اخبار فوری فارکس | کامودیتی | ارز دیجیتال | تحلیل فوری اخبار
پر مخاطب ترین

با عضویت در خبر نامه یـــــــــوتــــــــو تایــــــــــمز از اخبار بروکر‌ها مطلع شوید

بازارهای مالی در هفته‌ای که گذشت: آیا یک فرصت طلایی در دلار کانادا ایجاد شده است؟

تحلیل هفتگی برنت دانلی

بازارهای مالی از منظر اقتصاد کلان

گزارش اشتغال غیرکشاورزی آمریکا (NFP) فشار زیادی به معامله‌گران اوراق قرضه وارد کرد و باعث تغییر جهت بازار شد. در ماه آگوست، بسیاری فکر می‌کردند که بالاخره رکود بزرگ اقتصادی، که به آن رکود بیگ‌فوت می‌گویند، فرا رسیده است. اما این رکود دوباره ناپدید شد و اقتصاد «گلدیلاکس» به سلامت و ثبات خود ادامه داد. (اقتصاد «گلدیلاکس» که به وضعیتی اشاره دارد که رشد اقتصادی کافی است اما تورم بیش از حد بالا نیست.)

اصطلاح رکود بیگ‌فوت به این دلیل استفاده می‌شود که مشابه افسانه بیگ‌فوت، بسیاری از تحلیلگران و اقتصاددانان بارها ادعا کرده‌اند که نشانه‌هایی از وقوع رکود اقتصادی دیده‌اند، اما هر بار که انتظار می‌رفت این رکود رخ دهد، در عمل هیچ‌گاه شواهد قطعی یا تجربی برای آن وجود نداشت. درست مانند بیگ‌فوت که بسیاری مدعی دیدن آن شده‌اند، اما تاکنون مدرکی قطعی برای اثبات وجود آن ارائه نشده است.

اکنون گفتمان جدیدی در بازار شکل گرفته است: تورم به کف خود رسیده، رشد اقتصادی آمریکا به ۳.۲ درصد رسیده، بازار کار همچنان قوی است، و در صورت پیروزی ترامپ، ممکن است یک موج جدید از محرک‌های مالی به سبک MMT (نظریه پولی مدرن) در شرایط رشد اقتصادی «گلدیلاکس» به راه بیفتد.

در کنفرانس گرانت، استن دراکنمیلر اظهار داشت: «اگر ترامپ دوباره به ریاست جمهوری انتخاب شود، احتمال دارد که تعرفه‌های تجاری جدیدی وضع شود، و کاهش مهاجرت نیز می‌تواند به محدود شدن عرضه نیروی کار منجر شود. همچنین، کاهش مقررات ممکن است باعث تقویت فعالیت‌های اقتصادی و ایجاد تحرک بیشتر در اقتصاد شود. در حال حاضر، رشد اقتصادی آمریکا به ۳ درصد رسیده است، که این خود نشان‌دهنده سلامت نسبی اقتصاد است.»

گرگ ایپ از وال استریت ژورنال هم با این تیتر به ماجرا پرداخت:

تیتر خبری وال‌استریت ژورنال

«این وضعیت کاملاً متفاوت با آن پیش‌بینی‌های فاجعه‌بار هشت هفته پیش است.»

در خصوص تورم، اکنون می‌بینیم که روند کاهش آن متوقف شده و تورم بالای ۳ درصد در شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI) و حدود ۲.۷ درصد در شاخص قیمت مخارج مصرف شخصی هسته (Core PCE) باقی مانده است. تورم “سوپرهسته‌ای” (Supercore CPI) نیز همچنان حدود ۴ درصد در سال است، همان‌طور که در میانه سال ۲۰۲۳ بود.

تورم هسته و تورم سوپرکور

اگرچه ما از دوران افزایش شدید قیمت‌ها که ناشی از شوک‌های عرضه پس از دوران کووید بود عبور کرده‌ایم، اما هنوز هم با افزایش‌های قابل توجهی در قیمت‌ها مواجه هستیم. در واقع، تورم سوپرهسته‌ای اکنون بالاتر از سال ۲۰۲۱ است.

بازار اوراق قرضه اکنون با این سوال روبروست که در صورت پیروزی احتمالی جمهوری‌خواهان در انتخابات (Red Sweep)، چه چیزی در پیش خواهد بود، زیرا احتمال اجرای یک بسته مالی بزرگ به سبک MMT مانند آنچه در دوران ترامپ در سال ۲۰۱۷ رخ داد، بیشتر شده است.

