یوتوتایمز » وبلاگ » تحلیل » تحلیل سهام و تحلیل شاخصها » برگه 3
با عضویت در خبر نامه یـــــــــوتــــــــو تایــــــــــمز از اخبار بروکرها مطلع شوید
سهام شرکت تسلا (TSLA) در حال تجربه یک روند صعودی قابل توجه بوده و از زمان انتخابات ریاست جمهوری تاکنون نزدیک به ۵۰ درصد افزایش یافته است. در واقع، این رشد قوی پس از پیروزی دونالد ترامپ به وقوع پیوست. این اتفاق چندان غیرمنتظره نیست، چرا که ایلان ماسک، مدیرعامل تسلا، در زمان انتخابات به صورت قابل توجهی روی ترامپ حساب باز کرده بود و اکنون بازار به این تصمیم واکنش مثبتی نشان میدهد.
در سطح کلان، به نظر میرسد که اقتصاد آمریکا نه تنها وضعیت مناسبی دارد، بلکه در سایه سیاستهای تسهیلی پولی فدرال رزرو و انتظارات از سیاستهای مالی انبساطی نظیر کاهش مالیاتها و تعدیل مقررات، دوباره در حال شتاب گرفتن است. همچنین، به نظر میرسد که چرخه تولید در مراحل اولیه یک دوره رشد قرار دارد که میتواند به عنوان یک عامل مثبت دیگر برای سهام تسلا در نظر گرفته شود.
تسلا، مشابه داراییهایی مانند بیت کوین و دوج کوین، از اصلیترین برندگان پیروزی ترامپ بوده است، چرا که ارتباط مستقیمی با سیاستها و جهتگیریهای اقتصادی وی دارد. در شرایط فعلی، به نظر نمیرسد که سقف قیمتی مشخصی برای این سهام وجود داشته باشد، مگر آنکه سیاستهای انقباضی پولی یا کاهش قابل توجهی در سرعت رشد اقتصادی ایجاد شود.
با این حال، ریسک اصلی برای آینده تسلا میتواند از سوی فدرال رزرو باشد. اگر بانک مرکزی آمریکا شروع به اشاره به نیاز به سیاستهای پولی انقباضی بیشتر کند، احتمال وقوع اصلاحات قیمتی جدی در تمامی داراییهای ریسکپذیر، از جمله سهام تسلا، وجود دارد.
در روز چهارشنبه، شاخصهای عمده بازار سهام آمریکا به دلیل افزایش سهام فناوری و نظرات جروم پاول، رئیس فدرال رزرو، به بالاترین سطح تاریخی خود رسیدند. پاول در یک رویداد در نیویورک تایمز اظهار داشت که اقتصاد قویتر از چیزی است که در سپتامبر به نظر میرسید و این امکان را به سیاستگذاران میدهد تا با احتیاط بیشتری نرخ بهره را کاهش دهند.
نتایج مثبت از شرکت Salesforce باعث افزایش ارزش سهام شد و به شاخص S&P 500 کمک کرد تا به رکورد جدیدی برسد. همچنین، دیگر شرکتهای فناوری مانند Marvell Technology نیز افزایش قابل توجهی را تجربه کردند.
سرمایهگذاران با امیدواری به کاهش نرخ بهره در نشست بعدی فدرال رزرو، به بازار بازگشتند و این باعث افزایش بیشتر شاخصها شد. با وجود برخی دادههای اقتصادی ضعیف، فضای کلی بازار همچنان مثبت باقی مانده است.
در روز دوشنبه، دلار در میان کاهش ارزش یورو و ین، به دلیل نگرانیهای سیاسی در فرانسه و افزایش بازدهی اوراق خزانهداری، افزایش یافت. آتیهای اوراق قرضه فرانسه کاهش یافت؛ زیرا مارین لوپن، رهبر جناح راست افراطی، اعلام کرد که آماده است تا دولت پاریس را بیثبات کند. این اعلامیه باعث نگرانی در بازارهای مالی شد.
اوراق خزانهداری نیز کاهش یافت؛ زیرا معاملهگران انتظار دارند دادههای اقتصادی آمریکا که ممکن است بر سیاستهای فدرال رزرو تأثیر بگذارد و همچنین اظهارات هاوکیش از بانک مرکزی ژاپن را هضم کنند.
افزایش تورم در آمریکا و درگیریهای تجاری تحت ریاست جمهوری دونالد ترامپ در هفتههای اخیر ارز آمریکا را تقویت کرده بود، اما رویدادهای بینالمللی متعدد، حمایت بیشتری برای دلار فراهم کردهاند. ترامپ مجدداً تهدید کرد که تعرفه 100 درصدی اعمال خواهد کرد و به کشورهای بریکس هشدار داد که ارز جدیدی برای رقابت با دلار آمریکا توسعه ندهند.
افزایش سهامهای فناوری و نشانههای تثبیت اقتصادی در چین نیز به افزایش سهامهای آسیایی کمک کردند. بازدهی اوراق قرضه ۱۰ ساله چین به زیر مرز روانی ۲٪ کاهش یافت و به رکورد پایینی رسید.
تحلیلگران Citi هشدار دادهاند که تعرفههای پیشنهادی ترامپ میتواند منجر به کاهش درآمدهای S&P 500 به میزان چند درصد شود. این تحلیلگران اشاره کردهاند که بازار هنوز به طور کامل این ریسک را در نظر نگرفته است، به ویژه با توجه به تعرفههای جدیدی که چین، کانادا و مکزیک را هدف قرار میدهد.
صنایعی که وابستگی زیادی به تجارت بینالمللی دارند، مانند صادرات انرژی کانادا، احتمالاً تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. این تعرفهها میتوانند درآمدهای S&P 500 در سال 2025 را کاهش داده و حاشیه سود ناخالص را به طور قابل توجهی تحت تأثیر قرار دهند.
با این حال، تجربههای قبلی از کاهش تعرفهها نشان میدهد که ممکن است انعطافپذیری وجود داشته باشد و توجه بازار اکنون از نگرانیهای انتخاباتی به سمت عدم قطعیتهای سیاستی منتقل شده است.
تحلیلگران UBS پیشبینی میکنند که سهام چینی در کوتاهمدت با فشارهای جدیدی مواجه خواهد شد. علت این فشارها عدم اطمینان در مورد تعرفهها و اقدامات محرک اقتصادی محدود توسط دولت چین است. علیرغم این چالشها، برخی بخشهای دفاعی و سهامهای با سود تقسیمی بالا مانند خدمات مالی، آب و برق و ارتباطات میتوانند عملکرد بهتری داشته باشند.
اوا لی، تحلیلگر UBS، به مشکلات ناشی از عدم اطمینان تعرفهها پس از انتخابات ایالات متحده و محرکهای اقتصادی ضعیف چین اشاره کرده است. او معتقد است که این عوامل به طور قابل توجهی بر سنتیمنت بازار تأثیر منفی خواهند گذاشت.
همچنین، شرکتهای اینترنتی چینی مانند علیبابا و تنسنت با رشد در زمینههایی مانند تجارت الکترونیک و هوش مصنوعی، در بلندمدت جذابیت دارند، اما در کوتاهمدت ممکن است به دلیل عدم اطمینانهای ژئوپلیتیکی ضعف نشان دهند.
در نهایت، تحلیلگران UBS انتظار دارند که سهامی با سود تقسیمی بالا و پایداری مانند بانک بازرگانی چین و شرکتهای صنعتی مانند China Communications Construction و CNOOC عملکرد بهتری داشته باشند. با این حال، پیشبینی میشود که رشد سود سهام (EPS) در سال 2025 حدود 8.5 درصد باشد و در سال 2026 به دلیل عدم اطمینانهای اقتصادی کلان کُند شود.
بر اساس دادهها و تحلیلهای کارشناسان و متخصصان، تعهد دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب ایالات متحده، به وضع تعرفه بر واردات از مکزیک به ایالات متحده میتواند تأثیرات منفی بزرگتری برای خودروسازان اروپایی همچون فولکس واگن و استلانتیس و تأمینکنندگان آنها نسبت به هرگونه تعرفه مستقیم بر کالاهای اتحادیه اروپا داشته باشد.
ترامپ، اعلام کرده است که قصد دارد ۲۵ درصد تعرفه بر واردات از کانادا و مکزیک وضع کند تا این کشورها اقدامات خود را در مبارزه با مواد مخدر و مهاجران غیرقانونی در مرزها تقویت کنند. این اقدام ممکن است به توافقنامه تجارت آزاد میان سه کشور آسیب بزند و به نظر میرسد که در تضاد با اصول این توافق باشد.
در صورتی که این تعرفهها اجرایی شوند، سوالات زیادی درباره آینده عملیات خودروسازان جهانی در مکزیک، به ویژه خودروسازان اروپایی، مطرح خواهد شد. بسیاری از شرکتها در مکزیک کارخانههایی راهاندازی کردهاند تا از نیروی کار ارزانتر و نزدیکی به بازار پرسود ایالات متحده بهرهمند شوند. در این شرایط، برخی از خودروسازان ممکن است تصمیم بگیرند تولیدات خود را به ایالات متحده منتقل کنند و از مکزیک خارج شوند.
در همین حال، برندهای لوکس خودروی اروپا که نه در ایالات متحده و نه در مکزیک تولید دارند، نگران آن خواهند بود که ترامپ به تهدیدات خود برای اعمال تعرفه بر کالاهای اروپایی عمل کند. این تعرفهها میتوانند قیمت خودروهای تولیدی این برندها را برای خریداران آمریکایی افزایش دهند.
تحلیلگران برنشتاین در یادداشتی برای مشتریان خود عنوان کردهاند که تهدیدات ترامپ به وضع تعرفهها بلافاصله پس از شروع به کار او در ژانویه، فرصت کمی برای خودروسازان و تأمینکنندگان فراهم میآورد تا خود را با تغییرات بزرگ در زنجیره تأمین وفق دهند. آنها نوشتهاند: «پیامدهای تعرفههای واردات از مکزیک و کانادا برای تولیدکنندگان ایالات متحده به قدری بزرگ است که به نظر نمیرسد شبیه به یک ابزار چانهزنی باشد.»
صنعت خودروسازی در حال حاضر با مشکلات متعددی روبهرو است، از جمله کاهش تقاضا، افزایش هزینهها، کندی در گذار به خودروهای الکتریکی و رقابت جدی از سوی رقبای چینی همچون BYD.
مکزیک به عنوان یکی از منابع اصلی تأمین برای بازار خودروی ایالات متحده شناخته میشود. از نظر ارزش دلاری، ایالات متحده در سال ۲۰۲۳ تقریباً همان میزان خودرو از مکزیک وارد کرده که از اروپا وارد کرده، اما واردات قطعات خودرو از مکزیک تقریباً چهار برابر بیشتر از واردات قطعات از اروپا بوده است. بر اساس آمار انجمن تولیدکنندگان خودروهای مکزیک، در نیمه اول سال ۲۰۲۳، حدود ۸۰ درصد از خودروهای صادر شده از مکزیک به ایالات متحده ارسال شدهاند، یعنی معادل حدود ۱.۵۷ میلیون خودرو.
برای استلانتیس، چهارمین خودروساز بزرگ جهان، هر درصد اضافی تعرفه بر واردات از مکزیک میتواند منجر به کاهش سود قبل از مالیات به میزان حدود ۱۶۰ میلیون یورو (معادل ۱.۴ درصد از پیشبینیهای سود این شرکت در سال ۲۰۲۵) شود. تحلیلگران تخمین زدهاند که این کاهش در سود بین ۳.۶ میلیارد یورو (۳.۸ میلیارد دلار) تا ۴ میلیارد یورو خواهد بود.
هماکنون، تعرفههای صادراتی از مکزیک به ایالات متحده بسته به مبدأ قطعات بین ۰ تا ۲.۵ درصد متفاوت است.
تحلیلگران استیفل نیز گفتهاند که حدود ۶۵ درصد از خودروهایی که فولکس واگن در ایالات متحده میفروشد، در صورت اعمال تعرفهها بر واردات از مکزیک، دیگر رقابتی نخواهند بود. بزرگترین کارخانه خودرویی فولکس واگن در مکزیک، در پوئبلا قرار دارد که در سال ۲۰۲۳ نزدیک به ۳۵۰ هزار خودرو از جمله مدلهای جتا، تیگوان و تاوس تولید کرده است که تمامی آنها برای صادرات به ایالات متحده تولید میشوند.
شرکتهای خودروسازی و تأمینکنندگان در حال بررسی سناریوهای مختلف هستند، اما از آنجا که هیچکس نمیداند که در نهایت چه تصمیمی اتخاذ خواهد شد، پیشبینی سخت است.
نیک کلاین، معاون رئیس شرکت OEC که در شیکاگو مستقر است، گفت: «بر اساس تجربیات گذشته، ترامپ احتمالاً از تهدید تعرفهها به عنوان اهرم استفاده خواهد کرد؛ اما پیشبینی دقیق این که چه خواهد کرد، دشوار است.»
برخی از شرکتها موقعیت بهتری برای افزایش تولید در ایالات متحده دارند که ممکن است به کاهش اثرات تعرفهها کمک کند، اگرچه بسیاری از آنها در دوران رکود فعلی قادر به انجام سرمایهگذاریهای زیاد نیستند. مرسدس بنز و بی ام و ممکن است تولید خود را در ایالات متحده افزایش دهند، اما این امر نیاز به سرمایهگذاری زیادی در تجهیزات خواهد داشت. هر دو خودروساز آلمانی خودروهایی از ایالات متحده به خارج صادر میکنند که میتواند موجب استرداد تعرفهها شود.
بیش از نیمی از ۴۱۰,۷۹۳ خودرویی که بی ام و در کارخانه اسپارتانبرگ، کارولینای جنوبی در سال ۲۰۲۳ تولید کرده است، به خارج صادر شدهاند. اولیور زیپسه، مدیرعامل بی ام و در ۶ نوامبر گفت که برخی از این خودروها ممکن است به جای صادرات، در بازار داخلی به فروش برسند.
افزایش حمایتگرایی اقتصادی در ایالات متحده تحت ریاست جمهوری ترامپ و جو بایدن، به علاوه بحرانهای زنجیره تأمین در دوران همهگیری کووید، موجب شده است که بسیاری از تأمینکنندگان قبلاً در ایالات متحده سرمایهگذاری کنند.
سرمایهگذاریهای خودروسازان و تأمینکنندگان اروپایی در ایالات متحده بیشتر در ایالتهایی است که عموماً به حزب جمهوریخواه ترامپ رای میدهند. از سال ۲۰۰۶، شرکتهای اروپایی ۱۲ میلیارد دلار از مجموع ۲۰.۷ میلیارد دلار سرمایهگذاری در بخش خودرو در ایالات متحده را به خود اختصاص دادهاند که بیشتر از ۳.۸ میلیارد دلار سرمایهگذاریهای شرکتهای آمریکایی است.
شرکت President Capital Management رتبهبندی سهام کوالکام (Qualcomm) را کاهش داده است، به دلیل چالشهای مختلفی از جمله ریسکهای نظارتی، انتقال اپل به چیپهای مودم داخلی، کاهش کسبوکار مجوزدهی و ضعف در بخش PCهای مبتنی بر هوش مصنوعی وجود دارد.
انتقال اپل به چیپهای خود توسعهیافته، سود کوالکام را در سالهای آینده تحت تأثیر قرار خواهد داد. در حالی که کوالکام سعی در تنوعبخشی به جریانهای درآمدی خود دارد، بخش مجوزدهی نیز نشانههایی از کاهش را نشان میدهد.
با این حال، سهام این شرکت در سال جاری 14 درصد افزایش یافته و در قیمت 165 دلار معامله میشود. هدف درآمد سه ماهه اول سال مالی این شرکت 10.9 میلیارد دلار و سود پیشبینی شده هر سهم 2.95 دلار اعلام شده است.
امروز، شاخصهای آتی سهام آمریکا و اروپا به همراه بازارهای آسیایی افزایش یافتند؛ زیرا کاهش بازدهی اوراق قرضه خزانهداری آمریکا جذابیت سرمایهگذاری در سهام را افزایش داده است. معاملهگران همچنان به دنبال اطلاعات بیشتری درباره دولت ترامپ هستند.
شاخص بازار آسیایی MSCI تا ۱.۲٪ افزایش یافت و تایوان، هند و اندونزی بیشترین افزایش را داشتند. تجارت موسوم به «تجارت ترامپ» که دلار را تقویت کرده و بازدهی اوراق قرضه آمریکا را افزایش داده بود، حداقل به طور موقت از دست رفته است.
در بازار نفت، قیمتها دیروز به دلیل وقفه در تولید و تضعیف دلار آمریکا افزایش یافت. وقفه در تولید میدان نفتی Johan Sverdrup در نروژ و کاهش تولید در میدان Tengiz در قزاقستان، موجب افزایش قیمتها شد. همچنین، تنشهای ژئوپلیتیکی بین روسیه و اوکراین نیز به افزایش قیمتها کمک کرد.
ین ژاپن در برابر تمام همتایان گروه ۱۰ خود افزایش یافت و بخشی از ضعف اخیر خود را جبران کرد. وزیر دارایی ژاپن، کاتو، اعلام کرد که موضع دولت در اتخاذ اقدامات مناسب برای مقابله با نوسانات بیش از حد ارز تغییر نکرده است.
دلار استرالیا پس از انتشار صورتجلسه بانک مرکزی که نشان داد سیاستگذاران معتقدند تنظیمات فعلی آنها برای کاهش تورم هسته که گفته میشود بسیار بالا است، مناسب است، در بالاترین سطح یک هفتهای باقی ماند.
در تحلیل هفتگی برنت دانلی، مروری جامع و دقیق بر تحولات اخیر بازارهای مالی ارائه شده است. در این مقاله به بررسی نقاط کلیدی برای ورود به طلا پرداختهایم و تحلیل کردهایم که آیا اتریوم همچنان میتواند به عنوان یک سرمایهگذاری برتر در حوزه رمزارزها مطرح باشد یا جایگاه خود را به رقبا واگذار کرده است. همچنین، وضعیت حساس بازار سهام و امکان وقوع یک ریزش بزرگ یا ادامه روند صعودی فعلی نیز مورد ارزیابی قرار گرفته است. اگر به دنبال بینشهای حرفهای و ژرف درباره آینده بازارها هستید، این مقاله شما را با تحولات و فرصتهای پیش رو آشنا میکند.
