باوجود اینکه بسیاری از عوامل مثبتی که معمولاً قیمت فلز زرد را تحت تأثیر قرار میدهند، حضور ندارند، رالی طلا همچنان در حال رخ دادن است. ، طبق گفته راس نورمن، مدیرعامل Metals Daily.، چون این خریدهای مبهم نسبت به قیمت حساسیت ندارند، احتمالاً قیمتها بهزودی دوباره جهش خواهند کرد.
نورمن گفت که طلا مدتها است که “موضوعی جالب” برای سرمایهگذاران بوده، اما رالی اخیر آن واقعاً گیجکننده است.
او در آخرین شماره نشریه Bullion World نوشت: “طلا همیشه تحت تأثیر شبکه پیچیدهای از نیروهای اقتصادی، ژئوپولتیک و بازار قرار داشته است، اما شاید بهترین توصیف برای آن این باشد که ‘مجموعهای از تمام ترسها’ در رشد آن موثر بودند.” او افزود: “با این حال، پویاییهایی که معمولاً در حال بازی هستند، اکنون به طور غیرقابل پیشبینی عمل میکنند. این امر درک بازار طلا را سخت میکند. به عنوان شروع، روند صعودی مداوم در طلا به نظر میرسد که بسیاری از همبستگیهای سنتی آن را نادیده گرفته است، و این باعث شده که تحلیلگران از خود بپرسند: چرا؟”
نورمن اشاره کرد که همبستگیها و معیارهای سنتی طلا قادر به توضیح افزایشهای اخیر آن نیستند.
او گفت: “طلا به طور سنتی به عنوان یک پوشش در برابر تورم دیده شده است. با افزایش تورم، قیمت طلا معمولاً مطابق با آن افزایش مییابد و اگرچه این الگو در بلندمدت برقرار است، اما در کوتاهمدت به طور غیرمنتظرهای عمل میکند. در سال 2024، با کاهش سریع نرخهای تورم در غرب، طلا این روند را شکسته و به جای کاهش، شتاب گرفته است، همانطور که ممکن بود انتظار داشته باشیم.”
او گفت: “طلا رابطه معکوس قوی با دلار آمریکا دارد؛ وقتی دلار تقویت میشود، معمولاً قیمت طلا کاهش مییابد. اما در سال 2024، هم دلار آمریکا و هم طلا به طور همزمان افزایش یافتهاند – یک همراستایی غیرعادی که خلاف نرمالهای تاریخی است.”
او گفت: “طلا همچنین رابطه معکوس قوی با بازده اوراق قرضه خزانهداری ایالات متحده دارد، چرا که وقتی بازدهها بالا هستند، سرمایهگذاران اوراق قرضه با بازده بالا را به جای طلا انتخاب میکنند. اما در سال 2024، طلا و بازدهی اوراق قرضه به طور موازی حرکت کردهاند، که نشان میدهد روابط سنتی نادیده گرفته شدهاند.”
او گفت: “خلاصه اینکه، طلا از تقریباً تمام عوامل عادی مورد انتظار جدا شده است.”
نورمن نوشت: “رابطه طلا با نقره نیز خلاف روند تاریخی است. به طور تاریخی، نقره تمایل دارد که در دورههای صعودی در بخش فلزات گرانبها، بهتر از طلا عمل کند. با این حال، نسبت طلا به نقره افزایش یافته است، که نشان میدهد نقره عملکرد ضعیفی داشته و عمدتاً در این رالی نادیده گرفته شده است.”
او گفت: “تقاضای طلا از آسیا علیرغم قیمتهای بیسابقه همچنان قوی باقی مانده است، که خود نیز غیرعادی است. خریداران آسیایی به طور سنتی حساسیت زیادی به تغییرات قیمت دارند، به ویژه اینکه اقلام جواهرات حاشیه سود بسیار کمی دارند و فضای کمی برای جذب افزایش قیمتها وجود دارد. اما این بار، آنها حتی زمانی که قیمت طلا به بالاترین حد تاریخ در بازارهای داخلی رسیده است، به عنوان شرکتکنندگان فعال باقی ماندهاند.”
نورمن سه توضیح ممکن برای عملکرد غیرعادی فلز زرد ارائه میدهد.
او گفت: “یک نظریه پیشنهاد میکند که طلا دیگر به روشی که بعد از قرنها رفتار قابل پیشبینی و قابل اعتماد داشت، با سایر داراییها همبستگی ندارد. نظریه دیگر این است که ما شاهد یک تغییر پارادایم در بازار طلا هستیم که کمتر تحت تأثیر ملاحظات اقتصادی غربی است.
سومین و شاید قویترین نظریه این است که یک بازیگر بزرگ و مبهم پشت افزایش تقاضا قرار دارد – فردی که خریدهایش با اطمینان بسیار بالا و به اندازه کافی بزرگ است که میتواند بازار را مختل کند.”
نورمن گفت که ایده اینکه طلا دیگر با سایر داراییها همبستگی ندارد، به نظر بسیار غیرمحتمل میآید. او گفت: “این همبستگیها پایه منطقی دارند، اگرچه همانطور که اکنون میبینیم، ممکن است به طور موقت نادیده گرفته شوند.”
او نظریه “تغییر پارادایم” را به طور کامل رد نمیکند و میگوید ممکن است شرکتکنندگان بازار غربی تاکنون نتواستهاند تأثیر صعود آسیا به تسلط در فضای فلزات را به طور کامل درک کنند.
او گفت: “چین هم بزرگترین تولیدکننده و هم بزرگترین مصرفکننده طلا است و بنابراین شاید شرق تاثیر فزایندهای بر کشف قیمتها داشته باشد – چیزی شبیه به یک میدان مغناطیسی قوی.” او افزود: “این بدین معنی است که برای درک طلا، باید آن را از دیدگاه سرمایهگذار آسیایی دید، نه به روشی که ممکن است یک غربی ببیند. و قطعاً دلایل بسیار قوی وجود دارد که چرا سرمایهگذاران در شرق اکنون به خرید طلا تمایل دارند، و به احتمال زیاد در غرب اینطور نیست. مطمئناً بسیاری از بزرگترین حرکتهای قیمتی در ساعات معاملاتی آسیایی رخ دادهاند، پس این استدلال ممکن است مقداری اعتبار داشته باشد.”
اما نورمن گفت که بسیاری از تحلیلگران نظریه سوم را ترجیح میدهند، “اینکه یک بازیکن بزرگ و ناشناس در حال هدایت رالی اخیر طلا است.”
او گفت: “این میتواند توضیح دهد که چرا افزایش قیمت طلا به نظر میرسد که تقریباً از هر همبستگی بازار سنتی عبور کرده است.”
نورمن اشاره کرد که خریدهایی که رالی فعلی را هدایت کردهاند، به طور غیرمعمولی مبهم بوده است. او گفت: “به طور معمول، دادههای بازار مانند آمار واردات/صادرات، دادههای انبار و نرخهای حملونقل میتوانند سرنخهایی در مورد منابع تقاضا ارائه دهند. اما در حال حاضر، دادههای آماری بسیار کمی برای توضیح اینکه چه کسی پشت این خرید عمده است، موجود است. و اگر بدانید که ‘چه کسی’ خرید میکند، میتوانید درباره کیفیت آن اطلاعات زیادی کسب کنید (خریدهای دستهای قوی (بانکهای مرکزی) یا شاید بازیهای سفتهبازی کوتاهمدت؟) و به تبع آن، به چه میزان میتوان انتظار داشت که این رالی ادامه یابد.”
نورمن نوشت: “که تنها تعداد کمی از خریداران با اطمینان بالا وجود دارند که این ویژگی را دارند. طلا به سختی برای یک سال گذشته متوقف شده است، نه تنها برای تثبیت، بلکه برای برداشت سود و همانطور که دیدهایم، حرکت قیمتها سرپیچی از موانع سنتی را نشان میدهد. خرید به نظر میرسد که بسیار متمرکز است و کمبود علائم قابل مشاهده نشان میدهد که این خرید توسط یک موجودیت قدرتمند و واحد هدایت میشود که هویت آن همچنان یک معما است، اما تأثیر آن بر بازار غیرقابل انکار است.”
نورمن دو منبع ممکن برای افزایش عظیم 34 درصدی قیمت طلا در سال گذشته ارائه میدهد.
او گفت: “یک بخش مبهم بازار، بازار مشتقات است. مشخص است که موقعیتهای خرید اهرمی قابل توجهی در بورس آتی شانگهای (SHFE) و احتمالاً در بازار OTC گرفته شده است. این موضوع با ویژگیهای بازار مشتقات همخوانی دارد زیرا بازیهای مشتقات معمولاً بیتفاوت به رویدادهای کلان اقتصادی هستند و اگر به اندازه کافی بزرگ باشند، میتوانند باعث ایجاد یک آرزوی خودتحققیافته شوند. برای مثال، اگر یک سفتهباز چینی تعداد زیادی آپشن خرید طلا بخرد، با انتظار افزایش قیمتها، بانک در طرف مقابل آن معامله معمولاً با خرید نیمی از موقعیت در بازار اسپات خود را پوشش میدهد. این امر، اگر به اندازه کافی بزرگ باشد، باعث افزایش قیمت میشود و بانک برای پوشش ریسک بیشتر اقدام میکند و یک چرخه بازخوردی ایجاد میشود.”
او اشاره کرد: “تنها جایی که این موضوع آشکار میشود، خریدهای اسپات توسط بانک است که طلا خریداری میکند و این باعث خرید بیشتر میشود – چیزی که تقریباً همان چیزی است که ما شاهد آن هستیم.”
او گفت: “منبع دوم ممکن، خریدهای بزرگ مقیاس اما اعلامنشده از سوی بانکهای مرکزی است. با توجه به تحریمهای مالی جهانی که در حال افزایش است و با توجه به اینکه به طور قابلبحثی ایالات متحده تحت دولت قبلی ‘دلار را سلاحسازی’ کرده و تعدادی از کشورها را از سیستمهای پرداخت بینالمللی کنار گذاشته است، منطقی است که بانکهای مرکزی محتاطی که ممکن است از سرنوشت مشابهی بترسند، داراییهای دلاری خود را بفروشند و طلا خریداری کنند، چرا که طلا هیچ ریسک طرف مقابل ندارد.” او افزود: “در این محیط، آنها به سادگی سفارش خرید از بزرگترین پالایشگاهها قرار میدهند و در اینجا به طور قابلبحثی قیمت چندان اهمیت ندارد. باز هم این با الگو همخوانی دارد.”
نورمن گفت: “یکی از این دو سناریو یا ممکن است هر دوی آنها در حال حاضر در حال وقوع باشند. “اگر بتوان از رفتار یک فرد در شرایط سخت به شخصیت او پی برد، همین موضوع در مورد فلزات نیز صدق میکند.” شخصیتی که طلا اکنون نشان میدهد، رویکردی غیرعادی بیحساس به رویدادهای اقتصادی گسترده است… و خرید بیوقفه.”
نورمن گفت: “با نگاه به جلو، عملکرد برجسته طلا در اوایل سال احتمال یک دوره تثبیت را بیشتر میکند. ‘طلا قبلاً دو بار در فوریه 2025 به بالاترین قیمت تاریخ یعنی 2955 دلار دست یافته است – بسیاری از آنچه که ما برای شش ماه اول پیشبینی کرده بودیم، تنها در شش هفته رخ داده است.'”
نورمن نتیجهگیری کرد: “رالی صعودی فعلی همچنان دستنخورده است، اما شتاب آن کاهش یافته و طلا از کانال معاملاتی خود پایینتر آمده است. و این هیچ چیز بدی نیست. طلا به یک دوره تثبیت نیاز دارد و این به قدرت بیشتری برای افزایشهای آینده خواهد افزود. در این حین، ما نیاز داریم که بازارهای واقعی یا فیزیکی نگرش خود را در مورد ‘ارزش منصفانه’ طلا تنظیم کنند و میتوانید مطمئن باشید که پیش از مدت طولانی به رقابتها بازخواهیم گشت.”
بیشتر بخوانید:
- داده هایی که نمی توان نادیده گرفت: عملکرد طلا در روزهای بحرانی
- آیا کاهش دلار کلید جهش بزرگ بعدی طلا خواهد بود؟
- چین تنها نیست؛ بانک مرکزی دیگری در حال افزایش ذخایر طلا خود است