اخبار فوری فارکس | کامودیتی | ارز دیجیتال | تحلیل فوری اخبار
فیلتر تحلیل کامودیتی‌ها
فیلتر دسته بندی

با عضویت در خبر نامه یـــــــــوتــــــــو تایــــــــــمز از اخبار بروکر‌ها مطلع شوید

تحلیل کامودیتی‌ها

اکسان‌ موبیل

معامله‌گران و تحلیل‌گران در چند ماه گذشته به شدت نسبت به نفت ابراز نگرانی کرده‌اند. به جز چند استثنا، به نظر می‌رسد همه انتظار کاهش تقاضا و کاهش قیمت‌ها را دارند. با این حال ممکن است معلوم شود که عکس این اتفاق رخ خواهد داد.

اوپک سال‌هاست که درباره این موضوع هشدار داده است. مقامات مختلف این کارتل زنگ خطر را به صدا در آورده‌اند که سرمایه‌گذاری ناکافی در عرضه جدید نفت در نهایت به کاهش عرضه در آینده تبدیل خواهد شد که قیمت‌ها را به میزان قابل توجهی بالاتر خواهد برد. اکنون اکسون موبیل در این هشدارها به اوپک می‌پیوندد.

در نسخه جدید چشم انداز جهانی خود، اکسون موبیل پیش بینی کرد که نفت و گاز هر دو عنصر حیاتی ترکیب انرژی جهان در سال 2050 خواهند بود و تقاضا برای نفت پس از به اوج رسیدن در بالای 100 میلیون بشکه در روز باقی خواهد ماند و تقاضای گاز نیز همچنان قوی باقی خواهد ماند – چرا که مصرف برق در پیش بینی اکسون موبیل در سال 2050 80% بیشتر از الان خواهد بود.

شاید ناامید کننده‌ترین پیش بینی انجام شده توسط اکسون موبیل به خودروهای برقی و تأثیر آنها بر تقاضای نفت مربوط می‌شود. اکسون موبیل در مورد وسایل نقلیه الکتریکی گفت:

اگر هر خودروی جدیدی که در سال 2035 در جهان فروخته شود، برقی باشد، تقاضای نفت در سال 2050 همچنان 85 میلیون بشکه در روز خواهد ماند. این همان چیزی است که در سال 2010 رخ داد."

این تقریباً در تضاد کامل با سایر پیش‌بینی‌ها در مورد خودروهای الکتریکی و تأثیر آن‌ها بر تقاضای نفت است. پیش‌بینی‌کنندگان دیگر خودروهای الکتریکی را ویران‌کننده می‌دانند - اگرچه رشد عمده فروشی خودروهای برقی تا کنون، حتی در چین، واقعاً رشد تقاضای نفت را متوقف نکرده است.

می‌توان استدلال کرد که چشم انداز اکسون موبیل دنیایی است که این شرکت می خواهد در آینده ببیند، بنابراین می‌خواهد به کسب درآمد از فروش هیدروکربن‌ها و مشتقات هیدروکربنی ادامه دهد. این همان استدلالی است که می‌توان برای هشدارهای اوپک در مورد سرمایه گذاری کم در نفت و گاز استفاده کرد.

با این حال، این یک استدلال قوی نیست. کمبود نفت و گاز برای اکسون موبیل و اوپک بسیار خوشایند خواهد بود. همانطور که در سال 2022 شاهد بودیم، کمبودها باعث افزایش قیمت‌ها می شود و قیمت‌های بالاتر همیشه به معنای سود بیشتر است. با این حال، چیز دیگری که کمبودها به آن منجر می‌شود، بی‌ثباتی سیاسی و اجتماعی است و این امر برای کسب‌وکارهای بزرگی مانند اکسون موبیل خوشایند نخواهد بود – از این رو این هشدار، یک هشدار تلخ است.

به گفته این غول نفتی، تولید جهانی نفت در 25 سال آینده با کاهش طبیعی به میزان 15 درصد سالانه مواجه است. برای درک بهتر، آژانس بین المللی انرژی نرخ کاهش طبیعی را سالانه 8 درصد پیش‌بینی می‌کند. با این حال، اکسون موبیل خاطرنشان می‌کند که نرخ کاهش سریع‌تر در نتیجه تغییر به سمت تولید نفت شیل و سایر تولیدات غیرمتعارف است، جایی که کاهش سریع‌تر ذخایر زودتر از روش‌های معمول رخ می‌دهد.

به بیان دقیق: بدون سرمایه گذاری جدید، عرضه جهانی نفت تنها در سال اول بیش از 15 میلیون بشکه در روز کاهش می‌یابد. این یک چشم انداز ترسناک است چرا که "با این نرخ، تا سال 2030، عرضه نفت از 100 میلیون بشکه در روز به کمتر از 30 میلیون بشکه کاهش می‌یابد - که 70 میلیون بشکه کمتر از آنچه برای تامین تقاضای روزانه نیاز است، خواهد بود."

به عبارت دیگر، اگر سرمایه گذاری در تولید نفت و گاز جدید کاهش یابد، جهان به زودی نه تنها با فشار عرضه، بلکه با فشار عرضه بسیار بزرگی مواجه خواهد شد. بر اساس گزارش اکسون موبیل، اثرات این فشار منجر به کمبود شدید انرژی و اختلال در زندگی روزمره خواهد شد، به طوری که قیمت نفت به طور بالقوه تا 400٪ افزایش می‌یابد - دو برابر بیشتر از زمانی که در دوران تحریم نفتی اعراب در دهه 1970 افزایش یافت. اکسون همچنین گفت که این به نوبه خود منجر به افزایش بیکاری می‌شود که در آن نرخ بیکاری می‌تواند به 30 درصد برسد.

البته قرار نیست این اتفاق بیفتد. مدت‌ها قبل از تحقق چنین فشار عظیمی، درخواست‌هایی برای تولید بیشتر وجود خواهد داشت، اغلب از سوی همان افرادی که در حال حاضر خواستار پایان دادن به همه سرمایه‌گذاری‌های جدید نفت و گاز هستند، همانطور که فاتح بیرول از آژانس بین المللی انرژی اندکی پس از انتشار نقشه راه خود برای رسیدن به انتشار خالص صفر در سال 2021 توسط آژانس بین المللی انرژی اعلام کرد. (انتشار خالص صفر جهانی وضعیتی را توصیف می کند که در آن انتشار گازهای گلخانه‌ای ناشی از فعالیت‌های انسانی و حذف این گازها در یک دوره معین در تعادل است.)

در آن نقشه راه، آژانس بین المللی انرژی اعلام کرد که جهان پس از پایان آن سال به سرمایه گذاری جدید نفت و گاز نیاز ندارد چرا که تقاضای نفت و گاز رو به کاهش است. چند ماه بعد، در بحبوحه کاهش عرضه و افزایش قیمت‌ها، بیرول با فراخوانی از شرکت‌های نفت و گاز خواست تا در تولید بیشتر سرمایه‌گذاری کنند و قیمت‌ها را پایین بیاورند. در گزارش بازار نفت آژانس بین‌المللی انرژی برای اکتبر 2021، این آژانس به افزایش تقاضا برای انرژی و عرضه ناکافی اشاره کرد و خاطرنشان کرد که «کاهش ظرفیت مازاد جهانی بر نیاز به افزایش سرمایه‌گذاری برای تأمین تقاضا در آینده تأکید می‌کند».

بنابراین، به نظر می‌رسد که اکسون موبیل ممکن است در مسیر دقیق‌تری نسبت به آژانس بین‌المللی انرژی باشد، و بقیه پیش‌بینی‌کنندگان روند نزولی نفت بر واردات ماهانه نفت خام و صادرات سوخت چین متمرکز شده‌اند. اگر سرمایه‌گذاری در نفت و گاز متوقف شود، ممکن است این غول نفتی درباره آینده‌ای که در انتظار جهان است اغراق نکند. سرمایه گذاری در نفت و گاز علیرغم فراخوان‌های فعالان و تهدیدات دولت‌ها مبنی بر اجبار آنها به عدم سرمایه گذاری، متوقف نخواهد شد.. تهدیدها فقط تهدید باقی خواهند ماند. امنیت انرژی همیشه بر ایدئولوژی غلبه دارد.

نقره

همانطور که تحلیلگران UBS در یادداشتی در روز دوشنبه اعلام کردند، قیمت نقره در ماه‌های آینده به دلیل ترکیبی از عوامل اقتصاد کلان و عوامل بنیادی قوی تقاضا برای افزایش بیشتر آماده می‌شود.

ضعیف‌تر شدن دلار آمریکا، بهبود سنتیمنت در بازارهای مالی، و قیمت‌های بی‌سابقه طلا، همگی در افزایش اخیر قیمت‌های نقره مؤثر بوده‌اند.

تحلیلگران UBS پیشنهاد می‌کنند که سرمایه‌گذاران بلندمدت باید میزان ریسک در نقره را در محدوده قیمت 36 تا 38 دلار در هر اونس افزایش دهند.

تضعیف اخیر دلار آمریکا و تغییر به سمت محیطی با ریسک بیشتر در میان سرمایه گذاران، زمینه حمایتی برای نقره فراهم کرده است.

در حالی که بیشتر تمرکز بازار بر روی تحولات اقتصاد کلان ایالات متحده و پتانسیل کاهش نرخ بهره بوده است، تحلیلگران UBS معتقدند که نقره چیزی بیش از یک بازی در اخبار اقتصادی ایالات متحده را ارائه می‌دهد.

علیرغم آمار ضعیف تولیدی اخیر از اقتصادهای توسعه یافته، UBS نسبت به تقاضای صنعتی برای نقره خوشبین است.

به گفته تحلیل‌گران: «در سناریو پایه ما، تقاضا برای کاربردهای صنعتی هنوز باید 50 میلیون اونس در سال جاری یا نزدیک به 10 درصد در ارزیابی سالا افزایش یابد که ناشی از محرک‌های تقاضا (مانند گذار انرژی) است.

انتظار می‌رود که این رشد توسط روندهای درازمدت، از جمله گذار انرژی جهانی، که احتمالاً به مقادیر فزاینده نقره برای کاربردهایی مانند پنل‌های خورشیدی و قطعات الکتریکی نیاز دارد، هدایت شود.

یکی دیگر از عوامل مثبت برای قیمت نقره، تقاضای مجدد از چین است. UBS خاطرنشان می‌کند که چین به یک واردکننده خالص نقره تبدیل شده است و واردات خالص آن در ماه ژوئیه به 5.0 میلیون اونس رسیده است که نسبت به 3.2 میلیون اونس در ژوئن افزایش یافته است.

این موسسه انتظار دارد که چین به واردات خالص مثبت در داده‌های تجاری آتی اوت ادامه دهد.

این تقاضای دوباره برای نقره در چین تا حدی ناشی از کاهش بازده در این کشور و انتظارات برای تضعیف بیشتر یوان چین (CNY) است که احتمالاً پریمیوم قیمت نقره در داخل کشور را بالا نگه می‌دارد.

در نتیجه، انتظار می‌رود واردات نقره به چین همچنان قوی بماند و از قیمت‌های جهانی نقره حمایت بیشتری کند.

تحلیلگران UBS همچنین پتانسیل افزایش تقاضا برای صندوق‌های قابل معامله (ETFs) نقره را به دلیل کاهش عملکرد اقتصادی ایالات متحده یا «استثنایی‌گرایی» برجسته می‌کنند. (استثناگرایی این تصور یا اعتقاد است که یک گونه، کشور، جامعه، نهاد، جنبش، فرد یا دوره زمانی " استثنایی " است.)

علاوه بر این، بهبود تمایلات تولیدی، که UBS در ماه‌های آینده پیش بینی می‌کند، می‌تواند تقاضای نقره را بیشتر افزایش دهد.

با توجه به این عوامل، UBS چشم انداز مثبتی در مورد نقره حفظ می‌کند و به سرمایه گذاران بلندمدت توصیه می‌کند ریسک بلند مدت در این فلز را در نظر بگیرند.

علاوه بر این، موسسه پیشنهاد می‌کند که سرمایه‌گذاران می‌توانند با توجه به پویایی تقاضای مطلوب و پس‌زمینه اقتصاد کلان حمایتی، فروش ریسک‌های نزولی قیمت را برای بازده بیشتر بررسی کنند. ("فروش ریسک‌های نزولی قیمت" به نوعی استراتژی معاملاتی اشاره دارد که به فروش قراردادهای مالی مانند آپشن‌ها (اختیارات) اشاره می‌کند که به سرمایه‌گذار اجازه می‌دهد تا در صورتی که قیمت دارایی کاهش یابد، بازده یا سود ایجاد کند. به طور دقیق‌تر، سرمایه‌گذار در این استراتژی ممکن است آپشن‌های فروش (Put Options) را بفروشد.)

 

کانادا

کانادا با تقلید از اروپا، تعرفه‌های سرسام آور جدیدی را بر خودروهای الکتریکی، آلومینیوم و فولاد ساخت چین اعمال خواهد کرد. اتحادیه اروپا پیش‌تر نیز چنین اقدامی را برای محافظت از تولیدکنندگان داخلی انجام داده بود.

جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا، در سخنرانی در هالیفاکس، نوا اسکوشیا، جایی که وی با سایر اعضای کابینه خود برای یک سری جلسات پیرامون اقتصاد و روابط خارجی گرد هم آمده بودند، از سیاست جدیدی که شامل 100 درصد مالیات بر خودروهای برقی و 25 درصد برای فولاد و آلومینیوم می‌شود، رونمایی کرد. تعرفه خودروهای برقی از اول اکتبر اعمال خواهد شد و همچنین شامل برخی خودروهای سواری هیبریدی، کامیون‌ها، اتوبوس‌ها و ون‌های تحویلی می‌شود. دولت در بیانیه‌ای اعلام کرد که این به تعرفه 6.1 درصدی موجود اضافه می‌شود که برای خودروهای برقی چین اعمال می‌شد.

عوارض بر آلومینیوم و فولاد از 15 اکتبر اعمال می‌شود. دولت لیست اولیه کالاها را روز دوشنبه منتشر کرد و مردم فرصتی برای اظهار نظر قبل از نهایی شدن آن در 1 اکتبر خواهند داشت.

دولت توردو همچنین در حال راه اندازی یک مشاوره 30 روزه جدید در مورد سایر بخش‌ها، از جمله باتری‌ها و قطعات باتری، نیمه هادی‌ها، محصولات خورشیدی و مواد معدنی حیاتی است.

نخست وزیر به خبرنگاران در هالیفاکس گفت: "ما در حال تبدیل بخش خودروی کانادا به یک رهبر جهانی در ساخت خودروهای آینده هستیم." اما بازیگرانی مانند چین ترجیح داده‌اند در بازار جهانی به خود برتری ناعادلانه بدهند و امنیت صنایع مهم ما را به خطر بیندازند و کارگران متعهد کانادایی و خودروسازی را جایگزین کنند.»

کانادا، یک اقتصاد صادرات محور است که به شدت به تجارت با ایالات متحده متکی است و اقدامات دولت بایدن برای ایجاد دیوار تعرفه‌ای بسیار بالاتر علیه خودروهای برقی، باتری، سلول‌های خورشیدی، فولاد و سایر محصولات چینی را از نزدیک زیر نظر دارد. بخش خودروی کانادا به شدت با نزدیکترین همسایه خود ادغام شده است: اکثریت قریب به اتفاق تولید خودروهای سبک آن که تنها 1.5 میلیون دستگاه در سال گذشته بوده است، به ایالات متحده صادر می‌شود.

کریستیا فریلند، وزیر دارایی توردو، یکی از برجسته‌ترین افراد طرفدار رویکرد سخت‌تر به صادرات خودروهای چینی و تبدیل شدن به متحد تجاری نزدیک‌تر با ایالات متحده بوده است. در ماه ژوئن، او از مشاوره عمومی در مورد اقدامات احتمالی برای دشوارتر کردن فروش خودروهای الکتریکی برای شرکت‌های چینی در بازار کانادا خبر داد. در طی مصاحبه‌ای با بلومبرگ نیوز در ماه ژوئیه، او گفت که مشاوره در زمینه تعرفه‌ها ممکن است فراتر از خودروهای برقی باشد.

دولت همچنین روز دوشنبه اعلام کرد که واجد شرایط بودن مشوق‌های خودروهای برقی را به محصولات ساخته شده در کشورهایی که توافقنامه تجارت آزاد با کانادا مذاکره کرده‌اند، محدود می‌کند. این مالیات‌های جدید ظرف یک سال پس از اجرایی شدن بررسی می‌شوند.

قبلا اتحادیه اروپا نیز تعرفه‌های جدید پیشنهادی برای خودروهای الکتریکی مهم از چین را اعلام کرده است، هرچند در سطوح پایین‌تر از آنچه ایالات متحده و اکنون کانادا پیشنهاد می‌کنند. طبق پیش نویس تصمیمی که هفته گذشته منتشر شد، محصولات ساخته شده توسط سایک موتور (شرکت صنایع خودروسازی شانگهای، SAIC Motor Corp) با عوارض اضافی 36.3 درصدی روبرو هستند، در حالی که گروه هلدینگ جیلی (Geely Automobile Holdings) و بی‌وای‌دی (BYD) هر کدام به ترتیب با تعرفه‌های 19.3 و 17 درصدی مواجه هستند.

به گزارش خبرگزاری رسمی شین هوا، رهبران چین قصد دارند هنگام دیدار جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا در هفته جاری، موضوع تعرفه‌ها را مطرح کنند. سالیوان قرار است با وانگ یی، وزیر امور خارجه، دیدار کند و همچنین ممکن است با شی جین پینگ، رهبر چین نیز دیداری داشته باشد.

اکنون منتظریم تا ببینیم که چین چه واکنشی به کانادا نشان خواهد داد: پکن قبلاً با محدود کردن واردات بذر کانولا کانادا به مدت سه سال، اقدامی که به عنوان تلافی از تصمیم مقامات کانادایی برای دستگیری منگ وانژو، مدیر اجرایی هوآوی، در ونکوور بر اساس حکم استرداد آمریکا انجام شد، تلافی کرده است. منگ در سال 2021 به چین بازگشت.

بر اساس داده‌های آمار کانادا، ارزش خودروهای الکتریکی چینی وارداتی توسط کانادا در سال گذشته از کمتر از 100 میلیون دلار کانادا در سال 2022 به 2.2 میلیارد دلار کانادا (1.6 میلیارد دلار) رسید. تعداد خودروهایی که از چین به بندر ونکوور می‌رسند، پس از اینکه تسلا شروع به ارسال خودروهای مدل Y به آنجا از کارخانه خود در شانگهای کرد، افزایش یافت.

با این حال، نگرانی اصلی دولت کانادا تسلا نیست، بلکه چشم انداز خودروهای ارزان قیمت تولید شده توسط خودروسازان چینی است. همانطور که بلومبرگ گزارش می‌دهد، BYD در ماه ژوئیه به دولت کانادا اطلاع داد که قصد دارد لابی با قانونگذاران و مقامات  در مورد برنامه‌های خود برای ورود به این کشور داشته باشد.

ترودو همچنین با فشارهای سیاسی و صنعتی مواجه است. بخش خودروی کانادا او را به افزایش تعرفه‌ها برای محافظت از مشاغل و دستمزدهای داخلی تحت فشار قرار داده بود و استدلال می‌کرد که خودروهای برقی چین به دلیل استانداردهای بسیار ضعیف‌تر کار ارزان‌تر هستند. دولت همچنین روی خودروسازان و سازندگان متحدان دموکراتیک شرط‌بندی کرده است: دولت با یارانه‌های چند میلیارد دلاری برای کارخانه‌های خودروهای الکتریکی یا کارخانه‌های باتری برای استلانتیس (Stellantis NV)، فولکس‌واگن (Volkswagen AG) و Honda Motor Co و سایرین موافقت کرده است.

تولیدکنندگان فولاد و آلومینیوم در کانادا نیز به طور علنی و مکرر از دولت خواسته‌اند که دسترسی چین را محدود کند و اعلام کردند که سیاست صنعتی شی به نیروگاه آسیایی اجازه می‌دهد تا بازارهای خارجی را به طور ناعادلانه اشغال کنند و مشاغل محلی را در معرض ریسک قرار دهد.

 

توقف اخیر تولید نفت لیبی باعث افزایش قیمت‌های جهانی انرژی شده و این مسئله به دلیل شرایط پیچیده‌ای است که لیبی با آن دست و پنجه نرم می‌کند. اکنون تولید نفت لیبی به ۴۵۰ هزار بشکه در روز کاهش یافته و تولید نفت میدان وها از ۳۲۰ هزار به ۱۷۵ هزار بشکه در روز تنزل کرده است.

پس از سرنگونی معمر قذافی در جریان قیام ۲۰۱۱ که با حمایت ناتو صورت گرفت، دسترسی به منابع نفتی لیبی به عنوان یکی از بزرگترین جوایز برای تمامی جناح‌های سیاسی و گروه‌های مسلح تبدیل شد. گروه‌های محلی کوچک و همچنین گروه‌های بزرگ ملی در گذشته تولید نفت را متوقف کرده‌اند تا سهم بیشتری از درآمدهای دولتی یا تغییرات سیاسی را مطالبه کنند.

بن‌بست سیاسی کنونی در لیبی از فرایند صلح ناموفقی نشأت گرفته که پس از تقسیم قدرت در سال ۲۰۱۴ بین جناح‌های متخاصم شرق و غرب که دولت‌های رقیب تشکیل دادند، به وقوع پیوست. در سال ۲۰۲۰، با شکست حمله شرق به طرابلس و حرکت به سمت اتحاد مجدد دولت در آستانه انتخاباتی که قرار بود در دسامبر ۲۰۲۱ تحت دولت موقت وحدت ملی عبدالحمید دبیبه، نخست وزیر موقت فعلی، برگزار شود، آتش‌بس اعلام شد. این تلاش‌ها شکست خورد و دوباره جناح‌های شرق و غرب درگیر اختلافات شدند و برای دسترسی به درآمدهای نفتی دولتی با یکدیگر به رقابت پرداختند. این بن‌بست اخیر به ویژه بر سر کنترل بانک مرکزی لیبی متمرکز شده است.

جناح‌های شرقی، از جمله پارلمان مجلس نمایندگان به رهبری عقیله صالح، رئیس مجلس و ارتش ملی لیبی تحت فرماندهی خلیفه حفتر، با تلاش شورای ریاستی مستقر در طرابلس برای برکناری صدیق الکبیر، رئیس بانک مرکزی، مخالفت کردند. در طول ۱۳ سال ریاست الکبیر بر بانک مرکزی، جناح‌های شرقی همواره به دنبال برکناری او بوده‌اند و حتی در مقطعی از یک رئیس بانک موازی در شرق حمایت کردند، اما اکنون خود آنها خواستار ابقای الکبیر هستند.

صالح اخیراً هشدار داده بود که در صورت برکناری الکبیر، تولید نفت متوقف خواهد شد. هفته گذشته، گروه‌های معترض در مناطق نفت‌خیز اعلام کردند که میدان‌های نفتی را اشغال کرده و تولید نفت را متوقف کرده‌اند. در ادامه، مجلس نمایندگان نیز اعلام کرد که به دلیل اعتراضات، لیبی قادر به تولید یا صادرات نفت نخواهد بود. در همین حال، حفتر که کنترل نظامی مناطق موردنظر را در دست دارد و گفته می‌شود که در ماه‌های اخیر اتحاد سودمندی با الکبیر برقرار کرده، اقدام به برکناری وی را غیرقانونی اعلام نموده است.

جناح‌های شرقی خواسته‌ای ساده دارند: بازگرداندن الکبیر به سمت خود به عنوان رئیس بانک مرکزی. این تقاضا در پس پرده‌ای از نزاع همیشگی جناح‌های رقیب لیبی برای کنترل درآمدهای نفتی نهفته است. آخرین توقف عمده تولید نفت در سال ۲۰۲۲ با جایگزینی مصطفی سنالله، رئیس شرکت ملی نفت، با فرحت بنقداره که به نظر نزدیک به حفتر بود، توسط دبیبه پایان یافت. این حرکت منجر به ایجاد اتحادی ناپایدار بین دبیبه در غرب و حفتر در شرق گشت که کنترل کمتری بر بخش نفت و واردات سوخت داشتند و پول دولتی در سراسر کشور هزینه شد.

اکنون، با توجه به اختلافات اخیر بین الکبیر و دبیبه که منجر به محدود شدن هزینه‌های دولت وحدت ملی شد، زمینه برای یک رویارویی جدید فراهم شده است. جناح‌های شرقی امیدوارند که با مسدود کردن منابع مالی بانک مرکزی و کاهش توانایی آن در فعالیت‌های بین‌المللی، مقامات طرابلس را مجبور به تسلیم کنند. اما هر دو طرف ممکن است در نهایت متحمل هزینه‌های سنگینی شوند، چرا که بحران کنونی می‌تواند به توقف پرداخت حقوق دولتی و تحمیل فشارهای اقتصادی بر مردم لیبی منجر شود.

بن‌بست سیاسی لیبی همچنان ادامه دارد و تلاش‌های دیپلماتیک بین‌المللی برای حل آن از طریق برگزاری انتخابات به بن‌بست خورده است. در صورتی که هیچ‌یک از طرفین حاضر به عقب‌نشینی نباشند، ممکن است شاهد تشدید بیشتر بحران باشیم.

توقف تولید نفت یکی از تاکتیک‌های رایج در سیاست‌های آشفته و خشونت‌بار لیبی از سال ۲۰۱۱ به این سو بوده است. در حالی که توقف‌های کوچکتر ممکن است ظرف چند روز حل و فصل شوند، اما توقف‌های بزرگ‌تر که با درگیری‌های سیاسی یا نظامی همراه هستند، گاهی ماه‌ها به طول می‌انجامند. طولانی‌ترین توقف، در سال ۲۰۲۰، به مدت هشت ماه به طول انجامید و تنها پس از شکست حمله حفتر به طرابلس، به پایان رسید.

نفت

قیمت‌های نفت در روز چهارشنبه به دلیل نگرانی‌های مداوم درباره تقاضای چین و ریسک‌های بالای کندی اقتصاد، کاهش یافت. با این حال، این کاهش با احتمال مشکلات عرضه از خاورمیانه و لیبی محدود شد.

آتی‌های نفت برنت با کاهش 57 سنتی، معادل 0.72 درصد، به 78.98 دلار در هر بشکه رسید. آتی‌های نفت خام وست تگزاس نیز با کاهش 60 سنتی، معادل 0.79 درصد، به 74.93 دلار رسید.

قیمت‌ها در روز سه‌شنبه بیش از 2 درصد کاهش یافتند و در سه روز پیش از آن، 7 درصد افزایش یافته بودند.

آمارپریت سینگ، تحلیلگر بارکلیز، در یادداشتی گفت: «ریسک‌های عرضه در لیبی در مرکز توجه قرار گرفته است، اما به نظر می‌رسد که بازارگردان‌ها آرام هستند. تقاضا در چین همچنان ضعیف است و نشانه‌های قابل اطمینانی از شروع افزایش تقاضا در نیمه دوم سال مشاهده نمی‌شود.»

در حالی که کاهش ذخایر نفت و سوخت در ایالات متحده در هفته گذشته قیمت‌ها را حمایت کرد، احتمال از دست رفتن تولید نفت لیبی و امکان گسترش درگیری‌های اسرائیل-غزه به گروه‌های شبه‌نظامی مورد حمایت ایران از جمله حزب‌الله لبنان، بزرگ‌ترین ریسک‌ها برای بازار نفت باقی مانده‌اند.

تعدادی از میادین نفتی در لیبی به دلیل اختلافات بین جناح‌های دولتی رقیب بر سر کنترل بانک مرکزی و درآمدهای نفتی، تولید خود را متوقف کرده‌اند. این اختلاف حدود 1.2 میلیون بشکه در روز از تولید را در معرض ریسک قرار داده است.

هنوز هیچ تأییدیه‌ای از طرف دولت مستقر در طرابلس یا شرکت ملی نفت لیبی (NOC) که مسئول منابع نفتی است، در مورد بسته شدن میادین نفتی منتشر نشده است.

تحلیلگر UBS، جیوانی استاونوو، گفت: «اختلالات لیبی باید بازار نفت را رقابتی‌تر کند، به شرطی که بارهای واقعی از بازار خارج شوند، اما در حال حاضر سرمایه‌گذاران می‌خواهند ابتدا کاهش صادرات نفت خام لیبی را ببینند.»

در خاورمیانه، درگیری‌ها در نوار غزه بین اسرائیل و شبه‌نظامیان حماس ادامه دارد و هنوز نشانه‌های مشخصی از پیشرفت در مذاکرات آتش‌بس در قاهره مشاهده نمی‌شود. در آخر هفته، اسرائیل و حزب‌الله با راکت‌ها و موشک‌ها به یکدیگر حمله کردند.

طبق داده‌های منتشر شده، ذخایر نفت خام ایالات متحده در هفته منتهی به 23 اوت، 3.407 میلیون بشکه کاهش یافته است. ذخایر بنزین 1.863 میلیون بشکه کاهش یافته و ذخایر مواد نفتی 1.405 میلیون بشکه کاهش یافته است.

داده‌های هفتگی ذخایر نفت ایالات متحده از سوی اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده (EIA) قرار است در روز چهارشنبه (امروز) منتشر شود.
منبع: رویترز

اکثریت قاطع اسرائیلی‌ها اعلام کردند که خواهان یک توافق آتش بس برای زنده نگه داشتن گروگان‌های باقی مانده در غزه هستند. اکثر آنها همچنین می‌گویند که از دولت ناراضی هستند و نخست وزیر آنها به دلایل شخصی جنگ را طولانی می‌کند. بنابراین، از آنجایی که به نظر می‌رسد مذاکرات متوقف شده و ریسک یک جنگ دیگر - با حزب الله لبنان - نزدیکتر از همیشه به نظر می‌رسد، ممکن است تصور کنید که بنیامین نتانیاهو از نظر سیاسی دچار مشکل شده است اما این طور نیست.

بر اساس نظرسنجی آژانس لازار اسرائیل برای روزنامه معاریو، میزان محبوبیت نتانیاهو در این ماه بازگشتی داشته و از بنی گانتز، رهبر مخالفان، به عنوان بهترین مرد برای رهبری اسرائیل برای اولین بار از زمان آغاز درگیری پیشی گرفت. هنگامی که موسسه دموکراسی اسرائیل (Israel Democracy Institute) این سوال را مطرح کرد که آیا مردم می‌خواهند کشورشان جنگ را برای مقابله با حزب‌الله لبنان گسترش دهد، پاسخ اکثراً مثبت بود.

اسرائیل با گشودن جبهه دوم با انتخاب خود، آتش سوزی غیرقابل پیش بینی را رقم خواهد زد که احتمالاً ایران، ایالات متحده و شاید سایرین را درگیر می‌کند و هیچ یک از آن‌ها از این مسئله سود نمی‌برند. با این حال، بسیاری در اسرائیل عقیده دارند، شرایط فعلی دقیقاً زمان مناسبی است تا به رویارویی با ایران و حلقه‌های نیابتی که این کشور در سراسر کشور مسلح می‌کند، بروند. بعید است که پس از تبادل موشکی گسترده صبح یکشنبه با حزب الله که با بیانیه‌هایی از طرف هر دو کشور همراه شد و نشان می‌‌داد آن‌ها در حال حاضر قصد تشدید بیشتر تنش را ندارند، این مسئله انجام شود.

استدلال این است که اگرچه خود حماس ممکن است تهدیدی نباشد، اما قدرت بزرگتری که در تهران با آن کار می‌کند این کار را می‌کند - و هرگز زمانی بهتر از اکنون برای از بین بردن این تهدید وجود نخواهد داشت.

این مسئله بدین علت است که حماس تا حد زیادی به عنوان یک نیروی نظامی درهم شکسته شده است. شهرک‌های اسرائیلی در امتداد مرز شمالی با لبنان قبلاً تخلیه شده‌اند، که برای هرگونه تهاجم ضروری است. نیروهای آمریکایی در حال حاضر در سرتاسر منطقه مستقر شده‌اند تا به خنثی کردن هرگونه واکنشی از سوی ایران بر سر غزه یا ترور اسماعیل هنیه، رهبر حماس، در ژوئیه کمک کنند. همچنین تهران هنوز یک بازدارنده هسته‌ای ایجاد نکرده است.

