اخبار فوری فارکس | کامودیتی | ارز دیجیتال | تحلیل فوری اخبار
پر مخاطب ترین

با عضویت در خبر نامه یـــــــــوتــــــــو تایــــــــــمز از اخبار بروکر‌ها مطلع شوید

بازارهای مالی از نگاه برنت دانلی: بررسی علت سقوط طلا و رشد بیت‌کوین پس از انتخابات امریکا

بررسی بازارهای مالی پس از انتخابات

در هفته‌ای که گذشت، بازارهای مالی آبستن نوسانات جدیدی بود؛ از ریزش غیرمنتظره طلا گرفته تا صعود چشم‌گیر بیت‌کوین و پرسش‌های بی‌پایان درباره آینده سهام. در این مقاله، به بررسی عمیق این تحولات پرداخته‌ایم تا ببینیم چرا طلا عقب‌نشینی کرد، آیا بیت‌کوین واقعاً از سایر دارایی‌های ریسکی پیشی گرفته است و اینکه آیا هنوز می‌توان به رشد بازار سهام امیدوار بود. اگر به دنبال تحلیل دقیق و پاسخ به این سوالات هستید، این مقاله را از دست ندهید.

بازارهای مالی از منظر اقتصاد کلان

خب، هفته‌ای پرماجرا را پشت سر گذاشتیم. متأسفانه، دیدگاه من در مورد اینکه خطاهای نظرسنجی‌ها به صورت خودکار با تغییر شرایط سازگار نمی‌شوند و اصطلاحاً خودتطبیق نیستند، یکی از بدترین تصمیماتی بود که طی ۲۰ سال گذشته گرفته‌ام. منظور از خودتطبیق این است که برخی افراد معتقدند اشتباهات و خطاها در نظرسنجی‌های گذشته می‌تواند در آینده نیز تکرار شود، اما من به اشتباه باور داشتم که این خطاها مستقل از هم هستند.

خوشبختانه، حافظه من شبیه به حافظه ماهی است؛ ماهی‌ها به داشتن حافظه کوتاه‌مدت شهرت دارند و این یعنی من هم خیلی زود اتفاقات بد را فراموش می‌کنم و به جلو حرکت می‌کنم.

معامله‌گران باید مثل ماهی نتایج بد معاملات را فراموش کنند

به عنوان یک معامله‌گر فارکس، داشتن حافظه کوتاه‌مدت اهمیت دارد. وقتی یک معامله تمام می‌شود، باید هر درسی که ممکن است از آن بگیرید را بلافاصله بیاموزید و سپس آن‌را فراموش کرده و به مسیر خود ادامه دهید. نباید زیاد به آن فکر کنید، چون در غیر این صورت، خودتان را دیوانه خواهید کرد. معامله‌گرانی که در قیمت ۸ خرید می‌کنند، در قیمت ۱۰ سود می‌گیرند و سپس دو هفته به خاطر رسیدن قیمت به ۲۰ خود را سرزنش می‌کنند، سخت در اشتباه‌اند.

معامله کنید، به استراتژی خود پایبند باشید، قوانین خود را دنبال کنید و در مورد فرصت‌های از دست رفته وسواس به خرج ندهید. هر معامله مانند قطره‌ای آب در اقیانوسی بی‌پایان است.

خب همانطور که می‌دانید، ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری پیروز شد. حالا سوال این است که این موضوع چه معنایی برای بازارهای جهانی دارد و شاید مهم‌تر از آن: چه زمانی تمام تبعات ناشی از ریاست جمهوری ترامپ به وقوع خواهد رسید؟

در سال ۲۰۱۶، پیش‌بینی من درباره تعرفه‌ها و سیاست‌های مالی ترامپ درست بود و در ابتدا سودآور به نظر می‌رسید، اما این وضعیت تنها برای حدود یک ماه ادامه داشت و بعد همه چیز به مدت دو سال تغییر کرد و برخلاف انتظار پیش رفت. در نهایت، پس از گذشت دو سال، دوباره شرایط مساعدی فراهم شد و معاملات “ترامپ ترید” مجددا سودآور بود.

بنابراین، نکته‌ای که باید در نظر داشت این است که همیشه زمان‌بندی اهمیت ویژه‌ای دارد. حتی اگر تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌های شما درست باشند، ممکن است تا زمانی که شرایط مناسبی فراهم نشود، نتیجه‌ای از آن‌ها حاصل نشود. معامله‌گران باید بتوانند با صبر و تحلیل مناسب، بهترین زمان ورود و خروج را تشخیص دهند تا از فرصت‌ها بیشترین بهره را ببرند.

وقتی بانک مرکزی یا دولت تصمیم به اجرای یک سیاست جدید می‌گیرد، معمولاً دو نوع تأثیر وجود دارد: تأثیر اعلام خبر و تأثیر اجرای واقعی آن سیاست. این دو تأثیر با هم تفاوت زیادی دارند. تأثیر اعلام خبر همان واکنشی است که بازارها به محض شنیدن خبر نشان می‌دهند، در حالی که تأثیر اجرای واقعی سیاست زمانی اتفاق می‌افتد که سیاست به طور کامل عملی شود. برای مثال، حدود ۸۵ درصد از تأثیر سیاست تسهیل کمی (QE) ناشی از اعلام آن است، نه اجرای واقعی خرید دارایی‌ها. در واقع، جریان واقعی خرید یا فروش دارایی‌ها (QE یا QT) اهمیت کمتری دارد. به‌طور معمول، در زمان اعلام تسهیل کمی، بازارها بلافاصله واکنش نشان می‌دهند، حتی اگر هنوز هیچ خریدی انجام نشده باشد. پیام سیاست مهم‌تر از جریان واقعی آن است.

در مورد سیاست‌های اقتصادی، چنین وضعیتی همواره دیده می‌شود. برای مثال، وقتی حرف از تعرفه‌ها به میان می‌آید، بازارها اغلب بر اساس پیش‌بینی‌ها و شایعات واکنش نشان می‌دهند. اما مشکل فعلی معامله‌گران این است که ما هنوز حتی به مرحله اعلام رسمی مواضع دولت هم نرسیده‌ایم. ما در مرحله‌ای هستیم که باید حدس بزنیم دولت چه تصمیمی خواهد گرفت. به عنوان نمونه، در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ، بازارها در سال ۲۰۱۷ انتظار وضع تعرفه‌ها را داشتند، اما تعرفه‌ها تا بهار ۲۰۱۸ اعمال نشدند. در چنین شرایطی، معامله‌گران باید با این عدم قطعیت کنار بیایند و نمی‌توانند مدت طولانی در یک پوزیشن بمانند و منتظر اعلام رسمی باشند.

این یعنی، اگر بخواهید بر اساس پیش‌بینی تعرفه‌ها وارد معامله شوید، باید انتظار داشته باشید که بازار به هر گونه نشانه‌ای واکنش نشان دهد؛ مانند یک توییت از رئیس‌جمهور یا انتصاب شخصی مثل کایل باس به عنوان وزیر خزانه‌داری. در این مواقع، شما بیشتر به دنبال نشانه‌های سیاسی یا خبری هستید تا بتوانید پوزیشن خود را به‌درستی مدیریت کنید. این یک چالش بزرگ است، زیرا نیازمند صبر و انعطاف در مواجهه با تغییرات سریع در فضای سیاسی و اقتصادی است

حالا سوال این است که سیاست‌های آینده چگونه خواهند بود و چه زمانی می‌توانیم تصویری روشن از آن‌ها داشته باشیم؟ معمولاً، اولین انتصاب‌ها پس از انتخابات، مربوط به وزیر خارجه و وزیر خزانه‌داری است. به عنوان مثال، استیو منوچین در سال ۲۰۱۶ و جنت یلن در سال ۲۰۲۰ هر دو در تاریخ ۳۰ نوامبر، بلافاصله پس از انتخابات، به عنوان وزیر خزانه‌داری معرفی شدند. تیموتی گایتنر نیز در تاریخ ۲۴ نوامبر ۲۰۰۸ معرفی شد. جلسات بررسی صلاحیت این مقامات معمولاً در ژانویه برگزار می‌شود و تأییدیه نهایی نیز بسته به شرایط، به زودی پس از آن اعلام می‌گردد.

