاری دست بکشند. اگر بایدن روند صنعت نفت را کند کرده باشد، کاهش عرضه تنها به سود این شرکتها تمام شده است.
در آینده، در جامعه سرمایهگذاری نفتی، هیچکس باور ندارد که سیاست «حفاری بیشتر» بازگردد، اما ممکن است شاهد بازگشت این سیاست باشیم. به نظر میرسد شرکتهای شیل نمیتوانند از تولید بیشتر صرف نظر کنند و همچنان در جستجوی بشکه بیشتر نفت هستند.
با نگاه به آینده، اولین نکته نگرانکننده در نمودار نفت، شکل الگوی سر و شانه است که میتواند قیمت را تا ۵۴ دلار برساند. برای تحقق چنین کاهشی، باید مشکلات جدی در اوپک به وجود آید.
آخرین تصمیم اوپک تنها باعث محدود شدن افزایش تولید برنامهریزی شده تا پایان دسامبر شد، اما به نظر نمیرسد اوپک تمایل به تغییر رویکرد خود داشته باشد.
در عرصه سیاسی، عواملی که ممکن است اوپک را به شکستن تعهداتش ترغیب کند، فعلاً روشن نیستند، اما احتمالاً تعارضات سیاسی موجود، میتواند منجر به تحولاتی ناگهانی شود.
از سوی دیگر، بسته محرک اقتصادی چین که امروز اعلام شد، چندان امیدوارکننده به نظر نمیرسد. اگرچه وزیر مالیه چین وعده داده که حمایتهای بیشتری در راه است، اما با وجود این وعدهها، قیمت نفت امروز ۲.۳۲ دلار کاهش یافت و اکنون با افت ۳.۳ درصدی به ۶۸.۰۶ دلار رسیده است.
بر اساس تحلیلهای ارائه شده از تحلیلگران ارشد کالایی TDS، به نظر میرسد ریسکهای مرتبط با خاورمیانه به طور قابل توجهی کمتر از واقعیت قیمتگذاری شده است. تحلیلگران TDS خاطرنشان میکنند که پایان این دور از تنشهای خاورمیانه به معنای کاهش ریسک عرضه در بازار انرژی است.
در این میان، تصمیم اخیر اوپک برای تعویق دوباره عرضه نفت بیشتر تنها تاثیر محدودی بر افزایش ریسک عرضه داشته و نمیتواند در میانمدت کافی باشد. بر اساس تجزیه و تحلیلها، در صورت عدم افزایش مجدد ریسکهای ژئوپلتیک مرتبط با عرضه نفت، احتمال کاهش قیمتها همچنان وجود دارد.
از سوی دیگر، تحلیلگران TDS تاکید دارند که تهدیداتی از جمله احتمال تشدید تحریمهای نفتی ایران از سوی دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا، میتواند با بازگشت به سیاست فشار حداکثری بر تهران، جریانهای نفتی منطقه را دچار اختلالات شدیدی کند.
بازارهای نفت شاهد معاملات پرتلاطمی بودند، به طوری که قیمت نفت برنت برای تحویل در ژانویه با پیروزی ترامپ، ابتدا افت کرد و سپس افزایش یافت.
وال استریت ابراز نگرانی کرده است که دور دوم ریاست جمهوری ترامپ میتواند بر قیمت نفت تأثیر منفی بگذارد، چرا که تولیدکنندگان مشتاق هستند در زمانی که تحت فشار بوروکراسی دوران بایدن قرار نگیرند، حفاری و تولید بیشتری داشته باشند. با این حال، بخش دیگری از وال استریت اکنون استدلال میکند که این روایت ناقص است.
به گفته کارشناسان کامودیتی در استاندارد چارترد، تولید نفت ایالات متحده و به ویژه تولید غیر متعارف (نفت شیل) نسبت به زمانی که ترامپ برای اولین بار در سال 2017 روی کار آمد، تغییرات قابل توجهی داشته است. استاندارد چارترد اشاره میکند که تولید نفت خام ایالات متحده در اوت 2024 به 13.40 میلیون بشکه در روز رسید که بالاترین رکورد قبلی 3.31 بشکه در روز ثبت شده در دسامبر 2023 است. تولید نفت خام ایالات متحده 4.7 میلیون بشکه در روز از زمان ویروس کرونا در ماه مه 2020 افزایش یافته است. با این حال، این میزان تنها 0.4 میلیون بشکه در روز بالاتر از بالاترین سطح قبل از همهگیری در نوامبر 2019 است که به نرخ رشد تولید سالانه تنها 80 هزار بشکه در روز در این بازه زمانی رسیده است. علاوه بر این، پیشبینی میشود که روند رشد در سال جاری و در سال 2025 به کندی ادامه دهد. عرضه مایعات ایالات متحده در سال 2023 به میزان 1.605 میلیون بشکه در روز افزایش یافت، اما استاندارد چارترد رشد تنها 630 هزار بشکهای در روز را در سال 2024 پیشبینی کرده است که به 300 هزار بشکه در سال 2025 کاهش خواهد یافت.
استاندارد چارترد خاطرنشان میکند که پویایی تولید نفت شیل ایالات متحده حفظ افزایش عرضه درازمدت را دشوار میکند و تولید نفت این کشور به جای یک شرکت ملی نفت که اغلب در مورد بسیاری از تولیدکنندگان اوپک اتفاق میافتد، توسط چند شرکت بزرگ و تولیدکننده مستقل در کنار شرکتهای خصوصی تحت سلطه است.
✔️ خبر مرتبط: بانک سیتی: ترامپ میتواند قیمت نفت را تا ۲۰۲۵ پایین بیاورد
این شرکتها تا حد زیادی روزهای شادی را پشت سر گذاشتهاند و انضباط سرمایهای سختگیرانه را اتخاذ کردهاند و از افزایش سریع تولید خودداری میکنند که به نفع بازگشت سرمایه بیشتر به سهامداران در قالب سود سهام و بازخرید سهام هستند. استاندارد چارترد همچنین اشاره میکند که فعالیتهای ادغامها و اکتسابها گسترده در این بخش، تعداد شرکتهای فعال را کاهش داده است. این افزایش بهره وری حفاری و تکمیل باعث شده است که تولید علیرغم کاهش تعداد دکلها به رشد خود ادامه دهد.
به نظر میرسد دیدگاههای استاندارد چارترد با دیدگاههای گلدمن ساکس مطابقت دارد. در ماه ژوئیه، گلدمن ساکس پیشبینی کرد که تولید نفت خام آمریکا در سال جاری 500 هزار بشکه در روز افزایش مییابد که در مقایسه با افزایش بیش از 1 میلیون بشکهای در سال گذشته، رشد کمتری را نشان میدهد. با این حال، ایالات متحده 60% از رشد تولید غیراوپک را به خود اختصاص خواهد داد و انتظار میرود که حوضه پرمین (آمریکای شمالی) رشد سالانه 340 هزار بشکه در روز داشته باشد که کمتر از پیشبینی اولیه سالانه 520 هزار بشکهای بانک وال استریت است. به گفته گلدمن ساکس، دستاوردهای فناوری و بهره وری تقریباً تمام رشد حوضه شیل تگزاس-نیومکزیکو از سال 2020 را به خود اختصاص داده است. با این حال، این بانک هشدار داده است که "پرمین در حال بلوغ است و زمین شناسی رو به وخامت آن بر تولید نفت خام تاثیر میگذارد." گلدمن ساکس فاش کرد که تعداد دکلهای پرمین تقریباً 15 درصد از بالاترین رقم آوریل سال گذشته به 309 کاهش یافته است و 30 درصد کمتر از میانگین 2018-2019 خود است. گلدمن ساکس پیش بینی کرده است که تعداد دکلهای پرمین تا پایان سال 2025 به زیر 300 برسد.
برای تثبیت موضع صعودی خود، استاندارد چارترد همچنین اشاره کرده است که نفت شیل مشخصات تولید متفاوتی با نفت معمولی دارد. در حالی که تولید نفت شیل به سرعت وارد جریان میشود، اوج تولید تنها برای یک دوره نسبتاً کوتاه، معمولاً چند ماه، حفظ میشود، و پس از آن کاهش آغاز میشود. میزان کاهش توسط عوامل مختلفی از جمله ویژگی های مخزن، تکنیکهای تکمیل و کاهش تولید تعیین میشود، اما میتواند بین 40-80٪ باشد. این موسسه پیشبینی کرده است که با مدیریت مؤثر، عرضه ایالات متحده در قیمتهای فعلی تثبیت خواهد شد.
✔️ خبر مرتبط: سقوط درآمد صادرات نفت عربستان به پایین ترین حد در سه سال
عامل دیگر دلسرد کننده بیشتر تولید، تعرفهها هستند. در سال 2018، ترامپ 25 درصد بر واردات فولاد و 10 درصد بر آلومینیوم تعرفه اعمال کرد. او متعهد شده است که تعرفههای کلان تا 60 درصد را بر محصولات وارداتی اعمال کند. فولاد در تمام مراحل حفاری و تولید مورد استفاده قرار می گیرد و فولاد تصفیه شده برای تجهیزات حفاری، پمپها و لولهها مورد نیاز است. تولیدکنندگان نفت ایالات متحده در بسیاری از نظرسنجیهای اخیر صنعت، فشارهای هزینههای مختلف را بهعنوان معضل مهم رشد ذکر کردهاند. این هزینهها برای پروژههای جدید قابل توجه است، چرا که اکثر لولههای فولادی مورد استفاده برای حفاری نفت و گاز و زیرساختهای خط لوله وارداتی است.
در نهایت، ترامپ احتمالاً زمین فدرال را برای اکتشاف و تولید باز خواهد کرد. با این حال، استاندارد چارترد اشاره کرده است که بازه زمانی مورد نیاز از صدور مجوز، تا اکتشاف و ارزیابی، و تولید نهایی چند سال طول میکشد که به این معنی است که هر گونه تولید از اراضی فدرال احتمالاً پس از پایان دوره چهار ساله او انجام میشود.
بیشتر بخوانید:
در هفتهای که گذشت، بازارهای مالی آبستن نوسانات جدیدی بود؛ از ریزش غیرمنتظره طلا گرفته تا صعود چشمگیر بیتکوین و پرسشهای بیپایان درباره آینده سهام. در این مقاله، به بررسی عمیق این تحولات پرداختهایم تا ببینیم چرا طلا عقبنشینی کرد، آیا بیتکوین واقعاً از سایر داراییهای ریسکی پیشی گرفته است و اینکه آیا هنوز میتوان به رشد بازار سهام امیدوار بود. اگر به دنبال تحلیل دقیق و پاسخ به این سوالات هستید، این مقاله را از دست ندهید.
بازارهای مالی از منظر اقتصاد کلان
خب، هفتهای پرماجرا را پشت سر گذاشتیم. متأسفانه، دیدگاه من در مورد اینکه خطاهای نظرسنجیها به صورت خودکار با تغییر شرایط سازگار نمیشوند و اصطلاحاً خودتطبیق نیستند، یکی از بدترین تصمیماتی بود که طی ۲۰ سال گذشته گرفتهام. منظور از خودتطبیق این است که برخی افراد معتقدند اشتباهات و خطاها در نظرسنجیهای گذشته میتواند در آینده نیز تکرار شود، اما من به اشتباه باور داشتم که این خطاها مستقل از هم هستند.
خوشبختانه، حافظه من شبیه به حافظه ماهی است؛ ماهیها به داشتن حافظه کوتاهمدت شهرت دارند و این یعنی من هم خیلی زود اتفاقات بد را فراموش میکنم و به جلو حرکت میکنم.
به عنوان یک معاملهگر فارکس، داشتن حافظه کوتاهمدت اهمیت دارد. وقتی یک معامله تمام میشود، باید هر درسی که ممکن است از آن بگیرید را بلافاصله بیاموزید و سپس آنرا فراموش کرده و به مسیر خود ادامه دهید. نباید زیاد به آن فکر کنید، چون در غیر این صورت، خودتان را دیوانه خواهید کرد. معاملهگرانی که در قیمت ۸ خرید میکنند، در قیمت ۱۰ سود میگیرند و سپس دو هفته به خاطر رسیدن قیمت به ۲۰ خود را سرزنش میکنند، سخت در اشتباهاند.
معامله کنید، به استراتژی خود پایبند باشید، قوانین خود را دنبال کنید و در مورد فرصتهای از دست رفته وسواس به خرج ندهید. هر معامله مانند قطرهای آب در اقیانوسی بیپایان است.
خب همانطور که میدانید، ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شد. حالا سوال این است که این موضوع چه معنایی برای بازارهای جهانی دارد و شاید مهمتر از آن: چه زمانی تمام تبعات ناشی از ریاست جمهوری ترامپ به وقوع خواهد رسید؟
در سال ۲۰۱۶، پیشبینی من درباره تعرفهها و سیاستهای مالی ترامپ درست بود و در ابتدا سودآور به نظر میرسید، اما این وضعیت تنها برای حدود یک ماه ادامه داشت و بعد همه چیز به مدت دو سال تغییر کرد و برخلاف انتظار پیش رفت. در نهایت، پس از گذشت دو سال، دوباره شرایط مساعدی فراهم شد و معاملات "ترامپ ترید" مجددا سودآور بود.
بنابراین، نکتهای که باید در نظر داشت این است که همیشه زمانبندی اهمیت ویژهای دارد. حتی اگر تحلیلها و پیشبینیهای شما درست باشند، ممکن است تا زمانی که شرایط مناسبی فراهم نشود، نتیجهای از آنها حاصل نشود. معاملهگران باید بتوانند با صبر و تحلیل مناسب، بهترین زمان ورود و خروج را تشخیص دهند تا از فرصتها بیشترین بهره را ببرند.
وقتی بانک مرکزی یا دولت تصمیم به اجرای یک سیاست جدید میگیرد، معمولاً دو نوع تأثیر وجود دارد: تأثیر اعلام خبر و تأثیر اجرای واقعی آن سیاست. این دو تأثیر با هم تفاوت زیادی دارند. تأثیر اعلام خبر همان واکنشی است که بازارها به محض شنیدن خبر نشان میدهند، در حالی که تأثیر اجرای واقعی سیاست زمانی اتفاق میافتد که سیاست به طور کامل عملی شود. برای مثال، حدود ۸۵ درصد از تأثیر سیاست تسهیل کمی (QE) ناشی از اعلام آن است، نه اجرای واقعی خرید داراییها. در واقع، جریان واقعی خرید یا فروش داراییها (QE یا QT) اهمیت کمتری دارد. بهطور معمول، در زمان اعلام تسهیل کمی، بازارها بلافاصله واکنش نشان میدهند، حتی اگر هنوز هیچ خریدی انجام نشده باشد. پیام سیاست مهمتر از جریان واقعی آن است.
در مورد سیاستهای اقتصادی، چنین وضعیتی همواره دیده میشود. برای مثال، وقتی حرف از تعرفهها به میان میآید، بازارها اغلب بر اساس پیشبینیها و شایعات واکنش نشان میدهند. اما مشکل فعلی معاملهگران این است که ما هنوز حتی به مرحله اعلام رسمی مواضع دولت هم نرسیدهایم. ما در مرحلهای هستیم که باید حدس بزنیم دولت چه تصمیمی خواهد گرفت. به عنوان نمونه، در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، بازارها در سال ۲۰۱۷ انتظار وضع تعرفهها را داشتند، اما تعرفهها تا بهار ۲۰۱۸ اعمال نشدند. در چنین شرایطی، معاملهگران باید با این عدم قطعیت کنار بیایند و نمیتوانند مدت طولانی در یک پوزیشن بمانند و منتظر اعلام رسمی باشند.
این یعنی، اگر بخواهید بر اساس پیشبینی تعرفهها وارد معامله شوید، باید انتظار داشته باشید که بازار به هر گونه نشانهای واکنش نشان دهد؛ مانند یک توییت از رئیسجمهور یا انتصاب شخصی مثل کایل باس به عنوان وزیر خزانهداری. در این مواقع، شما بیشتر به دنبال نشانههای سیاسی یا خبری هستید تا بتوانید پوزیشن خود را بهدرستی مدیریت کنید. این یک چالش بزرگ است، زیرا نیازمند صبر و انعطاف در مواجهه با تغییرات سریع در فضای سیاسی و اقتصادی است
حالا سوال این است که سیاستهای آینده چگونه خواهند بود و چه زمانی میتوانیم تصویری روشن از آنها داشته باشیم؟ معمولاً، اولین انتصابها پس از انتخابات، مربوط به وزیر خارجه و وزیر خزانهداری است. به عنوان مثال، استیو منوچین در سال ۲۰۱۶ و جنت یلن در سال ۲۰۲۰ هر دو در تاریخ ۳۰ نوامبر، بلافاصله پس از انتخابات، به عنوان وزیر خزانهداری معرفی شدند. تیموتی گایتنر نیز در تاریخ ۲۴ نوامبر ۲۰۰۸ معرفی شد. جلسات بررسی صلاحیت این مقامات معمولاً در ژانویه برگزار میشود و تأییدیه نهایی نیز بسته به شرایط، به زودی پس از آن اعلام میگردد.
در حال حاضر، اصلیترین نامزدهای وزارت خزانهداری شامل افراد زیر هستند:
همچنین، چند نامزد غیرمنتظره نیز برای این پست وجود دارند که شامل جیمی دیمون، هاوارد لاتنیک، جی کلیتون، بیل هاگرت و لری کودلو هستند. این نامزدها نیز ممکن است بسته به شرایط و تصمیمات سیاسی، به عنوان وزیر خزانهداری انتخاب شوند.
یکی از تفاوتهای اصلی بین پیشبینیهای پیش از انتخابات و سیاستهای پس از آن این است که ترامپ به عنوان فردی که به شدت حامی افزایش کسری بودجه بود شناخته میشد (کسری ۷ تریلیون دلاری در مقابل ۳.۵ تریلیون دلاری که برای هریس پیشبینی شده بود)، اما در عین حال، او نشانههایی از تمایل به کاهش بدهیها را نیز در سخنان خود داشت. این مفاهیم ممکن است در نگاه اول متناقض به نظر برسند (کاهش مالیاتها و کاهش همزمان کسری بودجه)، اما یکی از اولین چیزهایی که ترامپ در سخنرانی پیروزی خود بیان کرد این بود:
"ما قرار است بدهیها را پرداخت کنیم. ما قرار است مالیاتها را کاهش دهیم. ما میتوانیم کارهایی انجام دهیم که هیچکس دیگری نمیتواند. هیچکس نمیتواند این کارها را انجام دهد. چین چیزی که ما داریم را ندارد. هیچکس چیزی که ما داریم را ندارد."
اینکه ایلان ماسک به عنوان "رئیس دپارتمان بهینهسازی دولت" منصوب شود نیز به عنوان یکی از گزینههای محتمل مطرح شده است. هم ماسک و هم ترامپ تحسین زیادی برای رویکرد خاویر میلی در آرژانتین دارند. اگر به آنچه در آرژانتین میگذرد نگاه کنیم، یا به اقدامات ماسک در توییتر (که بلافاصله پس از تصاحب، نیروی کار را به میزان ۸۰ درصد کاهش داد)، متوجه میشویم که رویکرد آنها بر کاهش هزینهها و بهبود کارایی متمرکز است. یک سناریوی ایدهآل این است که در آن، مالیاتها کاهش یابند، کارایی دولت با کاهش نیروی کار و بازسازیهای سازمانی به شدت افزایش یابد و در نتیجه، کسری بودجه نیز تثبیت شود.
این رویکرد ممکن است در نگاه اول غیرواقعی به نظر برسد، اما به نظر میرسد ترامپ و ماسک به این نوع اصلاحات اساسی باور دارند.
از سوی دیگر، آنچه در بازار طلا اتفاق افتاد، میتواند نشاندهنده تغییر در انتظارات بازار باشد. از دیدگاه من، طلا همواره به عنوان دریچهای برای تخلیه کسریها در جهان پس از بحران مالی ۲۰۰۸ عمل کرده است. شاید سقوط قیمت طلا در روز گذشته نشاندهنده این باشد که بازار دیگر انتظار افزایش شدید کسریها را در دوران ترامپ ندارد و برعکس، احتمال کاهش کسریها را در نظر گرفته است. شاید تصوری که تاکنون درباره افزایش شدید کسریها توسط ترامپ داشتیم، اشتباه باشد.
لطفاً از گفتههای من ناراحت نشوید؛ من فقط احتمالات را مطرح میکنم. میدانم که تاریخچه و تجربیات گذشته این فرضیه را پشتیبانی نمیکنند، اما از سال ۲۰۱۷ تاکنون تغییرات زیادی رخ داده است. سیاستمداران به وضوح دیدهاند که تورم میتواند برای هر حزبی که در زمان وقوع آن در قدرت است، همچون ناقوس مرگ باشد. بنابراین، ممکن است دولت فعلی بخواهد با دقت و روشمندی بیشتری عمل کند تا از تکرار چنین تجربههایی جلوگیری کند. همچنین، شاید دیگر از اوج دوران نظریه پولی مدرن (MMT) عبور کرده باشیم؛ این چیزی است که باید به آن فکر کرد.
نظریه پولی مدرن (MMT) بهطور کلی به این ایده اشاره دارد که یک دولت میتواند بدون نگرانی از بدهیهای خود، تا زمانی که ارز ملی را چاپ میکند، هزینههای بیشتری انجام دهد. به عبارت دیگر، از نظر MMT، دولتها میتوانند بهجای تکیه بر مالیات، از طریق چاپ پول و کسری بودجه به اقتصاد خود رونق دهند، بدون اینکه بدهیها مشکلاتی ایجاد کنند. البته، این نظریه در عمل معمولاً به افزایش تورم منجر میشود و در نهایت باعث کاهش قدرت خرید و افزایش هزینهها برای مردم میشود. در نتیجه، تورم به عنوان یکی از چالشهای اصلی این نظریه، موضوعی حساس برای دولتهاست، زیرا میتواند هزینههای اجتماعی و اقتصادی زیادی ایجاد کند.
نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که بزرگترین چالش در این دیدگاه، محدودیت در کاهش هزینههای دولتی است. بیشتر هزینههای دولت ثابت و غیرقابل تغییر هستند، مثل هزینههای مرتبط با حقوق و بازنشستگی کارکنان و خدمات اجتماعی. این هزینهها بهراحتی قابل کاهش نیستند و این موضوع میتواند مانع اجرای برنامههای کاهش کسری بودجه باشد.
با این حال، بخشی از هزینههای دولت نیز وجود دارد که قابل تغییر است. برخی از بخشهای هزینهکرد دولتی، مانند پروژههای توسعهای و بودجههای مربوط به زیرساختهای جدید، میتوانند تحت بازنگری و مدیریت قرار گیرند تا هزینهها بهینهتر شوند. اگر دولت بتواند این بخشها را با دقت مدیریت کند و کارایی را افزایش دهد، امکان کاهش بخشی از کسری بودجه وجود دارد.
به هر حال، اگر بازار تصمیم بگیرد که احتمالاً کسری بودجه به اندازهای که ابتدا تصور میشد افزایش پیدا نکند، این موضوع میتواند فشار صعودی بر بازدهی اوراق قرضه را کاهش دهد و همچنین باعث تثبیت قیمت طلا شود.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که در سخنرانی پیروزی ترامپ، به رابرت اف. کندی جونیور اشاره طولانی و مثبت شد و احتمال اینکه او مسئولیت خدمات بهداشتی ایالات متحده را برعهده بگیرد، در حال افزایش است.
بازار سهام
شاخص S&P 500 به ۶۰۰۰ رسیده است که نشاندهنده رشد چشمگیری در بازار سهام آمریکا است. این سطح از شاخص S&P بسیار قابل توجه است و نشاندهنده اعتماد بالای سرمایهگذاران به اقتصاد آمریکا و رشد شرکتهای بزرگ است. نزدک نیز، که در دوران پانیک کووید به ۶۵۰۰ کاهش یافته بود، اکنون به ۲۱۰۰۰ رسیده است. این تغییرات بیانگر بازگشت قوی بازارهای سهام از پایینترین نقاط در زمان بحران کووید و رشد بیسابقه در ارزش شرکتهای فناوری و تکنولوژی محور است.