آوی ، یک مقام امنیتی سابق اسرائیل، گفت که نتیجه نهایی این است که «اسرائیل اکنون برای موجودیت خود می‌جنگد، با وجود یک تهدید اصلی از سوی رژیم ایران، و من مطمئن نیستم که مردم در غرب این را درک کنند».
بسیاری از جهانیان ممکن است بر تهدید وجودی که فلسطینی‌های عادی در غزه با آن مواجه هستند متمرکز باشد. اما به گفته ملامد از دیدگاه تل‌آویو، ایران چندین دهه را صرف ساختن «حلقه خفه‌کننده بر گردن اسرائیل» کرده است که از حزب‌الله شروع شده و سپس شامل سوریه، شبه‌نظامیان در عراق، حماس و حوثی‌ها در یمن می‌شود.

به گفته ملامد ایران اکنون در تلاش است تا اردن را به حلقه اضافه کند و هنگامی که ایران یک بازدارنده هسته‌ای داشته باشد، چتر حمایتی آن به نمایندگان تهران اجازه می‌دهد تا با مصونیت بیشتر علیه اسرائیل وارد عمل شوند. وی عقیده دارد «درگیری با ایران پیش خواهد آمد الان یا زمانی دیگر، اما این مسئله اجتناب‌ناپذیر است و در حال حاضر برخی عناصر با دست ما بازی می‌کنند»." در واقع، برای برخی از اسرائیلی‌ها، بی‌میلی ایران و حزب‌الله برای شروع جنگ به این معنی است که اسرائیل باید این کار را انجام دهد، چرا که به این معنی است که طرف مقابل به وضوح آماده نیست.

ایران، حماس، حزب‌الله و حوثی‌ها همگی در مورد هدف خود که حذف کشور اسرائیل است، صحبت می‌کنند.

اما قبل از اینکه به این نتیجه برسیم که آیا این همان چیزی است که «اسرائیل» می‌خواهد، ارزش آن را دارد که کمی به داده‌های نظرسنجی بپردازیم. نظرسنجی‌ها اختلاف بسیاری را نشان می‌دهند، 20 درصد جمعیت عرب که اغلب با یهودیان لیبرال پاسخ بسیار متفاوتی دارند، و یهودیان لیبرال دوباره با پاسخ دهندگان راست مذهبی و ملی گرا متفاوت فکر می‌کنند.

بنابراین، در حالی که اکثر اسرائیلی‌ها می‌گویند که از دولت ناراضی هستند، برای برخی از آنها به دلیل ادامه جنگ توسط نتانیاهو و برای برخی دیگر عدم انجام آن با قاطعیت‌تر است. به همین ترتیب، یهودیان جناح راست بسیار بیشتری از حمله به لبنان برای مقابله با حزب الله حمایت می کنند تا یهودیان چپ. نتیجه همچنین تصویری گیج‌کننده را نشان می‌دهد زیرا باید: آنچه اکثر اسرائیلی‌ها می‌خواهند، صرف نظر از جناح‌ها، بازگرداندن گروگان‌های باقی‌مانده و در عین حال از بین بردن حماس است. این‌ها اهداف ناسازگاری هستند.

در واقعیت فقط دو راه برای حل جنگ غزه وجود دارد. یا از طریق یک توافق میانجی‌گری و بین‌المللی بین اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها که هدف آن به حاشیه راندن حماس و عادی‌سازی جایگاه اسرائیل در خاورمیانه در طول زمان است، یا از طریق رویارویی یک‌بار برای همیشه بین اسرائیل، با حمایت آمریکا از یک طرف، و ایران و بسیاری از نمایندگان آن از سوی دیگر.

نه رهبر سیاسی جدید حماس، یحیی سینوار، و نه نتانیاهو علاقه‌ای به اولی ندارند. وسوسه انگیز است که بگوییم میل سینوار برای گسترش جنگ ناشی از ناامیدی است، در حالی که تمایل نتانیاهو ناشی از اطمینان است که ترکیب قدرت آتش ایالات متحده و اسرائیل همه را در برابر آن‌ها تسلیم خواهد کرد. اما هر دو فرض نگران کننده هستند.

مورد اول نگران کننده است چرا که ماهیت حمله حماس در 7 اکتبر نشان می‌دهد که این گروه از همان ابتدا می خواست حزب الله و ایران را به جنگ بکشاند. ملامد فکر می‌کند ممکن است سیگنال حزب‌الله در روز یکشنبه مبنی بر اینکه نمی‌خواهد با اسرائیل تشدید شود، می‌تواند باعث شود که سینوار امید خود را برای گسترش جنگ از دست بدهد و توافق آتش‌بس اصلاح‌شده را که هنوز مورد بحث است، بپذیرد.

در مورد اطمینان اسرائیل، ابزارهای نظامی همیشه قاطع‌تر از جایگزین‌های نرم‌تر به نظر می‌رسند، حتی اگر بارها ثابت شده باشد که این رویکرد اغلب یک توهم است - در ویتنام، لبنان، افغانستان (دوبار)، عراق و اکنون اوکراین. اسرائیل در موقعیتی غیرقابل اجتناب است که تعداد بسیار کمی در خارج از کشور مایل به درک آن هستند، اما یک جنگ بزرگتر ثباتی را که این کشور می‌خواهد به ارمغان نمی‌آورد.

نفت

این نمودار از Pallavi Rao Visual Capitalist، بیش از 5 تریلیون دلار صادرات کامودیتی‌های جهانی را بر اساس بخش و ارزش مواد صادر شده طبقه بندی می‌کند.

صادرات کامودیتی‌ها ارزش بالا
نفت و فرآورده‌های آن به طور متوسط 30% از صادرات کامودیتی‌های جهانی را تشکیل می‌دهند که ارزش آن سالانه 1.5 تریلیون دلار است.

با احتساب صادرات گاز طبیعی، برق و زغال سنگ، بخش انرژی 40% ارزش صادرات جهانی کامودیتی‌‌ها در سال (2 تریلیون دلار) را شامل می‌شوند. صادرات محصولات کشاورزی (1.9 تریلیون دلار) در رتبه دوم و از نظر ارزش بالاتر از صادرات مواد معدنی (1.4 تریلیون دلار) است.

در بخش کشاورزی، محصولات زراعی و جنگلداری بزرگ‌ترین سهم از ارزش 1.2 تریلیون دلاری صادرات را دارند. این دسته شامل همه چیز از گندم گرفته تا صادرات چوب می‌شود.

در همین حال، بخش مواد معدنی به طور مساوی بین صادرات فلزات اساسی (مانند مس، آهن و آلومینیوم) و فلزات و سنگ‌های گرانبها (طلا، نقره، الماس) تقسیم می‌شود.

در این نمودار نشان داده نشده که چگونه تجارت بین المللی کامودیتی‌ها فقط در چند کشور در سمت صادرات متمرکز می‌شود. به عنوان مثال، یک چهارم کل مس تولید شده در سال 2023 از شیلی بود.

در طرف مقابل این بدان معنا است که برخی از این صادرکنندگان عمده، وابستگی قابل توجهی به این کامودیتی‌ها‌ دارند. و به همین ترتیب، بسیاری از آنها کشورهای کم درآمد یا متوسط هستند. زمانی که قیمت‌های بین‌المللی کامودیتی‌های صادراتی کاهش می‌یابد، احتمال وقوع بحران‌های مالی و کاهش هزینه‌‌کردهای عمومی افزایش می‌یابد و چالش‌های اقتصادی در این مناطق را بیشتر می‌کند.

 

فلزات گرانبها

شاخص جهانی فلزات گرانبها MMI (شاخص فلزات ماهانه) تنها 0.01 درصد کاهش یافته است. قیمت فلزات گرانبها مجموعه‌ای از نوسانات را در هر دو جهت تجربه کرد که شاخص کل را به شدت در یک روند ساید نگه داشت. قیمت طلا همچنان به رشد خود ادامه می‌دهد در حالی که سایر فلزات گرانبها مانند پالادیوم و نقره کاهش یافتند. با توجه به اینکه قیمت طلا به بالاترین حد خود رسیده است، بسیاری شروع به این سوال کرده‌اند که قیمت‌ها قبل از کاهش چقدر بالا خواهند رفت.

قیمت فلزات گرانبها: پالادیوم
قیمت پالادیوم به دنبال روند نزولی بلندمدت از 17 ژوئیه به افت خود ادامه می‌دهد. با وجود اینکه قیمت‌ها بین 25 ژوئیه تا 1 اوت حرکت صعودی کوتاهی را تجربه کردند، این حرکت صعودی کوتاه مدت بود. کاهش تقاضا برای پالادیوم در بخش خودرو نقش مهمی در کاهش قیمت این فلز گرانبها در سال 2024 ایفا کرد.

در ماه‌های آینده، قیمت پالادیوم به دلیل ترکیبی از سطوح عرضه پایدار و تقاضای ضعیف بخش خودرو، ممکن است شاهد فشار نزولی باشد. علاوه بر این، استفاده از پلاتین به جای پالادیوم در کاربردهای صنعتی می‌تواند فشار بیشتری بر قیمت وارد کند.
قیمت پلاتین با سنتیمنت نزولی مواجه است
قیمت پلاتین، همراه با قیمت سایر فلزات گرانبها، در ارزیابی ماهانه کاهش یافته است. نگرانی‌ها در مورد کندی اقتصاد جهانی و تقاضای ضعیف‌تر صنعت خودرو باعث کاهش قیمت‌ها شد. علاوه بر این، افزایش بازیافت پلاتین باعث افزایش عرضه شد و فشار بیشتری بر قیمت افزود.

قیمت پلاتین احتمالا در ماه‌های آینده با فشار نزولی مواجه خواهد شد. بازار احتمالاً با چالش‌های مداوم ناشی از تقاضای ضعیف صنعتی و پتانسیل رکود اقتصادی جهانی مواجه خواهد شد که ممکن است مصرف را بیشتر کاهش دهد. با وجود ادامه کسری عرضه که ممکن است حمایتی را برای قیمت ارائه دهد، سنتیمنت عمومی نشان می‌دهد که قیمت‌ها ممکن است در انتهای محدوده کف قیمتی فعلی باقی بمانند.
رالی قیمت نقره قبل از تزلزل
برخلاف سایر قیمت‌های فلزات گرانبها مانند طلا، قیمت نقره در ارزیابی ماهانه با نوسانات زیادی روبرو شد و مدتی قبل از کاهش رشد اندکی داشت. در اوایل ماه ژوئیه، اطمینان بازار و برخی از داده‌های اقتصادی دلگرم کننده باعث افزایش قیمت نقره شد. اما این رالی زیاد طول نکشید. در پایان ماه ژوئیه، قیمت‌ها شروع به کاهش کردند.

پیش بینی می‌شود نقره در کوتاه مدت سنتیمنت نزولی بیشتری را تجربه کند. انتظار می‌رود که با وجود سنتیمنت صعودی ناشی از کمبود عرضه، بازار همچنان با مشکلات ناشی از تقاضای ضعیف صنعتی و کندی احتمالی اقتصاد جهانی مواجه شود. تحلیلگران تخمین می‌زنند که اگرچه در صورت بهبود شرایط اقتصادی، قیمت نقره ممکن است در آینده نزدیک تا حدودی افزایش یابد، اما ممکن است رشد چندان زیاد نباشد.
قیمت فلزات گرانبها: طلا
در میان تمام قیمت‌های فلزات گرانبها، طلا در مقایسه با ماه گذشته، عملکرد خوبی داشت. با ترکیب شدن تنش‌های ژئوپلیتیکی و بی‌ثباتی اقتصادی، قیمت طلا در ماه‌های ژوئیه و اوت به بالاترین حد خود رسید. پیش‌بینی‌ها مبنی بر کاهش نرخ بهره فدرال رزرو آمریکا در واکنش به تورم ضعیف و افزایش بیکاری، قیمت طلا را در ماه ژوئیه به بیش از 2483 دلار در هر اونس رساند و رکوردهای جدیدی را به ثبت رساند.

در اوایل ماه اوت، قیمت طلا بار دیگر به اوج خود رسید و به بیش از 2500 دلار در هر اونس رسید که ناشی از آمارهای بدتر از حد انتظار بازار کار ایالات متحده و تشدید نگرانی‌های ژئوپلیتیکی، به ویژه در خاورمیانه بود.

اگر فدرال رزرو تصمیم به کاهش نرخ بهره در باقی مانده سال 2024 بگیرد، تحلیلگران پیش بینی می‌کنند که قیمت طلا می‌تواند قوی بماند و حتی ممکن است به بالاترین حد خود برسد. شاخص‌های تکنیکال قوی، همراه با عدم اطمینان اقتصادی و ژئوپلیتیکی، نشان می‌دهد که طلا همچنان به جذب سرمایه گذاران بیشتری ادامه خواهد داد. با این حال، همانطور که بازارها به داده‌های قریب الوقوع و رویدادهای جهانی واکنش نشان می‌دهند، تلاطم‌هایی پیش بینی می‌شود.

بانک آمریکا

مایکل هارتنت، استراتژیست بانک آمریکا، در یادداشتی در روز پنجشنبه گفت که سرمایه گذاران باید "کاری را انجام دهند که بانک‌های مرکزی انجام می‌دهند، یعنی طلا بخرند."

دلیل هارتنت، این است که کاهش نرخ بهره از سوی فدرال رزرو در ماه‌های آینده ریسکی برای تقویت تورم در سال آینده ایجاد می‌کند و دارایی‌های واقعی مانند طلا از نظر تاریخی در طول دوره‌های تورم عملکرد خوبی داشته‌اند.

اظهارات هارتنت در بحبوحه افزایش بی سابقه فلز گرانبها، افزایش حدود 20 درصدی قیمت طلا نسبت به سال گذشته، بیان شده است. طلا چند درصدی از S&P 500 بهتر عمل کرده و همچنین عملکرد بهتری از سهام بخش فناوری داشته است.

هارتنت خاطرنشان کرد که طلا تنها دارایی است که از سهام بخش فناوری ایالات متحده بهتر عمل کرده است.

عامل گیج کننده پشت افزایش قیمت طلا این است که سرمایه گذاران در آن دخیل نبودند.

در عوض، طلا تاکنون 2.5 میلیارد دلار خروج سرمایه خالص را تجربه کرده است که به این معنی است که سرمایه‌گذاران در بحبوحه افزایش قیمت طلا به سقف تاریخی سیو سود انجام دادند.

این همچنین به این معنی است که خرید طلا توسط گروه دیگری در بازار انجام شده است.

به گفته هارتنت: با کنار هم قرار دادن قیمت‌های بی‌سابقه طلا و جریان‌های خروج سرمایه از طلا، افزایش قیمت طلا تنها با خرید بی‌سابقه بانک‌های مرکزی توضیح داده می‌شود و بانک مرکزی چین بزرگترین خریدار طلا در سال 2023 بوده است.

هارتنت گفت: «طلا در حال حاضر دومین دارایی ذخیره بزرگ است (16.1 درصد در مقابل 15.6 درصد یورو) و یکی از پایین‌ترین همبستگی‌ها را با سهام در بین طبقات دارایی دارد.

صنددوق‌های قابل معامله (ETF) طلای بالقوه‌ای که باید زیرنظر داشت، IAUM و GLDM هستند که هارتنت آن‌ها را در «بالاترین رتبه» نامید.

نیجر

نیجر پس از دستیابی به توافقی با همسایه خود یعنی جمهوری بنین، در پی اختلاف مرزی اخیر، صادرات نفت خود را از سر گرفته است. نیجر پس از بسته شدن خط لوله تحت مدیریت شرکت ملی نفت چین (CNPC) که میدان نفتی آگادم را به پایانه سم کپوجی در بنین متصل می‌کند، محموله‌های نفت خام را در ماه ژوئن متوقف کرده بود.

سامو آدامبی وزیر انرژی بنین روز دوشنبه به خبرنگاران گفت: "ما به توافق رسیدیم. بارگیری نفت خام از صبح امروز آغاز شد". علی لمینه زینه از دفتر نخست وزیری، از سرگیری محموله‌ها را تایید کرد.

نیجر به خط لوله صادرات نیجر-بنین به طول 1950 کیلومتر، ساخته شده توسط CNPC به عنوان بخشی از سرمایه‌گذری 4.6 میلیارد دلاری در صنعت نفت این کشور، برای بازپرداخت وام 400 میلیون دلاری به این شرکت چینی، متکی است. نیجر قصد دارد از درآمد حاصل از حمل و نقل نفت برای بازپرداخت وام استفاده کند. خط لوله 110000 بشکه در روز نیجر-بنین تولید نفت خام نیجر را 5 برابر افزایش می‌دهد و این کشور را به صادرکننده قابل توجهی تبدیل می‌کند. قبل از ساخت این خط لوله، نیجر محصور در خشکی تنها 20000 بشکه در روز نفت خام از حوضه آگادم ریفت خود تولید می‌کرد که عمدتاً به دلیل نبود مسیر صادراتی در داخل کشور استفاده می‌شد. Savannah Energy Plc ، تنها شرکت غربی فعال در نیجر، قصد دارد پروژه نفتی 1500 بشکه در روز را قبل از افزایش به 5000 بشکه در روز وارد جریان کند.

زمانی که رئیس جمهور این کشور، محمد بازوم، توسط گارد ریاست جمهوری خود در سال 2023 سرنگون شد، شرکت ملی نفت چین (CNPC) در آستانه بازنگری در بخش نفت نیجر بود که باعث شد تا مجموعه‌ای از تحریم‌ها توسط نهاد اقتصادی منطقه‌ای، جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا (ECOWAS)، و همچنین محکومیت‌هایی توسط دولت‌های غربی بر این شرکت اعمال شود. عبدالرحمان تشیانی، افسر نظامی، جایگزین بازوم به عنوان رهبر کشور شد. نیجر یک متحد دیرینه غربی در زمان بازوم بود و به عنوان سنگری در برابر گسترش افراط گرایی در سراسر ساحل از جمله تولیدکنندگان نوظهور نفت مانند ساحل عاج و غنا در نظر گرفته می‌شد. در مقابل، تشیانی به طور قطعی ضد غرب است و به سرعت روابط خود را با قدرت استعماری سابق فرانسه به نفع روسیه قطع کرد.

در دهه گذشته، چین به‌طور فزاینده‌ای به اصطلاح «مدل آنگولا» خود را، که در آن وام‌های نفتی به کشورهای آفریقایی برای تأمین مالی ساخت جاده‌ها، سدهای برق آبی، راه‌آهن و غیره ارائه می‌کرد، کنار گذاشته است. در عوض، چین به کشورهای حوزه خلیج فارس و روسیه با زیرساخت‌های تولید قابل اعتمادتر روی آورده است. (مدل آنگولا از یک قرارداد نفتی چین و آنگولا در سال 2004 می‌آید که بر اساس آن بانک Exim چین به دولت آنگولا وام 2 میلیارد دلاری برای بازسازی پس از جنگ اعطا کرد. این مدل قرار بود یک راه حل برد-برد در همکاری بین شرکای برابر باشد.)

محرک طلا

موسسه UBS معتقد است طلا برای حرکت صعودی بعدی خود آماده می‌شود و اگرچه در حال حاضر به بالاترین حد خود رسیده است، به نظر نمی‌رسد که پایان راه باشد.

طلا به بالاترین رکوردهای قیمتی خود رسیده است و به نظر می‌رسد بازار قیمت‌های بالای 2500 دلار را زیرنظر دارد. این مسیر تا حد زیادی به سیگنال‌های سیاستی فدرال رزرو از جکسون هول بستگی دارد و نمی‌توان احتمال برخی از تثبیت‌های کوتاه مدت را رد کرد. در حالی که هیچ کاتالیزور آشکاری برای آخرین افزایش قیمت وجود ندارد، محیط کلان اخیر به طور کلی به نفع افزایش قیمت طلا بوده است. انتظارات از فدرال رزرو، کاهش نرخ بهره و ضعیف‌تر شدن دلار آمریکا بر قیمت طلا تاثیر مثبتی داشته است. ریسک‌های ژئوپلیتیکی مداوم و تمرکز فزاینده بر انتخابات آتی ایالات متحده و پیامدهای مربوط به سیاست‌های مالی نیز علاقه سرمایه‌گذاران به طلا را افزایش می‌دهد.»

علیرغم افزایش اخیر در قراردادهای خالص خرید در بورس Comex، این قراردادها پایین‌تر از بالاترین سطح تاریخ باقی مانده است. ما بر این باوریم که قراردادها در بازار ضعیف باقی می‌ماند که به سرمایه گذاران این امکان را می‌دهد که به اضافه کردن قراردادها در فلز زرد ادامه دهند. ما همچنین انتظار داریم که جریان‌های بیشتری به ETF‌های طلا وارد شود، چرا که فدرال رزرو شروع به کاهش نرخ بهره می‌کند. چیزی که ما متوجه می‌شویم این است که به نظر می‌رسد روابط کلان تاریخی بازسازی شده است. به طور خاص، به نظر می‌رسد بتای منفی طلا نسبت به نرخ‌های بهره واقعی ایالات متحده در حال تثبیت است، اگرچه پریمیوم قیمت اسپات طلا نسبت به محاسبات ساده "ارزش منصفانه" همچنان زیاد است. موسسه UBS در مورد افزایش اخیر قیمت طلا توضیح می‌دهد که ما معتقدیم که حرکات اخیر قیمت طلا به دقت تعدیل مجدد انتظارات فدرال رزرو را دنبال می‌کند، که تا حدی در حرکت طلا در ارتباط با دارایی‌های ریسکی منعکس می‌شود.

طلا این مزیت را داشته است که به عنوان یک دارایی امن عمل کند و سقوط آن را در دوره‌هایی که دارایی ریسکی تحت فشار باشند، محدود می‌کند. تقاضای فیزیکی برای طلا تحت فشار است چرا که قیمت همچنان روند صعودی خود را ادامه می‌دهد. واردات ترکیبی به چین و هند در ماه ژوئیه کاهش یافت، اگرچه با توجه به شروع قوی سال، حجم واردات به صورت سالانه همچنان 5 درصد افزایش یافته است. این ضعف بیشتر از نظر تقاضای جواهرات در چین بود، در حالی که اخیراً قیمت‌ها با کاهش قیمت اسپات طلا افت کرده‌اند. تمرکز تقاضای فصلی طلا برای اولین بار در هند قبل از فصل عروسی و جشنواره کلیدی خواهد بود.، دوسهرا در اواسط اکتبر و دیوالی در اوایل نوامبر برگزار خواهند شد که هر دو مناسبت برای بازار طلا مهم هستند. تعرفه‌های مالیاتی کمتر بر واردات و محیط اقتصادی مستحکم به رغم قیمت‌های جهانی گران‌تر، نویدبخش تقاضای طلا در هند هستند.

گزارش‌های اولیه برای ماه ژوئیه نشان می‌دهد که خرید طلا توسط بخش رسمی همچنان ادامه دارد، اگرچه به نظر می‌رسد سرعت کلی در ماه‌های اخیر کاهش یافته است. ذخایر طلای هند در ماه ژوئیه حدود 5 تن افزایش یافت، در حالی که چین برای سومین ماه متوالی ذخایر طلا را بدون تغییر نگه داشت. علیرغم کاهش سرعت خرید این بخش، ما معتقدیم که آژانس‌های رسمی خریداران خالص طلا باقی خواهند ماند.

ذخایر طلا نسبت به کل دارایی‌های موجودی هنوز برای بسیاری از بانک‌های مرکزی بازارهای نوظهور که خریداران فعال طلا بوده‌اند، بسیار کم است، که نشان می‌دهد هنوز جای بیشتری برای افزایش وجود دارد. علاوه بر این، ما بر این باوریم که برای کشورهایی که کمتر فعال بوده‌اند فضایی برای افزایش ذخایر طلا وجود دارد.

 

فولاد چین

 

قیمت‌شکنی (دامپینگ) مستقیم فولاد چین در بازارهای خارجی و دامپینگ غیرمستقیم از طریق کشورهای نیابتی در نهایت زیر چشم جهانیان قرار گرفته است. به گفته وزارت بازرگانی مالزی، این کشور اخیراً تحقیقاتی را درباره اعمال یا عدم اعمال عوارض ضددامپینگ بر محصولات آهن تخت یا فولاد غیرآلیاژی وارد شده از چین و همچنین هند، ژاپن و کره جنوبی آغاز کرده است. (دامپینگ عبارت است از فروش یا صادرات یک کالا با قیمت کمتر از هزینه‌های تمام شده یا به عبارتی دیگر فروش کالا در خارج به قیمتی کمتر از قیمت داخلی. معادل فارسی این واژه «رقابت مکارانه» یا تبعیض در قیمت‌ها در بازرگانی معنا شده‌است. به عبارت بهتر، تولیدکنندگان و بازرگانان برای به دست آوردن بازارها، محصولات خود را با قیمتی کم عرضه کنند، برخی کارشناسان معادل فارسی این واژه را «رقابت مخرب» نیز دانسته‌اند. راهبرد کلی بازارشکنی به حذف رقبا و در اختیار گرفتن بازار مربوط می‌شود.)

در همین حال، هند نیز تحقیقات ضد دامپینگ را در مورد واردات محصولات تخت نورد گرم از ویتنام آغاز کرده است. این اقدام پس از شکایت‌هایی مبنی بر فروش این محصولات با قیمت‌های پایین صورت می‌گیرد که بر صنعت فولاد داخلی تأثیر منفی گذاشته است. همانطور که در گذشته توسط MetalMiner گزارش شده بود، مدتی است که تولیدکنندگان فولاد هندی نگرانی‌هایی را در مورد واردات ارزان قیمت از چین از طریق ویتنام تحت توافقنامه تجارت آزاد هند و اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا (ASEAN ) ایجاد کرده‌اند.

مشکل اصلی این است که سیل فولاد ارزان قیمت، قیمت فولاد داخلی را پایین می‌آورد.
شک و تردید در مورد صنعت فولاد چین وجود دارد
چین به دلایل دیگری نیز زیر ذره بین است. در واقع، بزرگ‌ترین تولیدکننده فولاد جهان اخیراً زنگ خطر را در مورد بحران جاری در کشور به صدا درآورده و رکود عمیق‌تر این صنعت را حتی نسبت به رویدادهای مهم سال‌های 2008 و 2015 پیش‌بینی کرده است. هو وانگ مینگ، رئیس گروه فولاد بائواستیل، شرکت دولتی فولاد چینی، در نشست دوسالانه این شرکت به کارمندان گفت که شرایط در این کشور مانند "زمستان سخت" است که می‌تواند طولانی‌تر، سردتر و حتی دشوارتر شود.

صنعت فولاد چین در طول بحران مالی جهانی 2008-2009 و دوباره در سال‌های 2015-2016 دچار رکود شدید شد. در هر دو مورد، کشور توانست از طریق اقدامات محرک قابل توجهی از بحران‌ها بکاهد. با این حال، چنین راه حلی در زمان رهبری فعلی شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، کمتر محتمل به نظر می‌رسد. در همین حال، پیام صریح هو احتمالاً رقبا در آسیا، اروپا و آمریکای شمالی را نگران خواهد کرد چرا که آنها با افزایش جدیدی از صادرات چین روبرو هستند و در پاسخ به اقدامات تجاری فشار می‌آورند.

تحلیلگران در حال حاضر انتظار دارند که محموله‌های چینی در سال جاری به حدود 100 میلیون تن برسد چرا که تولیدکنندگان چینی به دنبال مقابله با کاهش رشد بازار داخلی خود هستند. این بالاترین سطح صادرات از سال 2016 خواهد بود.
تحقیقات ضد دامپینگ هند علیه ویتنام
تحقیقات ضد دامپینگ دولت هند پس از آن آغاز شد که انجمن فولاد هند (ISA) به نمایندگی از تولیدکنندگان داخلی مانند ژی‌اس‌دبلیو استیل (JSW Steel) و آرسلور میتال (ArcelorMittal Nippon Steel) هند، درخواستی برای بررسی واردات محصولات تخت نورد گرم از فولاد آلیاژی یا غیر آلیاژی از ویتنام ارائه کرد.

طبق اطلاعیه 14 اوت صادر شده توسط اداره کل درمان‌های تجاری (DGTR) زیر نظر وزارت بازرگانی، شواهد کافی وجود دارد که نشان می‌دهد این محصولات واقعاً به بازار هند وارد می‌شوند و بنابراین تهدیدی قابل توجه برای صنعت فولاد محلی محسوب می‌شوند.
صنعت فولاد هند وارد کننده خالص می‌شود
این تحقیقات شامل محصولات تخت نورد گرم از فولاد آلیاژی یا غیر آلیاژی، بدون روکش یا روکش نشده، با ضخامت حداکثر 25 میلی متر و عرض حداکثر تا 2100 میلی متر است. دوره تحقیقات از 1 ژانویه 2023 تا 31 مارس 2024 را پوشش می‌دهد. در همین حال، تولیدکنندگان فولاد هندی سرمایه گذاری میلیارد دلاری برای توسعه ظرفیت تولید خود ادامه می‌دهند. آنها همچنین ابراز نگرانی می‌کنند مبنی بر اینکه واردات ارزان می‌تواند به جریان‌های نقدی آسیب برساند و به نوبه خود، به برنامه‌های توسعه آنها آسیب زند.

گزارش خدمات اطلاعات رتبه بندی اعتباری هند (CRISIL) در ماه ژوئن نشان می‌دهد که هند در سال مالی 2024 واردکننده خالص فولاد شد و کسری تجاری کل فولاد 1.1 میلیون تن را ثبت کرد. این نشان دهنده یک تغییر چشمگیر از وضعیت کشور به عنوان یک صادرکننده خالص از سال مالی 2017 است. در این گزارش همچنین اشاره شد که در حالی که چین بزرگترین صادرکننده بود، کره جنوبی و ژاپن حجم قابل توجهی صادرات به هند داشتند. قابل توجه است که ویتنام به عنوان یک صادرکننده کلیدی ظاهر شد و محموله‌ها به هند نسبت به سال قبل 130 درصد افزایش یافت.
تحقیقات در صنعت فولاد مالزی
با کمال تعجب، هند، کره جنوبی، و ژاپن، همراه با چین، همگی در حال حاضر خود را درگیر تحقیقات مشابهی از سوی دولت مالزی می‌بینند. به گفته وزارت بازرگانی مالزی، تحقیقات پس از آن آغاز شد که یک تولیدکننده داخلی در 15 ژوئیه دادخواستی را ارائه کرد.

این تولید کننده ادعا کرد که محصولات نورد تخت یا فولاد غیر آلیاژی، با حداقل 600 میلی متر عرض و پوشش داده شده با قلع، کمتر از قیمت‌های داخلی از چین، هند، ژاپن و کره جنوبی به فروش می‌رسد. آنها همچنین استدلال کردند که این واردات به میزان قابل توجهی افزایش یافته است و به صنعت داخلی آسیب می‌رساند.

این وزارتخانه در نظر دارد ظرف 120 روز پس از آغاز تحقیقات، یافته‌های اولیه را ارائه کند، اگرچه آنها تاریخ دقیقی را مشخص نکردند. اگر تحقیقات از دادخواست این شرکت حمایت کند، وزارت ممکن است یک ماموریت موقت ضد دامپینگ برای حمایت از صنعت داخلی وضع کند.

قیمت نفت کاهش یافته است و قیمت نفت برنت حدود 77 دلار در هر بشکه معامله می‌شود. این امر منجر شده برخی از تحلیلگران بازار فرصت‌های بالقوه خرید کوتاه مدتی را شناسایی کنند. موسسه سیتی، در یادداشتی به تاریخ 21 اوت، این فشار قیمتی را سیگنال احتمالی برای رشد قیمت به‌رغم کاهش اخیر تنش‌های ژئوپلیتیکی می‌داند.

کاهش اخیر قیمت در درجه اول ناشی از دو عامل کلیدی است: کاهش ریسک‌های ژئوپلیتیکی، به ویژه در غزه با آتش‌بس احتمالی، و کاهش رشد اقتصادی چین. تضعیف تولید صنعتی چین و داده‌های ضعیف‌تر واردات نفت به شدت بر چشم‌انداز تقاضای جهانی تاثیر گذاشته و به کاهش ریسک ژئوپلیتیکی نفت کمک کرده است.

با این حال، سیتی هشدار می‌دهد که بازار هنوز از خطر خارج نشده است. در حالی که چشم انداز ژئوپلیتیک آرام‌تر به نظر می‌رسد، ریسک‌ها همچنان وجود دارند. فصل طوفان تهدید قابل توجهی برای زنجیره تامین نفت است و تنش‌های مداوم در شمال آفریقا و خاورمیانه می‌تواند به راحتی نوسانات را دوباره شعله ور کند. قرارد‌ها در حال حاضر در سمت فروش، رکوردی را ثبت کردند، که می‌تواند در صورت کاهش بیشتر قیمت نفت برنت، به‌ویژه با نزدیک شدن به سطح حمایتی 75 دلار در هر بشکه، باعث رشد مجدد نفت شود.