بازارهای مالی از منظر اقتصاد کلان
بازارهای مالی در حال حاضر با شرایط ناپایداری مواجهاند و روند سرمایهگذاری در بازار سهام به شدت رشد یافته است. چه مؤسسات و چه سرمایهگذاران فردی، با دید مثبتی نسبت به بازگشت احتمالی دونالد ترامپ، به خرید سهام روی آوردهاند. کاهش مالیاتها و تسهیل مقررات از جمله عواملی هستند که برای سرمایهگذاران جذابیت دارند، اما همانطور که در سال ۲۰۱۸ تجربه شد، جنگهای تجاری لزوماً به رشد ارزش سهام منجر نمیشوند. آن سال، بدلیل سیاستهای هاوکیش فدرال رزرو و جنگهای تجاری، از جمله معدود سالهایی بود که شاخص S&P 500 با افت همراه شد.
در سال ۱۹۸۷، آلن گرینسپن با معرفی مفهوم «فدرال رزرو پوت» تحولی در بازار سهام ایجاد کرد.
فدرال رزرو پوت در واقع به تعهد نانوشتهای اشاره دارد که فدرال رزرو در صورت افت شدید بازار سهام، وارد عمل شده و با سیاستهای حمایتی خود از بازار پشتیبانی میکند.
این رویکرد از آن زمان تا به امروز، در ۷۴ درصد از سالها، منجر به رشد بازار سهام شده است. این در حالی است که پیش از آن (۱۹۲۸ تا ۱۹۸۷)، سهام در ۶۴ درصد از سالها رشد داشت.
با این حال، باید در نظر داشت که در شرایط فعلی، سیاستهای سختگیرانه فدرال رزرو و جنگهای تجاری میتوانند مانع رشد پایدار بازار سهام شوند، بهویژه وقتی ارزشگذاریها در سطح بالایی قرار دارند. در بخش بعدی که به بررسی دقیقتر بازار سهام اختصاص دارد، به این موضوعات خواهیم پرداخت.
در همین حال، برنامه "D.O.G.E."، که با هدف کاهش هزینههای دولتی و افزایش بهرهوری معرفی شده، در تلاش است تا با کاهش ۲ تریلیون دلاری در بودجه، تحولی جدی ایجاد کند. این طرح به عنوان یک پروژه بلندپروازانه توسط مشاورانی خارج از دولت، از جمله ایلان ماسک، مدیریت میشود. برای درک عمق چالش این برنامه، باید در نظر گرفت که هزینههای قابلتنظیم دولت آمریکا حدود ۱.۷ تریلیون دلار است، و هدف کاهش ۲ تریلیون دلاری، نیازمند کاهشی است که از بودجه فعلی هم فراتر میرود و عملاً به معنای کاهش ۱۱۷ درصدی این هزینههاست؛ هدفی که رسیدن به آن دور از ذهن به نظر میرسد.
سوالی که به ذهنم رسید این بود: چقدر احتمال دارد ماسک در این پروژه بماند؟ آیا ترامپ پیش از اواسط سال ۲۰۲۵ او را اخراج میکند یا اینکه ماسک خودش از ادامه همکاری صرفنظر خواهد کرد؟ اینکه این دو مشاور بتوانند چنین کاهش گستردهای را محقق کنند، در نگاه اول هیجانانگیز و حتی سرگرمکننده است، اما موانع و واقعیتهای اجرایی میتواند این طرح را متوقف کند. اگر اخراج ماسک به واقعیت بپیوندد، انتظار میرود این خبر منجر به افت شدید ۳۰ درصدی در سهام تسلا (TSLA) و نیز قیمت دوجکوین (DOGE) شود. مشابه این شرایط در دوره اول ترامپ نیز مشاهده شد، زمانی که طرح اخراج گسترده مهاجران به دلیل پیچیدگیهای اجرایی متوقف شد؛ انتظار میرود که این پروژه نیز با چالشهای جدی در اجرا روبهرو شود.
با وجود اینکه من موافق کاهش اندازه دولت هستم، این طرح به نظر چندان جدی نمیآید. به نظرم احتمال اینکه ماسک از ترامپ خسته شود یا برعکس، ترامپ از ماسک دلزده شود، بیشتر از آن است که این پروژه به سرانجام برسد. نبوغ ماسک قابل انکار نیست، اما در مورد این طرح خاص تردید دارم که چیزی بیشتر از تولید چند میم طنز به دنبال داشته باشد.
ایدههای بزرگ در دنیای سیاست بسیار مطرح میشوند، اما اجرای آنها همیشه کار سادهای نیست. در نتیجه، باید منتظر تیترهای جذاب با پیشرفت اندک باشیم. البته امیدوارم که اشتباه کرده باشم! در حال حاضر، کارشناسانی که این طرح را ارزیابی کردهاند، آن را در مرحلهای ابتدایی و نامشخص توصیف میکنند، چرا که هنوز ساختار و جزئیات دقیقی برای پیادهسازی این هدف مشخص نشده است.
جالب است بدانید که برخی پیشبینیها نشان میدهد احتمال خروج ماسک از این پروژه تا اواسط سال ۲۰۲۵ حدود ۲۱ درصد است.
در زمینه دادههای کلان اقتصادی نیز این هفته شاهد دادههای مهمی از جمله شاخص تورم مصرفکننده (CPI) و شاخص خردهفروشی در ایالات متحده بودیم. همچنین اعلامیههای متعدد کابینه و اظهارنظرهای نسبتاً تند از سوی جروم پاول، رئیس فدرال رزرو، به چشم میخورد. نکته قابل تأمل این است که او پیش از انتخابات با رویکردی ملایم و داویش صحبت میکرد، اما بلافاصله پس از انتخابات، موضعی سختگیرانه اتخاذ کرده است.
من از طرفداران نظریههای توطئه نیستم، اما این تغییر لحن تا حدودی قابل توجه به نظر میرسد.
بازار سهام
نشانههای متعددی از هشدار در بازار سهام به چشم میخورد. پیش از انتخابات، سرمایهگذاران خرد به شکل گستردهای در بازار فعال بودند و اکنون مؤسسات نیز بهطور کامل به پوزیشنهای خرید بازگشتهاند. مطابق با دادههای جیپیمورگان، این بازگشت مؤسسات، سطحی بیسابقه از ورود به بازار را رقم زده است.
روز دوشنبه، در شرایطی که شاخص S&P 500 به سطح ۶۰۰۰ نزدیک میشد، در تحلیلهای روزانه خود توضیح دادم که چرا در حسابهای پسانداز بازنشستگی و آموزشی، سطح سرمایهگذاری خود را در سهام کاهش دادهام. این روزها در یکی از آن دورههای نادر بهسر میبریم که حتی فکر کردن به کاهش پوزیشنهای خرید در سهام، اقدام غیر منطقی به نظر میرسد؛ چرا که انتخابات، نوعی احساسات شدید و هیجانی در بازار به وجود آورده است. با این حال، باور دارم که این سطح از خوشبینی میتواند مخاطرهآمیز باشد. به همین دلیل، تصمیم گرفتم بخشی از داراییهایم را از سهام خارج کرده و به نقدینگی تبدیل کنم.
هرچند دلیل قاطعی برای فروش کامل سهام نمیبینم، اما دلایل متعددی برای کاهش بخشی از سرمایهگذاری در بازار به ذهنم میرسد.
نخستین نکته: فضای فعلی بازار به طرز عجیبی یادآور شرایط خاصی است که پیشتر تجربه کردهایم. به عنوان مثال به وضعیت بازار سهام پس از پیروزی ریگان در انتخابات نگاهی بیندازید:
دومین نکته این است که شاخص نیکی ژاپن (Nikkei)، که یکی از شاخصهای اصلی سهام در آسیاست، روند صعودی بازارهای سهام دیگر، بهویژه بازارهای آمریکا، را تأیید نکرده است. این یعنی در حالی که سهام در بازارهای دیگر در حال رشد هستند، سهام ژاپن به همان شکل رشد نکرده است. این شرایط شبیه به سال ۲۰۲۱ است، زمانی که بازارهای سهام در جهان رشد داشتند، اما شاخص نیکی به همان اندازه بالا نرفت.
ممکن است دلیل این تفاوت این باشد که سرمایهگذاران انتظار دارند نرخهای مالیاتی در آمریکا کاهش یابد و به همین دلیل بازار سهام آمریکا به شدت در حال صعود است. اما چون چنین انتظاری برای ژاپن وجود ندارد، سهام ژاپن رشد مشابهی را تجربه نکرده است. به هر حال، این عدم همراهی نیکی با دیگر بازارها، از نظر تحلیلی مهم و قابلتأمل است.
سوم: با اینکه بخش عمدهای از هیجانات بازار سهام آمریکا به دلیل امید به کاهش مالیات و در نتیجه افزایش ارزشگذاری سهام ایجاد شده است، اما نکته نگرانکننده این است که کامودیتیها از این روند صعودی پیروی نمیکنند.
الگوهای فصلی در بازار سهام تا پایان سال معمولاً بهشدت صعودی هستند، اما پوزیشنهای فعلی احتمالاً تا حدی این روند را خنثی میکنند. سرمایهگذاران خرد پیش از انتخابات به اوج خوشبینی رسیده بودند و اکنون پس از یک هفته، معاملهگران الگوریتمی و هدفگذاری نوسان نیز وارد این روند شدهاند.
منظور از "هدفگذاری نوسان" (Volatility Targeting) یک استراتژی مدیریت سرمایه است که توسط برخی از معاملهگران، بهویژه الگوریتمهای معاملاتی و سرمایهگذاران نهادی، به کار گرفته میشود. در این روش، معاملهگران میزان سرمایهگذاری خود را بر اساس سطح نوسانات بازار تنظیم میکنند.
در عمل، وقتی نوسانات بازار پایین است، آنها ممکن است پوزیشنهای بزرگتری بگیرند و وقتی نوسانات افزایش مییابد، پوزیشنها را کاهش میدهند تا از ریسکهای ناخواسته جلوگیری کنند. این استراتژی کمک میکند تا عملکرد سرمایهگذاریها در مواجهه با نوسانات شدید بازار پایدارتر بماند و به نوعی ریسک معاملات را کنترل کند.
در نهایت، برداشت کلی من این است که بازار در حال حاضر در حالت هیجانی و سرخوشی مفرط قرار دارد. همانطور که میگویند، زمانی که دیگران حریصاند، محتاط باشید.
افزایش نمودارهای ERP (مازاد بازدهی سهام نسبت به اوراق قرضه) در بازار این روزها این سوال را ایجاد میکند که آیا وضعیت فعلی بازار سهام واقعاً پایدار است یا خیر. برای نمونه، دیو روزنبرگ، تحلیلگر برجسته، نموداری ارائه داده که به این نکته اشاره دارد. اگر به گذشته نگاه کنیم، میبینیم که بزرگترین رشد بازار سهام در زمانی آغاز شد که ERP منفی بود. با این حال، باید توجه کنیم که آن دوره با شرایط فعلی بسیار متفاوت است.
در سال ۱۹۸۰، زمانی که ERP منفی شد، شاهد آغاز بزرگترین دوره رشد در بازار اوراق قرضه بودیم؛ دورهای که طی آن، نرخ بهره از حدود ۱۵ درصد به نزدیک صفر کاهش یافت و این روند به مدت ۳۵ سال ادامه داشت. اما اینبار شرایط متفاوت است. به نظر میرسد که اقتصاد در حال فاصله گرفتن از نرخهای بسیار پایین و رکود طولانیمدت است و ممکن است به یک سطح تعادلی جدید و بالاتر در نرخ بهره برسیم. بنابراین، احتمال کاهش مستمر نرخ بهره مانند دوره ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۹ کم است و اگر چنین کاهشی رخ دهد، احتمالاً نشانه خوبی برای اقتصاد نخواهد بود.
با توجه به این شرایط، من ترجیح میدهم بخشی از سرمایهگذاری خود در سهام را به نقدینگی تبدیل کنم تا در برابر احتمالات آینده آمادهتر باشم.
در بازار گاوی دهه ۱۹۸۰، سهام از شرایط ارزشگذاری پایین و نرخ بهره بالا شروع به رشد کرد. اما امروز، شرایط متفاوت است؛ ارزشگذاریها بسیار بالا رفتهاند و نرخهای بهره در سطحی عادی قرار دارند.
همچنین باید توجه داشت که سرمایهگذاریهای انجامشده در حوزه هوش مصنوعی، مانند سایر هزینههای سرمایهگذاری در صنایع مختلف، طبیعتی دورهای دارند. این به این معنی است که در دورههای رونق اقتصادی، شرکتها تمایل دارند سرمایهگذاریهای خود را در این حوزهها افزایش دهند. اما با گذشت زمان و در صورت تغییر شرایط اقتصادی، ممکن است این سرمایهگذاریها کاهش یابند.
خلاصه وضعیت بازار سهام در این هفته در یک جمله:
سهام در بالاترین سطح قیمتگذاری است و احتمال اصلاح تا ۵۷۰۰ در S&P 500 دیده میشود.
بازدهی اوراق قرضه
بازدهی اوراق قرضه در حال بازگشت به سطوحی است که پیش از "تسویه و معکوس شدن معاملات حملی" در اوت ۲۰۲۴ تجربه کرده بودیم. اکنون بازدهی به ۴.۴۰٪ نزدیک میشود، همان نقطهای که قبل از انتشار گزارش اشتغال (NFP) اوت شاهد آن بودیم.
اگر بازدهی از ۴.۴۰٪ فراتر رود، این احتمال را تقویت میکند که به محدوده بازدهی ۴.۴٪ تا ۵٪ بازگردیم. رسیدن بازدهی به ۵٪ در پیشبینیهای تحلیلگران دیده نمیشود، اما اگر این اتفاق رخ دهد، میتواند باعث نوسانات شدیدتر، کاهش ریسکپذیری در بازار سهام، و فشار کلی بر سایر بازارها شود.
هرچند پیشبینی مشخصی در این زمینه ارائه نمیکنم، اما باید توجه داشت که کلوز روزانه بازدهی اوراق دوساله بالای ۴.۴۰٪ احتمالاً برای داراییهای پرریسک پیامدهای منفی به همراه خواهد داشت و نیازمند دقت بالای سرمایهگذاران است.
ارزهای فیات
دلار آمریکا در حال رشد است. به نظر میرسد بازار انتظار دارد که سیاستهای تجاری دولت ترامپ، از جمله اعمال تعرفههای جدید، به تقویت دلار کمک کند. همچنین، بازدهیهای بالاتر اوراق قرضه نیز از این روند حمایت میکنند و تأثیرات مثبتی بر دلار دارند.
با این حال، بازار بهشدت در پوزیشن خرید دلار در محدودههای بالای قیمتی قرار گرفته است، که میتواند جای نگرانی باشد؛ زیرا این پوزیشنهای سنگین خرید معمولاً با خطر اصلاح یا بازگشت همراهاند. حتی با وجود اینکه چین تلاش میکند از تضعیف بیشتر یوآن جلوگیری کند، در حال حاضر دشوار است که دلایل محکمی برای نزولی شدن دلار ارائه دهیم.
احتمال دارد در نهایت این روند صعودی دلار به نقطهای برسد که کنترل آن دشوار شود و شاهد یک جهش شدیدتر در ارزش دلار باشیم. اما در حال حاضر، دلار در نزدیکی سطوح کلیدی در حال تثبیت است و باید منتظر واکنش بازار و اقدامات احتمالی آینده باشیم.
شاید تصور کنید که شرکتهای چندملیتی در برابر نوسانات ارز کاملاً خود را پوشش دادهاند، اما در واقعیت اینگونه نیست. اگر شاخص دلار از سطح ۱۰۸.۰۰ عبور کند (به عبارتی، سطح حمایتی ۱.۰۴۴۰ در جفتارز EURUSD شکسته شود)، این میتواند یک عامل دیگر برای فشار بیشتر بر بازار سهام باشد و به زیان شرکتهای چندملیتی که درآمدشان از ارزهای مختلف تامین میشود، بیانجامد.
✔️ بیشتر بخوانید: استراتژیهای هج کردن یا پوشش ریسک در فارکس (Hedging)
برای شفافسازی بیشتر، باید بدانید که جفتارز EURUSD همچنان به شدت تحت تأثیر تفاوت نرخهای بهره میان اروپا و آمریکا قرار دارد.
در حال حاضر، به نظر میرسد که نرخ ارزها در برابر ین ژاپن (JPY) بهطور کلی بسیار بالا رفته است. بهویژه جفتارز CADJPY توجهم را جلب کرده و تمایل دارم در این جفتارز پوزیشن فروش بگیرم.
به طور معمول، اختلاف نرخهای بهره بین کشورها میتواند جهت حرکت جفتارزها را پیشبینی کند. به این معنا که اگر نرخ بهره در یک کشور بالاتر از کشور دیگر باشد، معمولاً ارز آن کشور در برابر ارزهای دیگر تقویت میشود؛ چراکه سرمایهگذاران به دنبال بازدهی بالاتر هستند و به سمت ارزی میروند که نرخ بهره بالاتری دارد. اما نکته چالشبرانگیز این است که تأثیر این اختلاف نرخها فوراً دیده نمیشود و زمانبندی تأثیرگذاری آنها در بازار مشخص نیست.
بیدلیل نبود که رئیس سابقم درباره معاملات فارکس میگفت:
اگر این کار (ترید) آسان بود، درآمدش هم اینقدر بالا نبود.