در حال حاضر، اصلی‌ترین نامزدهای وزارت خزانه‌داری شامل افراد زیر هستند:

  • اسکات بسنت: بنیان‌گذار Key Square و مشاور فعلی کمپین ترامپ. او از هدف‌گذاری برای رشد اقتصادی ۳ درصد، کسری بودجه نسبت به تولید ناخالص داخلی (GDP) ۳ درصد، و افزایش تولید انرژی داخلی به میزان ۳ میلیون بشکه در روز (در حال حاضر ۲۱ میلیون) حمایت می‌کند.
  • جان پاولسون: یکی دیگر از مدیران صندوق‌های پوشش ریسک. او از کاهش مالیات، تسهیل مقررات، کاهش هزینه‌های دولتی و اعمال تعرفه‌های هدفمند حمایت می‌کند.
  • رابرت لایتیزر: نماینده تجاری ایالات متحده در دوره اول ترامپ. او به شدت از تعرفه‌ها حمایت می‌کند و نسبت به تجارت جهانی رویکردی شکاکانه دارد. وی در مذاکرات مجدد توافق‌نامه NAFTA و اجرای تعرفه‌های چین نقش کلیدی داشت.

همچنین، چند نامزد غیرمنتظره نیز برای این پست وجود دارند که شامل جیمی دیمون، هاوارد لاتنیک، جی کلیتون، بیل هاگرت و لری کودلو هستند. این نامزدها نیز ممکن است بسته به شرایط و تصمیمات سیاسی، به عنوان وزیر خزانه‌داری انتخاب شوند.

چند نامزد دیگر وزارت خزانه‌داری

یکی از تفاوت‌های اصلی بین پیش‌بینی‌های پیش از انتخابات و سیاست‌های پس از آن این است که ترامپ به عنوان فردی که به شدت حامی افزایش کسری بودجه بود شناخته می‌شد (کسری ۷ تریلیون دلاری در مقابل ۳.۵ تریلیون دلاری که برای هریس پیش‌بینی شده بود)، اما در عین حال، او نشانه‌هایی از تمایل به کاهش بدهی‌ها را نیز در سخنان خود داشت. این مفاهیم ممکن است در نگاه اول متناقض به نظر برسند (کاهش مالیات‌ها و کاهش همزمان کسری‌ بودجه)، اما یکی از اولین چیزهایی که ترامپ در سخنرانی پیروزی خود بیان کرد این بود:

“ما قرار است بدهی‌ها را پرداخت کنیم. ما قرار است مالیات‌ها را کاهش دهیم. ما می‌توانیم کارهایی انجام دهیم که هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند. هیچ‌کس نمی‌تواند این کارها را انجام دهد. چین چیزی که ما داریم را ندارد. هیچ‌کس چیزی که ما داریم را ندارد.”

اینکه ایلان ماسک به عنوان “رئیس دپارتمان بهینه‌سازی دولت” منصوب شود نیز به عنوان یکی از گزینه‌های محتمل مطرح شده است. هم ماسک و هم ترامپ تحسین زیادی برای رویکرد خاویر میلی در آرژانتین دارند. اگر به آنچه در آرژانتین می‌گذرد نگاه کنیم، یا به اقدامات ماسک در توییتر (که بلافاصله پس از تصاحب، نیروی کار را به میزان ۸۰ درصد کاهش داد)، متوجه می‌شویم که رویکرد آن‌ها بر کاهش هزینه‌ها و بهبود کارایی متمرکز است. یک سناریوی ایده‌آل این است که در آن، مالیات‌ها کاهش یابند، کارایی دولت با کاهش نیروی کار و بازسازی‌های سازمانی به شدت افزایش یابد و در نتیجه، کسری بودجه نیز تثبیت شود.

این رویکرد ممکن است در نگاه اول غیرواقعی به نظر برسد، اما به نظر می‌رسد ترامپ و ماسک به این نوع اصلاحات اساسی باور دارند.

