به استثنای دوران ویروس کرونا، برای اولین بار از سال 2008، چین در لبه رکود قرار دارد چرا که دادههای جدید نشان میدهد که تولید برای چهارمین ماه متوالی با ضعف خاصی در سفارشات جدید کاهش یافته است.
تولید یک سوم اقتصاد چین را تشکیل میدهد – که بسیار بیشتر از ایالات متحده است. فروپاشی بخش املاک چین – که یک سوم دیگر اقتصاد چین را تشکیل میدهد – اوضاع را بدتر میکند.
ادارات خالیتر از دوران ویروس کرونا
فایننشال تایمز گزارش میدهد که ساختمانهای اداری در چین نسبت به دوران قرنطینه ویروس کرونا خالیتر است. فایننشال تایمز خاطرنشان میکند که کار در خانه در چین فراگیر نشده است که به این معنی است که عامل اصلی دفاتر خالی، اخراج است.
در شانگهای، ظرفیت خالی دفاتر 21 درصد است. در شنژن، مرکز صادرات مرکزی چین، تعداد فرصتهای شغلی خالی 27 درصد است. وضعیف این دو استان، بسیار بدتر از دوره قرنطینه ویروس کرونا است.
همچنین، اجاره بهای شنژن در ارزیابی سالانه 15 درصد کاهش یافته است.
البته، آمار رسمی تولید ناخالص داخلی چین خطری را نشان نمیدهد، اما هیچ کس آن را باور نمیکند – حتی در چین.
جالب اینجاست که همه اخراجها در شرکتهای داخلی نیستند: سرمایهگذاری خارجی در چین در سال گذشته به یک سوم کاهش یافته است چرا که اقتدارگرایی شی جین پینگ، رئیسجمهور چین، در حال بیرون راندن شرکتهای خارجی است.
شرکتهای خارجی شعب چینی خود را خالی میکنند و در مکانهای امنتری مانند ویتنام یا مکزیک کسب و کار خود را راهاندازی میکنند.
بحران جوانان چین
کاهش اشتغال، شدیدترین ضربه را به جوانان چینی وارد کرده است، به طوری که بیکاری جوانان به تقریباً یک نفر از هر چهار جوان چینی رسیده است.
با رکورد 12 میلیون دانشجوی چینی در آستانه فارغ التحصیلی و ورود به بازار کار، آنها چیزی را که پیدا میکنند دوست نخواهند داشت.
البته همه اینها یک موضوع اجتماعی است. اعتراضات عمومی اکنون در چین افزایش یافته است، با بنرهایی بر روی پلهای هوایی که خواستار برگزاری انتخابات آزاد هستند.
اعتصابات کارگری نیز افزایش یافته است، از جمله 1000 کارگر در یک کارخانه نایکی که از قضا پس از انتقال تولیدات به اندونزی اعتصاب کردند. همچنین صدها کارگر ساختمانی به دلیل فروپاشی توسعه دهندگان املاک دستمزد دریافت نکردند و دست به اعتصاب زدند.
در چین صدها میلیون چینی به صورت غیررسمی کار میکنند چرا که برای نقل مکان به یک شهر بزرگ که در آن دستمزدها مناسب است، به نوعی پاسپورت داخلی نیاز است که اکثر چینیهای روستایی فاقد آن هستند.
اما برای دریافت حقوق بازنشستگی دولتی به پانزده سال کار رسمی نیز نیاز است. این بدان معنا است که برای کارگران مسنتر، بهویژه آنهایی که بچه ندارند، به لطف کنترل موالید دولتی، اخراج میتواند به معنای واقعی کلمه گرسنگی در دوران پیری باشد.
چه اشتباهی در معجزه چینی رخ داد؟
رشد در دوره رئیس جمهور شی به نصف نرخ قدیمی خود کاهش یافته است – چین اکنون مانند یک کشور معمولی با درآمد متوسط رشد میکند.
این به این دلیل است که شی مائوپرست، کسب و کارها را سرکوب کرده است – حتی افراد برجستهای مانند جک ما، مدیر عامل سابق علی بابا، زمانی که با شی مخالفت کرد، «ناپدید شد».
در همین حال، شی تریلیونها به صنایع مورد علاقه دولت – بالاتر از همه، انرژی سبز و مسکن- وارد کرد. اینها اکنون هر دو با ظرفیت مازاد و تقاضای کم از بین رفتهاند.
در برحهای، چین نزدیک به 1500 خودروساز برقی داشت. تقریباً همه یا ورشکست شدند یا در حال ورشکسته شدن هستند.
در همین حال، مسکن حداقل پنج و نیم تریلیون دلار وام بد دارد و میلیونها چینی آپارتمانهای نیمه ساختهای را که پس انداز زندگی خود را در آن پارک کرده بودند، از دست میدهند.
بین فروپاشی بخش مسکن و بازار سهامی که از سال 2008 ثابت مانده است، چینیها پولی برای ادامه هزینهکرد ندارند و این مسئله به اقتصاد بیش از پیش آسیب میرساند.
منتظر چه چیزی باید باشیم؟
آخرین باری که چین در سال 2008 دچار رکود شد، پکن محرکهای عظیمی را به اقتصاد وارد کرد. این بار، بدهی چین – بیش از 50 تریلیون دلار – به حدی رسیده است که توانایی پرداخت آن را ندارد.
اگر چین شکست بخورد، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ قرارداد اجتماعی در چین مبتنی بر اطاعت برای رشد است. اگر دولت نتواند رشد را افزایش دهد، از نظر تاریخی، چینیها واکنش شدیدی را نشان خواهند داد. به همین دلیل است که شی یک حکومت پلیسی را راه اندازی کرده است، اما اگر مخالفتها به اندازه کافی گسترده باشد، حتی پلیس نمیتواند کاری انجام دهد.
چین ممکن است در یک سفر پر دست انداز باشد و اگر ناامید شود و نیاز به حواس پرتی ناسیونالیستی داشته باشد، میتواند تایوان – و آمریکا – را به طوفان بکشاند.