در کمپینهای انتخاباتی، دونالد ترامپ، نامزد جمهوریخواه ریاستجمهوری، وعده کاهش هزینههای انرژی برای خانوادههای آمریکایی و تضمین وضعیت «ابر قدرت انرژی» را برای صنعت نفت و گاز داخلی همراه با سیاستهای تجاری حمایتگرایانه داده است.
ترامپ در یک گردهمایی در میشیگان در ماه اوت گفت: «هدف من این است که هزینههای انرژی شما را ظرف 12 ماه پس از روی کار آمدن به نصف کاهش دهم». “ما میتوانیم این کار را انجام دهیم!”
اما برخی نسبت به این مسئله بدبین هستند. روسای جمهور ایالات متحده مطمئناً میتوانند تولید نفت و گاز داخلی را از طریق ابزارهای مختلف سیاستی مانند مقررات و دستورات اجرایی تشویق کنند، اما به سختی میتوانند تعادل بازار را تا حدی تحت تأثیر قرار دهند که به طور معناداری قیمتها را به یک سمت تغییر دهد. تولید نفت ایالات متحده در حال حاضر در بالاترین سطح خود قرار دارد و صادرات سوخت همچنان رکوردهای جدیدی را ثبت میکند – بنابراین حتی اگر مقررات زیست محیطی کاهش یابد یا اجاره نامه برای حفاری نفت تسریع شود، احتمالاً برای آمریکاییها در پمپ بنزین تغییر زیادی نخواهد کرد.
با این حال، پیشنهاد ترامپ برای بازنگری سیاست طولانی مدت تجاری ایالات متحده با افزایش بی رویه تعرفههای وارداتی برای محافظت از مشاغل تولیدی در آمریکا، ریسکی بسیار واقعی برای به دام انداختن میلیونها بشکه نفتی که این کشور هر روز مبادله میکند، به همراه دارد و همواره هزینههای انرژی را برای همه آمریکاییها و صنایع افزایش میدهد. تحمیل طولانی مدت تعرفهها بر سوخت های حیاتی برای اقتصاد ایالات متحده می تواند امنیت ملی را تضعیف کند، پویایی کسب و کار را تضعیف کند و تعداد بازارهایی را که شرکتهای آمریکایی میتوانند در آن رقابت کنند و سود ببرند را کاهش دهد. در حالی که ترامپ به تدوین چشمانداز خود برای اقتصاد و کشور ادامه میدهد، ارزش دارد که نگاهی دیگر به پیامدهای بالقوه «MAGAnomics» برای امنیت انرژی، انعطافپذیری و مقرون به صرفه بودن ایالات متحده بیندازیم. (Maganomics سیاست اقتصادی است که توسط دونالد ترامپ طراحی شده و ثروت و رفاه را برای همه در اولویت قرار میدهد. بر اساس طرح آنها، 0.1 درصد برتر – خانوارهایی که بیش از 4 میلیون دلار در سال درآمد دارند – به طور متوسط حداقل 175000 دلار در سال کاهش مالیات خواهند داشت.)
✔️ خبر مرتبط: ترامپ: تعرفه زیباترین کلمهای است که در فرهنگ لغت وجود دارد
جنگهای تجاری هرگز برای بازارهای انرژی نوید خوبی ندارد. نفت یک کالای جهانی است که به انعطاف پذیری بازارهای بین المللی برای تضمین تخصیص کارآمد عرضه و قیمت شفاف بستگی دارد. ایالات متحده با پیشی گرفتن از عربستان سعودی و روسیه به عنوان بزرگترین تولید کننده نفت جهان در سال 2018، با تبدیل شدن به یک صادرکننده خالص نفت و فرآوردههای نفتی، با تولید روزانه بیش از 13 میلیون بشکه، از مزایای تجارت آزاد بهره میبرد. این امر به طور همزمان امنیت انرژی کشور را تقویت کرده، کسری تجاری را بهبود بخشیده و رشد اقتصادی را تقویت کرده است. صادرات نفت ایالات متحده به کاهش ضربه ناشی از جابجایی عرضه جهانی ناشی از تهاجم روسیه به اوکراین کمک کرده است و در عین حال منابع کافی برای متحدان را برای مقاومت در برابر تهاجمات و فشارهای بیشتر ولادیمیر پوتین فراهم کرده است. با این حال، علیرغم چشم انداز بسیار بهبود یافته انرژی، ایالات متحده همچنان روزانه تقریباً 6.5 میلیون بشکه نفت از بازار جهانی وارد میکند – پارادوکس عجیبی که باعث سردرگمی کسانی میشود که با پیچیدگیهای بازار انرژی ایالات متحده آشنا نیستند.