در ایالات متحده، اداره اطلاعات انرژی (EIA) کاهش قابل توجهی در ذخایر نفت خام تجاری را گزارش کرد که با 4.6 میلیون بشکه کاهش به 426 میلیون بشکه رسید. این کاهش بیش از انتظارات بود و همراه با افزایش فعالیت پالایشگاه‌ها و صادرات نفت خام، شیب صعودی را به چشم انداز کوتاه مدت نفت خام اضافه می‌کند.

سیتی همچنین به عوامل تکنیکال موثر بر بازار اشاره می‌کند. میانگین متحرک 200 روزه نفت برنت در 82.5 دلار در هر بشکه یک نقطه مقاومت قوی است، در حالی که سطح 75 دلار در هر بشکه به عنوان حمایت کلیدی عمل می‌کند. اگر قیمت‌ها به پایین‌ترین حد این محدوده نزدیک شوند، این محدوده تکنیکال می‌تواند خرید را تشویق کند.

با نگاه به آینده، سیتی عقیده دارد که اوپک پلاس با تصمیمات مهمی روبرو است. با کاهش تولیدات در ماه اکتبر – اگر شرایط بازار اجازه دهد - هر گونه کاهش بیشتر قیمت‌ها به سمت 70 دلار ممکن است این گروه را وادار کند تا در استراتژی خود تجدید نظر کند. از آنجایی که حاشیه سود پالایشگاها، به‌ویژه به دلیل کاهش شدید کرک نفتی، تحت فشار باقی می‌مانند، فصل زمستان آتی ممکن است در شکل‌دهی به جهت بازار نقش اساسی داشته باشد.

لیتیوم

لیتیوم به سرعت به یک عنصر حیاتی در بخش‌ فناوری و انرژی تبدیل شده است. در نتیجه بازار جهانی لیتیوم قدرتمند شده و سودآوری ایجاد می‌کند. این مسئله عمدتا به این دلیل است که این عنصر نقش مهمی در باتری‌های لیتیوم یون ایفا می‌کند که نه تنها گوشی‌های هوشمند و لپ‌تاپ‌های ما را شارژ می‌کنند، بلکه خودروهای الکتریکی را نیز تامین می‌کنند. با تشدید فشار جهانی برای انرژی سبز، اهمیت لیتیوم همچنان افزایش یافته و آن را به یک بازیگر کلیدی به سمت آینده‌ای پایدار تبدیل می‌کند.

باتری‌های لیتیومی با چگالی انرژی بالا، عمر چرخه طولانی و نرخ‌های خود تخلیه (self-discharge) نسبتاً کم، به پیشرفت‌ها در صنایع مختلف از لوازم الکترونیکی مصرفی گرفته تا ذخیره‌سازی انرژی تجدیدپذیر در مقیاس بزرگ ادامه می‌دهند. اما آیا تقاضای لیتیوم واقعاً با پیش‌بینی‌های برخی کارشناسان مطابقت دارد؟

در حالی که لیتیوم برای ابتکارات انرژی سبز بسیار ارزشمند است، استخراج بیش از حد، به ویژه در چین، منجر به ذخایر بزرگ در سراسر جهان شده است. این سوال پیش می‌آید: آیا افزایش ابتکارات انرژی سبز تقاضای کافی برای افزایش قیمت قابل توجه در بازار لیتیوم ایجاد می‌کند؟
عواملی که تقاضای جهانی لیتیوم را تامین می‌کند
مصرف لیتیوم در سطح جهان به دلیل مجموعه‌ای از عوامل همچنان در حال افزایش است. در حال حاضر، رشد سریع‌ ناشی از رشد قابل توجه بازار خودروهای الکتریکی است. این درحالی است که دولت‌ها در سرتاسر جهان به تصویب قوانین سخت‌گیرانه‌تر انتشار گازهای گلخانه‌ای و ارائه مشوق‌های مالی برای تشویق استفاده از خودروهای الکتریکی ادامه می‌دهند. قرارداد سبز اتحادیه اروپا، که هدف آن دستیابی به خنثی سازی کربن تا سال 2050 است، نشان می‌دهد که چگونه سیاست‌ها همچنان به افزایش تقاضا برای باتری‌های لیتیوم یونی کمک می‌کنند.

نیاز به فناوری‌های ذخیره‌سازی پیشرفته انرژی برای مدیریت تولید انرژی متناوب در بخش انرژی‌های تجدیدپذیر نیز باعث افزایش تقاضا برای لیتیوم شده است. باتری‌های لیتیوم یونی محبوب‌ترین انتخاب برای دستگاه‌های ذخیره‌سازی بزرگ از نظر جمع‌آوری انرژی از منابعی مانند خورشید و باد هستند.
مشکلات بالقوه بازار لیتیوم: چالش‌ها و محدودیت‌ها
با وجود این پیش‌بینی خوش‌بینانه، موانع متعددی می‌تواند مانع پیشرفت بازار جهانی لیتیوم شود. نگرانی اصلی این است که آیا سیستم عرضه می‌تواند تقاضای به سرعت در حال افزایش را برآورده کند یا خیر. از این گذشته، پیچیدگی و ماهیت منابع فشرده استخراج و پردازش لیتیوم اغلب باعث تنگناهای عرضه قابل توجهی می‌شود.

ملاحظات ژئوپلیتیکی نیز می‌تواند نوسانات را افزایش دهد. به عنوان مثال، استرالیا، شیلی و آرژانتین بیشترین غلظت ذخایر لیتیوم را دارند. هر گونه ناآرامی سیاسی یا اختلافات تجاری در این مناطق می‌تواند زنجیره تامین را مختل کند و منجر به افزایش غیرمنتظره قیمت یا حتی کمبود شود.
چرا برخی تحلیلگران کاهش تقاضا را پیش بینی می‌کنند؟
علیرغم افزایش پیش‌بینی‌شده تقاضای لیتیوم، بسیاری از تحلیلگران در مورد پوشش ریسک مرتبط با این فلز احتیاط می‌کنند. استدلال آن‌ها از سرعت توسعه فناوری ناشی می‌شود که ممکن است منجر به اختراع تکنیک‌های جدید برای ذخیره انرژی شود. باتری‌های حالت جامد (Solid-state batteries) یکی از پیشرفت‌هایی هستند که محققان همچنان به توسعه آن ادامه می‌دهند و بسیاری بر این باورند که روزی می‌توانند از همتایان لیتیوم یون خود بهتر عمل کنند.

نگرانی از اشباع بازار در بخش خودروهای الکتریکی نیز همچنان در حال افزایش است. این نگرانی‌ها به این واقعیت اشاره دارد که نرخ‌های رشد قوی قبلی ممکن است با افزایش سن صنعت کاهش یابد. بسیاری همچنین بر این باورند که اگر فناوری بازیافت باتری و استفاده مجدد بیشتر پیشرفت کند، ممکن است تقاضا برای استخراج لیتیوم تازه کمتر شود.

نگرانی‌های مالی نیز وارد عمل می‌شوند. برخی تحلیلگران بر این باورند که در صورت رکود در اقتصاد جهانی، تقاضا برای لیتیوم در نهایت کاهش می‌یابد، که سرمایه گذاری در فناوری و زیرساخت‌های پیشرفته را کاهش می‌دهد.
در نهایت، گسترش این بازارها منجر به فشار زیادی در استخراج لیتیوم شده است و باعث شده است که ذخایر بزرگی در برخی از نقاط جهان مانند چین ایجاد شود. چنین ذخایری می‌تواند باعث کاهش قیمت لیتیوم شود و به خریداران این امکان را می‌دهد که از هزینه‌های بالاتر راحت شوند. با این حال، ذخایر همچنین می‌توانند باعث عدم تعادل جهانی در بازار لیتیوم شوند که می‌تواند به اختلالات زنجیره تامین کمک کند.
متعادل کردن ترازو: مروری جامع بر آینده لیتیوم
رشد بازار جهانی لیتیوم به یک سری عوامل پیچیده و مرتبط بستگی دارد. از یک سو، تقاضا برای لیتیوم به دلیل نیاز مبرم به راه‌حل‌های انرژی پایدار و رشد غیرقابل توقف صنعت فناوری اطلاعات، همچنان در حال افزایش است. فشار برای نوآوری در وسایل نقلیه الکتریکی و سیستم‌های ذخیره انرژی تجدیدپذیر نقش کلیدی لیتیوم را در چشم انداز انرژی فعلی برجسته می‌کند.

با این حال، موانع مهمی مانند عرضه محدود، نگرانی‌های زیست‌محیطی، و پیشرفت‌های فن‌آوری قریب‌الوقوع بر سر راه وجود دارد. این چالش‌ها ممکن است انتظارات بالا را کاهش داده و به مسیر رشد کنترل شده‌تری منجر شود.
در حالی که بازار جهانی لیتیوم همچنان برای رشد قابل توجهی آماده است، عبور از موانع بالقوه بسیار مهم است. با پرداختن به این چالش‌ها، این صنعت می‌تواند مسیری پایدار به جلو ایجاد کند و از ادامه نقش حیاتی لیتیوم در انتقال فوری جهان به آینده‌ای سبزتر و از نظر فناوری پیشرفته‌تر اطمینان حاصل کند.

 

ubs

بانک UBS به تازگی گزارشی منتشر کرده است که در آن به سرمایه‌گذاران توصیه می‌کند از رشد موقتی دلار آمریکا استفاده کرده و سرمایه‌گذاری‌های خود را به ارزهای دیگر گروه G10 (ده ارز اصلی جهان) و طلا منتقل کنند. این بانک معتقد است که با توجه به شرایط فعلی اقتصاد آمریکا و رویکرد فدرال رزرو، فرصت‌های بهتری برای سرمایه‌گذاری در ارزهایی مانند فرانک سوئیس (CHF)، یورو (EUR)، پوند انگلیس (GBP)، طلا (GOLD) و دلار استرالیا (AUD) وجود دارد.

طبق گزارش جلسه ماه ژوئيه فدرال رزرو، احتمال زیادی برای کاهش نرخ بهره در ماه سپتامبر وجود دارد. در این گزارش آمده است که بیشتر اعضای کمیته سیاست‌گذاری فدرال رزرو معتقدند که تورم آمریکا به هدف 2 درصدی نزدیک شده است، اما نگرانی‌ها در مورد کاهش فعالیت در بازار کار همچنان رو به افزایش است. به‌ویژه داده‌های اخیر از سوی اداره آمار کار آمریکا (BLS) که نشان‌دهنده کاهش تعداد مشاغل ایجاد شده است، فشارها برای کاهش نرخ بهره را تشدید کرده است.

علاوه بر این، افزایش کسری بودجه فدرال آمریکا به یکی از مسائل مهم اقتصادی تبدیل شده است. پیش‌بینی می‌شود که هزینه‌های بهره بر بدهی‌های دولت امسال از هزینه‌های دفاعی پیشی بگیرد که می‌تواند به تضعیف دلار آمریکا منجر شود. این شرایط اقتصادی، به ویژه با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری، توجه بسیاری از سرمایه‌گذاران را به خود جلب کرده است.

در همین حال، سایر بانک‌های مرکزی بزرگ جهان مانند بانک ملی سوئیس، بانک مرکزی استرالیا، بانک انگلستان و بانک مرکزی اروپا نیز در حال کاهش نرخ بهره هستند، اما احتمالاً این کاهش‌ها به شدت کاهش‌های فدرال رزرو نخواهد بود. بانک ملی سوئیس به پایان دوره کاهش نرخ‌های بهره خود نزدیک شده و فرانک سوئیس احتمالاً ارزش بیشتری پیدا خواهد کرد. بانک مرکزی استرالیا نیز ممکن است تا سال آینده از کاهش نرخ بهره خودداری کند که می‌تواند فرصت خوبی برای سرمایه‌گذاری در دلار استرالیا ایجاد کند. بانک انگلستان و بانک مرکزی اروپا نیز رویکردی تدریجی‌تر در کاهش نرخ بهره دارند، این موضوع می‌تواند به تضعیف بیشتر دلار آمریکا در مقابل این ارزها منجر شود.

همچنین، UBS به افزایش احتمالی قیمت طلا اشاره کرده و آن را به عنوان یکی از گزینه‌های مناسب برای سرمایه‌گذاری در این شرایط توصیه می‌کند. به طور کلی، UBS به سرمایه‌گذاران پیشنهاد می‌کند که به جای تمرکز صرف بر دلار آمریکا، به ارزهای دیگر و طلا توجه بیشتری داشته باشند.

زغال سنگ

داده‌های اداره آمار چین نشان می‌دهد که تولید زغال‌سنگ چین در ماه ژوئیه نسبت به سال گذشته 2.8% افزایش یافته چرا که معادن برای تضمین عرضه پایدار در میان گرمای بی‌سابقه، تولید را افزایش دادند، حتی با این که تولیدات نیروگاه حرارتی کاهش و تولید برق آبی افزایش یافته است.

به گزارش رویترز، بر اساس داده‌های اداره ملی آمار در روز پنجشنبه، بزرگترین آلاینده و بزرگترین تولید کننده زغال سنگ جهان در ماه گذشته 390.37 میلیون تن سوخت استخراج کرده است. این عدد در ماه ژوئن 405.38 میلیون تن بود که بالاترین سطح از دسامبر 2023 بود.

متوسط تولید روزانه زغال سنگ در ماه ژوئیه به 12.59 میلیون تن رسید که نسبت به 13.5 میلیون تن در روز در ژوئن کاهش داشت اما از 12.18 میلیون تن در روز در سال گذشته افزایش یافته بود.

رگولاتور ملی انرژی چین در اواخر ماه ژوئیه اعلام کرد که در حال هماهنگ کردن ذخایر زغال سنگ نیروگاه‌ها است تا به دلیل ادامه هوای گرم، آنها را در حداقل 200 میلیون تن نگه دارد.

تولیدات نیروگاه حرارتی، صنعت زغال سنگ را در ماه ژوئیه ناامید کرد، برای سومین ماه متوالی کاهش یافت، با این حال به دلیل باران‌های شدید در ماه ژوئیه، برق بیشتری توسط نیروگاه‌های آبی تولید شد. آمارها نشان می‌دهد که تولید برق حرارتی چین با 4.9% کاهش به 574.9 میلیارد کیلووات ساعت رسیده است، در حالی که کل تولید برق با افزایش 2.5 درصدی به 883.1 میلیارد کیلووات ساعت رسیده است.

تولیدات به ویژه در مرکز زغال سنگ کک‌ساز چین در استان شانشی (Shanxi)، که 29 درصد زغال‌سنگ چین را در سال گذشته تولید کرده بود، کمتر بود. دولت محلی به معدنچیان گفته بود که تولید مازاد را محدود کنند و بررسی‌های ایمنی را در دوره مارس تا مه اعلام کرد، به همین دلیل تولید در آنجا محدود شد.

اما سایر استان‌ها خوشحال بودند که این کاهش را انجام دهند. بیشتر تولید اضافی از دومین منطقه بزرگ تولیدکننده کشور مغولستان داخلی بود که رکورد 104 میلیون تنی را نسبت به 97 میلیون تن در سال گذشته داشت.

چهارمین تولید کننده بزرگ سین‌کیانگ بود که رکورد 41 میلیون تن را از 33 میلیون تن افزایش داد.

تولید برق آبی در این ماه با 36.2 درصد افزایش نسبت به سال گذشته به 166.4 میلیارد کیلووات ساعت رسید.

لوری میلیویرتا، کارشناس ارشد سیاست جامعه نوشت: صنعت زغال سنگ به مواد شیمیایی چین در حال جبران بخشی از کاهش تقاضا زغال سنگ استفاده شده برای انرژی است. مصرف زغال سنگ در صنایع شیمیایی در نیمه اول سال 21 درصد رشد داشته است. (صنایع شیمیایی زغال سنگ از زغال سنگ به عنوان ماده اولیه برای تولید مواد شیمیایی و سوخت استفاده می‌کند.)

میلیویرتا گفت: "محرک امنیت انرژی چین و کاهش قیمت زغال سنگ نسبت به قیمت نفت باعث رونق این صنعت شده است."

تحلیل‌گران انتظار دارند تولید زغال سنگ چین تا سه ماهه سوم با توجه به گرمای هوا و بهبود تولید از دوران رکود در اوایل سال به دلیل بازرسی‌های ایمنی، رشد کند.

 

قیمت طلا

قیمت طلا در فاصله نزدیکی با بالاترین سطح تاریخی در 2510 دلاری معامله می‌شود که اخیرا در بحبوحه تنش‌های ژئوپلیتیکی رشد خود را ادامه داده است.

این فلز گرانبها امسال تا به امروز حدود 20% افزایش یافته است و عملکرد بهتری نسبت به سایر طبقات دارایی دارد.

چرا طلا به اوج‌های قیمتی جدید رسیده است
درک اینکه چرا سرمایه‌گذاران به دلیل بحران‌های خاورمیانه، جنگ روسیه و اوکراین، نگرانی‌ها در مورد کاهش نرخ بهره و نوسانات بازار سهام، به سمت طلا هجوم آورده‌اند، سخت نیست.

طلا اغلب توسط سرمایه‌گذاران به عنوان یک "پناهگاه امن" تلقی می‌شود که می‌تواند ارزش خود را در دوره‌های نوسانات و رکود اقتصادی حفظ کند.

بر اساس گزارش شورای جهانی طلا برای روند تقاضا طلا در سه ماهه دوم، کل تقاضای جهانی طلا نسبت به مدت مشابه سال قبل 4% افزایش یافته و به 1258 تن رسیده است.

بانک‌های مرکزی و موسسات رسمی ذخایر طلای جهانی خود را 183 تن افزایش داده‌اند که نسبت به سه ماهه قبل کاهش یافته است اما همچنان نشان دهنده افزایش 6 درصدی سالانه است.

شورای جهانی طلا برای 12 ماه آینده نسبت به فلز گرانبها دیدگاه صعودی دارد، چرا که سرمایه‌ گذاران در تلاش برای حفاظت و متنوع سازی پرتفوی خود "در یک محیط پیچیده اقتصادی و ژئوپلیتیکی" هستند. کل تقاضا توسط معاملات فرابورس حمایت شد که 53 درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل افزایش یافت و به 329 تن رسید.

سناریو صعودی برای طلا
بانک سرمایه گذاری جی پی مورگان انتظار دارد قیمت طلا در سه ماهه چهارم سال 2024 به طور متوسط به 2500 دلار در هر اونس برسد که دلیل آن افزایش ریسک‌های ژئوپلیتیکی، انتظارات از فدرال رزرو برای شروع به کاهش نرخ بهره و خرید بانک‌های مرکزی است.

گرگوری شیرر، رئیس استراتژی فلزات پایه و گرانبها در جی پی مورگان عقیده دارد که احیای طلا زودتر از حد انتظار رخ داده است، چرا که از بازده واقعی (تعدیل شده با تورم) یا نرخ‌های بهره جدا شده است. به طور معمول، قیمت طلا در رابطه معکوس با بازده واقعی معامله می‌شود.

به گفته شیرر: از سه ماهه چهارم سال 2022 دیدگاه صعودی در مورد طلا داشتیم و با افزایش قیمت طلا فراتر از 2400 دلار در ماه آوریل، این افزایش زودتر اتفاق افتاده و بسیار شدیدتر از حد انتظار بوده است.

با توجه به اینکه این رشد همزمان با افزایش بازده واقعی اوراق ایالات متحده به دلیل داده‌های قوی‌تر نیروی کار و تورم در ایالات متحده بوده، این امر به ویژه شگفت آور است.

ارزان‌ترین و ساده‌ترین راه برای سرمایه گذاران برای خرید طلا از طریق ETP (محصولات قابل معامله در بورس) است.

بر اساس گزارش شورای جهانی طلا، ETPهای جهانی طلا قوی‌ترین ماه خود را از آوریل 2022 در ژوئیه تجربه کردند و جریان ورودی 3.7 میلیارد دلاری را به خود اختصاص دادند که سومین جریان ورودی ماهانه متوالی است. جریان‌های ورودی اخیر و افزایش قیمت طلا، کل AUM (دارایی‌های تحت مدیریت) ETF‌های جهانی طلا را به 246 میلیارد دلار رسانده است.
سناریو نزولی برای طلا
با این حال، برخی از تحلیلگران بر این باورند که چشم انداز طلا برای بقیه سال خوشایند نیست. تحلیلگران رویال بانک کانادا (RBC) از زمانی که فلز گرانبها به بالاترین حد خود رسیده است، موضع محتاطانه خود را حفظ کرده‌اند: ما فکر می‌کنیم که طلا از دیدگاه چند محرک کلیدی کلان بیش از حد ارزش گذاری شده است و برخی آسیب پذیری‌های غیرقابل تحقق در رالی طلا وجود دارد. اگرچه ما محتاط هستیم، اما بیشتر به این دلیل است که فکر نمی‌کنیم طلا هنوز باید در چنین سطوح بالایی معامله شود.

شورای جهانی طلا در گزارش سه ماهه دوم اخیر خود به برداشت سود در برخی بازارها و کاهش تقاضای خالص در اروپا و آمریکای شمالی اشاره کرد.

رویال بانک کانادا همچنین خاطرنشان می‌کند که در حالی که ماه مه و ژوئن شاهد روندهای باثبات‌تری برای ETP‌ها (محصولات معامله شده با پشتوانه طلا) بودند، هنوز متقاعد نشده است که سرمایه گذاران کاملا متعهد هستند.
سرمایه‌گذاران دارایی‌های طلا را در طول افزایش قیمت فروخته‌اند و بازگشت پایدار به سمت خرید هنوز مشاهده نشده است.

تقاضای قوی از سوی بانک‌های مرکزی جهانی یکی از عوامل مهم افزایش اخیر طلا بوده است. با این حال، تحلیلگران RBC معتقدند که توقف اخیر چین در خرید طلا، آسیب پذیری‌های احتمالی را آشکار می‌کند.

برای شفافیت بیشتر، ما هنوز فکر می‌کنیم که تقاضای بانک مرکزی همچنان قوی خواهد بود، اما دلایلی وجود دارد که باید در قیمت‌های بی‌سابقه و پس از چنین دوره‌ای از رشد، محتاط باشیم.

دیدگاه بلند مدت
کلود ارب، مدیر سابق صندوق کامودیتی و کمپبل هاروی - استاد مالی دانشگاه دوک - پژوهشی در ماه مه منتشر کردند که نشان می‌دهد که طلا در دهه آینده بیش از 7 درصد از تورم ایالات متحده عقب خواهد افتاد.

با طرح این سوال: «آیا هجوم خرید برای طلا آغازگر عصر جدیدی با قیمت‌های واقعی طلای دائماً بالاتر «این بار متفاوت است» است یا این صرفاً آخرین چرخه «روز از نو روزی از نو » است که کاهش قابل توجهی در قیمت واقعی طلا به دنبال دارد؟

چیزی که به شک و تردید آنها در مورد طلا اعتبار می‌بخشد، گزارشی است که آنها در سال 2012 منتشر کردند که در آن به اصطلاح "ارزش منصفانه" برای طلا پیشنهاد شده بود که نشان می‌داد طلا در آن زمان به شدت بیش از حد ارزش گذاری شده بود. طلا از بالاترین قیمت خود در سال 2012 بیش از 40 درصد به صورت واقعی کاهش یافت و به پایین‌‌ترین حد خود در سال 2015 رسید.

رویدادهای کلیدی آینده در تقویم سیاسی و مالی ایالات متحده عبارتند از: کنوانسیون ملی دموکرات‌ها، انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده و جلسات فدرال رزرو ایالات متحده که ممکن است قیمت آتی این فلز گرانبها را شکل دهد.

عربستان سعودی

درآمد عربستان سعودی از صادرات نفت به پایین‌ترین سطح در سه سال اخیر رسیده است. این مسئله ناشی از کاهش قیمت‌ها و تصمیم پادشاهی عربستان برای محدود کردن تولیدات است.

بر اساس گزارش سازمان اصلی آمار کشور، فروش محموله‌های نفت خام و محصولات پالایش شده در ماه ژوئن به 17.7 میلیارد دلار کاهش یافت. این رقم نسبت به سال گذشته بیش از 9% و نسبت به ماه مه حدود 12% کاهش داشته است.

درآمد نفتی برای عربستان سعودی، رهبر بالفعل کارتل اوپک و بزرگترین صادرکننده نفت خام در جهان، حیاتی است. این سرمایه‌ها از تلاش ولیعهد محمد بن سلمان برای متحول کردن اقتصاد با سرمایه‌گذاری هنگفت در همه چیز، از خودروهای الکتریکی گرفته تا نیمه‌رساناها و فوتبال حمایت می‌کند.

کاهش ورود دلارهای نفتی از سال 2022، زمانی که حمله روسیه به اوکراین باعث افزایش قیمت نفت به بالای 120 دلار در هر بشکه شد، تلاش‌های او را متوقف کرد. در آن زمان - حداقل برای چند ماه - عربستان سعودی روزانه یک میلیارد دلار از صادرات نفت به دست می‌آورد.

برنت در حال حاضر حدود 76 دلار معامله می‌شود که 6.2 درصد کاهش در سال جاری داشته که عمدتاً به دلیل نگرانی‌ها در مورد کاهش رشد اقتصادی در ایالات متحده و چین است.

پادشاهی مجبور شد برخی از بزرگترین پروژه‌های خود را کاهش دهد یا به تعویق بیاندازد، از جمله بخش‌هایی از یک شهر بیابانی جدید به نام نئوم. این کشور استراتژی کاهش تولید نتوانست قیمت‌ها را بالا ببرد. (نئوم (NEON) یک شهر برنامه‌ریزی شده در استان تبوک در شمال غربی عربستان است که قرار است تا سال‌های آتی قابل سکونت شود. برنامه‌ریزی شده است که از فناوری پیشرفته در شهر استفاده شود و همچنین به عنوان یک مقصد گردشگری عمل کند.)

اوپک پلاس که شامل اعضای سازمان کشورهای صادرکننده نفت و سایرین مانند روسیه است، قرار است افزایش تولیدات خود را در سه ماهه چهارم آغاز کند. به گفته بی‌پی (بریتیش پترولیوم) که این گروه در مورد این طرح «نگران» است چرا که قیمت‌ها تحت فشار باقی می‌مانند.

 

 

عمان و ایران

پس از حمله روسیه به اوکراین در 24 فوریه 2022، گاز طبیعی مایع (LNG) به پرطرفدارترین منبع انرژی اضطراری جهان تبدیل شد. این به این دلیل بود که بر خلاف گاز یا نفت ارسال شده از طریق خطوط لوله، LNG به راحتی در بازارهای اسپات در دسترس است و می‌توان آن را به سرعت به هر نقطه مورد نیاز منتقل کرد. بر خلاف انرژی منتقل شده از خط لوله، حرکت LNG نیازی به ایجاد سطح وسیعی از خطوط لوله در مناطق مختلف و زیرساخت‌های سنگین مرتبط با آن ندارد. ایران همچنان بزرگترین تولیدکننده گاز خاورمیانه است و تولید خود را طی دهه گذشته سه برابر کرده و به حدود یک میلیارد متر مکعب رسانده است. این کشور همچنین دارای دومین ذخایر بزرگ گاز جهان پس از روسیه با حدود 34 تریلیون متر مکعب است. جای تعجب نیست که جمهوری اسلامی از مدت‌ها قبل برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت جهانی LNG از طریق روش‌های مختلف، از جمله از طریق یکی از متحدان دیرینه خود یعنی عمان، برنامه ریزی کرده است.

برنامه ایران برای استفاده از عمان در برنامه‌های LNG خود بخشی از قرارداد همکاری گسترده‌تری بود که بین عمان و ایران در سال 2013 انجام شد، دامنه آن در سال 2014 گسترش یافت و در اوت 2015 به طور کامل به تصویب رسید. تمرکز این قرارداد بر واردات حداقل 10 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی سالانه از ایران به مدت 25 سال بود. قرار بود این توافق در سال 2017 آغاز شود و ارزش آن در آن زمان تقریباً 60 میلیارد دلار بود. سپس هدف به 43 میلیارد متر مکعب در سال به مدت 15 سال تغییر کرد، و سپس در نهایت به حداقل 28 میلیارد متر مکعب در سال برای مدت حداقل 15 سال تغییر یافت.

بر اساس بیانیه مهران امیر معینی، مدیرعامل وقت شرکت ملی صادرات گاز ایران (NIGEC) در هنگام امضای قرارداد در سال 2014، شرکت ایرانی قبلاً در حال کار بر روی سازوکارهای مختلف قرارداد برای مراحل کلیدی پروژه این شرکت بوده است. به طور خاص، بخش زمینی این پروژه شامل حدود 200 کیلومتر خط لوله 56 اینچی (در ایران) از رودان تا کوه مبارک (Mobarak Mount) در جنوب استان هرمزگان بود. بخش دریایی شامل یک خط لوله 36 اینچی به طول 192 کیلومتر در امتداد بستر دریای عمان در عمق 1340 متری از ایران تا بندر صحار در عمان می‌شد. به طور کلی، این قرارداد به منظور امکان انتقال کاملاً آزاد گاز ایران (و بعداً نفت) از طریق عمان از طریق خلیج عمان و خروج به بازارهای جهانی نفت و گاز بود. این مسیر به گونه‌ای طراحی شده بود که به ایران اجازه می‌داد همان جریان‌های بدون تحریم را که در آن زمان و تا به امروز از طریق عراق انجام می‌داد، داشته باشد. از طرف عمان، مدتی پیش کلیه کارهای مقدماتی مربوط به بررسی بستر دریا، طراحی خط لوله و متعلقات آن و ایستگاه های کمپرسور به پایان رسید. عمق خط لوله زیردریایی در اوت 2016 به دلیل تشدید تنش‌های سیاسی بین عربستان سعودی و ایران افزایش یافته بود که منجر به اصلاح طرحی برای اجتناب از آب‌های سرزمینی متحد آن زمان ایالات متحده، یعنی امارات متحده عربی، شد.

زمانی که گاز به عمان راه یافت، مسائل فنی تبدیل شدن ایران به تولیدکننده LNG بسیار ساده بود. به گفته علیرضا کاملی، مدیرعامل شرکت ملی صادرات گاز ایران (NIGEC)، برنامه اولیه شامل استفاده از حدود 25% از کل ظرفیت تولید 1.5 میلیون تنی LNG عمان در آن زمان برای تولید LNG ایران بود. این در ازای پرداخت کمیسیون به عمان، برای بارگیری کشتی‌های تخصصی حمل و نقل LNG برای صادرات به بازارهای اروپایی و آسیایی بود. در مجموع، برنامه جمهوری اسلامی تبدیل شدن به بزرگترین صادرکننده گاز - از جمله گاز LNG و گاز مایع (LPG)) به اروپا و غرب آسیا با تمرکز بر چین، کره جنوبی و پاکستان بود.

پیش از خروج ایالات متحده از برنامه جامع اقدام مشترک («برجام» یا به اصطلاح «توافق هسته‌ای») در ماه مه 2018، شرکت‌های بین‌المللی نفت و گاز که به دنبال مشارکت در پروژه خط لوله عمان - ایران بودند، کمبودی نداشتند. توتال فرانسه، یونیپر (Uniper) و ا. آن (E.ON) آلمان، KOGAS، شرکت گاز کره جنوبی، میتسوی (Mitsui) ژاپن و شل همگی علاقه جدی خود را برای مشارکت ابراز کرده بودند. با توجه به ماهیت تحریم‌های احتمالی این پروژه، ایالات متحده پروژه LNG ایران-عمان را در تلاش‌های خود برای جلوگیری از گسترش معنی‌دار مسیرهای صادرات هیدروکربن‌های ایران به بازار پررونق آسیا گنجاند. قبل از شروع مجدد اختلاف بین عربستان و قطر، جایگزین اصلی واشنگتن برای عمان این بود که جذب گاز خود از قطر را از طریق خط لوله دلفین (Dolphin) موجود که از قطر به عمان از طریق امارات می‌گذرد یا به شکل LNG افزایش دهد، اما این کشور نپذیرفت. تمایل عمان برای احیای طرح‌های خط لوله گاز ایران-عمان با درخواست امارات متحده عربی برای پرداخت هزینه‌های فزاینده‌ای برای اجازه ترانزیت گاز از ایران از طریق آب‌های این کشور تقویت شد که این باز هم بخشی از استراتژی ایالات متحده برای متقاعد کردن عمان برای گرفتن گاز خود از قطر بود. (پروژه گاز دلفین پروژه گاز طبیعی قطر، امارات متحده عربی و عمان است. این اولین پروژه انتقال گاز پالایش شده برون مرزی شورای همکاری خلیج فارس و بزرگترین سرمایه گذاری مرتبط با انرژی است که تاکنون در منطقه انجام شده است.)