سرمایهگذاران خرد بهطور کامل وارد بازار شدهاند. اما پس از انتخابات، معاملهگران روندگرا (CTA) که به دلیل نگرانی از نوسانات بالا در زمان انتخابات حضور کمتری در بازار داشتند، حالا با شدت زیادی به بازار بازگشتهاند. به عبارتی، آنها دوباره در حال افزایش سرمایهگذاریهای خود هستند، انگار که هیچ ترسی از نوسانات باقی نمانده است.
من همیشه به طعنه میپرسیدم: "چه چیزی ممکن است اشتباه پیش برود؟" و حالا به نظر میرسد که بازار پاسخ داده است: "هیچچیز!". شرایط به گونهای است که هیچ مانعی برای رشد بازار به نظر نمیرسد و همه چیز به خوبی پیش میرود.
اقتصاد به سمت فرود نرم حرکت کرده است، اشتغال تقریباً کامل است، کاهش مالیاتها و حذف مقررات نیز ادامه دارد. به نظر میرسد بازار سهام به نقطهای رسیده که میتوان آن را بهشت سرمایهگذاران نامید. جالب است که واکنشها به این انتخابات کاملاً برعکس واکنشهای انتخابات سال ۲۰۱۶ بوده است. همه به خوشبینی روی آوردهاند و خرسها از بازار کنار رفتهاند. حتی فروشهای سنگین در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۲۰ اکنون تنها مانند نوسانات جزئی در نمودارهای بلندمدت به نظر میرسند. نزدک که در سال ۲۰۰۸ به ۱۰۴۵ رسیده بود، اکنون به ۲۱۰۰۰ رسیده است.
پشتپرده اعداد
آیا تا به حال توجه کردهاید که در پایان سال، احساس خوشبینی بیشتری دارید چون سال جدیدی در راه است؟ حتی اگر به خودتان بگویید که این احساس ممکن است چندان منطقی نباشد، باز هم امیدوارید که شاید سال آینده بهتر از سال گذشته باشد. اما وقتی سال جدید آغاز میشود، متوجه میشوید که واقعاً چیز زیادی تغییر نکرده و اوضاع تقریباً همان است که قبلاً بود.
این ایده مشابه چرخه دهساله در بازار سهام است. مردم معمولاً در پایان هر دهه خوشبین میشوند (مثل سقوط دیوار برلین در ۱۹۸۹، حباب داتکام در ۱۹۹۹، و پایان بحران مالی جهانی در ۲۰۰۹). اما با آغاز دهه جدید، ناامیدیهایی به وجود میآید (مانند ترکیدن حباب داتکام در ۲۰۰۰، بحران یورو در ۲۰۱۰، و همهگیری کووید در ۲۰۲۰). با گذشت مدتی از آغاز دهه و فروکش کردن این ناامیدیها، سهامها میتوانند دوباره شروع به رشد کنند.
✔️ بیشتر بخوانید: بررسی بحران مالی ۲۰۰۸: بزرگترین بحران مالی هزاره سوم
این نظریهای نیست که بخواهم در یک گزارش مالی رسمی مطرح کنم، اما ما اینجا دوستانی هستیم که میتوانیم بدون قضاوت درباره این موضوع صحبت کنیم. به هر حال، سالهایی که به عدد ۵ ختم میشوند، طی ۱۰۰ سال گذشته بهویژه خوب بودهاند.
این وضعیت کمی عجیب است؛ شاید هم جالب باشد، اما در عین حال کمی ناپایدار به نظر میرسد. من واقعاً با اطمینان نمیتوانم نسبت به بازار خوشبین باشم، زیرا به نظر میرسد قیمتها در تمامی بخشهای بازار برای شرایطی ایدهآل تنظیم شدهاند. این یعنی هر پوزیشن صعودی میتواند با ریسک زیادی همراه باشد، چون هرگونه تغییر ناگهانی یا عدم تحقق انتظارات، تأثیر منفی چشمگیری بر بازار خواهد داشت. با این حال، در حال حاضر دلیل قانعکنندهای هم برای اتخاذ پوزیشن فروش نمیبینم.
اینکه بگوییم «قیمتها خیلی بالا رفته و برای شرایط ایدهآل قیمتگذاری شده» به تنهایی دلیل قویای برای پوزیشنهای فروش نیست. البته، شاید این وضعیت برای سرمایهگذاران بلندمدت نشانهای باشد که در حساب بازنشستگی خود نسبت داراییها را از ۶۰/۴۰ به ۴۰/۶۰ تغییر دهند؛ یعنی بیشتر به سمت داراییهای با ریسک کمتر بروند. وقتی دیگران در حال ریسکپذیری هستند، محتاط بودن میتواند یک استراتژی محافظهکارانه و هوشمندانه باشد.
خلاصه وضعیت بازار سهام در این هفته:
شاخص نزدک از مرز بیستویک هزار عبور کرد. واقعاً حیرتانگیز است!
بازدهی اوراق قرضه
پیشبینی اکثر تحلیلگران این بود که در صورت پیروزی گسترده جمهوریخواهان، بازدهی اوراق قرضه به شدت افزایش یابد. این اتفاق هم افتاد، اما تنها برای چند ساعت. افزایش نرخ بازدهی بسیار سریع رخ داد، اما با همان سرعت نیز کاهش یافت و در نهایت یک حرکت متقارن ایجاد شد (۲۰ واحد افزایش و سپس ۲۰ واحد کاهش). از این مرحله به بعد، مسیر بازدهی اوراق بر اساس سیاستهای پولی و دادههای اقتصادی مشخص خواهد شد. اگر بازدهی به زیر سطح ۴.۱۷ درصد برسد، کف قیمتی اوراق که در طول ماه گذشته حفظ شده، شکسته میشود و این اتفاق میتواند برای دارندگان پوزیشنهای فروش اوراق، یک نقطه خروج اجباری باشد.
برای درک بهتر، نمودار زیر یک نمای کلی از وضعیت ارائه میدهد:
به نظر میرسد که روند فرود نرم اقتصادی ادامه دارد و نگرانیها از فروپاشی بازار کار و پایان معاملات حملی "Carry Trade" که در اوت ۲۰۲۴ ظاهر شده بودند، بیشتر شبیه به توهماتی گذرا بودند.
در حال حاضر، قیمتگذاری فدرال رزرو نسبت به قبل فروکش کرده است، زیرا استراتژی کاهش نرخهای بهره که قبلاً توسط پاول به این شکل بود:
اکنون به شکل زیر تغییر یافته است:
همچنین، نمودار دیگری برای درک بهتر وضعیت:
به طور کلی،فرود نرم همچنان ادامه دارد و ترسها درباره کاهش گسترده اشتغال و ناپایداری معاملات کری ترید در اوت ۲۰۲۴، ظاهراً توهمی بیش نبود.
ارزهای فیات
در حال حاضر، کسی دقیقاً نمیداند با دلار آمریکا (USD) چه باید کرد؛ همانطور که در مورد اوراق قرضه نیز بلاتکلیفی وجود دارد. پس از انتخابات، روند اولیه به سمت خرید دلار بر اساس انتظارات تورمی بالاتر، تعرفههای سنگینتر و کسری بودجه زیاد بود. اما سپس این روند معکوس شد و حالا، با معرفی رابرت لایتیزر بهعنوان نماینده تجاری آمریکا، دوباره در مسیر قبلی قرار گرفته است.
انتظار میرود که مکزیک، اروپا و چین بیشترین آسیب را از سیاست تجاری سختگیرانه آمریکا ببینند. در این هفته، تغییرات آنها در برابر دلار به این صورت بوده است: وقتی خط نمودار صعودی باشد، یعنی ارزش پزو مکزیک (MXN)، یورو (EUR) و یوان چین (CNH) نسبت به دلار آمریکا افزایش یافته است.
در حال حاضر، یورو و یوان در پایینترین سطوح خود هستند، اما به دلایلی، پزو مکزیک بهتر از دو ارز دیگر عمل کرده است. ترجیح میدهم تا زمانی که ترکیب سیاستها کمی شفافتر شود، در مورد حرکت دلار تصمیمی قطعی نگیرم. با اینکه انگیزه برای خرید دوباره دلار به دلیل استثنایی بودن اقتصاد آمریکا وجود دارد، اما با توجه به اثرات ناچیز محرکهای اقتصادی چین، هنوز تصمیمگیری برای ورود به پوزیشن خرید دلار آسان نیست و شک و تردیدها همچنان باقی است.
رمزارزها
بازار رمزارزها با اعلام کاهش محدودیتها در این حوزه به شدت رونق گرفته است، و این موضوع هم ارزهای کمتر شناختهشده و هم رمزارزهای اصلی را تقویت کرده است. شاید کمی دشوار باشد که اثرات دقیق این اتفاق را بر بازار رمزارزها مشخص کنیم، زیرا در حال حاضر همه داراییهای پرریسک در حال رشد هستند؛ اما نکته جالب این است که رمزارزها در زمانی رشد کردند که قیمت طلا بیش از ۱۰۰ دلار از اوج خود پایین آمده است.
این موضوع میتواند نشانهای باشد که سرمایه از داراییهای سنتی مانند طلا به سمت داراییهای دیجیتال حرکت میکند.
با این حال، نمودار بیتکوین و شاخص نزدک همچنان به شکل زیر باقی مانده است:
از آنجا که شاخص TQQQ (یک شاخص سهبرابر اهرمشده از شاخص نزدک) میتواند نماینده مناسبی برای مقایسه بیتکوین با سهام تکنولوژی باشد، از این شاخص برای بررسی دقیقتر عملکرد رمزارزها در مقابل سهام تکنولوژی استفاده میکنیم. مقایسه عملکرد بیتکوین با TQQQ پس از انتخابات، میتواند کمک کند تا مشخص شود که آیا رشد رمزارزها تنها ناشی از هیجان بازار به کاهش رگلاتوری بوده یا دلیل دیگری داشته است.
شاخص TQQQ به لحاظ نوسانات شباهت زیادی به بیتکوین دارد. در واقع، نوسان ۳۶۰ روزه TQQQ حدود ۵۰ واحد است، در حالی که بیتکوین نوسان ۴۰ واحدی دارد. همچنین، میانگین تغییرات روزانه برای بیتکوین ۲.۶ درصد و برای TQQQ حدود ۲.۴ درصد است، که نشان میدهد رفتار این دو دارایی از نظر نوسانات تقریباً مشابه است. این شباهتها باعث میشود که TQQQ ابزار مناسبی برای سنجش عملکرد بیتکوین نسبت به داراییهای تکنولوژی باشد.
نمودار مورد بررسی نشان میدهد که با وجود سر و صدای زیادی که در مورد افزایش ارزش رمزارزها وجود داشته، در واقعیت بیتکوین در مقایسه با سهام تکنولوژی حرکت خاص یا متفاوتی نداشته است. حتی پس از انتخابات، عملکرد شاخص TQQQ بهطور کلی از بیتکوین بهتر بوده است، حتی اگر نوسانات هر دو دارایی را هم در نظر بگیریم.
این موضوع میتواند نشان دهد که بازار رمزارزها عملکرد خاصی فراتر از انتظارات نداشته و رشد آن مشابه سایر داراییهای پرریسک بوده است.
در نمودار زیر، ستونهای اول نشاندهنده تغییرات روزانه میانگین در سال گذشته هستند و بقیه ستونها تغییرات بعد از انتخابات را نمایش میدهند. این تفاوت عملکرد پس از انتخابات، دید بهتری از رفتار این دو دارایی در مقابل شرایط جدید بازار میدهد.
کامودیتیها
در هفته گذشته، شاخص قدرت نسبی (RSI) طلا به منطقه اشباع خرید رسید، که نشانهای از احتمال اصلاح قیمت بود. برخی تحلیلگران به دنبال توضیح این موضوع هستند که چرا با پیروزی نامزدی که کسری بودجه بیشتری به همراه دارد، قیمت طلا کاهش یافته است؛ اما شاید دلیل سادهتر این باشد که طلا بیش از حد افزایش یافته بود و به اصلاح نیاز داشت. برخی بر این باورند که حضور افرادی مانند ایلان ماسک در عرصه سیاست ممکن است منجر به کاهش هزینههای دولتی شود، که نتیجه آن رشد اقتصادی اسمی و کاهش نسبت کسری بودجه به تولید ناخالص داخلی خواهد بود. اما در عمل، این فرضیهها به ندرت محقق میشوند و کاهش مالیاتها معمولاً هزینهها را پوشش نمیدهد؛ این دیدگاهها بیشتر خیالی به نظر میرسند.
بهطور کلی، این هفته تمرکز بازار بر روی کالاها نبوده و توجهات بیشتر به داراییهای اصلی مانند بانکها، اوراق قرضه و بیتکوین معطوف شده است. زمانی که حتی تحلیل دقیق تأثیر پیروزی ترامپ بر نرخ بازدهی اوراق ۱۰ ساله خزانهداری دشوار است، تلاش برای پیشبینی اثر آن بر کالاهایی مانند مس منطقی به نظر نمیرسد.
از طرف دیگر، برنامه محرک اقتصادی چین نیز بدون نتیجه قابل توجهی باقی مانده است. این برنامه عظیم ۱.۴ تریلیون دلاری امید چندانی در بازار ایجاد نکرد و نتیجه آن به قدری ضعیف بود که توجهها به سمت دیگری معطوف شد. قیمت مس نیز واکنش قابل توجهی نشان نداد و تنها با نوسانی ملایم همراه بود، به گونهای که تغییرات نموداری آن به نماد قوس طلایی مکدونالدز شباهت داشت: ابتدا با یک افزایش، سپس کاهش و دوباره افزایش مختصر، اما بدون هیچ افت یا صعود چشمگیری.
✔️ بیشتر بخوانید: بیتکوین، طلا و ترامپ: مثلث طلایی والاستریت
منبع: Spectramarkets.com نویسنده: Brent Donnelly.
نقره در سال گذشته نتوانست همگام با طلا حرکت کند، چرا که فلز زرد به رکوردهای متعددی رسید در حالی که همتای خاکستری آن تا مدت زیادی زیر 30 دلار در هر اونس باقی مانده بود، اما به گفته یک تحلیلگر، این روند ممکن است در سال 2025 تغییر کند و نسبت طلا به نقره از اوجهای اخیر خود شروع به تعدیل خواهد کرد.
جولیان وی، استراتژیست بازارهای مالی در UBS مینویسد: «طلا همچنان مورد علاقه سرمایهگذاران برای پوشش ریسک پورتفوها در برابر ریسکهای مختلف است، اما تغییر از «فرود نرم» به «بدون فرود»، تعادل بیشتر بین حالت تدافعی و قرار گرفتن در معرض رشد اقتصادی را استدلال میکند. نقره از لحاظ تاریخی به شدت با طلا همبستگی داشته است، در حالی که نقره بهتر میتواند از افزایش تقاضای صنعتی منتفع شود.
وی خاطرنشان کرد: در میان افزایش تنشهای ژئوپلیتیکی، طلا به عنوان روش ترجیحی برای پوشش ریسک ظاهر شده است و تاکید کرد که فلز زرد «در سال جاری تا به حال 35 درصد افزایش یافته است و تقاضا در بحبوحه رویدادهای ریسکی متعدد و کاهش نرخهای بهره در سطح جهانی همچنان قوی است. حداقل در این ماه، به نظر میرسد طلا خود را به عنوان پوشش ریسکی در برابر ریسک کندتر شدن رشد اقتصادی و افزایش تورم نشان داده است.
او گفت: "اما طلا تنها فلز گرانبهایی نیست که قیمت آن رابطه معکوس با ریسک گریزی را نشان میدهد، نقره نیز چنین مزیتی دارد." «در زمینه رشد انعطافپذیر تولید ناخالص داخلی ایالات متحده، سرمایهگذاران ممکن است به خوبی به سبدهایی اضافه کنند که میزان دارایی تدافعی خوبی را حفظ کردهاند، در حالی که به طور تدریجی به توانایی این سبدها برای بهرهمندی از رشد اقتصادی قویتر میافزایند.»
✔️ خبر مرتبط: تقاضا نقره در بخش نظامی: نیروی پنهان محرک رشد قیمت نقره
وی به لیست تحلیلگرانی پیوست که هشدار میدهند طلا پس از ماهها افزایش قیمت، در انتظار اصلاح است و میگوید که جدیدترین رشدها «ناشی از انتظارات فزاینده از پیروزی دونالد ترامپ در رقابتهای ریاست جمهوری ایالات متحده، به ویژه در مورد تعرفههای تجاری، کسری مالی بیشتر ایالات متحده، رشد بالقوه کندتر تولید ناخالص داخلی، و تورم بالاتر بوده است.»
وی خاطرنشان کرد: دادههای شورای جهانی طلا نشان میدهد که تقاضای کل نسبت به سال گذشته 5 درصد رشد داشته است و ارزش کل سه ماهه برای اولین بار از 100 میلیارد دلار فراتر رفته است. به نظر میرسد تقاضا نیز در حال گسترش است: حتی در شرایطی که تقاضای بانک مرکزی آسیا تاب آور است، سهماهه سوم اولین سه ماهه از سه ماهه اول سال 2022 بود که با آغاز چرخه کاهش نرخ توسط فدرال رزرو، شاهد جریانهای مثبتی از ETFهای مبتنی بر آمریکای شمالی بودیم.
در حالی که UBS هنوز تخصیص 5 درصدی به طلا را در یک سبد متنوع دلاری توصیه میکند و انتظار دارد قیمت آن در حدود سپتامبر 2025 به 2900 دلار در هر اونس افزایش یابد، وی گفت که نقره نیز قدرتمند است چرا که پیشبینی میشود از سرریز تقاضا منتفع شود. ”
وی خاطرنشان کرد: از نظر تاریخی، قیمت نقره همبستگی بالایی با قیمت طلا نشان داده است. از ژوئیه 2020، نسبت قیمت طلا به نقره تا حد زیادی در محدوده 75-90 محدود شده است. این امر به ویژه از سه ماهه چهارم سال 2022 برجسته است چرا که قیمت نقره و طلا در آن زمان حدود 70 درصد افزایش یافته بود.
✔️ خبر مرتبط: بانک جهانی: 2025 و 2026 زمان درخشش نقره است
وی گفت: "در حالی که طلا احتمالاً ابزار اصلی پوشش ریسک باقی خواهد ماند، نقره به عنوان یک فلز گرانبها نیز احتمالاً سود خواهد برد." اما علاوه بر آن، نقره به میزان بیشتری نسبت به طلا از رشد اقتصادی تاب آور و تقاضای رو به رشد صنعتی سود میبرد، چیزی که ممکن است برای پرتفویها برای استفاده از اقتصاد قوی جهانی مفید باشد، در حالی که درجهای از عایق بودن در برابر رویدادهای ریسکی در ماههای آینده را حفظ میکند.»
او پیشنهاد کرد که تقاضای صنعتی قویتر برای نقره به افزایش قیمت این فلز کمک میکند.
او توضیح داد: «دادههای اخیر از ایالات متحده به احتمال بیشتر سناریوی «بدون فرود» - رشد تولید ناخالص داخلی خوشخیم با تورم نزدیک به هدف فدرال رزرو و رشد در / بالاتر از روند - به جای یک «فرود نرم» اشاره کردهاند. "علاوه بر این، ما انتظار داریم که نرخهای بهره پایینتر - به ویژه در چین - شروع به بهبودی متوسط در تولید جهانی کند که به پتانسیل تقاضای صنعتی نقره میافزاید."
به گفته وی: با توجه به استفاده زیاد از آن در بخشهای فناوری و خودروهای الکتریکی، تقاضای ثابت ناشی از تولید LEDها و پنلهای خورشیدی و کاربردهای آن در زمینه پزشکی به دلیل خواص ضد باکتریایی نقره و تقاضای صنعتی "احتمالاً شاهد تقاضای بیشتر برای ETFهای با پشتوانه فیزیکی خواهیم بود. در سمت عرضه، تولید معدن باید در سال 2025 محدود بماند.
او گفت: «بنابراین ما انتظار داریم که قیمتها در سال 2025 به 36-38 دلار در هر اونس برسد و به سرمایهگذاران توصیه میکنیم این فلز را خریداری کنند. کاهش قیمت نقره در هفته گذشته باعث تثبیت 6.2 درصدی آن نسبت به 34.83 دلار در اواخر اکتبر شده است.
علاوه بر این، نسبت قیمت طلا به نقره از پایینترین سطح اخیر یعنی کمی کمتر از 79 به حدود 84 افزایش یافته است. در طی 12 ماه آینده، ما انتظار داریم که این نسبت تا اواسط دهه 70 کاهش یابد، که حاکی از عملکرد بهتر در برابر طلا است. بنابراین ما به سرمایهگذاران توصیه میکنیم که برای مدت طولانی روی نقره بمانند.
✔️ خبر مرتبط: طلا و نقره در بهترین شرایط برای رشد در یک دهه اخیر قرار دارند
تحلیلگران در InvestingHaven حتی نسبت به فلز خاکستری خوشبینتر هستند و میگویند: «نقره در سال 2025 سقف قیمتی را آزمایش میکند و بین سالهای 2026 تا 2027 بالاترین سطح را به ثبت میرساند.» آنها اهداف قیمتی صعودی "50 دلار در سال 2025" و "77 دلار قبل از سال 2028" را ارائه کردند و "پیشبینی اوج نقره تا سال 2030" را به 82 دلار اضافه کردند.
آنها پنج شاخص اصلی را که از این فرضیه حمایت میکنند، برجسته کردند: «طلا باید در یک بازار صعودی تأیید شده یافی بماند. انتظارات تورمی باید به روند صعودی بلندمدت خود احترام بگذارد. EURUSD نمیتواند به شدت پایینتر بیاید. بازار آتی نقره ممکن است تمرکز بیش از حدی را از نظر موقعیت فروش نشان ندهد. و تقاضا برای نقره فیزیکی باید افزایش یابد."
تحلیلگران نوشتند: «در زمان نگارش این مقاله، هر 5 شاخص اصلی صعودی خفیف تا شدید هستند و از یک مورد صعودی ثابت برای نقره در سالهای آینده حمایت میکنند.
با توجه به تغییر اخیر در نسبت طلا به نقره به نفع طلا، آنها خاطرنشان کردند که «شواهد تاریخی نشان میدهد که نسبت طلا به نقره که وارد محدوده 80 تا 100 برابر میشود ممکن است به عنوان سیگنالی برای افزایش قابل توجه قیمت نقره عمل کند. این نسبت نشان میدهد که نقره نسبت به طلا بسیار کمتر از ارزش ذاتی معامله میشود.
آنها همچنین بر «کمبود مداوم نقره در بازار فیزیکی نقره» تأکید کردند، که به گفته آنها «به «وخامت» ادامه میدهد و از فرضیه بازار صعودی نقره حمایت میکند.
آنها خاطرنشان کردند: "کمبود عرضه در سال 2024 برطرف نشد." «در واقع، تعداد فزایندهای از سیگنالها وجود دارد که نشان میدهد کمبود تنها در حال تشدید است. دیر یا زود، کمبود فیزیکی نقره در بازار باید در قیمت نقره منعکس شود.
آنها نوشتند: «همانطور که در نمودار زیر مشاهده میشود، یک الگوی فنجان و دسته غولپیکر روی نمودار نقره در حال شکل گیری است. "به همین دلیل است که نتیجه میگیریم که نقره به عنوان فرصت سرمایه گذاری در این دهه واجد شرایط است."