برای شروع، ایالتهای مصرف کننده عمده بنزین – مانند ایالتهای فلوریدا یا ایالتهای نیوانگلند – فاقد زیرساختهای پالایشی و خط لولهای هستند که آنها را به بقیه کشور متصل کند، به این معنی که آنها باید برای تامین نیازهای تقاضای خود به واردات سوخت متکی باشند. در همین حال، پالایشگاهها در منطقه ساحل خلیج فارس به سمت فرآوری گریدهای نفت خام ترش سنگینی که معمولاً در مکانهایی مانند کانادا، عربستان سعودی و مکزیک یافت میشوند در مقایسه با نفت سبک و شیرین تولید داخل طراحی شدهاند. شکست هیدرولیکی ظرفیت تولید شیل ایالات متحده را افزایش داد، اما از قضا این نوع نفت اشتباهی برای پالایشگاههای آمریکا است. بیشتر نفت جدیدی که تولید میشود باید صادر شود چرا که نگهداری آن برای مصرف داخلی به دلیل این مسائل سازگاری نه اقتصادی است و نه منطقی. (شکست هیدرولیکی (Hydraulic fracturing) یا فرکینگ، یک تکنیک تحریک چاه است که در آن صخره به وسیلهٔ مایع فشردهشده شکسته میشود.)
اگرچه بسیاری از برنامههای سیاست ترامپ هنوز مبهم است، اما این برنامهها در یک زمینه کاملاً واضح هستند: او میخواهد تعرفهها را افزایش دهد – آن هم خیلی زیاد. پس از اینکه وی در ابتدا گفت تعرفهها بر همه کالاهای وارداتی تا 10 درصد افزایش مییابد، اخیراً پیشنهاد کرد که میتوان آنها را به 20 درصد و 60 درصد بر همه کالاهای تولید شده در چین افزایش داد. اگر این اقدام رادیکال جدید اجرا شود، تعرفهها را به سطحی افزایش میدهد که آخرین بار در دهه 1930 مشاهده شد، زمانی که تجارت جهانی تحت فشار سیاستهای حمایتگرایانه اعمالشده در ایالات متحده و واکنش تلافیجویانه تعرفههای اروپاییها کاهش یافت. تکرار چنین سناریویی امروز صدمات سنگینی را به صنعت نفت و گاز ایالات متحده وارد میکند. تعرفههای به این بزرگی بخشی از نفت وارداتی پالایشگاههای ایالات متحده از بازار جهانی، اگر نگوییم تمام آن، را پوشش میدهد. پالایشگاههایی که به نفت وارداتی متکی هستند باید یا مالیات وارداتی جدید بپردازند یا میلیونها دلار سرمایه گذاری کنند تا زیرساختها را ارتقا دهند تا بتوانند به طور موثر انواع نفت خام تولید شده در داخل را پردازش کنند. در هر صورت، هزینههای بیشتر در قالب افزایش قیمت بنزین و گازوئیل به مصرف کننده منتقل میشود.
✔️ خبر مرتبط: ترامپ تهدید به تعرفه ۱۰۰٪ بر کشورهای غیر دلاری میکند
علاوه بر این، تعرفههای بالاتر بر روی نفت وارداتی احتمالاً قیمت نفت خام تولید داخل را افزایش میدهد چرا که قیمت نفت داخلی به همان میزان واردات افزایش مییابد. از نظر قیمت، نسبت واردات مهم نیست، بلکه کل تقاضا برای نفت مهم است. تولیدکنندگان نفت ایالات متحده در صورت رقابت با نفت خام وارداتی با قیمت بالاتر، انگیزه بسیار کمی برای کاهش هزینه تولید خود خواهند داشت. هر چه تعرفهها برای مدت طولانیتری در جای خود باقی بمانند، احتمال اینکه این هزینهها به طور دائم تعبیه شوند، بیشتر میشود. برخی در این صنعت استدلال میکنند که دولت ترامپ میتواند با معافیت کلی تجارت نفت از تعرفههای واردات و مذاکره بر سر توافقهای دوجانبه، ضربه به مصرفکنندگان آمریکایی را کاهش دهد. با این حال، ریسک شکست هرج و مرج در مذاکرات تجاری همچنان بر بازار جهانی نفت تاثیر میگذارد که احتمالاً معاملات سایه را تشویق میکند و منجر به نوسان قیمت میشود.
اگر کشورهای دیگر با اعمال موانع تجاری خود، مانند دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، اقدامات تلافی جویانه انجام دهند، این امر اساساً به منزله مالیات جهانی بر تجارت خواهد بود که صادرات نفت ایالات متحده را برای خریداران خارجی جذاب نمیکند. به طور فرضی، تعرفه تلافی جویانه 60 درصدی بر صادرات نفت آمریکا به چین اساساً به تجارت نفت بین دو کشور بزرگ مصرف کننده نفت جهان پایان میدهد. سپس، هزینههای متفرقه مرتبط با تعرفههای واردات بالاتر مانند سطوح بالا تورم کلی و قیمتهای بالاتر برای تجهیزات تولیدی مورد استفاده برای حفاری نفت، خطوط لوله و حملونقل وجود دارد. نمونهای از این را در سال 2018 دیدیم که کاخ سفید تعرفه 25 درصدی بر فولاد و آلومینیوم وارداتی وضع کرد و تولیدکنندگان آمریکایی بلافاصله هزینههای مرتبط را به مصرف کنندگان منتقل کردند. قیمت بنزین در آن فصل تابستان به بالاترین حد در چهار سال گذشته رسید.
✔️ خبر مرتبط: ترامپ: برای هر خودرویی که از مرز مکزیک عبور میکند، تعرفه صد درصدی اعمال خواهیم کرد
اگرچه تولیدکنندگان نفت ایالات متحده ممکن است از دستور کار مقررات زدایی ترامپ استقبال کنند، اما این مسئله به تنهایی برای تحقق وعده کاهش هزینههای انرژی بر مبنای پایدار کافی نخواهد بود. مقررات زدایی و اجازه اصلاحات، که ممکن است شامل یک برنامه لیزینگ فعالتر یا کاهش قوانین انتشار باشد، به صنعت کمک میکند تا تولید بیشتر را کاهش دهد، اما تاثیر قیمت پایین جزئی خواهد داد. در عوض، تمرکز بحث باید بر گسترش ریشهای سیاستهای تجاری حمایتگرایانه ترامپ باشد که در حال حاضر برای دور دوم او مورد بحث قرار میگیرد. تعرفههای نفتی سیاست بدی است. این تعرفه هزینههای قابل توجهی را بر مصرف کنندگان، مشاغل و کل اقتصاد آمریکا تحمیل میکند. زیانها بسیار اندک نیستند، اما هزینه واقعی هر تعرفه نفتی احتمالاً بیشتر از تخمینها، خواهد بود. بدون عرضه مطمئن انرژی با قیمتهای مقرون به صرفه، هیچ کشور مدرنی نمیتواند به رشد اقتصادی پایدار دست یابد. علاوه بر این، امنیت ملی جمعی آمریکا و متحدان خود را به خطر خواهد انداخت. اما با قضاوت بر اساس شایعهها، به نظر نمیرسد که دونالد ترامپ به زودی نظر خود را در مورد تعرفهها تغییر دهد.
بیشتر بخوانید: