مؤسسه BCA مستقر در کانادا اخیراً هشدار داده است که S&P 500 ممکن است تا اوایل سال 2025 به 3750 سقوط کند
این مؤسسه انتظار دارد که اقتصاد امسال و یا اوایل سال آینده وارد رکود شود.
تحلیلگران این مؤسسه دلایل خود را به این صورت شرح میدهند که بازار کار بهطور قابلتوجهی در ماههای آینده کند خواهد شد که بهشدت بر هزینههای مصرفکننده تأثیر خواهد گذاشت.
دلیل اینکه ایالاتمتحده از رکود در سالهای 2022 و 2023 فرار کرد، این بود که اقتصاد در امتداد سمت شیبدار منحنی فیلیپس حرکت میکرد. زمانی که منحنی عرضه نیروی کار تقریباً عمودی باشد، تقاضای نیروی کار ضعیفتر عمدتاً منجر به کاهش رشد دستمزدها و کاهش فرصتهای شغلی میشود.
منحنی فیلیپس (به انگلیسی: Philips Curve) در علم اقتصاد نشاندهندهی ارتباط میان نرخ تورم و نرخ بیکاری است. این منحنی بیان میکند که نرخ بالای بیکاری با نرخ بالای تورم رابطهی معکوس دارد. به این معنا که در کوتاهمدت برای کاهش نرخ بیکاری میبایست نرخ بالاتر تورم را بپذیریم. درحالیکه در سال ۱۹۶۸ میلتون فریدمن نشان داد که این رابطه برای بلندمدت صحیح نیست.
منحنی فیلیپس یک مدل تجربی تک معادلهای است که پس از توصیف رابطه معکوس تاریخی بین نرخهای بیکاری و نرخهای متناسب با تورم در اقتصاد، توسط ای. دبلیو فیلیپس نامگذاری شد. به بیان ساده، کاهش بیکاری (یعنی افزایش میزان اشتغال) در یک اقتصاد با نرخهای بالاتر تورم، همبستگی خواهد داشت.
درحالیکه مبادله کوتاه مدتی بین بیکاری و تورم وجود دارد، دیگر در بلندمدت این مبادله صدق نمیکند. میلتون فریدمن در سال ۱۹۶۸ اظهار داشت که منحنی فیلیپس فقط در کوتاهمدت قابلاستفاده است و این که در بلندمدت، سیاستهای تورمی بیکاری را کاهش نخواهد داد. فریدمن سپس بهدرستی پیشبینی کرد که در رکود ۱۹۷۳–۱۹۷۵ تورم و بیکاری افزایش خواهد یافت.
منحنی فیلیپس بلندمدت اکنون بهعنوان یک خط عمودی در نرخ طبیعی بیکاری تصور میشود که در آن نرخ تورم تاثیری بر بیکاری ندارد. بر این اساس، منحنی فیلیپس اکنون بیشازحد سادهانگارانه تصور میشود، نرخ بیکاری جای خود را به پیشبینیکنندههای دقیقتر تورم بر مبنای سرعت اقدامات عرضه پول مانند سرعت موعد پول صفر میدهد که در کوتاهمدت و نه در بلندمدت از بیکاری تأثیر میپذیرد.