به گفته آنها: " نمودار قیمت نقره دارای این الگوی برگشت غیرعادی طولانی فنجان و دسته است." "این نشان میدهد که نقره در نهایت به بالاترین قیمت تاریخی (ATH) خواهد رسید و از ATH فعلی فراتر خواهد رفت. در حالی که بسیاری از سرمایهگذاران منتظر هستند تا بازار صعودی نقره شروع به کار کند، ما در حال حاضر اعلام کردهایم که بازار جهانی صعودی نقره در حال حاضر اینجاست!»
نمودارهای نقره همراه با شاخصهای پیشرو قیمت نقره، داستان نقره به شدت صعودی را تایید میکنند.
آنها در پایان میگویند که بازار صعودی نقره ملایم تا وحشیانه در دوره 2025 تا 2030 قابل انتظار است. «همه شاخصهای پیشرو، الگوهای نمودار و پویایی بازار به نفع نقره هستند. نتیجه میگیریم که قیمت نقره همراه با یک یا چند دوره صعودی وحشیانه به افزایش ملایم ادامه خواهد داد.
بیشتر بخوانید:
سهام در وال استریت برای دومین روز متوالی به رکورد جدیدی دست یافت و بازدهی اوراق قرضه کاهش یافت، پس از اینکه فدرال رزرو نرخ بهره را کاهش داد و سرمایهگذاران به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا واکنش نشان دادند.
فدرال رزرو نرخ بهره را ۲۵ نقطه پایه کاهش داد و اعلام کرد که بازار کار به طور کلی کاهش یافته و تورم به سمت هدف ۲٪ حرکت میکند.
شاخص S&P 500 و نزدک هر دو برای دومین روز متوالی به رکورد جدیدی دست یافتند.
شاخص MSCI برای سهام جهانی نیز ۰.۹٪ افزایش یافت و به رکورد جدیدی رسید.
بازدهی اوراق قرضه خزانهداری آمریکا پس از کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو کاهش یافت.
یورو پس از آشفتگی سیاسی در آلمان ۰.۷٪ افزایش یافت.
بانک انگلستان نرخ بهره را ۲۵ نقطه پایه کاهش داد و بانکهای مرکزی نروژ و سوئد نیز جلساتی برگزار کردند.
بیتکوین به رکورد جدیدی دست یافت و طلا ۱.۸٪ افزایش یافت.
نفت نیز پس از فروشهای ناشی از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا افزایش یافت.
بانک سیتی پیشبینی کرده است که دوره دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ میتواند فشار نزولی بر قیمت نفت تا سال ۲۰۲۵ اعمال کند، سیتی پیشبینی
میکند قیمت نفت برنت به طور متوسط ۶۰ دلار در هر بشکه برسد.
سیاستهای ترامپ ممکن است تولید اوپک پلاس را کاهش دهد و تنشهای ژئوپلیتیکی را کاهش دهد. همچنین، سیاستهای ترامپ میتواند تأثیرات مختلطی بر رشد اقتصادی جهانی داشته باشد و رشد تقاضای جهانی نفت را کاهش دهد. با این حال، تأثیر فوری آن بر بازارهای فیزیکی نفت احتمالاً محدود خواهد بود.
قیمت آتی نفت خام وست تگزاس اینترمدیت (WTI) در روز پنجشنبه به ۷۲ دلار در هر بشکه نزدیک شد؛ زیرا سرمایهگذاران به ارزیابی تأثیر احتمالی پیروزی انتخاباتی دونالد ترامپ بر بازارهای نفت ادامه میدهند.
انتظار میرود که دولت ترامپ رشد اقتصادی ایالات متحده را تحریک کرده و مصرف را از طریق هزینههای مالی و کاهش مالیات افزایش دهد و همچنین به نفع تولیدکنندگان نفت آمریکایی باشد، که ممکن است تحریمها علیه تولیدکننده بزرگ ایران را بازبینی کند.
با این حال، نگرانیهایی در مورد تأثیر تعرفههای تجاری ترامپ بر اقتصاد چین وجود دارد که ممکن است تقاضای نفت بزرگترین واردکننده جهان را کاهش دهد.
در همین حال، اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) گزارش داد که موجودیهای نفت خام آمریکا با افزایش ۲.۱ میلیون بشکهای مواجه شده که بیش از پیشبینی ۱.۸ میلیون بشکهای است.
همچنین، پیشبینی میشود طوفان رافائل قبل از رسیدن به سواحل خلیج آمریکا ضعیف شود و تهدید به تولید نفت به ۱.۵۵ میلیون بشکه در روز برسد؛ زیرا طوفان به سمت شرق حرکت میکند.
طلا ستاره درخشان در فضا کامودیتیها بوده است، چرا که قیمتها تا کنون تقریباً 33 درصد در سال جاری افزایش یافته است و نزدیک به رکوردهای اخیر 2800 دلار در هر اونس معامله میشود. با این حال، تحلیلگران بانک جهانی معتقدند که نقره فلز گرانبهایی است که در سال 2025 باید زیرنظر داشت.
بانک جهانی به تازگی پیش بینی به روز شده بازار کامودیتی را منتشر کرده است. در حالی که انتظار میرود طلا به عملکرد بهتر خود در بخش گستردهتر ادامه دهد، آخرین پیشبینیها نشان میدهد که تحلیلگران پیشبینی میکنند تقاضای ضعیفتر در سال آینده تا سال 2026 وجود خواهد داشت.
تحلیلگران در این گزارش میگویند: «تقاضای بانکهای مرکزی و تولید جواهرات که روی هم حدود دو سوم تقاضای جهانی طلا را تشکیل میدهند، احتمالاً در افق پیشبینی به دلیل قیمتهای بیسابقه کاهش مییابد». انتظار میرود قیمت طلا در سال 2024 21% افزایش یابد و حدود 80% بالاتر از میانگین سالهای 2015-2019 در طول دوره پیش بینی شده باقی بماند و در سال 2025 تنها 1% و در سال 2026 3% کاهش یابد.
با این حال، بانک جهانی پتانسیل بیشتری برای نقره میبیند چرا که انتظار دارد تقاضای رو به رشد و عرضه محدود به حمایت از قیمتها کمک کند.
✔️ خبر مرتبط: طلا و نقره در بهترین شرایط برای رشد در یک دهه اخیر قرار دارند
تحلیلگران گفتند: «انتظار میرود تقاضای نقره در افق پیش بینی به طور پیوسته رشد کند که ناشی از استفاده دوگانه مالی و صنعتی آن است». با عقب ماندن رشد عرضه پس از عوامل مثبت برای تقاضا، پیش بینی میشود که قیمت نقره در سال 2025 به میزان 7% و در سال 2026 به میزان 3% افزایش یابد، به دنبال افزایش پیش بینی شده 20 درصدی در سال 2024.
این پیشبینیها در حالی صورت میگیرد که قیمت نقره اخیراً نسبت به طلا پیشی گرفته است. قیمت نقره تا کنون بیش از 35 درصد در سال جاری افزایش یافته است. با این حال، نسبت طلا به نقره نسبتاً بالا باقی میماند و در حال حاضر بالای 84 واحد معامله میشود.
بسیاری از تحلیلگران انتظار دارند که نقره تا سال 2025 عملکرد بهتری از طلا داشته باشد، چرا که در مقایسه با فلز زرد به طور قابل توجهی کمتر از ارزش ذاتی، ارزش گذاری شده است.
بانک جهانی نیز با وجود مشکلات قیمتی امسال نسبت به پلاتین خوشبین است. اگرچه انتظار میرود تقاضا پلاتین در سال آینده با چالشهایی مواجه شود، بانک جهانی با افزایش کسری عرضه، پتانسیل افزایش قیمت را پیشبینی میکند.
تحلیلگران گفتند: «پس از افزایش 4 درصدی مورد انتظار در سال 2024، پیشبینی میشود که قیمت پلاتین در هر دو سال 2025 و 2026 به میزان 5 درصد افزایش یابد که به دلیل کاهش عرضه معدن در میان تولیدکنندگان بزرگ، بهویژه کاهش ظرفیت تولید در آفریقای جنوبی حمایت میشود.
✔️ خبر مرتبط: تقاضا نقره در بخش نظامی: نیروی پنهان محرک رشد قیمت نقره
در حالی که طلا ممکن است در سال آینده عقب بماند، مجموعه فلزات گرانبها به طور کلی، امن در نظر گرفته میشوند. بانک جهانی پیش بینی میکند که قیمت فلزات پایه نسبتاً ثابت در سال آینده و در سال 2026 کاهش یابد.
به گفته تحلیلگران: «پیش بینی میشود که قیمت فلزات پایه در سال آینده قبل از کاهش در سال 2026 تثبیت شود، چرا که رشد عرضه ثابت با رشد تقاضا، از جمله عوامل مثبت ناشی از انتقال انرژی، متعادل میشود.
بانک جهانی نسبت به بخش انرژی نزولی ترین سوگیری را نشان میدهد و پیش بینی میکند که قیمت نفت در سال 2025 به میزان 6 درصد و در سال 2026 به میزان 2 درصد کاهش یابد. اگرچه عدم اطمینان ژئوپلیتیک ممکن است تا حدودی نوسانات بازار را ایجاد کند، تحلیلگران به وضوح ریسک نزولی را برای نفت پیشبینی میکنند.
تشدید طولانی مدت درگیری در خاورمیانه ریسکهای قابل توجهی را برای قیمت انرژی ایجاد میکند. سایر ریسکهای صعودی شامل تولید کمتر از حد انتظار نفت آمریکای شمالی، افزایش رقابت برای محمولههای گاز طبیعی مایع و مصرف پایدار و بالاتر از حد انتظار زغالسنگ و گاز طبیعی در آسیا است. با این حال، ریسکهای نزولی قابل توجهی نیز برای قیمت انرژی وجود دارد، به ویژه کاهش زودتر از حد انتظار کاهش عرضه اوپک پلاس، که میتواند منجر به عرضه فراوان نفت و همچنین رشد اقتصادی ضعیفتر از حد انتظار از جمله در چین شود.
بیشتر بخوانید:
بازارها از منظر اقتصاد کلان
با افزایش احتمال پیروزی کامالا هریس در انتخابات، رقابت به حدی نزدیک شده که نتیجه تقریباً به یک بازی شیر یا خط تبدیل شده است. به نظر میرسد بازارها فرض کردهاند که اشتباهات نظرسنجی در سال ۲۰۲۴ مشابه خطاهای انتخاباتهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ خواهد بود—دورههایی که در آن نتایج نظرسنجی تفاوت چشمگیری با واقعیت داشت.
با این حال، معمولاً پس از شناسایی خطاهای قبلی، نظرسنجیکنندگان مدلهای خود را بیش از حد اصلاح میکنند. این "اصلاح بیش از حد" اغلب باعث میشود که خطاها دوباره به میانگینهای قبلی خود نزدیک شوند. به عبارت دیگر، اگر در گذشته نظرسنجیها تمایل به سمت یک نامزد خاص نشان داده باشند، این بار ممکن است نتایج به سمت نامزد دیگر متمایل شوند، که این تغییر میتواند دقت پیشبینیها را کاهش دهد. چنین حالتی، در صورت وقوع، میتواند به واکنشهای غیرمنتظره و نوسانات شدید در بازارها منجر شود.
این باور که همچنان رأیدهندگانی طرفدار ترامپ وجود دارند که نظر واقعی خود را پنهان میکنند، غیرمنطقی به نظر میرسد. یکی از ویژگیهای مهم انتخابات ۲۰۲۰ این بود که برای اولین بار امکان رصد لحظهای واکنشهای بازار بر اساس نتیجه انتخابات فراهم شد، آن هم از طریق توکن انتخاباتی پلتفرم FTX. در آن زمان، FTX پلتفرمی نوآورانه و جذاب بود که وعده داده بود همه چیز را به توکن تبدیل کند و برای معاملهگران امکان پیشبینی نتایج سیاسی را بهشکلی شفافتر و پویا فراهم آورد.
سم بنکمن-فرید (SBF)، بنیانگذار این پلتفرم، در دنیای ارزهای دیجیتال به عنوان فردی موفق شناخته میشد که توانسته بود با استفاده از استراتژیهای آربیتراژ در بازارهای جهانی ارز دیجیتال، سرمایه اولیه ۱۰ میلیون دلاری خود را به ۱۰ میلیارد دلار تبدیل کند. تصویر زیر اسکرینشاتی است که روز پس از انتخابات ۲۰۲۰ منتشر کرده بودم.
از آن شب تاکنون اتفاقات بسیاری رخ داده است. وقتی به نسخههای قدیمی تحلیلهای هفتگیام مینگرم، گاه با شگفتی درمییابم که شرایط در سالهای گذشته تا چه اندازه با امروز متفاوت یا مشابه بوده است. خاطرات تابستان ۲۰۲۰ بهعنوان دورهای پرالتهاب و مملو از اعتراضات و ناآرامیها در ذهنم نقش بسته است؛ اما یادداشت روزانهام در نوامبر همان سال به من یادآوری میکند که در شب انتخابات، آمریکا برای هر سناریوی بدبینانهای آماده بود.
این هم یادداشت روزانه من در پنجشنبه، ۵ نوامبر ۲۰۲۰:
میتوان گفت از آن زمان تاکنون راه طولانیای را طی کردهایم، اینطور نیست؟
در سال ۲۰۲۰، اوضاع کمی سادهتر بود. ما نتیجه انتخابات را از طریق توکن BIDEN در پلتفرم FTX دنبال میکردیم و تغییرات شاخص نیویورک تایمز را زیر نظر داشتیم. اما اکنون با لغو برخی محدودیتها توسط کمیسیون معاملات آتی کالا یا CFTC، که نهاد نظارتی بازارهای مالی مشتقات در آمریکا است، امکان شرطبندی مستقیم بر سر نتیجه انتخابات فراهم شده است. این روند شاید پیامدهایی برای جامعه داشته باشد، اما ابزارهای جدیدی را برای تحلیل لحظهای انتخابات در اختیار ما میگذارد.
یکی از ابزارهایی که میتوانیم در شب انتخابات از آن استفاده کنیم، پیشبینی زمان اعلام نتایج انتخابات است. این ابزار به ما کمک میکند تا بفهمیم مردم و بازارها انتظار دارند نتیجه انتخابات چه زمانی مشخص شود و چقدر احتمال دارد که اعلام نتایج به تأخیر بیفتد.
در نموداری که در اختیار داریم، مشاهده میکنید که حدود ۸۰ درصد از پیشبینیها نشان میدهند که نتایج انتخابات تا تاریخ ۷ نوامبر اعلام خواهد شد. همچنین، احتمال اینکه نتیجه پس از ۱۱ نوامبر اعلام شود، به تدریج کاهش یافته و تقریباً به صفر میرسد. این نشان میدهد که بیشتر افراد انتظار دارند نتیجه انتخابات به سرعت و بدون تأخیر طولانی مشخص شود.
برای یادآوری، در اینجا زمانهای تأیید نتایج انتخابات آمریکا توسط آسوشیتد پرس (AP) در دورههای گذشته آورده شده است:
ابزار دیگری که احتمالاً در شب انتخابات بسیار مفید خواهد بود، رصد احتمال پیروزی نامزدها در ایالتهای کلیدی است. در واقع، تنها هفت ایالت اصلی وجود دارند که نتیجه آنها میتواند سرنوشت انتخابات را تعیین کند.
در اینجا احتمالات شرطبندی برای هر یک از ایالتهای کلیدی، بر اساس دادههای Kalshi آورده شده است. این ایالتها به دلیل وزن بالای رأیدهی و تأثیر مستقیم بر نتیجه انتخابات، بهعنوان ایالتهای سرنوشتساز شناخته میشوند.
نکته جالب اینجاست که نتایج نظرسنجیها در این ایالتها بسیار نزدیکتر از احتمالات شرطبندی هستند. بسیاری از افراد گمان میکنند که نظرسنجیها، مانند سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰، باز هم همان خطاها را تکرار میکنند. این یعنی فرض عمومی بر این است که نظرسنجیکنندگان همچنان ممکن است از واقعیت دور باشند. اما تاریخ نشان داده که نظرسنجیکنندگان معمولاً پس از دو بار خطا، مدلهای خود را برای کاهش خطاها بهسرعت اصلاح میکنند. به همین دلیل، این بار ممکن است نتایج نظرسنجی به واقعیت نزدیکتر باشد.
از سوی دیگر، خطاهای نظرسنجی در ایالتهای مختلف معمولاً همسو با هم هستند. این بدان معناست که اگر ببینیم نتیجه در یکی از این ایالتها به کدام سمت پیش میرود، میتوانیم پیشبینی اولیهای از جهتگیری کلی رقابت داشته باشیم. البته این خطاها کاملاً به هم مرتبط نیستند، اما گرایشهای مشابهی دارند که میتواند تصویری کلی از نتیجه انتخابات ارائه دهد.
میتوان گفت که احتمالاً نتیجه انتخابات به ایالتهای میشیگان، ویسکانسین و پنسیلوانیا بستگی دارد. اگر کامالا هریس بتواند در هر سه ایالت پیروز شود، احتمالاً کل انتخابات را از آن خود میکند؛ در غیر این صورت، کار او سخت خواهد بود.
در انتخابات ۲۰۲۰، ایالت ویسکانسین در ساعت ۲:۱۶ بعدازظهر چهارشنبه اعلام شد، میشیگان در ساعت ۵:۵۶ بعدازظهر همان روز و پنسیلوانیا تا ۷ نوامبر، ساعت ۱۱:۲۵ شب تأیید نهایی نشد.
من فکر میکنم که کامالا هریس با اختلافی بسیار کم در انتخابات پیروز خواهد شد، و ممکن است چند روز طول بکشد تا نتیجه نهایی اعلام شود. دلیل این تأخیر این است که احتمالاً درخواستهای بازشماری آرا و اعتراض به نتایج انتخاباتی صورت میگیرد، که میتواند فرآیند اعلام نتیجه را طولانیتر کند.
این دیدگاه من بر این اساس است که نظرسنجیها معمولاً خطاهای گذشته خود را بیش از حد اصلاح میکنند. به عبارت ساده، اگر در گذشته نظرسنجیها به نفع یک نامزد خطا کرده باشند، این بار ممکن است در تلاش برای جبران، نتایج را به نفع نامزد دیگر نشان دهند. بنابراین، احتمال دارد که در این نظرسنجیها شانس ترامپ بیشتر از واقعیت نمایش داده شده باشد و احتمالهای شرطبندی نیز دقیق نباشند.
در سوی دیگر، اروپا در وضعیت دشواری قرار گرفته است. شرکت فولکسواگن، یکی از ارکان اصلی صنعت این قاره، با رقابت شدید چینیها دست و پنجه نرم میکند و منطقه یورو نیز شرایطی مشابه کانادا و نیوزیلند دارد: نرخهای بهره واقعی محدودکنندهاند، بازار کار وضعیت نسبتاً خوبی دارد، تورم در حال کاهش است، اما رشد تولید ناخالص داخلی بهطرز ناامیدکنندهای ضعیف است. با این حال، نکته مثبت این است که شاخصهای اقتصادی در اروپا بهبود یافتهاند و برخلاف انتظار، روند مثبتی را نشان میدهند.
با این همه، به نظر میرسد که در حال حاضر مسائل اقتصاد کلان جهانی اهمیت چندانی ندارند. درست است که چین توانسته جلوی خروج سرمایه را بگیرد، اما از طرفی همچنان تمایلی به تقویت اقتصاد نشان نمیدهد. همچنین، اگرچه اوضاع اروپا کمی بهتر شده، اما همچنان وضعیت کلی مطلوب نیست. در حال حاضر، توجه همه معطوف به انتخابات آمریکاست. خبر خوب این است که بهاحتمال زیاد نتیجه انتخابات آمریکا را تا پایان سال جاری خواهیم دانست.
بازار سهام
مهمترین نکته درباره بازار سهام در حال حاضر این است که تقریباً همه سرمایهگذاران خوشبین هستند، و بهندرت چنین سطحی از خوشبینی مشاهده شده است. اما تا این حد از خوشبینی لزوماً نشانه مثبتی نیست؛ در واقع، وقتی تمامی فعالان بازار انتظار رشد سهام را دارند، معمولاً باید نگران بود.
در نموداری که Conference Board از سال ۱۹۸۶ تاکنون ارائه کرده است، از شرکتکنندگان پرسیده میشود که آیا معتقدند قیمت سهام افزایش مییابد یا کاهش مییابد. نتایج کنونی نشان میدهد که سطح خوشبینی به اوج تاریخی خود رسیده است.
پس سؤال اینجاست: با چنین سطح بیسابقهای از خوشبینی در بازار سهام، واقعاً چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ آیا عواملی وجود دارند که از دید ما پنهان ماندهاند؟
برای سومین هفته متوالی، خلاصه بازار سهام، مشابه هفتههای گذشته به شرح زیر است:
همه نسبت به انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ بسیار خوشبین هستند. اما آیا چیزی میتواند این خوشبینی را بهم بزند؟
✔️ بیشتر بخوانید: تأثیر چرخه انتخاباتی ریاستجمهوری آمریکا بر بازار سهام
نرخ بازدهی اوراق قرضه
با کاهش شانس ترامپ و انتشار گزارش ضعیف اشتغال غیر کشاورزی (NFP)، نرخ بازدهی اوراق قرضه همچنان در سطوح بالایی قرار دارد. این شرایط برای سرمایهگذارانی که نسبت به آینده بازار اوراق خوشبین هستند، کمی نگرانکننده است، چرا که توضیح منطقی و مشخصی برای افزایش بازدهی در این وضعیت وجود ندارد. بهطور کلی، حرکات بدون دلیل یا غیرقابل توضیح در بازار اوراق قرضه میتوانند نشانهای از روندی نگرانکننده و مبهم باشند.
با این حال، در شرایط فعلی نیازی نیست به دنبال تحلیل عمیق این نوسانات باشیم، زیرا نتیجه انتخابات مسیر کوتاهمدت بازدهی را تعیین خواهد کرد، نه وضعیت فعلی بازار یا جو روانی حاکم بر آن.
ترسناکترین سناریو این است که کامالا هریس پیروز شود و بازدهی اوراق قرضه ابتدا کاهش یابد و سپس به سرعت افزایش پیدا کند. این وضعیت میتواند برای سرمایهگذارانی که بلافاصله پس از اعلام پیروزی هریس توسط AP در اوراق قرضه سرمایهگذاری کرده یا دلار را فروختهاند، بهسرعت به یک شکست بزرگ تبدیل شود. این یک پیشبینی نیست، اما سناریویی است که برای سرمایهگذاران اوراق قرضه نگرانکننده خواهد بود.
در سایر نقاط جهان، بازارها به وضعیت نسبتاً پایداری رسیدهاند و بیشتر بانکهای مرکزی در مسیرهای قابل پیشبینی حرکت میکنند. نموداری که از ابزار MIPR در بلومبرگ تهیه شده، مسیرهای احتمالی نرخ بهره در کشورهای مختلف را نشان میدهد. چند نکته در این نمودار جلب توجه میکند:
بهطور کلی، بسیاری از کشورها در حال کاهش نرخ بهره هستند، و این موضوع در پیشبینیها و انتظارات بازار منعکس شده است. این روند کاهشی نرخ بهره میتواند تأثیرات مهمی بر بازارهای مالی و تصمیمات سرمایهگذاری داشته باشد.
ارزهای فیات
این هفته بریتانیا بودجه جدید خود را اعلام کرد، و بازار ابتدا به آن واکنش تندی نشان داد، شبیه به واکنش شدیدی که در دوران نخستوزیری لیز تراس رخ داده بود. در آن زمان، طرحهای مالی تراس باعث سقوط شدید ارزش پوند و افزایش بازدهی اوراق قرضه بریتانیا شد، که به دلیل نگرانیهای سرمایهگذاران از بیثباتی اقتصادی، بهسرعت به بحران اقتصادی منجر شد. در بودجه جدید نیز ابتدا بازار انتظار داشت که این سناریو تکرار شود، اما این بار پس از یک واکنش اولیه، پوند بهسرعت بهبود یافت و دوباره ارزش خود را بازیافت.
یکی از دلایلی که این نوع معاملات برای سرمایهگذاران جذاب است، این باور رایج است که هیچ کشوری نمیتواند برای همیشه با کسریهای بزرگ مالی پیش برود، بدون اینکه تأثیری بر نرخ بازدهی اوراق قرضه یا ارزش پول آن کشور بگذارد؛ بهویژه کشورهایی که ارز ذخیره جهانی مانند دلار آمریکا را ندارند. این رویکرد که با عنوان "معاملات انتقامی اوراق قرضه" شناخته میشود، در اصل زمانی رخ میدهد که سرمایهگذاران به دلیل سیاستهای مالی بیپروای یک کشور، تصمیم به فروش اوراق قرضه و ارز آن کشور میگیرند. در سال ۲۰۲۲، این استراتژی موفقیتآمیز بود و به همین دلیل بازار این بار نیز واکنش نشان داد.
در بازارهای توسعهیافته مانند بریتانیا، بهطور معمول زمانی که بازدهی اوراق قرضه بالا میرود، ارزش ارز آن کشور نیز افزایش مییابد. این به این دلیل است که نرخهای بالاتر بازدهی، نشاندهنده انتظارات از رشد اقتصادی قویتر هستند. اما زمانی که فروش اوراق قرضه به دلیل نگرانیهای اعتباری یا ترس از بدهیهای زیاد دولت باشد، این رابطه برعکس عمل میکند و شبیه به رفتار بازارهای نوظهور میشود؛ به این معنا که همزمان هم اوراق قرضه و هم ارز کاهش مییابند.
در نمودار کوتاهمدتی که از بازدهی اوراق قرضه و ارزش پوند در برابر دلار داریم، مشاهده میشود که این دو بهطور معمول باید همسو حرکت کنند، اما با توجه به شرایط خاص اقتصادی بریتانیا و واکنشهای بازار، این نوسانات در مواقعی همراستا نیستند.
در نتیجه، جفتارز پوند-دلار (GBP/USD) از ۱.۲۹۸۰ به ۱.۲۸۴۰ کاهش یافت، حتی با اینکه بازدهی اوراق قرضه بریتانیا در حال افزایش بود. این همان استراتژی معروف معامله انتقامی اوراق قرضه است؛ یعنی زمانی که سرمایهگذاران، به دلیل نگرانی از سیاستهای مالی، هم اوراق قرضه و هم ارز را به فروش میرسانند. با این حال، این واکنش فقط چند ساعت دوام آورد و پس از آن پوند دوباره تقویت شد و تقریباً تمام این کاهش را جبران کرد. همچنان پرسشهایی در مورد پایداری مالی بریتانیا باقی است، اما معمولاً بازار بهصورت "واکنش سریع و تحلیل در آینده" عمل میکند، به این معنا که ابتدا بر اساس خبرها و رویدادها واکنش نشان میدهد و سپس در فرصتی دیگر به ارزیابی و بررسی دقیقتر میپردازد.
در همین حال، ارزش دلار آمریکا نیز این هفته کمی کاهش یافت، اما پس از انتشار گزارش اشتغال NFP، دوباره بهسرعت تقویت شد. برخلاف بازدهی اوراق قرضه که در بالاترین سطح خود قرار دارد، دلار همچنان در محدوده میانی خود نوسان میکند. نمودار شاخص دلار (Dollar Index) در ماه گذشته نشان میدهد که دلار در این بازه زمانی تقریباً در یک سطح ثابت باقی مانده است.
در حال حاضر، برآورد بازار این است که در صورت پیروزی ترامپ، ارزش دلار حدود ۱.۵٪ افزایش خواهد یافت، در حالی که پیروزی کامالا هریس احتمالاً به کاهش حدود ۲٪ در ارزش دلار منجر خواهد شد.
✔️ بیشتر بخوانید: تأثیرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بر نوسانات قیمت طلا
ارزهای دیجیتال
این هفته بازار کریپتو رشد چشمگیری داشت و تقریباً به همان سطح عملکرد شاخص نزدک رسید؛ هر دو بازار به رکوردهای تاریخی خود نزدیک شدهاند، اما هنوز کمی پایینتر از آن قرار دارند. این روند نشان میدهد که علاقه به ارزهای دیجیتال همچنان بسیار بالاست و سرمایهگذاران بسیاری به آینده این بازار امیدوارند.
مایکل سیلور، یکی از شخصیتهای برجسته و مشتاق در دنیای کریپتو، طی سالهای گذشته بارها مبالغ زیادی بیتکوین خریداری کرده است. او که تاکنون میلیاردها دلار در بیتکوین سرمایهگذاری کرده، اخیراً از برنامهای خبر داده که در آن قصد دارد طی سه سال آینده، ۴۲ میلیارد دلار دیگر بیتکوین بخرد. این رقم بسیار بزرگی است و نشان میدهد که او باور قویای به ارزش بلندمدت بیتکوین دارد.
برای درک بهتر این رقم بزرگ، خوب است بدانید که ارزش کل بازار شرکت او، مایکرواستراتژی، تنها ۵۰ میلیارد دلار است و درآمد سالانه این شرکت حدود ۴۰۰ میلیون دلار. به عبارتی، سیلور تصمیم گرفته تا بخش بزرگی از داراییهای شرکت خود را صرف خرید بیتکوین کند، که یک ریسک بزرگ محسوب میشود اما برای کسانی که به ارزش آینده بیتکوین باور دارند، فرصتی جذاب به حساب میآید.
این فعالیتها و سرمایهگذاریهای بزرگ بر نرخ مبادله اتریوم به بیتکوین (ETH/BTC) فشار وارد کردهاند، به این معنا که بیتکوین نسبت به اتریوم عملکرد بهتری دارد. این وضعیت ما را به یاد نکتهای میاندازد: در هر حوزهای، دارایی اولیه یا اصلی—که به آن OG (مخفف Original Gangster) میگویند—معمولاً مطمئنترین گزینه برای سرمایهگذاری است.
برای مثال:
به عبارت دیگر، اولین بودن اغلب به معنای بهترین بودن است، زیرا داراییهای اولیه مزیت طبیعی و تاریخی نسبت به رقبا و موارد بعدی دارند. این اصل در مورد بیتکوین نیز صدق میکند؛ بیتکوین بهعنوان اولین ارز دیجیتال، جایگاه ویژهای دارد و نسبت به سایر ارزهای دیجیتال از اعتبار و پذیرش بیشتری برخوردار است.
در این میان، اتریوم با رقابت بیشتری از سوی سایر ارزهای دیجیتال مواجه است، در حالی که بیتکوین تقریباً در جایگاهی بدون رقیب قرار دارد. رشد اخیر قیمت بیتکوین عمدتاً به دلیل حجم بالای جریانهای سرمایهای است که وارد این بازار شده است. از طرف دیگر، اتریوم به دلیل رقابت در فضای ارزهای دیجیتال چالش بیشتری در جذب سرمایهگذاران دارد.
انتخابات پیش رو در آمریکا احتمالاً بر ارزهای دیجیتال تأثیر کمتری نسبت به بازارهای مالی سنتی خواهد داشت، اما اگر کامالا هریس پیروز شود، ممکن است شاهد افت قابلتوجهی در بازار کریپتو باشیم، زیرا برخی سرمایهگذاران ممکن است نسبت به آینده این داراییها احتیاط بیشتری نشان دهند.
کامودیتیها
این هفته اتفاق جالبی افتاد؛ برادرم، که اصولاً به بازارهای مالی علاقهمند نیست و به ندرت در این باره از من سوالی میپرسد، پیامی فرستاد که نشان میداد حتی افرادی که از بازارها دور هستند، توجهشان به طلا جلب شده است. این نشانهای است که نشان میدهد علاقه به طلا در حال افزایش است.
در همین حین، بانکهای بزرگ نیز کنفرانسهای مختلفی درباره طلا برگزار میکنند. یکی از این کنفرانسها با عنوان "آیا طلا سرمایهگذاری ایمنتری نسبت به اوراق قرضه است؟" قرار است برگزار شود و تحلیلهایی درباره دلایل خوشبینی به بازار طلا ارائه دهد. حتی مجله The Economist، که معمولاً به موضوعات قدیمی نمیپردازد، این هفته چهار مقاله در مورد طلا منتشر کرده است. این حجم از توجه معمولاً زمانی رخ میدهد که شاخص RSI هفتگی طلا به بالاترین سطح چند سال اخیر خود رسیده باشد، که دقیقاً شرایط کنونی است.
در این وضعیت، میتوان به قانون Betteridge اشاره کرد که میگوید سرخطهای خبری که به شکل سوالی مطرح میشوند، معمولاً پاسخشان "خیر" است. به عبارتی، این حجم از توجه رسانهها و تحلیلگران به طلا ممکن است نشان دهد که بازار در حال اشباع است. با این وجود، در حالی که طلا در طول سال ۴۰٪ افزایش یافته، شرطبندی روی کاهش قیمت آن ترسناک به نظر میرسد؛ اما اغلب، معاملات ترسناک، همانهایی هستند که میتوانند جذاب و سودآور باشند.
اگر واقعاً مصمم هستید که روی کاهش قیمت طلا شرطبندی کنید، شاید به جای آن بهتر باشد نقره بفروشید. نقره به دلیل اینکه خریداران خرد بیشتری در بازار آن فعالیت میکنند و بانکهای مرکزی حمایتی از آن ندارند، نسبت به طلا نوسانات بیشتری دارد و برای این نوع معاملات مناسبتر است.
البته این یک توصیه سرمایهگذاری نیست، اما اگر به دنبال فرصتهای کوتاهمدت هستید، شاید بازار نقره به شما گزینههای بهتری برای فروش ارائه دهد.
در بحبوحه مازاد عرضه نفت که احتمالاً حتی اثرات قیمتی درگیری گستردهتر در خاورمیانه را محدود میکند، بانک جهانی روز سه شنبه اعلام کرد که قیمت جهانی کامودیتیها در سال 2025 به پایینترین حد پنج ساله خود سقوط خواهد کرد.
این بانک در جدیدترین چشم انداز بازار کامودیتی (CMO) خود اعلام کرد که با وجود این کاهش، قیمت کلی کامودیتیها 30 درصد بالاتر از پنج سال قبل از همه گیری ویروس کرونا باقی خواهد ماند.
در حالی که پیشبینی قیمتها در هر کامودیتی متفاوت است، یکی از عوامل اصلی کاهش کلی، بهبود شرایط عرضه است.
بانک جهانی اعلام کرد، انتظار میرود عرضه جهانی نفت در سال آینده به طور متوسط 1.2 میلیون بشکه در روز از تقاضا فراتر رود، مازادی که قبلاً تنها دو بار از آن فراتر رفته است - در طول تعطیلیهای مرتبط با بیماری همه گیری ویروس کرونا در سال 2020 و سقوط قیمت نفت در سال 1998. به گفته این بانک مازاد عرضه جدید تا حدی منعکس کننده تغییر عمده در چین است، جایی که تقاضای نفت از سال 2023 در بحبوحه کاهش تولید صنعتی و افزایش فروش خودروهای برقی و کامیون هایی که با گاز طبیعی مایع (LNG) کار میکنند، اساساً یکنواخت بوده است.
✔️ خبر مرتبط: واردات نفت خام آمریکا از عربستان سعودی در هفته گذشته به کمترین میزان خود از ژانویه 2021 رسیده است
علاوه بر این، انتظار میرود چندین کشور که بخشی از سازمان کشورهای صادرکننده نفت یا متحدان آن (اوپک پلاس) نیستند، تولید نفت خود را افزایش دهند. خود اوپک پلاس ظرفیت مازاد قابل توجهی را حفظ میکند که بالغ بر 7 میلیون بشکه در روز است که تقریباً دو برابر مقدار آن در آستانه همهگیری ویروس کرونا در سال 2019 است.
در چشم انداز بازار کامودیتی اعلام شد که از سال 2024 تا 2026، پیشبینی میشود قیمتهای جهانی کامودیتیها تقریباً 10 درصد کاهش یابد. قیمتهای جهانی مواد غذایی در سال جاری 9 درصد و در سال 2025 تا 4 درصد کاهش خواهد یافت. این امر همچنان باعث میشود قیمت مواد غذایی تقریباً 25 درصد بالاتر از سطح متوسط از سال 2015 تا 2019 باشد.
انتظار میرود قیمت انرژی در سال 2025 6 درصد و در سال 2026 تا 2 درصد کاهش یابد. کاهش قیمت مواد غذایی و انرژی باید کنترل تورم را برای بانکهای مرکزی آسانتر کند. با این حال، تشدید درگیریهای مسلحانه میتواند با ایجاد اختلال در عرضه انرژی و افزایش قیمت مواد غذایی و انرژی، این تلاش را پیچیده کند.
✔️ خبر مرتبط: سقف تاریخی جدید طلا در سایه عدمقطعیت انتخابات آمریکا
در طول سال گذشته، درگیری در خاورمیانه نوسانات قابل توجهی را در قیمت نفت به ارمغان آورده است - به ویژه به دلیل نگرانیها مبنی بر اینکه در صورت تشدید درگیری، زیرساختهای نفت و گاز تولیدکنندگان عمده کامودیتی آسیب ببینند.
با فرض تشدید نشدن درگیری، انتظار میرود میانگین سالانه قیمت نفت خام برنت در سال 2025 به پایینترین سطح 4 ساله 73 دلاری برسد که از 80 دلار در هر بشکه در سال جاری کمتر است.
اما این گزارش همچنین ارزیابی میکند که در صورت تشدید درگیری چه اتفاقی میافتد، بهویژه اگر منجر به کاهش 2 درصدی یا 2 میلیون بشکهای عرضه جهانی نفت تا پایان سال جاری شود مقیاسی از اختلال که با جنگ داخلی لیبی در سال 2011 و جنگ عراق در سال 2003 رخ داد.. اگر اختلالی مشابه تکرار شود، قیمت برنت در ابتدا به شدت افزایش مییابد و به اوج 92 دلار در هر بشکه میرسد.
بیشتر بخوانید:
تولید نفت و گاز آمریکا تحت ریاستجمهوری جو بایدن به رکوردهای جدیدی رسیده است و نتیجه انتخابات آمریکا احتمالاً تأثیر زیادی بر کالاهایی مانند انرژی در کوتاهمدت نخواهد داشت. تحلیلگران Capital Economics معتقدند که نتیجه انتخابات آمریکا تأثیر قابلتوجهی بر بیشتر قیمتهای کالاها در چند ماه آینده نخواهد داشت.
در عوض، تفاوت دیدگاههای نامزدها در مورد انتشار گازهای گلخانهای خودروها، صادرات گاز طبیعی مایع (LNG) و موضع سیاست خارجی در قبال ایران میتواند بر قیمتهای نفت و گاز در پنج سال آینده تأثیر بگذارد.
تولید نفت و گاز آمریکا تحت ریاستجمهوری بایدن به رکوردهای جدیدی رسیده است و کامالا هریس هیچ برنامهای برای تنظیم بیشتر این بخش نسبت به بایدن اعلام نکرده است.
در حالی که تصور میشود ترامپ سعی خواهد کرد یارانههای خودروهای الکتریکی را حذف کند یا استانداردهای انتشار گازهای گلخانهای خودروها را تضعیف کند و در نتیجه تقاضای نفت آمریکا را افزایش دهد، دوستی ترامپ با مدیرعامل تسلا، ایلان ماسک، نشان میدهد که وضعیت موجود ممکن است حفظ شود و ناوگان خودروهای آمریکا به تدریج کارآمدتر شود؛ زیرا فروش خودروهای الکتریکی و هیبریدی افزایش مییابد.
مدیرعامل بریتیش پترولیوم اعلام کرده که تقاضای نفت زمانی به نرخهای رشد عادی بازخواهد گشت که چین محرکهای اقتصادی را معرفی کند.
در حالی که تقاضا برای نفت دلسردکننده است و محدودیتهای عرضه از سوی بزرگترین صادرکننده نفت خام جهان ادامه دارد، کاهش قیمت نفت خام، درآمد صادراتی نفت عربستان سعودی را در ماه اوت به پایینترین سطح در بیش از سه سال گذشته رسانده است.
دادههای اداره کل آمار پادشاه در روز پنجشنبه نشان داد، ارزش صادرات نفت عربستان سعودی در اوت 2024 به 17.4 میلیارد دلار (65.3 میلیارد ریال سعودی) رسید که 15.5% نسبت به 20.6 میلیارد دلار (77.3 میلیارد ریال) در اوت 2023 کاهش داشته است.
بر اساس برآوردهای بلومبرگ، درآمدهای صادرات نفت اوت 2024 نیز نسبت به ژوئیه 6 درصد کاهش یافته و به پایینترین سطح خود در هر ماه از ژوئن 2021 رسید.
با تشدید نگرانیها در مورد تقاضای جهانی نفت، به ویژه در چین، قیمت نفت در ماه اوت و بیشتر ماه سپتامبر کاهش یافت. برنت در اوایل اکتبر با شعلهور شدن درگیریهای ایران و اسرائیل، برای مدت کوتاهی به بالای 80 دلار در هر بشکه رسید و سپس به 75 دلار در هر بشکه کاهش یافت.
✔️ خبر مرتبط: عربستان سعودی و روسیه به دنبال راه های جدیدی برای تقویت اقتصاد خود هستند
دادههای آماری نشان میدهد که از آنجایی که قیمتها در ماه اوت در پایینترین سطح 70 دلار قرار داشتند، درآمدهای صادرات نفت عربستان سعودی و همچنین صادرات کلی تجارت کالاها آسیب دیدند.
صادرات کالا در اوت 2024 نسبت به اوت 2023 به میزان 9.8% کاهش یافت که در نتیجه کاهش 15.5 درصدی صادرات نفت بود. در نتیجه، درصد صادرات نفت از کل صادرات از 75.1 درصد در اوت 2023 به 70.3% در اوت 2024 کاهش یافته است.
در صورتی که اوپک پلاس به تعهد فعلی خود مبنی بر شروع لغو کاهش تولیدان در دسامبر پایبند باشد، در سال آینده، اقتصاد عربستان و درآمدهای صادرات نفت این کشور بهبود خواهند یافت.
نظرسنجی رویترز از اقتصاددانان در اوایل این هفته نشان داد که اقتصاد عربستان سعودی در سال آینده 4.4% رشد خواهد کرد چرا که اوپک پلاس قرار است کاهش تولید نفت خود را لغو کند.
بیشتر بخوانید:
گزارش GDP آمریکا (به صورت فصلی) در روز ۳۰ اکتبر منتشر میشود.
نشست بانک مرکزی ژاپن در روز ۳۱ اکتبر، که پیشبینی میشود نرخ بهره را بدون تغییر نگه دارد.
داده PCE آمریکا در روز ۳۱ اکتبر منتشر خواهد شد.
نرخ بیکاری و اشتغال آمریکا در روز ۱ نوامبر منتشر میشود.
فدرال رزرو وارد دوره سکوت پیش از نشست FOMC در ۶ و ۷ نوامبر میشود.
شرکتهای بزرگ نفتی مثل Exxon، Chevron، Shell، TotalEnergies و BP پیشبینی میشود که کاهش ۱۲ درصدی سود در مقایسه با سهماهه دوم را گزارش دهند
گزارشات مالی:
حدود ۲۰٪ از شرکتهای S&P 500 گزارش مالی خود را منتشر خواهند کرد.
شرکتهای Google، AMD، Paypal، VISA، MCD، Snap، Reddit، BP در روز ۲۹ اکتبر.
شرکتهای Coinbase، MicroStrategy، Robinhood، Microsoft، Meta در روز ۳۰ اکتبر.
شرکتهای Apple، Amazon، Intel، Uber، Roblox، Block، Shell در روز ۳۱ اکتبر.
شرکتهای Exxon و Chevron در روز ۱ نوامبر.
بلومبرگ گزارش داد که پس از حمله اسرائیل به اهداف ایرانی، احتمالاً فشار ناشی از جنگ بر قیمت نفت کاهش خواهد یافت. همانطور که در گذشته نیز دیده شده، بازار متوجه میشود که بدترین سناریوها محقق نشدهاند.
در حملات اخیر، اسرائیل فقط به سایتهای نظامی حمله کرده و به تأسیسات نفتی یا هستهای ایران حمله نکرده است. رسانههای دولتی ایران این حملات را «ضعیف» خواندهاند.
روایت افزایشی قیمت نفت بر این اساس بود که اسرائیل به تأسیسات انرژی ایران حمله کند و ایران با حمله به میادین نفتی در خلیج فارس واکنش نشان دهد.
اما این اتفاقات رخ نداده است. روابط تغییر یافته ایران و عربستان سعودی نیز احتمال حملات ایران به همسایگانش را کاهش داده است.
عربستان سعودی نیز این حملات را محکوم کرده و به نظر میرسد که به دنبال دور ماندن از درگیریها است.
بانک سیتی (Citi) پیشبینی قیمت نفت برنت برای سهماهه چهارم سال ۲۰۲۴ را از ۷۴ دلار به ۷۰ دلار در هر بشکه کاهش داده است. دلیل این کاهش، کاهش نگرانیها در مورد عرضه نفت است. سیتی همچنین پیشبینی قیمت نفت برنت در ماههای آینده را به ۷۰ دلار کاهش داده و اعلام کرده که اقدام نظامی اخیر اسرائیل احتمالاً تأثیری بر عرضه نفت نخواهد داشت.
بازارهای مالی از منظر اقتصاد کلان
سرمایهها همچنان به سمت ایالات متحده سرازیر میشوند؛ بازدهی رو به رشد اوراق قرضه، جهش بازار سهام و گزارشهای مالی مثبت، به جذب سرمایهگذاران سرعت بخشیده است. شاخص دلار نیز در ۱۵ روز از ۲۰ روز اخیر روند صعودی داشته است. بسیاری از داراییهای کلیدی هم از میانگین متحرک ۲۰۰ روزه خود عبور کردهاند—رخدادی که همزمان در چندین دارایی، معمولاً نشانهای از تغییرات بزرگ یا چرخش در روندهای بازار تلقی میشود. اما در شرایط فعلی، این عبور از میانگین متحرک ۲۰۰ روزه معنای خاصی را القا نمیکند.
افزایش بازدهی و شاخص دلار صرفاً نشاندهنده بازگشت به سطوح پیش از افت ناشی از گزارش اشتغال (NFP) ماه اوت است. اگرچه احتمالاً افزایش شانس ترامپ در انتخابات تا حدی میتواند بر ارزش دلار اثرگذار باشد، اما این روند بیشتر بازتابی از شرایط اقتصادی موجود است. در ابتدا، دادههای اقتصادی آمریکا کاهشی به نظر میرسید، اما این روند متوقف شد. پس از یک دوره کوتاه ضعف در دادههای اقتصادی، اکنون به نظر میرسد که بازار به وضعیت عادی بازگشته است و نشانهای از اتفاقات نگرانکننده در جریان نیست.
✔️ بیشتر بخوانید: همه چیز درباره شاخص دلار و نقش آن در بازار فارکس
شاید نمودارهایی را دیده باشید که رابطه تنگاتنگی بین شانس انتخاب مجدد ترامپ و بازدهی اوراق خزانه را نشان میدهند. این رابطه از نظر اقتصادی منطقی به نظر میرسد، اما باید در نظر داشت که این همبستگی ممکن است به نوعی تصادفی باشد؛ زیرا دادههای اقتصادی بهصورت تصادفی با شانس انتخاب مجدد ترامپ همزمان شدهاند. در واقع، اگر به سایر داراییهایی که انتظار میرود با شانس ترامپ همگام باشند—مانند بیتکوین و جفتارز USD/MXN—نگاه کنید، رابطه خاصی بین آنها مشاهده نخواهید کرد.
آیا افزایش شانس ترامپ بازده اوراق و USDJPY را بالا میبرد؟
بله، احتمالاً افزایش شانس ترامپ در انتخابات تأثیری بر رشد بازده اوراق و USDJPY دارد. اما آیا این عامل اصلی در افزایش بازده اوراق خزانه ایالات متحده است؟ خیر. بازدهها در حال افزایش هستند زیرا اقتصاد آمریکا عملکردی فراتر از انتظارات نشان میدهد. پیشبینی GDPNow بانک فدرال آتلانتا در لحظه نگارش مقاله به سطح بالای ۳.۴ درصد رسیده است. همچنین، تعداد مدعیان بیمه بیکاری به سطوح پیش از طوفان بازگشته و آمار سفارشات کالاهای بادوام نیز فراتر از پیشبینیها اعلام شد که باعث تقویت نتایج قدرتمند شاخص خردهفروشی هفته گذشته شد. بهطور کلی، علیرغم نگرانیهای واقعی از افزایش بدهیها و دادههای ضعیفتر کتاب بژ و گزارشات درآمدی شرکتها، مصرف در آمریکا همچنان قوی است.
سادهترین توضیح برای اینکه چرا رکود هنوز به وقوع نپیوسته این است که نرخهای بهره بالا هنوز به بدهیهای مصرفکنندگان و شرکتهای آمریکایی منتقل نشده است. در واقع، پرداخت بهرههای شرکتی به سطوحی کاهش یافته که از دهه ۱۹۶۰ دیده نشده بود.
شاید این پرداختها در آینده افزایش یابند، اما در حال حاضر در پایینترین حد خود هستند. ترازنامههای شرکتها و مصرفکنندگان آمریکایی در وضعیت بسیار مستحکمی قرار دارند.
شاید یلن هم آرزو داشت که بخشی از بدهیهای فدرال را مانند همتایان بخش خصوصی خود تجدید میکرد!
انتشار گزارش اشتغال غیرکشاورزی (NFP) هفته آینده بسیار حائز اهمیت است، چرا که همچنان بهدنبال نشانههایی از ضعف اقتصادی هستیم. به نظر میرسد که اقتصاد ایالات متحده به یک «تعادل میاندورهای» رسیده است؛ وضعیتی که میتوان آن را حالتی پایدار اما غیرنهایی دانست، مشابه آنچه در سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ مشاهده میشد. در این مرحله، اقتصاد با رشد متعادل و نهچندان سریع، در حالت نسبتاً باثباتی قرار دارد، بیآنکه نشانههای آشکار رکود یا جهش اقتصادی داشته باشد.
چین این هفته کمتر در اخبار مطرح شده، چرا که در حال طی دورهای از تثبیت است. اوضاع اقتصادی چین دیگر در آستانه سقوط قرار ندارد و بهنوعی به کف جدیدی رسیده است. با این حال، سقف رشد اقتصادی و سهم چین در تقویت رشد جهانی همچنان پایین است. اقتصاد چین هنوز در رکودی ناشی از ترازنامههای سنگین قرار دارد و با امتناع از اعلام یک برنامه محرک اقتصادی خاص، توانستهاند انتظارات بیش از حد بازار را تا حدی مهار کنند.
بازار سهام
با نزدیک شدن به انتخابات ایالات متحده، بسیاری از تحلیلگران و سرمایهگذاران دوباره به یاد سال ۲۰۲۰ و گفته جسورانه دیوید پورتنوی میافتند: «سهام همیشه بالا میرود.» پورتنوی در اصل به پدیدهای اشاره داشت که طی آن بازار سهام آمریکا پس از یک رکود یا بحران اقتصادی بهطور مداوم رشد میکند. اگرچه این گفته شاید اغراقآمیز به نظر برسد، اما در آن زمان به طرز جالبی درست از آب درآمد. اکنون نیز، بهعنوان یکی از سادهترین استراتژیها، برخی اعتقاد دارند که با پیروزی ترامپ در انتخابات، خرید سهام حرکت هوشمندانهای خواهد بود. با این حال، چنین راهبردی شاید کمی سطحی به نظر برسد، چرا که بسیاری از عوامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیرگذارند.
به هر صورت، هنوز ۶ روز معاملاتی تا انتخابات باقی مانده است، و اگر شاخص S&P بهطور پیوسته با نرخ ۰.۵ درصد در روز رشد کند—که البته اتفاقی دور از ذهن نیست، اما معمول هم نیست—شاخص S&P500 میتواند تا زمان انتخابات به سطح بالای ۶۰۰۰ برسد. این موضوع نشاندهنده شرایطی است که در آن رشد روزانه کوچک اما مستمر، به سود مرکب منجر میشود و باعث جهش قابلتوجه شاخص قبل از این رویداد مهم میگردد.
با نزدیک شدن به انتخابات، خیلیها از این دوره بهعنوان "مهمترین انتخابات تاریخ" یاد میکنند؛ اما این اصطلاح، اگر به گذشته نگاهی بیندازیم، چندان تازه نیست و تقریباً در هر دوره انتخابات به نوعی شنیده شده است. این نگرش در روانشناسی به "زمانمحوری" یا chronocentrism معروف است؛ یعنی تصور اینکه دورهای که در آن زندگی میکنیم، بهنوعی مهمتر یا تأثیرگذارتر از دورههای گذشته یا حتی آینده است. این نوع از تأکید بر اهمیت دوره حاضر، شاید بیشتر از تأثیر واقعی هر رویداد نشأت بگیرد.
برای مثال، روزنامه نیویورک تایمز در سال ۱۸۶۴ و در اوج جنگ داخلی، انتخابات میان لینکلن و مککللان را مهمترین انتخابات در تاریخ آمریکا خواند. در انتخابات ۱۸۸۸ نیز همین روزنامه نوشت که آمریکا در آستانه یکی از مهمترین انتخابات خود قرار دارد. این رویکرد در طول سالها تکرار شده است، مانند انتخابات ۱۹۷۶ میان فورد و کارتر، که در آن رئیسجمهور وقت، فورد، آن را یکی از حیاتیترین انتخابات تاریخ توصیف کرد.
این نوع تاکیدها گاهی به جملات جالبی هم منجر شده است. برای مثال، ادی ودر، خواننده گروه موسیقی راک Pearl Jam، در سال ۲۰۰۴ طی انتخابات بوش و کری گفت: «این چهارمین انتخابات ریاستجمهوری است که گروه ما در آن مشارکت دارد و احساس میکنیم که این مهمترین انتخابات زندگیمان است.» این جمله نوعی شور و اشتیاق ویژه برای این دوره انتخابات را نشان میدهد که حتی گروههای موسیقی هم، به دلایل مختلف، به آن پیوسته بودند. بههمین ترتیب، سیاستمداران و چهرههای عمومی بارها از این نوع عبارات استفاده کردهاند.
اما شایدبهتر است این موضوعات را بیش از حد بزرگ نکنیم. خیلی وقتها هر دورهای در لحظه خود، بیش از حد بزرگ و مهم جلوه داده میشود و در گذر زمان، اهمیتش به تعادل بیشتری میرسد.
اگر در معاملات آپشنهای سهام فعالیت دارید و هنوز پوزیشنی در DJT با سررسید ۱۵ نوامبر نگرفتهاید، شاید فرصت خوبی را از دست میدهید! این آپشنها در حال حاضر نوسانات بالایی دارند (حدود ۲۶۵ واحد نوسان)، که نشان میدهد احتمال تغییرات قیمتی زیاد و فرصت سودآوری بیشتری وجود دارد. برای مقایسه، نوسانات انویدیا حدود ۵۰ و نوسانات ضمنی اپل در حدود ۲۸ است؛ یعنی DJT با نوسانات بالای خود میتواند گزینه جذابتری برای معاملهگران آپشن باشد.
پس چرا از این فرصت استفاده نکنید و کمی هیجان به معاملات خود اضافه نکنید؟
Trump Media and Technology Group (DJT)، شرکتی است که توسط دونالد ترامپ برای ایجاد جایگزینی مستقل در حوزه رسانههای اجتماعی تأسیس شده و پلتفرم Truth Social را ارائه میدهد. این پلتفرم با هدف حمایت از آزادی بیان و فراهمکردن فضایی برای تبادل نظرات ایجاد شده است. نزدیکی به انتخابات و توجه رسانهای بالا، معمولاً DJT را به داراییای پرنوسان تبدیل میکند، زیرا تغییرات سیاسی و توجه سرمایهگذاران تأثیر مستقیمی بر ارزش آن میگذارند. این ویژگی DJT را به داراییای جذاب برای معاملهگرانی تبدیل میکند که به دنبال فرصتهای کوتاهمدت با نوسانات زیاد هستند.)
و... نیازی به تغییر خلاصه بازار سهام هفته گذشته نیست:
همه نسبت به انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ بسیار خوشبین هستند. اما آیا چیزی میتواند این خوشبینی را از بین ببرد؟
بازدهی اوراق قرضه
هفته گذشته خبر مهم در بازار اوراق قرضه، جهش بازدهی اوراق در ایالات متحده بود، بهویژه با توجه به اقدامات دو بانک مرکزی کانادا و اروپا برای اتخاذ سیاستهای تسهیلگرایانه. تیف مکلم، رئیس بانک مرکزی کانادا، نرخ بهره را ۰.۵ درصد کاهش داد، حتی در شرایطی که فدرال رزرو آمریکا احتمالاً به جای کاهشهای بزرگ، تصمیم دارد بهتدریج و با احتیاط بیشتری نرخها را تنظیم کند.
در حال حاضر، نرخ بهره خنثی در کانادا—یعنی نرخی که بهطور طبیعی اقتصاد را به تعادل میرساند—بین ۲.۲۵٪ تا ۳.۲۵٪ برآورد میشود. با این حال، بازارها پیشبینی میکنند که این نرخ تا آوریل ۲۰۲۵ به ۲.۹٪ کاهش یابد؛ پیشبینیای که نظر بسیاری را به خود جلب کرده است.
البته بانک مرکزی کانادا میتواند در سیاستگذاری خود اندکی مستقلتر عمل کند و نرخها را زودتر یا دیرتر از فدرال رزرو تغییر دهد؛ اما وابستگی اقتصادی عمیق بین آمریکا و کانادا همچنان بهعنوان یک عامل مهم در تصمیمگیریها باقی مانده است.
شایان توجه است که حدود نیمی از جمعیت کانادا به لحاظ جغرافیایی جنوبتر از شهر سیاتل آمریکا زندگی میکنند، که نشاندهنده پیوستگی بالای اقتصادی و فرهنگی این دو کشور است.
(شهر سیاتل در ایالت واشنگتن، در شمال غربی آمریکا و نزدیک مرز کانادا قرار دارد. با این حال، شهرهای بزرگ کانادا، مانند تورنتو، ونکوور و مونترال، بهطور جغرافیایی جنوبتر از سیاتل واقع شدهاند. در واقع، حدود نیمی از جمعیت کانادا در نواحی جنوبی کشور و در فاصله نزدیک به مرز آمریکا زندگی میکنند، که این موقعیت جغرافیایی به ارتباط اقتصادی، فرهنگی و تجاری نزدیکتری میان دو کشور کمک کرده است. این ارتباط جغرافیایی باعث میشود تحولات اقتصادی آمریکا بهطور مستقیمتر و سریعتر بر اقتصاد کانادا تأثیر بگذارد.)
بنابراین، وقتی شکاف بازدهی اوراق قرضه بین دو کشور به این اندازه میرسد، جایی برای تأمل دقیقتر باقی میماند. بهطور تاریخی، تفاوت بازدهی اوراق آمریکا و کانادا بهندرت از ۱٪ فراتر رفته است و اکنون دقیقاً در همین محدوده قرار داریم.
از این رو، به سختی میتوان باور کرد که بانک مرکزی کانادا به کاهشهای بزرگ مورد انتظار بازار تن بدهد. تنها در صورتی نرخ بهره این کشور تا آوریل ۲۰۲۵ به زیر ۳٪ خواهد رسید که اقتصاد آمریکا به رکود شدیدی دچار شود؛ در غیر این صورت، قدرت اقتصادی آمریکا بهطور طبیعی بر دادههای کانادا تأثیر خواهد گذاشت. اقتصاد کانادا نیز احتمالاً به روند کند رشد خود ادامه خواهد داد، با نرخ رشد پایین اما یک بازار کار نسبتاً باثبات.
✔️ بیشتر بخوانید: بانک مرکزی چگونه بر بازار فارکس تاثیر میگذارد؟
ارزهای فیات
بازار فارکس همچنان به عنوان یک بازار رِنج عمل میکند و تلاش برای کاهش ارزش دلار آمریکا نیز در ماه سپتامبر بهطور قاطع توسط فعالان بازار از بین رفت. نمودار شاخص دلار (DXY) در دو سال اخیر بهخوبی نشان میدهد که این شاخص در یک بازه رِنج یا بدون روند خاص قرار دارد و به نوعی دستخوش نوسانات شده است.
این نمودار فرصتی عالی برای بررسی دو نکته مهم در تحلیل تکنیکال است:
وقتی برای معاملات خود از RSI روزانه یا میانگینهای متحرک استفاده میکنید، در واقع فرض کردهاید که بازار در آینده یا بهصورت رِنج خواهد بود یا به سمت یک روند مشخص حرکت خواهد کرد. هر چه بازار به سمت رونددار بودن حرکت کند، میانگینهای متحرک، کارایی بیشتری خواهند داشت، و در عین حال، اگر بازار همچنان در محدوده رِنج بماند، استفاده از RSI ممکن است معاملهگر را به اشتباه، وادار به خرید یا فروش در سقف یا کف کند.
طی ده روز آینده، برای علاقهمندان به معاملات فارکس، تقویمی پر از رویدادهای مهم در پیش است. حدود ۲۷۰ ساعت تا شب انتخابات باقی مانده است، و پیش از آن هفتهای پر از رویدادهای کلیدی شامل نشست بانک مرکزی ژاپن (BOJ)، بودجه بریتانیا، شاخص تورم مصرفکننده (CPI) سوئیس و گزارش اشتغال آمریکا قرار دارد. شاید بهتر باشد این آخر هفته کمی زودتر استراحت کنید تا از روز دوشنبه برای پیگیری این رویدادهای مهم آمادگی بیشتری داشته باشید.
نشست بانک مرکزی ژاپن احتمالاً به نتیجهای بدون تغییر خواهد انجامید، اما همین عدم انتظار، توجه را به خود جلب میکند؛ چراکه اگر اتفاق غیرمنتظرهای رخ دهد، میتواند بازار را تحتتأثیر قرار دهد.
بازار ارز دیجیتال
بر اساس دادههای جالبی که در توییتر توسط کاربری به نام bitcoindata21 منتشر شده، نکات جدیدی درباره ارزهای دیجیتال به چشم میخورد.
قبل از هرچیز بد نیست به شما بگویم که من هرگز توییتر را X، فیسبوک را Meta و Aberdeen را ABRDN نمینامم. خب برخی چیزها بهتر است که تغییر نکنند.
رابطه بین اقبال عمومی و ارزهای دیجیتال امری شناختهشده است. هر چه یک دارایی ریسک بالاتری داشته باشد، ارزش ذاتی کمتری دارد و در نتیجه، توجه مردم و سرمایهگذاران تأثیر بیشتری بر قیمت آن میگذارد. در این زمینه، داراییهای پرریسکی مانند آلتکوینها، میماستاکها و حتی سهام DJT Equity که به توجه عمومی وابسته هستند، همگی از این قاعده پیروی میکنند؛ این داراییها به خریداران جدید نیاز دارند تا سرمایهگذاران قبلی بتوانند داراییهای خود را با قیمتهای بالاتر بفروشند.
یک نکته جالب در دادهها این است که در ماه ژوئن، توجه و احساسات مثبت نسبت به بازار کریپتو به شدت افزایش یافت، اما قیمتها تقریباً ثابت ماندند. اکنون که علاقه مردم کمتر شده است، قیمتها همچنان در سطح بالایی قرار دارند. معنای دقیق این وضعیت شاید روشن نباشد، اما قطعاً قابل توجه است.
در حال حاضر، توییتر مملو از تبلیغات آلتکوینها شده است. البته الگوریتم توییتر برای نمایش محتوا، معیارهای دیگری را هم در نظر میگیرد و لزوماً بازتابدهنده علایق واقعی کاربران نیست؛ بنابراین، به نظر میرسد نمیتوان بهطور کامل به احساسات توییتر در مورد ارزهای دیجیتال اعتماد کرد. در این وضعیت، همه داراییهای پروسیکلی مانند ارزهای دیجیتال، شیتکوینها، DJT، شاخص S&P500، سهام گروه Mag7، MSTR و TSLA در یک شرایط خوشبینانه قرار دارند. به نظر میرسد که بازار در یک "حباب کوچک" قرار گرفته است و شاید تا انتخابات این شرایط ادامه داشته باشد. البته انتخابات پیشرو میتواند تأثیر مهمی بر بازارها، بهویژه داراییهای پرریسک داشته باشد.
در مورد ارزهای دیجیتال کمی تردید وجود دارد؛ از یک طرف عملکرد آنها خوب به نظر میرسد، اما به سقف تاریخی خود نرسیدهاند. مثلاً قیمت اتریوم در حال حاضر حدود ۲۵۰۰ دلار است، در حالی که بالاترین رکورد آن بیشتر از ۴۸۰۰ دلار بوده—یعنی هنوز عملکرد درخشانی نسبت به سایر داراییها نشان نمیدهد.
و حالا یک خبر جدید به نقل از والاستریت ژورنال هم در این زمینه منتشر شده:
آمریکا در حال تحقیق درباره تتر بهخاطر تخلفات مربوط به تحریمها و پولشویی است.
کامودیتیها
شاخص قدرت نسبی (RSI) هفتگی طلا به ۸۲ رسیده است، که نشاندهنده اشباع خرید و هیجان بالا در بازار است. چنین سطح بالایی معمولاً با اصلاح قیمت یا دورهای از تثبیت همراه است؛ در واقع، در دفعات قبلی که RSI به بالای ۸۰ رسیده بود، بازار دو بار افت قیمت شدیدی تجربه کرد و دو دوره تثبیت چند هفتهای را نیز پشت سر گذاشت.
اگر از جمله افرادی هستید که سکههای طلای Maple Leafs در اختیار دارید، شاید فروش کال آپشن روی آنها استراتژی خوبی باشد تا از این شرایط بهرهبرداری کنید. به بیان دیگر، این استراتژی میتواند سود شما را از شرایط اشباع بازار افزایش دهد.
کمتر چیزی در دنیا به اندازه سکههای طلای کانادایی زیباست.
اگر زمانی به اتاوا سفر کردید، پیشنهاد میکنم از تور عمومی ضرابخانه سلطنتی کانادا دیدن کنید. این تور تجربهای جالبتر از آن چیزی است که شاید تصور کنید، و میتوانید از نزدیک شاهد تولید زنده این سکههای زیبا باشید.
منبع: Spectramarkets.com نویسنده: Brent Donnelly
یک نقطه عطف بزرگ در بیش از دو سال و نیم جنگ روسیه و اوکراین در حال رخ دادن است. روسیه در حال نزدیک شدن به تصرف یک دارایی صنعتی حیاتی است: یک معدن زغال سنگ اوکراین که سنگ بنای صنعت فولاد این کشور است.
این تاسیسات که در سال 1990 افتتاح شد، متعلق به شرکت اوکراینی متاینوست (Metinvest) است که بزرگترین معدن اوکراین برای تولید زغال سنگ کک است. این تاسیسات در نزدیکی روستا اوداچن (Udachne)، در حدود 10 کیلومتری غرب شهر پوکرووسک (Pokvrosk) قرار دارد، که خود یک مرکز اصلی تامین کالا در استان دونتسک اوکراین است. بر اساس آخرین گزارشها، ارتش روسیه در 8 تا 12 کیلومتری شرق پوکروفسک قرار دارد. خطوط دفاعی قبلاً در غرب پوکروفسک حفر شده است، بنابراین واحدهای اوکراینی در صورت سقوط پوکرووسک، مواضعی خواهند داشت که میتوانند دوباره به آنجا برگردند.
آندری بوزاروف، تحلیلگر در مصاحبه با The Economist خاطرنشان کرد که روسها برای حذف این معدن از معادله اقتصادی اوکراین مجبور نیستند آن را واقعاً اشغال کنند: آنها میتوانند این کار را با قطع برق آن یا تخریب جاده اصلی که برای حمل محصول به سمت غرب استفاده میشود، انجام دهند.
فولاد یکی از صنایع اصلی اوکراین است که حدود یک سوم صادرات را قبل از حمله روسیه به خود اختصاص داده بود. در آن زمان، اوکراین در رتبه چهاردهم تولید فولاد جهانی قرار داشت. اوکراین تا سال گذشته به رتبه 24 سقوط کرده بود. امسال متاینوست انتظار داشت 5.3 میلیون تن زغال سنگ در معدن نزدیک پوکرووسک کشف کند.
✔️ خبر مرتبط: افزایش صادرات فولاد اوکراین با دسترسی به بازار اتحادیه اروپا
الکساندر کالنکوف، رئیس گروه لابی صنعت فلزات و معادن اوکراین، پیامدهایی را برای صنعت فولاد این کشور وقتی که این معدن تحت کنترل روسیه قرار گیرد، توضیح داد و به رویترز گفت که میتواند تولید فولاد پیشبینیشده در سال 2025 را تا 80 درصد کاهش دهد:
"ما میتوانیم تا پایان سال 7.5 میلیون تن فولاد تولید کنیم و برای سال آینده، پیشبینی افزایش تولید به بیش از 10 میلیون تن را داشتیم، اما اگر پوکرووسک را از دست بدهیم، به 2 - 3 میلیون تن کاهش خواهیم داشت."
مسئله صرفاً تغییر اوکراین به واردات کننده زغال سنگ ککسازی با استفاده خاص نیست. آناتولی استاروویت، رئیس انجمن کک اوکراین به رویترز گفت: «ما نمیدانیم در صورت تصرف پوکرووسک از کجا باید زغالسنگ تهیه کنیم. ورود آن با واردات دشوار است. امروز وارد کردن آن از طریق دریا چندان آسان نیست.» دلیلش این است که بنادر اوکراین به سمت صادرات گرایش دارند، البته اگر ریسکهای نظامی را در نظر نگیریم.
از دست رفتن این دارایی صنعتی حیاتی اوکراین تنها باعث تسریع فزاینده مذاکره جنگ نیابتی خونین به رهبری ایالات متحده با روسیه خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
در تاریخ ۲۵ اکتبر ۲۰۲۴، بازارهای مالی ایالات متحده و اروپا تحت تأثیر عوامل متعددی قرار داشتند که به بررسی آنها میپردازیم.
بازار سهام ایالات متحده:
آتیهای بورس ایالات متحده نشاندهنده افزایش قیمتها در بازار وال استریت هستند. سرمایهگذاران بهدلیل افزایش هزینههای استقراض که پیشتر بر اعتماد بازار تأثیر منفی گذاشته بود، بیتوجهی کردهاند. قراردادهای مربوط به شاخص S&P 500 حدود ۰.۲ درصد افزایش یافته و این موضوع نشان میدهد که ممکن است این شاخص از اولین کاهش هفتگی خود در هفت هفته گذشته بازگردد. در همین حال، بازدهی اوراق خزانهداری برای دومین روز متوالی کاهش یافته و بازدهی ۱۰ ساله این هفته حدود یکدهم درصد افزایش یافته است.
تاجران به دادههای اقتصادی ایالات متحده در هفته آینده، بهویژه گزارش ماهانه اشتغال، توجه دارند. این گزارش میتواند نشانههای جدیدی درباره میزان کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو ارائه دهد. برخی اقتصاددانان پیشبینی میکنند که در صورت پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ۵ نوامبر، بازار سهام ممکن است افزایش یابد. با این حال، دیگران نگران هستند که این نتیجه میتواند به افزایش تورم و محدود شدن نرخ کاهش فدرال رزرو منجر شود.