رمزارزها
بازار رمزارزها این روزها با سرعت زیادی در حال رشد است، زیرا احتمال کاهش نظارت و قوانین سختگیرانه، بسیاری از سرمایهگذاران را به سوی خرید انواع میمکوینها و آلتکوینها سوق داده است. در توییتر، ایدههای مختلفی درباره میمکوینها مطرح میشود که گرچه به ظاهر عنوان "مشاوره سرمایهگذاری" ندارند، اما محتوای آنها تقریباً همان حس را القا میکند. میمکوینها رمزارزهایی هستند که اغلب بدون هیچگونه کاربرد واقعی خرید و فروش میشوند؛ خرید آنها بیشتر به امید پیدا کردن افرادی است که حاضرند با قیمت بالاتری آن را بخرند. جز دوجکوین، ارزش نهایی بیشتر میمکوینها احتمالاً صفر خواهد بود و این بازار بیشتر شبیه به یک بازی موقت و پرهیجان است که با کاهش اشتیاق معاملهگران از رونق میافتد.
رشد بیتکوین در این هفته اما، دلیل محکمتری دارد. با حمایت دولت ترامپ از رمزارزها، احتمال کاهش نگرانیهای قانونی برای مؤسساتی که تمایل به خرید بیتکوین دارند، افزایش یافته است. این حمایتها میتواند باعث شود که سرمایهگذاران نهادی بدون نگرانی از پیامدهای قانونی، به بیتکوین ورود کنند و همین موضوع موجب افزایش تقاضا و رشد قیمت آن شود.
این روند، نظریهای را که مدتها به آن باور داشتم، تأیید میکند: بیتکوین به عنوان اولین و اصلیترین رمزارز همچنان جایگاه ویژهای دارد و از بسیاری جهات، بدون رقیب است. این در حالی است که اتریوم، به عنوان دومین رمزارز بزرگ، با تعداد زیادی از رمزارزهای دیگر رقابت میکند که شاید قابلیتها و ویژگیهای برتری داشته باشند.
در بازارهای صعودی، معمولاً انتظار میرود که جفتارز ETHBTC (اتریوم به بیتکوین) رشد بیشتری نسبت به بیتکوین داشته باشد. این به این دلیل است که اتریوم بهطور کلی نوسانات بیشتری دارد و در دورههای صعودی بهشدت مورد توجه قرار میگیرد. این الگو در چرخههای صعودی قبلی، مثل سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۲۱، مشاهده شد، اما این بار اوضاع متفاوت است. حتی با وجود رشد قوی در آلتکوینها، اتر نسبت به بیتکوین ضعیفتر عمل کرده است.
در همین حال، توکن سولانا (SOLETH) بهطور قابل توجهی در مقابل اتر رشد کرده و این موضوع باعث شده که برخی سرمایهگذاران اتریوم را به باد انتقاد بگیرند.
این تغییر نشان میدهد که شاید بازار در حال تجربه یک ساختار جدید باشد که در آن سولانا جایگاهی قویتر پیدا کرده است. این تغییر ساختاری احتمالاً در آینده نیز ادامه خواهد داشت و میتواند روند معاملات در این دسته از رمزارزها را تحت تأثیر قرار دهد.
یکی از نکات جالب این است که هر کسی که در اوج حباب داتکام در سال ۱۹۹۹ سهام مایکرواستراتژی (MSTR) را خریداری کرده بود، اکنون، بعد از سالها، به همان سطح سرمایهگذاری اولیه خود بازگشته است. این نوع تقارنهای بلندمدت در بازارهای مالی همیشه توجه سرمایهگذاران را جلب میکند.
همچنین، اگر در جریان نیستید، توییتی از اسکاتی پیپن هم جالب توجه است؛ او پیشبینی کرده بود که بیتکوین تا ۵ نوامبر ۲۰۲۴ به قیمت ۸۴,۶۵۰ دلار خواهد رسید. نمودار ضمیمه نشان میدهد که بیتکوین تنها با اختلاف ۶ روز به این سطح قیمتی نزدیک شده است. این پیشبینی و تقریباً تحقق آن، موجب شگفتی بسیاری از سرمایهگذاران و علاقهمندان به رمزارزها شده است.
کامودیتیها
طلا همچنان به مسیر خود ادامه میدهد، اما بسیاری از معاملهگران در پوزیشنهای خرید افراطی قرار دارند که ممکن است بیش از این تحت فشار قرار گیرند. اگر به دنبال فرصتی برای خرید طلا هستید، سطحهای ۲۴۸۰ و ۲۲۸۰ دلار میتوانند نقاط مناسبی برای ورود باشند. با اینکه به نظر میرسد طلا از اوج خود فاصله گرفته است، اما نگاهی به نمودار نشان میدهد که بازگشت به سطح ۲۰۸۰ دلار (نقطه شکست قبلی) نیز دور از انتظار نیست.
داراییهایی که به سرعت افزایش قیمت پیدا میکنند و فاقد جریان درآمدی پایدار یا روند صعودی طبیعی هستند، ممکن است با همان سرعت افت قیمت را تجربه کنند.
در همین حال، با ناامیدی از برنامههای محرک اقتصادی چین، قیمت مس نیز به سطوح معمولتر بازگشته است. اگرچه این کاهش قیمت مس ممکن است برای برخی معاملهگران ناخوشایند باشد، اما افت شدیدتر بازار سهام چین (A shares) تأثیرات بسیار بیشتری خواهد داشت. در حال حاضر، بسیاری از سرمایهگذاران در بازار، پوزیشنهای فروش (پوت) در سطح ۲۶ دلار برای شاخص ASHR (شاخص سهام چین) دارند و قیمتها بهآرامی به سمت ۲۷ دلار حرکت میکنند.
اگر سطح ۲۶ دلار شکسته شود، احتمالاً موجی از فروشهای اضطراری به وقوع خواهد پیوست که باعث افت بیشتر قیمتها میشود. این شرایط به معاملهگران هشدار میدهد که ممکن است فشار فروش شدیدی در پیش باشد، اگرچه این یک توصیه سرمایهگذاری نیست و تنها بهعنوان یک دیدگاه تحلیلگرانه ارائه شده است.
منبع: Spectramarkets.com نویسنده: Brent Donnelly
وال استریت، شب گذشته با نتایج میکس به کار خود پایان داد، در حالی که دادههای تورم امید به کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو را حفظ کرد. شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) در اکتبر مطابق با پیشبینیها افزایش یافت.
سهام Rivian پس از افزایش سرمایهگذاری فولکسواگن رشد کرد، در حالی که سهام Spirit Airlines پس از گزارش آمادگی برای ورشکستگی سقوط کرد. شاخصهای داو جونز و S&P 500 کمی افزایش یافتند، در حالی که شاخص نزدک کاهش یافت.
بازده اوراق قرضه دوساله خزانهداری آمریکا پس از گزارش تورم کاهش یافت، اما بازده اوراق قرضه 10 ساله به دلیل انتظارات از سیاستهای ترامپ افزایش یافت. انتظار میرود دولت جدید ترامپ رویکردی حمایت از کسبوکارها داشته باشد و احتمالا مالیاتها را کاهش دهد.
به گزارش بلومبرگ، بازار سهام آسیایی بیشترین کاهش را در یک ماه گذشته تجربه کردند پس از اینکه برنامه تبادل دارایی چین به نظر برخی سرمایهگذاران کافی نبود و دادهها نشان داد که فشارهای کاهشی همچنان ادامه دارد.
شاخص سهام منطقهای تا 1.3 درصد کاهش یافت که عمدتاً تحت تأثیر شرکتهای بزرگی مانند Tencent Holdings و Meituan بود. همچنین، شرکت TSMC نیز پس از گزارش رویترز که آمریکا از این شرکت خواسته تا توزیع برخی از تراشههای پیشرفته را که معمولاً در برنامههای هوش مصنوعی به مشتریان چینی استفاده میشوند، متوقف کند، کاهش یافت. برخی تحلیلگران بر این باورند که سیاستگذاران چینی ممکن است به تعویق انداختن اقدامات خود برای حمایت از اقتصاد منتظر شروع دوره ترامپ باشند.
در هفتهای که گذشت، بازارهای مالی آبستن نوسانات جدیدی بود؛ از ریزش غیرمنتظره طلا گرفته تا صعود چشمگیر بیتکوین و پرسشهای بیپایان درباره آینده سهام. در این مقاله، به بررسی عمیق این تحولات پرداختهایم تا ببینیم چرا طلا عقبنشینی کرد، آیا بیتکوین واقعاً از سایر داراییهای ریسکی پیشی گرفته است و اینکه آیا هنوز میتوان به رشد بازار سهام امیدوار بود. اگر به دنبال تحلیل دقیق و پاسخ به این سوالات هستید، این مقاله را از دست ندهید.
بازارهای مالی از منظر اقتصاد کلان
خب، هفتهای پرماجرا را پشت سر گذاشتیم. متأسفانه، دیدگاه من در مورد اینکه خطاهای نظرسنجیها به صورت خودکار با تغییر شرایط سازگار نمیشوند و اصطلاحاً خودتطبیق نیستند، یکی از بدترین تصمیماتی بود که طی ۲۰ سال گذشته گرفتهام. منظور از خودتطبیق این است که برخی افراد معتقدند اشتباهات و خطاها در نظرسنجیهای گذشته میتواند در آینده نیز تکرار شود، اما من به اشتباه باور داشتم که این خطاها مستقل از هم هستند.
خوشبختانه، حافظه من شبیه به حافظه ماهی است؛ ماهیها به داشتن حافظه کوتاهمدت شهرت دارند و این یعنی من هم خیلی زود اتفاقات بد را فراموش میکنم و به جلو حرکت میکنم.
به عنوان یک معاملهگر فارکس، داشتن حافظه کوتاهمدت اهمیت دارد. وقتی یک معامله تمام میشود، باید هر درسی که ممکن است از آن بگیرید را بلافاصله بیاموزید و سپس آنرا فراموش کرده و به مسیر خود ادامه دهید. نباید زیاد به آن فکر کنید، چون در غیر این صورت، خودتان را دیوانه خواهید کرد. معاملهگرانی که در قیمت ۸ خرید میکنند، در قیمت ۱۰ سود میگیرند و سپس دو هفته به خاطر رسیدن قیمت به ۲۰ خود را سرزنش میکنند، سخت در اشتباهاند.
معامله کنید، به استراتژی خود پایبند باشید، قوانین خود را دنبال کنید و در مورد فرصتهای از دست رفته وسواس به خرج ندهید. هر معامله مانند قطرهای آب در اقیانوسی بیپایان است.
خب همانطور که میدانید، ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شد. حالا سوال این است که این موضوع چه معنایی برای بازارهای جهانی دارد و شاید مهمتر از آن: چه زمانی تمام تبعات ناشی از ریاست جمهوری ترامپ به وقوع خواهد رسید؟
در سال ۲۰۱۶، پیشبینی من درباره تعرفهها و سیاستهای مالی ترامپ درست بود و در ابتدا سودآور به نظر میرسید، اما این وضعیت تنها برای حدود یک ماه ادامه داشت و بعد همه چیز به مدت دو سال تغییر کرد و برخلاف انتظار پیش رفت. در نهایت، پس از گذشت دو سال، دوباره شرایط مساعدی فراهم شد و معاملات "ترامپ ترید" مجددا سودآور بود.
بنابراین، نکتهای که باید در نظر داشت این است که همیشه زمانبندی اهمیت ویژهای دارد. حتی اگر تحلیلها و پیشبینیهای شما درست باشند، ممکن است تا زمانی که شرایط مناسبی فراهم نشود، نتیجهای از آنها حاصل نشود. معاملهگران باید بتوانند با صبر و تحلیل مناسب، بهترین زمان ورود و خروج را تشخیص دهند تا از فرصتها بیشترین بهره را ببرند.
وقتی بانک مرکزی یا دولت تصمیم به اجرای یک سیاست جدید میگیرد، معمولاً دو نوع تأثیر وجود دارد: تأثیر اعلام خبر و تأثیر اجرای واقعی آن سیاست. این دو تأثیر با هم تفاوت زیادی دارند. تأثیر اعلام خبر همان واکنشی است که بازارها به محض شنیدن خبر نشان میدهند، در حالی که تأثیر اجرای واقعی سیاست زمانی اتفاق میافتد که سیاست به طور کامل عملی شود. برای مثال، حدود ۸۵ درصد از تأثیر سیاست تسهیل کمی (QE) ناشی از اعلام آن است، نه اجرای واقعی خرید داراییها. در واقع، جریان واقعی خرید یا فروش داراییها (QE یا QT) اهمیت کمتری دارد. بهطور معمول، در زمان اعلام تسهیل کمی، بازارها بلافاصله واکنش نشان میدهند، حتی اگر هنوز هیچ خریدی انجام نشده باشد. پیام سیاست مهمتر از جریان واقعی آن است.
در مورد سیاستهای اقتصادی، چنین وضعیتی همواره دیده میشود. برای مثال، وقتی حرف از تعرفهها به میان میآید، بازارها اغلب بر اساس پیشبینیها و شایعات واکنش نشان میدهند. اما مشکل فعلی معاملهگران این است که ما هنوز حتی به مرحله اعلام رسمی مواضع دولت هم نرسیدهایم. ما در مرحلهای هستیم که باید حدس بزنیم دولت چه تصمیمی خواهد گرفت. به عنوان نمونه، در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، بازارها در سال ۲۰۱۷ انتظار وضع تعرفهها را داشتند، اما تعرفهها تا بهار ۲۰۱۸ اعمال نشدند. در چنین شرایطی، معاملهگران باید با این عدم قطعیت کنار بیایند و نمیتوانند مدت طولانی در یک پوزیشن بمانند و منتظر اعلام رسمی باشند.
این یعنی، اگر بخواهید بر اساس پیشبینی تعرفهها وارد معامله شوید، باید انتظار داشته باشید که بازار به هر گونه نشانهای واکنش نشان دهد؛ مانند یک توییت از رئیسجمهور یا انتصاب شخصی مثل کایل باس به عنوان وزیر خزانهداری. در این مواقع، شما بیشتر به دنبال نشانههای سیاسی یا خبری هستید تا بتوانید پوزیشن خود را بهدرستی مدیریت کنید. این یک چالش بزرگ است، زیرا نیازمند صبر و انعطاف در مواجهه با تغییرات سریع در فضای سیاسی و اقتصادی است
حالا سوال این است که سیاستهای آینده چگونه خواهند بود و چه زمانی میتوانیم تصویری روشن از آنها داشته باشیم؟ معمولاً، اولین انتصابها پس از انتخابات، مربوط به وزیر خارجه و وزیر خزانهداری است. به عنوان مثال، استیو منوچین در سال ۲۰۱۶ و جنت یلن در سال ۲۰۲۰ هر دو در تاریخ ۳۰ نوامبر، بلافاصله پس از انتخابات، به عنوان وزیر خزانهداری معرفی شدند. تیموتی گایتنر نیز در تاریخ ۲۴ نوامبر ۲۰۰۸ معرفی شد. جلسات بررسی صلاحیت این مقامات معمولاً در ژانویه برگزار میشود و تأییدیه نهایی نیز بسته به شرایط، به زودی پس از آن اعلام میگردد.
در حال حاضر، اصلیترین نامزدهای وزارت خزانهداری شامل افراد زیر هستند:
همچنین، چند نامزد غیرمنتظره نیز برای این پست وجود دارند که شامل جیمی دیمون، هاوارد لاتنیک، جی کلیتون، بیل هاگرت و لری کودلو هستند. این نامزدها نیز ممکن است بسته به شرایط و تصمیمات سیاسی، به عنوان وزیر خزانهداری انتخاب شوند.
یکی از تفاوتهای اصلی بین پیشبینیهای پیش از انتخابات و سیاستهای پس از آن این است که ترامپ به عنوان فردی که به شدت حامی افزایش کسری بودجه بود شناخته میشد (کسری ۷ تریلیون دلاری در مقابل ۳.۵ تریلیون دلاری که برای هریس پیشبینی شده بود)، اما در عین حال، او نشانههایی از تمایل به کاهش بدهیها را نیز در سخنان خود داشت. این مفاهیم ممکن است در نگاه اول متناقض به نظر برسند (کاهش مالیاتها و کاهش همزمان کسری بودجه)، اما یکی از اولین چیزهایی که ترامپ در سخنرانی پیروزی خود بیان کرد این بود:
"ما قرار است بدهیها را پرداخت کنیم. ما قرار است مالیاتها را کاهش دهیم. ما میتوانیم کارهایی انجام دهیم که هیچکس دیگری نمیتواند. هیچکس نمیتواند این کارها را انجام دهد. چین چیزی که ما داریم را ندارد. هیچکس چیزی که ما داریم را ندارد."
اینکه ایلان ماسک به عنوان "رئیس دپارتمان بهینهسازی دولت" منصوب شود نیز به عنوان یکی از گزینههای محتمل مطرح شده است. هم ماسک و هم ترامپ تحسین زیادی برای رویکرد خاویر میلی در آرژانتین دارند. اگر به آنچه در آرژانتین میگذرد نگاه کنیم، یا به اقدامات ماسک در توییتر (که بلافاصله پس از تصاحب، نیروی کار را به میزان ۸۰ درصد کاهش داد)، متوجه میشویم که رویکرد آنها بر کاهش هزینهها و بهبود کارایی متمرکز است. یک سناریوی ایدهآل این است که در آن، مالیاتها کاهش یابند، کارایی دولت با کاهش نیروی کار و بازسازیهای سازمانی به شدت افزایش یابد و در نتیجه، کسری بودجه نیز تثبیت شود.
این رویکرد ممکن است در نگاه اول غیرواقعی به نظر برسد، اما به نظر میرسد ترامپ و ماسک به این نوع اصلاحات اساسی باور دارند.
از سوی دیگر، آنچه در بازار طلا اتفاق افتاد، میتواند نشاندهنده تغییر در انتظارات بازار باشد. از دیدگاه من، طلا همواره به عنوان دریچهای برای تخلیه کسریها در جهان پس از بحران مالی ۲۰۰۸ عمل کرده است. شاید سقوط قیمت طلا در روز گذشته نشاندهنده این باشد که بازار دیگر انتظار افزایش شدید کسریها را در دوران ترامپ ندارد و برعکس، احتمال کاهش کسریها را در نظر گرفته است. شاید تصوری که تاکنون درباره افزایش شدید کسریها توسط ترامپ داشتیم، اشتباه باشد.
لطفاً از گفتههای من ناراحت نشوید؛ من فقط احتمالات را مطرح میکنم. میدانم که تاریخچه و تجربیات گذشته این فرضیه را پشتیبانی نمیکنند، اما از سال ۲۰۱۷ تاکنون تغییرات زیادی رخ داده است. سیاستمداران به وضوح دیدهاند که تورم میتواند برای هر حزبی که در زمان وقوع آن در قدرت است، همچون ناقوس مرگ باشد. بنابراین، ممکن است دولت فعلی بخواهد با دقت و روشمندی بیشتری عمل کند تا از تکرار چنین تجربههایی جلوگیری کند. همچنین، شاید دیگر از اوج دوران نظریه پولی مدرن (MMT) عبور کرده باشیم؛ این چیزی است که باید به آن فکر کرد.
نظریه پولی مدرن (MMT) بهطور کلی به این ایده اشاره دارد که یک دولت میتواند بدون نگرانی از بدهیهای خود، تا زمانی که ارز ملی را چاپ میکند، هزینههای بیشتری انجام دهد. به عبارت دیگر، از نظر MMT، دولتها میتوانند بهجای تکیه بر مالیات، از طریق چاپ پول و کسری بودجه به اقتصاد خود رونق دهند، بدون اینکه بدهیها مشکلاتی ایجاد کنند. البته، این نظریه در عمل معمولاً به افزایش تورم منجر میشود و در نهایت باعث کاهش قدرت خرید و افزایش هزینهها برای مردم میشود. در نتیجه، تورم به عنوان یکی از چالشهای اصلی این نظریه، موضوعی حساس برای دولتهاست، زیرا میتواند هزینههای اجتماعی و اقتصادی زیادی ایجاد کند.
نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که بزرگترین چالش در این دیدگاه، محدودیت در کاهش هزینههای دولتی است. بیشتر هزینههای دولت ثابت و غیرقابل تغییر هستند، مثل هزینههای مرتبط با حقوق و بازنشستگی کارکنان و خدمات اجتماعی. این هزینهها بهراحتی قابل کاهش نیستند و این موضوع میتواند مانع اجرای برنامههای کاهش کسری بودجه باشد.
با این حال، بخشی از هزینههای دولت نیز وجود دارد که قابل تغییر است. برخی از بخشهای هزینهکرد دولتی، مانند پروژههای توسعهای و بودجههای مربوط به زیرساختهای جدید، میتوانند تحت بازنگری و مدیریت قرار گیرند تا هزینهها بهینهتر شوند. اگر دولت بتواند این بخشها را با دقت مدیریت کند و کارایی را افزایش دهد، امکان کاهش بخشی از کسری بودجه وجود دارد.
به هر حال، اگر بازار تصمیم بگیرد که احتمالاً کسری بودجه به اندازهای که ابتدا تصور میشد افزایش پیدا نکند، این موضوع میتواند فشار صعودی بر بازدهی اوراق قرضه را کاهش دهد و همچنین باعث تثبیت قیمت طلا شود.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که در سخنرانی پیروزی ترامپ، به رابرت اف. کندی جونیور اشاره طولانی و مثبت شد و احتمال اینکه او مسئولیت خدمات بهداشتی ایالات متحده را برعهده بگیرد، در حال افزایش است.
بازار سهام
شاخص S&P 500 به ۶۰۰۰ رسیده است که نشاندهنده رشد چشمگیری در بازار سهام آمریکا است. این سطح از شاخص S&P بسیار قابل توجه است و نشاندهنده اعتماد بالای سرمایهگذاران به اقتصاد آمریکا و رشد شرکتهای بزرگ است. نزدک نیز، که در دوران پانیک کووید به ۶۵۰۰ کاهش یافته بود، اکنون به ۲۱۰۰۰ رسیده است. این تغییرات بیانگر بازگشت قوی بازارهای سهام از پایینترین نقاط در زمان بحران کووید و رشد بیسابقه در ارزش شرکتهای فناوری و تکنولوژی محور است.
سرمایهگذاران خرد بهطور کامل وارد بازار شدهاند. اما پس از انتخابات، معاملهگران روندگرا (CTA) که به دلیل نگرانی از نوسانات بالا در زمان انتخابات حضور کمتری در بازار داشتند، حالا با شدت زیادی به بازار بازگشتهاند. به عبارتی، آنها دوباره در حال افزایش سرمایهگذاریهای خود هستند، انگار که هیچ ترسی از نوسانات باقی نمانده است.
من همیشه به طعنه میپرسیدم: "چه چیزی ممکن است اشتباه پیش برود؟" و حالا به نظر میرسد که بازار پاسخ داده است: "هیچچیز!". شرایط به گونهای است که هیچ مانعی برای رشد بازار به نظر نمیرسد و همه چیز به خوبی پیش میرود.
اقتصاد به سمت فرود نرم حرکت کرده است، اشتغال تقریباً کامل است، کاهش مالیاتها و حذف مقررات نیز ادامه دارد. به نظر میرسد بازار سهام به نقطهای رسیده که میتوان آن را بهشت سرمایهگذاران نامید. جالب است که واکنشها به این انتخابات کاملاً برعکس واکنشهای انتخابات سال ۲۰۱۶ بوده است. همه به خوشبینی روی آوردهاند و خرسها از بازار کنار رفتهاند. حتی فروشهای سنگین در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۲۰ اکنون تنها مانند نوسانات جزئی در نمودارهای بلندمدت به نظر میرسند. نزدک که در سال ۲۰۰۸ به ۱۰۴۵ رسیده بود، اکنون به ۲۱۰۰۰ رسیده است.
پشتپرده اعداد
آیا تا به حال توجه کردهاید که در پایان سال، احساس خوشبینی بیشتری دارید چون سال جدیدی در راه است؟ حتی اگر به خودتان بگویید که این احساس ممکن است چندان منطقی نباشد، باز هم امیدوارید که شاید سال آینده بهتر از سال گذشته باشد. اما وقتی سال جدید آغاز میشود، متوجه میشوید که واقعاً چیز زیادی تغییر نکرده و اوضاع تقریباً همان است که قبلاً بود.
این ایده مشابه چرخه دهساله در بازار سهام است. مردم معمولاً در پایان هر دهه خوشبین میشوند (مثل سقوط دیوار برلین در ۱۹۸۹، حباب داتکام در ۱۹۹۹، و پایان بحران مالی جهانی در ۲۰۰۹). اما با آغاز دهه جدید، ناامیدیهایی به وجود میآید (مانند ترکیدن حباب داتکام در ۲۰۰۰، بحران یورو در ۲۰۱۰، و همهگیری کووید در ۲۰۲۰). با گذشت مدتی از آغاز دهه و فروکش کردن این ناامیدیها، سهامها میتوانند دوباره شروع به رشد کنند.
✔️ بیشتر بخوانید: بررسی بحران مالی ۲۰۰۸: بزرگترین بحران مالی هزاره سوم
این نظریهای نیست که بخواهم در یک گزارش مالی رسمی مطرح کنم، اما ما اینجا دوستانی هستیم که میتوانیم بدون قضاوت درباره این موضوع صحبت کنیم. به هر حال، سالهایی که به عدد ۵ ختم میشوند، طی ۱۰۰ سال گذشته بهویژه خوب بودهاند.
این وضعیت کمی عجیب است؛ شاید هم جالب باشد، اما در عین حال کمی ناپایدار به نظر میرسد. من واقعاً با اطمینان نمیتوانم نسبت به بازار خوشبین باشم، زیرا به نظر میرسد قیمتها در تمامی بخشهای بازار برای شرایطی ایدهآل تنظیم شدهاند. این یعنی هر پوزیشن صعودی میتواند با ریسک زیادی همراه باشد، چون هرگونه تغییر ناگهانی یا عدم تحقق انتظارات، تأثیر منفی چشمگیری بر بازار خواهد داشت. با این حال، در حال حاضر دلیل قانعکنندهای هم برای اتخاذ پوزیشن فروش نمیبینم.
اینکه بگوییم «قیمتها خیلی بالا رفته و برای شرایط ایدهآل قیمتگذاری شده» به تنهایی دلیل قویای برای پوزیشنهای فروش نیست. البته، شاید این وضعیت برای سرمایهگذاران بلندمدت نشانهای باشد که در حساب بازنشستگی خود نسبت داراییها را از ۶۰/۴۰ به ۴۰/۶۰ تغییر دهند؛ یعنی بیشتر به سمت داراییهای با ریسک کمتر بروند. وقتی دیگران در حال ریسکپذیری هستند، محتاط بودن میتواند یک استراتژی محافظهکارانه و هوشمندانه باشد.
خلاصه وضعیت بازار سهام در این هفته:
شاخص نزدک از مرز بیستویک هزار عبور کرد. واقعاً حیرتانگیز است!
بازدهی اوراق قرضه
پیشبینی اکثر تحلیلگران این بود که در صورت پیروزی گسترده جمهوریخواهان، بازدهی اوراق قرضه به شدت افزایش یابد. این اتفاق هم افتاد، اما تنها برای چند ساعت. افزایش نرخ بازدهی بسیار سریع رخ داد، اما با همان سرعت نیز کاهش یافت و در نهایت یک حرکت متقارن ایجاد شد (۲۰ واحد افزایش و سپس ۲۰ واحد کاهش). از این مرحله به بعد، مسیر بازدهی اوراق بر اساس سیاستهای پولی و دادههای اقتصادی مشخص خواهد شد. اگر بازدهی به زیر سطح ۴.۱۷ درصد برسد، کف قیمتی اوراق که در طول ماه گذشته حفظ شده، شکسته میشود و این اتفاق میتواند برای دارندگان پوزیشنهای فروش اوراق، یک نقطه خروج اجباری باشد.
برای درک بهتر، نمودار زیر یک نمای کلی از وضعیت ارائه میدهد:
به نظر میرسد که روند فرود نرم اقتصادی ادامه دارد و نگرانیها از فروپاشی بازار کار و پایان معاملات حملی "Carry Trade" که در اوت ۲۰۲۴ ظاهر شده بودند، بیشتر شبیه به توهماتی گذرا بودند.
در حال حاضر، قیمتگذاری فدرال رزرو نسبت به قبل فروکش کرده است، زیرا استراتژی کاهش نرخهای بهره که قبلاً توسط پاول به این شکل بود:
اکنون به شکل زیر تغییر یافته است:
همچنین، نمودار دیگری برای درک بهتر وضعیت:
به طور کلی،فرود نرم همچنان ادامه دارد و ترسها درباره کاهش گسترده اشتغال و ناپایداری معاملات کری ترید در اوت ۲۰۲۴، ظاهراً توهمی بیش نبود.
ارزهای فیات
در حال حاضر، کسی دقیقاً نمیداند با دلار آمریکا (USD) چه باید کرد؛ همانطور که در مورد اوراق قرضه نیز بلاتکلیفی وجود دارد. پس از انتخابات، روند اولیه به سمت خرید دلار بر اساس انتظارات تورمی بالاتر، تعرفههای سنگینتر و کسری بودجه زیاد بود. اما سپس این روند معکوس شد و حالا، با معرفی رابرت لایتیزر بهعنوان نماینده تجاری آمریکا، دوباره در مسیر قبلی قرار گرفته است.
انتظار میرود که مکزیک، اروپا و چین بیشترین آسیب را از سیاست تجاری سختگیرانه آمریکا ببینند. در این هفته، تغییرات آنها در برابر دلار به این صورت بوده است: وقتی خط نمودار صعودی باشد، یعنی ارزش پزو مکزیک (MXN)، یورو (EUR) و یوان چین (CNH) نسبت به دلار آمریکا افزایش یافته است.
در حال حاضر، یورو و یوان در پایینترین سطوح خود هستند، اما به دلایلی، پزو مکزیک بهتر از دو ارز دیگر عمل کرده است. ترجیح میدهم تا زمانی که ترکیب سیاستها کمی شفافتر شود، در مورد حرکت دلار تصمیمی قطعی نگیرم. با اینکه انگیزه برای خرید دوباره دلار به دلیل استثنایی بودن اقتصاد آمریکا وجود دارد، اما با توجه به اثرات ناچیز محرکهای اقتصادی چین، هنوز تصمیمگیری برای ورود به پوزیشن خرید دلار آسان نیست و شک و تردیدها همچنان باقی است.
رمزارزها
بازار رمزارزها با اعلام کاهش محدودیتها در این حوزه به شدت رونق گرفته است، و این موضوع هم ارزهای کمتر شناختهشده و هم رمزارزهای اصلی را تقویت کرده است. شاید کمی دشوار باشد که اثرات دقیق این اتفاق را بر بازار رمزارزها مشخص کنیم، زیرا در حال حاضر همه داراییهای پرریسک در حال رشد هستند؛ اما نکته جالب این است که رمزارزها در زمانی رشد کردند که قیمت طلا بیش از ۱۰۰ دلار از اوج خود پایین آمده است.
این موضوع میتواند نشانهای باشد که سرمایه از داراییهای سنتی مانند طلا به سمت داراییهای دیجیتال حرکت میکند.
با این حال، نمودار بیتکوین و شاخص نزدک همچنان به شکل زیر باقی مانده است:
از آنجا که شاخص TQQQ (یک شاخص سهبرابر اهرمشده از شاخص نزدک) میتواند نماینده مناسبی برای مقایسه بیتکوین با سهام تکنولوژی باشد، از این شاخص برای بررسی دقیقتر عملکرد رمزارزها در مقابل سهام تکنولوژی استفاده میکنیم. مقایسه عملکرد بیتکوین با TQQQ پس از انتخابات، میتواند کمک کند تا مشخص شود که آیا رشد رمزارزها تنها ناشی از هیجان بازار به کاهش رگلاتوری بوده یا دلیل دیگری داشته است.
شاخص TQQQ به لحاظ نوسانات شباهت زیادی به بیتکوین دارد. در واقع، نوسان ۳۶۰ روزه TQQQ حدود ۵۰ واحد است، در حالی که بیتکوین نوسان ۴۰ واحدی دارد. همچنین، میانگین تغییرات روزانه برای بیتکوین ۲.۶ درصد و برای TQQQ حدود ۲.۴ درصد است، که نشان میدهد رفتار این دو دارایی از نظر نوسانات تقریباً مشابه است. این شباهتها باعث میشود که TQQQ ابزار مناسبی برای سنجش عملکرد بیتکوین نسبت به داراییهای تکنولوژی باشد.
نمودار مورد بررسی نشان میدهد که با وجود سر و صدای زیادی که در مورد افزایش ارزش رمزارزها وجود داشته، در واقعیت بیتکوین در مقایسه با سهام تکنولوژی حرکت خاص یا متفاوتی نداشته است. حتی پس از انتخابات، عملکرد شاخص TQQQ بهطور کلی از بیتکوین بهتر بوده است، حتی اگر نوسانات هر دو دارایی را هم در نظر بگیریم.
این موضوع میتواند نشان دهد که بازار رمزارزها عملکرد خاصی فراتر از انتظارات نداشته و رشد آن مشابه سایر داراییهای پرریسک بوده است.
در نمودار زیر، ستونهای اول نشاندهنده تغییرات روزانه میانگین در سال گذشته هستند و بقیه ستونها تغییرات بعد از انتخابات را نمایش میدهند. این تفاوت عملکرد پس از انتخابات، دید بهتری از رفتار این دو دارایی در مقابل شرایط جدید بازار میدهد.
کامودیتیها
در هفته گذشته، شاخص قدرت نسبی (RSI) طلا به منطقه اشباع خرید رسید، که نشانهای از احتمال اصلاح قیمت بود. برخی تحلیلگران به دنبال توضیح این موضوع هستند که چرا با پیروزی نامزدی که کسری بودجه بیشتری به همراه دارد، قیمت طلا کاهش یافته است؛ اما شاید دلیل سادهتر این باشد که طلا بیش از حد افزایش یافته بود و به اصلاح نیاز داشت. برخی بر این باورند که حضور افرادی مانند ایلان ماسک در عرصه سیاست ممکن است منجر به کاهش هزینههای دولتی شود، که نتیجه آن رشد اقتصادی اسمی و کاهش نسبت کسری بودجه به تولید ناخالص داخلی خواهد بود. اما در عمل، این فرضیهها به ندرت محقق میشوند و کاهش مالیاتها معمولاً هزینهها را پوشش نمیدهد؛ این دیدگاهها بیشتر خیالی به نظر میرسند.
بهطور کلی، این هفته تمرکز بازار بر روی کالاها نبوده و توجهات بیشتر به داراییهای اصلی مانند بانکها، اوراق قرضه و بیتکوین معطوف شده است. زمانی که حتی تحلیل دقیق تأثیر پیروزی ترامپ بر نرخ بازدهی اوراق ۱۰ ساله خزانهداری دشوار است، تلاش برای پیشبینی اثر آن بر کالاهایی مانند مس منطقی به نظر نمیرسد.
از طرف دیگر، برنامه محرک اقتصادی چین نیز بدون نتیجه قابل توجهی باقی مانده است. این برنامه عظیم ۱.۴ تریلیون دلاری امید چندانی در بازار ایجاد نکرد و نتیجه آن به قدری ضعیف بود که توجهها به سمت دیگری معطوف شد. قیمت مس نیز واکنش قابل توجهی نشان نداد و تنها با نوسانی ملایم همراه بود، به گونهای که تغییرات نموداری آن به نماد قوس طلایی مکدونالدز شباهت داشت: ابتدا با یک افزایش، سپس کاهش و دوباره افزایش مختصر، اما بدون هیچ افت یا صعود چشمگیری.
✔️ بیشتر بخوانید: بیتکوین، طلا و ترامپ: مثلث طلایی والاستریت
منبع: Spectramarkets.com نویسنده: Brent Donnelly.
سهام در وال استریت برای دومین روز متوالی به رکورد جدیدی دست یافت و بازدهی اوراق قرضه کاهش یافت، پس از اینکه فدرال رزرو نرخ بهره را کاهش داد و سرمایهگذاران به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا واکنش نشان دادند.
