اقتصاد چین با وجود پایان سیاستهای کووید-صفر، هنوز تحت فشار است و شاهد رشد ضعیف تولید ناخالص داخلی (GDP) و کاهش اعتماد مصرفکنندگان است.
مشکل اصلی، ظرفیت اضافی (ظرفیت مازاد) ساختاری در بسیاری از بخشها است که ناشی از دههها اولویت دادن به تولید صنعتی به جای مصرف است.
این ظرفیت اضافی باعث بروز مشکلاتی در داخل کشور (ریسکهای کاهش قیمتها و مسائل بدهی) و در سطح بینالمللی (تنشهای تجاری به دلیل پر کردن بازارها با کالاهای ارزان) میشود.
ظرفیت اضافی ناشی از استراتژی اقتصادی چین است که دولتهای محلی را تشویق میکند تا به شدت در بخشهای اولویتدار سرمایهگذاری کنند که اغلب منجر به سرمایهگذاریهای تکراری و بدهی میشود.
مثالهایی از ظرفیت اضافی شامل پنلهای خورشیدی، رباتیک صنعتی و هوش مصنوعی است که چین ظرفیت تولید عظیمی را بدون تقاضای متناسب یا نوآوری ایجاد کرده است.
پکن به این استراتژی ادامه میدهد تا به خودکفایی تکنولوژیکی دست یابد که ممکن است مشکل را بدتر کند.
کشورهای غربی، به ویژه ایالات متحده، با تعرفهها و سیاستهای صنعتی خود به این وضعیت واکنش میدهند؛ اما این رویکرد ریسکهایی دارد.
پیشنهادات نویسنده مقاله: مقاله پیشنهاد میکند که به جای ایزوله کردن چین، غرب باید چین را در سیستم تجاری جهانی درگیر نگه دارد و از نهادهای چندجانبه برای مذاکره استفاده کند. همچنین، ایالات متحده باید به مذاکرات جامع با چین ادامه دهد و به جای رویکردهای ایزوله کردن چین، به مسائل متعدد به طور همزمان بپردازد.
هشدار درباره ایزوله کردن چین: مقاله هشدار میدهد که فشار به سمت ایزوله کردن چین میتواند غیرمفید و به طور بالقوه بیثباتکننده برای روابط جهانی باشد.
توضیح: این مقاله به بررسی وضعیت اقتصادی چین و چالشهایی که این کشور با آن مواجه است، میپردازد.