با توجه به تحریم‌های آمریکا که در سال 2018 مجدداً اعمال شد، عمان از برنامه همکاری در پروژه LNG ایران کناره‌گیری کرد و این جایگاه به شرکت روسی گازپروم واگذار شد. در این راستا، گازپروم دو تفاهم‌نامه با شرکت ملی نفت ایران (NIOC) امضا کرد که شامل یک راهبرد دوگانه در زمینه گاز بود. بخش نخست این توافقنامه‌ها به همکاری‌های گازی بین دو شرکت مربوط می‌شد و بخش دوم به ساخت تأسیسات LNG ایرانی با مشارکت صندوق بازنشستگی صنعت نفت ایران اختصاص داشت. در ابتدا این توافق‌نامه به گازپروم اجازه می‌داد تا کنترل پروژه LNG ایران که تا آن زمان 60 درصد آن توسط شرکت آلمانی لینده تکمیل شده بود را بر عهده گیرد و سپس در ساخت مجتمع‌های کوچک LNG نقش فعالی داشته باشد. گازپروم قرار بود بابت فعالیت‌های خود از فروش گاز تولیدی این مجتمع‌ها و همچنین بخشی از تولید گاز میدان‌های مرتبط با آن پرداخت شود. با این حال، به دلیل تشدید تحریم‌های آمریکا علیه ایران و روسیه و همچنین چشم‌انداز ضعیف قیمت جهانی LNG، این برنامه‌ها بار دیگر متوقف شدند. از طرفی چین مجدداً تمایل خود را برای مشارکت در پروژه LNG ایران در چارچوب قرارداد ۲۵ ساله با این کشور نشان داد.

در همین راستا، سالم العوفی، وزیر انرژی عمان، در اواسط آوریل سال گذشته اعلام کرد که پروژه لوله‌کشی گاز ایران-عمان که سال‌ها متوقف شده بود، دوباره ادامه می‌یابد و انتظار می‌رود تا اواخر امسال یا اوایل سال 2025 به بهره‌برداری برسد. همچنین عمان حدود یک ماه پیش اعلام کرد که ساخت یک مجتمع جدید LNG در منطقه قلهات با ظرفیت تولید سالانه 3.8 میلیون تن متریک آغاز شده که تولید LNG عمان را به 15.2 میلیون تن در سال افزایش خواهد داد. این مجتمع پیش‌بینی می‌شود تا سال 2029 به طور کامل به بهره‌برداری برسد.

این مسیر گاز ایران-عمان و زیرساخت‌های مرتبط با آن به نفع ایران و چین خواهد بود و این زیرساخت‌ها می‌توانند تکمیل‌کننده خط لوله گوره-جاسک باشند که ظرفیت انتقال حداقل یک میلیون بشکه نفت در روز از میادین نفتی عمده ایران را دارد و از گوره در استان خوزستان تا بندر جاسک در استان هرمزگان امتداد پیدا می‌کند. بر اساس اعلام وزیر انرژی عمان، مسقط آمادگی دارد تا به عنوان مسیر عبور این خط لوله که از میدان گازی عظیم پارس جنوبی ایران آغاز و تا منطقه صحار در شمال عمان امتداد دارد، عمل کند. این خط لوله می‌تواند به خطوط موجودی که از صحار تا صلاله در نزدیکی مرز یمن امتداد دارند، متصل شود و حتی به اعماق یمن که در آن حوثی‌های مورد حمایت ایران در حال جنگ با عربستان سعودی هستند، گسترش یابد.

 

بازارهای جهانی در حال حاضر پیام‌های متناقضی را مخابره می‌کنند که تحلیل وضعیت اقتصادی را پیچیده کرده است. از یک سو، بخش‌های مهم اقتصاد مانند مسکن و صنایع حساس به نرخ بهره، نشانه‌هایی از تضعیف فعالیت اقتصادی را نشان می‌دهند. از سوی دیگر، بخش خرده‌فروشی همچنان قوی به نظر می‌رسد و این امر در گزارش‌های اخیر شرکت‌هایی مانند والمارت، بزرگترین خرده‌فروش جهان، نیز مشهود است.

این تناقض در بازارهای مالی به سرعت نمود پیدا کرده است. در حالی که شاخص‌های بورسی صعودی هستند و امید به فرود نرم اقتصاد و کاهش تورم را قدرت می‌بخشند، قیمت نفت خام طی چهار روز گذشته روند نزولی داشته و قیمت مس نیز با افت مواجه شده است.

بررسی دقیق‌تر بازار نفت، این پیچیدگی را بیشتر آشکار می‌سازد. تقاضا برای سوخت جت در حال حاضر نسبت به هر زمان دیگری در پنج سال گذشته در فصل تابستان، بالاتر است. این امر نشان‌دهنده افزایش قابل توجه سفرهای هوایی و به تبع آن، بهبود وضعیت مصرف‌کننده است. با این حال، تقاضا برای سوخت دیزل به پایین‌ترین سطح خود در پنج سال گذشته رسیده و همچنان روند کاهشی دارد. این کاهش، حاکی از آن است که بخش صنعت و حمل‌ونقل با چالش‌هایی مواجه است.

شرکت‌های هواپیمایی در آمریکای شمالی از کاهش پروازها خبر داده‌اند و این امر باعث شده است تا سهام برخی از این شرکت‌ها به سطح سال 2020 بازگردد. این کاهش تقاضا برای سفرهای هوایی، با افزایش تقاضا برای سوخت جت در تناقض است و نشان می‌دهد که بخش‌هایی از صنعت هواپیمایی با مشکلات خاص خود مواجه هستند.

مصرف کنندگان چینی در ماه گذشته به عقب نشینی از خرید طلا ادامه دادند، چرا که قیمت‌های بی سابقه و کندی پایدار اقتصادی باعث کاهش تقاضا در بزرگترین کشور خریدار شمش در جهان شده است.

بر اساس داده‌های گمرکی که روز سه‌شنبه منتشر شد، واردات طلا در ماه ژوئیه با 24 درصد کاهش به 44.6 تن رسید که کمترین میزان در بیش از دو سال گذشته است. این به دنبال کاهش شدیدتر در ماه ژوئن است، زمانی که محموله‌ها نسبت به ماه قبل 58 درصد کاهش یافته بود.

اشتهای هولناک چین برای این فلز گرانبها که در ژانویه به اوج خود رسید، یکی از ستون‌های مهم رالی بوده است که قیمت‌ها را به بالای 2500 دلار در هر اونس رسانده است. اگر کندی ادامه یابد، می‌تواند رشد به سطوح بالاتر را دشوارتر کند.

رشد طلا به دلیل تقاضا برای دارایی امن و خوش بینی به اینکه فدرال رزرو به زودی کاهش نرخ بهره را انجام خواهد داد و همچنین خرید مصرف کنندگان آسیایی و بانک‌های مرکزی جهانی از جمله بانک خلق چین را آغاز خواهد کرد، ایجاد شده است.

کاهش چشمگیر خرید چین نشان می‌دهد که ضربه مضاعف قیمت‌های بالا و اقتصاد ضعیف چقدر بر خریداران چینی تأثیر گذاشته است. خریداران که به دلیل بحران طولانی مدت بازار املاک و پول محلی ضعیف‌تر آسیب دیده‌اند، اکنون متوجه شده‌اند که قیمت طلا مقرون به صرفه نیست. بیشترین ضربه به خرید احتیاطی اقلامی مانند جواهرات رسیده است، در حالی که شمش‌ها و سکه‌ها همچنان تقاضای سرمایه گذارانی را که به دنبال ذخیره ارزش در دوران عدم قطعیت هستند، جذب می‌کنند.

همین سال گذشته، ترس از کندی رشد اقتصادی چین به افزایش تقاضا برای طلا حتی در قیمت‌های بالا کمک کرد. این اشتیاق تا حد زیادی از بین رفته است و پریمیوم پرداخت شده برای طلا در شانگهای را به یک تخفیف نادر در ژوئیه و اوت تبدیل کرده است. بانک مرکزی چین نیز برنامه خرید خود را در سه ماه گذشته متوقف کرده است که در نتیجه یکی از حمایت‌های کلیدی بازار تضعیف شده است.

آلومنیوم

شاخص ماهانه فلزات آلومینیوم (MMI) همچنان کاهش می‌یابد و از ماه ژوئیه تا اوت 5.14% کاهش یافته است.

قیمت آلومینیوم در پایان ماه ژوئیه، کف قیمتی تشکیل داد. به طور کلی، قیمت آلومینیوم در طول ماه شاهد افت 9.07 درصدی بود و به دنبال آن در نیمه اول اوت با افزایش متوسط 2.26 درصدی همراه شد.

به نظر می‌رسد قیمت آلومینیوم در ماه اوت تثبیت شده است، اگرچه ریسک‌ها همچنان به سمت افت هستند. به عنوان مثال، سطح ذخایر جهانی نسبتاً به خوبی بالا باقی مانده است. در حالی که ذخایر بورس فلزات لندن (LME) در ماه‌های اخیر به کاهش خود ادامه داد، حجم کلی آن‌ها نزدیک به بالاترین حد چند ساله باقی مانده است.

در همین حال، کونتانگو بازار، با معاملات آتی LME که همچنان دارای پریمیوم تاریخی زیادی نسبت به قیمت‌های اسپات است، نشان می‌دهد که بازار اسپات هیچ محدودیتی برای عرضه نشان نمی‌دهد. در واقع، دلتای بین دو نقطه قیمت در نیمه اول سه ماهه سوم، تقریباً 55 دلار در هر تن روند بالاتری داشته است. (کونتانگو (contango) یک وضعیت بازار است که در آن قیمت‌های آتی یک کالا، ارز یا دارایی معین بالاتر از قیمت قرارداد اسپات یا قرارداد فعلی است.)

در سه ماهه دوم، میانگین فقط 44 دلار در هر تن بود. به عنوان مثال، قراردادهای آتی دارای میانگین 22 دلار در هر تن پریمویم نسبت به وجه نقد اولیه هستند و از سال 2012 تاکنون چنین بوده است.

علیرغم افزایش اقدامات حمایتی در غرب، ظرفیت مازاد چین همچنان چشم‌انداز عرضه جهانی را شکل می‌دهد. بر اساس گزارش موسسه بین المللی آلومینیوم، تولید اولیه آلومینیوم در چین نسبت به سال‌های گذشته افزایش یافته است. نیمه اول سال 2024 نسبت به نیمه اول 2023 بیش از 5 درصد افزایش داشته است.
تولیدات سال 2024 چین تاب آور است، اما عرضه جهانی آسیبی ندیده است
در حالی که در فصل خشک چین در اوایل سال شاهد کاهش اندکی در تولید بودیم، حجم ماهانه همچنان از مجموع سال‌های گذشته پیشی گرفت. گفته می‌شود، تولید در استان یون‌نان (Yunnan) غنی از آب چین به الگوهای آب و هوایی حساس است. با این حال، از آنجایی که سال 2024 از خشکسالی جلوگیری کرد، کاهش تولید نسبتاً متوسط و کاهش قابل توجه عرضه جهانی وجود نداشت.

چین تورم منفی را صادر می‌کند
در بحبوحه چرخش غرب به حمایت‌گرایی (protectionism)، ضعف اقتصادی پایدار چین همچنان بخش عمده‌ای از عرضه آلومینیوم آن را به بازار جهانی سوق می‌دهد. تعرفه‌های ایالات متحده تاکنون نتوانسته حجم واردات از چین را که در نیمه اول سال 2024 شاهد افزایش بود، کاهش دهد. چین همچنان سومین تامین کننده بزرگ فلزات آمریکا است و تنها از امارات متحده عربی و کانادا پیشی گرفته است.

چین گزینه‌های کمی جز تکیه بر بازار صادرات دارد. در حالی که به ساخت زیرساخت‌های انرژی تجدیدپذیر و خودروهای برقی با سرعتی قوی ادامه می‌دهد، افت مداوم بخش املاک آن همچنان تقاضا برای محصولات پایین دستی را که به آلومینیوم نیاز دارند محدود می‌کند.

در همین حال، مصرف‌کنندگان چینی در بحبوحه ابهامات اقتصادی، اشتهای خرید ضعیفی را نشان می‌دهند. بنابراین، برای حفظ رشد تولید ناخالص داخلی، چین باید تقاضا را در جای دیگری جستجو کند. این مسئله به رکورد حجم محموله‌ها از چین به ایالات متحده و اروپا تبدیل شده است. اگرچه برخی بر این باورند که افزایش نرخ بهره در ایالات متحده می‌تواند چین را برای افزایش قابل ملاحظه اقدامات محرک بازدارد، اما بعید به نظر می‌رسد.

بسیاری از تحلیلگران همچنین عقیده داشتند که پایان پلنوم (Plenum) سوم چین در ماه ژوئیه نیز محرک‌هایی به همراه خواهد داشت، اما افزایش متوسط و بی‌اهمیت نرخ بهره که تغییر چندانی در چشم‌انداز اقتصادی نداشت، آن‌ها را ناامید کرد.
کانادا تعریفه‌ها را زیرنظر دارد
تأثیر چین بر بازار جهانی آلومینیوم بسیار فراتر از ایالات متحده است، چرا که قیمت‌های نسبتاً پایین‌تر آن همچنان یک مزیت رقابتی است. به عنوان مثال، صنعت آلومینیوم و فولاد کانادا شروع به اعمال فشار فزاینده بر دولت برای پیروی از ایالات متحده و مکزیک در افزایش تعرفه‌های خود کرده است.

رهبران صنعت به یک "تهدید وجودی" اشاره کردند اگر کانادا مانعی برای عرضه چین ایجاد نکند. به عنوان تامین کننده پیشرو آلومینیوم در ایالات متحده، آنچه در کانادا اتفاق می‌افتد همیشه بر بازار داخلی تأثیر می‌گذارد. این امر منجر به درخواست از کانادا برای اعمال تعرفه 25 درصدی بر محصولات فولادی و آلومینیومی ذوب شده و ریخته شده در چین شده است.

افزایش تعرفه‌ها، به ویژه از سوی کانادا، می‌تواند به کاهش تاثیر ظرفیت مازاد در چین بر بازارهای غربی کمک کند. با این حال، شایان ذکر است که چین احتمالاً به دنبال حفره‌های مداوم برای حفظ تقاضای صادراتی خواهد بود.
صندوق‌های سرمایه گذاری قراردادهای خرید را کاهش دادند
نقش چین همچنان طعم نزولی را برای بازارهایی مانند آلومینیوم به جا می‌گذارد. حتی با در نظر گرفتن افزایش اخیر قیمت‌ها، آشکار شدن رشد سفته بازی‌های سه ماهه دوم اخیراً قیمت‌ها را در محدوده سال 2023 عقب انداخت چرا که بازارها به ارزیابی مجدد پیش‌بینی‌های تقاضا ادامه می‌دهند.

در حالی که افزایش شدید موقعیت‌های خرید از سوی صندوق‌های سرمایه‌گذاری باعث افزایش رشد سه ماهه گذشته شد، موقعیت امروز آن‌ها به شدت با وضعیتی که تنها چند ماه پیش وجود داشت، در تضاد است. نه تنها صندوق‌ها تقریباً تمام موقعیت‌های خرید انباشته شده در ماه‌های اخیر را کاهش داده‌اند، بلکه شروع به انباشته شدن روی موقعیت‌های فروشی کرده‌اند، به اندازه‌ای که تقریباً سوگیری خالص خرید را که در اواسط مارس تحقق یافت، از بین برد.

موقعيت‌يابي صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري برای قيمت آلومينيوم و جهت حرکت آن، يكي از اجزاي مهم است. این عمدتا به دلیل موقعیت‌های بزرگ آنها نسبت به سایر سرمایه گذاران است. تغییر در سنتیمنت کنونی آنها نشان می‌دهد که آنها از انتظارات بهبود قیمت در کوتاه‌مدت دست برداشته‌اند و افزایش معنی‌دار قیمت آلومینیوم را از قیمت امروزی دشوار می‌دانند.

 

طلا و نقره

بازار طلا همچنان توجه قابل توجهی را به خود جلب می‌کند چرا که قیمت‌ها حول بالاترین حد خود یعنی حدود 2500 دلار در هر اونس حرکت می‌کنند. با این حال، برخی از تحلیلگران پیشنهاد می‌کنند که سرمایه گذاران تمرکز خود را به نقره معطوف کنند.

نقره در طول رشد خود به سطوح بی‌سابقه برای همگام شدن با طلا تلاش کرده است، اما سنتیمنت به آرامی در حال تغییر است. فلز خاکستری هفته معاملاتی جدید را با افزایش به بیش از 29 دلار در هر اونس آغاز می‌کند که بالاترین سطح آن در چهار هفته اخیر است.

هر اونس نقره آخرین بار با بیش از 1 درصد افزایش در 29.34 دلار در هر اونس معامله شد.

حرکت جدید به کاهش نسبت طلا به نقره کمک می‌کند، که از اوایل ژوئیه به طور قابل توجهی افزایش یافته بود. نسبت طلا به نقره در حال حاضر در 85.5 واحد معامله می‌شود که به شدت از بالاترین سطح 90 واحدی هفته گذشته کاهش یافته است.

کریستوفر لوئیس، تحلیلگر ارشد بازار در FXEmpire، در یادداشتی در روز دوشنبه گفت که او انتظار دارد حرکت صعودی نقره تازه شروع شده است و هرگونه فشار فروش باید به عنوان یک فرصت خرید تلقی شود.

او در یادداشتی اظهار داشت: به طور کلی، این بازاری است که فکر می‌کنم همچنان نوسانات زیادی را تجربه کند، اما همچنان معتقدم که روند کلی به نفع صعود است.

خواکین مونفورت، تحلیلگر بازار در FXStreet.com، مقاومت کوتاه مدت را در 29.23 دلار در هر اونس شناسایی کرد. با این حال، او اضافه کرد که در صورت تداوم حرکت فعلی، او انتظار دارد قیمت‌ها به بالای 30 دلار در هر اونس افزایش یابد.

برخلاف طلا، نقره نتوانسته حرکت صعودی ثابتی را در شرایط فعلی بازار حفظ کند. برخی از تحلیلگران خاطرنشان می‌کنند که این به دلیل حساسیت آن به اقتصاد جهانی با توجه به تقاضای صنعتی آن است. در حالی که نرخ‌های بهره پایین‌تر از نقره به‌عنوان یک فلز پولی حمایت می‌کند، تهدید رکود اقتصادی می‌تواند سرمایه‌گذاران را محتاط نگه دارد.

با این حال، تحلیلگران خاطرنشان کرده‌اند که حتی در شرایط رکود اقتصادی، بازار نقره با عدم تعادل عرضه و تقاضای قابل توجهی مواجه است که انتظار می‌رود به حمایت از قیمت‌های بالاتر ادامه دهد.

بر اساس گزارش موسسه نقره، انتظار می‌رود بازار امسال با کسری 215.3 میلیون اونسی مواجه شود که دومین کسری بزرگ در بیش از دو دهه اخیر است.

در این زمینه، دانیل هاینز، استراتژیست ارشد کامودیتی در ANZ، گفت که انتظار دارد نقره به طلا برسد.

هاینس گفت: «موارد بنیادی قوی در بحبوحه افزایش قیمت طلا احتمالاً علاقه سرمایه گذاران به نقره را تحریک می‌کند.

علی‌رغم مشکلات اخیر نقره، بسیاری از تحلیل‌گران پیش‌بینی می‌کنند که نقره در سال جاری افزایش قیمت ثابتی داشته باشد. ماه گذشته، تحلیلگران کامودیتی در بانک آمریکا پیش بینی کردند که نسبت طلا به نقره تا پایان سال به 75 واحد کاهش می‌یابد. این بانک پیش بینی می‌کند که قیمت‌ها در سال جاری به طور متوسط حدود 28 دلار باشد.

طلا هند

بر اساس گزارش جی پی مورگان، بازار جواهرات هند به دنبال کاهش اخیر تعرفه گمرکی شاهد افزایش تقاضای طلا بوده است. در این گزارش آمده است که کاهش تعرفه گمرکی از 15 درصد قبل به 6 درصد منجر به افزایش تقاضا شده است، به ویژه در میان مصرف کنندگانی که تقاضای سرکوب شده را افزایش می‌دهند و خرید جواهرات عروسی خود را پیش می‌برند. طبق این گزارش: سه ماهه دوم سال مالی جاری تاکنون شاهد افزایش فروش جواهرات طلا به دلیل این تعدیل قیمت بوده است که منجر به کاهش مداوم قیمت خرده فروشی طلا شده و مصرف کنندگان را به بازگشت به بازار ترغیب کرده است.
افزایش فروش جواهرات طلا به دنبال کاهش تعرفه
جی پی مورگان در یادداشتی اعلام کرد که خرده فروشانی مانند کی‌لان (Kalyan)، شرکت کالای لوکس هندی، و سنکو  (Senco Gold) بهبودهای قابل توجهی را در رشد فروش در همان فروشگاه در این دوره گزارش کرده‌اند و افزود که سنکو به افزایش 25 تا 30 درصدی فروش در نیمه اول سه ماهه دوم، در مقایسه با 10 درصد در سه ماهه اول، اشاره کرده است.

علیرغم روند مثبت، این شرکت تحقیقاتی بین المللی هشدار داد که برخی از تقاضاها ممکن است از گذشته باشد، که می‌تواند رشد فروش را در نیمه دوم سال مالی کاهش دهد، چرا که ممکن است مصرف کنندگان قبلاً خریدهای خود را در پیش بینی فصل جشن و عروسی انجام داده باشند.
کاهش فروش الماس
بخش الماس با تغییر تمرکز به سمت طلا و الماس‌های رشد یافته در آزمایشگاه کند شده است. بخش الماس با چالش‌هایی مواجه شده است. جی پی مورگان گفت که قیمت بالای طلا مصرف کنندگان را به سمت جواهرات طلا سوق داده است که منجر به کاهش فروش الماس می‌شود. در این گزارش آمده است که شرکت تایتان (Titan) که یکی از بازیگران پیشرو در بازار است، رشد سالانه 6 درصدی را در فروش کل جواهرات گزارش کرده است، در مقایسه با افزایش 8 درصدی در فروش کلی جواهرات، و افزود که این روند بیشتر تحت تأثیر علاقه روزافزون به الماس‌های آزمایشگاهی است، که برخی از مصرف کنندگان آن را جایگزین مقرون به صرفه‌ای برای الماس طبیعی می‌دانند. (الماس‌های آزمایشگاهی از هر نظر مشابه الماس‌های استخراج شده از زمین هستند، به جز اینکه در آزمایشگاه رشد می‌کنند. آنها همان خواص شیمیایی، فیزیکی و نوری الماس‌های استخراج شده را دارند.)

در حالی که جواهرات تایتان و کی‌لان در مورد ورود به فضای الماس تولید شده در آزمایشگاه محتاط بوده‌اند، سنکو فرمت خرده فروشی جدیدی به نام "Sennes" را راه اندازی کرده است که به الماس‌های تولید شده در آزمایشگاه اختصاص داده شده است. این گزارش نشان می‌دهد که تأثیر بلندمدت الماس‌های آزمایشگاهی (LGDs) بر بازار الماس طبیعی نامشخص است و آن را به یک حوزه کلیدی برای زیرنظر گرفتن تبدیل می‌کند.
برنامه های توسعه در بحبوحه بازار رقابتی ادامه دارد
برنامه‌های توسعه در میان بازار رقابتی ادامه می‌یابد. این گزارش همچنین استراتژی‌های توسعه بازیگران اصلی مانند Kalyan Jewellers را برجسته می‌کند، که قصد دارند تا پایان مارس 2025 80 فروشگاه جدید را در هند افتتاح کند که عمدتاً تحت تأثیر مدل فرانشیز است. این گزارش افزود: تایتان و سنکو نیز در حال گسترش هستند و برنامه‌هایی برای افزودن به ترتیب 40-50 و 15-20 فروشگاه دارند.

این گسترش در یک چشم‌انداز رقابتی رخ می‌دهد که در آن بازیگران منطقه‌ای در حال افزایش هستند و برندهای ملی برای حفظ سهم خود در بازار، تنظیمات حرفه‌ای‌تری را اتخاذ می‌کنند. این گزارش خاطرنشان می‌کند که در حالی که عوارض گمرکی کمتر به رسمی شدن صنعت کمک می‌کند، هزینه‌های بازاریابی و تبلیغات بیشتر برای رقابتی ماندن ضروری است.

با وجود این فشارها، جی پی مورگان انتظار دارد که حاشیه‌ سودهای عملیاتی در بخش جواهرات ثابت بماند. این موسسه گفت که تاثیر یکباره موجودی کالا از کاهش عوارض در چند فصل آینده پخش خواهد شد و تاثیر آن بر سودآوری را به حداقل می‌‌رساند و اشاره کرد که چشم‌انداز میان‌مدت، با این حال، می‌تواند با فشار ناشی از فروش کمتر الماس، تمرکز بر طلا و افزایش هزینه‌های تبلیغاتی مواجه شود.

خرده فروشان بزرگ نیز به دنبال بازارهای خارج از کشور هستند تا از ارزش ویژه برند خود استفاده کنند. تایتان قصد دارد تا مارس 2025 9 فروشگاه جدید Tanishq را در خارج از کشور افتتاح کند، در حالی که Kalyan قرار است اولین فروشگاه خود را قبل از دیوالی (Diwali) در ایالات متحده راه اندازی کند. سنکو قبلاً یک فروشگاه در دبی افتتاح کرده است. (دیوالی از جمله جشن‌های هندوان است. دیوالی یک جشنوارهٔ پنج‌روزهٔ هندوها است که در سراسر هند اجرا می‌شود و تاریخ اجرای آن به زمان‌های پیش از تاریخ بازمی‌گردد)

 

 

 

 

مقدمه:

در روزهای اخیر، بازارهای جهانی کالاها تحت تأثیر چندین عامل کلیدی قرار گرفته‌اند که بر روند قیمت‌ها و تقاضای کالاها تأثیرگذار بوده‌اند. در این تحلیل، نگاهی به وضعیت بازار نفت، گاز، طلا و محصولات کشاورزی خواهیم انداخت. از فشارهای قیمت نفت ناشی از مذاکرات آتش‌بس بین اسرائیل و حماس، تا افزایش قیمت طلا به دلیل انتظارات کاهش نرخ بهره فدرال رزرو و تغییرات در وضعیت محصولات کشاورزی نظیر کاکائو و قهوه. این گزارش به بررسی عوامل اصلی و تأثیرات آن‌ها بر بازارهای مختلف پرداخته و پیش‌بینی‌هایی برای آینده ارائه می‌دهد.

نفت:

قیمت‌های نفت تحت فشار قرار گرفته‌اند، به دلیل پیشرفت در مذاکرات برای برقراری آتش‌بس بین اسرائیل و حماس. در حالی که اسرائیل آتش‌بس را پذیرفته است، بازار هنوز منتظر است تا ببیند آیا حماس نیز موافقت خواهد کرد یا خیر.

قیمت نفت خام برنت (ICE Brent) بیش از ۲.۵٪ کاهش یافته و به زیر ۷۸ دلار در بشکه رسیده است.

نگرانی‌ها درباره تقاضای نفت در چین همچنان ادامه دارد و داده‌های اخیر نشان می‌دهد که تقاضای نفت در چین همچنان در حال کاهش است.

گاز:

ذخایر گاز اتحادیه اروپا به ۹۰٪ پر شده و این رقم بیش از دو ماه زودتر از زمان مقرر به دست آمده است.

با این حال، بازار بیشتر بر روی خطرات مربوط به تأمین گاز تمرکز دارد، به ویژه در مورد جریان‌های گاز روسی از طریق اوکراین.

طلا:

قیمت طلا نزدیک به بالاترین رکوردهای خود باقی مانده و برای اولین بار به بالای ۲۵۰۰ دلار در اونس رسیده است.

این افزایش قیمت به دلیل داده‌های ضعیف مسکن در ایالات متحده و انتظارات برای کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو (Fed) است.

کشاورزی:

قیمت‌های کاکائو به دلیل نگرانی‌ها درباره وضعیت آب و هوا در برخی مناطق غرب آفریقا افزایش یافته است.

وضعیت برداشت محصولات کشاورزی در ایالات متحده مطلوب است، با درصد بالای محصولاتی که در وضعیت خوب تا عالی قرار دارند.

صادرات قهوه اوگاندا به رکورد بالایی رسیده و صادرات ذرت و سویا ایالات متحده همچنان قوی است، در حالی که صادرات گندم کاهش یافته است.

منبع: ING

قیمت نفت خام در ابتدای این هفته با کاهش همراه شد، چرا که گزارش‌های اقتصادی منتشرشده از چین در پایان هفته گذشته نشان‌دهنده افت تقاضای نفت بود. این گزارش‌ها شامل کاهش قابل توجه قیمت مسکن، کاهش تولید صنعتی و افزایش تدریجی نرخ بیکاری بود. از سوی دیگر، وضعیت پرتنش در خاورمیانه همچنان یک عامل مهم به شمار می‌آید، به‌ ویژه در شرایطی که تنش‌ها بین روسیه و اوکراین پس از ورود نیروهای اوکراینی به خاک طرف روسی افزایش یافته است.

هیرویویو کیکوکاوا، تحلیلگر شرکت نیسان سکیوریتیز، در گفتگو با رویترز گفت: «نگرانی‌های مداوم درباره کاهش تقاضا در چین باعث ریزش شدید قیمت نفت شده است.» وی افزود: «با این حال، تنش‌ها در خاورمیانه و تشدید جنگ روسیه و اوکراین که می‌تواند ریسک‌هایی برای عرضه ایجاد نماید، همچنان از قیمت‌ها حمایت می‌کند.»

همچنین، هان ژونگ لیانگ، تحلیلگر استاندارد چارترد، به بلومبرگ گفت: «احتمال نوسانات کوتاه‌مدت همچنان بالاست، زیرا بازارها نسبت به احتمال واکنش ایران در حالت آماده‌باش هستند.» وی اضافه کرد که «طول عمر این ریسک ژئوپلیتیک به تأثیر واقعی آن بر تعادل عرضه و تقاضا بستگی دارد.»

در همین حال، وزیر امور خارجه آمریکا روز گذشته وارد اسرائیل شد تا به دنبال توافق آتش‌بس بین تل‌آویو و حماس باشد، اما طبق گزارش رویترز، حماس نسبت به موفقیت این مأموریت ابراز تردید کرده و اسرائیل را به تضعیف تلاش‌های میانجیگری متهم کرده است.

با وجود ریسک‌های ژئوپلیتیک، احتمال می‌رود فشار بر قیمت نفت افزایش یابد، چرا که اداره گمرک چین گزارش داد صادرات بنزین در ماه ژوئیه بیش از ۳۵ درصد افت کرده که به دلیل کاهش حاشیه سود در بخش پالایش بوده است. طبق داده‌های گمرکی، چین در ماه گذشته روزانه ۵.۷۷ میلیون بشکه بنزین صادر کرده که معادل ۷۹۰ هزار تن است. این میزان نسبت به سال گذشته که ۱.۲۲ میلیون تن بوده و همچنین نسبت به ۹۳۰ هزار تن صادرات بنزین در ماه ژوئن نیز کاهش یافته است.

تحلیل هفتگی برنت دانلی


بازارهای جهانی از دیدگاه اقتصاد کلان
در اوایل ماه اوت، بحران ین ژاپن و گزارش ضعیف اشتغال غیرکشاورزی (NFP) همه را نگران کرد که اتفاقات عجیبی در حال رخ دادن است. گزارش NFP در ۲ اوت منتشر شد و از آن زمان، چندین گزارش اقتصادی دیگر از آمریکا منتشر شده است. نتایجی که بهتر یا بدتر از انتظار بودند در اینجا مشخص شده‌اند.

این هفته اتفاقات اقتصادی جالبی رخ داد. تورم کاهش یافت و هیچ اتفاق نگران‌کننده‌ای نیفتاد. به نظر می‌رسد که گزارش NFP فقط یک اتفاق نادر بود و واکنش بازار به آن، مثل پیش‌بینی جرمی سیگل درباره کاهش اضطراری ۷۵ واحدی نرخ بهره، اشتباه بود. همه ما فریب بخش اشتغال در شاخص مدیران خرید تولیدی و گزارش NFP را خوردیم و حالا کسی نمی‌داند دقیقاً چه خبر است.

با کاهش درخواست‌های بیمه بیکاری و افزایش قدرتمند گزارش خرده‌فروشی‌، به نظر می‌رسد شوک عرضه تمام شده، قیمت کالاهای اساسی کاهش یافته و حتی قیمت خدمات که فکر می‌کردیم ثابت می‌ماند، چندان پایدار نیست. انگار همه این نگرانی‌ها یک کابوس بوده است.

فکر می‌کردم محبوبیت هریس در نظرسنجی‌ها برای دلار، سهام و اوراق‌قرضه آمریکا بد باشد، اما این اتفاق نیفتاد. بازار سهام مدتی است که وحشت‌زده بود، اما هنوز هم جا برای بهبود دارد، حتی با اینکه هریس که ممکن است اولین رئیس‌جمهور زن آمریکا شود، همچنان در مرکز توجه است و برنامه‌های ایلان ماسک و دونالد ترامپ هم تأثیری بر او نداشته‌اند.

البته من هنوز فکر می‌کنم که ریاست جمهوری هریس ممکن است برای اقتصاد، بازار سهام و دلار آمریکا خوب نباشد، اما فعلاً بازار چنین چیزی نشان نمی‌دهد. انتخابات هم ۸۰ روز دیگر است.

اتفاق مهم دیگر این هفته، کاهش غیرمنتظره (اما تا حدی قابل پیش‌بینی) نرخ بهره توسط بانک مرکزی نیوزیلند بود. این تصمیم به دلیل نگرانی‌های زیاد از نرخ‌های بهره بالا، سیاست‌های انقباضی، و کاهش تورم و تقاضا گرفته شد. بعداً بیشتر در این باره صحبت خواهیم کرد.
بازار سهام
وضعیت شاخص نزدک شبیه به آهنگ معروف "Tubthumping" از گروه چامباوامبا است: «زمین می‌خورم، ولی دوباره بلند می‌شوم». شاخص ابتدا افت کرد، سپس دوباره بالا رفت و حالا با سرعت به سطوح قبلی رسیده که از زمان گزارش NFP مشاهده نشده بود.

اگر به نمودار ساعتی نگاه کنیم، سطح ۱۹,۷۰۰ نقطه مهمی است. این سطح در ژوئن به‌عنوان حمایت عمل کرد، در ژوئیه شکست و قبل از سقوط بزرگ «نانتکوتا» در سال ۲۰۲۴ به‌عنوان سقف ظاهر شد. عبور از این سطح احتمالاً کار آسانی نخواهد بود.

همان‌طور که قبلاً اشاره کردم، وقتی بحران بزرگی رخ می‌دهد، ارتباط بین بازارها بیشتر می‌شود و حتی با کاهش شاخص نوسانات VIX، نمودارها برای مدتی شبیه به هم هستند تا دوره پرتنش بگذرد.

کسانی که دیدگاه منفی داشتند، پنجشنبه سختی را پشت سر گذاشتند. گزارش خرده‌فروشی‌ها بهتر از انتظار بود و والمارت هم پیش‌بینی‌های خود را بهبود داد. این خبر باعث شد سهام والمارت به رکورد جدیدی برسد.

اما بدبین‌ها ممکن است بگویند مردم به دلیل تمام شدن پس‌اندازهایشان، به خرید کالاهای ارزان‌تر روی آورده‌اند. اگر این درست باشد، انتظار داریم سهام فروشگاه‌های ارزان‌فروشی مثل Dollar General و Dollar Tree نیز رشد کند. در اینجا وضعیت این سهام را می‌بینید.

احساس می‌کنم دوباره به همان جایی رسیده‌ایم که در بیشتر سال ۲۰۲۴ بودیم. فکر می‌کردم اقتصاد آمریکا به سرعت کند می‌شود، اما حالا به نظر می‌رسد این‌طور نیست. اقتصاد آمریکا به آرامی به یک تعادل پایدار، شبیه به دوره قبل از کرونا، بازمی‌گردد: ۲.۵ درصد رشد، ۲.۵ درصد تورم و البته پر از تیترهای ترسناک. داشتن دیدگاهی بدبینانه در چنین بازاری کار سختی است.

در نهایت، برخی نگران هستند که گوگل مجبور به تجزیه شود، اما این احتمالاً دلیلی برای فروش سهام گوگل نیست. تجربه نشان داده که سهامداران شرکت‌هایی که تجزیه شده‌اند، مثل AT&T و Standard Oil، عملکرد خوبی داشته‌اند.

خلاصه بازار سهام این هفته
بازار همچنان نوسانی است، اما همه کمی گیج‌تر از ماه جولای هستیم.
نرخ‌های بهره
سال ۲۰۲۴ به عنوان سال بازگشت به میانگین در نرخ‌های بهره شناخته شده است. این به معنای آن است که با کاهش تدریجی تورم به سطوح قبلی (قبل از دوران کووید)، بازدهی اوراق‌قرضه آمریکا به سطح میانگین قبل از بحران مالی جهانی برگشته و انتظارات از فدرال رزرو نیز به میانگین ۱۸ ماه گذشته نزدیک شده است. نمودار بعدی نشان می‌دهد که چگونه پیش‌بینی‌ها در مورد سیاست‌های فدرال رزرو تغییر کرده‌اند: ابتدا انتظار کاهش نرخ بهره در سه‌ماهه سوم ۲۰۲۳ وجود داشت، سپس در ژانویه ۲۰۲۴ پیش‌بینی یک رکود کامل مطرح شد و دوباره در آوریل ۲۰۲۴ به عدم تغییر بازگشتیم. اکنون، با پایان تابستان و شروع دوره پایانی سال، درست در وسط این نمودار قرار گرفته‌ایم.

در نیوزیلند، شرایط اقتصادی حتی بدتر از آمریکا است. آن‌ها با کاهش تورم، کاهش رشد اقتصادی، افزایش بیکاری و سیاست‌های انقباضی‌تری روبه‌رو هستند.

اینجا می‌توانید نمودار سیاست‌های انقباضی نیوزیلند را مشاهده کنید:

این وضعیت با استرالیا که نرخ بهره نقدی آن‌ها به سختی بالاتر از نرخ تورم است، تفاوت دارد (یعنی سیاست پولی در استرالیا بسیار انعطاف‌پذیرتر از نیوزیلند است).

و این هم نمودار نرخ‌بیکاری نیوزیلند:

به دنبال این وضعیت، آدریان اور، رئیس بانک مرکزی نیوزیلند (RBNZ)، این هفته نرخ بهره را کاهش داد. این اقدام تا حدی قابل پیش‌بینی بود، اما چندان هم تعجب‌آور نبود.

کشورهایی که بدهی‌های مسکن در آن‌ها بلندمدت و با نرخ ثابت نیست و همچنین بدهی مصرف‌کننده و اهرم مالی بالایی دارند (مثل نیوزیلند، بریتانیا، کانادا، سوئد...)، در حال کاهش نرخ بهره هستند. اما در ایالات متحده، به دلیل اینکه وام‌های مسکن معمولاً با نرخ ثابت و بلندمدت (حدود ۳۰ ساله) هستند، افزایش نرخ بهره تأثیر کوتاه‌مدتی بر وام‌گیرندگان فعلی ندارد. حداقل تا الان این‌طور بوده است.

ارزهای فیات
کاهش نرخ بهره توسط بانک مرکزی نیوزیلند (RBNZ)، همراه با داده‌های اقتصادی قوی‌تر در استرالیا، باعث شد تا این هفته نرخ برابری دلار استرالیا به دلار نیوزیلند (AUDNZD) تغییر کند.

شاید معامله‌گران حرفه‌ای در بازار جهانی، جفت ارزهایی مثل AUDNZD را خیلی جدی نگیرند، اما ما معامله‌گران فارکس به آن علاقه داریم! ارزش نسبی، حذف ریسک دلار آمریکا، و عدم همبستگی با بازار سهام از ویژگی‌های جذاب این جفت ارز هستند.

اگر به نمودار هفتگی AUDNZD نگاه کنیم، این‌گونه به نظر می‌رسد:

این نمودار شما را به یاد نمودار نوار قلب (ECG) می‌اندازد:

خب چه چیزی از این بهتر:

وقتی قیمت در کف قرار دارد بخرید و در سقف‌ها بفروشید. اگر شوخی را کنار بگذاریم، نمودار AUDNZD نمونه‌ای عالی از یک سری زمانی است که در بازارهای مالی به میانگین بازمی‌گردد. برخی استراتژی‌های سودده مبتنی بر شکست‌ها و روندها است و روش‌های دیگری نیز از طریق معاملات درسطوح رنج حاصل می‌شود. شناخت نوع بازاری که با آن سروکار دارید، به شما کمک می‌کند تا استراتژی مناسب برای معاملات و سرمایه‌گذاری خود را انتخاب کنید.

✔️  بیشتر بخوانید: همه چیز درباره دلار نیوزلند

ارزهای دیجیتال

ETF‌های بیت‌کوین باعث شدند که تقاضای زیادی برای بیت‌کوین ایجاد شود، اما به نظر می‌رسد که حالا دیگر آن موج تقاضای بزرگ از طرف سرمایه‌گذاران بزرگ (نهادها) کاهش یافته است. افرادی که در روز اول ETF‌های نقدی اتریوم (ETH) را خریدند، حتی یک لحظه هم سود نکرده‌اند و حالا ۲۴ درصد ضرر کرده‌اند، بدون اینکه هیچ سودی ببرند. این هم یک نمونه دیگر از همان استراتژی قدیمی "با شایعه بخر، با حقیقت بفروش" در دنیای ارزهای دیجیتال است.

من فکر نمی‌کنم که استدلال‌هایی مثل "عرضه محدود = قیمت بالاتر" برای بیت‌کوین منطقی باشد، چون ابزارهای مالی دیگری مثل سهام هم محدود هستند. در واقع، عرضه بیت‌کوین در حال افزایش است، اما عرضه سهام در حال کم شدن است. البته این کاهش عرضه سهام به‌طور خودکار یا برنامه‌ریزی‌شده اتفاق نمی‌افتد، اما این اتفاق مدت‌هاست که جریان دارد!

تعداد سهام شرکت اپل در سال ۲۰۱۳ به بالاترین مقدار خود رسید، اما در ۱۱ سال گذشته ۴۲ درصد کمتر شده است. قیمت‌ها به‌وسیله عرضه و تقاضا تعیین می‌شوند. اگر عرضه بیت‌کوین کاملاً مشخص و تقریباً ثابت باشد، قیمت آن فقط به تغییرات تقاضا بستگی دارد. این تغییرات در تقاضا بیشتر به دلیل شایعات و هیجان‌هایی است که هر چند سال یک‌بار در بازار ارزهای دیجیتال ایجاد می‌شود، به‌خصوص وقتی که شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران بزرگ وارد این بازار می‌شوند یا از آن خارج می‌شوند.

نمودار زیر نشان می‌دهد که چند بار بلومبرگ درباره ورود سرمایه‌گذاران بزرگ به بیت‌کوین صحبت کرده و چطور این موضوع با قیمت آن مرتبط بوده است. می‌توانید ببینید که اوایل سال ۲۰۲۱ تعداد زیادی از این خبرها منتشر شد و همزمان، قیمت بیت‌کوین به‌خاطر نگرانی از تورم بالا رفت. سپس، در سال ۲۰۲۴، وقتی ETF‌های نقدی راه‌اندازی شدند، علاقه این سرمایه‌گذاران به اوج خود رسید.

یک راه دیگر برای بررسی این موضوع، نگاه به جریان سرمایه‌گذاری در ETF‌های نقدی بیت‌کوین از زمان راه‌اندازی آن در ژانویه است. در ابتدا علاقه زیادی وجود داشت، اما به مرور کاهش یافت. چون بیشتر افرادی که قصد خرید داشتند، حالا خرید خود را انجام داده‌اند و هیجان اولیه کم شده است. آخرین موج سرمایه‌گذاری در اوایل ژوئن همزمان با تلاش ناموفق بیت‌کوین برای عبور از سقف ۷۰ هزار دلار بود. اکنون بیت‌کوین پس از شکست کاذب سقف ۶۹ هزار دلار در سال ۲۰۲۱، چندین بار به سقف‌های پایین‌تر رسیده است.

از دید کلی، من نگرانم. وال استریت محصولات جدید زیادی برای عرضه در بازار کریپتو ندارد. اول معاملات آتی بود، بعد ETF‌های آتی، سپس ETF نقدی بیت‌کوین و ETF نقدی اتریوم. بعد از این چه چیزی می‌ماند؟ شاید ETF نقدی برای سولانا (SOL) بیاید، اما فقط برای ایجاد یک موج شایعه و فروش بعد از واقعیت مناسب خواهد بود و چیز مهم دیگری ندارد. صندوق‌های بازنشستگی به این زودی‌ها در سولانا سرمایه‌گذاری نخواهند کرد. همچنین، معاملات گزینه‌ای روی ETF‌های نقدی می‌تواند یک ابزار جدید و جذاب برای معامله‌گران باشد، اما احتمالاً تقاضای زیادی برای خود ارزهای دیجیتال ایجاد نخواهد کرد.

در حالی که شاخص نزدک ۱۹ درصد بالاتر از بالاترین نقطه خود در سال ۲۰۲۱ معامله می‌شود، بیت‌کوین هنوز ۱۴ درصد پایین‌تر از بالاترین قیمت خود در آن سال است. این یعنی سرمایه‌گذاری در نزدک در اوج ۲۰۲۱ نسبت به سرمایه‌گذاری در ارزهای دیجیتال بهتر بوده است، اگرچه سرمایه‌گذاری در صندوق ARKK حتی بدتر بوده است. در چرخه صعودی سال ۲۰۲۴، وقتی بیت‌کوین به یک اوج جدید رسید، کل ارزش بازار کریپتو به بالاترین حد خود نرسید (می‌توانید به نمودار بعدی نگاه کنید). داستان‌هایی مثل وب ۳، بازی‌های کریپتو یا انقلاب بلاکچین هنوز نتوانسته‌اند به افزایش ارزش بازار کریپتو کمک کنند. به ارزهایی مثل MANA، SAND، AXI و غیره نگاه کنید؛ حتی با وجود ارزهای محبوبی مثل SOL و WIF، ارزش کلی بازار کریپتو قبل از رسیدن به اوج جدید متوقف شد و حالا به شکل قابل توجهی کاهش یافته است.

وقتی فقط به کریپتو به عنوان یک دارایی برای سرمایه‌گذاری یا معامله نگاه کنیم، هنوز مشخص نیست که چه عامل بزرگی ممکن است باعث افزایش قیمت بعدی شود. این نوع دارایی‌ها به‌طور کامل توسط بازار پذیرفته شده‌اند و در حالی که پذیرش توسط شرکت‌ها و نهادهای بزرگ در حال رخ دادن است، این پذیرش هم کمکی به افزایش قیمت نکرده است.

من متخصص کریپتو نیستم، اما وقتی به وضعیت بازار کریپتو از ارتفاع ۳۰,۰۰۰ فوت نگاه می‌کنم، به نظر می‌رسد که فعلاً دوران رشد آن تمام شده است. بیشتر سودها نصیب کسانی شده که زودتر وارد شدند یا در زمان افت قیمت خرید کرده‌اند. شاید بازار کریپتو برای مدتی بی‌جان بماند. شاید عامل بعدی که بتواند این بازار را دوباره زنده کند، پذیرش ارزهای دیجیتال توسط بانک‌های مرکزی باشد؟ واقعاً نمی‌دانم. شما نظری دارید؟

من آماده شنیدن نظرات شما هستم، چون ادعایی ندارم که همه چیز را درباره کریپتو یا بیت‌کوین می‌دانم.

در نهایت، فکر می‌کنم همین وضعیت برای شاخص نزدک هم اتفاق بیفتد: همان‌طور که قبلاً با ترامپ (DJT) هم دیدیم…

کامودیتی‌ها
برای اولین بار بعد از مدتی، نشانه‌های مثبتی در بازار کامودیتی‌ها دیده می‌شود! اخیراً خبر اعتصاب در یک معدن مس بزرگ به نام اسکوندیدا توجهات زیادی را جلب کرده است.

با اینکه هر هفته کمتر به طلا توجه می‌شود، این فلز گران‌بها همچنان در سطح بالایی باقی مانده است. جالب اینجاست که با وجود اینکه کمتر کسی درباره طلا صحبت می‌کند و چین هم خرید آن را متوقف کرده، طلا همچنان پایدار است. حتی نقره هم این هفته عملکرد خوبی داشت. اما من فکر می‌کنم بیشتر تغییرات اخیر در بازار کامودیتی‌ها بیشتر مثل سر و صدای اضافی است تا چیزی با اهمیت واقعی. قیمت نفت، طلا، نقره و دیگر کالاها (به‌جز محصولات کشاورزی) مثل یک بطری شناور در دریا مدام در حال نوسان هستند. روندها و داستان‌هایی که معمولاً برای بررسی ارتباطات بین بازارها و معاملات به کار می‌روند، در بازار کالاها خیلی کمتر دیده می‌شوند.

منبع:  Friday SpeedRun  نوشته: Brent Donnelly

میدان نفتی

چشم انداز انرژی جهان توسط ذخایر عظیم نفت پنهان در زیر سطح زمین شکل گرفته است. این میادین عظیم نفتی که اغلب صدها کیلومتر مربع وسعت دارند و میلیاردها بشکه نفت را در خود جای داده اند، به اقتصادها و صنایع نیرو بخشیده و جوامع را متحول کرده‌اند. در این مقاله، پنج میدان نفتی بزرگ تاریخ را بررسی می‌کنیم و اهمیت زمین‌شناسی، ظرفیت تولید و تأثیر آن‌ها بر بازار انرژی جهانی را بررسی می‌کنیم.

میدان غوار (عربستان سعودی): یک شگفتی زمین شناسی و نیروگاه اقتصادی

غوار که در استان شرقی عربستان سعودی قرار دارد، به عنوان یک غول بی چون و چرا در دنیای نفت ایستاده است. تخمین زده می‌شود که این میدان غول پیکر که در سال 1948 کشف شد، 170 میلیارد بشکه نفت اصلی را در خود جای داده است. با بیش از 88 میلیارد بشکه تولید، غوار همچنان سنگ بنای سلطه نفت عربستان سعودی است.

ساختار زمین‌شناسی این میدان به خودی خود شگفت‌انگیز است، که از یک تاقدیس - چین خوردگی رو به بالا در پوسته زمین - تشکیل شده است که مقادیر زیادی نفت را به دام می‌اندازد. اندازه و بهره‌وری بسیار این میدان نفتی، آن را به یکی از محورهای بازار جهانی نفت تبدیل کرده است که برای دهه‌ها بر قیمت‌ها و پویایی عرضه تأثیر می‌گذارد. اهمیت غوار فراتر از ارزش اقتصادی آن است و روابط ژئوپلیتیکی و سیاست‌های انرژی را در سراسر جهان شکل می‌دهد.

میدان نفتی بورگان (کویت): غول صحرایی که سوخت یک ملت را تامین می‌کند

میدان بورگان که در صحرای جنوب شرقی کویت واقع شده است، حدود 70 میلیارد بشکه نفت اصلی دارد. این میدان کشف شده در سال 1938، منبع حیاتی ثروت و رفاه برای ملت بوده است. تولید پربار این میدان نه تنها اقتصاد کویت را به حرکت درآورده است، بلکه نقش مهمی در بازارهای انرژی منطقه‌ای و بین المللی ایفا کرده است.

آرایش زمین شناسی بورگان با یک مخزن عظیم ماسه سنگی مشخص می‌شود که به عنوان اسفنجی برای تجمع نفت عمل می‌کند. وسعت و دسترسی این میدان، تکنیک‌های استخراج کارآمد را ممکن کرده و آن را به یکی از پربازده‌ترین میادین نفتی تاریخ تبدیل کرده است. علیرغم مواجهه با چالش‌هایی مانند تهاجم عراق در سال 1990، بورگان انعطاف پذیری قابل توجهی از خود نشان داده و کمک قابل توجهی به عرضه جهانی نفت کرده است.

میدان نفتی اهواز (ایران): مجموعه‌ای از میدان‌ها با پتانسیل‌های بسیار زیاد

میدان اهواز که در جنوب غربی ایران قرار دارد، یک میدان نفتی واحد نیست، بلکه مجموعه‌ای از چندین میدان است که هر کدام به ذخایر عظیم نفتی آن کمک می‌کنند. اهواز که تخمین زده می‌شود بیش از 65 میلیارد بشکه نفت اصلی را در خود جا داده است، یک شگفتی زمین شناسی است که دارای مخازن متعدد و ساختارهای پیچیده است.

توسعه این میدان بر اساس چشم انداز سیاسی و اقتصادی ایران شکل گرفته است و تولیدات به دلیل تحریم‌ها و روابط بین المللی در نوسان است. با این وجود، اهواز با ذخایر عظیم خود که پتانسیل لازم برای تقویت جاه طلبی‌های انرژی کشور را برای سال‌های آینده دارد، همچنان یک بازیگر کلیدی در بازار جهانی نفت باقی مانده است.

میدان نفتی زاکوم (ابوظبی، امارات): یک غول دریایی دریایی

با ورود به قلمرو فراساحلی، با میدان نفتی زاکم، واقع در سواحل ابوظبی در امارات متحده عربی روبرو می‌شویم. این غول زیرآبی دارای حدود 50 میلیارد بشکه نفت اصلی است که آن را به یکی از بزرگترین میدان‌های نفتی فراساحلی در جهان تبدیل می‌کند.

توسعه این میدان با استفاده از فناوری‌های پیشرفته برای استخراج نفت از زیر بستر دریا، گواهی بر نبوغ مهندسی بوده است. تولیدات میدان نفتی زاکوم نه تنها اقتصاد امارات متحده عربی را تقویت کرده، بلکه موقعیت آن را به عنوان یک بازیگر اصلی در چشم انداز انرژی جهانی محکم کرده است. برنامه‌های توسعه آتی این میدان، از جمله جزایر مصنوعی و تکنیک‌های بهبود یافته بازیابی، اهمیت مداوم آن را در تامین نیازهای انرژی جهان برجسته می‌‌کند.

میدان نفتی سفانیه (عربستان سعودی): پادشاه فراساحل

با بازگشت به عربستان سعودی، با غول دریایی دیگری روبرو می‌شویم - میدان نفتی سفانیه. سفانیه در خلیج فارس واقع شده است و تخمین زده می‌شود بیش از 37 میلیارد بشکه نفت اصلی را در خود جای دهد که آن را به یکی از بزرگترین میدان نفتی فراساحلی در جهان تبدیل می‌کند.

سفانیه که در سال 1951 کشف شد، برای دهه‌ها سنگ بنای تولید نفت عربستان سعودی بوده است. توسعه آن شامل شبکه پیچیده‌ای از سکوها، خطوط لوله و امکانات پردازشی است که نشان دهنده تعهد کشور به بهره برداری از منابع دریایی است. ادامه تولید سفانیه نقشی اساسی در تامین تقاضای جهانی نفت و حفظ جایگاه عربستان سعودی به عنوان صادرکننده پیشرو نفت دارد.

پنج میدان نفتی بزرگ تاریخ نه تنها معجزه‌های زمین‌شناسی، بلکه نیروگاه‌های اقتصادی هستند که چشم‌انداز انرژی جهان را شکل داده‌اند. ذخایر عظیم، ظرفیت تولید و اهمیت ژئوپلیتیکی آن‌ها را به بازیگران کلیدی در بازارهای جهانی تبدیل کرده است که بر قیمت‌ها، سیاست‌ها و روابط بین‌الملل تأثیر می‌گذارند. با این که جهان در حال گذار به سمت منابع انرژی پاک‌تر است، این غول‌های صنعت نفت همچنان نقش مهمی در تامین نیازهای انرژی جهان در سال‌های آینده ایفا خواهند کرد.

 

طلا چین

با رسیدن قیمت طلا به بالای 2450 دلار در هر اونس و بالاترین حد تاریخی خود در ماه ژوئیه، بازار طلا اخیراً در وضعیت خوبی قرار گرفته است. با افزایش قیمتی که اکنون تقریباً دو سال است ادامه یافته است، فلز گرانبها در میان کامودیتی‌ها با بهترین عملکرد از اواخر سال 2022 قرار داشته است. با توجه به جنون خرید طلا در چین که به طور جدی در نوامبر 2022 آغاز شد - اگرچه در ماه‌های اخیر به طور قطعی متوقف شده است - بعید به نظر می‌رسد که این جنون پایان یافته باشد.

سال 2023 سال بسیار بزرگی برای ولخرجی طلا به رهبری بانک خلق چین (PBoC) بود که در سراسر جهان مشاهده شد، سالی که در آن بانک مرکزی چین خرید طلای خود را تا 30% افزایش داد. بر اساس گزارش شورای جهانی طلا (WGC)، بانک‌های مرکزی به رهبری چین در سال گذشته 1037 تن طلا خریداری کرده‌اند که بانک خلق چین بیش از مجموع کل سایر بانک‌های مرکزی طلا خریداری کرده است. این شدت خرید تا سال 2024 ادامه یافت، با خرید خالص 290 تن در سه ماهه اول سال 2024 - چهارمین سه ماهه قوی خرید از زمان شروع دوره خرید طلا در سال 2022 – که چین مجددا پیشتاز بود.

در واقع، خریدهای سه ماهه اول حدود 36% بیشتر از سرعت سه ماهه 213 تنی برآورد شده توسط موسسه جی پی مورگان از 850 تن برای سال 2024 بود. بخش تحقیقات بانک در 15 ژوئیه نوشت: «افزایش 70 تنی در خرید خالص در مقایسه با سه ماهه چهارم سال 2023 نیز علیرغم افزایش 5 درصدی سه ماهه متوسط قیمت طلا است. افزایش 29 تنی خرید خالص طلای چین در نیمه اول سال 2024 وجود داشت که کل دارایی‌های این کشور را 1.3 درصد افزایش داد.

اگرچه عملیات استخراج طلای چین بیش از هر کشور دیگری طلا تولید می‌کند، بانک خلق چین و مصرف کنندگان همچنان به واردات مقادیر قابل توجهی ادامه می‌دهند. در دو سال گذشته، چین بیش از 2800 تن طلا از خارج از کشور خریداری کرده است، که به گفته بلومبرگ، حدود یک سوم از ذخایری است که توسط فدرال رزرو ایالات متحده نگهداری می‌شود یا بیشتر از تمام طلایی است که در صندوق‌های قابل معامله در بورس (ETF) در سراسر جهان معامله می‌شود. راس نورمن، مدیر اجرایی MetalsDaily.com، یک پلتفرم اطلاعاتی فلزات گرانبها مستقر در لندن، در 5 مه به نیویورک تایمز گفت: «چین بی‌تردید قیمت طلا را هدایت می‌کند.» جریان طلا به چین بسیار قوی است.»

با این حال، علیرغم تقاضای آشکارا هولناک خود برای فلز زرد، چین اخیراً خرید طلای خود را متوقف کرده است، به طوری که بانک خلق چین ذخایر طلای خود را در ماه ژوئن برای دومین ماه متوالی بدون تغییر در 2264 تن یا 4.9 درصد از کل ذخایر گزارش داد. بنابراین این کشور خرید طلا که به مدت 18 ماه به طول انجامیده بود را، قطع کرد. با میزان افزایش قیمتی که در سال جاری اتفاق افتاد، جی پی مورگان اظهار داشت که بانک‌های مرکزی «از لحاظ ساختاری» طلای بیشتری می‌خرند و در مورد قیمت «تکنیکالی‌تر» می‌شوند.

با این وجود، ETFهای طلا در چین همچنان انباشت مثبت خالص را تجربه می‌کنند، به طوری که شورای جهانی طلا به هفتمین جریان ورودی ماهانه متوالی در ماه ژوئن اشاره کرد که دارایی‌های جمعی را به بالاترین سطح خود یعنی 92 تن رساند و مجموع دارایی‌های تحت مدیریت (AUM) به 51 میلیارد یوان (7 میلیارد دلار) و به بالاترین حد خود رسید. با جذب 17 میلیارد یوان (2.3 میلیارد دلار) در نیمه اول سال 2024، صندوق‌های ETF طلای چین بالاترین رکورد نیمه اول هر سال را به ثبت رسانده‌اند، در حالی که تقاضای ETF طلای این کشور به راحتی از سایرین در طول ماه ژانویه - ژوئن پیشی گرفته است.

علت این تب خرید طلا به رهبری چین چیست؟ جی پی مورگان عوامل متعددی را شناسایی کرد که سرمایه‌گذاران را تشویق می‌کرد تا میزان ریسک خود را در طلا افزایش دهند، که به نوبه خود باعث افزایش تقاضای جهانی و افزایش قیمت‌ها شده است. گرگوری شیرر، رئیس استراتژی فلزات پایه و گرانبها در جی پی مورگان، اخیراً اظهار داشت: «در میان ژئوپلیتیکی در حال فروپاشی، افزایش تحریم‌ها و دلارزدایی، ما شاهد افزایش اشتها برای خرید دارایی‌های واقعی از جمله طلا هستیم».

در واقع، خرید طلای قابل توجه بانک خلق چین را می‌توان در چارچوب تلاش‌های آن برای جایگزینی دارایی‌های دلاری خود دانست. این در حالی است که در یک پس‌زمینه تلخ تنش‌های فزاینده با ایالات متحده، از جمله تشدید جنگ تجاری و تحریم‌های آمریکا علیه چین و روسیه وجود دارد که همگی باعث وخامت چشمگیر روابط بین ابرقدرت‌های اقتصادی شده است. در پاسخ، چین به شدت در حال فروش دارایی‌های خود در اوراق بهادار خزانه داری ایالات متحده است چرا که به دنبال جایگزینی موثر مقادیر عظیم ذخایر دلاری خود با طلای بیشتر و در نهایت افزایش متنوع سازی ذخایر خود است. در حالی که در اوایل سال 2022 چین بیش از 1 تریلیون دلار از اوراق خزانه ایالات متحده داشت، طبق آمار رسمی دولت ایالات متحده، این دارایی‌ها تا ماه مه 2024 به 768.30 میلیارد دلار کاهش یافته است.

کارستن منکه، تحلیلگر جولیوس بائر (Julius Baer)، اخیراً به رویترز گفت: انگیزه اصلی بانک خلق چین این است که کمتر به دلار آمریکا وابسته باشد و - در یک مورد افراطی - کمتر در معرض تحریم‌های ایالات متحده قرار گیرد. منکه گفت که انتظار دارد تمایل چین برای تنوع بخشیدن به ذخایر خود ادامه یابد، چرا که "تنش‌های ژئوپلیتیکی بین چین و ایالات متحده - جدا از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده - بعید است که به این زودی‌ها از بین برود".
نقش بریکس
تلاش‌های سریع چین برای کاهش دلار نیز به دلیل تعهدات این کشور به بریکس پلاس، گروه اقتصادی جهانی از اقتصادهای نوظهور که توسط برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی تأسیس شده است و اخیراً ایران، مصر، اتیوپی، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به فهرست اعضای آن اضافه شده‌ است، انجام می‌شود. این بلوک در حال گسترش تمایل خود را برای آزاد کردن فرصت‌های جدید برای تجارت و سرمایه‌گذاری در میان کشورهای عضو خود و همچنین استفاده تقریباً انحصاری از ارزهای محلی در تجارت دوجانبه را آشکارا اعلام کرده است.

بحث‌های جاری در مورد ارز بریکس که توسط طلا پشتیبانی می‌شود نیز ممکن است روند خرید پرشور این فلز گرانبها در سال‌های اخیر را توضیح دهد. بانک جهانی خاطرنشان کرد که تا سه ماهه اول سال 2024، مجموع ذخایر طلای بانک مرکزی در کشورهای بریکس پلاس تقریباً 17 درصد از کل طلای موجود در بانک‌های مرکزی جهان را تشکیل می‌داد و روسیه، هند و چین در بین 10 کشور برتر جهان قرار داشتند. در حالی که تا کنون هیچ تایید رسمی از یک ارز جدید ارائه نشده است، گمانه زنی‌ها مبنی بر اینکه پول بریکس با پشتوانه طلا در راه است، همچنان رو به افزایش است.

به نظر شما در طول زمان چه اتفاقی برای دلار خواهد افتاد؟ جیم ریکاردز، نویسنده و بانکدار سرمایه‌گذاری اخیراً در جریان سخنرانی خود در کنفرانس سرمایه‌گذاری نیواورلئان این سوال را مطرح کرد و افزود که تقویت ارز بریکس در برابر دلار در نهایت منجر به سقوط نهایی پول ایالات متحده خواهد شد. ریکاردز همچنین اعلام کرد که 11 کشور عضو بریکس پلاس در حال حاضر 15 درصد از ذخایر طلای جهانی، 30 درصد از زمین، 40 درصد از جمعیت جهان و 54 درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی (GDP) را تشکیل می‌دهند. وی افزود: «ما در حال رسیدن به نقطه‌ای هستیم که بریکس کنترل مسیرهای زمینی و گلوگاه در سراسر جهان را در دست دارد. دلار به این زودی‌ها از بین نمی‌رود، اما قیمت دلاری بسیار بالاتر طلا و یک دلار بسیار ضعیف‌تر را خواهیم داشت.

در این میان، توقف خرید طلا توسط بانک خلق چین برخی شایعات را نشان می‌دهد که رکورد خرید آن به پایان رسیده است. با این حال، بسیاری از تحلیل‌های عمومی این توقف را کوتاه می‌دانند، به طوری که افزایش شدید قیمت طلا احتمالاً باعث می‌شود که بانک خلق چین فعلاً دست نگه دارد. خرید طلا توسط پکن، که به افزایش قیمت اسپات در ماه‌های آوریل و مه کمک کرد، دیگر از حساسیت قیمتی مصون نیست، اما انتظار می‌رود ریسک‌های ژئوپلیتیکی ادامه‌دار برنامه بلندمدت این کشور برای متنوع سازی دارایی‌های دلاری آمریکایی را ادامه بخشد.»

جی پی مورگان این دیدگاه را تکرار کرد و پیش‌بینی کرد که بانک‌های مرکزی و سایر مصرف‌کنندگان فیزیکی طلا در هر کاهش قیمت‌های آتی قوی باقی بمانند و بنابراین از کف قیمت کلی بالاتری برای طلا حمایت خواهند کرد. به گفته گریگوری شیرر، ما فکر می‌کنیم سطح قیمت طلا کمترین تأثیر را بر برنامه‌های بلندمدت خرید بانک مرکزی دارد، با این حال، به نظر می‌رسد تغییرات قیمت بر سرعت و ریتم خرید خالص تأثیر می‌گذارد.

برخی دیگر به این نکته اشاره می‌کنند که کل ذخایر طلای بانک خلق چین در مقایسه با سایر اقتصادهای بزرگ همچنان سهم متوسطی از ذخایر کل است. در گزارش اخیر رویترز به نقل از یک گزارش آمده است: «ذخایر طلای چین باید به صورت مطلق و نسبی افزایش یابد، چرا که با وضعیت دومین اقتصاد بزرگ جهان مطابقت ندارد و سهم طلا از ذخایر آن کمترین نسبت به سایر اقتصادهای بزرگ است. یک منبع ناشناس از چین، توقف در خرید را به قیمت‌های بالا نسبت داد.

این منبع آگاه با اشاره به عوامل ژئوپلیتیکی ناشی از جنگ روسیه و اوکراین و درگیری خاورمیانه در میان محرک‌های چین می‌افزاید: «اما ما باید قیمت‌ها را بررسی کنیم – برای بانک مرکزی غیرممکن است که مقدار خرید ثابتی را در هر ماه حفظ کند.»

به گفته شورای جهانی طلا ، علیرغم کندی اخیر، عملکرد قوی طلا تا کنون در سال 2024، عدم قطعیت دارایی‌های محلی و ریسک‌های مرتبط با چشم انداز اقتصادی باید نوید خوبی برای فروش شمش و سکه در چین باشد. در همین حال، فیلیپ کلاپویک، مدیر عامل مشاور هنگ‌کنگ پریشس متالز اینسایت (Precious Metals Insights )، رشد بیشتر تقاضا برای جذابیت دارایی امن طلا را در میان گزینه‌های سرمایه‌گذاری محدود چین، بحران طولانی‌مدت بخش املاک، بازارهای بی‌ثبات سهام و تضعیف یوان پیش‌بینی کرد. کلاپویک در ماه آوریل به بلومبرگ گفت: «وزن پول موجود در این شرایط برای دارایی‌هایی مانند طلا - و در واقع برای خریداران جدید - بسیار قابل توجه است. «جایگزین زیادی در چین وجود ندارد. با کنترل مبادلات و کنترل سرمایه، نمی‌توانید فقط به بازارهای دیگر توجه کنید تا پول خود را در آن سرمایه گذاری کنید.

بر اساس داده‌های بلومبرگ، موقعیت فروش خالص کالاها در پایین‌ترین سطح خود از سال 2011 قرار گرفته است. در واقع، این امر نشان می‌دهد که صندوق‌های سرمایه‌گذاری برای محافظت از خود در برابر کندی احتمالی اقتصاد جهانی، اقدام به فروش کالاها کرده‌اند. در میان کالاها، نفت بیشترین فشار فروش را متحمل شده و موقعیت فروش خالص آن به پایین‌ترین سطح تاریخی خود رسیده است. با این حال، گزارش اخیر اوپک برخلاف انتظارها، چندان نزولی نبود و موجب بهبود احساسات کلی بازار شد.

در نتیجه، قیمت نفت برای چهارمین روز متوالی در حال افزایش است. بر اساس این گزارش، تقاضای نفت امسال نسبت به پیش‌بینی ماه گذشته کاهش یافته و به 2.11 میلیون بشکه در روز رسیده است. این کاهش عمدتا به دلیل کندی اقتصاد چین و روی آوردن این کشور به خودروهای برقی است. همچنین، اوپک پیش‌بینی خود از رشد تقاضای نفت در سال آینده را از 1.85 به 1.78 میلیون بشکه کاهش داده است. هر دو این پیش‌بینی‌ها بالاتر از برآوردهای آژانس بین‌المللی انرژی است که قرار است فردا منتشر شود.

تحلیل هفتگی برنت دانلی

در روزهای نخستین هفته، بازارهای مالی با سونامی سقوط، دست‌وپنجه نرم کردند. از سقوط شاخص‌های سهام و ارزهای دیجیتال گرفته تا فروپاشی معاملات حملی. اما با انتشار داده‌های جدیدی از ایالات متحده، ابرهای تیره کنار رفت و بازارها به شرایط عادی خود بازگشتند. این دست حوادث در بازارهای مالی پر است از درس‌هایی برای معامله‌گرانی که بصورت حرفه‌ای به مقوله ترید می‌نگرند. در این مقاله به بررسی حوادث هفته گذشته در بازارها می‌پردازیم.
بازارها از منظر اقتصاد کلان
ابتدا به نظر می‌رسید که آمارهای اشتغال آمریکا مانند گزارش‌های NFP، ADP، زیرشاخه اشتغال در شاخص مدیران خرید تولیدی ISM و همچنین آمار مدعیان اولیه بیمه بیکاری، همگی نشان‌دهنده کاهش قابل‌توجهی در بازار کار آمریکا بودند. اما حالا به نظر می‌رسد که این تحلیل‌ها تا حدی تحت تاثیر عوامل تصادفی بوده‌اند و شبیه به یک طوفان بزرگ در نرخ بیکاری تاثیر گذاشته است. با انتشار داده‌های جدیدی از ایالات متحده در این هفته، این دیدگاه تقویت شد چراکه داده‌های خدمات ISM نتایج قوی‌ای نشان داده‌اند، پیش‌بینی تولید ناخالص داخلی توسط فدرال رزرو آتلانتا همچنان ۲.۹٪ باقی مانده و آمار مدعیان اولیه بیمه بیکاری نیز دوباره کاهش یافته است.

اقتصاددانان آرزو دارند بتوانند با همان دقت و سادگی پیش‌بینی‌های هواشناسان کار کنند، اما نمی‌توانند. زیرا اقتصاد بیشتر هنر است تا علم. این تقابل میان هنر و علم همان دلیلی است که باعث می‌شود برخی، اقتصاد را یک شبه‌علم خطاب کنند. این مسئله در این چرخه اقتصادی به وضوح مشاهده شده، چرا که تمامی مدل‌های قدیمی اشتباه از آب در آمده‌اند. پیش‌بینی‌های پیوسته و بدبینانه اقتصاددانان به‌جای اینکه دقیق باشند، خلاف آن را ثابت کرده‌اند. البته من از این امتیاز برخوردارم که هر زمان خواستم، به‌سرعت نظر خود را تغییر دهم، اما اقتصاددانان واقعی با هزینه‌های زیادی مواجه هستند؛ آنها نمی‌توانند مدام نظر خود را تغییر دهند.

بنابراین، به چیزی رسیدیم که سال گذشته تجربه کردیم:

در سال گذشته شاهد بودیم که اقتصاددانان و تحلیلگران با تکیه بر مدل‌ها و چارچوب‌های ناکارآمد، به پیش‌بینی‌های خود ادامه دادند، حتی زمانی که داده‌ها نشان می‌داد که این چارچوب‌ها کارایی ندارند. برای بعضی افراد بهترین راهبرد این است که به دیدگاه‌های خود پایبند بمانند حتی اگر شواهد نشان دهد که اشتباه می‌کنند. همیشه می‌توان یک نقطه داده اقتصادی خاص پیدا کرد که دیدگاه شما را تأیید کند. اگر یک داده مورد پسندتان نیست، به نسخه غیر فصلی آن نگاه کنید، شاید آن به دیدگاهتان نزدیک‌تر باشد.

معامله‌گران این امتیاز را دارند (و حتی از نظر مالی مجبورند) که در هر لحظه نظر خود را تغییر دهند. اما افرادی که در رسانه‌های حرفه‌ای کار می‌کنند و به طور فصلی گزارش‌های خود را منتشر می‌کنند، این امکان را ندارند.

این سخن من نقدی به هیچ کس نیست؛ بلکه واقعیتی است که باید هنگام بررسی تحلیل‌های مالی به آن توجه کنید. قبل از اینکه در مورد صحت پیش‌بینی‌ها یا چارچوب‌های اقتصادی که به آن‌ها گوش می‌دهید قضاوت کنید، باید از سوگیری افراد مطلع باشید. برخی افراد حتی پس از اینکه تمام شواهد نشان می‌دهد که چارچوب آن‌ها ناکارآمد است، سال‌ها و شاید حتی یک دهه به آن پایبند می‌مانند، فقط به این دلیل که باهوش به نظر می‌رسد.

این هفته شاهد یک ضدحمله به اخبار بد هفته گذشته بودیم.

در حالی که هفته گذشته فکر می‌کردم شاید اقتصاد ما به یک سرعت پایین‌تر رسیده باشد، اکنون دیگر مطمئن نیستم. همه چیز به داده‌ها بستگی دارد! اما شاید عجیب‌ترین چیزی که این هفته رخ داد، حرکت عجیب و غریب همه کلاس‌های دارایی در روز یکشنبه و دوشنبه بود. احتمالاً در مورد این تحولات زیاد شنیده‌اید.

دومین اتفاق عجیب در عرصه اقتصاد کلان این هفته، حرکات بزرگ بازارها بود که به دنبال انتشار گزارش مدعیان اولیه بیمه بیکاری به وقوع پیوست. این گزارش به میزان ۰.۵۴ انحراف معیار، بهتر از حد انتظار بود. این هفته داده‌های اقتصادی زیادی در دسترس نبود، بنابراین بازارها به شدت دنبال هر نوع خبری بودند که نظرات آن‌ها را نقض یا مؤید نظرات پیشین باشد. به همین دلیل، گزارش مدعیان اولیه بیمه بیکاری که پنجشنبه منتشر شد، حدود ۷۵ برابر بیشتر از حد معمول مورد توجه قرار گرفت. این گزارش که ۷۰۰۰ عدد کمتر از حد انتظار منتشر شد، خبر خوبی برای اقتصاد به شمار می‌آید (کاهش تعداد متقاضیان بیمه بیکاری = خبر خوب). به یاد داشته باشید که انحراف معیار بین پیش‌بینی‌های اقتصاددانان و نتایج واقعی معمولاً حدود ۱۳۰۰۰ است و این بار تفاوت تنها ۷۰۰۰ بود، که معادل ۰.۵۴ سیگما است. به عبارت دیگر، این تفاوت فقط یک انحراف تصادفی از انتظارات بود.
اما واکنش بازار به این داده‌ها چه بود؟
گوشه‌ای از واکنش بازار را در تصویر زیر مشاهده می‌کنید:

شاخص‌ها ۱۵۰ واحد افزایش یافتند و در طی پنج ساعت ۴۵۰ واحد جهش کردند.

این تغییرات حیرت‌انگیز است! در این نوع حرکات، معامله‌گران در عین بهت و حیرت فریاد می‌زنند:  "این اصلاً منطقی نیست!" و "بازار نابود شده!" و "من با معاملات چه کنم!"

یکی از مهم‌ترین درس‌هایی که در ابتدای ورود به دنیای معامله‌گری می‌آموزید این است:

همیشه قرار نیست همه چیز منطقی باشد.

منطق اقتصادی همیشه به صورت دقیق و مستقیم در قیمت‌های بازار منعکس نمی‌شود. خیلی وقت‌ها، تغییرات بازار بیشتر به دلیل رفتارهای غیرمنطقی و احساسی انسان‌ها است تا به دلایل واقعی اقتصادی. این حرکت یکی از همان نوسانات شدید در بازارهایی بود که به نظر می‌رسد همه در شرایطی قرار دارند که نمی‌دانند بازار تا چه حد و با چه سرعتی حرکت خواهد کرد. در چنین شرایطی، بهترین راه این است که طوری معامله کنید که گویی در حال خرید در کف و فروش در سقف هستید، نه برعکس.

من یک محصول ساختگی طراحی کردم تا به نوعی شرایط عجیب و غریب بازار را نشان دهم. برای مثال، تصور کنید حتی دمپایی‌های ساده هم در این وضعیت عجیب، به یک کالای جالب توجه تبدیل شوند.

راستش نمی‌دانم این یک شوخی است یا نه. شاید واقعاً این دمپایی‌ها را بفروشیم. حقیقتاً مطمئن نیستم.

یکی از اتفاقات بزرگ این هفته تغییر ناگهانی محبوبیت نامزدها بود، همان‌طور که کامالا هریس سعی کرد به بهترین شکل ممکن مانند "کوئینسی هال" رفتار کند و در نظرسنجی‌ها و شرط‌بندی‌ها از دونالد ترامپ جلو بزند.

این تغییر بزرگ واقعاً اتفاق افتاده است.

این تصویر از وب‌سایت electionbettingodds.com است که احتمال‌های شرط‌بندی را جمع‌آوری می‌کند. سایت Polymarket، که به نظر می‌رسد بهترین و معتبرترین سایت با بیشترین حمایت از ترامپ باشد، نشان می‌دهد که ۲۷۵ هزار دلار پول برای فروش شرط‌بندی روی ترامپ با احتمال ۴۹٪ و ۵۰٪ وجود دارد. این اولین بار است که از اواسط ماه مه ترامپ در Polymarket با این نرخ‌ها عرضه می‌شود. جالب است! من همچنان معتقدم که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، مشکلات مالی و نگرانی‌های ناشی از کاهش ارزش دلار به وجود خواهد آمد، زیرا تمدید قانون کاهش مالیات و ادامه نرخ‌های پایین‌تر مالیاتی برای شرکت‌ها در دولت هریس تضمین نشده است. همچنین، ریسک‌های نظارتی برای ارزهای دیجیتال در دولت هریس بیشتر از دولت ترامپ خواهد بود، و این به طور کلی برای ارزهای دیجیتال منفی است.

مردم در توییتر دوست دارند بحث کنند که آیا این احتمال‌ها درست هستند یا نه. اما این احتمال‌ها نه درست هستند و نه غلط. آن‌ها فقط نشان می‌دهند که مردم حاضرند روی چه چیزی پول خود را شرط‌بندی کنند. این مثل این است که بگویید شاخص SPX اشتباه است. خب، اگر واقعا این‌طور فکر می‌کنید، پس در جهت مخالف شرط‌بندی کنید.

من از این احتمالات به عنوان بهترین تخمینی که می‌توان از نتیجه انتخابات گرفت استفاده می‌کنم. خودم نظری درباره نتیجه انتخابات ندارم و حتی نمی‌توانم در آمریکا رأی بدهم. آنچه برای بازارها مهم است، جهت و سرعت تغییر این احتمالات است، نه تاریخچه آن‌ها به عنوان پیش‌بینی‌کننده رویدادها.
بازار سهام
همان‌طور که اشاره شد، پنجشنبه روزی بسیار عجیب و غریب در بازار سهام بود، اما واقعیت این است که کل این هفته پر از نوسانات شدید بود. به طور ناگهانی، از حالتی که نوسانات بسیار کم بود به حالتی رسیدیم که انگار نوسانات پایان‌ناپذیر شده است. به گپ بزرگ در معاملات یکشنبه/دوشنبه نگاه کنید، زمانی که معاملات حملی ین به حالت «نانتکوتا» تغییر کرد.

«نانتکوتا» یک واژه مؤدبانه ژاپنی است که به معنی "وای خدای من!" یا "چه اتفاقی افتاد؟" است.

دوست داشتم توضیح کاملی درباره معاملات حملی ین بنویسم، اما این‌روزها همه در حال صحبت در این‌باره هستند. به طور کلی، در بازار اغلب گروه بزرگی از پوزیشن‌های مشابه وجود دارد که با گذشت زمان انباشته می‌شوند. وقتی یکی از این پوزیشن‌ها فرو می‌پاشد، بقیه هم به دنبال آن سقوط می‌کنند. این‌بار، این پوزیشن‌ها شامل موارد زیر بودند:

  • معاملات حملی شامل خرید USDJPY، فروش CHF، خرید MXN، خرید BRL و غیره.
  • خرید شاخص‌های نیکی و TOPIX
  • خرید سهام‌هایی با روند صعودی، مانند Mag7 و هوش مصنوعی
  • فروش نوسانات (شرط‌بندی بر کاهش نوسانات)
  • خرید ارزهای دیجیتال

این‌ها همه معاملاتی بودند که از نوسانات پایین، امید به بهبود تدریجی اقتصاد و رؤیای کاهش نرخ‌های بهره در آینده سود می‌بردند. درست است که بانک مرکزی ژاپن نرخ بهره را افزایش داد و این یک عامل مهم بود، اما این حرکت همزمان با مجموعه‌ای از اخبار بد بود که به همه این پوزیشن‌ها ضربه زد. به یاد داشته باشید که همان صندوق‌ها و سرمایه‌گذارانی که در معامله حملی ین بودند، احتمالاً در شاخص نیکی، شرط‌بندی بر کاهش نوسانات، خرید ارز دیجیتال و یا خرید سهام NASDAQ نیز حضور داشتند. صندوق‌ها، افراد و الگوریتم‌هایی که یک معامله محبوب را دنبال می‌کنند، معمولاً در سایر معاملات محبوب دیگر نیز حضور دارند.

وقتی نوسانات بازار افزایش پیدا می‌کند، همبستگی بین این پوزیشن‌ها هم بالا می‌رود و اثر «آتش در دیسکو» رخ می‌دهد؛ یعنی همه به‌سرعت به سمت خروجی کوچک هجوم می‌برند.

به همین دلیل است که می‌گویند معاملات حملی مانند پرنده‌ای غذا می‌خورد و مانند فیلی مدفوع می‌کند. البته من هرگز چنین چیزی نمی‌گویم، چون به نظرم بی‌ادبانه است و من خیلی مؤدب هستم. اما بسیاری از مردم این را می‌گویند.

بنابراین، وقتی بانک مرکزی ژاپن نرخ بهره را افزایش داد و سیاست‌های هاوکیشی را اعمال کرد، این موضوع به یک اثر دومینویی منجر شد و بازارهای جهانی را شوکه کرد. این اتفاق خاطرات ترسناک گذشته را زنده کرد، چه در سال ۱۹۹۸، چه ۲۰۰۸ و چه ۲۰۱۸. بانک مرکزی ژاپن سابقه طولانی و ناخوشایندی در افزایش نرخ‌های بهره دارد که همیشه به افت شدید بازار سهام داخلی منجر شده است.

به این نمودار نگاه کنید:

(نموداری که تاریخچه افزایش نرخ بهره بانک ژاپن و افت بازار سهام آن کشور را نشان می‌دهد.)

دلایل اصلی این فروش سنگین در سهام شامل این موارد بود:

  • سیاست‌های پولی انقباظی در ژاپن
  • کاهش هیجانات در مورد هوش مصنوعی
  • پیشی گرفتن هریس از ترامپ در نظرسنجی‌ها و شرط‌بندی‌ها
  • رشد ناگهانی نوسانات که منجر به فروپاشی دارایی‌ها می‌شود (Volmageddon)
  • خروج از معاملات حملی در ارزهای نوظهور
  • ترس از داده‌های ضعیف اقتصادی آمریکا
  • شوک‌های ناگهانی و خروج از پوزیشن‌ها

این فروش‌های سنگین و وحشت‌زده اغلب زمانی رخ می‌دهد که به نظر می‌رسد دنیا به پایان رسیده، اما گاهی اوقات هم در شرایطی که واقعاً این‌طور نیست اتفاق می‌افتد.

من این نمودار را به عنوان یک شوخی در توییتر منتشر کردم و واقعاً مورد استقبال قرار گرفت و تبدیل به چهارمین توییت محبوب من شد.

(نمودار شوخی که در توییتر منتشر شده است.)

خلاصه ۱۴ کلمه‌ای این هفته در بازار سهام:

توکیو به حالت «نانتکوتا» رفت. دیسکو آتش گرفت، اما همه زنده ماندیم.
نرخ بهره
هفته گذشته بازده اوراق قرضه آمریکا به شدت کاهش یافت و بازده اوراق دوساله تا صبح دوشنبه در نیویورک به ۳.۶۰ درصد رسید. اما بعد همه فهمیدند که اوضاع به آن بدی هم نیست و حالا بازده‌ها دوباره بالای ۴ درصد در تمام منحنی بازده قرار گرفته‌اند.

فاصله بین بازده اوراق دوساله و ده‌ساله فقط پنج واحد باقی‌مانده تا به حالت عادی برگردد. با این حال، بازار هنوز هم فکر می‌کند که احتمال کاهش بیش از ۲۵ واحد پایه در نشست سپتامبر فدرال رزرو وجود دارد. چند روز پیش به نظر می‌رسید که کاهش ۵۰ واحدی در سپتامبر قطعی است، اما حالا همه فکر می‌کنند که شاید عدد مربوط به اشتغال غیرکشاورزی (NFP) اشتباه بوده باشد. این احتمال وجود دارد!

در هفته‌ای که نظرسنجی خانوار انجام شد، ۴۵۰,۰۰۰ نفر نتوانستند سر کار بروند و این ممکن است ۰.۲ درصد به نرخ بیکاری اضافه کرده باشد. در حالی‌که زیر شاخه اشتغال شاخص ISM در بخش تولید نشانگر وضعیت خیلی بدی بود، همین شاخص در بخش خدمات به راحتی بالای ۵۰ باقی ماند. چون بخش خدمات حدود ۷۵ تا ۸۰ درصد از اقتصاد آمریکا را تشکیل می‌دهد، احتمالاً شاخص ISM در بخش خدمات خیلی مهم‌تر از بخش تولید است.
ارزهای فیات
در پایان آوریل ۲۰۲۴، گفته شد که ژاپن در بحران است و ارز آن‌ها به کلی سقوط کرده، وزارت دارایی (MOF) هم کاری از دستش برنمی‌آید و چین قصد دارد یوان خود را تضعیف کند؛ به نظر می‌رسید که بحران ارزی آسیا دوباره در راه است. اما حالا گفته می‌شود که ین ژاپن (JPY) به زودی به شدت اوج خواهد گرفت، چون میلیاردها دلار از معاملات حملی در خطر هستند و می‌توانند سیستم مالی جهان را غرق کنند.

اینجا چند نکته قابل‌توجه است:

  • سوگیری جمعی: وقتی نرخ USDJPY به ۱۶۰ رسید، همه خوش‌بین بودند و حالا که به ۱۴۲ رسیده، همه بدبین شده‌اند.
  • سوگیری منفی: رسانه‌ها و کاربران شبکه‌های اجتماعی هم وقتی نرخ USDJPY بالا می‌رود آن را بحران می‌دانند و هم وقتی پایین می‌آید. انگار هر حرکتی که این نرخ بکند، یک بحران به حساب می‌آید.
  • سوگیری تعمیمی: اگر چیزی به ۱۶۰ رسیده، پس حتماً به ۲۰۰ هم می‌رسد، درست است؟
  • اشتباه اکونومیست: آن‌ها گفتند: "حمایت از ارز بی‌فایده است." اما اینطور نبود. در واقع، این یک حرکت هوشمندانه بود تا قبل از اعمال سیاست‌های انقباظی بیشتر بانک مرکزی ژاپن، اوضاع را تثبیت کند و از سقوط بیشتر ین جلوگیری شود. وزارت دارایی ژاپن قطعاً بیشتر از روزنامه‌نگاران درباره مداخله در بازار ارز می‌داند!

در نهایت، باید گفت که داستان‌ها و تحلیل‌ها همیشه ثابت نیستند و می‌توانند به سرعت تغییر کنند.

اگر به نمودار USDJPY در ۱۰-۱۲ روز گذشته نگاه کنید، می‌بینید که این نرخ دقیقاً همانند نمودار بازده اوراق دو ساله آمریکا حرکت کرده است. این یعنی همبستگی بسیار بالایی بین این دو وجود دارد. در واقع، وقتی ترس و نگرانی‌ها در بازار غالب می‌شوند، همبستگی بین دارایی‌ها زیاد می‌شود و نمودارهای بسیاری از آن‌ها شبیه به هم می‌شوند. حتی EURCHF که باید نشان‌دهنده تفاوت بین اتحادیه اروپا و سوئیس باشد، این هفته نموداری مشابه داشت.

گاهی اوقات نیاز به ذهنی خلاق دارید تا بفهمید چرا یک تغییر کوچک در داده‌های اقتصادی آمریکا باعث می‌شود یورو در مقابل فرانک سوئیس ۱ درصد تقویت شود! اما همانطور که قبلاً هم گفتم، همیشه لازم نیست همه چیز منطقی به نظر برسد.
رمزارزها
بیایید به دنیای رمزارزها بپردازیم. بیت‌کوین به عنوان یک نوع جدید و بهتر از پول مطرح می‌شود، چیزی که در برابر سانسور دولت‌ها و هکرها مقاوم است. همچنین، به عنوان یک ذخیره ارزش منحصر به فرد و یک سیستم پرداخت الکترونیکی همتا به همتا توصیف می‌شود.

اما...

به نظر می‌رسد بیت‌کوین هم تبدیل به یک دارایی پرریسک مثل بقیه دارایی‌ها شده است. فرقی نمی‌کند شما روی نقره، بیت‌کوین، طلا یا QQQ سرمایه‌گذاری کنید؛ در حال حاضر... همه یکسان هستند. بیت‌کوین: تو به‌طور کامل در وال‌استریت ادغام شدی، درست همان‌طور که پیش‌بینی شده بود.

کامودیتی‌ها
شگفت‌آور است که دیگر هیچ‌کس درباره نفت صحبت نمی‌کند، انگار که اصلاً اهمیتی ندارد. سقوط قیمت نفت در سال ۲۰۱۵/۲۰۱۶ پس از کاهش ارزش یوان چین، کاهش قیمت به زیر صفر در دوران کرونا در سال ۲۰۲۰، و جهش شدید قیمت در سال ۲۰۲۲ همه به نظر می‌رسد که خاطراتی دور و قدیمی هستند.

در آن زمان، این تصور وجود داشت که نفت به عنوان پناهگاه امن جدید مطرح شده و ما وارد یک نظم نوین جهانی شده‌ایم. تهاجم روسیه و تحریم سوئیفت توسط آمریکا همه چیز را تغییر داده و قرار بود قیمت نفت به اوج برسد و دلارزدایی شروع شود.

اما هیچ‌کدام از این پیش‌بینی‌ها درست نبودند. نموداری از بلومبرگ وجود دارد که نشان می‌دهد چقدر این رسانه از سال ۲۰۱۵ تاکنون درباره نفت مقاله نوشته است. اگر تاریخچه قیمت نفت را بدانید، خواهید دید که رسانه‌ها فقط زمانی که نفت در حال افزایش است، آن را پوشش می‌دهند. این به دلیل تعصب منفی است؛ رسانه‌ها معمولاً داستان‌های بزرگ و ترسناک را پوشش می‌دهند، اما زمانی که خبری نیست یا اخبار خوب رخ می‌دهد، مانند کاهش قیمت بنزین که به نفع مصرف‌کنندگان آمریکایی است، نادیده گرفته می‌شود.

نموداری از قیمت‌های بنزین در مقایسه با دستمزدها در آمریکا نشان می‌دهد که چقدر قیمت‌ها در طول زمان پایدار بوده‌اند. البته در سال‌های ۱۹۸۰ و ۲۰۰۸ جهش‌های بزرگی دیده می‌شود، اما به طور کلی، قیمت‌ها ثابت مانده‌اند. بهترین درمان برای قیمت‌های بالا، خود قیمت‌های بالاست.

از نظر معاملات، نفت در حال شکل‌گیری یک الگوی مثلثی بزرگ است. این الگوها زمانی ظاهر می‌شوند که قیمت در یک محدوده محدود شود و نوسانات کاهش یابد. در نهایت، قیمت به یکی از دو سمت شکسته خواهد شد؛ یا به پایین‌تر از ۶۰ دلار یا به بالاتر از ۹۰ دلار. با توجه به عملکرد سایر کامودیتی‌ها، کاهش تقاضا از سوی چین، و جو کلی کاهش تورم در سراسر جهان... احتمالاً قیمت به سمت ۶۰ دلار کاهش خواهد یافت تا اینکه به ۹۰ دلار برسد.

طلا ماهانه

طلا در آغاز هفته جاری به دلیل افزایش نگرانی‌‌ها در مورد ریسک رکود در ایالات متحده، در کنار بازار سهام جهانی با فشار فروش مواجه شد. طلا که معمولاً در چنین ابهاماتی پناهگاه امنی است، در روز دوشنبه در بحبوحه لیکوئید شدن احتمالی برای سایر دارایی‌ها به شدت فروخته شد.
کاهش قیمت طلا در بحبوحه سقوط سهام

با نگاهی به آینده، در میان عدم قطعیت‌های ژئوپلیتیکی و انتظارات کاهش نرخ بهره از سوی فدرال رزرو آمریکا ما معتقدیم که طلا باید بار دیگر جایگاه خود را به دست آورد.

علیرغم افت شدید روز دوشنبه، طلا همچنان در سال جاری تاکنون حدود 15 درصد افزایش داشته است و یکی از بهترین کامودیتی‌های امسال است که خریدهای بانک مرکزی، مصرف کنندگان آسیایی و انتظارات از فدرال رزرو برای کاهش نرخ بهره به آن کمک کرده است. طلا در ماه ژوئیه و در میان اشتهای شدید بانک‌های مرکزی و مصرف کنندگان آسیایی، به بالاترین حد خود رسید. ما معتقدیم پس از مرحله تثبیت، طلا حرکت صعودی خود را حفظ خواهد کرد.
توجهات معطوف به فدرال رزرو آمریکا
تمرکز طلا همچنان بر دامنه و زمان حرکت احتمالی فدرال رزرو برای کاهش نرخ بهره است. هزینه‌های استقراض کمتر برای طلا عامل مثبتی است.

فدرال رزرو از ژوئیه گذشته نرخ بهره کلیدی خود را در محدوده هدف 5.25 تا 5.5 درصد - بالاترین سطح در بیش از دو دهه گذشته - نگه داشته است.

اقتصاددان آمریکایی موسسه ING اکنون پیش‌بینی کاهش 50 نقطه پایه‌ای نرخ بهره را در ماه سپتامبر و به دنبال آن یک سری حرکات 25 نقطه پایه‌ای در تابستان آینده را دارند که نرخ بهره را به 3.5 درصدی برمی‌گرداند.
چین خرید طلا را متوقف می‌کند

داده‌های شورای جهانی طلا (WGC) نشان داد که خرید بانک مرکزی در ماه ژوئن ادامه یافت و 12 تن خرید خالص در طول ماه گزارش شد. خریدهای ژوئن بار دیگر توسط بانک‌های مرکزی بازارهای نوظهور هدایت شد. ازبکستان و هند هر دو 9 تن به ذخایر طلای خود در طول ماه اضافه کردند.

با این حال، چین در ماه‌های اخیر کاهش خرید طلا را داشته است. بانک خلق چین در ماه جولای برای سومین ماه متوالی طلا را به ذخایر خود اضافه نکرد. در ماه مه، بانک مرکزی چین طلا را به ذخایر خود اضافه نکرد و به زنجیره خرید 18 ماهه که قیمت طلا را به بالاترین حد خود رساند، پایان داد. قیمت بالای طلا احتمالاً در حال حاضر مانع از خرید بیشتر شده است. بر اساس داده‌های رسمی، طلا در اختیار بانک خلق چین در پایان ماه گذشته بدون تغییر در 72.8 میلیون اونس تروی بود.

در همین حال، سنگاپور بزرگترین فروشنده (-12 تن) در ماه ژوئن بود - این کشور ذخایر طلای خود را در ژوئن به بیشترین میزان حداقل از سال 2000 کاهش داد. قدرت خرید در سال جاری ادامه دارد، اگرچه خرید و فروش ناخالص نسبت به مدت مشابه سال گذشته کمتر است. در سال 2023، بانک‌های مرکزی 1037 تن طلا به ذخایر خود اضافه کردند - که دومین خرید سالانه در تاریخ - پس از رکورد 1082 تنی در سال 2022 بود.

با این حال، ما همچنان انتظار داریم که تقاضای بانک مرکزی با توجه به شرایط آینده اقتصادی و تنش‌های ژئوپلیتیکی و با عقب‌نشینی قیمت‌ها از بالاترین رکورد، قوی باقی بماند.
جریان ورود سرمایه به ETFها ادامه دارد

بر اساس داده‌های WGC، پس از قوی‌ترین ماه از ماه مه 2023، ETFهای جهانی طلا برای دو ماه متوالی شاهد جریان‌های ورودی بوده‌اند. در ماه ژوئن، خرید قابل توجه اروپایی و آسیایی جریان خروجی از آمریکای شمالی را جبران کرد. اگرچه جریان‌های ورودی ژوئن و مه به کاهش زیان سالانه صندوق‌های سرمایه‌گذاری طلای جهانی به 6.7 میلیارد دلار (-120 تن) کمک کرد، اما این بدترین نیمه اول سال از سال 2013 تاکنون است - اروپا و آمریکای شمالی هر دو شاهد جریان‌های خروجی سنگین بوده‌اند در حالی که آسیا تنها منطقه با جریان ورودی بود.

دارایی سرمایه‌گذاران در ETFهای طلا معمولاً با افزایش قیمت طلا افزایش می‌یابد و بالعکس. با این حال، دارایی‌های ETF طلا در بیشتر سال 2024 کاهش یافته است، در حالی که قیمت اسپات طلا به بالاترین حد خود رسیده است. جریان ETF سرانجام در ماه مه مثبت شد.
قیمت‌ها در سه ماهه چهارم به اوج خود می‌رسد
ما معتقدیم که ژئوپلیتیک یکی از عوامل کلیدی محرک قیمت طلا باقی خواهد ماند. جنگ در اوکراین و خاورمیانه و تنش‌ها بین ایالات متحده و چین نشان می‌دهد که تقاضا برای دارایی امن به حمایت از قیمت طلا در کوتاه مدت و میان مدت ادامه خواهد داد. از نظر ما، انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده در نوامبر و کاهش نرخ بهره فدرال رزرو آمریکا که مدت‌ها منتظر آن بودیم، همچنان به حرکت صعودی طلا تا پایان سال کمک خواهد کرد. همچنین انتظار می‌رود بانک‌های مرکزی همچنان به دارایی‌های خود بیافزایند، که می‌تواند برای قیمت طلا کمک کننده باشد.

طلا در سه ماهه سوم به طور متوسط 2380 دلار و در سه ماهه چهارم در 2450 دلار در هر اونس به اوج خود می‌رسد که در نتیجه میانگین سالانه 2301 دلار در هر اونس خواهد بود.

طلا و نقره در سال 2024 به دلیل خرید کشور چین و رکورد خرید بانک‌های مرکزی افزایش یافته است. با این حال، سرمایه گذاران غربی عمدتاً خریدی نداشتند. آیا کاهش نرخ بهره بانک مرکزی در نهایت آنها را وارد بازار خواهد کرد؟

هر دو قیمت طلا و نقره در سال 2024 افزایش قابل توجهی را تجربه کردند. طلا بیش از 2500 دلار در هر اونس معامله می‌شد، در حالی که نقره به 32.75 دلار رسیده بود.

با این حال، به طور قابل توجهی، این افزایش تا حد زیادی بدون مشارکت سرمایه گذاران غربی رخ داده است.

در عوض، این رشد عمدتاً ناشی از خرید قوی در چین و ادامه رکورد خریدهای بانک مرکزی بوده است که تضاد فاحشی را بین آنچه در شرق و غرب در حال وقوع است بر جای گذاشته است.

صندوق‌های قابل معامله در بورس طلا و نقره (ETF) در غرب جریان خروجی ثابتی را در نیمه اول سال 2024 نشان دادند.

و در عین حال، خرده فروشان طلا و نقره نیز فروش ثابتی را در سال گذشته گزارش کرده‌اند به ویژه از طرف دارندگان بلندمدت که به دنبال سود نقدی هستند. این روند به ویژه در بازار نقره مشهود بود چرا که قیمت از مرز 30 دلار گذشت.

با این حال، در این زمینه، گلدمن ساکس اخیرا گزارشی منتشر کرده است که در آن ذکر شده است:

کاهش نرخ بهره بانک مرکزی ممکن است در نهایت سرمایه گذاران غربی را وارد بازار طلا کند.

تحلیلگران طلا و نقره در نیم سال گذشته به این فکر افتاده‌اند که غرب در نهایت چه زمانی شرکت در این رالی را آغاز خواهد کرد. و اظهار نظر گلدمن ساکس، هر چند ساده، همچنان آنچه را که یکی از کاتالیزورهای احتمالی برای بالاتر رفتن قیمت است، مشخص می‌کند.

این مسئله مبتنی بر نتیجه‌ای است که احتمال وقوع آن به طور فزاینده‌ای زیاد به نظر می‌رسد:

فدرال رزرو به کاهش نرخ بهره نزدیک می‌شود و به دنبال گزارش اشتغال روز جمعه و سقوط روز دوشنبه در بازارهای سهام جهانی، معاملات آتی اکنون با احتمال 100 درصد کاهش نرخ بهره تا سپتامبر را قیمت گذاری می‌کنند.

همچنین احتمال 67 درصدی وجود دارد که نرخ بهره فدرال رزرو تا آن زمان 50 نقطه پایه پایین‌تر خواهد بود.

داده‌های ETF نشان داد که جریان ورودی طلا و نقره نهادی به آرامی شروع به بازگشت به بازار در ماه ژوئیه کردند و زمانی که کاهش نرخ‌ بهره فرا برسد، به زودی می‌توانیم شاهد بازگشت پول نهادی و خرده‌فروشی بیشتر غرب به طلا و نقره باشیم.

تحلیل هفتگی برنت دانلی

بازارها از منظر اقتصاد کلان
زیر شاخه اشتغال در گزارش ISM، گزارش ADP و درخواست‌های بیمه بیکاری همگی به‌درستی پیش‌بینی کرده بودند که گزارش NFP این هفته نا‌امید کننده و نزدیک به رکود منتشر خواهد شد. این وضعیت نشان می‌دهد که احتمال کاهش نرخ بهره به اندازه 50 واحد در اولین جلسه FOMC در سپتامبر (یا شاید زودتر؟) بسیار زیاد است. این کاهش نرخ بهره به منظور تحریک اقتصادی و جلوگیری از رکود احتمالی است.

در همین حال، سرمایه‌گذاران سهام به دلیل افت شدید بازار، که به دنبال اصلاح ناشی از افزایش شانس کاملیا هریس اتفاق افتاده و به "اصلاح هریس" مشهور شده، گارد دفاعی به‌خود گرفتند. اصلاح هریس به کاهش قیمت سهام‌ منجر شده و سرمایه‌گذاران را نگران کرده است. همزمان با کاهش شانس پیروزی ترامپ در انتخابات، احتمال اجرای دوباره سیاست‌های مالی MMT در سال‌های 2025 و 2026 نیز کاهش یافته است. MMT یا "نظریه پولی مدرن" یک رویکرد اقتصادی است که بر افزایش هزینه‌های دولتی تأکید دارد.

شانس ترامپ در سایت PredictIt برای اولین بار از 13 می زیر 50 درصد (در حال حاضر 49 درصد) قرار گرفته است. برخی سؤال می‌کنند که آیا PredictIt بهترین معیار برای سنجش شانس ترامپ است یا نه، چون نقدینگی در این سایت کم است و معاملات زیادی انجام نمی‌شود. بیشتر افراد فکر می‌کنند که شانس‌هایی که Polymarket ارائه می‌دهد معتبرتر هستند، اما در واقع مهم جهت تغییرات است، نه مقدار دقیق. به عبارت دیگر، روند تغییرات مهم‌تر از عدد دقیق شانس‌هاست.

من از PredictIt استفاده می‌کنم چون داده‌های آن را راحت می‌توانم از بلومبرگ به اکسل انتقال دهم. با این حال، قبول دارم که PredictIt ممکن است شانس واقعی ترامپ را کمتر نشان دهند.  بطورکلی هر دو سایت ممکن است اختلافاتی در شانس‌ها نشان دهند، اما این اختلافات به دلیل هزینه‌ها و مشکلات فنی قابل بهره‌برداری نیستند.

تفاوت بین این دو سایت تقریباً ثابت و حدود چهار درصد بوده است و بنابراین هر دو پیام یکسانی دارند. در اوج شانس ترامپ در انتخابات در Polymarket رقم ۷۲ درصد و در PredictIt رقم ۶۸ درصد ثبت شده بود که حالا به ۵۳ درصد و ۴۹ درصد رسیده است. این یعنی نمودار هر دو سایت تقریباً مشابه خواهد بود. اگر شانس Polymarket را می‌خواهید، فقط محور عمودی شانس ترامپ را چهار درصد بالاتر ببرید تا به همان نتایج برسید.

مثل دلار/یوآن، شاخص نزدک و ارزهای دیجیتال هم تحت تاثیر افزایش شانس کاملیا هریس و نتایج ناپایدار انتخابات قرار گرفته‌ و نوسانات شدیدی را تجربه کرده‌اند. نسل زد به شکل جدی و طنزآمیز ویدیوهای کامالا هریس را در تیک‌تاک به اشتراک می‌گذارند و ترامپ هنوز نتوانسته مثل دانش‌آموزان دوره ابتدایی چیزی برای مسخره کردن و تحقیر هریس پیدا کند. با این حال، شتاب تغییرات در کمپین‌ها معمولاً موقتی است. آقای ترامپ همچنان به دنبال سوژه‌های جدید است و احتمالاً در نهایت چیزی پیدا می‌کند که هریس را از مسیر خارج کند. فعلاً او در موضع ضعف است و از پاسخ به سوالات مناظره طفره می‌رود. توجه کنید که دلار/یوآن پیش از اعلام گزارش حقوق و دستمزد افت کرده بود و این نشان‌دهنده نگرانی‌ها در سطح کلان اقتصادی در جهان است.
بازار سهام
گفتمان حاکم بر بازار، به‌وضوح چیزی فراتر از مسائل سیاسی است. داستان هوش مصنوعی که در اواخر ژوئن به اوج خود رسید، اکنون در حال کمرنگ شدن است و داده‌های اقتصادی آمریکا نیز ضعیف شده‌اند. بازار شبیه به سگ وحشی شده‌است که از معاملات حملی گرفته تا پوزیشن‌های جذاب را از هم می‌پاشد. این شرایط از مشکلات متعددی نشئت گرفته است که با خریدهای افراطی در اوج خوش‌بینی بازار سهام در اواخر ژوئن، الگوهای فصلی که از اواسط ژوئیه شروع شده، معاملات مبتنی بر رشد هوش مصنوعی و نااطمینانی‌های اقتصادی تشدید شده‌اند.

بازار سهام در مواجهه با داده‌های بد اقتصادی، بسته به تفسیری که از داده و پیامد آن بر سیاست‌های کلان اقتصادی دارد، می‌تواند نوساناتی در هر دو سو را تجربه کند اما اکنون تحت تأثیر این عوامل متعدد که به طور همزمان وارد عمل شده‌اند، ضربه سختی خورده است. هدف این حرکت در شاخص نزدک، میانگین متحرک 200 روزه در محدوده 17770 و 17932 است. این ارقام نشان‌دهنده سطح قیمتی است که معمولاً برای تعیین روندهای بلندمدت استفاده می‌شود و رسیدن به آن‌ها می‌تواند نشان‌دهنده تغییراتی در بازار باشد.

فدرال رزرو با کاهش نرخ بهره به اندازه 50 واحد پایه، احتمالاً یک سطح حمایتی برای بازار سهام ایجاد می‌کند. این به این معنی است که اگر قیمت‌ها به محدوده میانگین متحرک 200 روزه (17800/17900) برسند، احتمال دارد که خرید سهام در این محدوده منجر به یک افزایش موقت در قیمت‌ها شود. این نوع معاملات به عنوان معاملات تاکتیکی شناخته می‌شوند که به دنبال بهره‌برداری از نوسانات کوتاه‌مدت هستند.

توجه داشته باشید که اینجا هیچ توصیه سرمایه‌گذاری وجود ندارد و هر کسی باید بر اساس تحلیل و دیدگاه خود معامله کند.

امروز شاهد کاهش بیش از 10 درصدی سهام آمازون هستیم. این اتفاق بسیار نادر است، مگر در دوره حباب دات‌کام که آمازون یک شرکت کوچک‌تر نسبت به حال حاضر بود. اما اکنون، چنین کاهش شدیدی در قیمت سهام آمازون بسیار غیرمعمول است و نشان‌دهنده نوسانات و مشکلات بازار در این دوره است.

از سال 2001 که قیمت آمازون در پایین‌ترین سطح خود بود، این شرکت در یک روند صعودی قدرتمند قرار داشته است. در چنین شرایطی، معمولاً انتظار می‌رود که بعد از هر افت بزرگی، قیمت دوباره افزایش یابد. این الگو در مورد هر دارایی که روند صعودی قابل توجهی داشته باشد، صدق می‌کند. بیشتر تحلیل‌های تاریخی هم نشان می‌دهند که بعد از افت‌های بزرگ، بازدهی مثبت وجود دارد.

برای مثال، اگر به نمودارهای آمازون نگاه کنیم، خواهیم دید که در 60 روز بعد از چهار سقوط 10 درصدی روزانه، عملکرد آن چگونه بوده است. این نمودارها نشان می‌دهند که در هر یک از این موارد، قیمت ابتدا بیشتر کاهش یافته و سپس به صورت افقی یا بدون تغییر چشمگیر حرکت کرده است.

این رفتار قیمتی در مقایسه با روند بلندمدت آمازون که از 2.50 دلار در سال 2008 (با در نظر گرفتن تقسیم سهام) به 161 دلار امروز رسیده است، بسیار قابل توجه است. با وجود اینکه انتظار می‌رفت قیمت، بعد از چنین افت‌هایی دوباره به روند صعودی بازگردد، این نتایج نشان می‌دهند که چنین نبوده است.

نتیجه‌گیری کلی این است که رفتار آمازون بعد از سقوط‌های بزرگ اخیر، به جای بازگشت سریع به روند صعودی، بیشتر نزولی یا بدون تغییر بوده است. این نتایج در کل برای سهامی که چنین رشد قابل توجهی داشته، ناامیدکننده و حتی نزولی محسوب می‌شود.

اگر شما یک سرمایه‌گذار حرفه‌ای هستید، اکنون شرایط به گونه‌ای است که ممکن است استراتژی فروش اسپردهای کال (Call Spreads) جذاب باشد. استراتژی اسپرد کال به زبان ساده به شکل زیر عمل می‌کند:

  1. شما یک آپشن خرید (کال آپشن) را می‌فروشید. این به این معناست که شما تعهد می‌دهید تا در یک قیمت معین، سهام را به خریدار آپشن بفروشید.
  2. همزمان، یک آپشن خرید دیگر با قیمت توافقی بالاتر (استرایک بالاتر) می‌خرید. این به شما این حق را می‌دهد که اگر قیمت سهام بالاتر رفت، از آن استفاده کنید.

اگر قیمت سهام کاهش یابد یا حتی ثابت بماند، شما از فروش آپشن اول سود می‌برید. اگر قیمت به شدت افزایش یابد، آپشن دومی که خریده‌اید، از شما محافظت می‌کند و زیان شما را محدود می‌کند. بنابراین این استراتژی به شما کمک می‌کند تا ریسک خود را محدود کنید.  این استراتژی به‌ویژه اگر در حال حاضر پوزیشن‌های خرید دارید، مناسب است. براساس نمونه‌های کوچکی که بررسی شده، پیش‌بینی می‌شود که آمازون از اینجا به بعد کاهش قابل توجهی داشته باشد و سپس برای چند ماه بدون تغییر خاصی باقی بماند.

در بازارهایی با نوسانات بالا مثل شرایطی که در آن هستیم، فرصت‌های خوبی برای انجام معاملات سودآور وجود دارد.کافی است بدون ترس و نگرانی به‌دنبال شکار فرضت‌ها باشید. در اینجا گزیده‌ای از کتابم با عنوان "Alpha Trader" را که به وضعیت کنونی بازار مربوط می‌شود و نکات کاربردی برای معامله در شرایط فعلی ارائه می‌دهد، تقدیم می‌کنم:
معامله در بازارهای سریع و پرنوسان
در جنگ جهانی اول، جمله مشهوری بود که می‌گفت: "جنگ مدرن شامل ماه‌ها آرامش و یک‌نواختی است که این آرامش قبل از طوفان به یک‌باره با یک فضای ملتهب و پر از ترس و اضطراب به پایان می‌رسد."  این جمله را می‌توان به بازارهای مالی نیز بسط داد. به‌عبارت‌دیگر بیشتر اوقات، در بازار مالی همه چیز آرام و بدون تغییر است. اما گاهی اوقات، اتفاقات ناگهانی و غیرمنتظره‌ای می‌افتد که باعث می‌شود بازار به شدت نوسان کند و وضعیت ترس و اضطراب به وجود بیاید.

نکته مهم این است که شما در این مواقع بحرانی چطور عمل می‌کنید و واکنش نشان می‌دهید، چون این لحظات تعیین‌کننده موفقیت یا شکست شما در معاملات هستند.

بازارهای بحرانی می‌توانند بهترین فرصت‌ برای کسب سود و بیشترین احتمال برای ورشکستگی را فراهم کنند. بازارها ممکن است ماه‌ها در حالت سکون باشند و سپس ناگهان تغییر کنند. ممکن است یک روز کامل بدون هیجان بگذرد، اما با انتشار یک خبر در ساعت 4 بعدازظهر، همه چیز تغییر کند.

در این بخش، من در مورد معاملات در بازارهای سریع و به خصوص در زمان بحران یا رویدادهای با نوسانات بسیار بالا صحبت می‌کنم. این نوع معاملات بیشتر به مهارت و نظم خاص خود نیازمند است.

معمولاً تشخیص بحران آسان است، اما برای ساده‌سازی، می‌توانم بگویم هر زمانی که شاخص VIX بالای 40 باشد، آن یک بازار بحرانی است. از سال 1990 تاکنون، شاخص VIX تنها در 2.2% مواقع بالای 40 بسته شده است. این موضوع در تصویر زیر مشخص است:

 

تمامی خطوط عمودی نشان داده شده در نمودار نشان‌دهنده وقایع مهم و مشهوری در تاریخ بازارهای مالی هستند که در جدول زیر نشان داده شده‌اند:

سال

رویداد

1998

بحران مالی آسیا، بحران روسیه، فروپاشی LTCM

2001-2002

حملات 11 سپتامبر، ترکیدن حباب دات‌کام

2008

بحران مالی جهانی

2010-2011

بحران منطقه یورو

2015

بحران انرژی و کاهش ارزش یوان چین

2020

پاندمی کوید-19 و جنگ قیمت نفت توسط عربستان سعودی و روسیه

لازم به ذکر است که عدد 40 در شاخص VIX اهمیت خاصی ندارد، فقط به این دلیل اشاره شده که به ندرت به این سطح می‌رسد.

وقتی بازارها در بحران هستند، باید روش معامله خود را تغییر دهید. باید سریع‌تر و هوشمندانه‌تر عمل کنید. چالش اصلی این است که همزمان هم محتاط‌تر و هم شجاع‌تر باشید، که این کار سختی است! بازارهای سریع در عین جذابیت، ترسناک هستند، اما در مقابل بهترین فرصت برای کسب درآمد و موفقیت در معاملات هستند. برای اینکه در معاملات دست برتر را داشته باشید، باید بتوانید در بازارهای سریع، عملکرد خوبی داشته باشید.

در ادامه متن، نکاتی برای کمک به معامله در بازارهای سریع ارائه خواهد شد.

  1. تعیین حجم پوزیشن برای موفقیت شما ضروری است. معامله در بازارهای پرنوسان به دقت و استراتژی‌های ویژه‌ای نیاز دارد تا بتوان از فرصت‌های موجود بهره برد و از ریسک‌ها جلوگیری کرد. یکی از موارد حیاتی در این نوع معامله، تعیین حجم مناسب پوزیشن است. اگر حجم پوزیشن بیش از حد بزرگ باشد، ممکن است ضررهای سنگینی به بار بیاورد و اگر بیش از حد کوچک باشد، سود کافی حاصل نخواهد شد. در واقع، در بازارهای سریع، بزرگ‌ترین فرصت‌ها برای سودآوری به وجود می‌آیند و معامله‌گران با تجربه می‌توانند این فرصت‌ها را به خوبی مدیریت کنند.

    من در سال ۲۰۰۸، هنگامی که نوسانات به اوج خود رسید، اندازه معاملات عادی خود در فارکس و روی جفت‌ارز USDMXN را از ۲۰ میلیون به ۳ میلیون تغییر دادم اما همچنان از تغییرات شدید اکوئیتی حسابم متحیر شدم. یک راه‌حل مناسب این است که حجم پوزیشن را بر اساس تخمین‌های آتی از نوسانات تنظیم کنیم. بدین منظور می‌توان به قیمت‌گذاری بازار آپشن برای نوسانات یک هفته‌ای نگاه کرد یا میانگین دامنه روزانه را در دوره‌های ۵، ۱۰ یا ۲۰ روزه بررسی نمود.

    برای اطمینان از قرارگیری صحیح حد ضرر، معامله‌گران روزانه نباید حد ضرر خود را در فاصله‌ای کمتر از یک‌سوم دامنه روزانه قرار دهند. برای استراتژی‌های سوئینگ، استفاده از یک دامنه کامل روزانه مناسب است. به عنوان مثال، اگر میانگین دامنه روزانه سهام اپل در ۵، ۱۰ و ۲۰ روز گذشته ۲۵ دلار باشد، حد ضرر برای معامله‌گران روزانه باید حداقل ۸ دلار و برای سوئینگ تریدرها، حداقل ۲۵ دلار فاصله داشته باشد. این یک نقطه شروع مناسب در اکثر بازارها است.

    اگر مرتباً استاپ شما تریگر می‌شود و ضرر می‌کنید، احتمالاً حد ضرر شما بیش از حد نزدیک است. در بازارهای بحرانی، لازم است که حجم پوزیشن کوچک‌تر و حد ضرر نیز بزرگتر از معمول باشد. اما باید مراقب بود که حجم پوزیشن آن‌قدر کوچک نباشد که تأثیر قابل توجهی بر عملکرد مالی شما نداشته باشد. در بحران‌ها، بسیاری از معامله‌گران شکست می‌خورند، اما برخی نیز از ریسک اجتناب کرده و نشان می‌دهند که برای معامله در بازارهای پرنوسان مناسب نیستند. یافتن تعادل بین حجم پوزیشن و نقطه مناسب حد ضرر بسیار مهم است و این تعادل می‌تواند تفاوت بین موفقیت یا شکست در بازرهای بحرانی را تعیین کند.

  2. در مواجهه با تحولات بازار، باید ذهنی باز و خلاق داشته باشید. در سال 2020، زمانی که کووید-19 شیوع پیدا کرد، قیمت نفت که در آن زمان حدود 65 دلار بود، به دلیل نگرانی‌ها در مورد کاهش تقاضای مصرف‌کنندگان، به 50 دلار کاهش یافت. این وضعیت در بازاری رخ داد که قبلاً به خاطر سهام انرژی ارزان قیمت، روند افزایشی داشت. در اوایل مارس، جلسه اوپک بدون نتیجه باقی ماند و قیمت نفت خام در طول یک هفته از 50 دلار به 27 دلار سقوط کرد.ابتدا فشارهای ناشی از شیوع ویروس کرونا شروع به تأثیرگذاری کرد و سپس عربستان سعودی با اعلام افزایش تولید، بازار نفت را به طور کامل متزلزل نمود. شاید افرادی که سقوط قیمت از 65 به 50 دلار را مشاهده کردند، تصور می‌کردند که این کاهش کافی است و تصمیم گرفتند در جهت مخالف حرکت کنند. اما این تصمیم خوبی نبود، زیرا در نهایت قیمت نفت به منفی 40 دلار رسید. این تجربه نکته‌ای مهم در مورد بازارهای بحرانی را نشان می‌دهد.
  3. در بازارهای بحرانی، مفاهیم اشباع‌خرید و اشباع‌فروش معنای واقعی خود را از دست می‌دهند. نباید فردی باشید که در تمامی مراحل یک بازار نزولی، به امید بازگشت به روند صعودی منتظر می‌ماند. در شرایط بحرانی، ممکن است سهام برای مدت طولانی در حالت اشباع‌فروش باقی بمانند و سپس به طور ناگهانی در مدت کوتاهی به حالتی برسند که اشباع‌خرید به‌نظر آیند. لازم است بین اجتناب از ریسک در شرایط عادی بازار و اجتناب از ریسک در سطح بحران تفاوت قائل شوید. در اغلب موارد، فروش دارایی‌های پرریسک به طور معمولی انجام می‌شود و می‌توان از نشانه‌های مربوط به سنتیمنت بازار و وضعیت اشباع‌خرید و فروش استفاده کرد. معمولاً وقتی شاخص‌هایی مانند نسبت پوت/کال (Put/Call Ratios)، شاخص ترس و طمع (DSI) یا دیگر شاخص‌های پوزیشن‌یابی (Positioning) نشان‌دهنده تغییر روند باشند، وقت مناسبی برای ورود به بازار است. اما در یک بحران واقعی اقتصادی یا مالی، این سیگنال‌ها کارایی ندارند.برای مثال، من از یک معیار ساده برای محاسبه وضعیت اشباع‌خرید و فروش استفاده می‌کنم که آن را "انحراف" می‌نامم و در فصل ۱۰ در مورد آن بحث کرده‌ام. این اندیکاتور، تفاوت بین قیمت فعلی یک دارایی و میانگین متحرک ۱۰۰ ساعته آن را اندازه‌گیری می‌کند. هنگامی که این انحراف به اوج‌های قبلی خود می‌رسد، می‌تواند یک سیگنال بازگشت به میانگین باشد. به عنوان نمونه‌ای از این تکنیک، نگاهی به مقایسه EURUSD با انحراف از میانگین متحرک ۱۰۰ ساعته بین سپتامبر ۲۰۱۹ تا ژانویه ۲۰۲۰ داشته باشید.
    همانطور که مشاهده می‌کنید، اندیکاتور انحراف (خط خاکستری در پنل پایین) در طی پنج ماه به طور منظم بین ۸۰- و ۸۰+ پیپ نوسان داشت و سیگنال‌های عالی از برگشت قیمت‌ها ارائه می‌کرد. سپس، بحران کووید-۱۹ آغاز شد و اوضاع کاملاً تغییر کرد. حالا به همان نمودار نگاه کنید و فوریه ۲۰۲۰ را هم اضافه کنید:با ورود بحران، معیارهای قبلی برای وضعیت اشباع خرید کاملاً نادیده گرفته شدند و قیمت EURUSD به شدت افزایش یافت.
  4. در بازارهای پرهیجان شجاع باشید؛ دلیل ورود شما به این حرفه همین بازارهای دیوانه‌وار است. به جای پنهان شدن و انتظار برای پایان طوفان، فعالانه وارد عمل شوید و معامله کنید. نگذارید بعدها با حسرت به گذشته نگاه کنید و بپرسید که چه فرصت‌هایی را از دست داده‌اید. بهتر است تلاش کنید و شکست بخورید تا اینکه همیشه از خود بپرسید چه معامله‌گری می‌توانستید باشید.پس از پایان بحران مالی جهانی ۲۰۰۸/۲۰۰۹، برخی افراد در حرفه‌شان تثبیت شدند و برخی دیگر آن را از دست دادند. جالب اینجاست که بسیاری از کسانی که شکست خوردند، نه به خاطر زیان‌های بزرگ، بلکه به دلیل بی‌تحرکی و عدم استفاده از فرصت‌های موجود در بازار بود. بسیاری از بهترین خاطرات معاملاتی من مربوط به همین دوران‌های بحرانی است، زیرا این دوره‌ها بازارهایی سریع، پرنوسان و هیجان‌انگیز ایجاد می‌کنند.همانند هر حرفه پرتنش دیگر (ورزش حرفه‌ای، خلبانی هواپیمای جنگنده، پوکر حرفه‌ای...)، مهم این است که چگونه در لحظات فشار بالا واکنش نشان می‌دهید. نترسید و با شجاعت وارد عمل شوید. زمانی که بازار از حالت معمول به حالت سریع و پر نوسان تغییر می‌کند را سریعاً تشخیص دهید و باتنظیم حجم مناسب و استراتژی معاملاتی آگاهانه و متناسب با بازار هیجانی، در دل خطر وارد شوید.

 

اگر بخواهم وضعیت بازار سهام را در جمله‌ای خلاصه کنم. باید بگویم: در حال حاضر، شبیه بازی بیس‌بال، در هفتمین مرحله از یک دوره اصلاحی نه‌مرحله‌ای بازار هستیم. چند مرحله دیگر تا پایان این اصلاح باقی‌مانده و باید با اعتماد‌به‌نفس و شجاعت به معاملات خود ادامه دهید.

نرخ‌های بهره
در هفته‌های اخیر، بازارهای نرخ بهره بسیار کسالت‌بار بوده‌اند. به حدی که حتی مجبور شدم به تحلیل نمودارهای 2s10s روی بیاورم. تحلیل این نمودارها معمولاً نشانه‌ای از فقدان موضوعات جالب در تحلیل‌های اقتصادی کلان است، زیرا بررسی تفاوت بازدهی اوراق قرضه 2 ساله و 10 ساله نشان‌دهنده وضعیت اقتصادی و انتظارات نرخ بهره است، اما موضوعی نیست که معمولاً هیجان‌انگیز باشد.

اکنون که وضعیت اشتغال در آمریکا به طور ناگهانی به علائم رکود نزدیک شده، اوراق‌قرضه دوباره اهمیت پیدا کرده‌اند. به طور کلی، اوراق قرضه در دوران‌های رکود و ضعف اقتصادی نقش حیاتی دارند زیرا معمولاً به عنوان یک پناهگاه امن در برابر نوسانات بازار سهام عمل می‌کنند. این به این دلیل است که در زمان‌های عدم اطمینان اقتصادی، سرمایه‌گذاران به سمت دارایی‌های امن‌تری مانند اوراق‌قرضه حرکت می‌کنند، که منجر به افزایش قیمت آن‌ها می‌شود.

این هفته، صندوق قابل معامله در بورس (ETF) اوراق‌قرضه با نام TLT، به عنوان یک ابزار پوششی مناسب برای صندوق ETF تکنولوژی QQQ عمل کرد. این اتفاق زمانی افتاد که داده‌های اقتصادی ضعیف‌تر از انتظار بودند، و نشان داد که اوراق‌قرضه می‌توانند در مواقع کاهش اعتماد‌به‌نفس در بازار، محافظ خوبی برای سرمایه‌گذاران باشند.

 

ارزهای فیات

این هفته، جفت‌ارز USDJPY در فارکس به شدت موفق عمل کرد و توجهات زیادی را به خود جلب نمود. بنابراین می‌توان گفت که این جفت‌ارز مانند قهرمان المپیک در رشته پرش ارتفاع درخشید:

در این هفته، عملکرد برخی از کراس‌های دلار نسبت به داده‌های جدید اقتصادی ایالات متحده تغییرات زیادی داشته است. بعضی از این جفت‌ارزها به شدت تقویت شده‌اند، در حالی که جفت‌ارزهایی که با ریسک و بازده بالا مرتبط هستند، به طور قابل‌توجهی تضعیف شده‌اند.

بازار در سال 2024 به طور مداوم بر روی جفت‌ارز USDJPY تمرکز داشته و سرمایه‌گذاری زیادی در این جفت‌ارز انجام شده است. این روند ادامه داشته و حتی با وجود اعتراضات شدید و متعدد از سوی دولت ژاپن و وزارت مالیه این کشور درباره فروش دلار، تغییری در این روند مشاهده نمی‌شود.

این‌هم خلاصه‌ای از وضعیت جفت‌ارز دلار/ین در هفته‌های اخیر:

کریپتوکارنسی
ارزهای دیجیتال

در بازار ارزهای دیجیتال، استراتژی «خرید شایعه، فروش واقعیت» همچنان در مورد اتریوم (ETH) ادامه دارد. پس از راه‌اندازی صندوق ETF اتریوم با قیمت 3500 دلار، سرمایه‌گذاران حرفه‌ای با ضرر غیرقابل پیش‌بینی حدود 15 درصد مواجه شده‌اند. این صندوق ETF، که مدت‌ها انتظار آن را می‌کشیدند، سودی به سرمایه‌گذاران پرداخت نمی‌کند.

برای بررسی تاریخچه عملکرد این صندوق ETF جدید اتریوم (ETHW)، می‌توانید به نمودارهای طولانی‌مدت آن نگاهی بیندازید تا عملکرد آن را بهتر درک کنید.

علاوه بر این، رکورد قیمت برای سهم شرکت MSTR هنوز 1999.99 دلار است. این عدد هنوز هم جذاب و هیجان‌انگیز به نظر می‌رسد!
کامودیتی‌ها
من به شدت به استانداردهای زیبایی‌شناسی، اخلاقی و ویرایشی اهمیت می‌دهم، بنابراین عکسی از ورزشکار قهرمان کانادایی که در حال استفراغ است را منتشر نمی‌کنم. در عوض، این تصویر دیگر که حال و هوای مشابهی دارد، کافی است.

بازار کامودیتی‌ها، از جمله محصولات کشاورزی، مس، سنگ‌آهن و دیگر کالاهایی که به رشد اقتصادی چین وابسته‌اند، همچنان به شدت تحت فشار هستند. این روند به وضوح ادامه دارد. پس از بحران کوید و تحریم‌های شدید علیه روسیه، بازار کامودیتی به شدت دچار هیجان شد و با فرضیه‌ای از نظم جدید جهانی، سرمایه‌گذاری در این بخش دوبرابر شد. اما این فرضیه به شدت اشتباه از آب درآمده است.

در 50 سال گذشته، معمولاً کامودیتی‌ها در واکنش به شوک‌های عرضه افزایش قیمت داشته‌اند و در غیر این صورت، روندی نزولی در پیش‌ گرفته‌اند. به نظر می‌رسد که این روند همچنان برقرار است.

در چند ماه آینده، ممکن است با گزارش‌های شگفت‌آور از نرخ‌های پایین تورم در سراسر جهان مواجه شویم. قیمت‌ها در حال کاهش هستند و بازار کامودیتی‌ها به نظر می‌رسد که به حالت رکود رسیده است.

منبع: Spectra Markets نویسنده: برنت دانلی

مورگان استنلی

مورگان استنلی پیش بینی می‌کند طلا تا سه ماهه چهارم سال 2024 به 2600 دلار برسد که دلیل آن خرید بانک مرکزی، تقاضای خرده فروشی و آشفتگی جهانی است.

قیمت طلا در آستانه رسیدن به رکوردهای جدید است و مورگان استنلی پیش بینی کرده است که تا سه ماهه چهارم سال 2024 به بالای 2600 دلار در هر اونس برسد. این چشم انداز صعودی در حالی است که طلا در حال حاضر 50 درصد از پایین‌ترین سطح خود در سال 2022 و 25 درصد از اواسط فوریه افزایش یافته است و این فلز گرانبها را در موقعیتی قوی برای پایان سال قرار می‌دهد.
محرک‌های کلیدی پیش بینی صعودی
استراتژیست‌های مورگان استنلی، به رهبری امی گوور، افزایش پیش بینی شده را به چندین عامل مهم نسبت می‌دهند:

  1. خریدهای بانک مرکزی: بانک‌های مرکزی، به ویژه از کشورهای در حال توسعه مانند چین، روسیه، هند، آفریقای جنوبی و برزیل، ذخایر طلای خود را به میزان قابل توجهی افزایش داده‌اند. این خریدها در سال 2022/23 در مقایسه با روندهای قبلی دو برابر شده است و قیمت‌ها را بالاتر می‌برد.
  2. تقاضای خرده فروشی و نهادی: افزایش قابل توجهی در سرمایه گذاری خرده فروشی در شمش‌ها و سکه‌های طلا به ویژه در چین مشاهده شده است. این افزایش با جریان ورودی قوی به صندوق‌های قابل معامله در بورس طلا (ETF) به ویژه از اروپا، پس از کاهش نرخ بهره در ژوئن تکمیل می‌شود. همچنین انتظار می‌رود که ETFهای ایالات متحده با اعمال کاهش نرخ‌ بهره، شاهد جریان‌های ورودی مشابهی باشند که بیشتر از قیمت طلا حمایت می‌کند.
  3. آشفتگی جهانی و تقاضا برای دارایی‌های امن: درگیری‌های جهانی جاری، از جمله جنگ روسیه و اوکراین و تنش‌های اسرائیل و فلسطین، جذابیت طلا را به عنوان یک دارایی امن تقویت کرده است. این شرایط به طلا کمک کرده تا در هفت ماه گذشته نزدیک به 18 درصد افزایش یابد.
  4. چشم انداز اقتصادی: در حالی که نگرانی‌‌های فزاینده در مورد رکود بالقوه ایالات متحده وجود دارد، اقتصاددانان مورگان استنلی معتقدند فرود نرم محتمل‌تر است. آنها پیش بینی می‌کنند که در صورت تضعیف داده‌های اقتصادی، فدرال رزرو واکنش قاطعانه‌ای نشان خواهد داد و به طور بالقوه باعث ورود سرمایه‌های بیشتر به طلا خواهد شد.

پویایی بازار و پیش بینی قیمت
قیمت طلا به طور پیوسته در حال افزایش است و اخیراً به بالای 2400 دلار در هر اونس بازگشته است. مورگان استنلی انتظار دارد که این حرکت صعودی به دلیل عوامل فیزیکی و مالی ادامه یابد.

گوورخاطرنشان می‌کند: سود خالص COMEX به بالاترین حد خود از سه ماهه دوم 2022 رسیده است، اما هنوز 100,000 لات پایین‌تر از بالاترین رکورد تاریخی است. استراتژیست‌ها استدلال می‌کنند که در حالی که افزایش اخیر ناشی از تقاضای فیزیکی بوده است، جریان‌های مالی گام بعدی را بالاتر خواهد برد. آنها پیش بینی می‌کنند که قیمت طلا تا سه ماهه چهارم سال 2024 به 2650 دلار در هر اونس برسد.
بینش منطقه‌ای و الگوهای مصرف
علیرغم چشم انداز مثبت کلی، تغییرات منطقه‌ای در تقاضای طلا وجود دارد. بانک مرکزی چین خرید طلا خود را در ماه مه پس از 18 ماه متوالی متوقف کرد و تقاضای جواهرات هند کاهش یافته است. با این حال، مصرف قوی شمش و سکه در چین همچنان از تقاضای کلی حمایت می‌کند.

در ماه ژوئن، برداشت طلا از بورس طلای شانگهای نسبت به مدت مشابه سال قبل 31 درصد کاهش داشت که نشان دهنده تقاضای ضعیف جواهرات است. این در تضاد با تقاضای قوی برای شمش و سکه است که نشان دهنده تغییر رفتار مصرف کننده به سمت سرمایه گذاری است.
نتیجه‌گیری
پیش‌بینی مورگان استنلی بر پویایی پیچیده در بازار طلا تأکید می‌کند. خریدهای بانک مرکزی، سرمایه گذاری‌های خرده فروشی و نهادی و عوامل اقتصادی جهانی همگی در چشم انداز صعودی طلا نقش دارند. با ادامه آشفتگی جهانی و تداوم ابهامات اقتصادی، نقش طلا به عنوان یک دارایی امن احتمالاً قیمت آن را تا پایان سال 2024 به بالای 2600 دلار در هر اونس خواهد رساند.

منبع: jpost

نفت و ترامپ

در حالی که تنها 100 روز تا انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده باقی مانده است و کامالا هریس، معاون رئیس جمهور، اخیراً جایگزین بایدن به عنوان نامزد احتمالی دموکرات‌ها شده است، وال استریت اکنون در حال بررسی پیش بینی‌هایی است که بخش نفت و گاز با هر یک از نامزدها چگونه خواهد بود.

تحت اکثر معیارهای کلیدی، صنعت نفت و گاز ایالات متحده تحت دولت بایدن شکوفا شده است، علیرغم اینکه این دولت به لطف قوانین تغییردهنده بازی مانند قانون کاهش تورم (IRA) و قانون سرمایه گذاری و اشتغال (IIJA) طرفدار انرژی‌های تجدیدپذیر است. سود 5 شرکت بزرگ نفتی سهامی عام، یعنی اکسان‌موبیل (XOM)، شورون (CVX)، بریتیش پترولیوم (BP)، توتال‌انرژیز (TTE) و شل (SHEL) در طول سه سال اول دولت بایدن به 410 میلیارد دلار افزایش یافت که در مقایسه با دوره مشابه در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ به لطف افزایش قیمت نفت ناشی از جنگ روسیه در اوکراین، 100 درصد افزایش یافته است.

سرمایه‌گذاران نفت و گاز در دولت بایدن پاداش قابل توجهی دریافت کرده‌اند، به طوری که سهام انرژی از زمان به قدرت رسیدن بایدن 117 درصد جهش کرده است در حالی که در دوره مشابه در دوره ترامپ، ۴۹ درصد کاهش یافته بود.

اکنون سیتی پیش‌بینی می‌کند که بخش انرژی ایالات متحده تحت رهبری هریس تا حد زیادی ادامه سیاست‌های بایدن خواهد بود، در حالی که ریاست‌جمهوری ترامپ به دلیل تعرفه‌های تجاری، سیاست‌های دوستدار نفت و گاز/ مقررات‌زدایی و فشار بر اوپک پلاس برای آزادسازی می‌تواند برای بازار نفت نزولی باشد.»

پیش از این، ترامپ نمایندگانی را در کنوانسیون جمهوری‌خواهان رهبری می‌کرد و شعارهای جنجالی برای ایالات متحده می‌گفت: « حفاری کنید» که بدیهی است برای قیمت نفت چیز بدی است. جمهوری خواهان بارها از سیاست‌های اقلیمی بایدن انتقاد کرده و آنها را به به خطر انداختن "استقلال انرژی" ایالات متحده از طریق محدود کردن تولید نفت و گاز ایالات متحده و افزایش قیمت سوخت متهم کرده‌اند.

بایدن پروژه مشهور خط لوله کیستون XL را که برای وارد کردن نفت خام کانادایی بیشتر به پالایشگاه‌های ایالات متحده طراحی شده بود، لغو کرد و مجوزهای جدید صادرات LNG را که در انتظار بررسی زیست محیطی سال 2023 بودند، به ظاهر در تلاشی برای جلب نظر رأی دهندگان اقلیمی متوقف کرد.

با این حال، تولید نفت خام و گاز طبیعی ایالات متحده در دوران بایدن به بالاترین حد خود رسیده است: تولید نفت خام در ایالات متحده، از جمله میعانات، به طور متوسط 12.9 میلیون بشکه در روز (b/d) در سال 2023 بود که رکورد قبلی ایالات متحده و جهانی 12.3 میلیون بشکه در روز را که در سال 2019 ثبت شده بود، شکست. میانگین تولید ماهانه نفت خام رکورد ماهانه جدیدی را در دسامبر 2023 با بیش از 13.3 میلیون بشکه در روز ثبت کرد.

گلدمن ساکس پیش‌بینی کرده است که تولید آمریکا در سال جاری 500 هزار بشکه دیگر در روز رشد خواهد کرد که 60 درصد رشد تولید غیراوپک را تشکیل می‌دهد.

مشخص نیست که ترامپ چگونه تولیدکنندگان آمریکایی را تشویق خواهد کرد تا تولید خود را افزایش دهند. پیام وی برخلاف مدیران ارشد نفتی ایالات متحده است که در سال‌های اخیر تمایل چندانی به افزایش چشمگیر تولید نشان نداده‌اند و در عوض انضباط مالی و تمرکز بر بازده سهامداران را پذیرفته‌اند.

همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، بخش انرژی‌های تجدیدپذیر ممکن است در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ دچار مشکل شود: شرکت تحلیل انرژی Wood Mackenzie پیش بینی کرده است که یک دوره دیگر ترامپ انتشار کربن را تا سال 2050 یک میلیارد تن بیشتر افزایش می‌دهد و اوج تقاضا برای سوخت‌های فسیلی را تا 10 سال فراتر از پیش بینی‌های فعلی به تاخیر می‌اندازد. WoodMac پیش‌بینی می‌کند 7.7 تریلیون دلار هزینه‌کرد کلی بخش انرژی ایالات متحده تا سال 2050 تحت سیاست‌های فعلی باشد، رقمی که در دوران ترامپ می‌تواند با کاهش حمایت سیاستی از انرژی کم کربن و بهبود زیرساخت‌ها، 1 تریلیون دلار کاهش یابد. WoodMac می‌گوید این می‌تواند به عامل مثبتی برای گاز طبیعی تبدیل شود و تقاضا را تا سال 2030 تا 6 درصد یا افزایش دهد.

از سوی دیگر، ترامپ احتمالاً حداقل تلاش می‌کند تا صادرات فزاینده نفت ایران را محدود کند و همچنین ترمزهایی را برای فشار بر خودروهای الکتریکی ایجاد کند. هفته گذشته، تحلیلگران کامودیتی در استاندارد چارترد گزارش دادند که صادرات نفت ایران افزایش یافته است و ایران از آب‌های مالزی به عنوان مجرای انتقال نفت ایران از کشتی به کشتی استفاده می‌‌کند.

طبق آمار استاندارد چارترد، واردات نفت خام چین از مالزی در ژوئن به 1.456 میلیون بشکه در روز رسید که رتبه دوم در بالاترین میانگین ماهانه در تاریخ است. به گفته این موسسه تولید نفت خام مالزی حدود 0.35 میلیون بشکه در روز است در حالی که صادرات معمولاً 0.2 میلیون بشکه در روز است که این بدین معنی است که اکثریت قریب به اتفاق نفتی که چین از مالزی وارد می‌کند در این کشور تولید نشده است. صادرات نفت ایران در دوران بایدن افزایش یافت، چرا که ایالات متحده و متحدانش امیدوار بودند به توافق هسته‌ای جدیدی با تهران دست یابند. دولت ترامپ از برنامه راهبردی جامع اقدام مشترک (برجام) 2015 خارج شده بود. در دوران ترامپ، تولید نفت ایران از 3.8 میلیون بشکه در روز در اوایل سال 2018 به کمتر از 2 میلیون بشکه در روز در اواخر سال 2020 کاهش یافت و در دوران بایدن به 3.2 میلیون بشکه در روز بازگشت.

منبع: Oilprice

 

از منظر فصلی در بازار ارز در این ماه چه انتظاری می توان داشت؟

AUDUSD

روی کاغذ، اوت بدترین ماه برای AUDUSD و تقریباً برای استرالیا به‌طورکلی بدترین ماه است. طی 20 سال گذشته، این جفت در 16 ماه از 20 ماه اوت گذشته کاهش‌یافته است. تقریباً برخلاف آنچه در فوریه معمولاً برای AUDUSD رخ می‌دهد؛ اگر به AUDJPY نگاه کنید، روند نیز تقریباً مشابه است:

AUDJPY

این ممکن است کمی نشانه این باشد که اوت به‌طور کلی یکی از بدترین ماه‌ها برای معاملات ریسکی است. درواقع، این یکی از بدترین ماه‌ها برای شاخص‌های اصلی در اروپا نیز است. شاخص DAX(آلمان)، اوت بدترین عملکرد فصلی بوده است، درحالی‌که برای CAC 40(فرانسه)، دومین ماه با عملکرد نامطلوب بوده است (فقط ژوئن بدتر است).

یا اگر می‌خواهید چیزها را بیشتر به ارز ین گره بزنید، اوت نیز دومین ماه با عملکرد بد برای Nikkei (ژاپن) بوده است (فقط ژانویه بدتر است) و همانطور که در اینجا دیده می‌شود، در حال حاضر یک شروع فاجعه‌بار برای ماه است.

اما در مورد USDJPY، اوت از نظر تاریخی کمی ماه ضعیفی بوده است. اما در سال‌های اخیر، الگوی متفاوتی در حال ظهور است.

USDJPY

در چهار سال گذشته، این جفت در ژوئن افزایش‌یافته بود و سپس در ژوئیه سقوط کرد و در ماه اوت دوباره جهش کرده است. تا اینجای سال، این جفت در ماه ژوئن نیز صعود کرد و در معاملات ژوئیه سقوط کرد. آیا به‌این‌ترتیب در ماه اوت شاهد جهش خواهیم بود؟ البته اکنون اوضاع کاملاً متفاوت است زیرا بانک مرکزی ژاپن به‌تازگی نرخ سیاست پولی خود را افزایش داده و ژاپن در ماه گذشته در بازار مداخله کرده است.

اوت معمولاً بدترین ماه برای مس است.

مس

اما من حدس می‌زنم که می‌توانید آن را به این که به‌طورکلی در طول سال‌ها، ماه ضعیفی برای ریسک‌پذیری است. ژوئیه معمولاً ماه قوی برای مس بوده است؛ اما ماه گذشته این فلز نزدیک به 4 درصد کاهش یافت.

و با نگاهی به 10 سال گذشته، اوت همچنین یکی از بهترین ماه‌ها برای اوراق خزانه 10 ساله است(کاهش بازدهی). بنابراین این نیز تا حدی یک باد موافق برای ارز ین است. ما در حال رسیدن به آن در اوایل این هفته با بازدهی زیر 4 درصد پس از فدرال رزرو در اوایل این هفته هستیم.

طلا و نقره

سیو سود قابل توجه اخیر در طلا تأثیر بزرگی بر قیمت نقره داشته است. با این حال، با افزایش انتظارات فدرال رزرو مبنی بر کاهش نرخ بهره تا پایان سه ماهه، نوسانات در بازار شروع به آرام شدن کرده است.

در این شرایط، تحلیلگران کامودیتی در بانک آمریکا، به رهبری مایکل ویدمر، تحلیلگر فلزات گرانبها، انتظار دارند نقره جایگاه خود را پیدا کند و بار دیگر از فلز زرد پیشی بگیرد.

اگرچه نقره به دلیل اینکه بازار کوچکتری دارد، نوسانات بیشتری دارد، اما ویدمر در گزارشی که چهارشنبه منتشر شد، گفت که به نظر می‌رسد نقره از حمایت بنیادی قوی‌تری برخوردار باشد.

در حالی که نوسانات ضمنی 3 ماهه طلا در حدود نیمی از سطح نقره معامله می‌شود، معکوس شدن ریسک طلا به طور دوره‌ای در ماه‌های اخیر افزایش یافته است و طلا رشد خود را پس داده است چرا که فدرال رزرو هنوز چرخه تسهیلی خود را آغاز نکرده است. بازگشت ریسک نقره از بهار افزایش یافته و همچنان بالا مانده است که منعکس کننده چشم انداز قوی‌تر برای این فلز سفید است.

این اظهارات در حالی بیان می‌شود که قیمت طلا توانسته است به بالای 2400 دلار در هر اونس برسد، در حالی که نقره مقاومت در حدود 29 دلار در هر اونس را آزمایش می‌کند. عملکرد برتر اخیر طلا، نسبت طلا به نقره را به 86.79 واحد به بالاترین سطح دو ماهه رساند. با این حال، با قرار گرفتن دوباره نقره در کانون توجه، مومنتوم شروع به تغییر کرده است. نسبت طلا به نقره در حال حاضر 84.3 واحد معامله می‌شود.

بانک آمریکا در حال حاضر قیمت نقره را به طور متوسط ​​حدود 28 دلار در هر اونس در سال جاری پیش‌بینی می‌کند. انتظار می‌رود میانگین قیمت در سال 2025 به 34.50 دلار در هر اونس افزایش یابد.

ویدمر در آخرین گزارش خود گفت که او پیش‌بینی می‌کند که این نسبت تا پایان سال 10 واحد دیگر کاهش می‌یابد. او انتظار دارد که نقره از طلا بهتر باشد چرا که اقتصاد جهانی تقاضای صنعتی برای فلز سفید را افزایش می‌دهد.

به گفته وی: «در حالی که پس‌زمینه ضعیف‌تر شدن دلار و کاهش نرخ‌ بهره برای هر دو فلز گرانبها حمایت کننده است، شتاب مجدد تولیدات صنعتی در سال آینده باید به عملکرد بهتر نقره کمک کند.»

وی افزود که در کنار رشد اقتصادی باثبات، تقاضای فزاینده برای انرژی سبز مصرف صنعتی برای نقره را به همراه خواهد داشت. ویدمر خاطرنشان کرد که چین همچنان کشوری است که باید برای تقاضای صنعتی نقره زیرنظر داشت.

مصرف نقره در چین به دلیل افزایش استفاده در صنعت خورشیدی تقویت شده است، در حالی که تولید نقره داخلی کند شده است چرا که کارخانه‌های ذوب این کشور با عرضه جهانی کم معادن مواجه هستند. ویدمر گفت: پس زمینه واردات در کشورهای دیگر نیز بهبود یافته است، چرا که هم ایالات متحده و هم ژاپن خرید نقره از خارج را افزایش داده‌اند. تولیدکنندگان پنل‌های خورشیدی در سال‌های اخیر مصرف نقره خود را افزایش داده‌اند، به طوری که انجمن صنعت فتوولتائیک چین (CPIA) تخمین می‌زند که بخش فتوولتائیک خورشیدی چین در سال گذشته 220 میلیون اونس نقره یا 18 درصد از کل تقاضای جهانی را مصرف کرده است. این سازمان در سال جاری یک سال دیگر با رشد قابل توجهی را پیش بینی می‌کند.

اما تقاضا تنها عامل محرک نقره نیست. عرضه معدن این فلز گرانبها با مصرف همراه نبوده است.

کسری‌ها چیز جدیدی نیستند، اما قیمت نقره بین سال‌های 2020 و سه ماهه اول سال 2024 محدود شده است و به طور متوسط ​​حدود 23.5 دلار در هر اونس است. این مسئله به شدت تحت تأثیر ذخایر قوی بوده است.»

 

گلدمن ساکس نفت

به گفته بانک سرمایه گذاری گلدمن ساکس، رئیس جمهور بعدی ایالات متحده مجموعه بسیار محدودی از ابزارها برای تقویت عرضه نفت در ایالات متحده خواهد داشت.

هر کسی که در انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر برنده شود، باید با ذخایر پایین در ذخایر استراتژیک نفت (SPR) رقابت کند. علاوه بر این، تحلیلگران گلدمن ساکس در یادداشتی که رویترز منتشر کرد، نوشتند، هر گونه تسهیل نظارتی در صنعت نفت ایالات متحده - که در صورت پیروزی دونالد ترامپ انتظار می‌رود -تنه بر تولید بلندمدت نفت خام ایالات متحده تأثیر خواهد گذاشت، نه بر عرضه فوری.

اوایل این هفته، گلدمن ساکس در تحلیلی اعلام کرد که پرمین، بزرگترین حوزه نفتی ایالات متحده، به سمت رشد کندتر – اما همچنان قوی- پیش می‌رود.

یولیا گریگزبی، یک اقتصاددان انرژی در تحقیقات گلدمن ساکس نوشت: رشد متوسط سالانه تولید در حوضه در حال بلوغ پرمین احتمالاً به تدریج از 520000 بشکه در روز در سال 2023 به 340000 بشکه در روز در سال جاری کاهش خواهد یافت.

حتی اگر رشد تولید نفت پرمین کند شود، تا سال 2026 به دلیل به راندمان حفاری و پیش‌بینی قیمت 79 دلار در هر بشکه نفت خام WTI در سال جاری و 76 دلار در هر بشکه WTI در سال آینده، قوی باقی خواهد ماند. این پیش‌بینی‌ها از قیمت بسیار بالاتر از تخمین تحلیلگران گلدمن ساکس برای 74 دلار در هر بشکه به عنوان قیمت سربه‌سر نفت پرمین است.

در همین حال، سیتی در یادداشتی تحقیقاتی این هفته گفت که اگر دونالد ترامپ دوباره رئیس جمهور شود، این امر در نتیجه سیاست‌های دوستدارانه نفت و تلاش برای فشار بر اوپک پلاس برای افزایش عرضه به بازار، تأثیر نزولی خالص بر قیمت نفت خواهد داشت.

تحلیلگران سیتی در یادداشتی که رویترز منتشر کرده است، می‌نویسد: «ترامپ می‌تواند از سیاست‌های زیست محیطی عقب نشینی کند، اگرچه به طور کلی لغو (قانون کاهش تورم) به دلیل تأثیرات مثبت آن در ایالت‌های قرمز بعید به نظر می‌رسد.

منبع: Oilprice

در تاریخ ۱ اوت ۲۰۲۴، بازارهای سهام ژاپن با بیشترین کاهش خود از سال ۲۰۲۰ مواجه شدند، در حالی که ارزش یِن افزایش یافت. این تغییرات به دلیل پیش‌بینی افزایش بیشتر نرخ بهره توسط بانک مرکزی ژاپن (BoJ) رخ داده است. در عین حال، قیمت‌های نفت به دلیل تنش‌ها در خاورمیانه برای دومین روز افزایش یافت.

فدرال رزرو آمریکا نشانه‌هایی از کاهش نرخ بهره در سپتامبر آینده داده است. همچنین، پس از اعلام فروش بالاتر از انتظار متا، سهام آتی آمریکا نیز افزایش یافت.

انتظارات معامله‌گران مبنی بر کاهش اختلاف نرخ بهره آمریکا و ژاپن پس از دو بیانیه روز چهارشنبه بانک‌های مرکزی بود. پس از افزایش نرخ بهره کازوئو اوئدا، رئیس بانک مرکزی ژاپن، اظهار داشت که اگر انتظارات قیمت‌گذاری آن برآورده شود، افزایش نرخ بهره بیشتری خواهند داشت. شاخص Topix ژاپن بیش از ۴ درصد سقوط کرد؛ زیرا ین در برابر دلار به ۱۴۸.۵۱ رسید که بالاترین سطح از مارس است. این ارز در ماه گذشته حدود ۸ درصد افزایش‌یافته است.

سرمایه‌گذاران اکنون برای نشست بانک مرکزی انگلستان آماده می‌شوند. بر اساس پیش‌بینی‌ها، بانک مرکزی انگلستان (BoE) قرار است در بررسی سیاست‌های خود نرخ بهره را ۲۵ نقطه پایه کاهش دهد که اولین کاهش از زمان شروع همه‌گیری است.

تولید نفت

خبرگزاری رویترز چیزی را دیده که بقیه ما ندیده‌ایم: تخمین‌های دولت مکزیک از تولید نفت آینده این کشور که تصویری تاریک از کاهش سریع پس از سال 2030 نشان می‌دهد. آیا این تنها گوشه‌ای از مشکلات است؟

 

برای سال‌های متمادی، تحلیل‌گران عقیده داشتند که اوج تولید نفت در سرتاسر جهان در راه است و به طور مداوم به چندین اطلاعات از جمله موارد زیر اشاره می‌کردند:

  • درز اطلاعات در مورد ذخایر نفتی کمتر از میزان اعلام شده عمومی در میان تولیدکنندگان عمده نفت. در سال 2005، اسناد داخلی دولتی فاش شده، ذخایر نفتی کویت را 48 میلیارد بشکه نشان می‌داد که تنها نیمی از 99 میلیارد بشکه‌ای بود که در آن زمان به طور عمومی ادعا شده بود.
  • جهش‌های عظیم یک ساله غیر قابل توضیح در ذخایر نفت تولیدکنندگان عمده اوپک در دهه 1980. این مسئله احتمالاً به سهمیه‌های تولید اوپک که تا حدی بر اساس ذخایر اعلام شده بود، مرتبط است. در سال 2007، معاون اجرایی سابق اکتشاف و تولید آرامکو عربستان سعودی به مخاطبان گفت که در نتیجه این جهش‌های بی دلیل در ذخایر نفت گزارش شده، ذخایر جهانی 300 میلیارد بشکه بیش از حد برآورد شده است.
  • مقدار ذخایر به طور عجیبی بدون تغییر گزارش شده است. به عنوان مثال، از سال 1997 تا 2021، ذخایر نفتی گزارش شده عمومی برای امارات متحده عربی هر سال 97.8 میلیارد بشکه بوده است. ذخایر کویت از سال 2005 تا 2021 هر سال 101.5 میلیارد بشکه گزارش شده است. البته در تمام این مدت هر دو کشور مقادیر زیادی نفت تولید کرده‌اند. آنها ممکن است نفت بیشتری پیدا کرده باشند، اما به سختی می‌توان باور کرد که مقداری که پیدا کرده‌اند دقیقاً برابر با مقدار تولید سالانه باشد.
  • افزایش رقابتی ذخایر اعلام شده توسط اعضای اوپک یعنی عراق و ایران در اکتبر 2010 تنها یک هفته فاصله داشتند. هیچ یک از این تجدیدنظرها به سمت بالا با هیچ فعالیت محسوسی در میادین نفتی مربوطه خود تناسبی نداشت. عراق ذخایر اعلام شده خود را از 115 میلیارد بشکه به 143.1 میلیارد بشکه افزایش داد. ایران ذخایر اعلام شده خود را از 136.6 میلیارد بشکه به 150.3 میلیارد بشکه افزایش داد.

بعدها، «معجزه شیل» که قرار بود به تولید نفت ایالات متحده اجازه دهد تولید جهانی را به رشد مستمر سوق دهد، با افت قابل توجهی مواجه شد، زمانی که برآوردهای ذخایر نفت شیل کالیفرنیا یک شبه 96 درصد کاهش یافت و کل ذخایر نفت شیل ایالات متحده به نصف کاهش یافت. سپس مجموعه‌ای از گزارش‌های مستقل مبتنی بر تاریخچه داده‌های چاه نفتی واقعی توسط دانشمند زمین شناسی دیوید هیوز ارائه شد که نشان می‌دهد تخمین‌های تولید آتی توسط صنعت و دولت در مورد ذخایر شیل ایالات متحده احتمالاً بیش از حد خوش‌بینانه است.

اگر تولید نفت مکزیک از سال 2030 به بعد به شدت کاهش یابد، بی اهمیت نخواهد بود. بر اساس بررسی آماری انرژی جهانی (که قبلا توسط BP تولید می‌شد)، مکزیک دوازدهمین تولید کننده بزرگ نفت در جهان است. اما این احتمال وجود دارد که در همان چارچوب زمانی بسیاری از تولیدکنندگان بزرگ دیگر به مکزیک ملحق شوند که این مسئله باید نگران کننده باشد. ایالات متحده (در حال حاضر شماره یک) و برخی از اعضای اوپک که در ذخایر خود اغراق کرده‌اند، نامزدهای احتمالی به نظر می‌رسند.

در اینجا یک واقعیت نگران‌کننده و ناخوشایند دیگر وجود دارد: تولید جهانی نفت - با استفاده از تعریف مناسبی که EIA از نفت خام شامل میعانات اجاره‌ای دنبال می‌کند - در نوامبر 2018 با 84.59 میلیون بشکه در روز به اوج خود رسید، به این معنی که از آن زمان تولیدات به این سطح نرسیده است. آخرین ارقام تولیدات در دسترس، مارس 2024، تولیدات جهانی را 82.59 بشکه در روز نشان می‌دهد.

به اوج‌ رسیدن تولید نفت در جهان به این معنی نیست که نفت ما تمام می‌شود بلکه به این معنی است که نرخ تولید در حال کاهش است و از آنجایی که اقتصاد ما به نرخ روزافزون تولید انرژی برای حمایت از رشد آن وابسته است، این کاهش از سال 2018 در حال حاضر بر سرزندگی اقتصادی در سراسر جهان به شکل قیمت‌های بالای نفت تأثیر می‌گذارد. نفت همچنان بزرگترین منبع انرژی جهان است - تقریباً 30 درصد - و برای حمل و نقل که بیش از 90 درصد از کل سوخت حمل و نقل را تامین می‌کند، حیاتی است.

اگر در واقعیت تولید جهانی نفت به اوج خود رسیده باشد، باید منتظر افشاگری‌های بیشتری در چند سال آینده باشیم مانند آنچه که هفته گذشته از مکزیک منتشر شد.