یوتوتایمز » وبلاگ » تحلیل » تحلیل سهام و تحلیل شاخصها » برگه 3
با عضویت در خبر نامه یـــــــــوتــــــــو تایــــــــــمز از اخبار بروکرها مطلع شوید
انتظار میرود، بازارهای اروپایی به صورت کمنوسان باز شوند؛ زیرا معاملهگران منتظر تصمیمات سیاست پولی بانک مرکزی اروپا هستند. افزایش سهام چین متوقف شد؛ زیرا جلسه خبری درباره بخش مسکن حمایت زیادی از این بخش ارائه نداد.
سهام آتی Euro Stoxx 50 بدون تغییر باقی ماند، در حالی که قراردادهای آتی بازار سهام آمریکا در معاملات آسیایی کاهش یافتند. شاخص CSI 300 چین پس از اعلام دولت درباره افزایش تامین مالی برای پروژههای لیست سفید به 4 تریلیون یوان (562 میلیارد دلار) از 2.23 تریلیون یوان فعلی، 1.3٪ افزایش یافت.
در آسیا، شاخصهای بازار در ژاپن و کره جنوبی کاهش یافتند؛ اما در استرالیا افزایش یافتند. درآمد خالص TSM در سهماهه سوم از برآوردهای متوسط تحلیلگران فراتر رفت. این گزارش نگرانیها درباره بخش نیمههادی را کاهش داد، پس از اینکه آمار سفارشات ناامیدکننده ASML و پیشبینی درآمد پایینتر برای 2025 اوایل این هفته منتشر شد.
در سپتامبر، رونق استخدام استرالیا ادامه یافت و نرخ بیکاری پایدار باقی ماند، که باعث شد دلار استرالیا افزایش یابد؛ زیرا معاملهگران انتظارات خود را برای اولین کاهش نرخ بهره بانک رزرو کاهش دادند. در سپتامبر، صادرات ژاپن به پایینترین سطح خود از فوریه 2021 کاهش یافت و باعث شد که بهبود اقتصادی کشور به دلیل تقاضای جهانی ضعیف کند شود.
پس از چهار روز کاهش، قیمت نفت افزایش یافت؛ معاملهگران توازن بین ریسک احتمالی برای تولیدات خاورمیانه با ترس از مازاد جهانی را حفظ کردند.
بازارهای اروپایی به دنبال گزارشهای ضعیف از سود بخش لوکس و نگرانیها درباره پیشبینی سود صنعت نیمهرساناها، کاهش یافتند. ارزش پوند نیز کاهش یافت، زیرا کاهش تورم در بریتانیا احتمال کاهش نرخ بهره را افزایش داد.
شاخص Stoxx 600 با افت 0.3٪ مواجه شد، زیرا شرکت ASML هشدار در مورد پیشبینی سود خود اعلام کرد. شرکتهای LVMH و Salvatore Ferragamo به دلیل گزارشهای سود ناامیدکننده بیشترین کاهش را داشتند و تا 7٪ افت کردند. بازارهای سهام آتی آمریکا بدون تغییر عمده بودند.
در بخش کامودیتیها، قیمت نفت نزدیک به 74 دلار در هر بشکه باقی ماند و طلا به رکورد جدیدی رسید؛ زیرا سرمایهگذاران بر انتخابات آینده آمریکا تمرکز داشتند.
ارزش پوند به 1.299 دلار کاهش یافت که پایینترین سطح از 20 اوت بود. تورم مصرفکننده در سپتامبر 1.7٪ رشد داشت که کمتر از پیشبینیها بود. شاخص FTSE 100 نسبت به شاخصهای اروپایی عملکرد بهتری داشت، در حالی که اوراق قرضه بریتانیا کاهش یافتند.
ین ژاپن در حدود 149 دلار معامله شد، زیرا آداچی از بانک ژاپن بر اهمیت افزایش تدریجی نرخ بهره تأکید کرد.
در تاریخ 15 اکتبر 2024، بازارهای مالی اروپا و آمریکا با کاهش مواجه شدند. این کاهش پس از افت شدید قیمت نفت خام رخ داد که بخشهای انرژی را تحت فشار قرار داد. دلیل اصلی این کاهش، گزارش واشنگتن پست بود که اعلام کرد اسرائیل تهدید خود برای هدف قرار دادن تأسیسات انرژی ایران را کنار گذاشته است.
شاخص Stoxx 600 اروپا 0.2% کاهش یافت و افزایش قبلی خود را معکوس کرد. سهام شرکتهای TotalEnergies و بریتیش پترولیوم (BP) به ترتیب 4.2% و 4.4% کاهش یافتند. قیمت نفت برنت نیز به زیر 75 دلار در هر بشکه سقوط کرد. در همین حال، آژانس بینالمللی انرژی (IEA) پیشبینی کرد که سال آینده مازاد عرضه نفت وجود خواهد داشت.
در بازار آمریکا، آتیهای شاخص S&P 500 و Nasdaq 100 نیز کاهش یافتند. سهام شرکتهای Nvidia و Advanced Micro Devices در معاملات پیش از بازار کاهش یافتند پس از گزارشهایی مبنی بر اینکه دولت بایدن در حال بررسی محدود کردن ارسال پردازندههای پیشرفته هوش مصنوعی به برخی کشورها است.
استراتژیستهای بانک آمریکا (BofA) اعلام کردند که دادههای مالی سهماهه سوم نشان میدهد که شرکتهای آمریکایی از نرخهای بهره پایینتر در اوایل دوره کاهش نرخهای فدرال رزرو بهرهمند شدهاند. این تحولات نشاندهنده تأثیرات گسترده تغییرات در بازار نفت و سیاستهای اقتصادی بر بازارهای مالی جهانی است.
بازار سهام چین در حال حاضر در تلاش برای حفظ امید خود است، اما خوشبینی و جهشهای شدید از هفته گذشته تا حد زیادی کاهش یافته است. برخی از عناوین اصلی چین از آخر هفته گذشته به شرح زیر است:
چین جزئیات کمی در مورد محرکها در کنفرانس مطبوعاتی شنبه ارائه کرده است.
چین در حال افزایش تمرینات نظامی در تنگه تایوان و در اطراف جزیره است.
نکته اول نشان میدهد که چین به ارائه محرکهای بیشتر متعهد شده، اما جزئیات اعلام نشده است و پکن در این خصوص برای تقریبا دو سال مقصر بوده است. با این حال، پس از سیل اعلانات قبل از هفته طلایی، سرمایهگذاران همچنان امیدوارند.
شاخص CSI 300 امروز 1.5٪ افزایش یافته، اما کاهش هفته گذشته را جبران نمیکند و افزایش امروز حتی کاهش روز جمعه را نیز پوشش نمیدهد.
بازارهای مالی از منظر اقتصاد کلان
گزارش اشتغال غیرکشاورزی آمریکا (NFP) فشار زیادی به معاملهگران اوراق قرضه وارد کرد و باعث تغییر جهت بازار شد. در ماه آگوست، بسیاری فکر میکردند که بالاخره رکود بزرگ اقتصادی، که به آن رکود بیگفوت میگویند، فرا رسیده است. اما این رکود دوباره ناپدید شد و اقتصاد «گلدیلاکس» به سلامت و ثبات خود ادامه داد. (اقتصاد «گلدیلاکس» که به وضعیتی اشاره دارد که رشد اقتصادی کافی است اما تورم بیش از حد بالا نیست.)
اصطلاح رکود بیگفوت به این دلیل استفاده میشود که مشابه افسانه بیگفوت، بسیاری از تحلیلگران و اقتصاددانان بارها ادعا کردهاند که نشانههایی از وقوع رکود اقتصادی دیدهاند، اما هر بار که انتظار میرفت این رکود رخ دهد، در عمل هیچگاه شواهد قطعی یا تجربی برای آن وجود نداشت. درست مانند بیگفوت که بسیاری مدعی دیدن آن شدهاند، اما تاکنون مدرکی قطعی برای اثبات وجود آن ارائه نشده است.
اکنون گفتمان جدیدی در بازار شکل گرفته است: تورم به کف خود رسیده، رشد اقتصادی آمریکا به ۳.۲ درصد رسیده، بازار کار همچنان قوی است، و در صورت پیروزی ترامپ، ممکن است یک موج جدید از محرکهای مالی به سبک MMT (نظریه پولی مدرن) در شرایط رشد اقتصادی «گلدیلاکس» به راه بیفتد.
در کنفرانس گرانت، استن دراکنمیلر اظهار داشت: «اگر ترامپ دوباره به ریاست جمهوری انتخاب شود، احتمال دارد که تعرفههای تجاری جدیدی وضع شود، و کاهش مهاجرت نیز میتواند به محدود شدن عرضه نیروی کار منجر شود. همچنین، کاهش مقررات ممکن است باعث تقویت فعالیتهای اقتصادی و ایجاد تحرک بیشتر در اقتصاد شود. در حال حاضر، رشد اقتصادی آمریکا به ۳ درصد رسیده است، که این خود نشاندهنده سلامت نسبی اقتصاد است.»
گرگ ایپ از وال استریت ژورنال هم با این تیتر به ماجرا پرداخت:
«این وضعیت کاملاً متفاوت با آن پیشبینیهای فاجعهبار هشت هفته پیش است.»
در خصوص تورم، اکنون میبینیم که روند کاهش آن متوقف شده و تورم بالای ۳ درصد در شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) و حدود ۲.۷ درصد در شاخص قیمت مخارج مصرف شخصی هسته (Core PCE) باقی مانده است. تورم "سوپرهستهای" (Supercore CPI) نیز همچنان حدود ۴ درصد در سال است، همانطور که در میانه سال ۲۰۲۳ بود.
اگرچه ما از دوران افزایش شدید قیمتها که ناشی از شوکهای عرضه پس از دوران کووید بود عبور کردهایم، اما هنوز هم با افزایشهای قابل توجهی در قیمتها مواجه هستیم. در واقع، تورم سوپرهستهای اکنون بالاتر از سال ۲۰۲۱ است.
بازار اوراق قرضه اکنون با این سوال روبروست که در صورت پیروزی احتمالی جمهوریخواهان در انتخابات (Red Sweep)، چه چیزی در پیش خواهد بود، زیرا احتمال اجرای یک بسته مالی بزرگ به سبک MMT مانند آنچه در دوران ترامپ در سال ۲۰۱۷ رخ داد، بیشتر شده است.
هیچ هزینه اضافی یا پرمیومی برای جبران ریسک اجرای دوباره سیاستهای مالی به سبک MMT، مشابه آنچه در دوران ترامپ در سال ۲۰۱۷ رخ داد، در بازارها وجود ندارد. این بدان معناست که سرمایهگذاران انتظار ندارند که چنین سیاستهایی در کوتاهمدت تأثیر منفی یا تورمی داشته باشند و به همین دلیل، بازار اوراق قرضه در حال حاضر هیچ حاشیه ریسکی برای آنها در نظر نگرفته است. با افزایش احتمال پیروزی کامل جمهوریخواهان (Red Sweep) در انتخابات، این موضوع باعث شده است که بازارهای اوراق قرضه به فکر آینده و تحولات احتمالی باشند.
کسری بودجه بزرگتر، کاهش مهاجرت و افزایش تعرفهها همگی عواملی هستند که میتوانند باعث افزایش تورم در آمریکا شوند. این شرایط با وضعیت سال ۲۰۱۶ تفاوت زیادی دارد؛ چرا که در آن زمان، اقتصاد از نقطهای با تورم پایینتر آغاز به رشد کرد. هنگامی که ترامپ در ژانویه ۲۰۱۷ به ریاست جمهوری رسید، نرخ تورم در تمام شاخصهای اقتصادی حدود ۱۰۰ واحد پایه کمتر بود، و اکنون با توجه به رشد فعلی، فشار تورمی بیشتری پیشبینی میشود.
نکته قابل توجه اینجاست: با اینکه همه معتقدند سیاستهای ترامپ در دور جدید میتواند تورمی باشد، همین سیاستها در دوره قبلی ریاستجمهوری او اثر تورمی چندانی نداشتند. با وجود تعرفهها، کاهش مهاجرت و محرکهای مالی به سبک MMT، در دوران ترامپ، تورم در یک محدوده محدود نوسان داشت و بهطور خاص به شکلی قابل توجه افزایش نیافت.
در حال حاضر، تمرکز من بیشتر بر تحلیل واکنشهای عمومی و برداشتهای مشترک نسبت به نتایج احتمالی انتخابات است، نه بر پیشبینی دقیق سیاستها یا نتایج اقتصادی برای سال ۲۰۲۵ و پس از آن.
اجماع عمومی از واکنشهای بازار به شرح زیر است:
در خارج از آمریکا، با اشتیاق منتظر اعلام بسته محرک اقتصادی چین هستیم که قرار است امشب (ساعت ۱۰ صبح شنبه به وقت پکن) اعلام شود.
نموداری که بلومبرگ ارائه کرده، با توجه به آنچه من مطالعه کردهام، منطقی به نظر میرسد. البته ترکیب دقیق محرکهای اقتصادی اهمیت ویژهای دارد، اما تحلیل و پیشبینی کامل آن بهقدری پیچیده است که امکان تدوین برنامهای جامع و دقیق برای آن وجود ندارد.
با توجه به نوسانات اخیر پیرامون اخبار چین، این پیشبینی من از واکنشهای احتمالی دلار استرالیا (AUD) و دلار نیوزیلند (NZD) در آخر هفته، بر اساس نتایج مختلفی که ممکن است رخ دهد، ارائه میشود.
اگر وزارت دارایی چین رقم مشخصی را اعلام نکند، این نتیجه بیشترین ابهام را به همراه خواهد داشت، زیرا در این حالت ممکن است فرض شود که رویای بزرگ بازتاب تورمی همچنان ادامه دارد؛ به این معنا که بازارها همچنان امیدوارند که چین با اجرای یک بسته محرک اقتصادی بزرگ، تقاضا را افزایش داده و تورم را تحریک کند. در این صورت، ما همچنان منتظر یک اعلامیه بزرگتر در اواخر ماه، زمانی که کمیته دائمی کنگره ملی خلق چین جلسه برگزار میکند، خواهیم بود.
✔️ بیشتر بخوانید: آشنایی کامل با ساختار سیاسی در چین
پیشبینی من برای حالتی که "هیچ عدد مشخصی اعلام نشود" بسیار نامشخص است، چرا که نمیتوان گفت آیا بازار همچنان این امید و انتظارات را به ماه اکتبر منتقل خواهد کرد یا خیر. اگر وزارت دارایی امشب هیچ عدد دقیقی ارائه نکند، بازار ممکن است همچنان به این امید ادامه دهد، اما اعلام یک عدد مشخص در حدود ۱ تریلیون دلار یا کمتر، بدترین نتیجه خواهد بود. در این حالت، دیگر چیزی برای معامله باقی نمیماند و باعث میشود خریداران عمده از بازار خارج شوند.
برای درک بهتر این اعداد، باید توجه داشت که بازار املاک و مستغلات چین بزرگترین کلاس دارایی در جهان است و ارزش آن بین ۷۰ تا ۱۴۰ تریلیون یوان کاهش یافته است، بسته به اینکه از چه منبعی اطلاعات گرفته شود.
بازار سهام
تمرکز همچنان بر بازار سهام چین است، در حالی که بازار سهام آمریکا بهطور یکنواخت و بدون هیجان خاصی به مسیر خود به سمت رکوردهای تاریخی جدید ادامه میدهد. من بارها تأکید کردهام که باید به بازار سهام چین بیشتر به چشم یک memestock (سهام مبتنی بر هیجانهای موقت) یا shitcoin (ارز دیجیتال بیارزش) نگاه کرد، تا بازتابی از فعالیتهای اقتصادی یا سودآوری شرکتها در این کشور.
در نمودار فوق، عملکرد بازارهای سهام "نرمال" از سال ۲۰۱۱ را مشاهده میکنید. شایان ذکر است که شاخص DAX یک شاخص بازدهی کل است، به این معنا که علاوه بر تغییرات قیمت سهام، سودهای نقدی نیز در آن لحاظ میشوند. در مقابل، سایر شاخصها تنها شاخصهای قیمتی هستند، یعنی تنها تغییرات قیمت سهام را محاسبه میکنند و سودهای نقدی را در نظر نمیگیرند. با این حال، این نمودار نشان میدهد که یک بازار سهام "نرمال" چگونه عمل میکند.
در مقابل، اینجا شاخص ترکیبی شانگهای قرار دارد. همانطور که میبینید، هیچ روند مثبت پایداری در آن وجود ندارد. این بازار مدتی راکد میماند، سپس با یک جهش ناگهانی روبرو میشود، و پس از آن دوباره به سطح اولیه خود بازمیگردد. در واقع، شاخص بهطور مداوم در اطراف یک میانگین ثابت نوسان میکند، بدون اینکه یک روند صعودی بلندمدت و مستمر را نشان دهد.
این وضعیت مرا به یاد نحوه معامله داراییهای پرنوسانی مانند دوجکوین و GME میاندازد.
در حالی که معمولاً میگویند بازار سهام آمریکا نماینده اقتصاد واقعی آن نیست، این موضوع در چین به مراتب بیشتر صدق میکند. بازار سهام چین بیشتر بهعنوان یک شاخص سفتهبازی عمل میکند، با نوساناتی که ناشی از ریسکهای مرتبط با سیاستهای دولتی است؛ سیاستهایی که گاه سرمایهداری را تشویق میکنند و گاه با آن مقابله میکنند. این اقدامات ممکن است حتی به زندانی شدن میلیاردرها و فشار بر شرکتهای بزرگ منجر شود. در حالی که در آمریکا ایده مالکیت یک سهم و بهرهمندی از سودهای آتی ممکن است کمی انتزاعی به نظر برسد، در چین این مفهوم کاملاً به دنیایی پیچیده و غیرقابل پیشبینی تبدیل شده است.
و اما خلاصه بازار سهام این هفته در ۱۴ کلمه:
اقتصاد آمریکا در وضعیت مطلوب است. سهام آمریکا در اوج تاریخی قرار دارد. چین و انتخابات همچنان عوامل غیرقابل پیشبینی هستند.
نرخهای بازدهی اوراق قرضه
فدرال رزرو بهطور کامل اطمینان نداشت که کاهش ۵۰ واحد پایه در ماه سپتامبر تصمیم درستی بوده است. اکنون، افرادی مانند بوستیک از احتمال "عدم کاهش نرخ بهره" در ماه نوامبر صحبت میکنند. گزارش اشتغال غیرکشاورزی (NFP) نیز بسیار قوی منتشر شد و احتمال پیروزی ترامپ در انتخابات در حال افزایش است. در ۱۰ روز گذشته، خرسهای اوراق قرضه پیروزی بزرگی کسب کردند، زیرا تمام فرضیاتی که گاوهای بازار به آن تکیه کرده بودند، اشتباه از آب درآمد.
با این حال، به نظر میرسد بهزودی بازدهیها به سطح مقاومتی مهمی در حدود ۴.۱۵ درصد برسد و اگر این سطح شکسته شود، مقاومت بعدی در ۴.۵۰ درصد قرار دارد، که آخرین سقف قبل از افت بازدهیها در ماه آگوست بوده است.
نمودار و گفتمان فعلی که به فروش اوراق قرضه گرایش دارد، به من نشان میدهد که احتمالاً هفته آینده شاهد تثبیت بازدهیها باشیم. پیشبینی من این است که بازدهیها در محدوده ۳.۹۰ تا ۴.۱۸ درصد باقی بمانند. با توجه به اینکه تقویم اقتصادی آمریکا به جز سخنرانی والر و گزارش فروش خردهفروشی رویداد مهمی در هفته آینده ندارد، احتمالاً تنها یک رویداد بزرگ از سوی چین میتواند بازدهیها را از سطح ۴.۲۰ درصد عبور دهد. در حال حاضر به نظر میرسد بازار اوراق قرضه به اندازه کافی حرکت کرده و زمان آن رسیده که مدتی آرام بگیرد.
هفته آینده، بانک مرکزی اروپا (ECB) تصمیم خود را در مورد نرخ بهره اعلام خواهد کرد. با این حال، انتظار میرود این تصمیم تأثیر خاصی در بازار نداشته باشد، زیرا کاهش ۲۵ واحد پایه قبلاً در قیمتگذاریها لحاظ شده و دلیلی برای تغییرات بزرگ در این مرحله وجود ندارد.
ارزهای فیات
نمودار شاخص دلار آمریکا (DXY) شباهت زیادی به نمودار بازدهی اوراق قرضه ۱۰ ساله دارد، زیرا تفاوت در نرخ بهره تأثیر خود را بهخوبی نشان میدهد. برای لحظاتی، جفت ارز یورو/دلار (EURUSD) پس از اعلام بسته محرک اقتصادی چین از روند نرخ بهره جدا شد (که باعث شد من به ناچار از پوزیشن فروش یورو/دلار خود خارج شوم)، اما در نهایت، معمولاً تفاوت نرخ بهره تعیینکننده است.
علاوه بر تقویت شدید دلار آمریکا، این هفته یک نکته جالب دیگر هم در بازار ارزهای فیات دیده شد: ضعف غیرمنتظره دلار کانادا (CAD). تا همین چند وقت پیش، دلار کانادا وضعیت خوبی داشت و معاملات فروش روی این ارز در دو هفته اول سپتامبر به پایان رسید. اما ناگهان و بدون هیچ دلیل واضح اقتصادی، دلار کانادا بهشدت افت کرد.
این هفته، گمانهزنیها حاکی از آن است که احتمالاً یک معامله بزرگ خرید یا ادغام شرکتها بینالمللی (M&A) دلیل این افت باشد. در چنین معاملاتی که بهصورت نقدی انجام میشوند، حجم بالایی از معاملات ارزی رخ میدهد و این معاملات گاهی چند روز طول میکشد تا به طور کامل انجام شوند. وقتی معامله تمام میشود، معمولاً نرخ ارز به حالت عادی برمیگردد، اما پیشبینی زمان دقیق این اتفاق دشوار است. معمولاً افرادی که این نوع معاملات را مدیریت میکنند، تمایل دارند کار را قبل از موعدهایی مثل پایان هفته یا قبل از انتشار دادههای مهم اقتصادی به پایان برسانند. با توجه به این رفتارها، گاهی میتوان پیشبینیهای دقیقی درباره زمانبندی معاملات داشت.
یشبینی من این است که پیش از تعطیلات آخر هفته در آمریکا، این جریان معاملاتی تا ساعت ۵ عصر امروز به اتمام برسد. حجم ۶.۵ میلیارد دلار در جفتارز دلار آمریکا/دلار کانادا (USDCAD) رقم قابلتوجهی است، اما تکمیل چنین معاملاتی نباید بیش از چند روز طول بکشد.
هنگامی که حرکت بزرگی در دلار آمریکا رخ میدهد و میخواهید عملکرد یک ارز خاص را نسبت به سایر ارزها (غیر از دلار) بررسی کنید، دو روش وجود دارد. یکی از این روشها استفاده از شاخص وزنی معاملات است که اغلب اقتصاددانان از آن بهره میگیرند. اما معاملهگران و سرمایهگذاران بیشتر به جفتارزهای اصلی نگاه میکنند تا موضوع را دریابند. برای مثال، اگر جفتارزهای EURCAD، AUDCAD و GBPCAD همگی افزایش داشته باشند، این نشاندهنده ضعف دلار کانادا است.
همچنین میتوانید از ابزار WCRS در بلومبرگ استفاده کنید که عملکرد ارزها را در برابر دلار آمریکا در طول هفته نشان میدهد.
نکته جالب توجه این است که با وجود کمبود اخبار مهم از چین، دلار استرالیا (AUD) این هفته عملکرد چشمگیری از خود نشان داده است.
ارزهای دیجیتال
در حال حاضر، بازار ارزهای دیجیتال در میان چندین روایت متضاد قرار گرفته است. روند پذیرش ارزهای دیجیتال توسط مؤسسات مالی کُند و بدون تحول بوده، تأثیر رویداد نصف شدن پاداش بیتکوین پیشاپیش در قیمتها لحاظ شده است، و نوسانات بازار بدون جهت مشخص و پراکنده به نظر میرسد. همچنین مستند شبکه HBO که انتظار میرفت تأثیری بر بازار داشته باشد، بدون تغییر قابلتوجهی به پایان رسید.
یکی از مهمترین رویدادهای اخیر در این فضا، افزایش فعالیت در پلتفرم Polymarket است. با نزدیک شدن به انتخابات، این سایت که یک پلتفرم شرطبندی مبتنی بر ارزهای دیجیتال است، توجهات زیادی را به خود جلب کرده است و امکان پیشبینی نتایج مختلف در حوزههای گوناگون را فراهم میکند.
یکی از نکات جالب توجه در این هفته در فضای ارزهای دیجیتال، افزایش اختلاف بین ارزش سهام MSTR و بیتکوین است. این اختلاف به دلیل خروج سرمایهگذاران از پوزیشنهای فروش سهام MSTR و خرید بیتکوین رخ داده است. چنین شرایطی برای افرادی که در گذشته تجربه مشابهی با نوسانات بازارهایی مانند Palm یا اختلافات قیمتی غیرمنطقی GBTC (Grayscale Bitcoin Trust) یا فشارهای فروش سهام Porsche/VW داشتهاند، آشنا به نظر میرسد. اینها پوزیشنهایی نیستند که بتوان بهسادگی از آنها به عنوان "آربیتراژ" استفاده کرد. در واقع، این پوزیشنها بیشتر شبیه به شرطبندیهایی هستند که ممکن است به شدت نامطلوب نتیجه دهند.
برای درک بهتر این مفهوم، بنجامین گراهام، یکی از چهرههای برجسته سرمایهگذاری، میگوید:
"در بلندمدت، بازار به یک ترازوی منصفانه تبدیل میشود، اما در کوتاهمدت، بازار بیشتر به یک ماشین شرطبندی و توزیع ریسک و زیان شباهت دارد."
و کینز، اقتصاددان بزرگ، بهدرستی اشاره کرده است که:
"اختلاف بین ارزش بازاری و ارزش ذاتی ممکن است بیشتر از مدتی که شما توان مالی خود را حفظ کنید، ادامه یابد."
این جملات به این معناست که در کوتاهمدت، بازارها ممکن است به شکلی غیرقابل پیشبینی عمل کنند و قیمتها میتوانند بهطور موقت از ارزش ذاتی خود فاصله بگیرند. در مورد سهام MSTR، هیچ دلیلی وجود ندارد که این سهام نتواند با چند برابر "ارزش واقعی" خود معامله شود، زیرا هیچ رویداد فوری یا تعیینکنندهای وجود ندارد که باعث بازگشت قیمتها به ارزش منصفانه آنها شود. اکنون که سطح قیمتی ۲۰۰ دلار پشت سر گذاشته شده، هر احتمالی وجود دارد.
این به معنای آن نیست که معاملات مبتنی بر "بازگشت قیمت به ارزش منصفانه"، معاملات خوبی نیست؛ در واقع، این نوع معاملات میتوانند بسیار پرسود باشند. اما زمانبندی چنین معاملات تقریباً غیرممکن است و مدیریت ریسک آنها بسیار دشوار است. بنابراین، احتیاط بسیار ضروری است.
این به معنای آن نیست که معاملات مبتنی بر بازگشت قیمت به ارزش منصفانه معاملات خوبی نیست؛ در واقع، این نوع معاملات میتوانند بسیار پرسود باشند. اما زمانبندی چنین معاملات تقریباً غیرممکن است و مدیریت ریسک آنها بسیار دشوار است. بنابراین، احتیاط بسیار ضروری است.
کامودیتیها
عملکرد چشمگیر طلا همچنان ادامه دارد و سایر کامودیتیها نیز وضعیت نسبتاً پایداری را حفظ کردهاند. بیشتر کامودیتیها این هفته تغییرات محسوسی نداشتند و با نوساناتی نامنظم، اما بدون جهتگیری مشخص، معامله شدند.
در نمودار میتوان مشاهده کرد که قیمت نفت در اوایل سپتامبر از سطح حمایتی خود (۷۲ دلار) عبور کرد، در میانه سپتامبر نتوانست آن را مجدداً بازپس گیرد، اما اکنون با وجود اظهارات نزولی از سوی عربستان سعودی، دوباره به بالای این سطح بازگشته است. اگر چین بتواند این آخر هفته با تزریق محرکهای تورمی جوی از بازتاب تورمی ایجاد کند، احتمالاً نفت میتواند برای مدتی وارد روند صعودی شود. هرچند معمولاً به معاملات نفت علاقهمند نیستم، اما در شرایط فعلی عملکرد آن بسیار خوب است. اگر بخواهم انتخاب کنم، با احتمال برابر، افزایش قیمت به ۸۰ دلار را بیشتر از کاهش به ۷۰ دلار ترجیح میدهم.
منبع: Spectramarkets.com نویسنده: برنت دانلی
مدیرعامل JPMorgan، جیمی دیمون، اعلام کرد که رویدادهای اخیر نشان میدهد شرایط اقتصادی خطرناک است و در حال بدتر شدن است. او افزود که اگرچه تورم در حال کاهش است و اقتصاد آمریکا همچنان مقاوم باقی مانده، اما چندین مسئله بحرانی همچنان پابرجاست، از جمله کسری بودجههای بزرگ دولت که وجود دارد.
بازارهای مالی از منظر اقتصاد کلان
این هفته، ایالات متحده در عرصه اقتصاد کلان مشعل را از چین گرفت؛ زیرا دادههای واقعی مانند فرصتهای شغلی (JOLTS) ، مدعیان بیمه بیکاری، ADP و گزارش اشتغال غیرکشاورزی (NFP) همگی نشاندهنده بازار کار مقاومی هستند که یادآور سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ است. در مقابل، دادههای مبتنی بر نظرسنجی همچنان هشدارهای اقتصادی نادرستی را ارائه میدهند که خرسها بیهوده به آنها متوسل میشوند.
این هفته نگرانیهایی در مورد شاخص مدیران خرید بخش تولیدی (ISM) وجود داشت، زیرا زیرشاخص اشتغال آن به شدت کاهش یافت. اما مهم است بدانیم کدام دادهها اهمیت دارند و کدام ندارند.
بخش تولید اکنون بخش کماهمیتی در بازار کار ایالات متحده است. این بخش حدود ۴۴ سال است که در حال انقباض است و دلیلی برای توجه به تغییرات اشتغال در این بخش وجود ندارد. در گذشتههای دور، تولید یک شاخص پیشرو برای اقتصاد بود، اما دیگر چنین نیست.
بنابراین، بخش تولیدی دیگر در اقتصاد آمریکا اهمیت چندانی ندارد و نظرسنجیهای مربوط به احساسات بازار (sentiment surveys) نیز حداقل در سه سال اخیر به خوبی کار نکردهاند. پس آیا باید به نتایج نظرسنجیهای مربوط به بخش تولید اهمیت دهیم؟ خیر.
این نظرسنجیها معمولاً به عنوان نشانهای از رشد اقتصادی آینده استفاده میشدند و در گذشته پیشبینیهای قابل اعتمادی ارائه میدادند. اما در این چرخه اقتصادی، چنین نقشی را ایفا نکردهاند. دلایل مختلفی برای این موضوع وجود دارد، اما امروز میخواهم نمودار جالبی را با شما به اشتراک بگذارم که شخصا در محیط اکسل مورد تجزیه و تحلیل قرار دادم.
اگر به شاخص تولید ISM نگاهی بیندازیم، این نظریه وجود دارد که اطلاعات امروز آن میتواند به ما نشان دهد که در سال آینده چه اتفاقی برای اقتصاد و تولید ناخالص داخلی (GDP) خواهد افتاد. مثلاً کاهش شاخص ISM معمولاً به عنوان نشانهای از نزدیک شدن به رکود تلقی میشود، درست است؟
در اینجا، من شاخص ISM را در مقابل تولید ناخالص داخلی سال بعد مقایسه کردهام و روند آن را در دهههای مختلف نشان دادهام. این ارتباط در گذشته منطقی بود، اما به مرور زمان این رابطه از بین رفت.
حالا نگاهی به این نمودار پراکندگی بیندازید، که برای هر دهه یک خط روند دارد.
تحلیل بسیار جالبی است. در سه دهه پیش از دوران کووید، رابطه بین شاخص ISM و تولید ناخالص داخلی منطقی و با شیب معتدل بود. اما پس از کووید، این رابطه کاملاً مختل شده و شیب آن بسیار تندتر شده است. همانطور که پیش از این اشاره شد، اگر به دنبال پیشبینی اقتصاد آمریکا هستید، بخش تولید، دیگر شاخص مناسبی برای این کار نیست. این روند نیز به این زودیها تغییر نخواهد کرد.
در این میان، چین به دلیل تعطیلات ملی و هفته طلایی در تمام طول هفته تعطیل بود. اکنون همه منتظر بازگشت اقتصاد چین هستیم تا ببینیم چه نتایج مثبتی یا منفی از این بازگشت حاصل خواهد شد.
میتوان وضعیت کنونی چین را صرفاً یک مسئله مالی در نظر گرفت یا انتظار داشت که محرکهای اقتصادی و رشد بازار سهام به تدریج به اقتصاد واقعی سرایت کند و باعث نوعی بازگشت جهانی شود. واقعیت این است که سیاستهای تسهیلی توسط تقریباً تمامی بانکهای مرکزی در سراسر جهان اجرا میشوند، که این امر به نفع سناریوی بازگشت اقتصادی چین است. اما باید توجه داشت که هیچ تضمینی برای موفقیت قطعی این فرآیند وجود ندارد.
برای مثال، در سال ۲۰۰۹، چین محرک اقتصادی عظیمی را اجرا کرد و ابرچرخهای در بازار کالاها شکل گرفت، اما در نهایت سهام چینی سقوط کرد. در سال ۲۰۱۵ نیز حباب بزرگی در بازار سهام چین به وجود آمد، اما این بار کالاها بودند که دچار افت قیمت شدند. باید توجه داشت که تورم داراییهای مالی با تورم کالاهای مصرفی یا تورم قیمت تولیدکننده (PPI) یکسان نیست.
این موضوع من را به یاد سال ۲۰۰۹ میاندازد، زمانی که همه نگران بودند که تسهیل کمی (QE) منجر به تورم شدید در آمریکا شود. تسهیل کمی موجب افزایش قیمت داراییها شد، اما تأثیر محسوسی بر قیمتهای مصرفکننده نداشت. باید بهخوبی درک کنیم که بازارهای مالی و اقتصاد واقعی گاهی همگام هستند، اما همیشه اینگونه نیست.
در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰، ترس از تورم یکی از نمونههای بسیاری بود که در آن افراد بدبین، به جای استقبال از یک تحول مثبت (مثل محرکهای مالی و پولی گسترده)، آن را به فرصتی برای ایجاد ترس و نگرانی در بازار تبدیل کردند. به عنوان مثال:
تاریخ نشان داد که این نگرانیها از سوی مدیران برجسته صندوقهای پوشش ریسک و اقتصاددانان بهکلی اشتباه بود. تورم افزایش نیافت و نرخ بیکاری دقیقاً همان ماهی که این نامه منتشر شد به اوج رسید و سپس از ۱۰ درصد به ۴ درصد کاهش یافت. محرکهای مالی میتوانند از طریق اعلام برنامهها تأثیر روانی مثبتی داشته باشند و موجب افزایش اعتماد و تغییر رفتارهای اقتصادی شوند. اما بهخودیخود، لزوماً تغییری در اقتصاد واقعی ایجاد نمیکنند. ممکن است تأثیرگذار باشند، اما ممکن هم هست که نباشند.
نکته کلیدی این است که اگرچه سیاستهای مالی و پولی میتوانند تغییرات مهمی در بازارهای مالی ایجاد کنند، این تغییرات همیشه منعکسکننده اقتصاد واقعی نیستند.
رالی بورس چین که توسط دولت هدایت میشود، به ما قانون گودهارت را یادآوری میکند. این قانون میگوید: «وقتی یک شاخص آماری به هدف اصلی سیاستگذاری تبدیل شود، دیگر نمیتواند بهعنوان یک شاخص قابلاعتماد عمل کند.» یا بهطور سادهتر:
«هر الگوی آماری که مشاهده شود، وقتی تحت فشار برای کنترل و مدیریت قرار گیرد، تمایل به فروپاشی دارد.»