توازن قوا

هیچ هزینه اضافی یا پرمیومی برای جبران ریسک اجرای دوباره سیاست‌های مالی به سبک MMT، مشابه آنچه در دوران ترامپ در سال ۲۰۱۷ رخ داد، در بازارها وجود ندارد. این بدان معناست که سرمایه‌گذاران انتظار ندارند که چنین سیاست‌هایی در کوتاه‌مدت تأثیر منفی یا تورمی داشته باشند و به همین دلیل، بازار اوراق قرضه در حال حاضر هیچ حاشیه ریسکی برای آن‌ها در نظر نگرفته است. با افزایش احتمال پیروزی کامل جمهوری‌خواهان (Red Sweep) در انتخابات، این موضوع باعث شده است که بازارهای اوراق قرضه به فکر آینده و تحولات احتمالی باشند.

کسری بودجه‌ بزرگ‌تر، کاهش مهاجرت و افزایش تعرفه‌ها همگی عواملی هستند که می‌توانند باعث افزایش تورم در آمریکا شوند. این شرایط با وضعیت سال ۲۰۱۶ تفاوت زیادی دارد؛ چرا که در آن زمان، اقتصاد از نقطه‌ای با تورم پایین‌تر آغاز به رشد کرد. هنگامی که ترامپ در ژانویه ۲۰۱۷ به ریاست جمهوری رسید، نرخ تورم در تمام شاخص‌های اقتصادی حدود ۱۰۰ واحد پایه کمتر بود، و اکنون با توجه به رشد فعلی، فشار تورمی بیشتری پیش‌بینی می‌شود.

نکته قابل توجه اینجاست: با اینکه همه معتقدند سیاست‌های ترامپ در دور جدید می‌تواند تورمی باشد، همین سیاست‌ها در دوره قبلی ریاست‌جمهوری او اثر تورمی چندانی نداشتند. با وجود تعرفه‌ها، کاهش مهاجرت و محرک‌های مالی به سبک MMT، در دوران ترامپ، تورم در یک محدوده محدود نوسان داشت و به‌طور خاص به شکلی قابل توجه افزایش نیافت.

در حال حاضر، تمرکز من بیشتر بر تحلیل واکنش‌های عمومی و برداشت‌های مشترک نسبت به نتایج احتمالی انتخابات است، نه بر پیش‌بینی دقیق سیاست‌ها یا نتایج اقتصادی برای سال ۲۰۲۵ و پس از آن.

اجماع عمومی از واکنش‌های بازار به شرح زیر است:

  • پیروزی کامل جمهوری‌خواهان (Red Sweep): فروش اوراق قرضه، خرید سهام شرکت‌های بزرگ فناوری (Mag7)، خرید USDCNH (دلار آمریکا/یوان چین)، فروش EURUSD (یورو/دلار آمریکا)، فروش AUDUSD (دلار استرالیا/دلار آمریکا)، و خرید ارزهای دیجیتال.
  • پیروزی کامل دموکرات‌ها (Blue Sweep): خرید اوراق قرضه، کاهش نوسانات بازار، فروش دلار آمریکا.
  • پیروزی هریس بدون پیروزی کامل دموکرات‌ها: حفظ وضعیت موجود، کاهش نوسانات.
  • پیروزی ترامپ بدون پیروزی کامل جمهوری‌خواهان: نتیجه مشخص نیست.

در خارج از آمریکا، با اشتیاق منتظر اعلام بسته محرک اقتصادی چین هستیم که قرار است امشب (ساعت ۱۰ صبح شنبه به وقت پکن) اعلام شود. 

نموداری که بلومبرگ ارائه کرده، با توجه به آنچه من مطالعه کرده‌ام، منطقی به نظر می‌رسد. البته ترکیب دقیق محرک‌های اقتصادی اهمیت ویژه‌ای دارد، اما تحلیل و پیش‌بینی کامل آن به‌قدری پیچیده است که امکان تدوین برنامه‌ای جامع و دقیق برای آن وجود ندارد.

سیاست‌های تسهیلی چین

با توجه به نوسانات اخیر پیرامون اخبار چین، این پیش‌بینی‌ من از واکنش‌های احتمالی دلار استرالیا (AUD) و دلار نیوزیلند (NZD) در آخر هفته، بر اساس نتایج مختلفی که ممکن است رخ دهد، ارائه می‌شود.