فدرال رزرو نرخ بهره را ۲۵ نقطه پایه کاهش داد و اعلام کرد که بازار کار به طور کلی کاهش یافته و تورم به سمت هدف ۲٪ حرکت میکند.
شاخص S&P 500 و نزدک هر دو برای دومین روز متوالی به رکورد جدیدی دست یافتند.
شاخص MSCI برای سهام جهانی نیز ۰.۹٪ افزایش یافت و به رکورد جدیدی رسید.
بازدهی اوراق قرضه خزانهداری آمریکا پس از کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو کاهش یافت.
یورو پس از آشفتگی سیاسی در آلمان ۰.۷٪ افزایش یافت.
بانک انگلستان نرخ بهره را ۲۵ نقطه پایه کاهش داد و بانکهای مرکزی نروژ و سوئد نیز جلساتی برگزار کردند.
بیتکوین به رکورد جدیدی دست یافت و طلا ۱.۸٪ افزایش یافت.
نفت نیز پس از فروشهای ناشی از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا افزایش یافت.
بازارها از منظر اقتصاد کلان
با افزایش احتمال پیروزی کامالا هریس در انتخابات، رقابت به حدی نزدیک شده که نتیجه تقریباً به یک بازی شیر یا خط تبدیل شده است. به نظر میرسد بازارها فرض کردهاند که اشتباهات نظرسنجی در سال ۲۰۲۴ مشابه خطاهای انتخاباتهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ خواهد بود—دورههایی که در آن نتایج نظرسنجی تفاوت چشمگیری با واقعیت داشت.
با این حال، معمولاً پس از شناسایی خطاهای قبلی، نظرسنجیکنندگان مدلهای خود را بیش از حد اصلاح میکنند. این "اصلاح بیش از حد" اغلب باعث میشود که خطاها دوباره به میانگینهای قبلی خود نزدیک شوند. به عبارت دیگر، اگر در گذشته نظرسنجیها تمایل به سمت یک نامزد خاص نشان داده باشند، این بار ممکن است نتایج به سمت نامزد دیگر متمایل شوند، که این تغییر میتواند دقت پیشبینیها را کاهش دهد. چنین حالتی، در صورت وقوع، میتواند به واکنشهای غیرمنتظره و نوسانات شدید در بازارها منجر شود.
این باور که همچنان رأیدهندگانی طرفدار ترامپ وجود دارند که نظر واقعی خود را پنهان میکنند، غیرمنطقی به نظر میرسد. یکی از ویژگیهای مهم انتخابات ۲۰۲۰ این بود که برای اولین بار امکان رصد لحظهای واکنشهای بازار بر اساس نتیجه انتخابات فراهم شد، آن هم از طریق توکن انتخاباتی پلتفرم FTX. در آن زمان، FTX پلتفرمی نوآورانه و جذاب بود که وعده داده بود همه چیز را به توکن تبدیل کند و برای معاملهگران امکان پیشبینی نتایج سیاسی را بهشکلی شفافتر و پویا فراهم آورد.
سم بنکمن-فرید (SBF)، بنیانگذار این پلتفرم، در دنیای ارزهای دیجیتال به عنوان فردی موفق شناخته میشد که توانسته بود با استفاده از استراتژیهای آربیتراژ در بازارهای جهانی ارز دیجیتال، سرمایه اولیه ۱۰ میلیون دلاری خود را به ۱۰ میلیارد دلار تبدیل کند. تصویر زیر اسکرینشاتی است که روز پس از انتخابات ۲۰۲۰ منتشر کرده بودم.
از آن شب تاکنون اتفاقات بسیاری رخ داده است. وقتی به نسخههای قدیمی تحلیلهای هفتگیام مینگرم، گاه با شگفتی درمییابم که شرایط در سالهای گذشته تا چه اندازه با امروز متفاوت یا مشابه بوده است. خاطرات تابستان ۲۰۲۰ بهعنوان دورهای پرالتهاب و مملو از اعتراضات و ناآرامیها در ذهنم نقش بسته است؛ اما یادداشت روزانهام در نوامبر همان سال به من یادآوری میکند که در شب انتخابات، آمریکا برای هر سناریوی بدبینانهای آماده بود.
این هم یادداشت روزانه من در پنجشنبه، ۵ نوامبر ۲۰۲۰:
میتوان گفت از آن زمان تاکنون راه طولانیای را طی کردهایم، اینطور نیست؟
در سال ۲۰۲۰، اوضاع کمی سادهتر بود. ما نتیجه انتخابات را از طریق توکن BIDEN در پلتفرم FTX دنبال میکردیم و تغییرات شاخص نیویورک تایمز را زیر نظر داشتیم. اما اکنون با لغو برخی محدودیتها توسط کمیسیون معاملات آتی کالا یا CFTC، که نهاد نظارتی بازارهای مالی مشتقات در آمریکا است، امکان شرطبندی مستقیم بر سر نتیجه انتخابات فراهم شده است. این روند شاید پیامدهایی برای جامعه داشته باشد، اما ابزارهای جدیدی را برای تحلیل لحظهای انتخابات در اختیار ما میگذارد.
یکی از ابزارهایی که میتوانیم در شب انتخابات از آن استفاده کنیم، پیشبینی زمان اعلام نتایج انتخابات است. این ابزار به ما کمک میکند تا بفهمیم مردم و بازارها انتظار دارند نتیجه انتخابات چه زمانی مشخص شود و چقدر احتمال دارد که اعلام نتایج به تأخیر بیفتد.
در نموداری که در اختیار داریم، مشاهده میکنید که حدود ۸۰ درصد از پیشبینیها نشان میدهند که نتایج انتخابات تا تاریخ ۷ نوامبر اعلام خواهد شد. همچنین، احتمال اینکه نتیجه پس از ۱۱ نوامبر اعلام شود، به تدریج کاهش یافته و تقریباً به صفر میرسد. این نشان میدهد که بیشتر افراد انتظار دارند نتیجه انتخابات به سرعت و بدون تأخیر طولانی مشخص شود.
برای یادآوری، در اینجا زمانهای تأیید نتایج انتخابات آمریکا توسط آسوشیتد پرس (AP) در دورههای گذشته آورده شده است:
ابزار دیگری که احتمالاً در شب انتخابات بسیار مفید خواهد بود، رصد احتمال پیروزی نامزدها در ایالتهای کلیدی است. در واقع، تنها هفت ایالت اصلی وجود دارند که نتیجه آنها میتواند سرنوشت انتخابات را تعیین کند.
در اینجا احتمالات شرطبندی برای هر یک از ایالتهای کلیدی، بر اساس دادههای Kalshi آورده شده است. این ایالتها به دلیل وزن بالای رأیدهی و تأثیر مستقیم بر نتیجه انتخابات، بهعنوان ایالتهای سرنوشتساز شناخته میشوند.
نکته جالب اینجاست که نتایج نظرسنجیها در این ایالتها بسیار نزدیکتر از احتمالات شرطبندی هستند. بسیاری از افراد گمان میکنند که نظرسنجیها، مانند سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰، باز هم همان خطاها را تکرار میکنند. این یعنی فرض عمومی بر این است که نظرسنجیکنندگان همچنان ممکن است از واقعیت دور باشند. اما تاریخ نشان داده که نظرسنجیکنندگان معمولاً پس از دو بار خطا، مدلهای خود را برای کاهش خطاها بهسرعت اصلاح میکنند. به همین دلیل، این بار ممکن است نتایج نظرسنجی به واقعیت نزدیکتر باشد.
از سوی دیگر، خطاهای نظرسنجی در ایالتهای مختلف معمولاً همسو با هم هستند. این بدان معناست که اگر ببینیم نتیجه در یکی از این ایالتها به کدام سمت پیش میرود، میتوانیم پیشبینی اولیهای از جهتگیری کلی رقابت داشته باشیم. البته این خطاها کاملاً به هم مرتبط نیستند، اما گرایشهای مشابهی دارند که میتواند تصویری کلی از نتیجه انتخابات ارائه دهد.
میتوان گفت که احتمالاً نتیجه انتخابات به ایالتهای میشیگان، ویسکانسین و پنسیلوانیا بستگی دارد. اگر کامالا هریس بتواند در هر سه ایالت پیروز شود، احتمالاً کل انتخابات را از آن خود میکند؛ در غیر این صورت، کار او سخت خواهد بود.
در انتخابات ۲۰۲۰، ایالت ویسکانسین در ساعت ۲:۱۶ بعدازظهر چهارشنبه اعلام شد، میشیگان در ساعت ۵:۵۶ بعدازظهر همان روز و پنسیلوانیا تا ۷ نوامبر، ساعت ۱۱:۲۵ شب تأیید نهایی نشد.
من فکر میکنم که کامالا هریس با اختلافی بسیار کم در انتخابات پیروز خواهد شد، و ممکن است چند روز طول بکشد تا نتیجه نهایی اعلام شود. دلیل این تأخیر این است که احتمالاً درخواستهای بازشماری آرا و اعتراض به نتایج انتخاباتی صورت میگیرد، که میتواند فرآیند اعلام نتیجه را طولانیتر کند.
این دیدگاه من بر این اساس است که نظرسنجیها معمولاً خطاهای گذشته خود را بیش از حد اصلاح میکنند. به عبارت ساده، اگر در گذشته نظرسنجیها به نفع یک نامزد خطا کرده باشند، این بار ممکن است در تلاش برای جبران، نتایج را به نفع نامزد دیگر نشان دهند. بنابراین، احتمال دارد که در این نظرسنجیها شانس ترامپ بیشتر از واقعیت نمایش داده شده باشد و احتمالهای شرطبندی نیز دقیق نباشند.
در سوی دیگر، اروپا در وضعیت دشواری قرار گرفته است. شرکت فولکسواگن، یکی از ارکان اصلی صنعت این قاره، با رقابت شدید چینیها دست و پنجه نرم میکند و منطقه یورو نیز شرایطی مشابه کانادا و نیوزیلند دارد: نرخهای بهره واقعی محدودکنندهاند، بازار کار وضعیت نسبتاً خوبی دارد، تورم در حال کاهش است، اما رشد تولید ناخالص داخلی بهطرز ناامیدکنندهای ضعیف است. با این حال، نکته مثبت این است که شاخصهای اقتصادی در اروپا بهبود یافتهاند و برخلاف انتظار، روند مثبتی را نشان میدهند.
با این همه، به نظر میرسد که در حال حاضر مسائل اقتصاد کلان جهانی اهمیت چندانی ندارند. درست است که چین توانسته جلوی خروج سرمایه را بگیرد، اما از طرفی همچنان تمایلی به تقویت اقتصاد نشان نمیدهد. همچنین، اگرچه اوضاع اروپا کمی بهتر شده، اما همچنان وضعیت کلی مطلوب نیست. در حال حاضر، توجه همه معطوف به انتخابات آمریکاست. خبر خوب این است که بهاحتمال زیاد نتیجه انتخابات آمریکا را تا پایان سال جاری خواهیم دانست.
بازار سهام
مهمترین نکته درباره بازار سهام در حال حاضر این است که تقریباً همه سرمایهگذاران خوشبین هستند، و بهندرت چنین سطحی از خوشبینی مشاهده شده است. اما تا این حد از خوشبینی لزوماً نشانه مثبتی نیست؛ در واقع، وقتی تمامی فعالان بازار انتظار رشد سهام را دارند، معمولاً باید نگران بود.
در نموداری که Conference Board از سال ۱۹۸۶ تاکنون ارائه کرده است، از شرکتکنندگان پرسیده میشود که آیا معتقدند قیمت سهام افزایش مییابد یا کاهش مییابد. نتایج کنونی نشان میدهد که سطح خوشبینی به اوج تاریخی خود رسیده است.
پس سؤال اینجاست: با چنین سطح بیسابقهای از خوشبینی در بازار سهام، واقعاً چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ آیا عواملی وجود دارند که از دید ما پنهان ماندهاند؟
برای سومین هفته متوالی، خلاصه بازار سهام، مشابه هفتههای گذشته به شرح زیر است:
همه نسبت به انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ بسیار خوشبین هستند. اما آیا چیزی میتواند این خوشبینی را بهم بزند؟
✔️ بیشتر بخوانید: تأثیر چرخه انتخاباتی ریاستجمهوری آمریکا بر بازار سهام
نرخ بازدهی اوراق قرضه
با کاهش شانس ترامپ و انتشار گزارش ضعیف اشتغال غیر کشاورزی (NFP)، نرخ بازدهی اوراق قرضه همچنان در سطوح بالایی قرار دارد. این شرایط برای سرمایهگذارانی که نسبت به آینده بازار اوراق خوشبین هستند، کمی نگرانکننده است، چرا که توضیح منطقی و مشخصی برای افزایش بازدهی در این وضعیت وجود ندارد. بهطور کلی، حرکات بدون دلیل یا غیرقابل توضیح در بازار اوراق قرضه میتوانند نشانهای از روندی نگرانکننده و مبهم باشند.
با این حال، در شرایط فعلی نیازی نیست به دنبال تحلیل عمیق این نوسانات باشیم، زیرا نتیجه انتخابات مسیر کوتاهمدت بازدهی را تعیین خواهد کرد، نه وضعیت فعلی بازار یا جو روانی حاکم بر آن.
ترسناکترین سناریو این است که کامالا هریس پیروز شود و بازدهی اوراق قرضه ابتدا کاهش یابد و سپس به سرعت افزایش پیدا کند. این وضعیت میتواند برای سرمایهگذارانی که بلافاصله پس از اعلام پیروزی هریس توسط AP در اوراق قرضه سرمایهگذاری کرده یا دلار را فروختهاند، بهسرعت به یک شکست بزرگ تبدیل شود. این یک پیشبینی نیست، اما سناریویی است که برای سرمایهگذاران اوراق قرضه نگرانکننده خواهد بود.
در سایر نقاط جهان، بازارها به وضعیت نسبتاً پایداری رسیدهاند و بیشتر بانکهای مرکزی در مسیرهای قابل پیشبینی حرکت میکنند. نموداری که از ابزار MIPR در بلومبرگ تهیه شده، مسیرهای احتمالی نرخ بهره در کشورهای مختلف را نشان میدهد. چند نکته در این نمودار جلب توجه میکند:
بهطور کلی، بسیاری از کشورها در حال کاهش نرخ بهره هستند، و این موضوع در پیشبینیها و انتظارات بازار منعکس شده است. این روند کاهشی نرخ بهره میتواند تأثیرات مهمی بر بازارهای مالی و تصمیمات سرمایهگذاری داشته باشد.
ارزهای فیات
این هفته بریتانیا بودجه جدید خود را اعلام کرد، و بازار ابتدا به آن واکنش تندی نشان داد، شبیه به واکنش شدیدی که در دوران نخستوزیری لیز تراس رخ داده بود. در آن زمان، طرحهای مالی تراس باعث سقوط شدید ارزش پوند و افزایش بازدهی اوراق قرضه بریتانیا شد، که به دلیل نگرانیهای سرمایهگذاران از بیثباتی اقتصادی، بهسرعت به بحران اقتصادی منجر شد. در بودجه جدید نیز ابتدا بازار انتظار داشت که این سناریو تکرار شود، اما این بار پس از یک واکنش اولیه، پوند بهسرعت بهبود یافت و دوباره ارزش خود را بازیافت.
یکی از دلایلی که این نوع معاملات برای سرمایهگذاران جذاب است، این باور رایج است که هیچ کشوری نمیتواند برای همیشه با کسریهای بزرگ مالی پیش برود، بدون اینکه تأثیری بر نرخ بازدهی اوراق قرضه یا ارزش پول آن کشور بگذارد؛ بهویژه کشورهایی که ارز ذخیره جهانی مانند دلار آمریکا را ندارند. این رویکرد که با عنوان "معاملات انتقامی اوراق قرضه" شناخته میشود، در اصل زمانی رخ میدهد که سرمایهگذاران به دلیل سیاستهای مالی بیپروای یک کشور، تصمیم به فروش اوراق قرضه و ارز آن کشور میگیرند. در سال ۲۰۲۲، این استراتژی موفقیتآمیز بود و به همین دلیل بازار این بار نیز واکنش نشان داد.
در بازارهای توسعهیافته مانند بریتانیا، بهطور معمول زمانی که بازدهی اوراق قرضه بالا میرود، ارزش ارز آن کشور نیز افزایش مییابد. این به این دلیل است که نرخهای بالاتر بازدهی، نشاندهنده انتظارات از رشد اقتصادی قویتر هستند. اما زمانی که فروش اوراق قرضه به دلیل نگرانیهای اعتباری یا ترس از بدهیهای زیاد دولت باشد، این رابطه برعکس عمل میکند و شبیه به رفتار بازارهای نوظهور میشود؛ به این معنا که همزمان هم اوراق قرضه و هم ارز کاهش مییابند.
در نمودار کوتاهمدتی که از بازدهی اوراق قرضه و ارزش پوند در برابر دلار داریم، مشاهده میشود که این دو بهطور معمول باید همسو حرکت کنند، اما با توجه به شرایط خاص اقتصادی بریتانیا و واکنشهای بازار، این نوسانات در مواقعی همراستا نیستند.
در نتیجه، جفتارز پوند-دلار (GBP/USD) از ۱.۲۹۸۰ به ۱.۲۸۴۰ کاهش یافت، حتی با اینکه بازدهی اوراق قرضه بریتانیا در حال افزایش بود. این همان استراتژی معروف معامله انتقامی اوراق قرضه است؛ یعنی زمانی که سرمایهگذاران، به دلیل نگرانی از سیاستهای مالی، هم اوراق قرضه و هم ارز را به فروش میرسانند. با این حال، این واکنش فقط چند ساعت دوام آورد و پس از آن پوند دوباره تقویت شد و تقریباً تمام این کاهش را جبران کرد. همچنان پرسشهایی در مورد پایداری مالی بریتانیا باقی است، اما معمولاً بازار بهصورت "واکنش سریع و تحلیل در آینده" عمل میکند، به این معنا که ابتدا بر اساس خبرها و رویدادها واکنش نشان میدهد و سپس در فرصتی دیگر به ارزیابی و بررسی دقیقتر میپردازد.
در همین حال، ارزش دلار آمریکا نیز این هفته کمی کاهش یافت، اما پس از انتشار گزارش اشتغال NFP، دوباره بهسرعت تقویت شد. برخلاف بازدهی اوراق قرضه که در بالاترین سطح خود قرار دارد، دلار همچنان در محدوده میانی خود نوسان میکند. نمودار شاخص دلار (Dollar Index) در ماه گذشته نشان میدهد که دلار در این بازه زمانی تقریباً در یک سطح ثابت باقی مانده است.
در حال حاضر، برآورد بازار این است که در صورت پیروزی ترامپ، ارزش دلار حدود ۱.۵٪ افزایش خواهد یافت، در حالی که پیروزی کامالا هریس احتمالاً به کاهش حدود ۲٪ در ارزش دلار منجر خواهد شد.
✔️ بیشتر بخوانید: تأثیرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بر نوسانات قیمت طلا
ارزهای دیجیتال
این هفته بازار کریپتو رشد چشمگیری داشت و تقریباً به همان سطح عملکرد شاخص نزدک رسید؛ هر دو بازار به رکوردهای تاریخی خود نزدیک شدهاند، اما هنوز کمی پایینتر از آن قرار دارند. این روند نشان میدهد که علاقه به ارزهای دیجیتال همچنان بسیار بالاست و سرمایهگذاران بسیاری به آینده این بازار امیدوارند.
مایکل سیلور، یکی از شخصیتهای برجسته و مشتاق در دنیای کریپتو، طی سالهای گذشته بارها مبالغ زیادی بیتکوین خریداری کرده است. او که تاکنون میلیاردها دلار در بیتکوین سرمایهگذاری کرده، اخیراً از برنامهای خبر داده که در آن قصد دارد طی سه سال آینده، ۴۲ میلیارد دلار دیگر بیتکوین بخرد. این رقم بسیار بزرگی است و نشان میدهد که او باور قویای به ارزش بلندمدت بیتکوین دارد.
برای درک بهتر این رقم بزرگ، خوب است بدانید که ارزش کل بازار شرکت او، مایکرواستراتژی، تنها ۵۰ میلیارد دلار است و درآمد سالانه این شرکت حدود ۴۰۰ میلیون دلار. به عبارتی، سیلور تصمیم گرفته تا بخش بزرگی از داراییهای شرکت خود را صرف خرید بیتکوین کند، که یک ریسک بزرگ محسوب میشود اما برای کسانی که به ارزش آینده بیتکوین باور دارند، فرصتی جذاب به حساب میآید.
این فعالیتها و سرمایهگذاریهای بزرگ بر نرخ مبادله اتریوم به بیتکوین (ETH/BTC) فشار وارد کردهاند، به این معنا که بیتکوین نسبت به اتریوم عملکرد بهتری دارد. این وضعیت ما را به یاد نکتهای میاندازد: در هر حوزهای، دارایی اولیه یا اصلی—که به آن OG (مخفف Original Gangster) میگویند—معمولاً مطمئنترین گزینه برای سرمایهگذاری است.
برای مثال:
به عبارت دیگر، اولین بودن اغلب به معنای بهترین بودن است، زیرا داراییهای اولیه مزیت طبیعی و تاریخی نسبت به رقبا و موارد بعدی دارند. این اصل در مورد بیتکوین نیز صدق میکند؛ بیتکوین بهعنوان اولین ارز دیجیتال، جایگاه ویژهای دارد و نسبت به سایر ارزهای دیجیتال از اعتبار و پذیرش بیشتری برخوردار است.
در این میان، اتریوم با رقابت بیشتری از سوی سایر ارزهای دیجیتال مواجه است، در حالی که بیتکوین تقریباً در جایگاهی بدون رقیب قرار دارد. رشد اخیر قیمت بیتکوین عمدتاً به دلیل حجم بالای جریانهای سرمایهای است که وارد این بازار شده است. از طرف دیگر، اتریوم به دلیل رقابت در فضای ارزهای دیجیتال چالش بیشتری در جذب سرمایهگذاران دارد.
انتخابات پیش رو در آمریکا احتمالاً بر ارزهای دیجیتال تأثیر کمتری نسبت به بازارهای مالی سنتی خواهد داشت، اما اگر کامالا هریس پیروز شود، ممکن است شاهد افت قابلتوجهی در بازار کریپتو باشیم، زیرا برخی سرمایهگذاران ممکن است نسبت به آینده این داراییها احتیاط بیشتری نشان دهند.
کامودیتیها
این هفته اتفاق جالبی افتاد؛ برادرم، که اصولاً به بازارهای مالی علاقهمند نیست و به ندرت در این باره از من سوالی میپرسد، پیامی فرستاد که نشان میداد حتی افرادی که از بازارها دور هستند، توجهشان به طلا جلب شده است. این نشانهای است که نشان میدهد علاقه به طلا در حال افزایش است.
در همین حین، بانکهای بزرگ نیز کنفرانسهای مختلفی درباره طلا برگزار میکنند. یکی از این کنفرانسها با عنوان "آیا طلا سرمایهگذاری ایمنتری نسبت به اوراق قرضه است؟" قرار است برگزار شود و تحلیلهایی درباره دلایل خوشبینی به بازار طلا ارائه دهد. حتی مجله The Economist، که معمولاً به موضوعات قدیمی نمیپردازد، این هفته چهار مقاله در مورد طلا منتشر کرده است. این حجم از توجه معمولاً زمانی رخ میدهد که شاخص RSI هفتگی طلا به بالاترین سطح چند سال اخیر خود رسیده باشد، که دقیقاً شرایط کنونی است.
در این وضعیت، میتوان به قانون Betteridge اشاره کرد که میگوید سرخطهای خبری که به شکل سوالی مطرح میشوند، معمولاً پاسخشان "خیر" است. به عبارتی، این حجم از توجه رسانهها و تحلیلگران به طلا ممکن است نشان دهد که بازار در حال اشباع است. با این وجود، در حالی که طلا در طول سال ۴۰٪ افزایش یافته، شرطبندی روی کاهش قیمت آن ترسناک به نظر میرسد؛ اما اغلب، معاملات ترسناک، همانهایی هستند که میتوانند جذاب و سودآور باشند.
اگر واقعاً مصمم هستید که روی کاهش قیمت طلا شرطبندی کنید، شاید به جای آن بهتر باشد نقره بفروشید. نقره به دلیل اینکه خریداران خرد بیشتری در بازار آن فعالیت میکنند و بانکهای مرکزی حمایتی از آن ندارند، نسبت به طلا نوسانات بیشتری دارد و برای این نوع معاملات مناسبتر است.
البته این یک توصیه سرمایهگذاری نیست، اما اگر به دنبال فرصتهای کوتاهمدت هستید، شاید بازار نقره به شما گزینههای بهتری برای فروش ارائه دهد.
سهامهای ژاپنی پس از آنکه ین نسبت به دلار تا ۱٪ افزایش یافت، کاهش یافتند. این تقویت ین پس از اظهارات کازو اوئدا، رئیس بانک ژاپن در روز پنجشنبه صورت گرفت. علاوه بر این، نگرانیهای سرمایهگذاران درباره انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده نیز بر بازار تأثیر گذاشت و سبب کاهش شاخصها شد.
شاخص توپیکس (Topix) تا ۱.۷٪ در روز جمعه کاهش یافت که بزرگترین افت روزانه در بیش از سه هفته گذشته بوده و در جلسه صبح به ۲۶۵۶.۷۸ رسید. شاخص نیکی ۲۲۵ (Nikkei 225) نیز تا زمان تعطیلی ناهار در توکیو ۲.۳٪ کاهش یافت و به ۳۸,۱۹۶.۵۳ رسید.
مدیرعامل آمازون اعلام کرده که همچنان قیمتها را کاهش میدهند؛ زیرا رشد واحدهای محصول ادامه دارد. از ابتدای سال تا کنون، هزینههای سرمایهای (Capex) 51.9 میلیارد دلار بوده و انتظار میرود در سال 2024 حدود 75 میلیارد دلار در Capex هزینه شود.
در سهماهه سوم، Capex 21.4 میلیارد دلار بوده است. او اشاره کرده که مشتریان به دنبال تخفیفها هستند و به قیمتها حساسیت دارند. همچنین، الکسا میتواند با هوش مصنوعی تعبیهشده GenAI، رهبر هوش مصنوعی باشد و تقاضای بیشتری وجود دارد که اگر ظرفیت بیشتری داشتیم، میتوانستیم آن را برآورده کنیم.
اصطلاح Capex یا هزینههای سرمایهای مخفف Capital Expenditures است. به هزینههایی اطلاق میشود که شرکتها برای خرید، بهبود یا نگهداری داراییهای ثابت و سرمایهای خود مانند ساختمانها، تجهیزات، ماشینآلات و تکنولوژیهای جدید صرف میکنند. این هزینهها معمولاً به منظور افزایش ظرفیت تولید، بهبود کارایی یا توسعه عملیات شرکت انجام میشود.
سه شاخص اصلی بازار سهام ایالات متحده در روز پنجشنبه پس از آنکه مایکروسافت و متا پلتفرمز (مالک فیسبوک) هزینههای رو به افزایش هوش مصنوعی خود را که میتواند بر درآمدهایشان تأثیر بگذارد، برجسته کردند و اشتیاق به شرکتهای بزرگ که امسال بازار را تقویت کردهاند را کاهش دادند، با کاهش بسته شدند.
سهام متا پلتفرمز ۴.۱٪ کاهش یافت و سهام مایکروسافت ۶٪ افت کرد، با وجود اینکه هر دو شرکت بهتر از تخمینهای درآمدی عمل کردند. از دیگر شرکتهای بزرگ فناوری، آمازون و اپل نتایج فصلی خود را پس از بسته شدن بازار گزارش کردند. آمازون با رشد قوی در واحد خدمات ابری خود، تخمینهای درآمدی را شکست داد و اپل نیز با رشد فروش آیفون، انتظارات درآمد و سود را شکست داد. سهام آلفابت، که در روز سهشنبه گزارش داد، ۱.۹٪ کاهش یافت.
شاخص صنعتی داوجونز ۰.۹٪، S&P 500 حدود ۱.۸۶٪ و نزدک حدود ۲.۷۶٪ کاهش یافتند.
شاخص قیمت مصرف شخصی (PCE)، که شاخص ترجیحی تورم فدرال رزرو است، در سپتامبر ۰.۲٪ افزایش یافت که مطابق با انتظارات اقتصادی بود. اما رقم هسته سال به سال ۲.۷٪ بود که کمی بالاتر از پیشبینی ۲.۶٪ بود، در حالی که مخارج مصرفکننده بیشتر از حد انتظار افزایش یافت.
سهام Estee Lauder بدترین روز خود را ثبت کرد و ۲۰.۹٪ کاهش یافت. سهام Uber Technologies نیز ۹.۳٪ کاهش یافت. اینتل گزارش درآمدی خود را پس از بسته شدن بازار اعلام کرد که تحت تأثیر هزینههای کاهش ارزش و بازسازی قرار گرفت.
صندوق بینالمللی پول (IMF) پیشبینی کرده که اقتصاد آسیا در سال ۲۰۲۴ با رشد ۴.۶٪ و در سال ۲۰۲۵ با رشد ۴.۴٪ مواجه خواهد شد. فشارهای نزولی قیمتها از طرف چین میتواند به کشورهای دارای ساختار صادراتی مشابه آسیب برساند و تنشهای تجاری را ایجاد کند.
همچنین، ریسکهای مربوط به چشمانداز اقتصادی آسیا به سمت کاهش متمایل شده است. یک ریسک حاد برای آسیا افزایش تعرفههای تلافیجویانه بین شرکای تجاری بزرگ است. تغییرات ناگهانی در انتظارات بازار از سیاستهای فدرال رزرو و بانک ژاپن میتواند باعث تنظیمات شدید در نرخهای ارز و تاثیرات جانبی در سایر بازارها شود.
در روز چهارشنبه، شاخصهای سهام ایالات متحده به دلیل افت سهام شرکتهای تراشهسازی کاهش یافتند و سرمایهگذاران منتظر نتایج درآمدی چند شرکت بزرگ بودند. مایکروسافت و متا پس از پایان بازار درآمدهای فصلی خود را گزارش دادند که هر دو بالاتر از انتظارات بودند. سهام آلفابت نیز پس از اعلام درآمد سهماهه سوم که بالاتر از انتظارات بود، ۲.۸٪ افزایش یافت.
سهام AMD و Qorvo به دلیل پیشبینیهای ضعیف کاهش یافتند و به ترتیب ۱۰.۶٪ و ۲۷.۳٪ افت کردند. سهام شرکت Super Micro Computer به دلیل استعفای شرکت حسابرسی Ernst & Young از سمت حسابدار این شرکت ۳۲.۶٪ کاهش یافت. همچنین، سهام شرکت Nvidia نیز ۱.۴٪ کاهش یافت، در حالی که افزایش سهام آلفابت بخش خدمات ارتباطی را تقویت کرد.
مایکل جیمز، مدیرعامل شرکت Wedbush Securities، گفت: «تمرکز اصلی روی گزارشها و راهنماییهای مربوط به سهام خواهد بود.»
شاخص داو جونز 0.22٪ کاهش یافت و به ۴۲,۱۴۱.۵۴ رسید، شاخص S&P 500 نیز 0.33٪ کاهش یافت و به ۵,۸۱۳.۶۷ رسید و شاخص نزدک 0.56٪ کاهش یافت و به ۱۸,۶۰۷.۹۳ رسید.
در دادههای اقتصادی، تولید ناخالص داخلی ایالات متحده با نرخ سالانه ۲.۸٪ افزایش یافت که کمتر از پیشبینی اقتصاددانان ۳.۰٪ بود. گزارش دیگری نشان داد که تعداد شغلهای خصوصی در اکتبر بیش از حد انتظار با ۲۳۳,۰۰۰ شغل افزایش یافته است.
رقابت تنگاتنگ بین کامالا هریس و دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نیز توجه سرمایهگذاران را به خود جلب کرده است.
سهام Eli Lilly پس از عدم تحقق انتظارات فروش داروهای کاهش وزن و دیابت ۶.۲٪ کاهش یافت. استارباکس نیز پس از اعلام کاهش فروش سهماهه، ۰.۵۶٪ افت کرد.
بیشتر بازارهای سهام در آسیا به دلیل احتیاط قبل از انتخابات آمریکا و تصمیمگیری نرخ بهره فدرال رزرو کاهش یافتند، در حالی که سهام ژاپن افزایش یافت. شاخصهای اصلی در چین، هنگ کنگ و استرالیا حداقل ۰.۵٪ کاهش یافتند.
شاخصهای Topix و Nikkei بیش از ۱٪ افزایش یافتند که به دلیل ضعف اخیر ین و افزایش در بخش فناوری پس از بسته شدن نزدک در رکورد تاریخی بود.
معاملات آتی سهام آمریکا در ساعات آسیایی افزایش یافتند پس از اینکه شاخص S&P 500 با ۰.۲٪ افزایش بسته شد.
شاخص نزدک به دلیل گزارش درآمدهای قوی شرکت Alphabet به بالاترین حد خود رسید و شاخص S&P 500 نیز افزایش یافت، شاخص داو جونز کاهش یافت. در این هفته، شرکتهای مهم فناوری از جمله Alphabet نتایج مالی خود را اعلام کردند که منجر به افزایش شاخصها شد.
شرکت Alphabet درآمد سهماههای بالاتر از انتظارات گزارش داد. این هفته شلوغترین هفته برای اعلام نتایج درآمدی شرکتهای S&P 500 است.
تحلیلگران معتقدند که نتایج این شرکتها میتواند تأثیر زیادی بر حفظ خوشبینی در بازارهای مالی داشته باشد.
سرمایهگذاران در حال بررسی نتایج شرکتها بودند. شرکت VF Corp با ۲۷٪ افزایش پس از گزارش اولین سود در دو دوره متوالی و شرکت D.R. Horton با ۷.۲٪ کاهش پس از پیشبینی درآمد پایینتر از انتظارات برای سال ۲۰۲۵، از جمله شرکتهایی بودند که تأثیر داشتند.
همچنین، نتایج نظرسنجی JOLTS نشان داد که تعداد فرصتهای شغلی در سپتامبر ۷.۴۴ میلیون بود که کمتر از انتظارات ۸ میلیون بود. گزارش جداگانهای نشان داد که اعتماد مصرفکننده در اکتبر به ۱۰۸.۷ رسید که بالاتر از تخمین ۹۹.۵ بود.
در بخشهای مختلف، خدمات ارتباطی، که شامل Alphabet و Meta میشود، بالاترین افزایش را داشتند، در حالی که بخش خدمات عمومی ۲.۱٪ کاهش یافت.
انتظار میرود که با اعلام نتایج شرکتها، تنشهای خاورمیانه و انتخابات آمریکا در ۵ نوامبر، هفتههای آینده بازار پر نوسانی را به همراه داشته باشند.
شرکتهای بزرگ فناوری نقش مهمی در فصل گزارش سود و بازارهای آمریکا خواهند داشت که این هفته گزارشهای خود را ارائه میدهند. انتظار میرود رشد سود هر سهم (EPS) در شاخص S&P 500 برای سهماهه سوم سال به ۳.۶٪ برسد که پنجمین سهماهه متوالی رشد است.
تمرکز اصلی بر روی هفت شرکت بزرگ فناوری به نامهای Alphabet، Microsoft، Meta، Apple، Amazon و Nvidia است. این هفته، Alphabet، Microsoft، Meta، Apple و Amazon گزارشهای خود را ارائه خواهند کرد. Nvidia گزارش خود را در ۲۰ نوامبر ارائه میدهد.
شرکت تسلا هفته گذشته نتایج بهتر از انتظارات خود را گزارش داد که موجب افزایش بیش از ۱۰٪ سهام این شرکت شد.
با گزارش تقریباً ۴۰٪ از شرکتهای S&P 500، نرخ رشد سالانه ۳.۶٪ ثبت شده که پایینترین میزان در بیش از یک سال گذشته است.
این هفته نتایج تعدادی از شرکتهای بزرگ نیز اعلام خواهد شد که تاریخ گزارشهای آنها خارج از نُرمهای تاریخی است. این نتایج میتواند نشاندهنده اخبار بدی برای این شرکتها باشد.
با توجه به FactSet، انتظار میرود که هفت شرکت بزرگ فناوری در مجموع رشد EPS ۱۸.۱٪ را برای سهماهه سوم سال گزارش دهند. حذف این هفت شرکت از شاخص S&P 500 میتواند نرخ رشد ترکیبی را از ۳.۶٪ به ۰.۱٪ کاهش دهد.
سهام در آمریکا هفتهای حساس را با گزارشهای مالی شرکتهای بزرگ فناوری، دادههای کلیدی تورم و گزارش ماهانه اشتغال آغاز کرده است. در این هفته نتایج مالی شرکتهای مهم فناوری همچون آلفابت، اپل، آمازون، مایکروسافت و متا منتشر میشود که میتواند تأثیر چشمگیری بر مسیر S&P 500 داشته باشد. سرمایهگذاران مشتاقانه منتظرند ببینند آیا سرمایهگذاریهای این شرکتها در حوزه هوش مصنوعی به سودآوری بیشتر منجر خواهد شد، بهویژه که این هفته ۱۶۹ شرکت از S&P 500 گزارش مالی خود را ارائه میکنند.
تحلیل تکنیکال S&P 500 در تایم فریم روزانه
بعد از لمس سطح ۵۶۷۰ که در تحلیل قبلی نیز اشاره شد، این شاخص یک رشد نسبی را تجربه کرد. همانطور که مشاهده میکنید احتمال صعود تا سقف کانال مشخص شده و رسیدن به سطح ۶۰۰۰ نیز وجود دارد. (فلش آبیرنگ)
دیگر سناریو مدنظر اصلاح شاخص است که با فلش قرمزرنگ مشخص شده است؛ اما برای ورود به معامله فروش بهتر است تایم فریم ۴ ساعت را مورد بررسی قرار بدهیم.
تحلیل تکنیکال US500 در تایم فریم ۴ ساعت
همانطور که در چارت مشاهده میکنید، بعد از شکست خط روندی که با رنگ بنفش مشخص شده است، میتوان برای معامله فروش اقدام کرد. اصلاح این شاخص در صورت شکست سطح ۵۶۷۰ میتواند تا ۵۶۰۰ و بعد از آن تا ۵۴۰۰ ادامه داشته باشد.
برای بررسی بیشتر عوامل موثر فاندامنتال می توانید به تحلیل هفتگی در یوتیوب یا به صفحه تحلیلهای فاندامنتال بازار جهانی و فارکس مراجعه کنید.
تحلیلگران گلدمن ساکس، سهام آمریکا تا پایان سال رشد خواهد کرد. این پیشبینی نه تنها به دلیل فصلهای خاص بلکه به عوامل مختلف دیگری نیز مرتبط است.
اولاً، دوشنبه آغاز «بهترین دوره تجاری سال برای سهام آمریکا» به ویژه در سالهای انتخاباتی است. پایان اکتبر نیز به معنای فروش کمتر از سوی صندوقهای سرمایهگذاری و صندوقهای بازنشستگی است که این موضوع میتواند به افزایش قیمت سهام کمک کند.
ثانیاً، شرکتهای آمریکایی به خرید سهام بازگشتهاند. گلدمن ساکس میگوید بزرگترین خریدار بازار سهام شرکتهای آمریکایی هستند و دوره بازخرید برای این شرکتها از دوشنبه شروع شده است.
علاوه بر این، کاهش نوسانات در بازار (کاهش شاخص نوسانات CBOE) نشاندهنده ثبات نسبی است که میتواند به افزایش اعتماد سرمایهگذاران کمک کند.
در نهایت، این پیشبینی به نوعی پیشبینی مخالف با «اجماع جهانی در وال استریت» است که معتقدند قیمت سهام پس از انتخابات ریاستجمهوری کاهش خواهد یافت. گلدمن ساکس با توجه به این عوامل معتقد است که سهام آمریکا تا پایان سال رشد خواهد کرد.
تحلیلگران گلدمن ساکس هشدار دادهاند که افزایش نرخ بازده اوراق قرضه ۱۰ ساله خزانهداری آمریکا به ۴.۳۰ درصد ممکن است موجب افزایش ریسکگریزی در بازارهای مالی شود.
هفته گذشته این بانک سرمایهگذاری هشدار داده بود که صعود بازدهیها به این سطح میتواند یک چرخه بازخورد منفی در بازارهای سهام ایجاد کند. جیمی دیمون، مدیرعامل جی پی مورگان نیز امروز بار دیگر هشدار داد که «احتمالاً تورم به این زودیها کاهش نخواهد یافت.»
نگرانی اصلی برای سرمایهگذاران اوراق قرضه این است که این افزایش بازدهی با وجود کاهش ۶ درصدی قیمت نفت اتفاق افتاده است که تأثیر آن در آمار تورم اکتبر و نوامبر دیده خواهد شد.
ممکن است در افق طولانیتر، بازگشت قیمت نفت به حدود ۸۰ دلار (معادل افزایش ۲۰ درصدی نسبت به قیمت کنونی) در سال آینده تورم کل را افزایش دهد و فدرال رزرو را وادار کند تا روند کاهش نرخ بهره را متوقف کند. در عین حال، قیمت گاز طبیعی نیز به دلیل پیشبینیهای بهتر هواشناسی امروز با ۱۰ درصد کاهش مواجه شده است.
چشمها همچنان به انتخابات آمریکا دوخته شده و افزایش بازدهیها در جهت احتمال پیروزی کامل جمهوریخواهان و ارائه کاهش مالیاتی است. در حال حاضر، شانس جمهوریخواهان برای پیروزی در مجلس نمایندگان اندکی بالاتر است.
بازارهای مالی از منظر اقتصاد کلان
سرمایهها همچنان به سمت ایالات متحده سرازیر میشوند؛ بازدهی رو به رشد اوراق قرضه، جهش بازار سهام و گزارشهای مالی مثبت، به جذب سرمایهگذاران سرعت بخشیده است. شاخص دلار نیز در ۱۵ روز از ۲۰ روز اخیر روند صعودی داشته است. بسیاری از داراییهای کلیدی هم از میانگین متحرک ۲۰۰ روزه خود عبور کردهاند—رخدادی که همزمان در چندین دارایی، معمولاً نشانهای از تغییرات بزرگ یا چرخش در روندهای بازار تلقی میشود. اما در شرایط فعلی، این عبور از میانگین متحرک ۲۰۰ روزه معنای خاصی را القا نمیکند.
افزایش بازدهی و شاخص دلار صرفاً نشاندهنده بازگشت به سطوح پیش از افت ناشی از گزارش اشتغال (NFP) ماه اوت است. اگرچه احتمالاً افزایش شانس ترامپ در انتخابات تا حدی میتواند بر ارزش دلار اثرگذار باشد، اما این روند بیشتر بازتابی از شرایط اقتصادی موجود است. در ابتدا، دادههای اقتصادی آمریکا کاهشی به نظر میرسید، اما این روند متوقف شد. پس از یک دوره کوتاه ضعف در دادههای اقتصادی، اکنون به نظر میرسد که بازار به وضعیت عادی بازگشته است و نشانهای از اتفاقات نگرانکننده در جریان نیست.
✔️ بیشتر بخوانید: همه چیز درباره شاخص دلار و نقش آن در بازار فارکس
شاید نمودارهایی را دیده باشید که رابطه تنگاتنگی بین شانس انتخاب مجدد ترامپ و بازدهی اوراق خزانه را نشان میدهند. این رابطه از نظر اقتصادی منطقی به نظر میرسد، اما باید در نظر داشت که این همبستگی ممکن است به نوعی تصادفی باشد؛ زیرا دادههای اقتصادی بهصورت تصادفی با شانس انتخاب مجدد ترامپ همزمان شدهاند. در واقع، اگر به سایر داراییهایی که انتظار میرود با شانس ترامپ همگام باشند—مانند بیتکوین و جفتارز USD/MXN—نگاه کنید، رابطه خاصی بین آنها مشاهده نخواهید کرد.
آیا افزایش شانس ترامپ بازده اوراق و USDJPY را بالا میبرد؟
بله، احتمالاً افزایش شانس ترامپ در انتخابات تأثیری بر رشد بازده اوراق و USDJPY دارد. اما آیا این عامل اصلی در افزایش بازده اوراق خزانه ایالات متحده است؟ خیر. بازدهها در حال افزایش هستند زیرا اقتصاد آمریکا عملکردی فراتر از انتظارات نشان میدهد. پیشبینی GDPNow بانک فدرال آتلانتا در لحظه نگارش مقاله به سطح بالای ۳.۴ درصد رسیده است. همچنین، تعداد مدعیان بیمه بیکاری به سطوح پیش از طوفان بازگشته و آمار سفارشات کالاهای بادوام نیز فراتر از پیشبینیها اعلام شد که باعث تقویت نتایج قدرتمند شاخص خردهفروشی هفته گذشته شد. بهطور کلی، علیرغم نگرانیهای واقعی از افزایش بدهیها و دادههای ضعیفتر کتاب بژ و گزارشات درآمدی شرکتها، مصرف در آمریکا همچنان قوی است.
سادهترین توضیح برای اینکه چرا رکود هنوز به وقوع نپیوسته این است که نرخهای بهره بالا هنوز به بدهیهای مصرفکنندگان و شرکتهای آمریکایی منتقل نشده است. در واقع، پرداخت بهرههای شرکتی به سطوحی کاهش یافته که از دهه ۱۹۶۰ دیده نشده بود.
شاید این پرداختها در آینده افزایش یابند، اما در حال حاضر در پایینترین حد خود هستند. ترازنامههای شرکتها و مصرفکنندگان آمریکایی در وضعیت بسیار مستحکمی قرار دارند.
شاید یلن هم آرزو داشت که بخشی از بدهیهای فدرال را مانند همتایان بخش خصوصی خود تجدید میکرد!
انتشار گزارش اشتغال غیرکشاورزی (NFP) هفته آینده بسیار حائز اهمیت است، چرا که همچنان بهدنبال نشانههایی از ضعف اقتصادی هستیم. به نظر میرسد که اقتصاد ایالات متحده به یک «تعادل میاندورهای» رسیده است؛ وضعیتی که میتوان آن را حالتی پایدار اما غیرنهایی دانست، مشابه آنچه در سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ مشاهده میشد. در این مرحله، اقتصاد با رشد متعادل و نهچندان سریع، در حالت نسبتاً باثباتی قرار دارد، بیآنکه نشانههای آشکار رکود یا جهش اقتصادی داشته باشد.
چین این هفته کمتر در اخبار مطرح شده، چرا که در حال طی دورهای از تثبیت است. اوضاع اقتصادی چین دیگر در آستانه سقوط قرار ندارد و بهنوعی به کف جدیدی رسیده است. با این حال، سقف رشد اقتصادی و سهم چین در تقویت رشد جهانی همچنان پایین است. اقتصاد چین هنوز در رکودی ناشی از ترازنامههای سنگین قرار دارد و با امتناع از اعلام یک برنامه محرک اقتصادی خاص، توانستهاند انتظارات بیش از حد بازار را تا حدی مهار کنند.
بازار سهام
با نزدیک شدن به انتخابات ایالات متحده، بسیاری از تحلیلگران و سرمایهگذاران دوباره به یاد سال ۲۰۲۰ و گفته جسورانه دیوید پورتنوی میافتند: «سهام همیشه بالا میرود.» پورتنوی در اصل به پدیدهای اشاره داشت که طی آن بازار سهام آمریکا پس از یک رکود یا بحران اقتصادی بهطور مداوم رشد میکند. اگرچه این گفته شاید اغراقآمیز به نظر برسد، اما در آن زمان به طرز جالبی درست از آب درآمد. اکنون نیز، بهعنوان یکی از سادهترین استراتژیها، برخی اعتقاد دارند که با پیروزی ترامپ در انتخابات، خرید سهام حرکت هوشمندانهای خواهد بود. با این حال، چنین راهبردی شاید کمی سطحی به نظر برسد، چرا که بسیاری از عوامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیرگذارند.
به هر صورت، هنوز ۶ روز معاملاتی تا انتخابات باقی مانده است، و اگر شاخص S&P بهطور پیوسته با نرخ ۰.۵ درصد در روز رشد کند—که البته اتفاقی دور از ذهن نیست، اما معمول هم نیست—شاخص S&P500 میتواند تا زمان انتخابات به سطح بالای ۶۰۰۰ برسد. این موضوع نشاندهنده شرایطی است که در آن رشد روزانه کوچک اما مستمر، به سود مرکب منجر میشود و باعث جهش قابلتوجه شاخص قبل از این رویداد مهم میگردد.
با نزدیک شدن به انتخابات، خیلیها از این دوره بهعنوان "مهمترین انتخابات تاریخ" یاد میکنند؛ اما این اصطلاح، اگر به گذشته نگاهی بیندازیم، چندان تازه نیست و تقریباً در هر دوره انتخابات به نوعی شنیده شده است. این نگرش در روانشناسی به "زمانمحوری" یا chronocentrism معروف است؛ یعنی تصور اینکه دورهای که در آن زندگی میکنیم، بهنوعی مهمتر یا تأثیرگذارتر از دورههای گذشته یا حتی آینده است. این نوع از تأکید بر اهمیت دوره حاضر، شاید بیشتر از تأثیر واقعی هر رویداد نشأت بگیرد.
برای مثال، روزنامه نیویورک تایمز در سال ۱۸۶۴ و در اوج جنگ داخلی، انتخابات میان لینکلن و مککللان را مهمترین انتخابات در تاریخ آمریکا خواند. در انتخابات ۱۸۸۸ نیز همین روزنامه نوشت که آمریکا در آستانه یکی از مهمترین انتخابات خود قرار دارد. این رویکرد در طول سالها تکرار شده است، مانند انتخابات ۱۹۷۶ میان فورد و کارتر، که در آن رئیسجمهور وقت، فورد، آن را یکی از حیاتیترین انتخابات تاریخ توصیف کرد.
این نوع تاکیدها گاهی به جملات جالبی هم منجر شده است. برای مثال، ادی ودر، خواننده گروه موسیقی راک Pearl Jam، در سال ۲۰۰۴ طی انتخابات بوش و کری گفت: «این چهارمین انتخابات ریاستجمهوری است که گروه ما در آن مشارکت دارد و احساس میکنیم که این مهمترین انتخابات زندگیمان است.» این جمله نوعی شور و اشتیاق ویژه برای این دوره انتخابات را نشان میدهد که حتی گروههای موسیقی هم، به دلایل مختلف، به آن پیوسته بودند. بههمین ترتیب، سیاستمداران و چهرههای عمومی بارها از این نوع عبارات استفاده کردهاند.
اما شایدبهتر است این موضوعات را بیش از حد بزرگ نکنیم. خیلی وقتها هر دورهای در لحظه خود، بیش از حد بزرگ و مهم جلوه داده میشود و در گذر زمان، اهمیتش به تعادل بیشتری میرسد.
اگر در معاملات آپشنهای سهام فعالیت دارید و هنوز پوزیشنی در DJT با سررسید ۱۵ نوامبر نگرفتهاید، شاید فرصت خوبی را از دست میدهید! این آپشنها در حال حاضر نوسانات بالایی دارند (حدود ۲۶۵ واحد نوسان)، که نشان میدهد احتمال تغییرات قیمتی زیاد و فرصت سودآوری بیشتری وجود دارد. برای مقایسه، نوسانات انویدیا حدود ۵۰ و نوسانات ضمنی اپل در حدود ۲۸ است؛ یعنی DJT با نوسانات بالای خود میتواند گزینه جذابتری برای معاملهگران آپشن باشد.
پس چرا از این فرصت استفاده نکنید و کمی هیجان به معاملات خود اضافه نکنید؟
Trump Media and Technology Group (DJT)، شرکتی است که توسط دونالد ترامپ برای ایجاد جایگزینی مستقل در حوزه رسانههای اجتماعی تأسیس شده و پلتفرم Truth Social را ارائه میدهد. این پلتفرم با هدف حمایت از آزادی بیان و فراهمکردن فضایی برای تبادل نظرات ایجاد شده است. نزدیکی به انتخابات و توجه رسانهای بالا، معمولاً DJT را به داراییای پرنوسان تبدیل میکند، زیرا تغییرات سیاسی و توجه سرمایهگذاران تأثیر مستقیمی بر ارزش آن میگذارند. این ویژگی DJT را به داراییای جذاب برای معاملهگرانی تبدیل میکند که به دنبال فرصتهای کوتاهمدت با نوسانات زیاد هستند.)
و... نیازی به تغییر خلاصه بازار سهام هفته گذشته نیست:
همه نسبت به انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ بسیار خوشبین هستند. اما آیا چیزی میتواند این خوشبینی را از بین ببرد؟
بازدهی اوراق قرضه
هفته گذشته خبر مهم در بازار اوراق قرضه، جهش بازدهی اوراق در ایالات متحده بود، بهویژه با توجه به اقدامات دو بانک مرکزی کانادا و اروپا برای اتخاذ سیاستهای تسهیلگرایانه. تیف مکلم، رئیس بانک مرکزی کانادا، نرخ بهره را ۰.۵ درصد کاهش داد، حتی در شرایطی که فدرال رزرو آمریکا احتمالاً به جای کاهشهای بزرگ، تصمیم دارد بهتدریج و با احتیاط بیشتری نرخها را تنظیم کند.
در حال حاضر، نرخ بهره خنثی در کانادا—یعنی نرخی که بهطور طبیعی اقتصاد را به تعادل میرساند—بین ۲.۲۵٪ تا ۳.۲۵٪ برآورد میشود. با این حال، بازارها پیشبینی میکنند که این نرخ تا آوریل ۲۰۲۵ به ۲.۹٪ کاهش یابد؛ پیشبینیای که نظر بسیاری را به خود جلب کرده است.
البته بانک مرکزی کانادا میتواند در سیاستگذاری خود اندکی مستقلتر عمل کند و نرخها را زودتر یا دیرتر از فدرال رزرو تغییر دهد؛ اما وابستگی اقتصادی عمیق بین آمریکا و کانادا همچنان بهعنوان یک عامل مهم در تصمیمگیریها باقی مانده است.
شایان توجه است که حدود نیمی از جمعیت کانادا به لحاظ جغرافیایی جنوبتر از شهر سیاتل آمریکا زندگی میکنند، که نشاندهنده پیوستگی بالای اقتصادی و فرهنگی این دو کشور است.
(شهر سیاتل در ایالت واشنگتن، در شمال غربی آمریکا و نزدیک مرز کانادا قرار دارد. با این حال، شهرهای بزرگ کانادا، مانند تورنتو، ونکوور و مونترال، بهطور جغرافیایی جنوبتر از سیاتل واقع شدهاند. در واقع، حدود نیمی از جمعیت کانادا در نواحی جنوبی کشور و در فاصله نزدیک به مرز آمریکا زندگی میکنند، که این موقعیت جغرافیایی به ارتباط اقتصادی، فرهنگی و تجاری نزدیکتری میان دو کشور کمک کرده است. این ارتباط جغرافیایی باعث میشود تحولات اقتصادی آمریکا بهطور مستقیمتر و سریعتر بر اقتصاد کانادا تأثیر بگذارد.)
بنابراین، وقتی شکاف بازدهی اوراق قرضه بین دو کشور به این اندازه میرسد، جایی برای تأمل دقیقتر باقی میماند. بهطور تاریخی، تفاوت بازدهی اوراق آمریکا و کانادا بهندرت از ۱٪ فراتر رفته است و اکنون دقیقاً در همین محدوده قرار داریم.
از این رو، به سختی میتوان باور کرد که بانک مرکزی کانادا به کاهشهای بزرگ مورد انتظار بازار تن بدهد. تنها در صورتی نرخ بهره این کشور تا آوریل ۲۰۲۵ به زیر ۳٪ خواهد رسید که اقتصاد آمریکا به رکود شدیدی دچار شود؛ در غیر این صورت، قدرت اقتصادی آمریکا بهطور طبیعی بر دادههای کانادا تأثیر خواهد گذاشت. اقتصاد کانادا نیز احتمالاً به روند کند رشد خود ادامه خواهد داد، با نرخ رشد پایین اما یک بازار کار نسبتاً باثبات.
✔️ بیشتر بخوانید: بانک مرکزی چگونه بر بازار فارکس تاثیر میگذارد؟
ارزهای فیات
بازار فارکس همچنان به عنوان یک بازار رِنج عمل میکند و تلاش برای کاهش ارزش دلار آمریکا نیز در ماه سپتامبر بهطور قاطع توسط فعالان بازار از بین رفت. نمودار شاخص دلار (DXY) در دو سال اخیر بهخوبی نشان میدهد که این شاخص در یک بازه رِنج یا بدون روند خاص قرار دارد و به نوعی دستخوش نوسانات شده است.
این نمودار فرصتی عالی برای بررسی دو نکته مهم در تحلیل تکنیکال است:
وقتی برای معاملات خود از RSI روزانه یا میانگینهای متحرک استفاده میکنید، در واقع فرض کردهاید که بازار در آینده یا بهصورت رِنج خواهد بود یا به سمت یک روند مشخص حرکت خواهد کرد. هر چه بازار به سمت رونددار بودن حرکت کند، میانگینهای متحرک، کارایی بیشتری خواهند داشت، و در عین حال، اگر بازار همچنان در محدوده رِنج بماند، استفاده از RSI ممکن است معاملهگر را به اشتباه، وادار به خرید یا فروش در سقف یا کف کند.
طی ده روز آینده، برای علاقهمندان به معاملات فارکس، تقویمی پر از رویدادهای مهم در پیش است. حدود ۲۷۰ ساعت تا شب انتخابات باقی مانده است، و پیش از آن هفتهای پر از رویدادهای کلیدی شامل نشست بانک مرکزی ژاپن (BOJ)، بودجه بریتانیا، شاخص تورم مصرفکننده (CPI) سوئیس و گزارش اشتغال آمریکا قرار دارد. شاید بهتر باشد این آخر هفته کمی زودتر استراحت کنید تا از روز دوشنبه برای پیگیری این رویدادهای مهم آمادگی بیشتری داشته باشید.
نشست بانک مرکزی ژاپن احتمالاً به نتیجهای بدون تغییر خواهد انجامید، اما همین عدم انتظار، توجه را به خود جلب میکند؛ چراکه اگر اتفاق غیرمنتظرهای رخ دهد، میتواند بازار را تحتتأثیر قرار دهد.
بازار ارز دیجیتال
بر اساس دادههای جالبی که در توییتر توسط کاربری به نام bitcoindata21 منتشر شده، نکات جدیدی درباره ارزهای دیجیتال به چشم میخورد.
قبل از هرچیز بد نیست به شما بگویم که من هرگز توییتر را X، فیسبوک را Meta و Aberdeen را ABRDN نمینامم. خب برخی چیزها بهتر است که تغییر نکنند.
رابطه بین اقبال عمومی و ارزهای دیجیتال امری شناختهشده است. هر چه یک دارایی ریسک بالاتری داشته باشد، ارزش ذاتی کمتری دارد و در نتیجه، توجه مردم و سرمایهگذاران تأثیر بیشتری بر قیمت آن میگذارد. در این زمینه، داراییهای پرریسکی مانند آلتکوینها، میماستاکها و حتی سهام DJT Equity که به توجه عمومی وابسته هستند، همگی از این قاعده پیروی میکنند؛ این داراییها به خریداران جدید نیاز دارند تا سرمایهگذاران قبلی بتوانند داراییهای خود را با قیمتهای بالاتر بفروشند.
یک نکته جالب در دادهها این است که در ماه ژوئن، توجه و احساسات مثبت نسبت به بازار کریپتو به شدت افزایش یافت، اما قیمتها تقریباً ثابت ماندند. اکنون که علاقه مردم کمتر شده است، قیمتها همچنان در سطح بالایی قرار دارند. معنای دقیق این وضعیت شاید روشن نباشد، اما قطعاً قابل توجه است.
در حال حاضر، توییتر مملو از تبلیغات آلتکوینها شده است. البته الگوریتم توییتر برای نمایش محتوا، معیارهای دیگری را هم در نظر میگیرد و لزوماً بازتابدهنده علایق واقعی کاربران نیست؛ بنابراین، به نظر میرسد نمیتوان بهطور کامل به احساسات توییتر در مورد ارزهای دیجیتال اعتماد کرد. در این وضعیت، همه داراییهای پروسیکلی مانند ارزهای دیجیتال، شیتکوینها، DJT، شاخص S&P500، سهام گروه Mag7، MSTR و TSLA در یک شرایط خوشبینانه قرار دارند. به نظر میرسد که بازار در یک "حباب کوچک" قرار گرفته است و شاید تا انتخابات این شرایط ادامه داشته باشد. البته انتخابات پیشرو میتواند تأثیر مهمی بر بازارها، بهویژه داراییهای پرریسک داشته باشد.
در مورد ارزهای دیجیتال کمی تردید وجود دارد؛ از یک طرف عملکرد آنها خوب به نظر میرسد، اما به سقف تاریخی خود نرسیدهاند. مثلاً قیمت اتریوم در حال حاضر حدود ۲۵۰۰ دلار است، در حالی که بالاترین رکورد آن بیشتر از ۴۸۰۰ دلار بوده—یعنی هنوز عملکرد درخشانی نسبت به سایر داراییها نشان نمیدهد.
و حالا یک خبر جدید به نقل از والاستریت ژورنال هم در این زمینه منتشر شده:
آمریکا در حال تحقیق درباره تتر بهخاطر تخلفات مربوط به تحریمها و پولشویی است.
کامودیتیها
شاخص قدرت نسبی (RSI) هفتگی طلا به ۸۲ رسیده است، که نشاندهنده اشباع خرید و هیجان بالا در بازار است. چنین سطح بالایی معمولاً با اصلاح قیمت یا دورهای از تثبیت همراه است؛ در واقع، در دفعات قبلی که RSI به بالای ۸۰ رسیده بود، بازار دو بار افت قیمت شدیدی تجربه کرد و دو دوره تثبیت چند هفتهای را نیز پشت سر گذاشت.
اگر از جمله افرادی هستید که سکههای طلای Maple Leafs در اختیار دارید، شاید فروش کال آپشن روی آنها استراتژی خوبی باشد تا از این شرایط بهرهبرداری کنید. به بیان دیگر، این استراتژی میتواند سود شما را از شرایط اشباع بازار افزایش دهد.
کمتر چیزی در دنیا به اندازه سکههای طلای کانادایی زیباست.
اگر زمانی به اتاوا سفر کردید، پیشنهاد میکنم از تور عمومی ضرابخانه سلطنتی کانادا دیدن کنید. این تور تجربهای جالبتر از آن چیزی است که شاید تصور کنید، و میتوانید از نزدیک شاهد تولید زنده این سکههای زیبا باشید.
منبع: Spectramarkets.com نویسنده: Brent Donnelly
جاناتان کرینسکی از BTIG، یک شرکت خدمات مالی جهانی، گفت که بازار سهام ایالت متحده میتواند سقوطی داشته باشد که ممکن است در عرض چند هفته اتفاق بیفتد.
در مصاحبه با CNBC، تحلیلگر ارشد بازار این شرکت پیشبینی کرد که S&P 500 یا در آستانه انتخابات ریاستجمهوری یا در روزهای پس از آن 5% سقوط خواهد کرد.
او گفت: «در هفتههای آینده، این نوسان شدید را خواهیم داشت.»
کرینسکی از حرکتهای بیثبات دلار (به قویترین سطح خود از ماه ژوئیه) و اوراق قرضه خزانه داری (بازده اوراق 10 ساله خزانه داری بالای 4.2٪) به عنوان کاتالیزور اصلی برای عقب نشینی قریب الوقوع یاد کرد. بازار سهام نسبتا آرام بوده است، اما کرینسکی انتظار ندارد که این وضعیت ادامه داشته باشد.
به گفته کرینسکی، چنین حرکتهایی در بازارهای ارز و اوراق قرضه از لحاظ تاریخی پیش از پولبکهای قابل توجه در S&P 500 قابل مشاهده بوده است. نوسانات مشابه در پاییز 2022 و 2023 باعث کاهش 19 و 11 درصدی شاخص شد.
کرینسکی خاطرنشان کرد: « به نظر میرسد که نوسانات بازار سهام واقعاً با شرایط کلان اقتصادی مطابقت ندارد. از روز جمعه، S&P همچنان به روند صعودی خود ادامه میدهد.
✔️ خبر مرتبط: موسسه نومورا: بازار سهام آمریکا با چالشهای جدیدی روبرو میشود
کرینسکی همچنین گفت که انتخابات آتی میتواند به عنوان رویدادی برای "خبر را بفرش" برای سرمایهگذاران عمل کند، چرا که بازار سهام در ماههای سپتامبر و اکتبر به طور غیرعادی قوی بوده است، آن هم در دورهای که معمولاً شاهد ضعف فصلی است.
این تحلیلگر بازار با اشاره به اینکه به نظر میرسد سرمایهگذاران روی افزایش احساسات برای پیروزی دونالد ترامپ شرط بندی میکنند، گفت: «فکر میکنم امسال بازار از جهاتی پیشدستی کرده است. بنابراین من فکر میکنم که شرایط اینجا کمی متفاوت است.»
رئیس جمهور بعدی هر که باشد، این بدان معنی است که احتمالاً ضعفی در پیش است: "اگر ترامپ برنده شود، فکر میکنم در بازار قیمت گذاری شده است. اگر هریس برنده شود، با توجه به قیمتگذاری بازار در حال حاضر، ممکن است ناامیدی وجود داشته باشد.
بیشتر بخوانید:
بر اساس گزارش اخیر دویچه بانک، بازارها اثر پیروزی احتمالی دونالد ترامپ، نامزد جمهوریخواه انتخابات پیش رو آمریکا را در قیمتها به طور متعادل لحاظ کردهاند. این تحلیل بیان میکند که با وجود تغییراتی در نظرسنجیها به نفع ترامپ، قیمتگذاریها هنوز با احتیاط زیاد انجام میشود و شواهد قابل توجهی از تأثیر معاملات مبتنی بر پیروزی او در بازارهای دیگر مشاهده نمیگردد.
دویچه بانک به ویژه به بررسی بازار ارز خارجی و گروهی از شرکتهای حاضر در شاخص S&P 500 که به سیاستهای تعرفهای حساس هستند، پرداخته است. آنها اشاره دارند که در پی انتشار گزارش قوی از بازار کار آمریکا و تعدیل انتظارات بازار از تصمیمات آتی فدرال رزرو، نرخ یورو در برابر دلار از ۱.۱۲ به ۱.۰۹ کاهش یافته است. همچنین، دویچه بانک باور دارد که کاهش اخیر بیشتر تحت تأثیر تغییر احتمالات در انتخابات آمریکا رخ داده است.
به گفته دویچه بانک، سبدی از شرکتهای حساس به تعرفههای تجاری که در شاخص S&P 500 قرار دارند، بهتازگی روندی نزولی را آغاز کردهاند که با تغییرات در نظرسنجیها و افزایش احتمالات پیروزی ترامپ در انتخابات همخوانی دارد. آنها میافزایند که هرچند بازارها شروع به درنظر گرفتن افزایش احتمال پیروزی ترامپ کردهاند، اما این تأثیر هنوز بهصورت محدود در قیمتها بازتاب یافته است.
در تاریخ ۲۵ اکتبر ۲۰۲۴، بازارهای مالی ایالات متحده و اروپا تحت تأثیر عوامل متعددی قرار داشتند که به بررسی آنها میپردازیم.
بازار سهام ایالات متحده:
آتیهای بورس ایالات متحده نشاندهنده افزایش قیمتها در بازار وال استریت هستند. سرمایهگذاران بهدلیل افزایش هزینههای استقراض که پیشتر بر اعتماد بازار تأثیر منفی گذاشته بود، بیتوجهی کردهاند. قراردادهای مربوط به شاخص S&P 500 حدود ۰.۲ درصد افزایش یافته و این موضوع نشان میدهد که ممکن است این شاخص از اولین کاهش هفتگی خود در هفت هفته گذشته بازگردد. در همین حال، بازدهی اوراق خزانهداری برای دومین روز متوالی کاهش یافته و بازدهی ۱۰ ساله این هفته حدود یکدهم درصد افزایش یافته است.
تاجران به دادههای اقتصادی ایالات متحده در هفته آینده، بهویژه گزارش ماهانه اشتغال، توجه دارند. این گزارش میتواند نشانههای جدیدی درباره میزان کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو ارائه دهد. برخی اقتصاددانان پیشبینی میکنند که در صورت پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ۵ نوامبر، بازار سهام ممکن است افزایش یابد. با این حال، دیگران نگران هستند که این نتیجه میتواند به افزایش تورم و محدود شدن نرخ کاهش فدرال رزرو منجر شود.
وضعیت بازار اروپا
در اروپا، پس از گزارشهای ناامیدکننده از شرکتهایی نظیر تولیدکننده کنیاک فرانسوی رمی کنترو و گروه مرسدس بنز، شاخص Stoxx 600 تقریباً بدون تغییر باقی ماند. انتظار میرود که سهامهای منطقهای این هفته ۱.۲ درصد کاهش یابند. این وضعیت بهطور مستقیم تحت تأثیر عملکرد ضعیف شرکتهای بزرگ اروپایی قرار دارد.
تحولات بازار نفت
پس از دو روز کاهش، قیمتهای نفت دوباره به روند صعودی خود ادامه دادند. تاجران به تحولات ژئوپولیتیکی خاورمیانه و پیشبینیهای عرضه توجه دارند. این تغییرات میتواند بر قیمت نفت و همچنین بر بازارهای مالی تأثیرگذار باشد.
شاخص S&P 500 روز پنجشنبه پس از سه روز متوالی کاهش، افزایش یافت و اولین روز مثبت خود در یک هفته اخیر را ثبت کرد. شاخص S&P 500 با افزایش 0.21 درصد به 5809.86 رسید و دوره کاهش سه روزه را شکست. شاخص کامپوزیت Nasdaq نیز 0.76 درصد افزایش یافت و به 18415.49 رسید. شاخص Dow Jones با کاهش 140.59 واحد یا 0.33 درصد به 42374.36 رسید.
سهام تسلا بهترین عملکرد را در شاخص بازار داشت. این شرکت خودروسازی الکتریکی پس از اعلام نتایج سهماهه سوم که انتظارات تحلیلگران را برآورده کرد، نزدیک به 22 درصد افزایش یافت و بهترین روز خود از سال 2013 را ثبت کرد. سهام Molina Healthcare به دلیل سودآوری و درآمد بهتر از انتظار، 17.7 درصد افزایش یافت. سهام Whirlpool و UPS نیز پس از اعلام نتایج گزارشات خود افزایش یافتند.
در مقابل، سهام IBM بیش از 6 درصد کاهش یافت زیرا درآمد بخش مشاوره این شرکت کمتر از پیشبینی تحلیلگران بود. سهام Boeing نیز پس از رد پیشنهاد قرارداد کارگران، 1.2 درصد کاهش یافت.
حدود 160 شرکت از شاخص S&P 500 تاکنون نتایج سهماهه خود را اعلام کردهاند، اما رشد درآمد آنها ناامیدکننده بوده است. نرخ رشد درآمد کلی شاخص S&P 500، که گزارشهای منتشر شده و پیشبینیها را دنبال میکند، 3.4 درصد از دوره مشابه سال قبل بود که کمتر از پیشبینی تحلیلگران بود.
بازده اوراق قرضه خزانهداری کاهش یافت و از اوجهای سهماهه گذشته کاهش یافت. بازده اوراق قرضه 10 ساله خزانهداری روز چهارشنبه به 4.25 درصد رسید.