این قانون زمانی بهخوبی صدق میکند که بخواهیم بازار سهام چین را بهعنوان نشانهای از وضعیت اقتصاد این کشور در نظر بگیریم و از شاخص ترکیبی شانگهای برای پیشبینی قیمت مس استفاده کنیم.
یک مثال ساده برای نشان دادن این مسئله این است: فرض کنید یک روز سرد زمستانی در کانادا بیرون ایستادهاید. در دستتان یک فنجان قهوه داغ دارید. دماسنج را در قهوه فرو میبرید و وقتی میبینید که دما بالا میرود، اعلام میکنید که هوا گرم شده و فروش بستنی بالا خواهد رفت! این وضعیت مثل این است که از شاخص ترکیبی شانگهای برای پیشبینی قیمت مس استفاده کنید، در حالی که واقعیت چیز دیگری است و شما دماسنج را در محیط اشتباهی قرار دادهاید.
در حال حاضر به نظر میرسد که قیمت مس و دلار استرالیا (AUD) تحت تأثیر بازار سهام چین قرار دارند، زیرا هر دو توسط یک متغیر سوم (اثر اعلامیه محرکهای اقتصادی چین و سیاست حمایتی شی جینپینگ در بازار سهام چین) به سمت بالا حرکت میکنند. با این حال، بازار سهام چین بهعنوان هدف سیاستگذاری در نظر گرفته شده است، در حالی که قیمت مس چنین نیست. بنابراین، هیچ تضمینی وجود ندارد که با فروکش کردن اثر این اعلامیه، سهام چین و قیمت مس از هم جدا نشوند. دقیقاً همین وضعیت بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۶ رخ داد.
اثر اعلامیه در ابتدا باعث افزایش داراییهای همبسته میشود، اما با گذشت زمان و مواجهه با واقعیت اقتصادی، مسیرها ممکن است از هم جدا شوند. اگر متغیر سوم (مانند بازگشت اقتصادی چین) بهدرستی عمل کند، رشد همه آنها ادامه خواهد یافت. در غیر این صورت، همبستگی آنها از بین میرود. برای اینکه دلار استرالیا، مس و سهام چین همگی به روند صعودی خود ادامه دهند، متغیر سوم (مثل افزایش مصرف در چین و سرعت گردش پول) باید این روند را پشتیبانی کند. از این پس، سهام چین بهتنهایی نمیتواند قیمت مس یا دلار استرالیا را به جلو براند. اگرچه این داراییها ممکن است همچنان همبسته باقی بمانند، اما مسیر نهایی آنها میتواند بهطور چشمگیری از یکدیگر جدا شود.
به دلیل نحوه کارکرد همبستگی، ممکن است یک دارایی کاهش یابد و دیگری افزایش پیدا کند، در حالی که همچنان همبستگی مثبتی بین آنها وجود داشته باشد. برای مثال، استفاده از استراتژی فروش قراردادهای آپشن مس و فروش قراردادهای آپشن صندوق ASHR (که مربوط به سهام چینی است) ممکن است یک استراتژی معاملاتی مناسب باشد، البته به شرطی که بتوانید ریسک آن را بهدرستی مدیریت کنید. با این حال، شاید فروش قراردادهای آپشن ASHR بیش از حد ساده و پیشبینیپذیر به نظر برسد. بههرحال، این هم یک نمونه دیگر از تأثیر قانون گودهارت است.
بازار سهام
سهام چین همچنان محور اصلی تحولات بازارهای جهانی است. این کلاس دارایی، که تا همین چهار ماه پیش به عنوان یک گزینه غیرقابل سرمایهگذاری شناخته میشد، اکنون به محبوبترین سهام در میان بازارهای جهانی تبدیل شده است. همانطور که قبلاً اشاره کردم، این شرایط تا حد زیادی شبیه به حباب سال ۲۰۱۵ در چین است. آن ماجرا پایان خوشی نداشت، اما خب، باید منتظر بمانیم و ببینیم اینبار چه اتفاقی میافتد.
قراردادهای آپشن ۲۵-دلتا روی FXI (یک صندوق قابل معامله بر سهام چین که در بازار آمریکا معامله میشود) به این صورت دیده میشود:
با نگاهی به این نمودار، شباهت آن با سال ۲۰۱۵ دوباره بهوضوح نمایان میشود.
برای کسانی که در دوران بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ در بازارهای مالی حضور نداشتند و معامله نمیکردند، توضیح دادن یا توصیف شدت آن بحران تقریباً غیرممکن است. بحران مالی جهانی (GFC) در سال ۲۰۰۸ یک بحران اقتصادی شدید بود که سیستمهای مالی جهانی را تحت فشار قرار داد و تأثیرات گستردهای بر اقتصادهای مختلف داشت. هیچ رویداد دیگری حتی نزدیک به آن، چه قبل و چه بعد از آن، از جمله رکود ناشی از کووید و حباب بعدی آن، بحران منطقه یورو، آبهنومیکس یا هر رویداد دیگری قابل مقایسه نیست. عواملی که معمولاً در طول یک هفته ۲۵ واحد حرکت میکردند، در آن دوران هر روز ۲۵۰ واحد جابهجا میشدند. کاملاً دیوانهکننده بود.
✔️ بیشتر بخوانید: بررسی بحران مالی ۲۰۰۸: بزرگترین بحران مالی هزاره سوم
اجازه دهید همان نمودار قبلی را دوباره با در نظر گرفتن دوره بحران مالی جهانی (GFC) نشان دهم. اگر به آن نمودار دقت نکردید، قبل از مشاهده این نمودار جدید، برگردید و آن را مرور کنید.
در ایالات متحده، بازار سهام در حال حاضر نسبتاً در وضعیت ثابتی باقی ماندهاند، زیرا منتظر شروع روند صعودی فصلی هستند که احتمالاً حدود یک هفته دیگر آغاز میشود.
این هفته وضعیت بازار سهام به این شکل خلاصه میشود:
سهام چین در حال صعود است، ایالات متحده به سمت فرودی نرم حرکت میکند، الگوهای فصلی بهزودی بهبود خواهند یافت، و فروش سهام در شرایط فعلی چالشی سخت بهنظر میرسد.
نرخهای بازدهی اوراق قرضه
این هفته یکی از هفتههای مهم برای دادههای بازار کار آمریکا بود و من همچنان معتقدم که بازار نسبت به وضعیت اشتغال آمریکا بیش از حد بدبین است. دیدگاه من این است که بازار کار در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ بسیار داغ بود و اکنون در حال حرکت به سوی بازاری متعادلتر هستیم، مشابه وضعیت سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸. بسیاری از تحلیلها حاکی از آن بود که نرخ بازدهی ۱۰ ساله آمریکا این هفته در بازه ۳.۹۳٪ تا ۴.۰۰٪ قرار خواهد گرفت که این پیشبینی نیز درست از آب درآمد.
نکتهای که در نمودارها قابل توجه است، کاهش ناگهانی نرخ بازدهی اوراق قرضه بهدلیل نگرانیهای ژئوپلیتیکی در خاورمیانه بود. معامله بر اساس اخبار ژئوپلیتیکی معمولاً بسیار پرخطر است، زیرا تقریباً هیچ رابطه پایدار و قابل اعتمادی بین بازارها و تحولات خاورمیانه وجود ندارد.
ارزهای فیات
دلار آمریکا این هفته بهشدت صعود کرد، زیرا پوزیشنهای فروش دلار زمانی که به پایینترین محدوده قیمتی خود رسیدند، بیش از حد اشباع شده بودند. این در حالی است که دادههای اقتصادی آمریکا همچنان نشاندهنده نوعی فرود نرم اقتصادی است. نموداری که مشاهده میکنید، شاخص اختصاصی پوزیشنیابی همراه با شاخص DXY را نشان میدهد. همانطور که میبینید، پوزیشنها بارها در انتهای محدوده قیمتی اشباع شدهاند. این نمودار قبل از رالی امروز دلار تهیه شده است.
برای اینکه دلار از محدوده فعلی خارج شود، نیاز به خبری مهم و قابل توجه داریم. در غیر این صورت، پوزیشنها بیش از حد اشباع میشوند و در غیاب اخبار مهم، قیمت دوباره به محدوده قبلی بازمیگردد.
بهترین نتیجه برای خرسهای دلار (کسانی که انتظار کاهش ارزش دلار را دارند) میتواند پیروزی هریس در انتخابات به همراه نشانههایی از بازگشت اقتصادی در چین باشد. پیروزی هریس میتواند نگرانیهایی درباره کاهش هزینههای مالی ایجاد کند، در حالی که رشد اقتصادی چین میتواند دلار را به سمت نقطه تعادلی در میانه الگوی لبخند دلار بازگرداند.
خرسهای دلار امیدوارند شرایطی مانند سالهای ۲۰۰۳، ۲۰۰۴، ۲۰۰۶، ۲۰۰۷، ۲۰۱۱ و ۲۰۱۷ رخ دهد، اما هنوز چنین اتفاقی نیفتاده است. اگر پیروزی هریس با بهبود دادههای اقتصادی چین پس از انتخابات همزمان شود، میتوانیم شاهد الگوی فروش دلار در پایان سال باشیم.
تقویم اقتصادی هفته اینده را در تصویر زیر مشاهده میکنید:
ارزهای دیجیتال
بین بیتکوین و داراییهای همبسته مثل طلا و شاخص نزدک شکاف کوچکی ایجاد شده است. تصویر این موضوع در نگاه اول خیلی هیجانانگیز به نظر نمیرسد، اما با نزدیک شدن به ماه اکتبر (که در جامعه کریپتو به "Uptober" معروف است)، این اختلاف ممکن است مهمتر شود. بسیاری از معاملهگران ارزهای دیجیتال در پایان سپتامبر، با انتظار افزایش قیمتهای فصلی، اقدام به خرید کردند. اکنون این معاملهگران در محدوده قیمتی ۶۴ تا ۶۵ هزار دلار در موقعیت خرید (Long) گیر افتادهاند و امیدوارند که بازار با رشد، آنها را از این موقعیت خارج کند.
اما حتی اگر قیمت هم مهم نباشد، یک موضوع جالب در راه است! هفته آینده مستندی از شبکه HBO منتشر میشود که سازندگان آن ادعا میکنند مدارکی دارند که هویت واقعی ساتوشی ناکاموتو، خالق بیتکوین، را افشا میکند. البته کاملاً طبیعی است که نسبت به این ادعا شک داشته باشید، زیرا این ماجرا شباهت زیادی به تبلیغات بزرگ پیش از افشای اسرار آلو کاپون توسط جرالدو ریورا دارد، که در نهایت به نتیجه خاصی نرسید.
ماجرای افشای اسرار آلو کاپون توسط جرالدو ریورا به یکی از بدنامترین برنامههای تلویزیونی در تاریخ رسانههای آمریکا تبدیل شده است. در سال ۱۹۸۶، جرالدو ریورا، روزنامهنگار و مجری تلویزیونی، یک برنامه زنده با عنوان "اسرار مخفی آلو کاپون" برگزار کرد که در آن ادعا میشد قرار است محتویات گاوصندوقی که به آلو کاپون، گانگستر معروف، تعلق داشت، برای اولین بار افشا شود.
این برنامه با تبلیغات و هیاهوی بسیار زیادی همراه بود و میلیونها نفر به تماشای آن نشستند، انتظار داشتند که در این گاوصندوق اسرار بزرگی از زندگی آلو کاپون، مانند پول، اسناد یا اشیاء ارزشمند، پیدا شود. اما وقتی ریورا و تیمش گاوصندوق را باز کردند، در نهایت هیچ چیز جز خاک و آوار در آن پیدا نشد. این برنامه تبدیل به یک شکست بزرگ شد و باعث شد بسیاری آن را بهعنوان یکی از ناامیدکنندهترین لحظات تلویزیون در نظر بگیرند.
این داستان که توسط وبسایت Politico پوشش داده شده، ماجرای افشای هویت ساتوشی ناکاموتو را بهخوبی شرح میدهد و یک نکته جالب را هم بیان میکند:
نکته جالب این است که با نزدیک شدن به زمان پخش مستند، تعدادی از کیفپولهای بیتکوین که مربوط به دوران اولیه ساتوشی هستند، برای اولین بار از سال ۲۰۰۹ فعال شدهاند.
بر اساس گزارش Bitcoin Magazine، در دو هفته گذشته حدود ۲۵۰ بیتکوین — به ارزش تقریبی ۱۵ میلیون دلار با نرخ روز پنجشنبه که هر بیتکوین ۶۰,۷۵۴ دلار بود — از این کیفپولها خارج شده است. هرچند این کیفپولها بهطور رسمی به ساتوشی ناکاموتو نسبت داده نشدهاند، اما از زمانهای اولیه بیتکوین که تقریباً هیچ ارزشی نداشت، این کیفپولها غیرفعال بودند. احتمالاً این کیفپولها متعلق به اولین همکاران ساتوشی هستند.
منتظر پخش مستند در روز چهارشنبه باشید!
کالاها
این هفته قیمت مس در حال تثبیت است در حالی که بازارها چشمانتظار بازگشایی چین هستند.
رویداد بزرگ هفته آینده، بازگشایی چین در روز سهشنبه (دوشنبه شب به وقت نیویورک) خواهد بود. این رویداد جالب است زیرا برخلاف رویدادهای معمول که در تقویمهای اقتصادی مشخص بوده و تمامی فعالان بازار از آن مطلع هستند، این بار کمتر به آن توجه شده است. در نتیجه، نوسانات قیمت در بازار فارکس و سایر داراییها تا تاریخ ۸ اکتبر احتمالاً کمتر از سطح واقعی خود در نظر گرفته شدهاند.
انتظار میرود که پس از بازگشت چین به بازار، حرکتهای قیمتی بسیار چشمگیر و پرنوسان باشند.
منبع: Spectramarkets.com نویسنده: Brent Donelly
بر اساس گزارشی از وضعیت بازارهای مالی در اروپا و آسیا، تغییرات اخیر اقتصادی و ژئوپلیتیک بر روند بازارهای سهام و ارزها تأثیر گذاشته است. این گزارش به تحلیل عملکرد شاخصهای بازارهای جهانی پیش از انتشار گزارش اشتغال (NFP) در ایالات متحده و همچنین پایان اعتصاب کارگران بنادر آمریکا پرداخته است.
وضعیت بازارهای آسیایی
در بازارهای آسیا-اقیانوسیه (APAC)، سهام به شکل میکس معامله شد. شاخصها در شرایطی تغییرات متنوعی را تجربه کردند که محرکهای اقتصادی خاصی برای منطقه وجود نداشت و تمرکز بیشتر بر گزارش اشتغال آمریکا بود. در استرالیا، شاخص ASX 200 افت کرد و تقریباً تمامی بخشها بهویژه بخش معدن کاهش یافتند، اما انرژی در نتیجه افزایش قیمت نفت برخلاف روند کلی بازار رشد کرد.
در ژاپن، شاخص نیکی ۲۲۵ به دلیل تضعیف ین افزایش یافت و سیاستهای اقتصادی جدیدی توسط نخستوزیر این کشور ابلاغ شد. با این وجود، نبود دادههای کلان تأثیرگذار، باعث شد که افزایش بازار محدود باشد. بازار هنگکنگ نیز پس از افتهای روز قبل، به کمک رشد بخش فناوری و انرژی، شاهد بهبود بود.
تأثیر اعتصاب بنادر آمریکا
یکی از مهمترین تحولات اقتصادی اخیر، پایان اعتصاب کارگران بنادر آمریکا بود. طبق گزارشها، کارگران بنادر به توافقی با کارفرمایان دست یافتند که به موجب آن حقوق آنها تا ۶۲ درصد افزایش پیدا میکند. این اعتصاب تأثیرات قابل توجهی بر زنجیره تأمین و صادرات و واردات آمریکا داشت و پایان آن میتواند تنشهای اقتصادی ناشی از تأخیرهای بندری را کاهش دهد.
وضعیت بازارهای اروپایی و ارزها
در بازارهای اروپایی، سهام نیز به شکل محتاطانهای رشد کرده است. شاخص آتی یورو استاکس ۵۰ به میزان ۰.۱ درصد افزایش یافته است، هرچند که بازارهای نقدی اروپا در روز گذشته با افت ۰.۹ درصدی بسته شدند. در بخش ارزی، شاخص دلار آمریکا (DXY) زیر سطح ۱۰۲ باقی مانده و ین ژاپن در برابر ارزهای اصلی جهان عملکرد بهتری نشان داد.
تأثیرات ژئوپلیتیکی بر بازار
علاوه بر تحولات اقتصادی، تنشهای ژئوپلیتیکی نیز به شدت بر بازارهای جهانی تأثیرگذار بودهاند. حملات موشکی ایران به اسرائیل و درگیریهای نظامی در لبنان از جمله رویدادهایی هستند که بازارهای نفت و فلزات را تحت تأثیر قرار دادهاند. قیمت نفت در نتیجه این تنشها و همچنین اظهارات رئیسجمهور آمریکا در خصوص حمایت از اسرائیل برای حمله به تأسیسات نفتی ایران، افزایش یافته است.
با توجه به این تحولات، سرمایهگذاران به دقت منتظر واکنش بازارها به گزارشهای اشتغال آمریکا هستند که میتواند مسیر اقتصادی پیشروی آمریکا و همچنین سیاستهای پولی بانک فدرال را مشخص کند.
چشمانداز آینده
در روزهای آتی، گزارشهای مهم دیگری از جمله PMI ساختوساز اروپا و بریتانیا، گزارش NFP آمریکا، PMI ایوی کانادا و سخنرانی مقامات بانکهای مرکزی آمریکا و اروپا منتشر خواهد شد که میتواند تأثیرات بیشتری بر بازارها داشته باشد.
در مجموع، سرمایهگذاران باید علاوه بر تحولات اقتصادی، تغییرات ژئوپلیتیکی بهویژه در خاورمیانه را نیز در نظر بگیرند که میتواند به تغییرات ناگهانی در بازارهای نفت و ارز منجر شود.
منبع: newsquawk
با توجه به بررسیهای انجام شده توسط بانک آمریکا، در ماههای پایانی سالهای انتخاباتی، بازار سهام ایالات متحده، به ویژه شاخص S&P 500، معمولاً با روند صعودی همراه است. البته، نباید از نوسانات اکتبر غافل شد، چرا که این ماه اغلب با چالشهایی برای بازارها همراه میشود.
هماکنون در اکتبر هستیم و شب گذشته نیز مناظره معاونان ریاست جمهوری برگزار شد؛ این رویدادها نشان میدهد که در قلب انتخابات قرار داریم و مطالعه رفتار بازار در ۲۴ دوره انتخاباتی گذشته، اطلاعات مهمی را آشکار میکند.
بر اساس آمار ارائه شده، در ده روز ابتدایی معاملات ماه اکتبر، بازار با فشارهایی نزولی مواجه شده است. با این حال، خبر خوب این است که از اواخر اکتبر تا پایان سال، معمولاً دورهای قوی برای شاخص S&P 500 رقم میخورد و افتهای بازار میتواند فرصت خرید مناسبی ایجاد کند.
موسسه سرمایهگذاری بلکراک معتقد است که محرکهای اقتصادی چین میتواند به عنوان یک کاتالیزور عمل کند و سرمایهگذاران را تشویق به بازگشت به بازار کند، اما محدودیتهای تجاری همچنان یک ریسک باقی میمانند.
همچنین، این موسسه وضعیت سهام چین را از «خنثی» به «بیشوزن» تغییر داده است، به این معنی که اکنون به سرمایهگذاری بیشتر در سهام چینی توصیه میکند.
شاخص S&P 500 همچنان به رکوردشکنیهای خود ادامه میدهد و این موفقیت بهخاطر اخبار مثبت اقتصادی و شرکتی است. دادههای جدید GDP نشان داد که اقتصاد ایالات متحده در سهماهه دوم ۳% رشد کرده و سودهای شرکتی ۳.۵% افزایشیافته که از پیشبینیهای تحلیلگران فراتر رفته است. همچنین، درخواستهای اولیه بیکاری کمتر از حد انتظار بوده و این موضوع نگرانیها در مورد ضعف بازار کار را نقض میکند. باتوجهبه این عملکرد قوی و احتمال سیاستهای نرم فدرال رزرو، به نظر میرسد اقتصاد بهآرامی در حال فرود است، به شرطی که سیاستهای پولی تسهیلی به طور ناخواسته موجب افزایش تورم نشود.
بررسی تحلیل تکنیکال S&P 500 در تایم فریم روزانه
بعد از شکست سقف ۵۶۷۰ شاهد رشد قدرتمندی در این شاخص نبودیم؛ بنابراین انتظار یک اصلاح در این شاخص را داریم. این اصلاح میتواند اندک و تا سقف شکسته شده ۵۶۷۰ باشد و از این ناحیه برای ورود مجدد استفاده کرد. (فلش آبیرنگ)
دیگر سناریو شکست ۵۶۷۰ و ریزش بیشتر است که در این صورت در پولبک به این ناحیه میتوان برای یک موقعیت فروش خلاف روند و محدود استفاده کرد و تا حوالی ۵۴۰۰ این موقعیت را حفظ کرد. (فلش قرمزرنگ)
بررسی تحلیل تکنیکال US500 در تایم فریم ۴ ساعت
همچون سناریو دوم مطرح شده در تایم فریم روزانه، در این تایم فریم هم انتظار اصلاح و شکست حمایت ۵۶۷۰ را داریم؛ اما با این تفاوت که در حوالی ۵۶۲۰ دلار یک ناحیه تقاضا داریم که میتواند برای ورود مجدد مناسب باشد. این ناحیه با خط حمایت مشخص شده همگرا است و میتواند ریسک کمی برای ورود داشته باشد. (فلش قرمزرنگ)
سناریو دوم یک اصلاح عمیقتر است که بعد از شکست حمایت ۵۶۷۰ میتواند رقم بخورد و انتظار یک اصلاح تا حوالی ناحیه تقاضا ۵۴۰۰ را داریم. (فلز آبیرنگ).
برای بررسی بیشتر عوامل موثر فاندامنتال می توانید به تحلیل هفتگی در یوتیوب یا به صفحه تحلیلهای فاندامنتال بازار جهانی و فارکس مراجعه کنید.
بازارها از منظر اقتصاد کلان
هفته گذشته، نگرانیها درباره رکود اقتصادی چین که مدتها بهصورت یک معضل بزرگ بر اقتصاد این کشور سایه انداخته بود، بهطور موقت کاهش یافت. این وضعیت در پی اقدامات حمایتی گستردهای بود که دولت چین، در آستانه تعطیلات بزرگ «هفته طلایی»، معرفی کرد. این سیاستها شامل مجموعهای از تدابیر مالی و پولی است که یادآور اقدام ماریو دراگی، رئیس بانک مرکزی اروپا، در سال ۲۰۱۲ است؛ زمانی که او با جمله "هر کاری که لازم باشد" بحران یورو را تا حد زیادی کنترل کرد.
برای درک بهتر این موضوع، باید به بحران یورو در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ بازگردیم؛ زمانی که نگرانیها درباره ورشکستگی یونان، بازگشت آلمان به مارک و احتمال بیارزش شدن اوراق قرضه ایتالیا در اوج خود بود. در این میان، ماریو دراگی، رئیس بانک مرکزی اروپا، با خارج شدن از متن سخنرانی از پیش تعیینشدهاش، جملهای تاریخی گفت: "بانک مرکزی اروپا آماده است هر کاری که لازم باشد انجام دهد تا یورو را حفظ کند. و باور کنید، این اقدامات کافی خواهد بود." این جمله، وضعیت بحرانی بازارهای مالی را بهسرعت آرام کرد.
این اقدام به یکی از لحظات کلیدی در تاریخ معاملات بازار فارکس تبدیل شد و در کنار وقایع بزرگی مانند بحران LTCM، حباب داتکام، سیاستهای آبه در ژاپن، سیاستهای تسهیلی بانک مرکزی اروپا، شکست بانک ملی سوئیس و مداخلات فدرال رزرو در مارس ۲۰۲۰، جایگاه ویژهای پیدا کرد.
برای مخاطبینی که با بحران LTCM آشنا نیستند، بحران LTCM یا (Long-Term Capital Management) به سقوط یک صندوق پوشش ریسک (هجفاند) معروف در سال ۱۹۹۸ اشاره دارد. LTCM توسط چندین اقتصاددان برجسته، از جمله دو برنده جایزه نوبل، تأسیس شد و استراتژیهای پیچیدهای را برای کسب سود از اختلافات کوچک در قیمت اوراق قرضه و دیگر داراییها استفاده میکرد. در ابتدا موفق بود، اما در پی بحران مالی آسیا و روسیه در سال ۱۹۹۸، سرمایهگذاریهای این صندوق دچار زیانهای سنگینی شد. بحران به حدی بزرگ شد که فدرال رزرو آمریکا به کمک چند بانک بزرگ وارد عمل شد تا از سقوط کامل آن جلوگیری کند، زیرا فروپاشی LTCM میتوانست باعث بیثباتی جدی در بازارهای مالی جهانی شود. این رویداد به یکی از مثالهای مهم در تاریخ مدیریت ریسک مالی تبدیل شد.
به چین برگردیم: به نظر میرسد دولت چین با سیاستهای حمایتی خود به دنبال کنترل بحران اقتصادی است. اما این پرسش باقی است که آیا این اقدامات میتوانند در بلندمدت اقتصاد این کشور را به مسیر رشد بازگردانند یا خیر؟
در ابتدا، بسیاری نسبت به اقدامات دولت چین تردید داشتند و معتقد بودند که این تلاشها نمیتواند تأثیر قابلملاحظهای بر بهبود وضعیت بازارها داشته باشد. اما تجربه نشان داده است که دولتها از قدرتی تقریباً نامحدود در هدایت و کنترل بازارها برخوردارند؛ از خرید داراییها و اصلاح قوانین تا مداخلات قاطع و تنظیم مقررات. در بیشتر موارد، قدرت متمرکز دولت بر نوسانات بازار غلبه کرده و توانسته است سفتهبازان را مهار کند، هرچند همیشه اینگونه نیست و در برخی موارد چالشهایی وجود دارد.
بازده اوراق قرضه ده ساله ایتالیا
بسیاری از معاملهگران شکست بانک ملی سوئیس (SNB) در حفظ نرخ مبادله یورو/فرانک سوئیس را نمونهای بارز از ناکامی مداخلات دولتی میدانند، اما این مورد بیشتر یک استثنا بوده است تا یک قاعده کلی.
در بیشتر مواقع، مانند مداخلات فدرال رزرو و اقدامات حمایتی سازمان پولی هنگکنگ (HKMA)، دولتها توانستهاند بهخوبی بازارها را کنترل کنند.
جهت یادآوری، باید گفت که بانک ملی سوئیس در سال ۲۰۱۱ کف قیمتی ۱.۲۰ را برای جفتارز یورو/فرانک تعیین کرد. اما در سال ۲۰۱۵، با هجوم بیسابقه سفتهبازان و جریانهای مالی، دیگر نتوانست این سیاست را حفظ کند و از آن عقبنشینی کرد.
در مداخله بانک مرکزی سوئیس، وقتی کف قیمتی ۱.۲۰ برای EURCHF برداشته شد، بازار در عرض تنها ۱۵ دقیقه ۳۷.۵ درصد نوسان کرد. نسیم طالب، نویسنده کتاب معروف "قوی سیاه"، چنین رویدادهایی نادری را «دم چاق» (Fat tail) مینامد.
اصطلاح "دم چاق" در نظریه احتمالات و مدیریت ریسک به توزیعی اشاره دارد که در آن احتمال وقوع رویدادهای نادر و بزرگ (در مقایسه با توزیع نرمال) بیشتر از حد انتظار است. نسیم طالب این مفهوم را بهعنوان بخشی از تحلیل خود در کتاب "قوی سیاه" معرفی میکند. او توضیح میدهد که بسیاری از مدلهای مالی، احتمال وقوع رویدادهای غیرمعمول را نادیده میگیرند، در حالی که این رویدادها تأثیرات عظیمی بر بازارها دارند. اصطلاح "دم چاق" به این دلیل انتخاب شده که در نمودار توزیع، انتهای توزیع (دم) پهنتر از حالت معمول است و نشاندهنده وجود احتمال بالاتری برای وقوع این رویدادهاست.
نوسان EURCHF معادل ۴۴ انحراف معیار از حالت عادی بود. برای درک بهتر این انحراف بزرگ، تصور کنید فردی را پیدا کنید که ۴۴ انحراف معیار از قد متوسط بلندتر باشد؛ این فرد باید حدود ۵ متر قد داشته باشد! چنین اتفاقاتی در بازارهای مالی نادر ولی با پیامدهای عظیم همراهاند.
✔️ بیشتر بخوانید: پنجشنبه سیاه سال ۲۰۱۵، روزی که فرانک همه را غافلگیر کرد
چین با اعلام مجموعهای از تغییرات در سیاستهای پولی و مالی، واکنش مثبتی از سهامهای خود مشاهده کرد.
دیوید تپر، یکی از برجستهترین سرمایهگذاران بازار، تصمیم گرفت با سرمایهگذاری بیشتر روی سهامهای چینی، از این فرصت استفاده کند. در مصاحبهای با CNBC، او اعلام کرد که حتی از محدودیتهای خودش نیز فراتر رفته است. وقتی از او درباره محدودیتهای VAR که معیاری برای سنجش میزان ریسک قابل تحمل یک صندوق است، سؤال شد، پاسخ داد: «من به این مسائل اعتقادی ندارم. به اندازهای سرمایهگذاری میکنم که شبها راحت بخوابم.»
برای اینکه دیدگاه کلیتری به بازار سهام چین داشته باشیم، به نمودار سهامهای این کشور از قبل از حباب ۲۰۱۵ نگاهی بیندازیم.
وضعیت کنونی بازار سهام چین را نیز در تصویر زیر مشاهده میکنید:
بازار سهام چین، با توجه به ساختار کمونیستی حاکم بر این کشور، همچنان با چالشها و ریسکهای خاص خود مواجه است. ترکیب واژههای "بازار سهام" و "کمونیسم" به خودی خود پارادوکسی را ایجاد میکند که نشان میدهد سرمایهگذاری در چنین محیطی چقدر میتواند پیچیده و پیشبینیناپذیر باشد. در این شرایط، شاید منطقیترین رویکرد این باشد که به سیاستهای دولت دقیقاً گوش داده و مطابق آنها عمل کنیم؛ به این معنا که هنگام مقابله با میلیاردرها از بازار خارج شویم و وقتی دولت وعده حمایت میدهد، مجدداً وارد شویم.
بازار سهام
بهندرت پیش میآید که شاهد شرایطی بهتر برای بازار سهام باشیم؛ تورم در حال کاهش است، تولید ناخالص داخلی (GDP) ثبات دارد، بازار کار از حالت داغ خارج شده و به وضعیت عادی بازگشته و هزینههای دولت همچنان بالاست. انتخابات آمریکا در پسزمینه بهعنوان یک ریسک وجود دارد، اما حتی اگر نتیجه انتخابات را هم بدانیم، پیشبینی دقیق واکنش بازار، مثلاً در مورد شاخص S&P، آسان نخواهد بود.
در مورد انتخابات ۲۰۲۴، این هم پیشبینیهای فعلی از نتایج احتمالی توازن قدرت سیاسی:
در حال حاضر، از منظر معاملاتی هیچ تحرکی پیرامون انتخابات دیده نمیشود؛ زیرا احتمالها تغییر نمیکنند و بهنوعی شرایط باثباتی داریم.
شاخص VIX به نظر بالا میآید، اما آیا واقعاً اینگونه است؟ شاید کمی بالاتر از حد معمول باشد، اما غیرمعمول نیست.
خلاصه هفتگی بازار سهام در ۱۴ کلمه:
اقتصاد آمریکا در شرایط خوبی است. چین در حال اعمال محرکهای اقتصادی است. فدرال رزرو در حال کاهش نرخ بهره است. ماه «اُکتوبر» با الگوهای مثبت فصلی خود در راه است.
نرخهای بازدهی اوراق قرضه
نرخهای بازدهی اوراق قرضه آمریکا تغییر چندانی نکرده است، که با توجه به شرایط زیر، جالب توجه است:
با این حال، بازار به شدت در خرید اوراق قرضه فعال است، چین سیاستهای انبساطی را اعمال میکند و انتظار کاهش نرخ بهره فدرال رزرو وجود دارد. اگر فکر میکنید روند کاهش نرخ بهره کندتر از حد انتظار خواهد بود، میتوانید روی افزایش بازدهی اوراق قرضه کوتاهمدت سرمایهگذاری کنید.
در اروپا، شرایط اقتصادی همچنان نامطلوب است و بازار به سرعت پیشبینی کاهش نرخ بهره بانک مرکزی اروپا (ECB) را برای اکتبر تغییر داده است. نمودار زیر تغییرات پیشبینی بازار را از تاریخ ۱۷ سپتامبر به بعد نشان میدهد که نشاندهنده تغییر سریع انتظارات برای نشست ۱۰ روز آینده است.
ارزهای فیات
این هفته شاهد نوسانات شدیدی در ین ژاپن بودیم. دلار آمریکا در برابر ین ژاپن تا زمان برگزاری انتخابات رهبری حزب لیبرال دموکراتیک (LDP) ژاپن عملکرد مثبتی داشت. اما نتیجه غیرمنتظرهای رخ داد: شینزو ایشیبا، نامزد طرفدار سیاستهای انقباضی، در حالی پیروز شد که تارو آسو از تاکایچی، نامزد موافق سیاستهای انبساطی، حمایت کرده بود. این نتیجه بر خلاف انتظارات بازارها بود که روی پیروزی تاکایچی حساب کرده بودند. نمودار USD/JPY بهخوبی نوسانات و واکنشهای شدید بازار را به این نتایج غیرمنتظره نشان میدهد.
در تصویر زیر که از سایت Nikkei گرفته شده، میتوانید جزئیات این رویداد انتخاباتی ژاپن را مشاهده کنید.
بازارهای مالی این هفته به شدت تحت تأثیر سیاستهای پولی و مالی جدید چین قرار گرفتند. یکی از دلایل اصلی من برای عدم فروش گسترده دلار این بود که در خارج از آمریکا، مکان مناسبی برای سرمایهگذاری وجود نداشت. اما با اعلام بستههای چندوجهی حمایت اقتصادی در چین و کاهش سرمایهگذاری خارجی، به نظر میرسد که اکنون به نقطه میانی منحنی «لبخند دلار» نزدیک میشویم. در این حالت، از دیدگاه صعودی دلار باید صرف نظر کرد.
مفهوم «لبخند دلار» به وضعیتهایی اشاره دارد که در آن، ارزش دلار آمریکا به سه شکل مختلف رفتار میکند. در طرفین لبخند، زمانی که اقتصاد جهانی یا آمریکا در رکود قرار دارد، دلار به عنوان دارایی امن تقویت میشود. در بخش میانی لبخند، در شرایطی که رشد اقتصادی جهانی خوب است و ریسکپذیری بالاست، دلار تضعیف میشود، زیرا سرمایهها به بازارهای پرریسکتر هدایت میشوند.
این تغییرات در ارزهای وابسته به چین مانند دلار استرالیا نیز مشاهده میشود که با نوسانات زیادی همراه بوده است. در نمودار AUD/USD، ابتدا شاهد افزایش ۱ درصدی، سپس افت ۱ درصدی و نهایتاً رشد ۱.۵ درصدی هستیم. این روند نشان میدهد که معاملهگری در شرایط فعلی بسیار پیچیده و دشوار است.
ارز دیجیتال
اطلاعات کافی برای ارزیابی دقیق روندهای ماهانه بیتکوین در دسترس نیست، زیرا این رمزارز تنها از سال ۲۰۱۶ بهطور جدی مورد معامله قرار گرفته و در سال ۲۰۲۱ بهطور کامل وارد جریان اصلی بازارهای والاستریت شده است. با این وجود، جامعه کریپتو با اصطلاح "Uptober" به استقبال ماه اکتبر میرود و معتقد است که در این ماه، احتمال رشد قیمت بیتکوین بیشتر است. جدول زیر عملکرد ماهانه بیتکوین را از سال ۲۰۱۶ نشان میدهد.
اصطلاح "Uptober": این واژه ترکیبی از "up" (بهمعنای افزایش) و "October" (اکتبر) است و بهطور غیررسمی به ماه اکتبر اشاره دارد که در آن، سرمایهگذاران انتظار رشد قیمت بیتکوین را دارند.
صرف نظر از واقعیت داشتن "Uptober"، این انتظار باعث میشود که در آغاز ماه اکتبر، خریداران بیشتری نسبت به فروشندگان در بازار حضور داشته باشند. همزمان، بیتکوین و شاخص نزدک نیز با یکدیگر همبستگی قابلتوجهی دارند که در نمودار زیر مشاهده میشود.
کامودیتیها
بازار کامودیتیها این هفته تحت تأثیر رویدادهای مختلف قرار گرفت. بسته حمایتی چین که منجر به بهبود انتظارات اقتصادی در این کشور شد، باعث افزایش قیمت مس شد و این فلز پایه رشد قابلتوجهی را تجربه کرد.
این در حالی است که انتظار میرفت رشد تقاضای چین تأثیر مشابهی بر قیمت نفت نیز داشته باشد، اما برخلاف پیشبینیها، عربستان سعودی با تصمیمات خود، مانع از افزایش قیمت نفت شد و بازار همچنان در انتظار یک رالی اساسی در قیمتها است.
در بازار نقره، هرچند قیمت موفق شد از سقف سال ۲۰۱۲ عبور کند، اما نتوانست این سطح را حفظ کرده و با کاهش مواجه شد. این حرکت در تحلیل تکنیکال به "بازگشت شلاقی" یا "Slingshot Reversal" معروف است، جایی که قیمت پس از شکست یک سطح کلیدی، بهسرعت به محدوده قبلی بازمیگردد و فعالان بازار را غافلگیر میکند.
این رویدادها نشان میدهد که تأثیر سیاستهای اقتصادی چین بر کامودیتیها یکسان نبوده و هر بازار با توجه به شرایط خاص خود واکنش نشان میدهد.
منبع: Spectramarkets.com نویسنده: Brent Donelly
چین اخیراً وعده داده است که از طریق حمایت مالی و تثبیت بازار املاک، رشد اقتصادی را تقویت کند. این اقدامات باعث شده است که شاخص CSI 300 چین به بزرگترین افزایش هفتگی خود از سال 2008 برسد. این شاخص نشاندهنده عملکرد 300 شرکت بزرگ در بازار سهام چین است و افزایش آن نشاندهنده اطمینان سرمایهگذاران به سیاستهای اقتصادی جدید چین است.
در همین حال، ین ژاپن 1٪ از ارزش خود را نسبت به دلار از دست داده است. این کاهش ارزش ین به دلیل پیشبینی سرمایهگذاران است که سانائه تاکایچی، وزیر امنیت اقتصادی، به احتمال زیاد رهبر بعدی کشور خواهد شد. این پیشبینیها باعث افزایش اوراق قرضه ژاپنی شده است.
دو اقتصاد بزرگ جهان، چین و ایالات متحده، این هفته با ارائه محرکهای اقتصادی به بازارها کمک کردهاند. چین در روز جمعه، پیش از تعطیلات یک هفتهای، میزان نقدینگی مورد نیاز بانکها را کاهش داد. همچنین، شاخص تورم مورد ترجیح فدرال رزرو و یک نمای کلی از تقاضای مصرفکننده در ایالات متحده که هر دو قرار است امروز منتشر شوند، سرنخهای بیشتری درباره جهتگیری نرخ بهره ایالات متحده ارائه خواهند داد.
قانون کاهش مالیات (Tax Cuts) و قانون اشتغال (Jobs Act) سال 2017 تغییرات اساسی در کد مالیاتی ایالات متحده ایجاد کرد. نرخ مالیات شرکتها از 35% به 21% و نرخ مالیات بر درآمد افراد کاهش یافت اما کسر استاندارد (Standard deduction) افزایش یافت. (کسر استاندارد (Standard deduction) یک مبلغ ثابت است که توسط دولت تعیین میشود و مالیاتدهندگان میتوانند به جای کسر جزء به جزء، آن را از درآمد مشمول مالیات خود کسر کنند. این مبلغ به وضعیت تأهل و تعداد افراد تحت تکفل مالیات دهنده بستگی دارد و هر ساله با توجه به تورم تنظیم میشود.)
در حال حاضر، تجزیه و تحلیل در سال 2018 نشان داد که این کاهشها، اقتصاد را تقویت میکند، اما اثر آن به سرعت از بین میرود و هزینه آنها بسیار زیاد خواهد بود. انتظار میرود این صورتحساب تا سال 2028 نزدیک به 2 تریلیون دلار به کسری بودجه اضافه کرده است.
بسیاری از اصلاحات مالیات خانوار که در این لایحه گنجانده شده است در سال 2025 منقضی میشوند، به این معنی که هر کسی که در انتخابات پیروز شود، این فرصت را خواهد داشت که یا برای تمدید قانون مبارزه کند یا اجازه لغو آن را بدهد.
ترامپ به دائمی کردن قوانین مالیاتی خود علاقه نشان داده است. بایدن احتمالا برخی از کاهشهای مالیاتی را حفظ خواهد کرد، یعنی کاهشهایی که به نفع خانوارهایی است که کمتر از 400000 دلار در سال درآمد دارند.
این کاهشها بیشترین مزایا را برای ثروتمندان و صاحبان مشاغل کوچک دارد، اما مقرراتی نیز وجود دارد که به نفع آمریکاییهای با درآمد متوسط است، مانند افزایش کسر استاندارد و اعتبار مالیاتی کودک (Child Tax Credit). (اعتبار مالیاتی کودک (CTC) یک اعتبار مالیاتی برای والدین دارای فرزندان تحت تکفل است که توسط کشورهای مختلف ارائه میشود. این اعتبار اغلب به تعداد فرزندان تحت تکفل یک مالیات دهنده و گاهی اوقات سطح درآمد مالیات دهندگان مرتبط است.)
یکی از تأثیرات مهم تمدید کاهش مالیات سال 2017 این است که تخمین زده میشود در دهه آینده 3.8 تریلیون دلار اضافی هزینه داشته باشد. بدون کاهش قابل توجه خدمات، بدهی فدرال تا سال 2054 به 211% تولید ناخالص داخلی خواهد رسید، در حالی که در حال حاضر حدود 100% تولید ناخالص داخلی است.
ترامپ در واقع متعهد شده است که کاهش مالیاتها را حتی بیشتر کند – اگر این اتفاق بیفتد، بدیهی است که کسری بودجه حتی سریعتر رشد میکند و بدهیها حتی بیشتر میشود.
گزینههای پیشنهادی بایدن شامل برنامههای متعددی برای کاهش مالیات برای کسانی است که کمتر از 400000 دلار در سال درآمد دارند و همچنین مالیات شرکتها و آمریکاییهای ثروتمندتر را افزایش میدهد. تلاشها برای هدف قرار دادن شرکتها شامل افزایش نرخ مالیات شرکتها به 28 درصد، افزایش اجرای اجتناب مالیاتی توسط شرکتهای چندملیتی و چهار برابر کردن مالیات بر بازخرید سهام است.
طرح او همچنین بر آمریکاییهایی که بیشترین درآمد را دارند تأثیر میگذارد، از جمله حداقل مالیات 25 درصدی بر درآمد میلیاردرها. روی هم رفته، سیاستهای بایدن تا سال 2034 حدود 5 تریلیون دلار درآمد ایجاد میکند.
در حالی که بین اهداف دو نامزد همپوشانی وجود دارد، اثرات بلندمدت بر بدهی و کسری بودجه فدرال بسیار متفاوت است.
فعالیتهای جهانی ادغام و تملک (M&A) در سهماهه چهارم سال 2024 با احتمال کاهش روبهرو است. این کاهش ناشی از تمایل شرکتها به تعویق انداختن معاملات بزرگ تا پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است. با این وجود، انتظار میرود این کاهش تنها یک وقفه موقت باشد و پس از انتخابات، با بازگشت اعتماد به بازار، شاهد رونق دوباره این حوزه باشیم.
کاهش معاملات بزرگ به دلیل فشارهای نظارتی
تام مایلز، رئیس جهانی M&A در مورگان استنلی، با اشاره به نبود معاملات بسیار بزرگ (بیش از 50 میلیارد دلار) در سال جاری، اعلام کرد که فشارهای نظارتی مانع از انجام این معاملات شده است. او افزود که طی سالهای گذشته، بخش انرژی چندین معامله بزرگ را تجربه کرده، اما در صنایعی مانند بهداشت و فناوری، هنوز چنین معاملاتی مشاهده نشده است. در عین حال، معاملات کوچکتر (بین 1 تا 20 میلیارد دلار) همچنان فعال باقی مانده و شرکتها به تخصیص سرمایه در این محدوده ادامه میدهند.
خوشبینی به آینده و سال 2025
اریک توکات، همرئیس بانکداری سرمایهگذاری در Centerview Partners، سال 2025 را به عنوان یک سال قوی برای M&A پیشبینی میکند. او بیان کرد که با وجود برخی موانع، بازار همچنان دارای حرکت و فرصتهای زیادی است و نسبت به چند فصل گذشته، خوشبینی بیشتری در بازار وجود دارد.
تمرکز شرکتهای بینالمللی بر بازار آمریکا
فرانک آکیلا، وکیل ارشد M&A در Sullivan & Cromwell، معتقد است که بازار آمریکا همچنان برای شرکتهای اروپایی و ژاپنی جذاب است. او پیشبینی کرد که شرکتهای بینالمللی به دنبال انجام خریدها در آمریکا خواهند بود، زیرا اقتصاد آمریکا پتانسیل رشد بیشتری نسبت به بازارهای داخلی این شرکتها دارد. همچنین انتظار میرود که در بخشهایی مانند بهداشت، خدمات مالی و فناوری، شاهد ادغامها و تملکهای بیشتری باشیم.
تأثیر انتخابات آمریکا بر M&A
یکی از نگرانیهای اصلی فعالان بازار M&A، عدم قطعیت درباره سیاستهای نظارتی آینده است. آدام امریچ، رئیس بخش شرکتی در Wachtell Lipton، اشاره کرد که بسیاری از معاملات فعلی در دوران دولت بعدی به اتمام خواهند رسید و نامشخص بودن سیاستهای هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات، باعث احتیاط بیشتر شرکتها در انجام معاملات بزرگ شده است.
نتیجهگیری
با نزدیک شدن به انتخابات آمریکا و فشارهای نظارتی موجود، انتظار میرود که بازار M&A در سهماهه چهارم سال 2024 کاهش یابد. اما با توجه به شرایط اقتصادی نسبتاً مثبت و کاهش احتمالی نرخ بهره، شرکتها همچنان در حال برنامهریزی برای انجام معاملات هستند و انتظار میرود که سال 2025 شاهد بازگشت قوی این بازار باشیم. همچنین، تمرکز شرکتهای اروپایی و ژاپنی بر خرید در آمریکا، به ویژه در بخشهای با رشد بالا، میتواند به تقویت بازار M&A در آینده نزدیک کمک کند.
توضیحات
معاملات M&A که مخفف Mergers and Acquisitions است، به معنای ادغام و تملک شرکتها است. این اصطلاح به فرآیندهایی اشاره دارد که طی آنها شرکتها با یکدیگر ادغام میشوند یا یک شرکت، شرکت دیگر را خریداری میکند. معاملات M&A به دلایل مختلفی انجام میشود، از جمله افزایش سهم بازار، ورود به بازارهای جدید، بهرهبرداری از همافزایی (synergies) بین شرکتها، و یا دسترسی به فناوریها و منابع جدید.
در ادامه توضیح کوتاهی از دو نوع اصلی M&A ارائه میشود:
ادغام (Merger)
زمانی که دو یا چند شرکت با یکدیگر ترکیب شده و یک شرکت جدید تشکیل میدهند. در این حالت، داراییها، بدهیها و عملیات شرکتها در یک واحد ادغام میشود. به عنوان مثال، وقتی دو شرکت بزرگ با هم ادغام میشوند، برای بهبود کارایی و کاهش هزینههای عملیاتی این کار را انجام میدهند.
تملک (Acquisition)
در این نوع معامله، یک شرکت، شرکت دیگری را خریداری میکند و کنترل کامل آن را به دست میآورد. در این حالت، شرکت خریدار مالکیت سهام یا داراییهای شرکت هدف را به دست میآورد و شرکت هدف ممکن است به فعالیت خود به عنوان یک واحد مستقل ادامه دهد یا کاملاً در شرکت خریدار ادغام شود.
معاملات M&A میتوانند به دلایل استراتژیک یا مالی انجام شوند و اغلب به عنوان ابزاری برای رشد سریعتر و تقویت موقعیت رقابتی شرکتها به کار میروند.
شاخص MSCI آسیا پاسیفیک افزایش یافت و سهام در چین، هنگ کنگ و کره جنوبی رشد کردند. همچنین، آتیهای سهام آمریکا نیز افزایش یافتند. چین اعلام کرد که سه مقام ارشد مالی در روز سهشنبه یک نشست اقتصادی ویژه برگزار خواهند کرد و یکی از نرخهای سیاستی کوتاهمدت خود را کاهش داد، که این امر باعث افزایش گمانهزنیها درباره ارائه بستههای محرک جدید شد.
معاملهگران امیدوارند که بستههای محرک جدیدی برای احیای تولید ناخالص داخلی چین و تقویت اقتصاد جهانی ارائه شود. در حالی که دادههای اقتصادی چین در روز جمعه تصویر تیرهای ارائه دادند، دادههای اقتصادی آمریکا که قرار است در اواخر این هفته منتشر شوند، اطلاعات جدیدی درباره سرعت و دامنه کاهش نرخ بهره فدرال رزرو ارائه خواهند داد.
پس از اظهارات رئیس بانک مرکزی ژاپن مبنی بر عدم عجله برای افزایش نرخ بهره، ارزش ین کاهش یافت. به دلیل تعطیلی در ژاپن، معاملات نقدی اوراق قرضه آمریکا در آسیا متوقف شد. شاخص دلار تغییرات کمی داشت و اوراق قرضه استرالیا نیز به دلیل انتظار برای تمدید توقف سیاست پولی بانک مرکزی استرالیا در روز سهشنبه کاهش یافتند.
بانک UBS دو دلیل اصلی برای پیشبینی عملکرد قوی سهام ارائه کرده است:
بازارهای مالی از منظر اقتصاد کلان
هفته گذشته تمرکز اصلی بازارهای مالی بر تصمیم فدرال رزرو برای کاهش نرخ بهره بود. این کاهش که بهطور گستردهای مورد انتظار بود، در نهایت به کاهش ۵۰ واحد پایه منجر شد. جالب اینجاست که اکثر اقتصاددانان انتظار چنین کاهش شدیدی را نداشتند و تعداد کمی از آنها پیشبینی کاهش ۵۰ واحد را کرده بودند. اما بازارها بهدرستی احتمال کاهش ۵۰/۵۰ را پیشبینی کرده بودند که البته جروم پاول، رئیس فدرال رزرو، با چالش زیادی برای جلب رضایت اعضای کمیته مواجه بود.
این کاهش اولین مورد از مخالفت یکی از اعضای کمیته از سال ۲۰۰۵ تاکنون بود که نشاندهنده اختلاف نظر در داخل فدرال رزرو است. از لحن کنفرانس خبری و ناهماهنگی در پیامهای قبلی کمیته میتوان نتیجه گرفت که اعضا بهطور کامل در این تصمیم متحد نبودهاند.
فدرال رزرو با کاهش نرخ بهره به میزان ۵۰ واحد پایه، تأکید کرد که تصمیمات آینده به دادههای اقتصادی بستگی دارد و این کاهش بزرگ را تضمینی برای کاهشهای بیشتر ندانست.
نمودار دات پلات (که پیشبینیهای اعضای فدرال رزرو در مورد مسیر آینده نرخ بهره را نشان میدهد)، نیز تأیید کننده این عدم قطعیت بودند. این نمودارها حتی نشان دادند که سطح نهایی نرخ بهره (که به عنوان نرخ نهایی یا ترمینال شناخته میشود) نسبت به قبل بالاتر رفته است. این موضوع نشاندهنده آن است که اعضای فدرال رزرو به سختی میتوانند نرخ بهرهای را که اقتصاد بتواند آن را بهعنوان نرخ خنثی بپذیرد، تعیین کنند. نرخ خنثی، نرخی است که نه به رشد اقتصادی شتاب میدهد و نه آن را کند میکند. اما تعیین دقیق این نرخ، امری غیرقابل مشاهده و پیچیده است که به نظر میرسد اعضای فدرال رزرو نیز در مورد آن توافق ندارند.
در حالی که توجه اصلی این هفته به فدرال رزرو معطوف بود، اتفاقات دیگری هم در اقتصادهای بزرگ دنیا رخ داد. چین همچنان با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکند و اقتصادش در شرایط نامطلوبی قرار دارد. از طرف دیگر، تورم در کانادا به هدف تعیینشده بازگشته و بانک مرکزی این کشور در مسیری که تعیین کرده بود، موفق عمل کرده است. رئیس بانک مرکزی ژاپن، کازوئو اوئدا، بار دیگر لحن ملایمی در صحبتهای خود داشت و به نظر میرسد که سیاستهای پولی انبساطی این کشور همچنان ادامه خواهد داشت. در آلمان نیز، اقتصاد با مشکلات جدی مواجه است و این کشور در تلاش است تا از رکود اجتناب کند و وضعیت اقتصادی خود را حفظ کند.
✔️ بیشتر بخوانید: سیاست پولی چیست؟ ابزارهای اجرای سیاستهای پولی
بازار سهام
جمعه، به ارزش ۴.۵ تریلیون دلار از آپشنهای سهام آمریکا منقضی شدند. این بزرگترین انقضای ماه سپتامبر در تاریخ بازارهای مالی آمریکا است. در همین حال، شرایط پیچیدهای در بازار آپشنهای شرکت انویدیا (NVDA) وجود دارد. اگرچه برخی تحلیلگران پیشبینی میکنند که انقضای این آپشنها به نفع انویدیا خواهد بود، اما تعیین جهتگیری بازار پس از چنین انقضای بزرگ همیشه پیچیده است. ترکیب الگوهای فصلی نزولی در کنار فضای مثبت اقتصادی، میتواند منجر به یک هفته پرتنش و هیجانانگیز شود.
شرایط کلی اقتصاد برای بازار سهام مطلوب به نظر میرسد. وضعیت کنونی بازار شباهت زیادی به سالهای ۱۹۹۵ و ۱۹۹۸ دارد، زمانی که فدرال رزرو نرخ بهره را کاهش میداد، در حالی که اقتصاد در شرایط نسبتاً خوبی بود. اگر این فقط یک دوره کوتاه رکود باشد (که من چندین بار در نوشتههایم به این موضوع اشاره کردهام)، کاهش نرخ بهره میتواند به تقویت تقاضا و بازگشت روحیه ریسکپذیری در بازار منجر شود. این وضعیت برای داراییها تورمزا است، اما لزوماً تأثیر زیادی بر قیمت کالاها و خدمات مصرفی ندارد، شاید به استثنای بازار مسکن.
اگر نسبت به بازار سهام خوشبین هستید، بهتر است صبر کنید تا الگوهای فصلی نزولی به پایان برسد. با این حال، دوره اکتبر تا دسامبر، احتمالاً بدون توجه به نتایج انتخابات، بسیار صعودی خواهد بود.
پایان ماه سپتامبر به معنای پایان فصل نزولی بازار است. پیشبینی میشود که تا زمان برگزاری انتخابات، نوساناتی در بازار وجود داشته باشد، اما مگر در شرایطی که با تغییرات سیاسی بزرگی مانند پیروزی کامل جمهوریخواهان (Red Sweep) یا دموکراتها (Blue Wave) روبرو شویم، انتظار میرود که چند هفته آینده شاهد یک روند صعودی قوی باشیم. تا آن زمان، بهتر است بخشی از سرمایه خود را بهعنوان ذخیره نگه دارید تا در صورت وقوع نوسانات ناگهانی و افت شدید قیمتها، فرصت مناسبی برای خرید فراهم شود.
در مورد انتخابات، وضعیت کنونی نشان میدهد که به احتمال زیاد با یک بنبست سیاسی مواجه خواهیم شد، هرچند که هنوز زمان زیادی باقی مانده و ممکن است شرایط به سرعت تغییر کند.
این هفته، بازار سهام را میتوان با جملات زیر خلاصه کرد:
"اقتصاد در وضعیتی خوبی است. فدرال رزرو در حال کاهش نرخ بهره است. فصل نزولی همیشه ماندگار نیست."
نرخهای بازدهی
هفته گذشته اشاره کردم که اگر در بازار اوراق قرضه پوزیشن خرید دارید، اکنون زمان مناسبی برای تسویه سود است، زیرا حرکت مثبت بازار اوراق در کوتاهمدت کاهش یافته و بسیاری از عوامل اقتصادی در قیمتها لحاظ شدهاند. در مدت چهار ماه، نرخ بهره اوراق ۱۰ ساله از ۵٪ به ۳.۵٪ کاهش یافته است. با توجه به شرایط اقتصادی موجود، به نظر نمیرسد که عوامل جدیدی برای توجیه کاهش بیشتر نرخ بهره وجود داشته باشد و احتمال میرود که بازار اوراق در حالت نوسانی باقی بماند.
این پیشبینی دقیق بود؛ زیرا فدرال رزرو در یک اقدام بهشدت داویش، نرخبهره را 50 واحد پایه کاهش داد اما برخلاف انتظار، قیمت اوراق نیز کاهش یافت.
"وقتی انتظار میرود قیمتها به دلیل اخبار منفی کاهش یابند، اما این اتفاق نمیافتد، معمولاً این سیگنالی از احتمال صعود قیمتها است، البته همیشه هم اینطور نیست."
وقتی یک دارایی بهدلیل اخبار منفی کاهش نمییابد، این معمولاً نشانهای مثبت است. در این مورد، نمودار نرخ بهره اوراق ۱۰ ساله آمریکا در هفته گذشته نشان میدهد که با وجود کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو، نرخ بهره اوراق همچنان ثابت مانده است. این میتواند نشاندهنده انتظارات مثبت بازار نسبت به آینده اقتصادی باشد، هرچند که هنوز نیاز به تحلیل بیشتری داریم.
در حال حاضر، نرخ بهره اوراق قرضه تغییر چندانی نکرده، اما پیشبینی من این است که در هفته آینده، با توجه به ترکیب رشد اقتصادی متوسط و سیاستهای پولی انبساطی فدرال رزرو، فروش اوراق افزایش یابد که این به معنای افزایش نرخهای بازدهی خواهد بود.
همچنین، دادههای اعتماد مصرفکننده (دانشگاه میشیگان و کنفرانس بورد) هفته آینده منتشر میشود و به نظر میرسد این شاخصها نشاندهنده بهبود در وضعیت اقتصادی باشند. با کاهش قیمت بنزین، افزایش قیمت سهام و ارزهای دیجیتال، و بهبود جزئی در شرایط اجتماعی (مانند کاهش مرگومیر ناشی از مواد مخدر)، شاید بتوان گفت که دوران رکود روانی به پایان رسیده است.
✔️ بیشتر بخوانید: شاخص احساسات مصرف کننده دانشگاه میشیگان (MCSI) چیست؟
ارزهای فیات
با توجه به پیشبینی من از افزایش نرخهای بازدهی اوراق قرضه در هفته آینده، به نظر میرسد که جفت ارز USD/JPY (دلار آمریکا به ین ژاپن) به کف قیمتی خود رسیده است و فعلاً این سطح حفظ خواهد شد. بانک مرکزی ژاپن (BOJ) اخیراً نشانههایی از سیاستهای پولی داویش از خود نشان داده، در حالی که بازار همچنان نسبت به دلار آمریکا در پوزیشن فروش و نسبت به اوراق قرضه در پوزیشن خرید قرار دارد. همچنین، حزب لیبرال دموکرات ژاپن (LDP) در پایان هفته جلسهای برای انتخاب رهبر جدید خود خواهد داشت که این رهبر جدید به عنوان نخستوزیر بعدی ژاپن معرفی خواهد شد.
در بسیاری از کشورهای گروه ۱۰ (G10)، سیاستهای داخلی تأثیر زیادی بر بانکهای مرکزی مستقل ندارند، اما این شرایط در ژاپن متفاوت است. بانک مرکزی ژاپن به طور کامل مستقل عمل نمیکند و دولت ژاپن نقش مهمی در سیاستهای پولی دارد. همانطور که در دوره اجرای سیاستهای آبهنومیکس (Abenomics) دیده شد، همکاری گسترده میان دولت و بانک مرکزی باعث شد تا سیاستهای پولی بهطور موثرتری اجرا شوند. این هماهنگی میان دولت و بانک مرکزی، به ویژه در زمانهایی که نیاز به تنظیمات شدید اقتصادی وجود دارد، اهمیت بسیاری دارد.
در حال حاضر، ۹ نامزد برای رهبری حزب LDP وجود دارند، اما به نظر میرسد تنها سه نفر از آنها شانس واقعی برای پیروزی دارند:
با توجه به نامشخص بودن نتایج انتخابات، احتمالاً فعالان بازار تا زمان اعلام نتایج، ریسک خود را کاهش میدهند. پیشبینی میشود که نتیجه نهایی این انتخابات حوالی ساعت ۳ بامداد ۲۷ سپتامبر اعلام شود.
در رابطه با دلار آمریکا، واکنش اولیه بازار به نشست فدرال رزرو، فروش دلار بود، اما در نهایت فروشندگان دلار متضرر شدند چراکه ارزش دلار ثابت ماند. شاید جالبترین نکته هفته گذشته این بود که با وجود کاهش بزرگ نرخ بهره، دلار آمریکا تقریباً بدون تغییر باقی ماند.
تفاوت نرخهای بازدهی نیز تغییر چندانی نداشتند. این نمودار نوسانات ۵ دقیقهای جفت ارز EUR/USD را در هفته گذشته و در مقایسه با تفاوت نرخ بهره ۱۰ ساله نشان میدهد. بازار با نوسانات شدید و پیشبینیناپذیری مواجه بود.
چرا دلار آمریکا با وجود کاهش غیرمنتظره نرخ بهره کاهش نیافت؟ پاسخ به این سؤال ساده نیست. یکی از دلایل میتواند این باشد که بازار پیش از این نیز به پوزیشن فروش دلار تمایل داشته است. هنگامی که اولین کاهش نرخ بهره صورت میگیرد، بسیاری از حرکات قیمتی پیشخور شدهاند. جفت ارز USD/JPY در ماههای گذشته از ۱۶۰ به ۱۴۰ کاهش یافته و EUR/USD از کف ۱.۰۷ جدا شده است. بازار مدتهاست که خود را برای آغاز این چرخه کاهش نرخ بهره آماده کرده بود.
در ادامه، نمودارهایی از تغییرات بازار فارکس در ۱۰۰ روز قبل و بعد از اولین کاهش نرخ بهره فدرال رزرو در شش دوره گذشته ارائه میشود تا تاریخچه این تغییرات را ببینید. هیچ روند نزولی واضحی برای دلار آمریکا با شروع کاهش نرخ بهره وجود ندارد. این روند بسته به شرایط اقتصادی و تحولات جهانی متفاوت است. اگر با بازار فارکس آشنا نیستید، فقط به چهارمین نمودار (پایین سمت راست) (USD/JPY) نگاه کنید؛ این سادهترین قسمت برای درک این روند است.
برای اینکه کنجکاوی شما را برآورده کنم، بیایید ببینیم که سایر داراییها چگونه در زمان اولین کاهش نرخ بهره فدرال رزرو واکنش نشان دادهاند.
طلا: در تمام موارد، قیمت طلا قبل از اولین کاهش نرخ بهره افزایش یافته و بهجز سال ۱۹۹۸، بعد از آن نیز افزایش پیدا کرده است. البته در سالهای ۱۹۹۸ و ۲۰۰۱ شاهد تسویه سود سرمایهگذاران پس از کاهش نرخ بهره بودیم، در حالی که در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۹ رشد طلا ادامه داشت. سال ۱۹۹۵ هم تغییرات چندانی در قیمت طلا رخ نداد که آن را به یک مورد نامناسب برای مقایسه تبدیل میکند.
نرخهای بازدهی: در نمودار بعدی محور عمودی بر حسب واحد "بیسیس پوینت" (هر بیسیس پوینت برابر با ۰.۰۱ درصد) نشان داده شده است. جالب است که بعد از اولین کاهش نرخ بهره، تغییرات زیادی در نرخ بهره اوراق دیده نمیشود. در سال ۲۰۰۷ کاهش شدیدی مشاهده شد (خط سبز)، در حالی که در سال ۱۹۹۸ نرخهای بهره بالاتر بودند؛ زیرا بحران مالی روسیه و صندوق LTCM با تزریق نقدینگی حل شد و به زودی حباب داتکام نیز رخ داد. حتی در سال ۲۰۰۱، با وجود رکود، ۱۰۰ روز پس از کاهش نرخ بهره، نرخ بازدهی ۱۰ ساله بالاتر بود، نه پایینتر.
بازار سهام: باز هم الگوی مشخصی دیده نمیشود. در سال ۲۰۰۱ حباب داتکام ترکید و سال ۲۰۰۷ بحران مالی جهانی (GFC) آغاز شد، اما در سالهای ۱۹۹۵، ۱۹۹۸ و ۲۰۱۹، بازار سهام پس از اولین کاهش نرخ بهره رشد کرد.
نتیجهگیری ساده است: اگر رکود اقتصادی در کار باشد، بازار سهام کاهش مییابد. اما اگر فرود نرم اقتصادی را داشته باشیم، بازار سهام رشد خواهد کرد. حالا باید انتخاب کنید که کدام سناریو محتملتر است.
در نهایت، هیچ الگوی مشخصی برای خرید بر اساس شایعات و فروش بر اساس واقعیت یا ادامه روند پس از آغاز چرخه کاهش نرخ بهره وجود ندارد. بازار کارآمد است و در قیمتگذاری چرخههای کاهش نرخ بهره خوب عمل میکند. بنابراین، همه چیز به این بستگی دارد که آیا وارد رکود میشویم یا نه.
من احتمال رکود را کم میدانم.
به یاد داشه باشیم که ما مدت زیادی است که منتظر این رکود بزرگ یا بحران بزرگ هستیم! اما تا به اینجا واقعیت چیز دیگری بودهاست.
بازار ارزهای دیجیتال
این هفته در بازار ارزهای دیجیتال اتفاق خاصی رخ نداده و قیمتها همگام با سایر داراییهای پرریسک افزایش یافتهاند. به نظر میرسد بیشتر حرکات قیمتی بیتکوین تحت تأثیر الگوریتمهای معاملاتی با فرکانس بالا و معاملهگرانی است که به دنبال همبستگی با داراییهای پرریسک هستند.
یکی از نکات عجیب برای من، روند نزولی بیوقفه در جفت ارز ETH/BTC (اتریوم به بیتکوین) است. این روند نه تنها بدون توقف ادامه دارد، بلکه نوسانات قیمتی نیز نسبت به گذشته به شکل غیرمعمولی کاهش یافته است.
میتوان کاهش قیمت اخیر اتریوم را به عرضه ضعیف ETF نقدی اتریوم نسبت داد، اما بهطور کلی کاهش شدید نوسانات قیمتی بسیار جالب توجه است. این موضوع همچنین نشاندهنده این است که رشد قیمت آلتکوینها و ارزش کل بازار ارزهای دیجیتال، دیگر همگام با بیتکوین نیست. در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۲۱، اتریوم در مقایسه با بیتکوین نوسانات بیشتری داشت و به اصطلاح "بتای بالاتری" داشت، اما حالا دیگر اینطور نیست. این نمودار زیر، نوسانات یک ساله ETH/BTC را نشان میدهد.
کامودیتیها
طلا، طلا، طلا! و البته نقره! آیا اکنون زمان آن رسیده که نقره هم به این مهمانی بپیوندد؟ با اینکه قیمت نقره در شش ماه گذشته تقریباً بدون تغییر بوده، در حالی که طلا با قدرت در حال افزایش است، به نظر میرسد نقره نیز آماده یک جهش قیمتی باشد.
اگر قیمت نقره از سطح ۳۳ دلار عبور کند، این یک رکورد جدید برای سال جاری خواهد بود و میتواند دلیلی برای افزایش پوزیشنهای خرید نقره باشد. درست مانند جفت ارز ETH/BTC، نسبت نقره به طلا نیز نشان میدهد که طلا (قهرمان اصلی) بهتر عمل کرده، در حالی که نقره (همراه دیرینهاش) از آن عقب مانده است.
طلا و بیتکوین را میتوان به بتمن تشبیه کرد، در حالی که نقره و اتریوم در نقش رابین قرار دارند. در بیشتر مواقع مردم در مورد نسبت طلا به نقره صحبت میکنند، اما برای همخوانی با تحلیل جفت ارز ETH/BTC (یعنی نسبت رابین به بتمن)، نمودار زیر نشاندهنده کاهش تدریجی عملکرد نقره نسبت به طلا در سالهای اخیر است.
منبع: Friday Speedrun نویسنده: Brent Donnelly
وال استریت خود را برای اعلام کاهش نرخ بهره در روز چهارشنبه آماده میکند و هنوز در مورد اینکه فدرال رزرو چه اقدامی انجام خواهد داد، ابهام وجود دارد.
از صبح دوشنبه، ابزار CME FedWatch نشان میداد که بازار با احتمال 59 درصدی کاهش 50 نقطه پایهای را قیمت گذاری میکند. طبق تحقیقات جدید مورگان استنلی، این بهترین نتیجه ممکن برای بازار سهام خواهد بود. اما یک خطر وجود دارد: کاهش 50 نقطه پایهای باید در کنار اطمینان خاطر بازار از نگرانی در مورد رشد اقتصادی باشد.
در کوتاهمدت، مایک ویلسون، مدیر ارشد سرمایه گذاری موسسه مورگان استنلی، عقیده دارد بهترین سناریو برای بازار سهام در این هفته این است که فدرال رزرو بتواند یک کاهش 50 نقطه پایهای نرخ بهره را بدون ایجاد نگرانیهای رشد انجام دهد.
در ماههای منتهی به نشست سیاستگذاری این هفته فدرال رزرو ، بدتر شدن دادههای بازار کار سرمایهگذاران را متقاعد کرده است که بانک مرکزی باید شروع به کاهش هزینههای استقراض کند تا از رکود اقتصادی جلوگیری کند.
از نظر مورگان استنلی، فدرال رزرو ممکن است بخواهد 50 نقطه پایه نرخ بهره را کاهش دهد، چرا که بازار اوراق قرضه نشان میدهد که سیاست پولی در پشت منحنی قرار گرفته است: اگر نرخهای بهره برای مدت طولانیتری بالاتر بمانند، اقتصاد در معرض آسیب قرار خواهد گرفت. (زمانی که بانک مرکزی "پشت منحنی قرار میگیرد"، یعنی نرخ بهره را به اندازه کافی سریع افزایش نمیدهد تا بتواند با تورم مقابله کند.)
در عین حال، برخی از تحلیلگران خاطرنشان کردهاند که یک کاهش تهاجمی میتواند راه فدرال رزرو برای اذعان به مشکلات در اقتصاد باشد.
قبل از کاهش نرخ بهره، مورگان استنلی پیشنهاد کرده بود که سرمایهگذاران در معرض دو گروه سهامی قرار بگیرند که در طول تاریخ در محیطهای مشابه عملکرد بهتری داشتهاند: سهام تدافعی و با کیفیت بالا.
دلیل این موسسه، افزایش نگرانیهای رشد است. اگرچه شاخص S&P 500 نشان دهنده این است که فدرال رزرو در سال 2025 یک فرود نرم خواهد داشت، اما دادههای بازار داستان متفاوتی را نشان میدهد: سرمایهگذاران از ترس رکود به سمت سهام تدافعی حرکت میکنند.
بازارهای سهام در هفتههای اخیر شاهد روند صعودی قابل توجهی بوده و شاخص S&P 500 در روزهای اخیر به نزدیکترین فاصله خود به سقف تاریخی ماه ژوئیه رسیده است. این رشد قیمتها در آستانه تصمیمگیری فدرال رزرو در مورد نرخ بهره، ریسک افزایش نوسانات را بالا برده است.
در صورتی که فدرال رزرو تصمیم به کاهش نرخ بهره به میزان 25 نقطهپایه بگیرد، اما بازارها شاهد کاهش قیمتها باشند، این اقدام ممکن است به عنوان نشانهای از عدم اقدام کافی و تأخیر در پاسخگویی به شرایط اقتصادی تلقی شود. از طرف دیگر، کاهش نرخ بهره به میزان 50 نقطهپایه نیز میتواند بازارها را دچار نوسانات و ترس شدید کند.
در چنین شرایطی، فشار بر جروم پاول، رئیس فدرال رزرو، برای ارائه یک پیام روشن و دقیق به بازارها افزایش مییابد. او باید تلاش کند تا بازارها را برای احتمال وقوع هر دو احتمال آماده کرده و از افزایش نوسانات جلوگیری کند.
گزارش اخیر BofA Fund Manager Survey (FMS) نشان میدهد که سنتیمنت اقتصادی برای اولین بار از ژوئن بهبود یافته است. این تغییر مثبت به دلیل کاهشهای نرخ بهره توسط فدرال رزرو و خوشبینی نسبت به فرود نرم (soft landing) بوده است. به عبارت دیگر، کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو به عنوان نشانهای از موفقیت در مدیریت اقتصاد و کاهش فشارهای اقتصادی مشاهده شده و باعث افزایش اعتماد و امیدواری در میان سرمایهگذاران شده است.
تاثیر کاهش نرخ بهره بر بازارهای مالی
گزارش همچنین به استراتژیهای تاکتیکی اشاره میکند که طبق آن، هرچه کاهش نرخ بهره فدرال رزرو بیشتر باشد، برای سهامهای سیکلیکال (شرکتهایی که به دورههای اقتصادی حساس هستند) بهتر خواهد بود. به این معنی که کاهش بیشتر نرخ بهره میتواند به نفع شرکتهایی باشد که به نوسانات اقتصادی حساس هستند و از کاهش نرخ بهره به عنوان فرصتی برای رشد و بهبود عملکرد خود بهرهبرداری کنند.
کاهش نرخ بهره معمولاً به عنوان یک عامل مثبت برای بازار سهام تلقی میشود چرا که وامگیری را ارزانتر میکند و اقتصاد را تحریک میکند. با این حال، تحلیلگران معتقدند که در شرایط فعلی، سرمایهگذاران باید دیدگاه متفاوتی داشته باشند.
تاریخچه واکنش بازار سهام به کاهش نرخ بهره
در گذشته، واکنش بازار به کاهش نرخ بهره متفاوت بوده است. به عنوان مثال، در سال 1995 بازار سهام پس از کاهش نرخ بهره بیش از 21 درصد افزایش یافت، اما در سال 2001 با ترکیدن حباب دات کام، کاهش نرخ بهره منجر به افت 10 درصدی بازده بازار سهام شد.
چرا فدرال رزرو اهمیت دارد؟
در سالهای مختلف، عوامل بنیادی و نگرشهای فدرال رزرو متفاوت بودند. اگر بازار احساس کند بانک مرکزی کنترل را در دست دارد - که یک فرود نرم برای اقتصاد طراحی میکند – رفتار متفاوتی از خود نشان خواهد داد. در مقابل اگر فکر کند که بانک مرکزی منفعلانه عمل میکند و نرخ بهره را در بحبوحه تهدید رکود کاهش میدهد، واکنش متفاوتی خواهد داشت.
تقریباً نیمی از دفعاتی که فدرال رزرو سیاست کاهش نرخ بهره را آغاز کرده است، این باور را داشته که اقتصاد به سمت رکود پیش میرود.
رشد درآمدزایی شرکتها را زیرنظر داشته باشید
تغییرات نرخ بهره کل داستان را بیان نمیکند. درآمدزایی شرکتها، پیشبینیکننده مطمئنتری برای بازده آتی بازار سهام است. وقتی رشد درآمدزایی مثبت است و شتاب بالایی دارد و نرخ بهره کاهش یابد، برای بازار در 12 ماه آینده عامل مثبتی خواهد بود. زمانی که این اتفاق رخ دهد، بازده شاخص S&P 500 در طول زمان میتواند به 14% برسد. این بازده را میتوان با بازده 7 درصدی این شاخص در صورتی که نرخ بهره کاهش یابد و رشد درآمدزایی شرکتها نیز کاهش یافته باشد، مقایسه کرد.
تفاوت بزرگتر بین نرخ بهره فدرال رزرو و نرخ تورم یکی دیگر از شاخصهای خوب برای پیشبینی بازده بازار است. نرخهای محدودکننده همراه با تورم پایینتر نشان میدهد که فدرال رزرو در صورت لزوم فضای بیشتری برای کاهش نرخ بهره دارد، که این امر برای سهام عامل مثبتی است. در حال حاضر یک شکاف غیرمعمول بزرگ بین نرخ بهره فدرال رزرو و نرخ تورم وجود دارد.
برای نوسانات آماده شوید
مثل همیشه حتی در میان دادههای دلگرم کننده، بازار سهام بر اساس سنتیمنت حرکت میکند.
تحلیلگران معتقدند که با شروع چرخه کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو، نگرانیها در بازارها همچنان وجود دارد. اقتصاد در حال کند شدن و تورم کاهش یافته است، اما سرمایهگذاران نگرانند که آیا بانک مرکزی برای کاهش نرخ بهره تعلل کرده و باعث ایجاد رکود شده است یا خیر. بسیاری از روند صعودی بازار سهام به دلیل پیشبینی کاهش نرخ بهره در آینده بود. بازار سهام در 12 ماه گذشته بیش از 24 درصد افزایش یافته است. با این حال، یک فرود نرم برای اقتصاد میتواند وضعیت صعودی بیشتری برای سهام ایجاد کند.
سرمایهگذاران برای هر دو سناریو آماده شوند
با وجود اینکه بسیاری از تحلیلگران هنوز به سناریوی فرود نرم عقیده دارند، دادههای ضعیف بازار کار در دو ماه گذشته نگرانیهایی ایجاد کرده است. برخی تحلیلگران پیشنهاد میدهند که سرمایهگذاران به سمت سهام تدافعی و شرکت سرمایهگذاری املاک و مستغلات (REIT) حرکت کنند، چرا که احتمال رکود اقتصادی وجود دارد. همچنین به سرمایهگذاران نیز پیشنهاد میشود به سمت سهام شرکتهای با ارزش بازار کوچکتر حرکت کنند، چرا که این شرکتها ممکن است در صورت فرود نرم عملکرد خوبی داشته باشند.
جان پاولسون، یکی از سرمایهگذاران بزرگ و حامی ترامپ، رئیس جمهور پیشین آمریکا، در مصاحبهای با شبکه CNBC اظهار داشت که انتظار دارد فدرال رزرو در هفته آینده نرخ بهره را ۵۰ نقطهپایه کاهش دهد.
پاولسون همچنین پیشبینی کرد که در صورت پیروزی کمالا هریس، معاون رئیس جمهور فعلی، در انتخابات، قیمت طلا به شدت افزایش خواهد یافت، اما بازارهای مالی با سقوط مواجه خواهند شد. از نظر او، پیروزی ترامپ به تقویت رشد اقتصادی و مهار تورم منجر میشود، در حالی که پیروزی هریس اقتصاد را دچار رکود خواهد کرد.
پاولسون که به دلیل پیشبینی دقیق حباب بازار مسکن در سال ۲۰۰۸ شهرت یافت، در این مصاحبه تأکید کرد که سرمایهگذاری در حال حاضر یک فرصت مناسب است. او به این موضوع اشاره کرد که در گذشته ما با یک حباب در بدهیهای دولتی مواجه بودیم (در دوران نرخ بهره منفی)، اما دیگر چنین شرایطی را پیشبینی نمیکند. وی همچنین نسبت به تاثیر منفی ادامه کسریهای بودجه بالا و افزایش مالیاتها بر اقتصاد هشدار داد و گفت که این مسائل میتواند به اقتصاد آسیب بزند.
پاولسون معتقد است که اگر مالیات بر سود سرمایه به ۴۰ درصد افزایش یابد و مالیات بر سود تحققنیافته اعمال شود، و همچنین اگر کاهش مالیاتی که در دوران ترامپ تصویب شده بود منقضی گردد، بازارها دچار افت جدی خواهند شد.
پاولسون در صورتی که هریس در انتخابات پیروز شود، سرمایه خود را بیشتر به صورت نقد نگه خواهد داشت و سرمایهگذاریاش را در طلا افزایش خواهد داد. به گفته او، دلیل اصلی افزایش قیمت طلا کاهش اعتماد به پولهای کاغذی است و داشتن ۱۰ درصد از سرمایه در طلا میتواند یک تصمیم محتاطانه برای سرمایهگذاران باشد.
پاولسون در پایان تأکید کرد که عملکرد بازارهای مالی به نتیجه انتخابات وابسته است. او معتقد است که در صورت پیروزی ترامپ، بازار سهام رشد خواهد کرد، نرخ بهره کاهش خواهد یافت، درآمدها افزایش مییابد و اقتصاد شکوفا خواهد شد.
رکود اقتصادی ایالات متحده در حال حاضر به یک واقعیت ناخواسته تبدیل شده است، در حالی که عوامل مختلف بازار نشان میدهد که احتمال بالایی برای تأثیر عمده بر اقتصاد ملی وجود دارد. همه گیری ویروس کرونا پیش از این باعث تورم بزرگی در کشور شده، بدتر از آنچه در 40 سال گذشته مشاهده شده بود، و اکنون، در صورت رسیدن رکود قریب الوقوع، این احتمال وجود دارد که اوضاع دوباره بدتر شود.
آیا کاهش نرخ بهره رکود را به تعویق میاندازد؟
رکود در ایالات متحده ممکن است به زودی در راه باشد، بنابراین، احتمال به تأخیر انداختن آن، یا خنثی کردن آن فعلاً برنامه خوبی خواهد بود. فدرال رزرو ایالات متحده قبلاً برای کاهش نرخ بهره و سایر اقدامات بازار برنامه ریزی کرده است که میتواند به مبارزه با هر گونه رکود قریب الوقوع کمک کند. رکود توانایی ایجاد ویرانی در بازارهای سهام را دارد.
در همین حال، جوزف استیگلیتز، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2001، به وضوح بیان کرده است که کاهش عمیق نرخ بهره در این مرحله برای جلوگیری از رکود اقتصادی ایالات متحده یا به تاخیر انداختن بیشتر آن بسیار ضروری است. این مطمئناً دیدگاه درستی است چرا که کاهش نرخ بهره به کاهش فشار از بازار کمک میکند و راه را برای اقتصاد قویتر ایالات متحده در بحبوحه شرایط دشوار هموار میکند.
چرا نرخ بهره فدرال رزرو اینقدر مهم است؟
نرخهای بهره فدرال رزرو ایالات متحده در این مرحله بسیار مهم است، چرا که مستقیماً بر سایر نرخهای بهره مرتبط، از جمله کارتهای اعتباری و همچنین نرخ وام مانند خانه، ماشین یا شخصی تأثیر میگذارد.
نرخ بهره به ارزیابی قدرت اقتصاد ایالات متحده کمک میکند. آیا اقتصاد در روزهای آینده آنقدر قوی خواهد بود که بتواند با رکود مبارزه کن یا خیر؟ در همین حال، کاهش نرخ بهره فدرال به کاهش فشار بر سرمایه گذاران آمریکایی کمک میکند.
روز دوشنبه، ۹ سپتامبر ۲۰۲۴، بازارهای مالی جهانی تحت تأثیر چندین عامل مهم قرار دارند که به تحلیل دقیقتری نیاز دارد.
بازارهای آسیایی در حال کاهش
بازارهای آسیایی امروز تحت فشار قرار گرفتهاند و شاخص نیکی ژاپن با کاهش ۱.۷٪ در ادامه روند نزولی هفته گذشته، که نزدیک به ۶٪ بود، روبرو شده است. این کاهش تحت تأثیر نتایج ضعیف بازارهای مالی ایالات متحده و نتایج پس از گزارشهای اشتغال صورت گرفته است.
پیشبینیهای بازارهای جهانی
در بازارهای جهانی، قراردادهای آتی S&P 500 موفق به جبران زیان اولیه خود شده و ۰.۳٪ افزایش یافتهاند. همچنین، پیشبینی میشود که بانک مرکزی اروپا (ECB) در روز پنجشنبه نرخ بهره را کاهش دهد که باعث تقویت نسبی بازارهای سهام اروپا شده است. در ایالات متحده، بازدهی اوراق خزانهداری از پایینترین سطح خود فاصله گرفته و دلار توانسته مقداری از کاهش خود نسبت به ین ژاپن را جبران کند.
دادههای تورم چین
دادههای تورم چین برای ماه اوت نتایج ناامیدکنندهای را به همراه داشتهاند. قیمتهای تولیدکننده با کاهش ۱.۸٪ نسبت به پیشبینی کاهش ۱.۴٪ و CPI با افزایش ۰.۶٪ نسبت به سال قبل، عمدتاً به دلیل افزایش قیمت غذا، ثبت شدهاند. این وضعیت اگرچه برای ادامه روند کاهش جهانی تورم مثبت است؛ اما نشانهای از بهبود قابل توجه در تقاضای داخلی چین نیست.
انتظار برای گزارش CPI ایالات متحده
گزارش CPI ایالات متحده برای ماه اوت که قرار است روز چهارشنبه منتشر شود، پیشبینی میشود که به ۲.۶٪ کاهش یابد، که پایینترین میزان از مارس ۲۰۲۱ است. این کاهش ممکن است فشارها را برای فدرال رزرو به منظور کاهش نرخ بهره به میزان ۵۰ نقطه پایه افزایش دهد، اگرچه کاهش ۲۵ نقطه پایه به نظر محتملتر است.
تأثیر انتخابات ریاستجمهوری بر تصمیمات فدرال رزرو
یکی از عوامل پیچیدهکننده تصمیمات فدرال رزرو، انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده است که دو روز قبل از جلسه فدرال رزرو در ۷ نوامبر برگزار میشود. نتیجه این انتخابات ممکن است هنوز بهطور کامل مشخص نشده باشد و این امر میتواند تصمیمگیری در مورد کاهش نرخ بهره را دشوارتر کند.
رویدادهای کلیدی امروز
رویدادهای کلیدی که ممکن است بر بازارها تأثیر بگذارند شامل شاخص Sentix منطقه یورو برای سپتامبر و گفتوگوی عمومی با الیزابت مککاول، عضو هیئت مدیره ECB در نیویورک است.
منبع: رویترز
در هفتهای که گذشت، بازارهای مالی با نوسانات چشمگیری در حوزههای مختلف از سهام و نرخهای بهره گرفته تا ارزهای فیات، رمزارزها و کالاها روبهرو بودند. در این مقاله، به تحلیل جامع و دقیق از وضعیت این بازارها پرداختهایم و به بررسی روندهای نزولی در بازارهای سهام، چالشهای پیشروی رمزارزها، نوسانات ارزهای فیات و آینده نامشخص نرخهای بهره پرداخته شده است. همچنین، نگاهی به وضعیت کنونی بازار کالاها و چگونگی تغییرات قیمتی آنها خواهیم داشت. اگر به دنبال درک عمیقتری از تحولات بازارهای مالی هستید و میخواهید بدانید چه عواملی در پشت پرده این نوسانات قرار دارند، این مقاله برای شماست!
بازارهای مالی از منظر اقتصاد کلان
در تحلیل این هفته از بازارهای جهانی، انتظار میرفت که با انتشار گزارش مشاغل غیرکشاورزی (NFP) و سخنرانیهای آقای ویلیامز و آقای والر، تصویری واضحتر از تصمیمگیری بانک مرکزی آمریکا به دست آوریم. سؤال اصلی این بود که آیا در نشست ماه سپتامبر، نرخ بهره ۲۵ یا ۵۰ واحد پایهای کاهش خواهد یافت. اما اکنون که در دوره سکوت خبری فدرال رزرو به سر میبریم، هنوز هیچ قطعیتی درباره تصمیم نهایی وجود ندارد. اوضاع پیچیده شده است و در حالی که بازار بیشتر به کاهش ۲۵ واحد پایهای تمایل دارد، همچنان نمیتوان با اطمینان این مسئله را پیشبینی کرد.
دلایل برای کاهش ۵۰ واحد پایهای:
دلایل برای کاهش ۲۵ واحد پایهای:
در نتیجه، چشمانداز کوتاهمدت فدرال رزرو همچنان نامشخص است. با این حال، دو سناریوی اصلی در حال شکلگیری هستند:
انتخاب با شماست!
بازار سهام
در شش هفته گذشته، بازارهای سهام با روندی نزولی همراه بودهاند. این افت بیشتر به دلیل تأثیر منفی الگوهای فصلی، کاهش هیجان درباره هوش مصنوعی، افت بازار رمزارزها و شرایط نامشخص اقتصادی است. اکنون که در هفته ۳۶ سال قرار داریم، وارد یکی از دورههای بد برای بازار سهام شدهایم؛ چرا که میانگین بازدهی هفتههای ۳۶، ۳۸، ۳۹، ۴۰ و ۴۱ منفی بوده است. این موضوع را میتوان در نمودار زیر مشاهده کرد. از مجموع ۵۲ هفته سال، تنها ۲۱ هفته بازدهی منفی دارند و اینکه پنج هفته از شش هفته متوالی منفی باشند، نشاندهنده ریسک بالاست. این تحلیل بر اساس دادههای از سال ۲۰۰۰ تاکنون است.
این هشدار ممکن است برای کسانی که مدت زیادی است در پوزیشنهای خرید قرار دارند، کمی دیر باشد. با این حال، من بارها به این نکته اشاره کردهام. الگوهای فصلی معمولاً بسیار قابل پیشبینی هستند، چرا که بازار به خوبی آنها را میشناسد و این الگوها هر سال نتایجی مشابه به همراه دارند.
در مورد هیجان مرتبط با هوش مصنوعی... اگر فکر میکردید امضای یک تیشرت کافی بود، حالا با چیزی جدیدتر روبهرو هستیم:
تصور کنید طرفداران انویدیا آنقدر تحت تأثیر موفقیتهای این شرکت قرار گرفتهاند که برای تماشای گزارشهای فصلی درآمدی جشن میگیرند! این نمونهای واضح است که نشان میدهد چگونه گاهی اوقات همه تحلیلهای فاندامنتال کنار گذاشته میشود و تنها هیجان و احساسات بازار را هدایت میکند.
هرچند که سهام انویدیا در سال جاری به موفقیتهای چشمگیری دست یافته و سرمایهگذاران از رشد خیرهکننده آن بهرهمند شدهاند، اما در سه ماه اخیر نشانههایی از کاهش سرعت یا حتی بازگشت روند دیده شده است. این میتواند نشانهای باشد که بازار به نقطهای رسیده که احتمال اصلاح یا افت قیمت در آن وجود دارد. بنابراین، معاملهگران باید این شرایط را به دقت دنبال کنند تا از هرگونه روند نزولی احتمالی غافل نمانند.
نمودار زیر نشان میدهد که سطح ۱۰۰ دلار برای سهام انویدیا تا چه اندازه در هر دو جهت اهمیت داشته است. در افت ماه اوت، سهام به زیر این سطح سقوط کرد و به ۹۸.۵۰ دلار رسید. با این حال، معمولاً سطح ۱۰۰ دلار بهعنوان یک مقاومت کلیدی در سهماهه اول و دوم، و بهعنوان حمایت در سهماهه سوم عمل کرده است.
بسته شدن قیمت روزانه سهام انویدیا زیر ۱۰۰ دلار میتواند نشانهای از آغاز سقوط باشد. درست مانند داستان ایکاروس در اسطورههای یونانی، که پروازش به ارتفاعات بسیار بالا باعث ذوب شدن بالهایش شد و در نهایت سقوط کرد، این احتمال وجود دارد که سهام انویدیا نیز پس از رشد سریع و افراطی خود وارد مسیر نزولی شود.
و در نهایت، خلاصهای ۱۴ کلمهای از وضعیت بازار سهام این هفته: بازارهای سهام تحت فشار هستند.
نرخهای بهره
در اوایل ماه آگوست، بازده اوراق قرضه ۱۰ ساله با افزایش شدید شاخص VIX به ۳.۶۷ درصد کاهش یافت. اکنون، با وجود اینکه شاخص VIX به سطح نسبتاً بالای ۲۳.۵ رسیده است، بازده اوراق دوباره به همان سطح ۳.۶۷ درصد نزدیک شده است. آیا دادههای اقتصادی این کاهش را توجیه میکنند؟
اگر تنها به دادههای اقتصادی ایالات متحده نگاه کنیم، پاسخ منفی است. اما با توجه به شرایط اقتصادی ضعیف در اروپا و چین و همچنین افت قیمت کالاها، انتظار میرود که تورم جهانی کاهش یابد و در نتیجه، بازده پایینتر اوراق قابل توجیه باشد.
قیمت نفت نیز نقش مستقیم و مهمی در تورم جهانی دارد. به همین دلیل، معمولاً رابطه مثبتی میان قیمت نفت و بازده اوراق قرضه وجود دارد. کاهش قیمت نفت منجر به کاهش تورم و در نهایت، کاهش بازده اوراق میشود. نمودار زیر این ارتباط را در بازههای زمانی ساعتی نشان میدهد.
در همین حال، منحنی بازده اوراق قرضه ایالات متحده در حال بازگشت به حالت عادی است؛ بهطوریکه تفاوت میان اوراق دو ساله و دهساله اکنون کمی بالاتر از صفر قرار دارد. در حالی که برخی از سرمایهگذاران منحنی بازده را ابزار دقیقی برای پیشبینی رکود اقتصادی نمیدانند، برخی معتقدند که بازگشت منحنی به حالت عادی میتواند نشانهای از شرایط جدی باشد. نمودار زیر ماههایی را نشان میدهد که منحنی به حالت عادی بازگشته است (به رنگ آبی) و همچنین دورههای رکود اقتصادی در آمریکا (به رنگ قرمز). تصمیم با شماست!
✔️ بیشتر بخوانید: اوراق قرضه چیست؟ معرفی انواع اوراق قرضه
ارزهای فیات
معاملات فارکس همواره به عنوان یکی از چالشبرانگیزترین بخشهای بازارهای مالی شناخته شدهاند و هفتههای اخیر نیز از این قاعده مستثنی نبودهاند. بهعنوان مثال، نوسانات قابل توجهی در ارزهای کانادا (CAD) و نیوزلند (NZD) دیدهایم، با وجود اینکه بانکهای مرکزی این کشورها سیاستهای مالی انبساطی را دنبال کردهاند و در عین حال داراییهای پرریسک به شدت فروخته شدهاند. هرچند برخی از این روندها امروز تغییر کرده است (مانند افزایش ۸۰ پیپی در USDCAD)، اما همچنان سوالاتی پیرامون جفتارزهایی مانند AUDNZD (که با کاهش مواجه شد) و دلار آمریکا (با روندی ترکیبی) وجود دارد.
در ماه آگوست، بازار برای چند هفته مشغول بررسی و معامله بر اساس فرضیه کاهش ارزش دلار بود، اما این دیدگاه برای من چندان منطقی به نظر نمیرسد. بهطور تاریخی، کاهش نرخ بهره آمریکا در دوران رکود اقتصادی الزاماً به کاهش ارزش دلار منجر نشده است. همچنین در صورت احیای فعالیتهای اقتصادی آمریکا و ادامه سیاستهای انقباضی فدرال رزرو، همچنان نمیتوان کاهش ارزش دلار را پیشبینی کرد.
کاهش مداوم دلار معمولاً زمانی رخ میدهد که سایر مناطق جهان، نظیر اروپا و آسیا، در وضعیت اقتصادی خوبی قرار داشته باشند و گزینههای مناسبی برای سرمایهگذاری جهانی وجود داشته باشد. اما در شرایط فعلی، شرکت فولکسواگن در آلمان در حال تعطیل کردن کارخانههای خود است، چین با یک بحران اقتصادی جدی دستوپنجه نرم میکند، طبق اظهارات ثروتمندترین فرد آمریکا، برزیل برای سرمایهگذاری مناسب نیست و مکزیک نیز با مشکلات قضایی عمدهای روبهرو است. با این اوصاف، اقتصاد آمریکا در مقایسه با دیگر نقاط جهان همچنان در وضعیت بهتری قرار دارد.
موضوع اصلی در بازار فارکس پیرامون ین ژاپن (JPY) بوده است. ین مانند یک کالای لوکس رفتار میکند؛ وقتی قیمت بالاست همه تمایل به خرید آن دارند و وقتی قیمت پایین است، همگی بدنبال فروشش هستند.
بررسی نقاط مهم چارت دلارین خالی از لطف نیست:
رمزارزها
من همچنان معتقدم که رمزارزها تا مدتی در شرایط رکود باقی خواهند ماند، چرا که در حال حاضر هیچ داستان یا روایت بزرگی در بازار آن وجود ندارد.
زمانی که عرضه به طور کلی ثابت است (مانند بیتکوین)، تنها عاملی که باید مورد توجه قرار گیرد، تقاضاست. تقاضا برای رمزارزها به یک چیز بستگی دارد: توجه. زمانی که مردم به یک داستان جذاب در دنیای رمزارزها علاقهمند میشوند، توجهات به سمت بازار جلب میشود و قیمتها بالا یا پایین میروند. در حال حاضر، هیچ روایت قدرتمندی در این حوزه دیده نمیشود، بنابراین ممکن است بهتر باشد به جای سرمایهگذاری در رمزارزها، از سود ۴ درصدی اوراق خزانه استفاده کنیم تا زمانی که یک داستان قوی در این زمینه ظهور کند. این انتظار شاید مدتی طول بکشد.
در حال حاضر، برخی از عواملی که به زیان بازار رمزارزها عمل میکنند عبارتاند از:
کالاها (کامودیتیها)
وضعیت بازار کالاها چندان مطلوب نیست و مانند آنچه معمولاً در این بازار رخ میدهد، شاهد روند کاهشی هستیم. یکی از ویژگیهای جالب بازار کالاها (برخلاف جفتارز USDJPY) این است که واکنشهای احساسی نسبت به قیمتها چندان قوی نیست. افراد تقریباً در هر شرایطی تا حدی خوشبین هستند. اگر قیمت کالاها افزایش یابد، آن را شروع یک چرخه بزرگ جدید میدانند و اگر قیمتها کاهش یابد، فرصتی برای خرید ارزانتر میبینند. عجیب است!
این نگرش، برخلاف شواهد ۲۰ ساله است که نشان میدهند بازار کالاها به طور کلی مکان مناسبی برای سرمایهگذاری نیست. تصور کنید اگر ۲۰ سال پیش یک دلار را به طور تصادفی در هر دارایی معمولی سرمایهگذاری میکردید، ممکن بود آن را به ۳، ۴ یا حتی ۶ دلار افزایش دهید. اما اگر آن دلار را در بازار کالاها سرمایهگذاری کرده بودید، پس از ۲۰ سال تنها به ۹۹ سنت میرسید!
اگرچه معمولاً پیشبینی آینده بر اساس روندهای گذشته روش مطمئنی نیست، اما در مورد کالاها، نظریه مالتوس از سال ۱۷۹۸ تاکنون نادرست از آب درآمده است! همچنین، شرطبندی معروف سیمون-ارلیش در سال ۱۹۸۰ نیز همین نکته را تأیید میکند! این خودش یک روند محسوب میشود!
نظریه مالتوس: توماس مالتوس، اقتصاددان قرن 18، این نظریه را مطرح کرد که رشد جمعیت سریعتر از رشد منابع غذایی است و در نتیجه، کمبود منابع به مشکلات بزرگی منجر خواهد شد. اما این پیشبینی تاکنون نادرست از آب درآمده، زیرا با پیشرفت تکنولوژی و کشاورزی، تولید مواد غذایی افزایش یافته و بحران پیشبینیشده مالتوس رخ نداده است.
شرطبندی سیمون-ارلیش: این شرطبندی بین جولیان سیمون، اقتصاددان، و پل ارلیش، زیستشناس، در سال 1980 صورت گرفت. ارلیش معتقد بود که با افزایش جمعیت، منابع طبیعی کمیابتر و گرانتر میشوند، اما سیمون برخلاف او، پیشبینی کرد که پیشرفتهای تکنولوژی و افزایش بهرهوری، باعث ارزانتر شدن مواد اولیه خواهد شد. در نهایت، سیمون برنده شرط شد، زیرا قیمت فلزات انتخابی ارلیش کاهش یافت.
منبع: SpectraMarket نویسنده: برنت دانلی
گلدمن ساکس اخیراً چهار عامل کلیدی را معرفی کرده است که میتواند قیمت سهام اپل را به ۲۷۶ دلار برساند. این عوامل به شرح زیر هستند:
1. افزایش قیمت آیفونهای جدید
گلدمن ساکس معتقد است که سرمایهگذاریهای اپل در سختافزار آیفون و اکوسیستم اپل در سالهای اخیر به مصرفکنندگان ارزش افزودهای داده است. این ارزش افزوده میتواند افزایش قیمت آیفونهای جدید را توجیه کند و به افزایش درآمد اپل کمک کند.
2. تاریخ عرضه زودتر از انتظار برای ویژگیها و برنامههای Apple Intelligence
اگر اپل ویژگیها و برنامههای هوش مصنوعی خود را زودتر از انتظار معرفی کند، میتواند هیجان و فروش بیشتری ایجاد کند. این اقدام میتواند به افزایش تقاضا برای محصولات اپل منجر شود و در نتیجه قیمت سهام را بالا ببرد.
3. رونمایی جدید در مورد آیپد
معرفی آیپدهای جدید میتواند علاقه و هزینههای مصرفکنندگان را افزایش دهد. این رونمایی میتواند به افزایش فروش آیپد و در نتیجه افزایش درآمد اپل کمک کند.
4. تبلیغات بهتر از انتظار از شرکتهای مخابراتی
برنامههای یارانهای جذاب از شرکتهای مخابراتی مانند AT&T، Verizon و T-Mobile میتواند مشتریان را با آیفونهای تخفیفدار به خود جذب کند. این تبلیغات میتواند به افزایش فروش آیفون و در نتیجه افزایش قیمت سهام اپل منجر شود.
نتیجهگیری
رویداد آیفون ۱۶ اپل که در ۱۰ سپتامبر ساعت ۱ بعد از ظهر به وقت شرقی آمریکا برگزار خواهد شد، میتواند نقش مهمی در افزایش قیمت سهام اپل ایفا کند. گلدمن ساکس به دلیل این چهار عامل کلیدی، هدف قیمت سهام اپل را به ۲۷۶ دلار افزایش داده است. این عوامل میتواند به افزایش تقاضا و فروش محصولات اپل منجر شود و در نتیجه قیمت سهام این شرکت را بالا ببرد.
در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نوامبر 2024، کامالا هریس، معاون رئیسجمهور آمریکا و نامزد دموکراتها، طرحی برای افزایش مالیاتهای شرکتی ارائه داده است که در صورت پیروزی او در انتخابات، میتواند تأثیر چشمگیری بر سود شرکتهای بزرگ داشته باشد. تحلیلگران گلدمن ساکس هشدار دادهاند که این پیشنهاد میتواند درآمدهای شرکتهای موجود در شاخص S&P 500 را کاهش دهد.
پیشنهاد افزایش نرخ مالیات به 28 درصد
هریس پیشنهاد کرده است که نرخ مالیات شرکتی از 21 درصد به 28 درصد افزایش یابد. او بر این باور است که این افزایش باعث میشود شرکتهای بزرگ سهم منصفانه خود را بپردازند. تحلیلگران گلدمن ساکس تخمین میزنند که در صورت اجرایی شدن این طرح، سود شرکتهای موجود در شاخص S&P 500 تا 5 درصد کاهش خواهد یافت.
تأثیرات بیشتر بر درآمدها
علاوه بر افزایش نرخ مالیات داخلی، هریس پیشنهاد افزایش مالیات بر درآمدهای خارجی و افزایش نرخ حداقل مالیات جایگزین از 15 درصد به 21 درصد را نیز داده است. بر اساس تحلیلهای گلدمن ساکس، این تغییرات میتواند سود شرکتها را تا 8 درصد کاهش دهد، که تأثیری قابل توجه بر وضعیت مالی بسیاری از شرکتهای بزرگ خواهد داشت.
طرح مالیاتی ترامپ: کاهش مالیات شرکتی به 15 درصد
در مقابل، دونالد ترامپ، رقیب جمهوریخواه هریس، قصد دارد نرخ مالیات شرکتی داخلی را از 21 درصد به 15 درصد کاهش دهد. تحلیلگران گلدمن ساکس بر این باورند که این کاهش میتواند سود شرکتهای S&P 500 را حدود 4 درصد افزایش دهد. این تغییرات میتواند به عنوان یک مشوق برای شرکتهای بزرگ عمل کند و به رشد اقتصادی کمک کند.
تأثیرات تغییرات مالیاتی بر بازار
طبق پیشبینیهای گلدمن ساکس، هر یک درصد تغییر در نرخ مالیات داخلی آمریکا، میتواند باعث تغییر حدود 1 درصدی در سود هر سهم (EPS) شرکتهای موجود در شاخص S&P 500 شود. این تغییرات معادل حدود 2 دلار برای هر سهم از سود شرکتها است.
نتیجهگیری
پیشنهاد افزایش مالیات کامالا هریس و طرح کاهش مالیات ترامپ، دو رویکرد متفاوت به سیاستهای مالیاتی هستند که میتوانند تأثیرات متفاوتی بر شرکتهای بزرگ آمریکایی و بازارهای مالی داشته باشند. در حالی که هریس به دنبال افزایش درآمدهای دولتی و اطمینان از پرداخت سهم منصفانه توسط شرکتهای بزرگ است، ترامپ به کاهش مالیاتها به عنوان راهی برای تقویت رشد اقتصادی نگاه میکند. این تحولات مالیاتی به طور مستقیم بر بازارها و شرکتهای بزرگ تأثیر گذاشته و میتواند یکی از عوامل تعیینکننده در انتخابات پیش رو باشد.
در حالی که بسیاری از تحلیلگران و سرمایهگذاران نسبت به آینده اقتصادی چین بدبین هستند، تحلیلگران Invesco Asia Trust دیدگاه متفاوتی ارائه میدهند. در این مقاله، به بررسی عوامل منفی و مثبت تأثیرگذار بر اقتصاد چین و دلایل حفظ موقعیت کمی بیش از حد در چین و هنگ کنگ توسط این تحلیلگران میپردازیم.
عوامل منفی:
دلایل حفظ موقعیت کمی بیش از حد:
نتیجهگیری:
با وجود بدبینیهای موجود، تحلیلگران Invesco Asia Trust معتقدند که نشانههایی از بهبود در اقتصاد چین دیده میشود. این بهبود میتواند فرصتهای سرمایهگذاری مناسبی را فراهم کند و به رشد اقتصادی کمک کند. بنابراین، حفظ موقعیت کمی بیش از حد در چین و هنگ کنگ میتواند تصمیمی هوشمندانه باشد.
روبنر انتظار دارد که فروش سهام از 16 سپتامبر افزایش یابد و تخمین میزند که تا شروع دوره ممنوعیت بازخرید سهام شرکتها در 13 سپتامبر، حدود 6.6 میلیارد دلار تقاضای غیرفعال وجود داشته باشد. او همچنین اشاره میکند که شرکتهای آمریکایی بزرگترین خریداران بازار سهام بودهاند و انتظار میرود تقاضای آنها در دوره بسته شدن پنجره بازخرید سهام 35 درصد کاهش یابد.
روبنر تا بعد از انتخابات نوامبر دیدگاه نزولی دارد و معتقد است که انتخابات نوامبر یک رویداد پاکسازی برای داراییهای ریسکی خواهد بود. این تحلیل نشان میدهد که بازار سهام در ماههای آینده با چالشهای جدی مواجه خواهد شد و سرمایهگذاران باید با دقت بیشتری به تحولات اقتصادی و سیاسی توجه کنند.