واکنش‌های احتمالی دلار استرالیا (AUD) و دلار نیوزیلند (NZD)

اگر وزارت دارایی چین رقم مشخصی را اعلام نکند، این نتیجه بیشترین ابهام را به همراه خواهد داشت، زیرا در این حالت ممکن است فرض شود که رویای بزرگ بازتاب تورمی همچنان ادامه دارد؛ به این معنا که بازارها همچنان امیدوارند که چین با اجرای یک بسته محرک اقتصادی بزرگ، تقاضا را افزایش داده و تورم را تحریک کند. در این صورت، ما همچنان منتظر یک اعلامیه بزرگ‌تر در اواخر ماه، زمانی که کمیته دائمی کنگره ملی خلق چین جلسه برگزار می‌کند، خواهیم بود.

✔️  بیشتر بخوانید: آشنایی کامل با ساختار سیاسی در چین

پیش‌بینی من برای حالتی که “هیچ عدد مشخصی اعلام نشود” بسیار نامشخص است، چرا که نمی‌توان گفت آیا بازار همچنان این امید و انتظارات را به ماه اکتبر منتقل خواهد کرد یا خیر. اگر وزارت دارایی امشب هیچ عدد دقیقی ارائه نکند، بازار ممکن است همچنان به این امید ادامه دهد، اما اعلام یک عدد مشخص در حدود ۱ تریلیون دلار یا کمتر، بدترین نتیجه خواهد بود. در این حالت، دیگر چیزی برای معامله باقی نمی‌ماند و باعث می‌شود خریداران عمده از بازار خارج شوند.

برای درک بهتر این اعداد، باید توجه داشت که بازار املاک و مستغلات چین بزرگ‌ترین کلاس دارایی در جهان است و ارزش آن بین ۷۰ تا ۱۴۰ تریلیون یوان کاهش یافته است، بسته به اینکه از چه منبعی اطلاعات گرفته شود.

بازار املاک و مستغلات چین

بازار سهام

تمرکز همچنان بر بازار سهام چین است، در حالی که بازار سهام آمریکا به‌طور یکنواخت و بدون هیجان خاصی به مسیر خود به سمت رکوردهای تاریخی جدید ادامه می‌دهد. من بارها تأکید کرده‌ام که باید به بازار سهام چین بیشتر به چشم یک memestock (سهام مبتنی بر هیجان‌های موقت) یا shitcoin (ارز دیجیتال بی‌ارزش) نگاه کرد، تا بازتابی از فعالیت‌های اقتصادی یا سودآوری شرکت‌ها در این کشور.

شاخص‌های سهام

در نمودار فوق، عملکرد بازارهای سهام “نرمال” از سال ۲۰۱۱ را مشاهده می‌کنید. شایان ذکر است که شاخص DAX یک شاخص بازدهی کل است، به این معنا که علاوه بر تغییرات قیمت سهام، سودهای نقدی نیز در آن لحاظ می‌شوند. در مقابل، سایر شاخص‌ها تنها شاخص‌های قیمتی هستند، یعنی تنها تغییرات قیمت سهام را محاسبه می‌کنند و سودهای نقدی را در نظر نمی‌گیرند. با این حال، این نمودار نشان می‌دهد که یک بازار سهام “نرمال” چگونه عمل می‌کند.

در مقابل، اینجا شاخص ترکیبی شانگهای قرار دارد. همان‌طور که می‌بینید، هیچ روند مثبت پایداری در آن وجود ندارد. این بازار مدتی راکد می‌ماند، سپس با یک جهش ناگهانی روبرو می‌شود، و پس از آن دوباره به سطح اولیه خود بازمی‌گردد. در واقع، شاخص به‌طور مداوم در اطراف یک میانگین ثابت نوسان می‌کند، بدون اینکه یک روند صعودی بلندمدت و مستمر را نشان دهد.

شاخص ترکیبی شانگهای

این وضعیت مرا به یاد نحوه معامله دارایی‌های پرنوسانی مانند دوج‌کوین و GME می‌اندازد.

نوسانات دوج‌کوین و GME

در حالی که معمولاً می‌گویند بازار سهام آمریکا نماینده اقتصاد واقعی آن نیست، این موضوع در چین به مراتب بیشتر صدق می‌کند. بازار سهام چین بیشتر به‌عنوان یک شاخص سفته‌بازی عمل می‌کند، با نوساناتی که ناشی از ریسک‌های مرتبط با سیاست‌های دولتی است؛ سیاست‌هایی که گاه سرمایه‌داری را تشویق می‌کنند و گاه با آن مقابله می‌کنند. این اقدامات ممکن است حتی به زندانی شدن میلیاردرها و فشار بر شرکت‌های بزرگ منجر شود. در حالی که در آمریکا ایده مالکیت یک سهم و بهره‌مندی از سودهای آتی ممکن است کمی انتزاعی به نظر برسد، در چین این مفهوم کاملاً به دنیایی پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی تبدیل شده است.

و اما خلاصه بازار سهام این هفته در ۱۴ کلمه:

اقتصاد آمریکا در وضعیت مطلوب است. سهام آمریکا در اوج تاریخی قرار دارد. چین و انتخابات همچنان عوامل غیرقابل پیش‌بینی هستند.

نرخ‌های بازدهی اوراق قرضه

  • هیچ نشانه‌ای از رکود دیده نمی‌شود.
  • گاوهای اوراق قرضه در حال عقب‌نشینی‌اند.
  • گفتمان بازار به سرعت در حال تغییر هستند.

فدرال رزرو به‌طور کامل اطمینان نداشت که کاهش ۵۰ واحد پایه در ماه سپتامبر تصمیم درستی بوده است. اکنون، افرادی مانند بوستیک از احتمال “عدم کاهش نرخ بهره” در ماه نوامبر صحبت می‌کنند. گزارش اشتغال غیرکشاورزی (NFP) نیز بسیار قوی منتشر شد و احتمال پیروزی ترامپ در انتخابات در حال افزایش است. در ۱۰ روز گذشته، خرس‌های اوراق قرضه پیروزی بزرگی کسب کردند، زیرا تمام فرضیاتی که گاوهای بازار به آن تکیه کرده بودند، اشتباه از آب درآمد.

با این حال، به نظر می‌رسد به‌زودی بازدهی‌ها به سطح مقاومتی مهمی در حدود ۴.۱۵ درصد برسد و اگر این سطح شکسته شود، مقاومت بعدی در ۴.۵۰ درصد قرار دارد، که آخرین سقف قبل از افت بازدهی‌ها در ماه آگوست بوده است.

بازدهی اوراق ده ساله امریکا

نمودار و گفتمان فعلی که به فروش اوراق قرضه گرایش دارد، به من نشان می‌دهد که احتمالاً هفته آینده شاهد تثبیت بازدهی‌ها باشیم. پیش‌بینی من این است که بازدهی‌ها در محدوده ۳.۹۰ تا ۴.۱۸ درصد باقی بمانند. با توجه به اینکه تقویم اقتصادی آمریکا به جز سخنرانی والر و گزارش فروش خرده‌فروشی رویداد مهمی در هفته آینده ندارد، احتمالاً تنها یک رویداد بزرگ از سوی چین می‌تواند بازدهی‌ها را از سطح ۴.۲۰ درصد عبور دهد. در حال حاضر به نظر می‌رسد بازار اوراق قرضه به اندازه کافی حرکت کرده و زمان آن رسیده که مدتی آرام بگیرد.

هفته آینده، بانک مرکزی اروپا (ECB) تصمیم خود را در مورد نرخ بهره اعلام خواهد کرد. با این حال، انتظار می‌رود این تصمیم تأثیر خاصی در بازار نداشته باشد، زیرا کاهش ۲۵ واحد پایه قبلاً در قیمت‌گذاری‌ها لحاظ شده و دلیلی برای تغییرات بزرگ در این مرحله وجود ندارد.

ارزهای فیات

نمودار شاخص دلار آمریکا (DXY) شباهت زیادی به نمودار بازدهی اوراق قرضه ۱۰ ساله دارد، زیرا تفاوت در نرخ بهره تأثیر خود را به‌خوبی نشان می‌دهد. برای لحظاتی، جفت ارز یورو/دلار (EURUSD) پس از اعلام بسته محرک اقتصادی چین از روند نرخ بهره جدا شد (که باعث شد من به ناچار از پوزیشن فروش یورو/دلار خود خارج شوم)، اما در نهایت، معمولاً تفاوت نرخ بهره تعیین‌کننده است.

چارت یورو/دلار و اختلاف نرخ بازدهی

علاوه بر تقویت شدید دلار آمریکا، این هفته یک نکته جالب دیگر هم در بازار ارزهای فیات دیده شد: ضعف غیرمنتظره دلار کانادا (CAD). تا همین چند وقت پیش، دلار کانادا وضعیت خوبی داشت و معاملات فروش روی این ارز در دو هفته اول سپتامبر به پایان رسید. اما ناگهان و بدون هیچ دلیل واضح اقتصادی، دلار کانادا به‌شدت افت کرد.

این هفته، گمانه‌زنی‌ها حاکی از آن است که احتمالاً یک معامله بزرگ خرید یا ادغام شرکت‌ها بین‌المللی (M&A) دلیل این افت باشد. در چنین معاملاتی که به‌صورت نقدی انجام می‌شوند، حجم بالایی از معاملات ارزی رخ می‌دهد و این معاملات گاهی چند روز طول می‌کشد تا به طور کامل انجام شوند. وقتی معامله تمام می‌شود، معمولاً نرخ ارز به حالت عادی برمی‌گردد، اما پیش‌بینی زمان دقیق این اتفاق دشوار است. معمولاً افرادی که این نوع معاملات را مدیریت می‌کنند، تمایل دارند کار را قبل از موعدهایی مثل پایان هفته یا قبل از انتشار داده‌های مهم اقتصادی به پایان برسانند. با توجه به این رفتارها، گاهی می‌توان پیش‌بینی‌های دقیقی درباره زمان‌بندی معاملات داشت.

یش‌بینی من این است که پیش از تعطیلات آخر هفته در آمریکا، این جریان معاملاتی تا ساعت ۵ عصر امروز به اتمام برسد. حجم ۶.۵ میلیارد دلار در جفت‌ارز دلار آمریکا/دلار کانادا (USDCAD) رقم قابل‌توجهی است، اما تکمیل چنین معاملاتی نباید بیش از چند روز طول بکشد.

هنگامی که حرکت بزرگی در دلار آمریکا رخ می‌دهد و می‌خواهید عملکرد یک ارز خاص را نسبت به سایر ارزها (غیر از دلار) بررسی کنید، دو روش وجود دارد. یکی از این روش‌ها استفاده از شاخص وزنی معاملات است که اغلب اقتصاددانان از آن بهره می‌گیرند. اما معامله‌گران و سرمایه‌گذاران بیشتر به جفت‌ارزهای اصلی نگاه می‌کنند تا موضوع را دریابند. برای مثال، اگر جفت‌ارزهای EURCAD، AUDCAD و GBPCAD همگی افزایش داشته باشند، این نشان‌دهنده ضعف دلار کانادا است.

همچنین می‌توانید از ابزار WCRS در بلومبرگ استفاده کنید که عملکرد ارزها را در برابر دلار آمریکا در طول هفته نشان می‌دهد.

شاخص wrcs

نکته جالب توجه این است که با وجود کمبود اخبار مهم از چین، دلار استرالیا (AUD) این هفته عملکرد چشمگیری از خود نشان داده است.

ارزهای دیجیتال

در حال حاضر، بازار ارزهای دیجیتال در میان چندین روایت متضاد قرار گرفته است. روند پذیرش ارزهای دیجیتال توسط مؤسسات مالی کُند و بدون تحول بوده، تأثیر رویداد نصف شدن پاداش بیت‌کوین پیشاپیش در قیمت‌ها لحاظ شده است، و نوسانات بازار بدون جهت مشخص و پراکنده به نظر می‌رسد. همچنین مستند شبکه HBO که انتظار می‌رفت تأثیری بر بازار داشته باشد، بدون تغییر قابل‌توجهی به پایان رسید.

یکی از مهم‌ترین رویدادهای اخیر در این فضا، افزایش فعالیت در پلتفرم Polymarket است. با نزدیک شدن به انتخابات، این سایت که یک پلتفرم شرط‌بندی مبتنی بر ارزهای دیجیتال است، توجهات زیادی را به خود جلب کرده است و امکان پیش‌بینی نتایج مختلف در حوزه‌های گوناگون را فراهم می‌کند.

فعالیت وب‌سایت پلی‌میکر

یکی از نکات جالب توجه در این هفته در فضای ارزهای دیجیتال، افزایش اختلاف بین ارزش سهام MSTR و بیت‌کوین است. این اختلاف به دلیل خروج سرمایه‌گذاران از پوزیشن‌های فروش سهام MSTR و خرید بیت‌کوین رخ داده است. چنین شرایطی برای افرادی که در گذشته تجربه مشابهی با نوسانات بازارهایی مانند Palm یا اختلافات قیمتی غیرمنطقی GBTC (Grayscale Bitcoin Trust) یا فشارهای فروش سهام Porsche/VW داشته‌اند، آشنا به نظر می‌رسد. این‌ها پوزیشن‌هایی نیستند که بتوان به‌سادگی از آن‌ها به عنوان “آربیتراژ” استفاده کرد. در واقع، این پوزیشن‌ها بیشتر شبیه به شرط‌بندی‌هایی هستند که ممکن است به شدت نامطلوب نتیجه دهند.

برای درک بهتر این مفهوم، بنجامین گراهام، یکی از چهره‌های برجسته سرمایه‌گذاری، می‌گوید:
“در بلندمدت، بازار به یک ترازوی منصفانه تبدیل می‌شود، اما در کوتاه‌مدت، بازار بیشتر به یک ماشین شرط‌بندی و توزیع ریسک و زیان شباهت دارد.”

و کینز، اقتصاددان بزرگ، به‌درستی اشاره کرده است که:
“اختلاف بین ارزش بازاری و ارزش ذاتی ممکن است بیشتر از مدتی که شما توان مالی خود را حفظ کنید، ادامه یابد.”

این جملات به این معناست که در کوتاه‌مدت، بازارها ممکن است به شکلی غیرقابل پیش‌بینی عمل کنند و قیمت‌ها می‌توانند به‌طور موقت از ارزش ذاتی خود فاصله بگیرند. در مورد سهام MSTR، هیچ دلیلی وجود ندارد که این سهام نتواند با چند برابر “ارزش واقعی” خود معامله شود، زیرا هیچ رویداد فوری یا تعیین‌کننده‌ای وجود ندارد که باعث بازگشت قیمت‌ها به ارزش منصفانه آن‌ها شود. اکنون که سطح قیمتی ۲۰۰ دلار پشت سر گذاشته شده، هر احتمالی وجود دارد.

این به معنای آن نیست که معاملات مبتنی بر “بازگشت قیمت به ارزش منصفانه”، معاملات خوبی نیست؛ در واقع، این نوع معاملات می‌توانند بسیار پرسود باشند. اما زمان‌بندی چنین معاملات تقریباً غیرممکن است و مدیریت ریسک آن‌ها بسیار دشوار است. بنابراین، احتیاط بسیار ضروری است.

این به معنای آن نیست که معاملات مبتنی بر بازگشت قیمت به ارزش منصفانه معاملات خوبی نیست؛ در واقع، این نوع معاملات می‌توانند بسیار پرسود باشند. اما زمان‌بندی چنین معاملات تقریباً غیرممکن است و مدیریت ریسک آن‌ها بسیار دشوار است. بنابراین، احتیاط بسیار ضروری است.

کامودیتی‌ها

عملکرد چشمگیر طلا همچنان ادامه دارد و سایر کامودیتی‌ها نیز وضعیت نسبتاً پایداری را حفظ کرده‌اند. بیشتر کامودیتی‌ها این هفته تغییرات محسوسی نداشتند و با نوساناتی نامنظم، اما بدون جهت‌گیری مشخص، معامله شدند.

در نمودار می‌توان مشاهده کرد که قیمت نفت در اوایل سپتامبر از سطح حمایتی خود (۷۲ دلار) عبور کرد، در میانه سپتامبر نتوانست آن را مجدداً بازپس گیرد، اما اکنون با وجود اظهارات نزولی از سوی عربستان سعودی، دوباره به بالای این سطح بازگشته است. اگر چین بتواند این آخر هفته با تزریق محرک‌های تورمی جوی از بازتاب تورمی ایجاد کند، احتمالاً نفت می‌تواند برای مدتی وارد روند صعودی شود. هرچند معمولاً به معاملات نفت علاقه‌مند نیستم، اما در شرایط فعلی عملکرد آن بسیار خوب است. اگر بخواهم انتخاب کنم، با احتمال برابر، افزایش قیمت به ۸۰ دلار را بیشتر از کاهش به ۷۰ دلار ترجیح می‌دهم.

نفت خام

منبع: Spectramarkets.com  نویسنده: برنت دانلی

عضو کانال تلگرامی اخبار و تحلیل فوری فارکس و انس طلا شوید

پرمخاطب ترین‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *