توییت طعنهآمیز دونالد ترامپ که نوشت «هرکس طلا دارد، قانون را مینویسد»، در بحبوحه جهش ۱۰۰ دلاری قیمت طلا، فراتر از یک شوخی ساده بود. این جمله بازتابی از راهبرد اقتصادی آمریکا است که در آن، ثروت و قدرت مالی به ابزار چانهزنی تبدیل شدهاند.
یکی از اجزای اصلی این راهبرد، فشار به شرکای تجاری برای کنار گذاشتن چین از زنجیرههای تأمین جهانی است. در ازای آن، آمریکا وعده کاهش تعرفهها را مطرح میکند. این تاکتیک، شباهتهایی با نسخهای بازطراحیشده از توافق TPP دارد؛ توافقی که ترامپ در گذشته بهشدت آن را رد کرده بود.
در سوی مقابل، چین نهتنها با سیاست «جذب از طریق دیپلماسی» در آسیا فعال است، بلکه هشدار داده هر توافقی که منافعش را نادیده بگیرد، با پاسخ قاطع پکن مواجه خواهد شد. وزارت بازرگانی چین اعلام کرده که «در برابر هر توافقی به زیان چین، اقدام متقابل انجام خواهد شد».
در سناریوی بدبینانه، جهان به دو بلوک تجاری مجزا تقسیم میشود؛ کشورهایی که ناچار به انتخاب میان واشنگتن و پکن خواهند بود. بسیاری از این کشورها ترجیح میدهند با هر دو طرف تجارت داشته باشند، اما فشارهای فزاینده این فضا را تنگتر میکند.
با این حال، آینده این تقابل همچنان مبهم است. تغییرات مداوم در مواضع ترامپ و نبود یک سیاست مشخص، پیشبینیپذیری روندها را دشوار کرده است. بازار جهانی و کشورهای مستقل اکنون چشم به تحولات پیشرو دارند تا مسیر این نبرد ژئواکونومیک روشنتر شود.