وضعیت بازار اروپا
در اروپا، پس از گزارشهای ناامیدکننده از شرکتهایی نظیر تولیدکننده کنیاک فرانسوی رمی کنترو و گروه مرسدس بنز، شاخص Stoxx 600 تقریباً بدون تغییر باقی ماند. انتظار میرود که سهامهای منطقهای این هفته ۱.۲ درصد کاهش یابند. این وضعیت بهطور مستقیم تحت تأثیر عملکرد ضعیف شرکتهای بزرگ اروپایی قرار دارد.
تحولات بازار نفت
پس از دو روز کاهش، قیمتهای نفت دوباره به روند صعودی خود ادامه دادند. تاجران به تحولات ژئوپولیتیکی خاورمیانه و پیشبینیهای عرضه توجه دارند. این تغییرات میتواند بر قیمت نفت و همچنین بر بازارهای مالی تأثیرگذار باشد.
بازار سهام استرالیا در نیمهروز شاهد بهبود بود، زیرا سرمایهگذاران به رغم گزارشهای ناامیدکننده برخی از بزرگترین نامها، از جمله Newmont، Reece و Brambles، به معاملات خود ادامه دادند. شاخص S&P/ASX 200 پس از سپری کردن صبحی کاهشی، با ۱۰ واحد افزایش به ۸۲۳۳ رسید. بانکها، از جمله بانک Commonwealth با رشد ۱.۲ درصد، نقش مهمی در این افزایش داشتند.
در همین حال، سهام شرکتهای معدنی طلا مانند Newmont با افت ۷.۵ درصد به ۸۰.۷۹ دلار استرالیا و Fortescue با کاهش ۱.۶ درصد به ۱۹.۴۵ دلار استرالیا مواجه شدند. این در حالی بود که Newmont نتوانست انتظارات وال استریت را برآورده کند و هزینههای افزایش یافته Fortescue باعث نگرانی سرمایهگذاران شد.
در بازارهای آمریکا، شاخص داو جونز ۱ درصد، S&P 500 با ۰.۹ درصد و نزدک ۱.۶ درصد کاهش یافتند. سهامهای مگا-کپ مانند Nvidia و Apple به ترتیب نزدیک به ۳ درصد و ۲.۲ درصد کاهش یافتند، زیرا سفارشات آیفون ۱۶ حدود ۱۰ میلیون واحد کاهش یافته است. سهامهای فناوری در بورس استرالیا نیز ۲ درصد کاهش داشتند.
قیمت نفت پس از خبر افزایش غیرمنتظره موجودی نفت خام آمریکا و تلاشهای دولت بایدن برای تضمین آتشبس در خاورمیانه ثابت ماند. قیمت طلا نیز از رکورد خود کاهش یافت.
در مجموع، بازار سهام استرالیا علیرغم چالشهای موجود، با افزایش مواجه شد، اما همچنان تحت تأثیر گزارشهای اقتصادی و شرایط جهانی قرار دارد.
بازارهای نفت مانند گذشته نیستند و دو تا از بزرگترین تولیدکنندگان این کامودیتی در جهان تحت فشار هستند.
قیمت نفت در سال جاری تا حد زیادی کاهش یافته است چرا که چین - بزرگترین واردکننده نفت جهان - در یک رکود اقتصادی طولانی مدت قرار دارد. رونق عظیم تولید نفت آمریکا در 15 سال گذشته نیز قیمتها را پایین نگه داشته است.
اکنون عربستان سعودی و روسیه هر دو در تلاش هستند تا اقتصاد خود را به دور از انرژی که به ترتیب حدود 40 و 20 درصد از تولید ناخالص داخلی آنها را تشکیل میدهد، متنوع سازی کنند.
ابیشور پراکاش، بنیانگذار Geopolitical Business، یک شرکت مشاوره استراتژی در تورنتو، به بیزنس اینسایدر گفت: با این تغییر، عربستان سعودی و روسیه در تلاش هستند تا موتورهای اقتصادی ایجاد کنند که بتواند آنها را برای چندین دهه حفظ کند.
جهت گیری مجدد در بحبوحه آنچه که پراکاش آن را «ناهمسویی ژئوپلیتیکی» مینامد، حتی با چشم انداز اختلال در عرضه صورت میگیرد.
تانکرها در حال بارگیری نفت خام در پایانه های روسیه
او گفت: "واقعیت این است که عرضه نفت خاورمیانه در قلب هدف سیاستی ژئوپلیتیک است." یک رفت و برگشت بالقوه بین اسرائیل و ایران، که به طور فزایندهای محتمل است، اکوسیستم انرژی منطقه را جذب خواهد کرد.»
✔️ خبر مرتبط: گلدمن ساکس: قیمت نفت در سال ۲۰۲۵ به میانگین ۷۶ دلار میرسد
اما امسال، بازارها تا حد زیادی از نگرانیهای عرضه ناشی از مناقشه خاورمیانه دوری کردهاند - یک گسست از تاریخ، چرا که مشکلات منطقهای به طور سنتی قیمتها را بالاتر میبرد.
دور شدن از نفت
عربستان سعودی و روسیه در سال گذشته به عنوان دومین تولیدکننده بزرگ نفت جهان، پس از آمریکا، برابری کردند. هر کدام 11% از عرضه نفت جهان را به خود اختصاص دادند.
در حالی که عربستان سعودی و روسیه همچنان بزرگترین صادرکنندگان نفت در جهان هستند، ایالات متحده - که در سال 2023 رکورد محمولههای نفتی را به ثبت رساند - به سرعت در حال تبدیل شدن به یک رقیب برای سهم بازار است.
در سال 2016، عربستان سعودی طرح بزرگ چشم انداز 2030 خود را برای تبدیل اقتصاد وابسته به نفت خود به اقتصادی متنوعتر که شامل گردشگری و ورزش به عنوان ستونهای اصلی رشد میشود، اجرا کرد.
اخیراً عربستان نشان داده است که از قیمت پایین نفت ناامید شده است. فایننشال تایمز اواخر ماه گذشته گزارش داد که این کشور از قیمت 100 دلار در هر بشکه چشم پوشی میکند و آماده افزایش تولید نفت است.
میانگین محموله های چهار هفته ای نفت خام از روسیه بر اساس مقصد (2022-2024)
این بدان معناست که عربستان سعودی به جای هدف قرار دادن حاشیه سود بالاتر از طریق محدود کردن تولید، به دنبال جذب سهم بیشتری از بازار است.
روسیه همچنین ابراز تمایل کرده که اتکا به صادرات نفت را متوقف کند.
آنتون سیلوانوف، وزیر دارایی روسیه، در اوایل این ماه به سرویس عربی رویترز گفت: «ما به سمت کاهش سهم درآمدهای بیثبات و کاهش وابستگی روسیه به نفت و گاز به نفع تقویت اقتصاد داخلی خود حرکت میکنیم».
✔️ خبر مرتبط: سیاستهای نفتی عربستان: کلید کاهش قدرت نظامی روسیه
او مشخص نکرد که روسیه چگونه اقتصاد داخلی خود را تقویت خواهد کرد.
روسیه در حال حاضر تجارت خود را به سمت شرق برای مقابله با تحریمهای غرب پیش میبرد. عربستان سعودی نیز به دنبال فروش نفت بیشتر به کشورهای در حال توسعه است که استفاده از وسایل نقلیه الکتریکی آنها از چین و غرب عقب است.
در گزارش ژوئن آژانس بینالمللی انرژی آمده است: انتظار میرود اقتصادهای نوظهور آسیا تقاضای جهانی نفت را در بقیه دهه افزایش دهند چرا که انتظار میرود مصرف جهان از 101.7 میلیون بشکه در روز در سال 2023 به 105.6 میلیون بشکه در روز تا سال 2030 افزایش یابد.
قیمتها، انرژی های تجدیدپذیر و ایالات متحده همگی نقش دارند
با وجود تنشهای ژئوپلیتیکی در خاورمیانه، قیمت نفت افزایش نیافته است.
مطمئناً در صورت بدتر شدن مسائل در خاورمیانه، قیمت نفت همچنان ممکن است افزایش یابد.
چندین جهش قیمتی وجود داشته است - مانند اوایل اکتبر به دلیل نگرانی از احتمال حمله به تاسیسات نفتی ایران و در ماه اوت به دلیل تنشها در خاورمیانه - اما آنها کوتاه مدت بودند. قیمت نفت هفته گذشته پس از کاهش نگرانیها حدود 7 درصد کاهش یافت.
معاملات آتی نفت برنت، معیار بینالمللی، تا به امروز حدود 4 درصد کاهش داشته و به حدود 74 دلار در هر بشکه رسیده و قیمتهای آتی وست تگزاس اینترمدیت آمریکا تا کنون با 1.3 درصد کاهش در سال جاری به حدود 70 دلار در هر بشکه رسیده است.
✔️ خبر مرتبط: نوسانات قیمت نفت: از خاورمیانه تا معاملات جهانی
یکی از عوامل کلیدی در روند قیمتها از ایالات متحده میآید که طی 15 سال گذشته در بحبوحه رونق شیل شاهد افزایش قابل توجهی در تولید نفت بوده است.
متیو هوبر، استاد دانشگاه سیراکیوز که در زمینه انرژی، اعلام کرد که ایالات متحده، عربستان سعودی را از نقش خود به عنوان یک تولیدکننده خارج کرده است.
هوبر افزود: "من فکر میکنم ایالات متحده اکنون از این نقش سبقت گرفته است، و چون ما در خاورمیانه نیستیم، درگیری ژئوپلیتیکی در آنجا تاثیر کمتری دارد."
نقش انرژیهای تجدیدپذیر
هوبر گفت: «افزایش استقبال از خودروهای الکتریکی در چین - و احتمالاً یا در نهایت در ایالات متحده و اروپا - به این معنی است که ما به زودی به "پیک تقاضا" برای نفت خواهیم رسید." همیشه ایده خوبی است که اقتصاد خود را به دور از نفت متنوع سازی کنیم، اما اکنون بیش از هر زمان دیگری به این مسئله نیاز است.
نقش اوپک
پویایی در حال تغییر نفت همچنین مسئله دیرینه نفوذ و ارتباط اوپک را تشدید میکند. این گروه تولیدکننده نفت به رهبری عربستان سعودی حدود 30 درصد از تولید جهانی نفت خام را به خود اختصاص داده است.
هوبر گفت: "این اتفاق در چرخهها رخ میدهد. این اتفاقها به وضوح در دهه 1970 دیده شدند، زمانی که آنها توانستند تقریباً به تنهایی قیمتها را افزایش دهند."
وی با اشاره به رونق نفت شیل آمریکا به عنوان جدیدترین نمونه، افزود: «اما مشکل این است که وقتی قیمت نفت افزایش مییابد، شرکتهای نفتی به سمت نفت موقتی سودآور حرکت میکنند».
اوپک همچنین با شکافهایی در درون اعضای خود که دارای اولویتهای رقابتی هستند، مواجه است.
پراکاش از Geopolitical Business گفت: سوال بزرگ اکنون این است که آیا اعضای اوپک همه از نظر اهداف نفتی همسو هستند یا خیر.
اگر دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا برنده ریاست جمهوری آمریکا شود، میتواند تولید نفت و گاز داخلی را افزایش دهد.
پراکاش گفت: «اگر اوپک نتواند همه را دور هم جمع کند و اعضا راه جداگانه خود را طی کنند، منجر به دو قطبی شدن بیشتر خاورمیانه خواهد شد.»
وی افزود: «به جای انرژی که منطقه را به هم نزدیک کند، مانند گذشته، انرژی همراه با ژئوپلیتیک میتواند خاورمیانه را تکه تکه کند».
بیشتر بخوانید:
نقره سرانجام پس از ماهها که تحت الشعاع رکورد قیمتی طلا و اوجهای جدیدی قیمتی آن قرار گرفته بود، در حال حاضر بالای 34 دلار معامله میشود. یک منبع پنهان تقاضا میتواند در آینده نه چندان دور، نقره را به بالاترین حد خود برساند.
همانطور که توسط جروزالم پست گزارش شده است، کاربردهای نقره در لوازم الکترونیکی مصرفی و انرژی های تجدیدپذیر به طور گسترده پوشش داده شده است، اما کاربردهای آن در حوزههای مخفی فناوری نظامی و هوافضا کمتر مورد بحث قرار گرفته است.
در این گزارش آمده است: «تحلیلهای اخیر نشان میدهد که استفاده نظامی از نقره ممکن است به طور قابلتوجهی بیشتر از هر دسته صنعتی دیگر، از جمله بخش الکترونیک، پنلهای خورشیدی و تقاضای سرمایهگذاری باشد.» " این اطلاعات که توسط کارشناسان بازار نقره ارائه شده است، سؤالات مهمی را در مورد شفافیت دادههای تقاضای نقره و تأثیر بالقوه آن بر قیمتهای آتی نقره ایجاد میکند.
در حالی که بانکهای مرکزی و مدیران داراییهای بزرگ مرتباً در مورد موجودی، خرید و فروش نقره گزارش میدهند، این گزارش خاطرنشان میکند که «پنج سازمان دولتی ایالات متحده، از جمله وزارت دفاع، وزارت انرژی، وزارت کشور، و سازمان زمینشناسی ایالات متحده، از سال 1995 تا 1996 به طور جمعی گزارش در مورد موجودیهای نقره را متوقف کردهاند.
با توجه به محرمانه بودن این عملیات و این فرض که چنین پیشرفتهایی تحت پوشش «پروژههای سیاه» رخ دادهاند، بسیاری از جامعه فلزات گرانبها نسبت به دادههای دولتی در مورد استفاده از فلز خاکستری محتاط هستند.
✔️ خبر مرتبط: نقش مس در تعیین قیمت نقره
این موارد شامل کاربرد نقره در ایجاد راکت و موشک، بمب و گلوله، جتهای جنگنده، ماهوارهها، تانکها و زیردریاییها، اژدرها، عینکهای دید در شب، دستگاههای ارتباطی، سیستمهای رادار، فناوری فضایی و فناوری هستهای میشود.
همانطور که اغلب توسط اندی شکتمن، کارشناس مشهور در بازار فلزات گرانبها و مصاحبهکننده همیشگی با کیتکو نیوز نقل میشود، 500 اونس نقره در نوک هر موشک کروز تاماهاک (tomahawk) وجود دارد، اما کل مقدار استفاده شده توسط وزارت دفاع هرگز گزارش نشده است. این نشان میدهد که تقاضا برای کاربردهای دفاعی میتواند بسیار بیشتر از آن چیزی باشد که تصور میشود.
در این گزارش آمده است: «تقاضای پنهان نظامی برای نقره به طور بالقوه میتواند از کاربردهای صنعتی پیشی بگیرد، چرا که در طول زمان در پیشرفت فناوری تحولاتی داشتیم». تشدید تنشهای ژئوپلیتیکی و درگیریهای احتمالی ممکن است این افزایش را بیشتر کند و نقش نقره در کاربردهای نظامی را به طور فزایندهای قابل توجه کند. این تغییر میتواند تأثیر قابل توجهی بر کل بازار نقره داشته باشد و به طور بالقوه بر قیمتها و پویایی عرضه تأثیر بگذارد.
برخی از خواص نقره که آن را به ویژه برای مصارف نظامی جذاب میکند عبارتند از رسانایی، خواص ضد میکروبی، مقاومت در برابر خوردگی، انعکاس پذیری و هدایت حرارتی آن هستند.
آنها افزودند: "توجه به این مسئله مهم است که تقاضای نظامی برای نقره محرمانه است و اطلاعات عمومی محدودی در مورد کاربردهای خاص نقره در تجهیزات نظامی در دسترس است." با این حال، موارد ذکر شده در بالا احتمالاً یکی از مهمترین عوامل افزایش تقاضای نظامی برای نقره هستند.
وقتی این موارد با کاربردهای صنعتی شناخته شده - که شامل انرژی خورشیدی و فُتوولتائیک (photovoltaics)، کاربردهای پزشکی، عکاسی، آلیاژهای لحیم کاری، فن آوری باتری، نیمه هادیها، صفحه نمایش لمسی و تصفیه آب - ترکیب شود - تحلیلگران استدلال میکنند که قیمت نقره میتواند در سالهای آینده افزایش قابل توجهی داشته باشد.
آنها خاطرنشان کردند: «استفادههای صنعتی بیش از نیمی از تقاضای سالانه نقره در سراسر جهان را در پنج سال گذشته تشکیل میدهد». بزرگترین مصرف کنندگان برای کاربردهای صنعتی شامل ایالات متحده، کانادا، چین، هند، ژاپن، کره جنوبی، آلمان و روسیه هستند.
با وابستگی شدید ایالات متحده به واردات نقره، واردات 6500 میلیون تن نقره در سال 2021 که در حال حاضر 79 درصد نقره خود را از منابع خارجی دریافت میکند - از جمله 47% از مکزیک و 23% از کانادا بین سالهای 2017 تا 2020 - بسیاری آن را مشکوک میدانند که در این گزارش اشاره نشده است. نقره بهطور آشکار در فهرستهای رسمی مواد حیاتی که توسط وزارت انرژی ایالات متحده و سازمان زمینشناسی ایالات متحده در سال 2022 منتشر شده بود، وجود نداشت.
آنها افزودند: « این غیبت بحثهایی را برانگیخته است، چرا که اهمیت استراتژیک نقره در صنایع مختلف همچنان در حال رشد است و تقاضا در سطح جهانی افزایش مییابد.
در این گزارش آمده است: «با کاربردهای حیاتی نقره و رشد تقاضای صنعتی، بسیاری از کارشناسان این سوال را مطرح میکنند که آیا حذف آن ممکن است نیاز به ارزیابی مجدد داشته باشد یا خیر.
در واقع، این موضوع در ماههای اخیر به طور فزایندهای برجسته شده است، چرا که چندین کشور نقره را به عنوان یک فلز مهم استراتژیک قلمداد کردند.
✔️ خبر مرتبط: فراز و نشیب های جهانی: نگاهی به آیندهی طلا و نقره در سال 2025!
همانطور که قبلاً توسط کیتکو نیوز گزارش شده بود، یک نسخه پیش نویس از بودجه فدرال روسیه نشان میدهد که دولت روسیه به دنبال گسترش داراییهای خود به منظور گنجاندن فلزات گروه نقره و پلاتین است.
وزارت دارایی در مقالهای توسط اینترفاکس، که از روسی به انگلیسی ترجمه شده است، اعلام کرد: "تشکیل ذخایر فلزات گرانبهای تصفیه شده به عنوان بخشی از صندوق دولتی روسیه به تضمین بودجه متعادل فدرال و توسعه اقتصادی پایدار و همچنین رفع نیازهای صنعتی فدراسیون روسیه در مواقع اضطراری کمک میکند."
طبق گزارشی از رسانههای چینی، این اولین بار است که روسیه به صراحت نقره را به عنوان یکی از داراییهای ذخیره خود در برنامه بودجه خود ذکر میکند، که نشان میدهد نقره در حال شروع به اشغال جایگاه مهمی در برنامهریزی ذخایر استراتژیک روسیه است. روسیه که یک نیروگاه انرژی است، تأثیر قابل توجهی بر قیمت منابع جهانی دارد. با توجه به شرایط متلاطم بینالمللی کنونی و انتظارات قویتر برای تورم در آینده، کشورهای دیگر نیز ممکن است از این روند پیروی کنند که بدون شک تقاضای زیادی برای فلزات گرانبها ایجاد خواهد کرد.
این گزارش میافزاید که در حالی که «نقره، پلاتین و پالادیوم در دورههای تاریخی به شدت کم ارزش بودهاند» و «اگرچه تأثیر کوتاه مدت آن بر بازار قابل توجه نیست، اما از منظر بلندمدت سه تا پنج ساله، این داراییهایی که به شدت کمتر از ارزش ذاتی ارزشگذاری شدهاند، ارزش سرمایهگذاری بیشتری دارند.
در مورد نشست جاری بریکس و گزارشهایی که نشان میدهد این بلوک در نظر دارد بریکس پی (Brics Pay) را در پنجشنبه آینده راهاندازی کند، گزارش رسانههای چینی میگوید: «اگر این سیستم پرداخت جدید به داراییهایی مانند طلا و نقره مرتبط شود، ویژگیهای پولی را افزایش میدهد. این داراییهای فلزات گرانبها، در نتیجه باعث افزایش قیمت فلزات گرانبها مانند نقره میشود. (BRICS PAY یا BRICS Pay یک سیستم مکانیزم پیام رسانی غیرمتمرکز و مستقل است که توسط کشورهای عضو بریکس در حال توسعه است.)
✔️ خبر مرتبط: آیا نشست بریکس و انتخابات امریکا باز هم از طلا حمایت خواهد کرد؟
«یکی از دلایلی که روسیه اکنون ذخایری را برای فلزاتی مانند نقره، پلاتین و پالادیوم مستقر میکند این است که همه اینها کاربرد نظامی دارند. از نظر فنی ناشناخته است، اما گفته میشود که اکثر موشکها حاوی 10 تا 20 اونس نقره هستند.
«در یک حرکت خیره کننده، بانک مرکزی روسیه به تازگی اولین بانکی است که در چند وقت اخیر خرید نقره را اعلام کرده است.»
اکنون، روسیه برنامههای خود را برای نقره اعلام کرده است.» حرکت نقره برای تبدیل شدن به بخشی از سیستم پولی جدید جهانی اکنون آغاز شده است و سومین حرکت صعودی را هدایت خواهد کرد.
هم چین و هم هند اقدامات استراتژیک در رابطه با نقره انجام دادهاند، آنچه که برخی پیشنهاد کردهاند حرکتی حسابشده توسط دو کشور بزرگ از نظر جمعیت برای تخلیه ذخایر نقره غرب در پاسخ به سالها سرکوب قیمتها است که بسیاری به آن اشاره میکنند. استفاده از نقره در کاربردهای نظامی به عنوان انگیزهای برای تلاشهای ایالات متحده برای حفظ قیمت آن در سطوح پایینتر است.
در مورد پیامدها برای بازار نقره، این گزارش پیشنهاد میکند که "ترکیب تقاضای نظامی قابل توجه و کاربردهای صنعتی متنوع میتواند پیامدهای عمیقی برای بازار نقره داشته باشد."
✔️ خبر مرتبط: جدال غرب و شرق بر سر طلا: فرصت های سرمایهگذاری جدید
آنها گفتند: "با تقاضای قابل توجهی از هر دو بخش نظامی و صنعتی، بازار نقره ممکن است با عرضه کمتر از آنچه قبلا تصور میشد، مواجه شود." در حالی که آگاهی از تقاضای کل افزایش مییابد، میتواند قیمت نقره را افزایش دهد. اهمیت استراتژیک نقره در کاربردهای نظامی و صنعتی ممکن است منجر به افزایش علاقه دولت به تامین منابع شود. سوالاتی در مورد صحت و کامل بودن دادههای رسمی تقاضای نقره مطرح میشود.
در این گزارش آمده است: «اهمیت استراتژیک واقعی نقره در کاربردهای نظامی و صنعتی ممکن است بسیار بیشتر از آن باشد که عموماً به آن اذعان میشود و آن را به منبعی حیاتی برای امنیت ملی، پیشرفت فناوری و رشد صنعتی تبدیل میکند». تأثیر متقابل بین تقاضای نظامی، کاربردهای صنعتی و علاقه سرمایه گذاری احتمالاً آینده بازار نقره را شکل خواهد داد و به طور بالقوه منجر به ارزش گذاری مجدد این فلز همه کاره و ضروری خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
گلدمن ساکس در گزارش اخیر خود پیشبینی کرده است که قیمت نفت در سال ۲۰۲۵ به طور متوسط به ۷۶ دلار در هر بشکه خواهد رسید. این پیشبینی براساس یک اضافهتولید متوسط در بازار نفت بوده است. همچنین، گلدمن ساکس بیان کرده که اگرچه ریسکهای نزولی بیشتر هستند، اما ریسکهای دو طرفه وجود دارد، به ویژه به دلیل ظرفیت مازاد بالای ذخایر و احتمال اعمال تعرفههای جدید وجود دارد.
از طرف دیگر، تنشهای ژئوپلیتیکی به ویژه بین اسرائیل و ایران، میتوانند همچنان به عنوان عاملی برای افزایش ریسکهای عرضه در بازار عمل کنند. گلدمن ساکس اشاره کرده که ظرفیت مازاد بالای اوپک پلاس میتواند به عنوان یک سپر برای این ریسکها عمل کند و تولید نفت ایران نیز بدون اختلال باقی مانده است.
طبق اعلام انجمن جهانی فولاد، چین در سال 2024 کمتر از نیمی از مصرف جهانی فولاد را به خود اختصاص خواهد داد، چرا که افت در بخش املاک و مستغلات این کشور باعث کاهش تقاضا برای این فلز شده است.
پیشبینیهای Worldsteel چشماندازهای متفاوتی را بین چین - که برای دو دهه محرک اصلی رشد تقاضای جهانی بود - و باقی جهان، از جنوب آسیا تا خاورمیانه و آمریکای لاتین نشان میدهد.
سیمون تروت، مدیر اجرایی سنگ آهن در گروه ریوتینتو (Rio Tinto)، بزرگترین تامین کننده مواد تشکیل دهنده فولاد در جهان، روز جمعه در یک سخنرانی در ملبورن گفت: چین از نظر تقاضای فولاد در اوج ساختاری قرار دارد. با وجود رشدی که در چین شاهد بودیم، جهان در 20 سال آینده به فولاد بیشتری نسبت به 30 سال گذشته نیاز خواهد داشت.
✔️ خبر مرتبط: آیا چین قدرت خود را در بازار جهانی فولاد از دست می دهد ؟
ورلد استیل پیشبینی میکند که مصرف چین برای چهارمین سال کاهش در سال 2024 به 869 میلیون تن رسیده است، در حالی که تقاضا در بقیه نقاط جهان 1.2% افزایش یافته و به 882 میلیون تن رسیده است. به گفته این انجمن، سهم چین در سال 2025 بیشتر کاهش خواهد یافت.
این ارقام نشان میدهد که چگونه پایان رونق زیرساختها و املاک چند دهه چین در حال تغییر شکل مصرف فولاد این کشور است. اما آنها همچنین دلیل دیگری برای افزایش شدید صادرات چین در سال جاری به بالاترین حد خود از سال 2016 نشان میدهند: افزایش تقاضا در جاهای دیگر.
به گفته ورلد استیل، بازار هند در سال جاری با رشد 8 درصدی - پس از افزایش 14 درصدی در سال 2023 - به 143 میلیون تن خواهد رسید، در حالی که سایر اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه برای دومین سال متوالی شاهد رشد حدود 7 درصدی خواهند بود.
بقیه کشورهای جهان آخرین بار در سال 2018 از سهم چین از تقاضا پیشی گرفتند. ورلد استیل ریسکهای پیشبینیهای خود را به دلیل رگبار اقدامات محرک اخیر پکن برای حمایت از رشد تأیید کرد و به «احتمال فزاینده مداخله اساسی دولت و حمایت از اقتصاد واقعی اشاره کرد که میتواند تقاضای فولاد چین را در سال 2025 تقویت کند».
چین پس از کاهش نرخ بهره توسط بانک مرکزی در پایان سپتامبر به عنوان بخشی از یک سری اقدامات با هدف احیای رشد اقتصادی، نرخهای وام معیار خود را کاهش داد.
به نظر میرسد معاملهگران داخلی یوان چین نسبت به همتایان فراساحلی خود اطمینان بیشتری دارند که تلاطم ارز در دوره انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده مهار خواهد شد.
پل چان وزیر مالی روز یکشنبه در وبلاگ خود نوشت: هنگ کنگ اقدامات متعددی را با هدف تبدیل شدن به یک مرکز تجارت بین المللی برای طلا و سایر کامودیتیها اجرا خواهد کرد.
بیشتر بخوانید:
امین ناصر، مدیرعامل آرامکو، میگوید این شرکت به مصرف نفت چین بسیار خوشبین است. او به تدابیر محرک اقتصادی دولت و افزایش تقاضای سوخت جت به عنوان نقاط روشن اشاره میکند و پیشبینی میکند که تقاضای جهانی نفت تا سال ۲۰۵۰ به بیش از ۱۰۰ میلیون بشکه در روز برسد.
بلومبرگ نظرات او را گزارش کرده، اما همچنین به تحلیلگرانی اشاره کرده که معتقدند تقاضای چین برای سوختهایی مانند بنزین و دیزل به اوج خود رسیده یا به زودی خواهد رسید، زیرا ناوگان خودروهای مسافری این کشور به سرعت برقی میشود. همچنین، در ماههای اخیر بخشهایی از صنعت کامیونداری چین شاهد افزایش سفارشات برای خودروهای تجاری است که با گاز طبیعی مایع کار میکنند.
در کمپینهای انتخاباتی، دونالد ترامپ، نامزد جمهوریخواه ریاستجمهوری، وعده کاهش هزینههای انرژی برای خانوادههای آمریکایی و تضمین وضعیت «ابر قدرت انرژی» را برای صنعت نفت و گاز داخلی همراه با سیاستهای تجاری حمایتگرایانه داده است.
ترامپ در یک گردهمایی در میشیگان در ماه اوت گفت: «هدف من این است که هزینههای انرژی شما را ظرف 12 ماه پس از روی کار آمدن به نصف کاهش دهم». "ما میتوانیم این کار را انجام دهیم!"
اما برخی نسبت به این مسئله بدبین هستند. روسای جمهور ایالات متحده مطمئناً میتوانند تولید نفت و گاز داخلی را از طریق ابزارهای مختلف سیاستی مانند مقررات و دستورات اجرایی تشویق کنند، اما به سختی میتوانند تعادل بازار را تا حدی تحت تأثیر قرار دهند که به طور معناداری قیمتها را به یک سمت تغییر دهد. تولید نفت ایالات متحده در حال حاضر در بالاترین سطح خود قرار دارد و صادرات سوخت همچنان رکوردهای جدیدی را ثبت میکند - بنابراین حتی اگر مقررات زیست محیطی کاهش یابد یا اجاره نامه برای حفاری نفت تسریع شود، احتمالاً برای آمریکاییها در پمپ بنزین تغییر زیادی نخواهد کرد.
افزایش صادرات آمریکا به اروپا و آسیا
با این حال، پیشنهاد ترامپ برای بازنگری سیاست طولانی مدت تجاری ایالات متحده با افزایش بی رویه تعرفههای وارداتی برای محافظت از مشاغل تولیدی در آمریکا، ریسکی بسیار واقعی برای به دام انداختن میلیونها بشکه نفتی که این کشور هر روز مبادله میکند، به همراه دارد و همواره هزینههای انرژی را برای همه آمریکاییها و صنایع افزایش میدهد. تحمیل طولانی مدت تعرفهها بر سوخت های حیاتی برای اقتصاد ایالات متحده می تواند امنیت ملی را تضعیف کند، پویایی کسب و کار را تضعیف کند و تعداد بازارهایی را که شرکتهای آمریکایی میتوانند در آن رقابت کنند و سود ببرند را کاهش دهد. در حالی که ترامپ به تدوین چشمانداز خود برای اقتصاد و کشور ادامه میدهد، ارزش دارد که نگاهی دیگر به پیامدهای بالقوه «MAGAnomics» برای امنیت انرژی، انعطافپذیری و مقرون به صرفه بودن ایالات متحده بیندازیم. (Maganomics سیاست اقتصادی است که توسط دونالد ترامپ طراحی شده و ثروت و رفاه را برای همه در اولویت قرار میدهد. بر اساس طرح آنها، 0.1 درصد برتر - خانوارهایی که بیش از 4 میلیون دلار در سال درآمد دارند - به طور متوسط حداقل 175000 دلار در سال کاهش مالیات خواهند داشت.)
✔️ خبر مرتبط: ترامپ: تعرفه زیباترین کلمهای است که در فرهنگ لغت وجود دارد
جنگهای تجاری هرگز برای بازارهای انرژی نوید خوبی ندارد. نفت یک کالای جهانی است که به انعطاف پذیری بازارهای بین المللی برای تضمین تخصیص کارآمد عرضه و قیمت شفاف بستگی دارد. ایالات متحده با پیشی گرفتن از عربستان سعودی و روسیه به عنوان بزرگترین تولید کننده نفت جهان در سال 2018، با تبدیل شدن به یک صادرکننده خالص نفت و فرآوردههای نفتی، با تولید روزانه بیش از 13 میلیون بشکه، از مزایای تجارت آزاد بهره میبرد. این امر به طور همزمان امنیت انرژی کشور را تقویت کرده، کسری تجاری را بهبود بخشیده و رشد اقتصادی را تقویت کرده است. صادرات نفت ایالات متحده به کاهش ضربه ناشی از جابجایی عرضه جهانی ناشی از تهاجم روسیه به اوکراین کمک کرده است و در عین حال منابع کافی برای متحدان را برای مقاومت در برابر تهاجمات و فشارهای بیشتر ولادیمیر پوتین فراهم کرده است. با این حال، علیرغم چشم انداز بسیار بهبود یافته انرژی، ایالات متحده همچنان روزانه تقریباً 6.5 میلیون بشکه نفت از بازار جهانی وارد میکند - پارادوکس عجیبی که باعث سردرگمی کسانی میشود که با پیچیدگیهای بازار انرژی ایالات متحده آشنا نیستند.
برای شروع، ایالتهای مصرف کننده عمده بنزین - مانند ایالتهای فلوریدا یا ایالتهای نیوانگلند - فاقد زیرساختهای پالایشی و خط لولهای هستند که آنها را به بقیه کشور متصل کند، به این معنی که آنها باید برای تامین نیازهای تقاضای خود به واردات سوخت متکی باشند. در همین حال، پالایشگاهها در منطقه ساحل خلیج فارس به سمت فرآوری گریدهای نفت خام ترش سنگینی که معمولاً در مکانهایی مانند کانادا، عربستان سعودی و مکزیک یافت میشوند در مقایسه با نفت سبک و شیرین تولید داخل طراحی شدهاند. شکست هیدرولیکی ظرفیت تولید شیل ایالات متحده را افزایش داد، اما از قضا این نوع نفت اشتباهی برای پالایشگاههای آمریکا است. بیشتر نفت جدیدی که تولید میشود باید صادر شود چرا که نگهداری آن برای مصرف داخلی به دلیل این مسائل سازگاری نه اقتصادی است و نه منطقی. (شکست هیدرولیکی (Hydraulic fracturing) یا فرکینگ، یک تکنیک تحریک چاه است که در آن صخره به وسیلهٔ مایع فشردهشده شکسته میشود.)
اگرچه بسیاری از برنامههای سیاست ترامپ هنوز مبهم است، اما این برنامهها در یک زمینه کاملاً واضح هستند: او میخواهد تعرفهها را افزایش دهد - آن هم خیلی زیاد. پس از اینکه وی در ابتدا گفت تعرفهها بر همه کالاهای وارداتی تا 10 درصد افزایش مییابد، اخیراً پیشنهاد کرد که میتوان آنها را به 20 درصد و 60 درصد بر همه کالاهای تولید شده در چین افزایش داد. اگر این اقدام رادیکال جدید اجرا شود، تعرفهها را به سطحی افزایش میدهد که آخرین بار در دهه 1930 مشاهده شد، زمانی که تجارت جهانی تحت فشار سیاستهای حمایتگرایانه اعمالشده در ایالات متحده و واکنش تلافیجویانه تعرفههای اروپاییها کاهش یافت. تکرار چنین سناریویی امروز صدمات سنگینی را به صنعت نفت و گاز ایالات متحده وارد میکند. تعرفههای به این بزرگی بخشی از نفت وارداتی پالایشگاههای ایالات متحده از بازار جهانی، اگر نگوییم تمام آن، را پوشش میدهد. پالایشگاههایی که به نفت وارداتی متکی هستند باید یا مالیات وارداتی جدید بپردازند یا میلیونها دلار سرمایه گذاری کنند تا زیرساختها را ارتقا دهند تا بتوانند به طور موثر انواع نفت خام تولید شده در داخل را پردازش کنند. در هر صورت، هزینههای بیشتر در قالب افزایش قیمت بنزین و گازوئیل به مصرف کننده منتقل میشود.
✔️ خبر مرتبط: ترامپ تهدید به تعرفه ۱۰۰٪ بر کشورهای غیر دلاری میکند
علاوه بر این، تعرفههای بالاتر بر روی نفت وارداتی احتمالاً قیمت نفت خام تولید داخل را افزایش میدهد چرا که قیمت نفت داخلی به همان میزان واردات افزایش مییابد. از نظر قیمت، نسبت واردات مهم نیست، بلکه کل تقاضا برای نفت مهم است. تولیدکنندگان نفت ایالات متحده در صورت رقابت با نفت خام وارداتی با قیمت بالاتر، انگیزه بسیار کمی برای کاهش هزینه تولید خود خواهند داشت. هر چه تعرفهها برای مدت طولانیتری در جای خود باقی بمانند، احتمال اینکه این هزینهها به طور دائم تعبیه شوند، بیشتر میشود. برخی در این صنعت استدلال میکنند که دولت ترامپ میتواند با معافیت کلی تجارت نفت از تعرفههای واردات و مذاکره بر سر توافقهای دوجانبه، ضربه به مصرفکنندگان آمریکایی را کاهش دهد. با این حال، ریسک شکست هرج و مرج در مذاکرات تجاری همچنان بر بازار جهانی نفت تاثیر میگذارد که احتمالاً معاملات سایه را تشویق میکند و منجر به نوسان قیمت میشود.
اگر کشورهای دیگر با اعمال موانع تجاری خود، مانند دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، اقدامات تلافی جویانه انجام دهند، این امر اساساً به منزله مالیات جهانی بر تجارت خواهد بود که صادرات نفت ایالات متحده را برای خریداران خارجی جذاب نمیکند. به طور فرضی، تعرفه تلافی جویانه 60 درصدی بر صادرات نفت آمریکا به چین اساساً به تجارت نفت بین دو کشور بزرگ مصرف کننده نفت جهان پایان میدهد. سپس، هزینههای متفرقه مرتبط با تعرفههای واردات بالاتر مانند سطوح بالا تورم کلی و قیمتهای بالاتر برای تجهیزات تولیدی مورد استفاده برای حفاری نفت، خطوط لوله و حملونقل وجود دارد. نمونهای از این را در سال 2018 دیدیم که کاخ سفید تعرفه 25 درصدی بر فولاد و آلومینیوم وارداتی وضع کرد و تولیدکنندگان آمریکایی بلافاصله هزینههای مرتبط را به مصرف کنندگان منتقل کردند. قیمت بنزین در آن فصل تابستان به بالاترین حد در چهار سال گذشته رسید.
✔️ خبر مرتبط: ترامپ: برای هر خودرویی که از مرز مکزیک عبور میکند، تعرفه صد درصدی اعمال خواهیم کرد
اگرچه تولیدکنندگان نفت ایالات متحده ممکن است از دستور کار مقررات زدایی ترامپ استقبال کنند، اما این مسئله به تنهایی برای تحقق وعده کاهش هزینههای انرژی بر مبنای پایدار کافی نخواهد بود. مقررات زدایی و اجازه اصلاحات، که ممکن است شامل یک برنامه لیزینگ فعالتر یا کاهش قوانین انتشار باشد، به صنعت کمک میکند تا تولید بیشتر را کاهش دهد، اما تاثیر قیمت پایین جزئی خواهد داد. در عوض، تمرکز بحث باید بر گسترش ریشهای سیاستهای تجاری حمایتگرایانه ترامپ باشد که در حال حاضر برای دور دوم او مورد بحث قرار میگیرد. تعرفههای نفتی سیاست بدی است. این تعرفه هزینههای قابل توجهی را بر مصرف کنندگان، مشاغل و کل اقتصاد آمریکا تحمیل میکند. زیانها بسیار اندک نیستند، اما هزینه واقعی هر تعرفه نفتی احتمالاً بیشتر از تخمینها، خواهد بود. بدون عرضه مطمئن انرژی با قیمتهای مقرون به صرفه، هیچ کشور مدرنی نمیتواند به رشد اقتصادی پایدار دست یابد. علاوه بر این، امنیت ملی جمعی آمریکا و متحدان خود را به خطر خواهد انداخت. اما با قضاوت بر اساس شایعهها، به نظر نمیرسد که دونالد ترامپ به زودی نظر خود را در مورد تعرفهها تغییر دهد.
بیشتر بخوانید:
آژانس بینالمللی انرژی (IEA) پیشبینی کرده است که قیمت نفت به ۲۵ دلار در هر بشکه خواهد رسید، البته با شرطی مهم: اگر جهان تا سال ۲۰۵۰ به هدف صفر خالص انتشار گازهای گلخانهای برسد و به این ترتیب گرمایش جهانی محدود شود.
تحلیلگر فارکس لایو معتقد است که بازارهای نفت احتمالاً به این پیشبینی توجه زیادی نخواهند کرد و اگر کسی در مورد قیمت ۲۵ دلار فریاد بزند، احتمالاً برای پوشش موقعیتهای معاملاتی کوتاهمدت است.
در سناریوی اصلی IEA، انرژیهای پاک تقریباً تمام رشد تقاضای انرژی بین سالهای ۲۰۲۳ تا ۲۰۳۵ را تأمین خواهند کرد. این موضوع منجر به اوج تقاضا برای هر سه سوخت فسیلی قبل از سال ۲۰۳۰ خواهد شد. پیشبینی میشود که قیمت نفت در سال ۲۰۳۰ حدود ۷۹ دلار در هر بشکه باشد.
تحلیلگران بانک استاندارد چارترد در هفته گذشته اظهار داشتند که نگرانیها در مورد افزایش عرضه نفت ممکن است اغراقآمیز باشد، زیرا دادههای مربوط به عرضه نامشخص هستند. آنها گفتند که سنتیمنت بازار نفت، به ویژه در میان معاملهگران سوداگرانه، بسیار نزولی است، مشابه سطحی که در بحران مالی جهانی ۲۰۰۸ مشاهده شد. نگرانیها بر انتظار فرود سخت اقتصاد کلان، ضعف تقاضای نفت و ترس از افزایش عرضه در سال ۲۰۲۵ تمرکز دارد.
استاندارد چارترد میگوید که نگرانیها درباره افزایش عرضه ممکن است به دلیل دادههای نامشخص اغراقآمیز باشد. تفاوت قابلتوجهی بین برآوردهای رشد تقاضای آژانس بینالمللی انرژی (IEA) و دبیرخانه اوپک وجود دارد. IEA برآورد تولید بالاتری از اوپک پلاس نسبت به اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده (EIA) دارد. اختلافات در برآوردهای عرضه بحرانی هستند؛ زیرا پیشبینی افزایش عرضه IEA برای سال ۲۰۲۵ ممکن است بر اساس «بشکههای خیالی» باشد که به سنتیمنت نزولی و کاهش قیمتها در سال ۲۰۲۴ کمک میکند.
روسیه، عراق و قزاقستان برنامههایی برای جبران تولید بیش از حد ارائه کردهاند و انتظار میرود که جبران کامل تا سپتامبر ۲۰۲۵ انجام شود. معاملهگران نفت به اخبار ژئوپلیتیکی کوتاهمدت واکنش نشان میدهند، اما تغییرات بلندمدت بالقوه، به ویژه در مورد ایران، را در نظر نمیگیرند. انتظار میرود که قیمت نفت پس از حل و فصل مسائل کوتاهمدت افزایش یابد.
بازارها از منظر اقتصاد کلان
در حال حاضر، فضای اقتصاد کلان بهشدت پیچیده و متلاطم است؛ عواملی مانند محرکهای اقتصادی چین، انتخابات آمریکا و دادههای قوی اقتصادی ایالات متحده، هرکدام تأثیر قابلتوجهی بر شرایط بازار دارند. با افزایش شانس پیروزی ترامپ در دورانی که اقتصاد آمریکا عملکرد چشمگیری دارد، تشخیص اینکه کدام یک از این عوامل بیشترین اهمیت را دارد، دشوار شده است.
به نظر میرسد بسیاری از معاملهگران، این هفته سرمایهگذاریهای بزرگی روی معاملات مرتبط با پیروزی جمهوریخواهان انجام دادهاند. این امر بهویژه در معاملات معاملات آپشن مرتبط با دلار آمریکا در برابر یوان چین و پزو مکزیک به وضوح مشهود است. احساس کلی بازار این است که شانس موج قرمز در حال افزایش است و این موضوع به فعالیتهای مرتبط با پیروزی ترامپ دامن زده است.
با این حال، چالش اصلی این است که باوجود افزایش شانس پیروزی ترامپ، این احتمال هنوز کمتر از ۵۰ درصد است. بهعبارت دیگر، سناریوهای زیادی همچنان وجود دارند که منجر به نتایج متفاوتی مانند "پیروزی دموکراتها" یا یک "کنگره فاقد اکثریت" میشوند؛ به این معنا که هیچیک از دو حزب، اکثریت کامل را در کنگره بهدست نیاورد. این سناریوها میتوانند سرمایهگذاریهای مرتبط با پیروزی ترامپ را به خطر بیاندازند. علاوه بر این، اگر نتیجه انتخابات به چالش کشیده شود و فرآیند اعلام نتایج طولانی شود، ارزش معاملات مربوط به پیروزی ترامپ به خطر خواهد افتاد. در انتخابات ۲۰۲۰، بازار چالشهای حقوقی انتخابات را جدی نگرفت، اما اگر اینبار چالشها معتبرتر بهنظر برسند، واکنش بازار ممکن است متفاوت باشد.
بهطور کلی، در شرایط فعلی هیج تضمینی وجود ندارد که سرمایهگذاری روی معاملات مرتبط با پیروزی ترامپ در نهایت به سود بینجامد. شاید حتی ورود به معاملات مرتبط با گزینههای دیگر مانند هریس سودآورتر باشد.
در خصوص شرطبندیها... میلیاردرهای حامی ترامپ ممکن است میلیونها دلار در سایتهایی مانند پلیمارکت (Polymarket) سرمایهگذاری کنند و از این طریق به چند هدف دست یابند:
بهعنوان مثال، در بخش مربوط به شرطبندیها روی پلیمارکت، کاربری به نام "Fredi9999" به عنوان یکی از افراد تأثیرگذار در افزایش شانس پیروزی ترامپ در این پلتفرم شناخته میشود. برخی افراد معتقدند که این فرد که به طور ناشناس و با مبالغ کلان در پلیمارکت سرمایهگذاری میکند، در تلاش است تا با دستکاری بازارهای شرطبندی، افکار عمومی را به نفع ترامپ تغییر دهد. این رفتار، علاوه بر کسب سود از شرطبندی، حجم تراکنشهای این پلتفرم را هم افزایش میدهد.
اگر نگران تأثیر تعرفههای احتمالی ترامپ بر کسبوکارتان باشید، چنین شرطبندیهایی میتواند بهعنوان یک پوشش ریسک عمل کند. اما اینکه یک شرکت بزرگ میلیونها دلار برای خرید آپشنهای ترامپ در یک حساب کریپتو سرمایهگذاری کند، کمی دور از ذهن بهنظر میرسد.
حتی اگر فرض کنیم شانس شرطبندیها در پلیمارکت تحت تأثیر عوامل غیر اقتصادی قرار گرفته باشند، پیشبینیهای بیطرفانهتری از نتایج انتخابات نیز به همان سمت حرکت کردهاند، البته با شدت کمتری. نیت سیلور، که چهار دوره انتخاباتی را پیشبینی کرده است، تحلیلگری معتبر و قابل اعتماد است. اگرچه هیچکس نمیتواند نتایج را بهطور کامل پیشبینی کند، پیشبینیهای او همواره قابل استناد بودهاند.
با نزدیک شدن به انتخابات، تمرکز اصلی بازارها به سمت این رویداد معطوف شده است، در حالی که مسائل چین به حاشیه رفتهاند. چین شب گذشته دوباره تلاش کرد تا با اعلامیه جدیدی بازار سهام خود را تقویت کند، اما اثرگذاری این اقدامات کاهش یافته است و بازار فعلاً نظارهگر است.
یکی از معاملات اصلی در این دوره، فروش پوتآپشنها روی سهام چین بود. پوتآپشنهای ۲۳ و ۲۶ دلاری که در دسامبر ۲۰۲۴ و ژانویه ۲۰۲۵ منقضی میشوند، بیشترین توجه را جلب کردهاند. اگر در این پوزیشنها بودم، قطعاً نگران میشدم زیرا اگر قیمت سهام چین بهطور قابل توجهی کاهش یابد، فروشندگان پوتآپشن، مجبور به خرید سهام با قیمتی بالاتر از ارزش بازار میشوند و این میتواند ضرر سنگینی به همراه داشته باشد. به همین دلیل، کسانی که در این پوزیشنها هستند، ممکن است نگران کاهش شدید قیمت سهام چین باشند.
✔️ بیشتر بخوانید: قرارداد آپشن (Options) چیست؟ | صفر تا صد آپشن
بازار سهام
شاخص S&P 500 به سقفهای جدیدی دست یافته، در حالی که نزدک نیز به این هدف نزدیک شده است اما همچنان اندکی زیر سقف جولای 2024 قرار دارد. این تفاوت نشاندهنده نوعی چرخش در بخشهای مختلف بازار است. در گذشته، برخی تحلیلگران هشدار میدادند که به دلیل تمرکز بازار بر چند سهم بزرگ و کمبود گستردگی مشارکت (عرض بازار)، ریزش قریبالوقوعی در پیش است. اما باید بدانید که عرض بازار (Breadth) یا همان میزان مشارکت نمادهای مختلف در حرکتهای بازار، امری ناپایدار است و به طور دورهای تغییر میکند. این پارامتر بهتنهایی نمیتواند پیشبینی دقیقی از آینده بازار ارائه دهد. هر بخش از بازار، در زمانهای مختلف، دورههای صعود و استراحت خود را دارد. بنابراین، هر بار که در مورد "عرض بد بازار" (Bad Breadth) میشنوید، باید به یاد داشته باشید که این مسئله معمولاً یک پدیده موقتی است و همیشه به معنای ضعف بازار نیست.
به عنوان یک نمونه، در اینجا دو گزارش خبری آمده است. طی مدت زمان بین این دو گزارش، شاخص S&P 500 بیش از 20 درصد رشد داشته است، در حالی که برخی تحلیلها به اشتباه نشان میدهند که کمبود عرض بازار میتواند نشانهای نزولی باشد.
در واقع، برخلاف آنچه تیترها ممکن است القا کنند، کمبود عرض بازار همیشه به معنای ضعف نیست. در بسیاری از موارد، این شرایط حتی منجر به رشد بیشتر قیمتها شده است.
از سوی دیگر، خرسهای بازار برای توجیه دیدگاههای خود اغلب به عواملی همچون افزایش نرخ بازدهای اوراق قرضه اشاره میکنند. به عنوان مثال، این دیدگاه وجود دارد که "افزایش نرخ بازدهی برای سهام بد است". اگرچه در برخی مواقع افزایش نرخ بازدهی اوراق میتواند منجر به کاهش ارزش سهام شود، اما در شرایط دیگر، این افزایش میتواند نشانهای مثبت برای بازار سهام باشد. هفتههای اخیر به وضوح نشان دادهاند که رشد نرخ بازدهی میتواند همزمان با افزایش قیمت سهام اتفاق بیفتد.
بنابراین، اگر کسی نسبت به بازار سهام دیدگاهی نزولی دارد، لازم است با دقت بررسی کنید:
در کمال شگفتی، به نظر میرسد که گاهی اوقات: کاهش عرض بازار میتواند نشانهای از قدرت بازار باشد.
نکته جالب در بازار سهام این است که هماکنون، در آستانه انتخابات، بازار با حالتی بسیار صعودی مواجه است، که امری غیرمعمول است. نموداری که از سوی بانک آمریکا (BofA) منتشر شده، نشان میدهد که در مقاطع خاصی، بازار نقدینگی را افزایش داده است (دایرههای قرمز نشاندهنده این افزایش هستند).
نسبت پوت/کال و نظرسنجیهای انجمن سرمایهگذاران انفرادی آمریکا (AAII) هر دو حکایت از موج هیجان و خوشبینی گسترده میان سرمایهگذاران دارند. اگرچه در اینجا توصیه معاملاتی خاصی را ارائه نمیکنم؛ اما رعایت جانب احتیاط و تسویه بخشی از سود برای افزایش نقدینگی، بهویژه وقتی که اکثر فعالان بازار در جهت مخالف حرکت میکنند، شاید منطقی به نظر برسد. نگاهی به نمودار بانک آمریکا (BofA) نشان میدهد که معمولاً در آستانه انتخابات، سرمایهگذاران تمایل به ریسکگریزی دارند. اما این بار شرایط متفاوت است—ترس از دست دادن سودهای احتمالی ناشی از کاهش مالیاتهای ترامپ یا کسری بودجه ناشی از سیاستهای مالی MMT بسیار قویتر از نگرانیهای مربوط به تعرفهها، تنشهای خاورمیانه، کندی رشد چین، یا اثرات کاهش قیمت نفت و کامودیتیها است.
در انتخابات 2016، دیدگاه غالب این بود که ترامپ برای بازار سهام مضر است. بازارها ابتدا افت شدید را تجربه کردند، اما همانطور که به یاد دارید، سپس تغییر مسیر دادند. حالا، در سال 2024، دیدگاه غالب این است که ترامپ به نفع بازار سهام است. جالب است، نه؟
✔️ بیشتر بخوانید: تأثیر چرخه انتخاباتی ریاستجمهوری آمریکا بر بازار سهام
این دیدگاه معکوس نسبت به انتخابات گذشته، شاید ظاهراً منطقی باشد، اما نباید فراموش کنیم که به همان اندازه میتواند خطرناک باشد.
در نهایت، این هفته میتوان بازار سهام را به شرح زیر خلاصه کرد:
همه در آستانه انتخابات 2024 به شدت خوشبین هستند. آیا چیزی میتواند این خوشیبینی را خراب کند؟
بازدهی اوراق قرضه
این هفته یک نظرسنجی در مورد واکنش بازار طی 24 ساعت پس از انتخابات انجام دادم که نتایج به شرح زیر بود:
در تحلیل هفته قبل پیشبینی کردم که بازده اوراق 10 ساله بین 3.90% و 4.18% تثبیت شود، که این پیشبینی با دامنه نوسان 3.98% تا 4.12% تقریباً درست بود.
ارزهای فیات
هفته گذشته شاهد همگرایی EURUSD با اختلاف نرخهای بازدهی بودیم. خرید دلار در پی دادههای قوی و افزایش شانس ترامپ تا روز پنجشنبه متوقف شد و حالا شاهد اندکی تثبیت در قیمتها هستیم. به نظر میرسد پوزیشنهای مرتبط با ترامپ به اوج خود رسیدهاند و بازار نیز در انتظار دادههای مهمی نیست و احتمالاً هفتهای آرام در پیش داریم.
سطح 1.0775 در EURUSD از اوایل آگوست تا کنون همچنان حفظ شده و به احتمال زیاد این محدوده شکسته نخواهد شد. برای هفته آینده، انتظار میرود که EURUSD بین 1.0780 و 1.0915 نوسان کند.
GBPJPY همچنان نسبت به اختلاف نرخهای بهره در سطح بالاتری قرار دارد. اخیراً یک ایده معاملاتی برای پوزیشن فروش روی این جفت ارز ارائه کردم که در صورت تمایل میتوانید آن را مطالعه کنید. این ایدههای معاملاتی بیشتر برای آشنایی با ساختارهای مختلف معاملاتی ارائه میشوند.
ارزهای دیجیتال
این هفته، شاهد اتفاق عجیبی در سهام MSTR بودیم. در یک روز، قیمت بیتکوین 5 درصد افزایش پیدا کرد، اما سهام MSTR در همان روز 4 درصد کاهش یافت. این حرکات کاملاً غیرعادی است، زیرا معمولاً این دو دارایی همبستگی بالایی دارند. جالب است بدانید که در چهار سال گذشته، تنها چهار بار چنین حرکات معکوسی اتفاق افتاده است و اولین بار آن به سال 2020 و زمان آغاز معاملات بیتکوین در مقیاس گسترده برمیگردد که به معاملات "زنبورهای سایبری" شهرت دارد.
معاملات "زنبورهای سایبری" (Cyber Hornet Trades) به عنوان یک اصطلاح غیررسمی و طنزآمیز در دنیای بیتکوین و ارزهای دیجیتال استفاده شده است. این اصطلاح به معاملات بیتکوین توسط شرکت MicroStrategy (MSTR) اشاره دارد. MicroStrategy یکی از شرکتهایی است که به طور گستردهای روی بیتکوین سرمایهگذاری کرده است، بهویژه از سال 2020 که مدیرعامل این شرکت، مایکل سیلور، بیتکوین را به عنوان یک دارایی ذخیره ارزشی بلندمدت معرفی کرد و شرکتش مقادیر زیادی بیتکوین خریداری کرد.
مایکل سیلور و طرفداران بیتکوین، بیتکوین را به یک "زنبور سایبری" تشبیه کردند. این تشبیه به قدرت و پایداری بیتکوین و همچنین توانایی آن در حمله به سیستمهای مالی سنتی اشاره دارد. زنبورهای سایبری نمادی از بیتکوین و طرفداران سرسخت آن هستند که باور دارند این ارز دیجیتال میتواند به عنوان یک ذخیره ارزش جهانی جایگزین سیستمهای مالی فعلی شود.
بنابراین، "معاملات زنبورهای سایبری" به خرید و فروشهایی اطلاق میشود که در آنها افراد یا شرکتها روی بیتکوین به عنوان یک دارایی اصلی سرمایهگذاری میکنند. این اصطلاح تا حد زیادی به فرهنگ طرفداران بیتکوین برمیگردد و نمادی از باور قوی به آینده بیتکوین است.
اما این اتفاق عجیب چه معنایی دارد؟ در واقع، ممکن است به این معنا باشد که معاملهگرانی که از استراتژی ارزش نسبی (RV) استفاده میکنند—یعنی همزمان سهام MSTR را میفروشند و بیتکوین میخرند—یا سود زیادی به دست آوردهاند یا ضرر سنگینی متحمل شدهاند. این نوسانات گاهی یادآور اتفاقاتی در گذشته است که در آنها بازار بدون دلیل منطقی و بر اساس هیجانات جمعی دچار نوسانهای بزرگ میشد.
در همین حال، سفتهبازیهای زیادی در دنیای رمزارزها به چشم میخورد. به عنوان مثال، دوجکوین پس از یک دوره رکود 6 ماهه، دوباره به محدوده میانگین قیمت سال 2024 بازگشته است و توجه سرمایهگذاران را جلب کرده است.
خوشبختانه، اصطلاحات عامیانه و ناپختهای که زمانی در بین فعالان بازار رمزارزها رایج بود، مانند WAGMI (ما موفق خواهیم شد) و NGMI (تو موفق نخواهی شد)، دیگر کمتر شنیده میشود و به نظر میرسد دوران آنها به پایان رسیده است. البته هنوز هم برخی از طرفداران دوجکوین از شوخیها و میمهای مرتبط با آن لذت میبرند، اما این اصطلاحات دیگر به آن شدت در فضای بازار استفاده نمیشوند.
کامودیتیها
پیشبینی من درباره نفت خام در هفته گذشته اشتباه از آب درآمد، چرا که قیمتها به سرعت به زیر 70 دلار سقوط کردند. این کاهش بهطور عمده تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند شرایط اقتصادی چین، مذاکرات و تحولات مرتبط با ایران و سایر عوامل ژئوپلیتیکی قرار گرفت، هرچند جزئیات دقیق آن به سختی قابل پیشبینی است.
از سوی دیگر، قیمت طلا به صورت مستمر و بر اساس الگوریتم TWAP (میانگین وزنی قیمت در طول زمان) هر روز افزایش مییابد. در حال حاضر، تعیین یک سقف قیمتی مشخص برای طلا، به جز اعداد رُند، دشوار است. از زمان بحران مالی جهانی (GFC)، طلا به عنوان یک ابزار پوششی مؤثر در برابر کسری بودجه بزرگ ایالات متحده عمل کرده است و این روند همچنان ادامه دارد.
سال 2024 یکی از بهترین سالها برای طلا بوده است، چرا که بازدهی آن از بسیاری از داراییهای دیگر پیشی گرفته است.
خبر خوب برای طرفداران طلا این است که بازدهی سالانه طلا بهطور سنتی با یکدیگر همبستگی ندارند. به عبارت دیگر، عملکرد قوی طلا در سال 2024 به این معنا نیست که انتظارات برای سال 2025 کاهش یابد؛ در واقع، نتایج ممکن است کاملاً متفاوت باشند و حتی بازدهی مثبت بیشتری در سال آینده مشاهده شود.
✔️ بیشتر بخوانید: آیا سرمایه گذاری در طلا هنوز هم سودآور است؟
منبع: Spectramarkets.com نویسنده: برنت دانلی
در روز جمعه، معاملات آتی سهام آمریکا اندکی افزایش یافت؛ زیرا نتایج بهتر از انتظار گزارش درآمدزایی شرکت نتفلیکس باعث شد تا امید به تقویت شرکتهای بزرگ فناوری تقویت شود. در معاملات پیشگشایش بازار آمریکا، سهام نتفلیکس با رشد ۶ درصدی همراه بود و این امر موجب افزایش ۰.۳ درصدی در قراردادهای آتی شاخص نزدک ۱۰۰، که شامل بسیاری از شرکتهای بزرگ فناوری است، شد.
نتفلیکس در گزارش مالی سهماهه سوم سال، عملکردی فراتر از پیشبینیها داشت و تعداد مشترکین جدید این سرویس بیشتر از انتظارات بود که نشاندهنده توانایی این شرکت در جذب مخاطب بیشتر است.
بازار اوراق قرضه آمریکا و تأثیر دادههای اقتصادی مثبت
پس از انتشار مجموعهای از دادههای اقتصادی مثبت در روز پنجشنبه، اوراق قرضه خزانهداری آمریکا از افت شدید خود بهبود یافت. این دادهها که شامل گزارشهای فروش خردهفروشی بود، نشان دادند که مخارج مصرفکنندگان همچنان یکی از عوامل کلیدی در حفظ رشد اقتصادی آمریکاست. فروش خردهفروشی بیش از حد انتظار بود و این موضوع موجب شد تا پیشبینیها درباره کاهش نرخ بهره فدرال رزرو تغییر کند.
رشد شاخص Stoxx 600 اروپا به دنبال اخبار اقتصادی چین
در اروپا نیز، شاخص Stoxx 600 با رشد ۰.۳ درصدی همراه بود. این رشد عمدتاً به دلیل افزایش سهام شرکتهای معدنی پس از انتشار اخبار مثبت اقتصادی از چین صورت گرفت. وضعیت اقتصادی چین بهعنوان یکی از بزرگترین مصرفکنندگان مواد خام، تأثیر قابل توجهی بر بازارهای جهانی دارد و بهبود در وضعیت اقتصادی این کشور به رشد سهام شرکتهای معدنی اروپا کمک کرده است.
افزایش قیمت طلا و نفت در پی تنشهای خاورمیانه
در بحبوحه تداوم تنشهای ژئوپلیتیکی در خاورمیانه، قیمت طلا به رکورد جدیدی رسید. سرمایهگذاران در زمان عدم قطعیت و بحرانهای جهانی به سمت داراییهای امن مانند طلا حرکت میکنند که این روند به رشد قیمت این فلز گرانبها کمک کرده است.
همچنین، قیمت نفت خام آمریکا (WTI) با اندکی افزایش به حدود ۷۱ دلار در هر بشکه رسید. این افزایش قیمت نفت نیز تحت تأثیر تنشهای خاورمیانه و همچنین عوامل اقتصادی جهانی قرار دارد.
نتیجهگیری
بازارهای جهانی همچنان تحت تأثیر دادههای اقتصادی مثبت و نتایج مالی شرکتهای بزرگ فناوری قرار دارند. با توجه به بهبود وضعیت اقتصادی آمریکا و چین، و نیز تنشهای ژئوپلیتیکی در خاورمیانه، روند صعودی بازارهای مالی و کالاهای اساسی همچنان ادامه دارد.
در روز پنجشنبه، بازارهای مالی شاهد افزایش چشمگیر قیمت طلا و رسیدن آن به بالاترین حد تاریخ خود بودند. قیمت لحظهای طلا به ۲۶۹۷.۹۰ دلار رسید و قراردادهای آتی طلا برای دسامبر به ۲۷۱۲.۷۰ دلار صعود کرد. این رشد سریع قیمتها تحت تأثیر تقاضای بالا برای داراییهای امن در سایه تنشهای ژئوپلیتیکی و عدم اطمینان درباره انتخابات پیشروی ایالات متحده شکل گرفته است. همچنین، تحلیلهای تکنیکال نشان میدهد که روند صعودی طلا و نقره همچنان ادامه دارد و خریداران (گاوهای بازار) با اعتماد به روند صعودی به افزایش بیشتر قیمتها امیدوارند.
دادههای اقتصادی تأثیرگذار بر قیمت طلا
روز پنجشنبه همراه با انتشار گزارشهای اقتصادی مهمی بود که شامل آمار فروش خردهفروشی و مدعیان بیکاری در ایالات متحده میشد. بر اساس این گزارشها، فروش خردهفروشی در ماه سپتامبر نسبت به ماه قبل ۰.۴٪ افزایش داشت که از پیشبینیها که رشدی ۰.۳٪ بود، فراتر رفت. همچنین، تعداد مدعیان بیکاری در هفته گذشته به ۲۴۱ هزار نفر کاهش یافت، در حالی که پیشبینیها ۲۶۰ هزار نفر بود. این آمارها به نفع کسانی است که خواهان سیاستهای انقباضیتری از سوی فدرال رزرو هستند و کاهش سریع نرخ بهره را نمیپذیرند. با این حال، انتظار نمیرود که این دادهها مسیر فعلی سیاستهای پولی فدرال رزرو را تغییر دهند.
اقدام بانک مرکزی اروپا و اثرات آن بر بازار طلا
در کنار انتشار دادههای اقتصادی ایالات متحده، بانک مرکزی اروپا نیز در جلسه اخیر خود تصمیم به کاهش ۲۵ نقطه پایهای نرخ بهره اصلی گرفت و آن را به ۳.۲۵٪ رساند. این تصمیم که از پیش توسط بازارها پیشبینی شده بود، یکی از عوامل افزایش قیمت طلا محسوب میشود. همچنین، تقاضای طلا به عنوان یک دارایی امن در کشورهای در حال توسعه مانند چین، روسیه و ترکیه همچنان در حال افزایش است. این کشورها طی سالهای اخیر به شدت ذخایر طلای خود را افزایش دادهاند و به دنبال تنوعبخشی به ذخایر ارزی خود هستند.
همزمان با این تحولات، گزارشهایی نیز از هنگ کنگ منتشر شد که نشان میدهند مقامات این منطقه به دنبال تبدیل شدن به یک مرکز تجارت طلا در جهان هستند. این حرکت هنگ کنگ در شرایطی که بسیاری از اقتصادهای بزرگ به دنبال کاهش وابستگی به دلار آمریکا هستند، اهمیت ویژهای پیدا کرده است. نشست آتی گروه بریکس که توسط روسیه میزبانی خواهد شد، نیز بر موضوع «کاهش وابستگی به دلار» تمرکز دارد.
وضعیت بازارهای مالی دیگر و تأثیر آنها بر قیمت طلا
در سایر بازارهای مالی، شاخص دلار آمریکا در برابر سایر ارزهای اصلی قویتر شد و بازده اوراق قرضه ۱۰ ساله خزانهداری ایالات متحده به ۴.۰۹۱٪ رسید. همچنین، قیمت نفت خام تقریباً ثابت بود و حوالی ۷۰.۲۵ دلار در هر بشکه معامله شد.
تحلیل تکنیکال قیمت طلا و نقره
از نظر تحلیل تکنیکال، وضعیت بازار طلا همچنان به نفع خریداران است. نمودارهای قیمتی نشان میدهند که هدف بعدی برای طلا رسیدن به سطح مقاومتی ۲۷۵۰ دلار است. در صورتی که قیمت طلا به زیر سطح حمایتی ۲۶۴۸.۹۰ دلار کاهش یابد، فروشندگان وارد بازار خواهند شد. برای نقره نیز شرایط مشابهی وجود دارد. در نمودارهای قیمتی نقره، روند صعودی ۹ هفتهای دیده میشود و هدف بعدی خریداران رسیدن به سطح ۳۳.۵۰ دلار است. سطح حمایتی مهم برای نقره در ماه اکتبر ۳۰.۳۴۵ دلار تعیین شده است.
نتیجهگیری
با توجه به شرایط فعلی بازارهای مالی و تحولات سیاسی و اقتصادی، طلا همچنان به عنوان یکی از امنترین داراییها برای سرمایهگذاران شناخته میشود. تنشهای ژئوپلیتیکی، عدم اطمینان درباره آینده سیاستهای پولی و تحولات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از جمله عواملی هستند که باعث افزایش تقاضا برای طلا شدهاند. از سوی دیگر، نقره نیز در این روند صعودی سهم خود را داشته و چشمانداز قیمتهای بالاتر برای هر دو فلز همچنان قوی است.
منبع: کیتکو
انتظار میرود، بازارهای اروپایی به صورت کمنوسان باز شوند؛ زیرا معاملهگران منتظر تصمیمات سیاست پولی بانک مرکزی اروپا هستند. افزایش سهام چین متوقف شد؛ زیرا جلسه خبری درباره بخش مسکن حمایت زیادی از این بخش ارائه نداد.
سهام آتی Euro Stoxx 50 بدون تغییر باقی ماند، در حالی که قراردادهای آتی بازار سهام آمریکا در معاملات آسیایی کاهش یافتند. شاخص CSI 300 چین پس از اعلام دولت درباره افزایش تامین مالی برای پروژههای لیست سفید به 4 تریلیون یوان (562 میلیارد دلار) از 2.23 تریلیون یوان فعلی، 1.3٪ افزایش یافت.
در آسیا، شاخصهای بازار در ژاپن و کره جنوبی کاهش یافتند؛ اما در استرالیا افزایش یافتند. درآمد خالص TSM در سهماهه سوم از برآوردهای متوسط تحلیلگران فراتر رفت. این گزارش نگرانیها درباره بخش نیمههادی را کاهش داد، پس از اینکه آمار سفارشات ناامیدکننده ASML و پیشبینی درآمد پایینتر برای 2025 اوایل این هفته منتشر شد.
در سپتامبر، رونق استخدام استرالیا ادامه یافت و نرخ بیکاری پایدار باقی ماند، که باعث شد دلار استرالیا افزایش یابد؛ زیرا معاملهگران انتظارات خود را برای اولین کاهش نرخ بهره بانک رزرو کاهش دادند. در سپتامبر، صادرات ژاپن به پایینترین سطح خود از فوریه 2021 کاهش یافت و باعث شد که بهبود اقتصادی کشور به دلیل تقاضای جهانی ضعیف کند شود.
پس از چهار روز کاهش، قیمت نفت افزایش یافت؛ معاملهگران توازن بین ریسک احتمالی برای تولیدات خاورمیانه با ترس از مازاد جهانی را حفظ کردند.