از سوی دیگر، آنچه در بازار طلا اتفاق افتاد، می‌تواند نشان‌دهنده تغییر در انتظارات بازار باشد. از دیدگاه من، طلا همواره به عنوان دریچه‌ای برای تخلیه کسری‌ها در جهان پس از بحران مالی ۲۰۰۸ عمل کرده است. شاید سقوط قیمت طلا در روز گذشته نشان‌دهنده این باشد که بازار دیگر انتظار افزایش شدید کسری‌ها را در دوران ترامپ ندارد و برعکس، احتمال کاهش کسری‌ها را در نظر گرفته است. شاید تصوری که تاکنون درباره افزایش شدید کسری‌ها توسط ترامپ داشتیم، اشتباه باشد.

لطفاً از گفته‌های من ناراحت نشوید؛ من فقط احتمالات را مطرح می‌کنم. می‌دانم که تاریخچه و تجربیات گذشته این فرضیه را پشتیبانی نمی‌کنند، اما از سال ۲۰۱۷ تاکنون تغییرات زیادی رخ داده است. سیاست‌مداران به وضوح دیده‌اند که تورم می‌تواند برای هر حزبی که در زمان وقوع آن در قدرت است، همچون ناقوس مرگ باشد. بنابراین، ممکن است دولت فعلی بخواهد با دقت و روش‌مندی بیشتری عمل کند تا از تکرار چنین تجربه‌هایی جلوگیری کند. همچنین، شاید دیگر از اوج دوران نظریه پولی مدرن (MMT) عبور کرده باشیم؛ این چیزی است که باید به آن فکر کرد.

نظریه پولی مدرن (MMT) به‌طور کلی به این ایده اشاره دارد که یک دولت می‌تواند بدون نگرانی از بدهی‌های خود، تا زمانی که ارز ملی را چاپ می‌کند، هزینه‌های بیشتری انجام دهد. به عبارت دیگر، از نظر MMT، دولت‌ها می‌توانند به‌جای تکیه بر مالیات، از طریق چاپ پول و کسری بودجه به اقتصاد خود رونق دهند، بدون اینکه بدهی‌ها مشکلاتی ایجاد کنند. البته، این نظریه در عمل معمولاً به افزایش تورم منجر می‌شود و در نهایت باعث کاهش قدرت خرید و افزایش هزینه‌ها برای مردم می‌شود. در نتیجه، تورم به عنوان یکی از چالش‌های اصلی این نظریه، موضوعی حساس برای دولت‌هاست، زیرا می‌تواند هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی زیادی ایجاد کند.

نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که بزرگ‌ترین چالش در این دیدگاه، محدودیت در کاهش هزینه‌های دولتی است. بیشتر هزینه‌های دولت ثابت و غیرقابل تغییر هستند، مثل هزینه‌های مرتبط با حقوق و بازنشستگی کارکنان و خدمات اجتماعی. این هزینه‌ها به‌راحتی قابل کاهش نیستند و این موضوع می‌تواند مانع اجرای برنامه‌های کاهش کسری بودجه باشد.

ترکیب مخارج دولتی

با این حال، بخشی از هزینه‌های دولت نیز وجود دارد که قابل تغییر است. برخی از بخش‌های هزینه‌کرد دولتی، مانند پروژه‌های توسعه‌ای و بودجه‌های مربوط به زیرساخت‌های جدید، می‌توانند تحت بازنگری و مدیریت قرار گیرند تا هزینه‌ها بهینه‌تر شوند. اگر دولت بتواند این بخش‌ها را با دقت مدیریت کند و کارایی را افزایش دهد، امکان کاهش بخشی از کسری بودجه وجود دارد.

به هر حال، اگر بازار تصمیم بگیرد که احتمالاً کسری بودجه به اندازه‌ای که ابتدا تصور می‌شد افزایش پیدا نکند، این موضوع می‌تواند فشار صعودی بر بازدهی اوراق قرضه را کاهش دهد و همچنین باعث تثبیت قیمت طلا شود.

نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که در سخنرانی پیروزی ترامپ، به رابرت اف. کندی جونیور اشاره طولانی و مثبت شد و احتمال اینکه او مسئولیت خدمات بهداشتی ایالات متحده را برعهده بگیرد، در حال افزایش است.

به رابرت اف. کندی جونیور

بازار سهام

شاخص S&P 500 به ۶۰۰۰ رسیده است که نشان‌دهنده رشد چشمگیری در بازار سهام آمریکا است. این سطح از شاخص S&P بسیار قابل توجه است و نشان‌دهنده اعتماد بالای سرمایه‌گذاران به اقتصاد آمریکا و رشد شرکت‌های بزرگ است. نزدک نیز، که در دوران پانیک کووید به ۶۵۰۰ کاهش یافته بود، اکنون به ۲۱۰۰۰ رسیده است. این تغییرات بیانگر بازگشت قوی بازارهای سهام از پایین‌ترین نقاط در زمان بحران کووید و رشد بی‌سابقه در ارزش شرکت‌های فناوری و تکنولوژی محور است.

بازار سهام امریکا در مقابل بازار سهام غیر امریکایی

سرمایه‌گذاران خرد به‌طور کامل وارد بازار شده‌اند. اما پس از انتخابات، معامله‌گران روندگرا (CTA) که به دلیل نگرانی از نوسانات بالا در زمان انتخابات حضور کمتری در بازار داشتند، حالا با شدت زیادی به بازار بازگشته‌اند. به عبارتی، آن‌ها دوباره در حال افزایش سرمایه‌گذاری‌های خود هستند، انگار که هیچ ترسی از نوسانات باقی نمانده است.

من همیشه به طعنه می‌پرسیدم: “چه چیزی ممکن است اشتباه پیش برود؟” و حالا به نظر می‌رسد که بازار پاسخ داده است: “هیچ‌چیز!”. شرایط به گونه‌ای است که هیچ مانعی برای رشد بازار به نظر نمی‌رسد و همه چیز به خوبی پیش می‌رود.

اقتصاد به سمت فرود نرم حرکت کرده است، اشتغال تقریباً کامل است، کاهش مالیات‌ها و حذف مقررات نیز ادامه دارد. به نظر می‌رسد بازار سهام به نقطه‌ای رسیده که می‌توان آن را بهشت سرمایه‌گذاران نامید. جالب است که واکنش‌ها به این انتخابات کاملاً برعکس واکنش‌های انتخابات سال ۲۰۱۶ بوده است. همه به خوش‌بینی روی آورده‌اند و خرس‌ها از بازار کنار رفته‌اند. حتی فروش‌های سنگین در سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۲۰ اکنون تنها مانند نوسانات جزئی در نمودارهای بلندمدت به نظر می‌رسند. نزدک که در سال ۲۰۰۸ به ۱۰۴۵ رسیده بود، اکنون به ۲۱۰۰۰ رسیده است.

پشت‌پرده اعداد

آیا تا به حال توجه کرده‌اید که در پایان سال، احساس خوش‌بینی بیشتری دارید چون سال جدیدی در راه است؟ حتی اگر به خودتان بگویید که این احساس ممکن است چندان منطقی نباشد، باز هم امیدوارید که شاید سال آینده بهتر از سال گذشته باشد. اما وقتی سال جدید آغاز می‌شود، متوجه می‌شوید که واقعاً چیز زیادی تغییر نکرده و اوضاع تقریباً همان است که قبلاً بود.

این ایده مشابه چرخه ده‌ساله در بازار سهام است. مردم معمولاً در پایان هر دهه خوش‌بین می‌شوند (مثل سقوط دیوار برلین در ۱۹۸۹، حباب دات‌کام در ۱۹۹۹، و پایان بحران مالی جهانی در ۲۰۰۹). اما با آغاز دهه جدید، ناامیدی‌هایی به وجود می‌آید (مانند ترکیدن حباب دات‌کام در ۲۰۰۰، بحران یورو در ۲۰۱۰، و همه‌گیری کووید در ۲۰۲۰). با گذشت مدتی از آغاز دهه و فروکش کردن این ناامیدی‌ها، سهام‌ها می‌توانند دوباره شروع به رشد کنند.

✔️  بیشتر بخوانید: بررسی بحران مالی ۲۰۰۸: بزرگترین بحران مالی هزاره سوم

این نظریه‌ای نیست که بخواهم در یک گزارش مالی رسمی مطرح کنم، اما ما اینجا دوستانی هستیم که می‌توانیم بدون قضاوت درباره این موضوع صحبت کنیم. به هر حال، سال‌هایی که به عدد ۵ ختم می‌شوند، طی ۱۰۰ سال گذشته به‌ویژه خوب بوده‌اند.

بازدهی بازار سهام بر اساس آخرین رقم سال بازدهی بازار سهام بر اساس آخرین رقم سال

این وضعیت کمی عجیب است؛ شاید هم جالب باشد، اما در عین حال کمی ناپایدار به نظر می‌رسد. من واقعاً با اطمینان نمی‌توانم نسبت به بازار خوش‌بین باشم، زیرا به نظر می‌رسد قیمت‌ها در تمامی بخش‌های بازار برای شرایطی ایده‌آل تنظیم شده‌اند. این یعنی هر پوزیشن صعودی می‌تواند با ریسک زیادی همراه باشد، چون هرگونه تغییر ناگهانی یا عدم تحقق انتظارات، تأثیر منفی چشم‌گیری بر بازار خواهد داشت. با این حال، در حال حاضر دلیل قانع‌کننده‌ای هم برای اتخاذ پوزیشن فروش نمی‌بینم.

اینکه بگوییم «قیمت‌ها خیلی بالا رفته و برای شرایط ایده‌آل قیمت‌گذاری شده» به تنهایی دلیل قوی‌ای برای پوزیشن‌های فروش نیست. البته، شاید این وضعیت برای سرمایه‌گذاران بلندمدت نشانه‌ای باشد که در حساب بازنشستگی خود نسبت دارایی‌ها را از ۶۰/۴۰ به ۴۰/۶۰ تغییر دهند؛ یعنی بیشتر به سمت دارایی‌های با ریسک کمتر بروند. وقتی دیگران در حال ریسک‌پذیری هستند، محتاط بودن می‌تواند یک استراتژی محافظه‌کارانه و هوشمندانه باشد.

خلاصه وضعیت بازار سهام در این هفته:

شاخص نزدک از مرز بیست‌ویک هزار عبور کرد. واقعاً حیرت‌انگیز است!

بازدهی اوراق قرضه

پیش‌بینی اکثر تحلیلگران این بود که در صورت پیروزی گسترده جمهوری‌خواهان، بازدهی اوراق قرضه به شدت افزایش یابد. این اتفاق هم افتاد، اما تنها برای چند ساعت. افزایش نرخ بازدهی بسیار سریع رخ داد، اما با همان سرعت نیز کاهش یافت و در نهایت یک حرکت متقارن ایجاد شد (۲۰ واحد افزایش و سپس ۲۰ واحد کاهش). از این مرحله به بعد، مسیر بازدهی اوراق بر اساس سیاست‌های پولی و داده‌های اقتصادی مشخص خواهد شد. اگر بازدهی به زیر سطح ۴.۱۷ درصد برسد، کف قیمتی اوراق که در طول ماه گذشته حفظ شده، شکسته می‌شود و این اتفاق می‌تواند برای دارندگان پوزیشن‌های فروش اوراق، یک نقطه خروج اجباری باشد.

برای درک بهتر، نمودار زیر یک نمای کلی از وضعیت ارائه می‌دهد:

بازدهی اوراق ده ساله امریکا

به نظر می‌رسد که روند فرود نرم اقتصادی ادامه دارد و نگرانی‌ها از فروپاشی بازار کار و پایان معاملات حملی “Carry Trade” که در اوت ۲۰۲۴ ظاهر شده بودند، بیشتر شبیه به توهماتی گذرا بودند.

در حال حاضر، قیمت‌گذاری فدرال رزرو نسبت به قبل فروکش کرده است، زیرا استراتژی کاهش نرخ‌های بهره که قبلاً توسط پاول به این شکل بود:

تشبیه سیاست‎‌های فدرال رزرو

اکنون به شکل زیر تغییر یافته است:

تشبیه سیاست‎‌های فدرال رزرو

همچنین، نمودار دیگری برای درک بهتر وضعیت:

پیش‌بینی نرخ آتی بهره فدرال رزرو

به طور کلی،فرود نرم همچنان ادامه دارد و ترس‌ها درباره کاهش گسترده اشتغال و ناپایداری معاملات کری ترید در اوت ۲۰۲۴، ظاهراً توهمی بیش نبود.

ارزهای فیات

در حال حاضر، کسی دقیقاً نمی‌داند با دلار آمریکا (USD) چه باید کرد؛ همان‌طور که در مورد اوراق قرضه نیز بلاتکلیفی وجود دارد. پس از انتخابات، روند اولیه به سمت خرید دلار بر اساس انتظارات تورمی بالاتر، تعرفه‌های سنگین‌تر و کسری بودجه زیاد بود. اما سپس این روند معکوس شد و حالا، با معرفی رابرت لایتیزر به‌عنوان نماینده تجاری آمریکا، دوباره در مسیر قبلی قرار گرفته است.

انتظار می‌رود که مکزیک، اروپا و چین بیشترین آسیب را از سیاست تجاری سخت‌گیرانه آمریکا ببینند. در این هفته، تغییرات آن‌ها در برابر دلار به این صورت بوده است: وقتی خط نمودار صعودی باشد، یعنی ارزش پزو مکزیک (MXN)، یورو (EUR) و یوان چین (CNH) نسبت به دلار آمریکا افزایش یافته است.

عملکرد یوآن و یورو و پزو در مقابل دلار امریکا

در حال حاضر، یورو و یوان در پایین‌ترین سطوح خود هستند، اما به دلایلی، پزو مکزیک بهتر از دو ارز دیگر عمل کرده است. ترجیح می‌دهم تا زمانی که ترکیب سیاست‌ها کمی شفاف‌تر شود، در مورد حرکت دلار تصمیمی قطعی نگیرم. با اینکه انگیزه برای خرید دوباره دلار به دلیل استثنایی بودن اقتصاد آمریکا وجود دارد، اما با توجه به اثرات ناچیز محرک‌های اقتصادی چین، هنوز تصمیم‌گیری برای ورود به پوزیشن خرید دلار آسان نیست و شک و تردیدها همچنان باقی است.

رمزارزها

بازار رمزارزها با اعلام کاهش محدودیت‌ها در این حوزه به شدت رونق گرفته است، و این موضوع هم ارزهای کمتر شناخته‌شده و هم رمزارزهای اصلی را تقویت کرده است. شاید کمی دشوار باشد که اثرات دقیق این اتفاق را بر بازار رمزارزها مشخص کنیم، زیرا در حال حاضر همه دارایی‌های پرریسک در حال رشد هستند؛ اما نکته جالب این است که رمزارزها در زمانی رشد کردند که قیمت طلا بیش از ۱۰۰ دلار از اوج خود پایین آمده است.

این موضوع می‌تواند نشانه‌ای باشد که سرمایه از دارایی‌های سنتی مانند طلا به سمت دارایی‌های دیجیتال حرکت می‌کند.

با این حال، نمودار بیت‌کوین و شاخص نزدک همچنان به شکل زیر باقی مانده است:

مقایسه نمودار بیت‌کوین و شاخص نزدک

از آنجا که شاخص TQQQ (یک شاخص سه‌برابر اهرم‌شده از شاخص نزدک) می‌تواند نماینده مناسبی برای مقایسه بیت‌کوین با سهام تکنولوژی باشد، از این شاخص برای بررسی دقیق‌تر عملکرد رمزارزها در مقابل سهام تکنولوژی استفاده می‌کنیم. مقایسه عملکرد بیت‌کوین با TQQQ پس از انتخابات، می‌تواند کمک کند تا مشخص شود که آیا رشد رمزارزها تنها ناشی از هیجان بازار به کاهش رگلاتوری بوده یا دلیل دیگری داشته است.

شاخص TQQQ به لحاظ نوسانات شباهت زیادی به بیت‌کوین دارد. در واقع، نوسان ۳۶۰ روزه TQQQ حدود ۵۰ واحد است، در حالی که بیت‌کوین نوسان ۴۰ واحدی دارد. همچنین، میانگین تغییرات روزانه برای بیت‌کوین ۲.۶ درصد و برای TQQQ حدود ۲.۴ درصد است، که نشان می‌دهد رفتار این دو دارایی از نظر نوسانات تقریباً مشابه است. این شباهت‌ها باعث می‌شود که TQQQ ابزار مناسبی برای سنجش عملکرد بیت‌کوین نسبت به دارایی‌های تکنولوژی باشد.

نمودار مورد بررسی نشان می‌دهد که با وجود سر و صدای زیادی که در مورد افزایش ارزش رمزارزها وجود داشته، در واقعیت بیت‌کوین در مقایسه با سهام تکنولوژی حرکت خاص یا متفاوتی نداشته است. حتی پس از انتخابات، عملکرد شاخص TQQQ به‌طور کلی از بیت‌کوین بهتر بوده است، حتی اگر نوسانات هر دو دارایی را هم در نظر بگیریم.

این موضوع می‌تواند نشان دهد که بازار رمزارزها عملکرد خاصی فراتر از انتظارات نداشته و رشد آن مشابه سایر دارایی‌های پرریسک بوده است.

در نمودار زیر، ستون‌های اول نشان‌دهنده تغییرات روزانه میانگین در سال گذشته هستند و بقیه ستون‌ها تغییرات بعد از انتخابات را نمایش می‌دهند. این تفاوت عملکرد پس از انتخابات، دید بهتری از رفتار این دو دارایی در مقابل شرایط جدید بازار می‌دهد.

مقایسه عملکرد شاخص TQQQ و نزدک

کامودیتی‌ها

در هفته گذشته، شاخص قدرت نسبی (RSI) طلا به منطقه اشباع خرید رسید، که نشانه‌ای از احتمال اصلاح قیمت بود. برخی تحلیلگران به دنبال توضیح این موضوع هستند که چرا با پیروزی نامزدی که کسری بودجه بیشتری به همراه دارد، قیمت طلا کاهش یافته است؛ اما شاید دلیل ساده‌تر این باشد که طلا بیش از حد افزایش یافته بود و به اصلاح نیاز داشت. برخی بر این باورند که حضور افرادی مانند ایلان ماسک در عرصه سیاست ممکن است منجر به کاهش هزینه‌های دولتی شود، که نتیجه آن رشد اقتصادی اسمی و کاهش نسبت کسری بودجه به تولید ناخالص داخلی خواهد بود. اما در عمل، این فرضیه‌ها به ندرت محقق می‌شوند و کاهش مالیات‌ها معمولاً هزینه‌ها را پوشش نمی‌دهد؛ این دیدگاه‌ها بیشتر خیالی به نظر می‌رسند.

به‌طور کلی، این هفته تمرکز بازار بر روی کالاها نبوده و توجهات بیشتر به دارایی‌های اصلی مانند بانک‌ها، اوراق قرضه و بیت‌کوین معطوف شده است. زمانی که حتی تحلیل دقیق تأثیر پیروزی ترامپ بر نرخ بازدهی اوراق ۱۰ ساله خزانه‌داری دشوار است، تلاش برای پیش‌بینی اثر آن بر کالاهایی مانند مس منطقی به نظر نمی‌رسد.

از طرف دیگر، برنامه محرک اقتصادی چین نیز بدون نتیجه قابل توجهی باقی مانده است. این برنامه عظیم ۱.۴ تریلیون دلاری امید چندانی در بازار ایجاد نکرد و نتیجه آن به قدری ضعیف بود که توجه‌ها به سمت دیگری معطوف شد. قیمت مس نیز واکنش قابل توجهی نشان نداد و تنها با نوسانی ملایم همراه بود، به گونه‌ای که تغییرات نموداری آن به نماد قوس طلایی مک‌دونالدز شباهت داشت: ابتدا با یک افزایش، سپس کاهش و دوباره افزایش مختصر، اما بدون هیچ افت یا صعود چشمگیری.

قوس طلایی مک‌دونالد

✔️  بیشتر بخوانید: بیت‌کوین، طلا و ترامپ: مثلث طلایی وال‌استریت

منبع: Spectramarkets.com نویسنده: Brent Donnelly.

عضو کانال تلگرامی اخبار و تحلیل فوری فارکس و انس طلا شوید

پرمخاطب ترین‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *