یوتوتایمز » بایگانی: حمید سودمند » برگه 5
با عضویت در خبر نامه یـــــــــوتــــــــو تایــــــــــمز از اخبار بروکرها مطلع شوید
بر اساس گفته ری دالیو، بنیانگذار صندوق پوشش ریسک بریجواتر، ایالات متحده باید کسری بودجه خود را از 7.5% به 3% قبل از پایان دوره دوم ریاستجمهوری کاهش دهد، در غیر این صورت بازارهای اوراق قرضه قادر نخواهند بود حجم اوراق جدیدی که خزانهداری منتشر میکند را جذب کنند و یک دور باطل آغاز خواهد شد.
رئیسجمهور دونالد ترامپ کمتر از سه سال وقت دارد تا کسری بودجه را به بیش از نصف کاهش دهد، در غیر این صورت بازارهای اوراق قرضه ایالات متحده را به یک دور باطل بدهی فرو خواهند برد.
تنها سوال این است که چقدر ریاضت اقتصادی باید بر مردم عادی آمریکا که در حال حاضر از بحران هزینه زندگی رنج میبرند، اعمال شود، در مقابل آنچه که پیشرفتهای فناوری میتوانند به بهرهوری اضافه کنند.
این هشدار جدی از سوی سرمایهگذار میلیاردری، ری دالیو، در اجلاس جهانی دولتها در دبی در روز پنجشنبه مطرح شد. او معتقد است که بدهی ملی 36 تریلیون دلار و بیشتر، بهطور مؤثر بهعنوان پلاکی در حال تجمع روی دیوارههای شریانی سیستم مالی ایالات متحده است.
مگر اینکه دولت ترامپ بتواند سرمایهگذاران اوراق قرضه را قانع کند که بازده کمتری نسبت به سرمایهگذاری خود بپذیرند که با پایداری مالی سازگار باشد، در غیر این صورت اگر ادامه ولخرجیهای دولتی رسیدگی نشود، یک «حمله قلبی اقتصادی» نزدیک است.
او هشدار داد: «ایالات متحده اگر کاهشهای مالیاتی ترامپ ادامه یابد، کسری بودجهای معادل 7.5% تولید ناخالص داخلی خواهد داشت که من انتظار آن را دارم»، و از کاخ سفید و کنگره خواست تا متعهد شوند که کسری بودجه را در سه سال آینده به 3% تولید ناخالص داخلی کاهش دهند.
ترس از اینکه بازار اوراق قرضه نتواند عرضه را جذب کند
پس از گزارش تورم شدید روز چهارشنبه، وال استریت دیگر به کاهش بیشتر نرخ بهره امیدی ندارد. بازدهی اوراق قرضه 10 ساله خزانهداری همچنان بالای 4.6% باقی ماند، در حالی که اخبار نشان میدهند که قیمتهای مصرفکننده در ماه ژانویه بیشتر از حد انتظار افزایش یافته است.
هرچقدر که قیمتها سریعتر افزایش یابند، پاداش بیشتری که سرمایهگذاران اوراق قرضه برای نگهداری اوراق بدهی ثابت مانند بدهیهای دولتی خواهند خواست، بیشتر خواهد شد. این موضوع فشار بیشتری به سهم هزینههای دولت وارد خواهد کرد که باید صرف تنها پرداخت بهره بدهی ملی رو به رشد شود.
از آنجایی که بازارهای اوراق قرضه باید مانند یک اسفنج عمل کنند تا هزینههای استقراض را پایین نگه دارند، دالیو نگران است که در نقطهای دیگر نتوانند حجم فزایندهای از اوراق قرضه خزانهداری که منتشر میشود را جذب کنند.
در آن نقطه، بازارهای اوراق قرضه مختل خواهند شد، نرخ بهره به شدت افزایش مییابد، ایالات متحده مجبور خواهد شد بیشتر و بیشتر پول قرض کند فقط برای پرداخت بدهیهای کمتر و کمتر. در آن زمان، دور باطل بدهی آغاز خواهد شد.
دالیو گفت: «وقتی عرضه و تقاضا را برای سال آینده و سه سال آینده محاسبه میکنم، با یک مشکل فوری روبرو هستیم.»
دولت ایالات متحده باید سریع عمل کند - حتی اگر این کار موجب خرابیهایی شود.
مشاور اقتصادی کاخ سفید، کوین هاسِت، روز دوشنبه برنامه دولت برای کنترل تورم را فاش کرد: «افزایش عرضه و کاهش تقاضای کل.»
اما به جز پیشرفتهای ملموس در تولید به ازای هر ساعت کار، مثلاً از طریق افزایش بهرهوری مبتنی بر هوش مصنوعی یا رباتیک، یا اضافهکاری بیشتر، با توجه به برنامههای ترامپ برای بزرگترین اخراج دستهجمعی مهاجران غیرمجاز در تاریخ، رشد عرضه نیروی کار سختتر خواهد بود.
بنابراین، ترامپ باید بیشتر بر روی کاهش تقاضای کل تمرکز کند. اما کاهش تقاضای کل چیزی جز یک اصطلاح شیک برای تضعیف عمدی رشد اقتصادی نیست، که معمولاً از طریق کاهش هزینههای دولتی، که به عنوان ریاضت اقتصادی شناخته میشود، انجام میشود.
دالیو استدلال کرد که ایالات متحده دیگر این امتیاز را ندارد که در جامعه توافقی بر سر میزان و گستردگی کاهشهای لازم برای رسیدن به کسری 3% تشکیل دهد. زمان کم است و حالا ضرورت دارد که سریع عمل کنند، حتی اگر این کار به قیمت شکستن برخی چیزها تمام شود.
او گفت: «در این صورت، جامعه باید بهطور جمعی ببیند که چه نوع خسارتی بهدنبال آن خواهد آمد و سپس بعداً قطعات شکسته را جمع کند. از آنجایی که دستیابی به این امر باید از اولویتهای اصلی باشد، آن را انجام میدهید. سپس متوجه میشوید چه چیزی قابل تحمل است.»
بیشتر بخوانید:
طبق گفته دانیل غالی، استراتژیست ارشد کامودیتی در TD Securities، خروج گسترده شمشهای طلا و نقره از بریتانیا به ایالات متحده احتمالاً حتی پس از حل و فصل مسائل تعرفهای و تجاری باز نخواهد گشت. درحالی که قیمت طلا در مسیر ثبت رکوردهای تاریخی جدید قرار دارد، چشمانداز نقره حتی قویتر به نظر میرسد.
در مصاحبهای در 12 فوریه، غالی گفت که دلار قویتر در تاریخ معمولاً برای کامودیتیها، از جمله فلزات گرانبها، مضر بوده است، اما این مسئله دیگر صدق نمیکند.
او گفت: «طلا در حال حاضر یک موقعیت فوقالعاده قوی دارد. بهترین توصیفی که طرفداران طلا میتوانند برای این شرایط به کار ببرند، این است: 'اگر شیر بیاید، من برندهام؛ اگر خط بیاید، تو بازندهای.' این یک وضعیتی است که در آن، دلار قویتر در واقع بهقدری تأثیرگذار است که باعث افزایش چیزی میشود که ما آن را ‘فعالیت خریداران مرموز’ مینامیم – خریدهایی که عمدتاً از آسیا صورت میگیرد، از سوی بانکهای مرکزی، سرمایهگذاران خرد و سرمایهگذاران نهادی، که در نهایت همه آنها به پوشش ریسک کاهش ارزش ارز مرتبط هستند.»
غالی گفت که این روند بیش از دو سال است که ادامه دارد. او افزود: «زمانی که دلار آمریکا بهاندازه کافی قوی باشد، در واقع تأثیری خلاف انتظار دارد. از سوی دیگر، اگر دلار آمریکا تضعیف شود و نرخهای بهره ایالات متحده کاهش یابد، صندوقهای کلان (Macro Funds) منابعی برای سرمایهگذاری خواهند داشت و در چنین شرایطی به خرید طلا روی میآورند. بنابراین، این همان سناریویی است که در آن "اگر شیر بیاید، من برندهام؛ اگر خط بیاید، تو بازندهای."»
اما وضعیت تقاضا در آسیا امروز کاملاً متفاوت از سالهای 2023 و 2024 است، چرا که ETFهای طلا چین دیگر از افزایش قیمتها حمایت نمیکنند.
✔️ خبر مرتبط: مقصد بعدی طلا؛ آیا رشد ادامه خواهد داشت؟
غالی گفت: «آنچه در هفته گذشته مشاهده کردیم، افزایش قابلتوجه حجم معاملات در بورس طلای شانگهای است. سال گذشته، این افزایش عمدتاً با فعالیت قوی خرید خردهفروشی در ETFهای طلای مستقر در چین مرتبط بود. اما امسال به نظر نمیرسد که چنین باشد. دقیقاً مشخص نیست چه چیزی این روند را هدایت میکند، اما ما فکر میکنیم که عامل اصلی آن فشار کاهش ارزش ارز است.»
و در حالی که TD Securities شرایط فعلی را برای طلا بسیار مثبت ارزیابی میکند، غالی گفت که چشمانداز قیمت نقره حتی بهتر است.
او گفت: «ما معتقدیم که وضعیت نقره فوقالعاده قوی است. این قویترین دلیل در بازارهای کامودیتی امروز است.»
غالی افزود: «این داستان اسکوئیز نقره (Silver squeeze) نیست که شما قبلاً در موردش شنیدهاید، بلکه اسکوئیزی است که میتوانید وارد آن شوید. آنچه در حال رخ دادن است، یک کاتالیزور مصنوعی است که باعث شده موجودیهای لندن با نرخ بیسابقهای کاهش یابد، در حالی که موجودیهای مستقر در ایالات متحده با نرخ شگفتانگیزی در حال افزایش هستند. مسئلهای که در اینجا خاص نقره است این است که ایالات متحده بهطور تصادفی مقصد عمدهای برای مصرف نقره است، نقره بهطور تصادفی در یک کسری ساختاری قرار دارد که حداقل چهار سال پیاپی ادامه دارد، و اینکه برای ما کاملاً روشن نیست که موجودیهای «نامرئی» سطح زمین، همانطور که ممکن است آنها را بنامید، با قیمتهای فعلی به بازار باز خواهند گشت. در نظر ما، قیمتها باید واقعاً افزایش یابند تا انباشتن موجودیها از منابع غیرمتعارف را ترغیب کنند.»
او تأکید کرد: «این یک وضعیت واقعاً قوی برای قیمتهای نقره است. ما معتقدیم که در نهایت این وضعیت باعث خواهد شد که نقره بهطور همگام با عملکرد استثنایی طلا در سال گذشته حرکت کند.»
غالی یکی از اولین کارشناسان بازار بود که تغییرات در بازار فلزات گرانبها را در ماههای اخیر شناسایی کرد. در اواخر نوامبر، او هشدار داد که موقعیتهای خرید طلا بهطور گستردهای در حال کاهش هستند.
✔️ خبر مرتبط: طلا به 3000 دلار نزدیک می شود: مقایسه صعود طلا با بیتکوین و بازار سهام
غالی هشدار داد: «ما اکنون انتظار داریم که خریدها به زودی به پایان برسند. از منظر کلان، مسیر فدرال رزرو دیگر احتمالاً به سیاستی "بیش از حد تسهیلی" منجر نخواهد شد، که این نشان میدهد علاقه صندوقهای کلان احتمالاً به سطوح افراطی باز نخواهد گشت.»
غالی اشاره کرد: «عملکرد قیمت بالاخره بهاندازه کافی قوی بوده تا مشاورههای تجاری (CTA) را مجبور کند به موقعیت 'خرید حداکثری' مؤثر بازگردند، که نشان میدهد هر سیگنال روندی که در رادار ما قرار دارد، در حال حاضر به سمت خرید است، که این به نوبه خود خریدهای الگوریتمی بعدی را محدود خواهد کرد. وضعیت هیچ گزینه دیگری وجود ندارد (TINA) هنوز در چین معکوس میشود، که نشان میدهد تقاضای آسیایی نمیتواند روز را نجات دهد.» (TINA trade مخفف عبارت "There Is No Alternative" (هیچ گزینه دیگری وجود ندارد) است. این مفهوم به وضعیتی اشاره دارد که در آن سرمایهگذاران به دلیل پایین بودن نرخ بهره یا بازدهی پایین سایر داراییها، مجبور میشوند تمام سرمایه خود را به سمت یک دارایی خاص، معمولاً سهام یا داراییهای پرریسک دیگر، هدایت کنند. در این شرایط، سرمایهگذاران گزینههای دیگری برای سرمایهگذاری پیدا نمیکنند که به اندازه آن دارایی خاص جذابیت داشته باشد، بنابراین سرمایهگذاری در آن دارایی به یک انتخاب غالب تبدیل میشود.)
او گفت: «وضعیت جریانها در نقره بهطور قابلتوجهی بهتر است.»
سپس، در 7 ژانویه، غالی به سرمایهگذاران هشدار داد که وضعیت بیسابقهای در بازار نقره در حال شکلگیری است.
او گفت: «دیدن این موضوع در قیمتهای ثابت دشوار است، اما در ماه گذشته یک اختلال بزرگ در بازار فلزات گرانبها به وجود آمده است، جایی که تهدید تعرفههای جهانی بر فلزات باعث شده است که معاملهگران در سراسر جهان فلزات را از لندن و دیگر بازارهای جهانی به ایالات متحده بیاورند، تنها برای پوشش ریسک اجرای تعرفهها بر فلزات گرانبها. از لحاظ تاریخی این اتفاق نیفتاده است - فلزات گرانبها عملاً به عنوان پول در نظر گرفته میشدهاند - اما اگر تحت تعرفهها قرار گیرند، آنگاه معاملهگرانی که موقعیتهای کوتاه علیه فلزاتی که واقعاً در جایی دیگر در جهان دارند، باز کردهاند، با زیانهای قابل توجهی مواجه خواهند شد.»
او گفت: «برای پوشش این ریسک، آنها فلزات را به ایالات متحده میآورند.»
بیشتر بخوانید:
تحلیلگران اقتصادی اغلب درباره اهمیت استقلال فدرال رزرو صحبت میکنند. اتفاقات چهارشنبه واقعاً این نکته را به وضوح نشان میدهند.
7:58 صبح (به وقت آمریکا): دونالد ترامپ این پیغام را در شبکه اجتماعی Truth Social منتشر میکند: "باید نرخ بهره کاهش یابد، چیزی که با تعرفههای پیش رو همراستا خواهد بود! بیایید آمریکا را به حرکت درآوریم!"
8:30 صبح: دادهها نشان میدهند که شاخص قیمت مصرفکننده در ژانویه نسبت به ماه قبل 0.5% افزایش یافته است که بیشتر از پیشبینیها بوده است.
10:07 صبح: رئیس فدرال رزرو، جروم پاول، شهادت خود را در برابر کمیته خدمات مالی مجلس آغاز میکند، جایی که به آمریکاییها اطمینان میدهد که سیاستها را نادیده خواهد گرفت و بر دادهها تمرکز خواهد کرد.
در یک جهان موازی بدون بانک مرکزی مستقل، ترکیب بیملاحظگی ترامپ و دادههای ناامیدکننده قیمت مصرفکننده میتوانست باعث سقوط بازارها و انتظارات تورمی شود. اما در عوض، شاخص S&P 500 تنها 0.2% کاهش یافت و بازده اوراق خزانه داری 10 ساله 10 نقطه پایه افزایش یافت. به طور کلی، چهارشنبه به نظر میرسید که ممکن است به عنوان یک مانع دیگر در مسیر کاهش تورم ثبت شود، هرچند که به هیچ وجه به معنای پایان آن نبود.
✔️ خبر مرتبط: پاول، رئیس فدرال رزرو: در صورت درخواست رئیس جمهور ترامپ، استعفا نخواهم داد
پاول را میتوان به خاطر حفظ ثبات قطار در مسیر درست تحسین کرد. در اینجا بخشی از گفت و گوی او در مجلس درباره پست ترامپ در شبکههای اجتماعی با برد شرمن، نماینده کالیفرنیا، آمده است:
پاول: مردم میتوانند مطمئن باشند که ما همچنان به کار خود ادامه خواهیم داد، سرمان را پایین نگه میداریم، کار خود را انجام میدهیم و تصمیمات خود را بر اساس آنچه در اقتصاد و چشمانداز آن اتفاق میافتد، اتخاذ خواهیم کرد.
شرمن: و بیانیههای مقامات منتخب جزو عواملی نیستند که باعث شوند شما به این یا آن شیوه عمل کنید؟
پاول: درست است.
ترامپ طرفدار پاول نیست. در دوران ریاستجمهوری اول خود، او بارها با پاول بر سر نرخ بهره برخورد کرد و این سنت را در دور دوم خود ادامه داد، با این ادعا که به شخصه درک بهتری از نحوه تنظیم نرخها دارد. به طور ظاهری، اختلاف آنها زمانی آغاز شد که پاول از تسهیل سیاستها برای حمایت از جنگ تجاری اول ترامپ خودداری کرد، اما نقدهای ترامپ نسبت به پاول انسجام زیادی ندارد، چرا که او همچنین از رئیس فدرال رزرو به دلیل اینکه برای مقابله با تورم کافی عمل نکرده است انتقاد کرده است. به طور خلاصه، به نظر میرسد ترامپ از رئیس فدرال رزرو به عنوان یک طعمه برای تقصیرات استفاده میکند.
✔️ خبر مرتبط: ترامپ، رئیس جمهور آمریکا: نرخ بهره باید کاهش یابد
بازارها وضعیت را کاملاً متفاوت از رئیسجمهور میبینند. اوراق قرضه نگرانیهایی در مورد لفاظیها و سیاستهای ترامپ نشان دادهاند، اما این آسیب تا حدی با اعتماد به این که فدرال رزرو به عنوان یک تعادلکننده عمل خواهد کرد و تحت تأثیر جو سیاسی لحظهای قرار نخواهد گرفت، جبران شده است. اگر پاول به دستورات ترامپ گوش کند و نرخها را اکنون کاهش دهد، نتیجه احتمالاً افزایش هزینههای استقراض بلندمدت خواهد بود. ما پیشنمایشی از این را در پایان سال 2024 دیدیم، زمانی که فدرال رزرو نرخها را کاهش میداد، اما بازده اوراق خزانه داری 10 ساله حدود 100 نقطه پایه افزایش یافت — که تا حدی بازتاب نگرانیها از سیاستهای تعرفهای، مالیاتی و مهاجرتی ترامپ و همچنین قدرت دادههای اقتصادی ورودی بود.
ترامپ نمیتواند اجازه دهد که نرخهای بلندمدت بیشتر افزایش یابند. اولاً، او و وزیر خزانهداری، اسکات بسنت، تمدید موارد منقضیشده کاهشهای مالیاتی 2017 را به عنوان اساس برنامه اقتصادی خود قرار دادهاند. تمدید این تدابیر کاهش کسری بودجه را سخت خواهد کرد و رشد بدهی ملی را تشدید خواهد کرد، و برچسب قیمت آن حتی بدتر خواهد شد اگر نرخها بالا باشند. این یکی از دلایلی است که حتی ایلان ماسک در روز چهارشنبه در شبکه اجتماعی X به تأثیر تلاشهای خود در کاهش هزینهها بر نرخهای بلندمدت اشاره کرد — هرچند که هنوز باید دید آیا ماسک میتواند به طور مؤثر کسری بودجه را حل کند، با توجه به اینکه بخش عمدهای از هزینهها از برنامههای حمایتی سیاسی که تغییر ناپذیرند و همچنین دفاع تأمین میشود. در بدترین سناریو، ترکیب بازارهای پرتنش اوراق قرضه با قانونگذاری مالیاتی تأمینشده از کسری بودجه میتواند شورش سرمایهگذاران را به وجود آورد، مشابه آنچه که در سال 2022 برای نخستوزیر لیز تراس در بریتانیا رخ داد.
ترامپ همچنین در برابر رایدهندگان مسئول است که هزینههای مسکن و قیمتهای مصرفکننده را کاهش دهد. نرخهای وام مسکن تا حدی بازتابی از بازدهی اوراق خزانه داری 10 ساله هستند که به نوبه خود انتظارات بلندمدت درباره تورم و مسیر نرخهای کوتاهمدت را منعکس میکنند. بنابراین، درخواستهای ترامپ برای کاهش نرخهای بهره احتمالاً کمکی به وضعیت نخواهد کرد و میتواند در نهایت به دسترسی کمتر به مسکن آسیب بزند. در مورد خود تورم، این تا حدی یک پیشگویی خود تحقق یافته است. وقتی که مصرفکنندگان و خانوارها ایمان خود را به اینکه دولت و بانک مرکزی قادر به کنترل تورم خواهند بود از دست میدهند، شروع به انجام کارهایی میکنند که آن را تشدید میکند: آنها تقاضای دستمزدهای بالاتر میکنند و خریدها را به جلو میبرند تا از افزایش قیمتها پیشی بگیرند. دست ثابت پاول در هدایت کشتی به عنوان یک پادزهر برای انتظارات ناپایدار تورم عمل کرده است.
در حال حاضر، رئیس فدرال رزرو بهترین سد محافظ ترامپ در برابر تحولات بازار و اقتصادی است که میتوانند سال اول ریاست جمهوری او را به خطر بیندازند، و به نفع اوست که شروع به درک این موضوع کند. در سال 2026، ترامپ فرصت خواهد داشت تا پاول را در صورت تمایل خود جایگزین کند — چیزی که او نشان داده که قصد انجام آن را دارد. اما پاول کار ویژهای در حفظ اعتماد بازار و اجتناب از ظاهر معاملات سیاسی در محیطی بهویژه چالشبرانگیز انجام داده است. ترامپ برای خدمت به خود میتواند این موضوع را درک کرده و برنامههای خود برای موقعیت رئیس فدرال رزرو را دوباره ارزیابی کند.
بیشتر بخوانید:
طبق گفته گاری واگنر، سردبیر سایت TheGoldForecast، طلا این هفته با عبور از مرزهای جدید رکورد به نزدیکی قیمت 3000 دلار رسید، که این افزایش تحت تأثیر عواملی مانند نگرانی از تعرفهها و تقاضای قوی بنیادی قرار گرفت،
در یک مصاحبه اخیر با Kitco News، واگنر اشاره کرد که افزایش اخیر قیمت طلا پس از کاهش به حدود 2650 دلار رخ داده است، که او پیشتر در یک حضور قبلی پیشبینی کرده بود. این روند صعودی کنونی "یک مرحله جدید است و پس از اصلاحی که شاهد آن بودیم، اتفاق افتاد".
واگنر مشاهده میکند که معاملهگران مشتاق هستند هر بار که قیمت طلا کاهش مییابد، خرید کنند، که نشاندهنده سنتیمنت قوی بازار است. پس از شهادت رئیس فدرال رزرو، پاول، "قیمتهای طلا کاهش یافتند، اما معاملهگران به سرعت وارد بازار شدند. آنها از این کاهش قیمت استفاده کردند و خرید کردند". "معاملهگران منتظر آن کاهش قیمت هستند تا بتوانند آن را بخرند و از آن بهرهبرداری کنند."
تعرفه 25 درصدی رئیسجمهور ترامپ بر فولاد و آلومینیوم به ریسکهای تورم دامن میزند و تقاضا برای طلا به عنوان یک پناهگاه امن را افزایش میدهد. طبق گفته واگنر، "تعرفهها احتمال افزایش مجدد تورم را به ذهن میآورند."
✔️ خبر مرتبط: طلا به 3000 دلار نزدیک می شود: مقایسه صعود طلا با بیتکوین و بازار سهام
طلا شاهد یک روند صعودی قابل توجه بوده است و از اواسط دسامبر حدود 14 درصد افزایش یافته است.
سطوح روانی و پولبک بالقوه
قیمت طلا به سطح روانی مهم 3000 دلار برای هر اونس نزدیک میشود. واگنر گفت: "هرکدام از این اعداد بزرگ – 1000، 2000، 3000 دلار – سطوح روانی کلیدی خواهند بود." او معتقد است که رسیدن به 3000 دلار " حتمی است، فقط زمان آن مشخص نیست" و اضافه کرد: "فکر میکنم بهزودی اتفاق خواهد افتاد."
در حالی که طلا در روند صعودی قوی قرار دارد، واگنر به امکان بازگشت یا اصلاح قیمت اشاره میکند.
او همچنین عقیده دارد که مسیر فعلی طلا "تقریباً پارابولیک (سریع و شدید)" است، که "همیشه پتانسیل اصلاح شدید را دارد، اما هنوز این اتفاق نیفتاده است." واگنر افزود: "و دلیل اینکه اینبار متفاوت از دفعات دیگر است، جایی که معمولاً شاهد بازگشت زودتر میبودیم، این است که عوامل بنیادی که این روند را هدایت میکنند، قوی هستند."
عملکرد نقره
برخلاف طلا، واگنر همچنان "با احتیاط دیدگاه نزولی" نسبت به نقره دارد. در حالی که نقره افزایش قیمتهایی را تجربه کرده است، اما به رکوردهای تاریخی خود مانند طلا نرسیده است. او اشاره میکند که "نقره دارای بخش صنعتی بیشتری نسبت به طلا است، اما میتوانیم ببینیم که این بخش بهطور حداکثری سرد و کمجان بوده است."
بیشتر بخوانید:
بازار رمزارزها همیشه پر از نوسان و فرصتهای جذاب است، اما این نوسانات میتوانند برای سرمایهگذاران ریسکهایی جدی به همراه داشته باشند. برخی آلتکوینها که در ابتدا ممکن است جذاب به نظر برسند، در طول زمان ممکن است روند نزولی را طی کنند و در نهایت منجر به ضررهای بلندمدت شوند. در این مقاله، به بررسی چهار آلت کوین پر ریسک میپردازیم که ممکن است بهتر باشد همین حالا از آنها خارج شوید تا از ضررهای آینده جلوگیری کنید.
بازار رمزارزها شاهد یک بازگشت ملایم است، اما برخی از آلتکوینها با مشکل مواجه هستند. SAND، APT، BERA و ARB با کاهش شتاب روبهرو هستند که نگرانیهایی را در میان تحلیلگران ایجاد کرده است. دادههای بازار نشان میدهد که این توکنها ممکن است در بلندمدت عملکرد ضعیفی داشته باشند، بنابراین ممکن است برای دارندگان ریسکگریز گزینههای مناسبی برای فروش باشند.
4 آلت کوینی که باید به فکر فروش آنها باشید
آزادسازیهای آتی توکنها ممکن است فشار فروش قابل توجهی ایجاد کند. دادههای Tokenomist نشان میدهد که بیش از 742 میلیون دلار توکن بین 10 تا 17 فوریه آزاد خواهد شد. آزادسازیهای قابل توجه شامل CONX، SAND، APT، BERA و ARB است که ارزش هر یک از آنها از 5 میلیون دلار فراتر میرود.
بزرگترین آزادسازی مربوط به آربیتروم (ARB) است که 92.65 میلیون توکن به ارزش 40.57 میلیون دلار آزاد خواهد شد، که معادل 12.13% از عرضه در گردش آن است. در همین حال، سندباکس (SAND) شاهد آزادسازی 205.59 میلیون توکن به ارزش 79.34 میلیون دلار خواهد بود که 8.41% از عرضه آن را تشکیل میدهد. برا (BERA)، آپتوس (APT) و CONX نیز آزادسازیهای قابل توجهی خواهند داشت.
سندباکس (SAND)
سندباکس (SAND)، یک دنیای مجازی مبتنی بر بلاکچین، در 24 ساعت گذشته 10% افزایش یافته و در قیمت 0.396 دلار معامله میشود. این پلتفرم به کاربران این امکان را میدهد که داراییهای دیجیتال را در یک محیط بازی ایجاد، بسازند و مبادله کنند. با وجود افزایش اخیر، SAND در طول هفته گذشته 10% کاهش داشته است.
آزادسازی برنامهریزی شده 205.59 میلیون توکن به ارزش 79.34 میلیون دلار ممکن است تأثیری بر بازار بگذارد. این رویداد SAND را به عنوان یک آلتکوین برای فروش قرار میدهد و احتمال فشار فروش در آینده وجود دارد. با استفاده از DAOs و NFTs، Sandbox به پرورش یک اکوسیستم بازی غیرمتمرکز ادامه میدهد.
براچین (BERA)
براچین (BERA) در حال تغییر اقتصاد لایه 1 با مکانیزم Proof-of-Liquidity (PoL) خود است و یک بازار کارآمد برای اعتبارسنجها، کاربران و اپلیکیشنها ایجاد میکند. برا در حال حاضر با قیمت 5.31 دلار معامله میشود و در 24 ساعت گذشته 5.43% افزایش یافته است.
آزادسازی برنامهریزی شده توکنها، 12.98 میلیون توکن برا به ارزش تقریبی 62.82 میلیون دلار را معرفی خواهد کرد. با ارزش بازار 570.82 میلیون دلار، این توکن زیرنظر است و ممکن است نوساناتی را تجربه کند.
آپتوس (APT)
آپتوس (APT)، یک بلاکچین لایه ۱ مبتنی بر Proof-of-Stake (PoS)، شاهد افزایش قیمت است و در 24 ساعت گذشته 8% رشد داشته است. این شبکه که از زبان برنامهنویسی Move استفاده میکند که ابتدا توسط مهندسان سابق Diem شرکت Meta توسعه داده شد، در میانه آزادسازی توکنهای قابل توجه توجهات زیادی را به خود جلب کرده است.
قیمت APT برابر با 6.19 دلار است و قرار است 11.31 میلیون توکن APT به ارزش تقریبی 64.35 میلیون دلار آزاد شود. این آزادسازی برنامهریزیشده ممکن است فشار فروش ایجاد کند و بر قیمت توکن تأثیر بگذارد. تحلیلگران بازار پیشنهاد میدهند که Aptos ممکن است یکی از آلتکوینهایی باشد که برای کاهش ضررهای بلندمدت باید فروخته شود.
آربیتروم (ARB)
آربیتروم (ARB)، یک راهحل مقیاسپذیری لایه دو برای اتریوم، از optimistic rollups برای بهبود سرعت تراکنشها و کاهش هزینهها استفاده میکند، در حالی که امنیت اتریوم را حفظ میکند. این شبکه مقیاسپذیری را بهبود میبخشد و تراکنشها را کارآمدتر میکند.
قیمت ARB اخیراً شاهد افزایش 8 درصدی بوده و در 24 ساعت به ۰0.4749 دلار رسید. این افزایش پس از رشد فعالیتهای بازار رخ داده است. در همین حال، نگرانیهایی در مورد نوسانات احتمالی با نزدیک شدن به رویدادهای آزادسازی توکنها وجود دارد. سرمایهگذاران به دقت واکنش بازار به این تغییرات آینده را دنبال میکنند، که این موضوع ARB را به یک آلتکوین قابل توجه برای نظارت تبدیل میکند.
نتیجهگیری: روندهای بازار نشان میدهند که این آلتکوینها ممکن است در بازگشت به شتاب قوی خود با مشکلاتی مواجه شوند. سرمایهگذاران باید پورتفولیوهای خود را ارزیابی کرده و استراتژیها را بر اساس تحولات جاری تنظیم کنند.
بیشتر بخوانید:
ارزش واقعی نقره توسط بانکها و بازارهای آتی سرکوب میشود، اما افزایش تقاضا و کاهش عرضه میتواند این چرخه را بشکند. سرمایهگذاران ممکن است یکی از کمارزشگذاریشدهترین داراییهای امروز را در اختیار داشته باشند.
طلا به تازگی از مرز تاریخی 2900 دلار عبور کرده و به بالاترین سطح خود رسیده است، درحالی که نقره همچنان به طور ناامیدکنندهای کم ارزشگذاری شده و بسیار عقب مانده است. با وجود افزایش تقاضا، کاهش عرضه و نقش حیاتی آن در فناوری و انرژیهای تجدیدپذیر، نقره هنوز نتوانسته ارزش واقعی خود را در بازار منعکس کند.
نقره، که اغلب از آن به عنوان «طلای فقرا» یاد میشود، مدتها است که یک فلز گرانبهای پرتقاضا برای سرمایهگذاران، صنایع و دولتها بوده است. با این حال، قیمت آن همچنان بهطور مصنوعی سرکوب شده و باعث ایجاد جنجال، تحقیقات و بررسیهای نظارتی شده است.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که نقره یکی از پر دستکاریشدهترین کامودیتیها در جهان است و مؤسسات مالی بزرگ، بانکهای فلزات گرانبها و بازارهای آتی نقش کلیدی در پایین نگه داشتن مصنوعی قیمت آن دارند. اما چرا آنها چنین کاری میکنند و دستکاری در بازار نقره چگونه انجام میشود؟ حتی مهم تر از این، آیا نقش حیاتی نقره در فناوریهای نظامی و هوافضا، دلیل پنهانی برای سرکوب قیمت آن است؟
شواهد دستکاری قیمت نقره
سرکوب بازارهای نقره فیزیکی در مقابل نقره کاغذی
یکی از بزرگترین استدلالها درباره دستکاری قیمت نقره، شکاف بین نقره فیزیکی و نقره کاغذی (paper silver) است. برخلاف طلا که بانکهای مرکزی بهطور علنی آن را خریداری میکنند، نقره عمدتاً از طریق مشتقات و قراردادهای آتی معامله میشود، نه از طریق مالکیت فیزیکی. («نقره کاغذی» به قراردادهای مشتقه، قراردادهای آتی، و ابزارهای مالی مشابه اشاره دارد که نماینده نقره فیزیکی نیستند، بلکه فقط ارزشهای کاغذی برای نقره محسوب میشوند. این معاملات بهجای خرید و فروش نقره واقعی، صرفاً در قالب اوراق بهادار و قراردادهای مالی انجام میشود.)
دستکاری بانک جی پی مورگان
مؤسسات مالی بزرگ به مدتها است که متهم به دستکاری در بازارهای نقره هستند. یکی از پر سر و صداترین پروندهها شامل جی پی مورگان میشود که به دلیل دستکاری قیمتهای نقره و طلا از طریق شیوههای تجاری غیرقانونی گناهکار شناخته شد.
عدم تعادل نسبت نقره به طلا
از نظر تاریخی، نسبت نقره به طلا (مقدار نقرهای که برای خرید یک اونس طلا لازم است) به طور متوسط حدود 15:1 بوده است. با این حال، در بازارهای مدرن، این نسبت به طور مصنوعی افزایش یافته و اغلب از 80-90:1 یا حتی بیشتر تجاوز میکند.
منافع دولت و بانک مرکزی
در حالی که بانکهای مرکزی طلا را بهعنوان ذخایر انباشت میکنند، آنها ذخایر نقره ندارند، که با توجه به نقش تاریخی نقره بهعنوان پول، امری عجیب است. دولتها منافع خاصی در نگه داشتن قیمتهای پایین نقره دارند، چرا که این امر به نفع صنایعی است که به نقره ارزان وابستهاند، مانند:
اگر قیمتهای نقره بهطور قابل توجهی افزایش یابد، هزینههای تولید برای فناوریهای حیاتی به شدت بالا خواهد رفت و این امر دولتها را مجبور به تغییر سیاستهای خود در زمینه معدنی، مالیاتگیری و تجارت خواهد کرد.
مکانیسم کنترل قیمت COMEX & LBMA
انجمن بازار طلا و نقره لندن (LBMA) و COMEX دو مکانیسم اصلی تعیین قیمت برای نقره هستند. با این حال، این مؤسسات به تجارت کاغذی بیشتر از تحویل فیزیکی ترجیح میدهند، که به بانکها این امکان را میدهد تا قیمتها را از طریق موارد زیر کنترل کنند:
نقش پنهان نقره در ارتش و هوافضا: یک دارایی استراتژیک
در حالی که کاربردهای صنعتی نقره در الکترونیک، پنلهای خورشیدی و پزشکی به خوبی مستند شده است، استفاده آن در فناوریهای نظامی و هوافضا اغلب در پردهای از راز باقی میماند. به دلیل بالاترین رسانایی الکتریکی، بازتابپذیری حرارتی و مقاومت در برابر محیطهای شدید، نقره در سیستمهای دفاعی پیشرفته، تسلیحات و اکتشافات فضایی ضروری است.
با این حال، نقش آن در امنیت ملی باعث میشود که بخش عمدهای از استفاده آن فاش نشود، که منجر به گمانهزنیهایی میشود که دولتها ممکن است علاقهمند به نگهداشتن قیمتهای نقره به طور مصنوعی پایین باشند تا تأمین پایدار آن برای کاربردهای حیاتی نظامی را تضمین کنند.
حذف نقره از فهرست مواد معدنی حیاتی
یکی از مشکوکترین جنبههای سرکوب بازار نقره، عدم حضور آن در فهرست رسمی مواد معدنی حیاتی ایالات متحده است، با وجود اینکه برای امنیت ملی، فناوری پیشرفته و انرژیهای سبز ضروری است. این کمبود سوالات جدی را در مورد نحوه طبقه بندی نقره و اینکه آیا حذف آن به هدفی بزرگتر برای سرکوب قیمتها و کنترل صنعتی خدمت میکند، مطرح میکند.
لیست مواد معدنی حیاتی چیست؟
مرکز زمینشناسی ایالات متحده (USGS) و وزارت انرژی ایالات متحده (DOE) فهرستی از مواد معدنی حیاتی منتشر میکنند که فلزات و مواد معدنی ضروری برای امنیت ملی، ثبات اقتصادی و تولید انرژی را شناسایی میکنند.
یک «ماده معدنی حیاتی» به عنوان معدنی تعریف میشود که:
شگفت آور است که نقره - که بهطور قابل توجهی یکی از مهمترین فلزات صنعتی است -عمداً از این فهرست حذف شده است.
آیا قیمت نقره در نهایت می تواند آزاد شود؟
اگرچه دستکاری قیمت نقره برای دههها ادامه داشته است، اما نشانههایی وجود دارد که نشان میدهد این سرکوب ممکن است برای همیشه دوام نداشته باشد.
نتیجه: سرکوب نقره تا ابد ادامه نخواهد داشت
اگرچه دستکاری قیمت نقره یک واقعیت مستند است، اما نیروهایی که قیمتها را بهطور مصنوعی پایین نگه میدارند، ممکن است کنترل خود را از دست داده باشند. با:
فقط مسأله زمان است تا قیمتهای نقره از دستکاریها رها شوند. سرمایهگذارانی که این پویایی را درک کنند، ممکن است خود را در آستانه یک اصلاح قیمت بزرگ قرار دهند، و نقره را به یکی از کمارزشگذاریشدهترین داراییهای زمان ما تبدیل کنند.
حرف آخر
آیا اهمیت استراتژیک نقره در امنیت ملی، فناوریهای نظامی و فضایی ممکن است بزرگترین راز پشت دستکاری قیمتها باشد؟ اگر چنین باشد، سرمایهگذاران نقره ممکن است در حال نگهداری یکی از کمارزشگذاریشدهترین داراییها در تاریخ مدرن باشند.
بیشتر بخوانید:
ممکن است به زودی جنگ در اوکراین به پایان برسد.
هر نیم قرن یا بیشتر، نظم پولی جهان دچار تغییرات عمیقی میشود. شاید اکنون شاهد آخرین انقلاب پولی باشیم: ظهور استیبلکوینهای پشتیبانیشده با دلار، که میتواند سلطه ارز آمریکایی را برای چندین دهه دیگر تثبیت کند.
تاریخچهای کوتاه: اواخر قرن 19 استاندارد طلا (Gold Standard) به بخش زیادی از جهان مسلط شد. پایان جنگ جهانی دوم سیستم برتون وودز (Bretton Woods) را به ارمغان آورد که در سال 1971 به پایان رسید و دورهای جدید از پول فیات و نرخهای ارز شناور آغاز شد. ارز دیجیتال در سال 2008 اختراع شد، اما سیستم پولی جدیدی که این فناوری ممکن میسازد، تا به تازگی شفاف نشده است.
استیبلکوینها داراییهای برنامهریزیشدهی دیجیتال هستند که وعده تبدیل به یک ارز، معمولاً دلار آمریکا، را میدهند. در حال حاضر، آنها سریعترین بخش در حال رشد رمزارزها هستند. استفاده از استیبلکوینها از اوت 2023 تاکنون 84% افزایش یافته و اکنون به اوج خود با رقم 224 میلیارد دلار رسیده است. نگرش حمایتی دولت رئیسجمهور پیشین، دونالد ترامپ، نسبت به رمزارزها احتمالاً به رشد بیشتر این بخش کمک خواهد کرد.
شایان ذکر است که، از نظر سرمایهگذاری بازار، شاید تا 99% از استیبلکوینها به دلار تعیین میشوند. این سهم بسیار بالاتر از آن است که در تجارت و مالی بینالمللی استاندارد مشاهده میشود. این نشان میدهد که اگر مؤسسات پولی از ابتدا دوباره ایجاد شوند - که بخشی از آنچه ارز دیجیتال انجام میدهد - بازار عمدتاً به سمت دلار خواهد رفت.
معاملهگران در بسیاری از کشورهای با حکومتهای ضعیفتر میخواهند در اقتصادهای مبتنی بر دلار مشارکت کنند، اما همیشه به راحتی به بانکداری مبتنی بر دلار، مانند آنچه که آمریکاییها دارند، دسترسی ندارند. سیستمهای بانکی داخلی آنها ممکن است غیرقابل اعتماد باشند یا بهطور خاص برای جلوگیری از تسلط دلار تنظیم شده باشند. همچنین، معاملهگران ممکن است از مقررات ایالات متحده که از طریق تحریمها و محدودیتهای معاملات دلاری عمل میکنند، بترسند. به عنوان مثال، مقررات «احراز هویت مشتری (KYC)» میتواند تعامل با مؤسسات مالی ایالات متحده را بسیار پرهزینه کند.
بنابراین، خارجیها بهطور فزایندهای به استیبلکوینها روی میآورند، که میتوانند به سرعت و بهطور مستقیم از طریق اپلیکیشنها به آنها دسترسی پیدا کنند. استیبلکوینها در حال حاضر چندان تحت نظارت قرار ندارند، اما در نهایت مقررات در بسیاری از کشورها ظهور خواهد کرد. با این حال، احتمالاً برای مدت طولانی نسخههای مختلفی از استیبلکوینها با سطوح مختلفی از نظارت وجود خواهد داشت. به همین دلیل، یکی دیگر از مزایای استیبلکوینها - حداقل برای معاملهگران فردی، نه لزوماً برای جامعه بهطور کلی - این است که معاملهگران قادر خواهند بود سطح نظارتی که میخواهند را انتخاب کنند.
✔️ خبر مرتبط: مؤسسه جیپیمورگان: رشد بازار ارزهای دیجیتال باعث افزایش استیبلکوینها شده است
چندین کشور در سالهای اخیر دلاریزه شدهاند — از جمله پاناما، اکوادور و السالوادور - و هیچکدام به نظر نمیرسد از این تصمیم پشیمان شده باشند. رئیسجمهور خوآویر میلی در آرژانتین وعده دلاریزه شدن را داده است، و این وعده در کمپین انتخاباتی او محبوب بود، اگرچه هنوز مشخص نیست که آیا او میتواند منابع لازم برای اجرای آن را فراهم کند.
سناریو سادهتر این است که مردم در کشورهای در حال توسعه بیشتر و بیشتر از استیبلکوینها استفاده کنند. اقتصادهای آنها به طور جزئی "دلاریزه" خواهند شد — یا اگر بخواهید از اصطلاحی کمی شیک استفاده کنید، "استیبلکوینیزه (stablecoinized)" خواهند شد، با استیبلکوینهای پشتیبانیشده توسط دلار. مردم در این اقتصادها بیشتر به تفکر و محاسبه در قالب دلار عادت خواهند کرد، حتی برای معاملات داخلیشان. اقتصادهای دوقطبی ممکن است رایجتر شوند، با هر دو ارز داخلی و استیبلکوینهای پشتیبانیشده توسط دلار. در طول زمان، به دلیل ترس از ریسکهای بازخرید مرتبط با استیبلکوینها، بسیاری از کشورها به سمت دلاریزه شدن کامل یا جزئی خواهند رفت. در برخی موارد، دلار ممکن است در نهایت سلطه یابد.
کاهش نرخ باروری، که اکنون بسیاری از اقتصادهای فقیرتر جهان را درگیر کرده است، ممکن است این روند را تسریع کند: کشورهای فقیر با خطرات ورشکستگی روبهرو خواهند شد چرا که پیش از آنکه ثروتمند شوند، پیر میشوند. ایالات متحده، در مقابل، صرفنظر از نرخ باروری بومی خود، همیشه میتواند مهاجران با استعداد و با بهرهوری بالا را جذب کند. این واقعیت به تقویت موقعیت نسبی دلار ادامه خواهد داد.
دو ارز اصلی دیگر در نظم اقتصادی جهانی یورو و یوان چین هستند. هیچکدام موقعیت مناسبی برای به چالش کشیدن رشد دلار در کشورهای دیگر ندارند. یورو با تهدیدات فزاینده امنیتی از سوی روسیه و همچنین خطرات سیاسی ناشی از احتمال وجود دولتهای پوپولیست راستگرا در آلمان، فرانسه و سایر کشورهای اتحادیه اروپا روبهرو است. این احزاب احتمالاً ارزهای ملی را دوباره معرفی نخواهند کرد، اما یورو همچنان تحت ابرهای سیاسی باقی خواهد ماند. از سوی دیگر، چین با اقتصاد راکد، کنترلهای سرمایهای و آزادی مالی محدود همچنان روبهرو است و آزادی مالی بیشتر بعید به نظر میرسد.
بنابراین، نظم پولی جهانی بعدی ممکن است نقش بسیار بزرگتری برای دلار داشته باشد، بهطور مشابه با نقشی که طلا در قرن 19 ایفا کرد. استیبلکوینها بهعنوان طعمه عمل خواهند کرد و بهعنوان مکانیزم اولیه انتقال خدمت خواهند کرد. ماندگاری آنها بستگی به این دارد که دولت ایالات متحده چقدر برای خارجیها آسان کند تا بهطور کامل در یک نظم پولی مبتنی بر دلار شرکت کنند. در حال حاضر، بحث برانگیز است.
یک نتیجهگیری این است که ارز دیجیتال، علیرغم منتقدانش، ممکن است در نهایت بسیار مفید واقع شود. نتیجه دیگر این است که قرن آمریکایی (American Century)، حداقل در زمینه پول، هنوز به پایان نرسیده است. (قرن آمریکا یا قرن آمریکایی (American Century) توصیف دورهای از اواسط قرن بیستم است که عمدتاً تحت تسلط ایالات متحده از نظر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است.)
بیشتر بخوانید:
با روند خرید طولانی مدت بانکهای مرکزی و عدم قطعیت اقتصادی مرتبط با سیاستهای رئیسجمهور دونالد ترامپ که باعث شده طلا از دیگر کلاسهای دارایی در سال جاری بهتر عمل کند، این فلز در مسیر به سمت مرز 3000دلار برای هر اونس قرار دارد.
در همین حال، سهام شرکتهای معدنی طلا پس از اینکه در سال 2024 از صعود طلا عقب ماندند، امسال شروع به جبران عقبماندگی کردهاند.
با این حال، در بلندمدت، علیرغم رکوردهای جدید برای قراردادهای آتی طلا، این فلز نتواسته است با سرعت رشد بالای بیتکوین و بازار سهام ایالات متحده همگام شود.
آدریان آش، مدیر تحقیقات در بازار طلای فیزیکی BullionVault در لندن گفت: "طلا معمولاً زمانی عملکرد خوبی دارد که دیگر داراییها عملکرد ضعیفی داشته باشند — بهویژه زمانی که بازار سهام سقوط کند."
آش اشاره کرد: "اما در حال حاضر سهام نیز در آستانه ثبت رکوردهای جدید قرار دارند." او در بیش از 25 سالی که در بازار طلا فعالیت کرده، گفت که "تنها دو بار دیده است که طلا و سهام به این شکل حرکت کنند" - اولین بار در سالهای 2005 تا 2007، درست قبل از بحران مالی جهانی، و بار دوم در اواسط سال 2020 زمانی که "چکهای حمایتی، نرخهای بهره صفر و تسهیل کمی دوران همه گیری ویروس کرونا زمینهساز تورم دو رقمی شدند."
تا تاریخ 10 فوریه، قیمتهای آتی طلا در نیویورک بیش از 11% افزایش یافتهاند، در حالی که صندوق قابل معامله VanEck Gold Miners تقریباً 24% رشد کرده است. از سوی دیگر، شاخص سهام S&P 500 تا کنون در سال 2025 بیش از 3% افزایش یافته است، پس از اینکه در تاریخ 23 ژانویه به رکورد بالای 6118.71 رسید.
در حالی که نزدیک شدن طلا به آخرین مرز قیمتی ممکن است دلیلی برای جشن گرفتن خریداران باشد، عملکرد این فلز در مقایسه با نحوه عملکرد آن از میانه سال 2020 تا کنون چندان شگفتانگیز نیست. این تاریخ پایان ماههای آخر ریاستجمهوری اول ترامپ و صعود طلا به بالای مرز روانی 2000 دلار را نشان میدهد.
✔️ خبر مرتبط: بانک مرکزی هند و طلا: آیا این خرید های بی سابقه نشانه ای از یک تغییر بزرگ است؟
طبق دادههای بازار داو جونز، تا تاریخ 10 فوریه، قیمتهای آتی طلا، بر اساس پرمعاملهترین قرارداد، از 31 ژوئیه 2020 که طلا برای اولین بار بالای 2000 دلار در معاملات روزانه معامله شد، 47.8% افزایش یافته است.
این عملکرد قابل توجهی است در مقایسه با کاهش 18% در صندوق قابل معامله iShares U.S. Treasury Bond در همان بازه زمانی، اما در مقایسه با افزایش حدود 761% برای بیتکوین و بازده کلی 98.7% برای شاخص S&P 500 چندان چشمگیر به نظر نمیرسد.
"کمتر کسی به صعود طلا به رکوردهای جدید توجه میکند، چه رسد به اینکه خریداری کند. آنها بیشتر بر بازارهای داغی مانند بیتکوین و سهام فناوری تمرکز دارند. اما این چیزی عجیب نیست — این همان روشی است که بازارهای صعودی آغاز میشوند."
"آنها بیشتر بر بازارهای داغی مانند بیتکوین و سهام فناوری تمرکز دارند. اما این چیزی عجیب نیست — این همان روشی است که بازارهای صعودی آغاز میشوند."
در حالی که صعود سهام ایالات متحده نشاندهنده خوشبینی میان سرمایهگذاران است، صعود چشمگیر طلا به مرز روانی 3000 دلار برای هر اونس ممکن است به مشکلات پیشرو برای اقتصاد جهانی اشاره داشته باشد.
آش، از BullionVault گفت: "اگر طلا یک بارومتر برای ترسهای اقتصادی و سیاسی باشد، این صعود به 3000 دلار نشان میدهد که جهان به طور فزایندهای مضطرب و بیاعتماد میشود." طلا برای تحویل در آوریل در بازار Comex روز دوشنبه به رکورد جدید 2934.40 دلار رسید، پس از اینکه تا 2947.20 دلار معامله شد.
آش گفت: "در حالی که رایدهندگان ترامپ او را به عنوان کسی میبینند که مشکلات داخلی ایالات متحده را حل میکند، مدیران پولی و رؤسای بانکهای مرکزی خارجی عدم قطعیت و ریسک واقعی هرج و مرج در تجارت جهانی، امور مالی و ثبات را مشاهده میکنند."
"طلا در شرایط عدم قطعیت اقتصادی، ریسک مالی و بحرانهای ژئوپلیتیکی رشد میکند. رئیسجمهور چهل و هفتم دقیقاً همین موارد را فراهم میکند."
✔️ خبر مرتبط: وال استریت غافلگیر شد؛ طلای ۲۹۰۵ دلاری و ۵ نکته کلیدی برای آینده
پس به گفته او، حداقل در کوتاهمدت، بزرگترین عامل در صعود طلا به رکوردهای بیسابقه، ترامپ است.
او اضافه کرد: "این باعث شده است که طلا تا کنون از تمام دیگر کلاسهای دارایی پیشی بگیرد."
وقتی همه چیز شروع شد
طبق گزارش شورای جهانی طلا، بانکهای مرکزی خریداران عمده طلا بودهاند و روند خرید طلا خود را در سال 2024 به سال پانزدهم متوالی گسترش دادهاند، به طوری که 1044.6 تن از این فلز را خریداری کردهاند.
جورج میلینگ-استنلی، استراتژیست ارشد طلا در State Street Global Advisors گفت: "بانکهای مرکزی، عمدتاً در بازارهای نوظهور، به مدت 15 سال متوالی خریداران قابل توجهی از طلا برای ذخایر رسمی خود بودهاند." او افزود: "این خریدها از 2021 تا 2022 دو برابر شده و به بیش از 1000 تن رسید، که بخشی از آن به دلیل تصمیم دولت ایالات متحده برای اعمال تحریمها علیه روسیه بود و [خرید] در سالهای 2023 و 2024 در همین سطح بالا باقی ماند."
میلینگ-استنلی گفت: "تقاضای طلا در کشورهای بازارهای نوظهور برای هر دو بخش جواهرات و سرمایهگذاری به طور قابل توجهی در طول سال 2024 افزایش یافت." او افزود: "سرمایهگذاری در طلا در اروپای غربی و آمریکای شمالی نیز در سال گذشته به طور قابل توجهی افزایش یافت — بخشی از آن به دلایل کلان اقتصادی بود، اما همچنین در پاسخ به وضعیت ژئوپلیتیکی پرتنش."
ترک از Goldmoney معتقد است که صعود اخیر طلا به رکوردهای جدید ممکن است از زمان فروپاشی بانک سیلیکون ولی در مارس 2023 آغاز شده باشد.
او گفت: "این موضوع باعث شد تا سرمایهگذاران در سرتاسر جهان به آسیبپذیری سیستم بانکی در برابر نرخهای بهره بالا آگاه شوند"، که به افزایش طلا به رکوردهای جدید کمک کرد.
ترک گفت: "طلا بهترین پناهگاه برای حفاظت از قدرت خرید شما است، زیرا زمانی که فلز فیزیکی را مالک باشید، ریسک طرف مقابل ندارید."
لحظه سرنوشت ساز
میلینگ-استنلی در عین حال گفت که طلا در قیمت 3000 دلار ممکن است "تأییدی برای سرمایهگذارانی باشد که در گذشته به طلا تخصیص دادهاند."
او افزود: "توجه بیشتر رسانهها به این سطح ممکن است جوی از ترس از دست دادن فرصت برای طلا ایجاد کند، که مشارکت بیشتری از سوی سرمایهگذاران را جذب خواهد کرد."
میلینگ-استنلی گفت: "برخی از سرمایهگذاران بخش خصوصی ممکن است این نقطه قیمتی را کمی گران بیابند، اما به طور کلی، بانکهای مرکزی و صندوقهای ثروت حاکمیتی تمایل دارند که نسبت به نوسانات قیمتها حساسیت کمتری نسبت به بخش خصوصی داشته باشند."
با این حال، سوال واقعی این خواهد بود که آیا طلا قادر خواهد بود فقط به 3000 دلار برسد یا اینکه بتواند برای مدت طولانی در این سطح باقی بماند.
آش گفت: "اعداد گرد بزرگ در گذشته طلا را ترساندهاند" — و اشاره کرد که قیمتهای معیار طلا در لندن پس از اولین رسیدن به رکوردهای تاریخی 1000 دلار و 2000 دلار، نتواستند این سطوح را حفظ کنند.
او گفت: "پس از شکستن 2000 دلار در اوت 2020، قیمتهای معیار لندن بیش از ۹90% از 28 ماه بعد را زیر این سطح معامله شدند، قبل از اینکه بالاخره از آن عبور کرده و بالاتر از آن ثابت بمانند."
بیشتر بخوانید:
ایالات متحده در زمینه واردات فولاد و آلومینیوم به شدت به کشورهای دیگر وابسته است. با توجه به سهم قابل توجه واردات این دو فلز از کشورهای مختلف، تغییرات در سیاستهای تجاری و تعرفهها میتواند تاثیرات زیادی بر صنایع داخلی و روابط تجاری بینالمللی داشته باشد. در این راستا، اقدام اخیر رئیسجمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، در افزایش تعرفههای واردات فولاد و آلومینیوم، بهویژه بر واردات از کشورهای همسایه و متحدان نزدیک، واکنشهای مختلفی را در پی داشته است. این مقاله به بررسی چگونگی تاثیر این تغییرات تعرفهای بر شرکای تجاری اصلی ایالات متحده و پیامدهای آن برای صنایع داخلی و روابط بینالمللی میپردازد.
رئیسجمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، روز دوشنبه تعرفههای واردات فولاد و آلومینیوم را به طور قابل توجهی افزایش داد و آن را به 25% ثابت "بدون استثنا یا معافیت" رساند. این اقدام به امید حمایت از صنایع در حال افول ایالات متحده است، اما همچنین این ریسک را دارد که جنگ تجاری چندجانبهای را به راه بیندازد.
فولاد
تقریباً یک چهارم از تمام فولاد استفاده شده در ایالات متحده وارداتی است که بخش عمدهای از آن از کشورهای همسایه مانند مکزیک و کانادا یا متحدان نزدیک در آسیا و اروپا مانند ژاپن، کره جنوبی و آلمان تأمین میشود.
اگرچه چین بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده فولاد در جهان است، مقدار بسیار کمی از آن به ایالات متحده ارسال میشود. تعرفههای 25 درصدی که در سال 2018 اعمال شدند، بیشتر فولاد چینی را از بازار ایالات متحده خارج کردند.
چین سال گذشته 508000 تن خالص فولاد به ایالات متحده صادر کرد که معادل 1.8% از کل واردات فولاد آمریکا بود.
آلومینیوم
در مورد آلومینیوم، ایالات متحده بیشتر به واردات وابسته است. تقریباً نیمی از تمام آلومینیوم مصرفی در ایالات متحده وارداتی است و بخش عمدهای از آن از همسایهی کانادا میآید. واردات کانادا در سال گذشته به 3.2 میلیون تن رسید که دو برابر مجموع واردات از نه کشور بعدی بود.
بزرگترین منابع بعدی واردات، امارات متحده عربی و چین هستند که به ترتیب 347034 و 222872 تن واردات آلومینیوم به ایالات متحده را تأمین میکنند.
صنعت ذوب آلومینیوم ایالات متحده از نظر جهانی کوچک است. ظرفیت کل ذوب در این کشور طبق گزارش سرویس زمینشناسی ایالات متحده تنها 1.73% از ظرفیت جهانی را تشکیل میدهد.
بیشتر بخوانید:
در دو دهه اخیر، چین به یکی از بازیگران اصلی در عرصه تجارت جهانی تبدیل شده است. صادرات این کشور نهتنها به ایالات متحده، که به سرعت به سایر نقاط جهان گسترش یافته است. از سال 2000 تاکنون، چین با گامهای بلند و استراتژیک خود توانسته است روابط تجاریاش را در مناطق مختلف جهان تقویت کند. این مقاله نگاهی به روند صادرات چین از سال 2000 تا 2022 دارد و بررسی میکند که چگونه چین با استفاده از ابتکاراتی مانند کمربند و جاده، روابط تجاری خود را با آسیا، خاورمیانه، آفریقا و حتی آمریکای لاتین گسترش داده است. تحلیل این دادهها به ما کمک میکند تا درک بهتری از جایگاه کنونی چین در تجارت جهانی پیدا کنیم و به چالشها و فرصتهای پیشرو پی ببریم.
چین در دهههای اخیر به تعمیق روابط اقتصادی خود فراتر از ایالات متحده ادامه داده است.
برای نمایش این روند، این نمودار صادرات چین را بر اساس منطقه بین سالهای 2000 تا 2022 نشان میدهد. این دادهها بر اساس اطلاعات World Integrated Trade Solutions تا اکتبر 2024 تهیه شدهاند.
گسترش صادرات چین به بازارهای نوظهور
از سال 2000، صادرات چین رشد چشمگیری داشته و این کشور را به یک قدرت تجاری جهانی تبدیل کرده است.
برای دههها، ایالات متحده همچنان مقصد اصلی صادرات چین بوده و بیش از هر کشور دیگری کالاهای چینی را وارد کرده است. با این حال، چین در چارچوب ابتکار کمربند و جاده (Belt and Road Initiative)، بهطور راهبردی صادرات خود را به آسیای جنوبی، خاورمیانه و آفریقا افزایش داده است.
چین همچنین تجارت خود را با کشورهای آمریکای لاتین و منطقه کارائیب بیش از دو برابر کرده است.
در همین حال، سهم ایالات متحده از صادرات چین از 21% در سال 2000 به 16% در سال 2022 کاهش یافت. تا سال 2023، این سهم بیشتر کاهش یافت و به 14.8% رسید، در حالی که صادرات جهانی چین به 3.4 تریلیون دلار و واردات ایالات متحده از چین به 502 میلیارد دلار رسید.
در تاریخ 1 فوریه 2025، رئیسجمهور ترامپ اعلام کرد که بر روی کالاهای وارداتی از چین به ایالات متحده تعرفه 10 درصدی اعمال میشود. این تعرفه که بخشی از یک بسته تعرفهای گستردهتر است، از 4 فوریه اجرایی شد.
در پاسخ، چین تدابیر تلافیجویانهای را اعلام کرد که شامل تعرفه بر برخی کالاهای آمریکایی، اعمال محدودیتهای صادراتی بر مواد معدنی حیاتی، شکایت در سازمان تجارت جهانی علیه ایالات متحده و آغاز تحقیقات درباره گوگل میشود.
بیشتر بخوانید:
اگر رئیسجمهور ترامپ با بانک مرکزی دچار اختلاف شود، احتمال دارد که کنگره و دادگاهها بیشتر از دفعه قبل از او حمایت کنند.
اگر فکر میکردید که رئیسجمهور دونالد ترامپ در فصل اول (دوره اول ریاست جمهوری) بانک مرکزی را تحت فشار قرار داد، فقط صبر کنید تا فصل دوم را ببینید. در دوره اول ریاستجمهوری خود، ترامپ بارها فدرال رزرو را تحت فشار قرار داد و علیرغم اقتصاد قوی و قیمتهای باثبات، خواستار کاهش نرخ بهره شد. اکنون او بار دیگر خواستار کاهش نرخ بهره است، در حالی که فدرال رزرو به نظر میرسد روند کاهش نرخ را متوقف کرده است. حتی پیش از ورود به دفتر ریاستجمهوری، او موجب تنزل مقام مایکل بار، ناظر ارشد بانکداری فدرال رزرو، شد و صلاحیت جروم پاول، رئیس فدرال رزرو، را زیر سؤال برد.
مداخلههای ترامپ فشار سیاسی بر فدرال رزرو را در حالی تشدید خواهد کرد درحالی که این نهاد همچنان در حال مدیریت پیامدهای تورمی کشور است و این بار، بانک مرکزی مدافعان و سازوکارهای حمایتی کمتری برای محافظت از خود دارد.
بانکداران مرکزی ترجیح میدهند که مردم فدرال رزرو را نهادی مستقل و فنسالاری یا تکنوکراسی (Technocracy) بدانند که از سیاست جدا است. از برخی جهات، همینطور هم هست. قانون فدرال رزرو به رئیسجمهور اختیار میدهد که اعضای هیئتمدیره فدرال رزرو را برای دورههای 14 ساله که با انتخابات ریاستجمهوری هماهنگ نیستند، نامزد کند و تأیید آنها بر عهده سنا است. نکته مهم این است که فدرال رزرو برای تأمین مالی خود به کنگره وابسته نیست و هزینههای خود را از طریق درآمد حاصل از خرید و فروش اوراق خزانه تأمین میکند.
✔️ خبر مرتبط: پاول، رئیس فدرال رزرو: هیچ تماسی با رئیس جمهور نداشتهام
با این حال، فدرال رزرو همچنان به حمایت سیاسی وابسته است. مقامات فدرال رزرو باید قانونگذاران را با خود همراه نگه دارند، زیرا در غیر این صورت، ممکن است کنگره در واکنش به رکودهای اقتصادی، قوانین را بهگونهای تغییر دهد که مأموریتها، مسئولیتها و توانایی این نهاد را برای انجام وظایفش تحت تأثیر قرار دهد. رهبران فدرال رزرو همچنین باید نگران فشارهای رئیسجمهور باشند، چراکه درخواستهای او برای کاهش نرخ بهره بهمنظور تحریک اقتصاد همواره مقاومت در برابر آنها را دشوار کرده است. بهطور کلی، حملات رئیسجمهور به فدرال رزرو اعتماد عمومی به این نهاد را تضعیف میکند.
چه چیزی به حملات ترامپ دامن میزند؟
اولاً، او حاشیه 1.5 درصدی خود در آرای عمومی را بهعنوان رد شدن دموکراتها و ریاستجمهوری جو بایدن تعبیر میکند. و ترامپ فدرال رزرو را در میان دشمنان اصلی خود میداند.
دوم، ترامپ بر موجی از تورم بیسابقه در یک نسل و تداوم قیمتهای بالا به پیروزی رسید. عوامل متعددی موجب تورم پس از پاندمی در آمریکا و سایر کشورها شدند، اما انتقاد وارد است که فدرال رزرو بیش از حد منتظر ماند و در نهایت در سال 2022 نرخها را افزایش داد. پیامدهای آشکار اقتصادی و سیاسی تورم، فدرال رزرو را در برابر موضع تهاجمیتر ترامپ آسیبپذیر میکند. در واقع، ممکن است فدرال رزرو تصمیم بگیرد که به سمت حفظ نرخهای بهره بالاتر تمایل پیدا کند.
سوم، انتصابات بایدن بر فدرال رزرو تسلط دارند. درست است که در دوره اول ترامپ، سنای جمهوریخواه جروم پاول را به ریاست فدرال رزرو رساند و چهار نفر از نامزدهای او را تأیید کرد، اما در عین حال پنج نامزد دیگرش را رد کرد. سپس بایدن و دموکراتهای سنا این کرسیهای خالی را پر کردند.
در همین حال، کنگره و دادگاهها اکنون کمتر از گذشته احتمال دارد که از فدرال رزرو در برابر حملات ترامپ دفاع کنند.
کنگره امروز نسبت به هشت سال پیش بیشتر تحت تأثیر گرایشهای "مگا" (طرفدار ترامپ) قرار گرفته است. در سال 2017، ترامپ به همراه 11 درصد از اعضای جمهوریخواه مجلس نمایندگان وارد کاخ سفید شد. اما امروز تقریباً دو سوم از جمهوریخواهان مجلس نمایندگان از سال 2017 یا بعد از آن به این سمت انتخاب شدهاند. در سنا، تغییرات چشمگیرتر است: تنها دو سناتور جمهوریخواه در سال 2016 همزمان با ترامپ به مجلس سنا انتخاب شدند، در حالی که تقریباً نیمی از سناتورهای جمهوریخواه کنونی پس از اولین انتخابات ترامپ به این مقام رسیدند. در هر دو مجلس، این جمهوریخواهان معمولاً از نظارت سهلتر بر بانکها حمایت میکنند و آمادهاند تا نامزدهای ترامپ برای فدرال رزرو را تأیید کنند.
✔️ خبر مرتبط: ترامپ: نرخ بهره را بهتر از پاول میدانم
احتمالاً چشمانداز اقتصادی به تضعیف بیشتر غرایز جمهوریخواهان برای دفاع از فدرال رزرو خواهد انجامید. حمایت از فدرال رزرو به طور تاریخی مخالف روند چرخه اقتصادی بوده است: وقتی اقتصاد در وضعیت خوبی قرار دارد، دلیلی برای توجه زیاد قانونگذاران به این نهاد وجود ندارد. اما در زمانهای بحران اقتصادی، منتقدان از تپه کاپیتول آمادهاند که فدرال رزرو را مقصر بدانند.
اشتباه فدرال رزرو در مورد تورم — پیشبینی اینکه تورم "موقتی" خواهد بود — باعث شده است که حتی قانونگذاران همنظر هم نتوانند از این نهاد دفاع کنند. و به گفته مقامات فدرال رزرو، هنوز نتوانستهاند به هدف خود دست یابند: تورم همچنان بالاتر از هدف 2 درصدی آنها باقی مانده است. قیمتهای سرسختانه بالا به بدبینی عمومی افزوده است.
فدرال رزرو همچنین نمیتواند به حمایت دیوان عالی امید داشته باشد. چندین نظر قضائی به تدریج استقلال نهادهای مستقل، از جمله فدرال رزرو، را تضعیف میکند. برای مثال، در سال 2020، دیوان عالی با ترامپ همراه شد زمانی که او مدیر اداره حمایت از مصرفکنندگان مالی، که توسط فدرال رزرو تأمین مالی میشد، را برکنار کرد.
این تغییر احتمال این را افزایش میدهد که دیوان عالی ممکن است از برکناری جروم پاول حمایت کند اگر ترامپ سعی کند او را برکنار کند یا حتی اجازه دهد که اعضای هیئتمدیره فدرال رزرو به دلیل شکستهای سیاستی یا اختلافات سیاسی اخراج شوند. این در تضاد با پیشینه حقوقی اواخر قرن نوزدهم است که بر اساس آن رئیسجمهور تنها میتواند مقامات محافظتشده را به دلیل "بیکفایتی، سهلانگاری در انجام وظیفه یا تخلف" برکنار کند.
با این حال، بازارهای مالی را دست کم نگیرید - که به سرعت به هر نشانهای از اشتباهات سیاستی بانک مرکزی واکنش نشان میدهند. برای مثال، اگر فدرال رزرو تصمیم بگیرد که به دلیل جلوگیری از پیامدهای سیاسی نرخها را افزایش ندهد، احتمالاً بازارهای سهام سقوط خواهند کرد. به دلیل نگرانیها از تورم، قیمت اوراق قرضه کاهش مییابد و نرخهای بهره به شدت افزایش خواهند یافت. برعکس، اگر فدرال رزرو در برابر فشار ترامپ برای کاهش نرخها مقاومت کند، ممکن است بازارها از مخالفت آن استقبال کنند. به هر حال، فدرال رزرو تنها نهادی است که ابزارهای لازم برای کنترل هزینه پول را در اختیار دارد. امروز این به معنای نرخهایی بالاتر از صفر است.
خود بازارها — شاید رئیسجمهور واقعی "پنهان" فدرال رزرو — در نهایت تعیین خواهند کرد که آیا سیاستمداران و عموم مردم از فدرال رزرو در یک مقابله سیاسی آینده حمایت خواهند کرد یا خیر.
بیشتر بخوانید:
در اواخر این هفته، فرستادگان کاخ سفید قصد دارند با همتایان اروپایی خود درباره چگونگی پایان دادن به جنگ تقریباً سه ساله در اوکراین گفتگو کنند. با این حال، برای اینکه هر گونه مذاکرهای به یک راه حل بادوام منجر شود، ایالات متحده و متحدانش باید نشان دهند که مایل به اجرای آن هستند.
تا به امروز، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه هیچ علاقه جدی به برقراری صلح نشان نداده است. روسیه حدود یک پنجم اوکراین را کنترل میکند و معتقد است که در میدان نبرد دست برتر را در اختیار دارد. پوتین تصمیم گرفت تا کل کشور را تحت سلطه خود درآورد. پوتین قصد داشت کل کشور را تسخیر کند؛ اما پیروزی با به دست آوردن بخشهایی از چهار منطقه جنگزده پس از متحمل شدن بیش از 600000 کشته، به سختی میتواند یک پیروزی محسوب شود. او بارها حق حاکمیت اوکراین را رد کرده و پیش شرط هایی را برای گفت وگوها - از جمله وادار کردن اوکراین به خلع سلاح موثر و کنار گذاشتن جاه طلبیهای خود در ناتو - تعیین کرده است تا شروع مجدد جنگ را آسانتر کند.
کرملین بعید است تا زمانی که هزینههای جنگ بیشتر از هزینههای صلح شود، مذاکره جدیتری انجام دهد. تقریباً مطمئناً به فشار اقتصادی و نظامی بیشتر غرب نیاز دارد - و تعهدی معتبر و بلندمدت به امنیت اوکراین.
✔️ خبر مرتبط: روسیه: تیم ترامپ علاقهمند به از سرگیری گفتگو است
رهبران اوکراین که به طور فزایندهای در مورد چشم انداز خود برای بازپس گیری سرزمینهای از دست رفته در میدان جنگ واقع بین هستند، باید سهم خود را انجام دهند. اگر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، بخواهد نشان دهد که مستحق حمایت غرب است، باید با افزایش استخدام و کاهش سن پیش نویس از 25 سال کمبود نیرو را برطرف کند. مقابله با فساد نیز به همان اندازه حیاتی است. علیرغم پیشرفت های قابل توجه در سالهای اخیر، مسائل شفافیت و حکمرانی همچنان حمایت متحدان را تضعیف میکند. عضویت احتمالی در اتحادیه اروپا و میلیاردها کمک به بازسازی به پاسخگویی بستگی دارد.
در همین حال، رئیسجمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، باید آماده باشد تا در صورت طفره رفتن پوتین، تهدیدات خود برای اعمال "مستويات بالای مالیاتها، تعرفهها و تحریمها" علیه روسیه را عملی کند. کاخ سفید قبلی محدودیتهای بالقوه ویرانگر نفت را در مسیر خروج خود قرار داد و صادراتی را هدف قرار داد که حدود یک سوم بودجه روسیه را تامین میکرد. دولت جدید باید آنها را به شدت اجرا کند، از جمله با تهدید به تحریمهای ثانویه علیه خریداران هندی و چینی که نفت روسیه را بالاتر از سقف قیمت 60 دلار میخرند.
بزرگترین چالش متقاعد کردن پوتین به این موضوع است که غرب قصد دارد از هر توافقی حمایت کند، بنابراین او نمیتواند تنها چند سال دیگر تهاجم خود را دوباره مسلح کرده و تجدید کند. همانطور که زلنسکی در مصاحبهای با بلومبرگ نیوز در داووس تاکید کرد، بدون ضمانتهای امنیتی آهنین غربی نمیتوان گفت و گوهای واقع بینانهای انجام داد. او برای حضور نیروهای آمریکایی در زمین فشار آورد.
در واقع، این بار نیروهای حافظان صلح اروپایی باید با پشتیبانی لجستیکی آمریکایی و همچنین داراییهای اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی این مسئولیت را بر عهده بگیرند. به همان اندازه که این کار از نظر سیاسی دشوار است، کشورهای بیشتری احتمال دارد که در این زمینه مشارکت کنند — از جمله بریتانیا، لهستان، فرانسه و آلمان — باید شروع به تقویت وعدههای خود برای ارسال نیرو کنند، حتی اگر فقط برای متقاعد کردن پوتین به جدیت آنها باشد. گرفتن تایید ناتو برای سیستمهای دفاع هوایی لهستان جهت سرنگون کردن موشکهای روسی در صورت حرکت به سمت خاک لهستان نیز تعهد را نشان خواهد داد. در این بین، نیروهای اوکراینی همچنان به سلاحهای بیشتر و بهتر نیاز دارند — و محدودیتهای کمتری در استفاده از آنها.
اتحادیه اروپا باید تمایل خود را برای تسریع در پیوستن اوکراین نشان دهد، هم برای تقویت دموکراسیاش و هم برای جذب سرمایهگذاران به منظور بازسازی آن. اروپا همچنین باید بسیار سریعتر عمل کند تا دفاعیات خود را تقویت کند. یک سازوکار مشترک برای تأمین مالی مورد نیاز است تا افزایشهای عظیم در هزینههای نظامی را پشتیبانی کند. فرآیندهای خرید تکهتکه باید منظم شوند و پایه صنعتی دفاعی قاره باید تقویت شود.
مطمئناً ترامپ علاقهمند به یک پیروزی سریع در اوکراین است، مشابه آتشبس اسرائیل-حماس که درست پیش از آغاز ریاستجمهوریاش به توافق رسید. اما یک توافق ضعیف که پوتین را در موقعیت از سرگیری جنگ قرار دهد، میتواند خطر یک چرخه دیگر از درگیری و بیثباتی را به همراه داشته باشد، غرب را تکهتکه کند و تعادل ژئوپولیتیکی را تغییر دهد. حتی ترامپ هم نمیتواند این را به عنوان یک پیروزی معرفی کند.
بیشتر بخوانید:
طلا اخیراً در یک روند صعودی شدید قرار گرفته است، به طوری که قیمت آن تاکنون در سال 2025 بیش از 10٪ افزایش یافته است. قیمت طلا روز دوشنبه بیش از 1.5٪ جهش کرد و به بالاترین سطح تاریخی خود رسید. افزایش قیمت طلا ناشی از تقاضای پناهگاه امن به دلیل نگرانیها از جنگ تجاری جهانی است، پس از اینکه رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، برنامههای جدید تعرفهای خود را اعلام کرد. ترامپ روز یکشنبه اعلام کرد که قصد دارد تعرفه 25٪ اضافی بر تمام واردات فولاد و آلومینیوم اعمال کند. او همچنین گفت که این هفته تعرفههای متقابل را اعلام خواهد کرد که نرخهای اعمالشده توسط کشورهای دیگر را تطابق میدهد و فوراً اجرایی میکند. طلا به عنوان یک سرمایهگذاری امن در دوران بحرانهای اقتصادی و ژئوپولیتیکی شناخته میشود.
بانک مرکزی هند (RBI) نیز به خرید طلا به مقادیر زیادی پرداخته است. دیروز در لوک سابا، به معنی خانه مردم در هند مجلس سفلا برای پارلمان این کشور، مانیش تیواری از وزیر دارایی هند پرسید که آیا تغییر به سمت طلا نشاندهنده یک حرکت به سمت کنار گذاشتن دلار آمریکا به عنوان مکانیزم اصلی تسویه حسابها است یا خیر. با این حال، وزیر دارایی، نیملا سیتارامن، روشن کرد که افزایش ذخایر طلای هند، از جمله ذخایر طلای بانک مرکزی، به منظور جایگزینی هیچیک از ارزهای بینالمللی نیست.
در خصوص خریدهای طلا بانک مرکزی هند، نیملا سیتارامن تایید کرد که بانک مرکزی هند در حال انباشت طلا به منظور حفظ یک پرتفوی متوازن از ذخایر است. در حالی که دلار آمریکا بخش غالب ذخایر ارزی هند را تشکیل میدهد، بانک مرکزی هند همچنین ذخایری در ارزهای دیگر و طلا نیز دارد. او تأکید کرد که این اقدام بخشی از استراتژی متنوع سازی ذخایر است و نه نشانهای از تغییر جهت هند از دلار یا تمایل به جایگزینی مکانیزم تسویه حساب بینالمللی. این اظهار نظر در زمانی بیان میشود که بحثهای جهانی درباره دلارزدایی (de-dollarization یا کاهش وابستگی به دلار) شدت گرفته است و برخی کشورها به دنبال جایگزینهایی برای تجارت و ذخایر خود هستند. با این حال، سیتارامن به وضوح اعلام کرد که انباشت بیشتر طلا توسط هند هیچگونه تغییر جهت در این زمینه را نشان نمیدهد.
خرید گسترده طلا بانک مرکزی هند
ذخایر ارزی هند تا تاریخ 31 ژانویه به 630.6 میلیارد دلار رسید که نسبت به هفته منتهی به 24 ژانویه 1.05 میلیارد دلار افزایش نشان میدهد. این دومین افزایش پیاپی در ذخایر ارزی بود پس از آنکه ذخایر ارزی در هفته گذشته 5.5 میلیارد دلار افزایش یافته بود. عامل اصلی این رشد، ذخایر طلا بودند که 1.2 میلیارد دلار افزایش یافت و به 70.89 میلیارد دلار رسید.
بانک مرکزی هند (RBI) در سال 2024، 72.6 تن طلا به ذخایر خود اضافه کرد که چهار برابر افزایش ذخایر طلا نسبت به سال گذشته بود. در این سال که نوسانات شدید ارزی پس از انتخابات ترامپ در نوامبر شاهد بود، بانک مرکزی هند در خرید خالص طلا از بانکهای مرکزی لهستان و ترکیه پیروی کرد و در رده سوم قرار گرفت.
✔️ خبر مرتبط: وال استریت غافلگیر شد؛ طلای ۲۹۰۵ دلاری و ۵ نکته کلیدی برای آینده
آخرین موجودی طلای بانک مرکزی هند (RBI) تا پایان دسامبر 2024 به 876.18 تن رسید که ارزش آن 66.2 میلیارد دلار بوده است. این در مقایسه با 803.58 تن طلا به ارزش 48.3 میلیارد دلار در همین دوره از سال گذشته، نشاندهنده خرید 72.6 تن طلا در سال تقویمی 2024 است. افزایش ذخایر در سال 2023 به مجموع 18 تن رسید. خرید طلا در سال 2024 بالاترین میزان از سال 2021 و دومین خرید بالاترین در هر سال تقویمی از زمانی است که بانک مرکزی هند خرید طلا را از سال 2017 آغاز کرد.
مهم این است که بانک مرکزی هند (RBI)، برخلاف بسیاری از بانکهای مرکزی جهانی مانند همتایان ترکیهای، سوئیسی یا حتی چینی خود، به ندرت طلا میفروشد، چرا که این یک تصمیم سیاسی دشوار است. بانک مرکزی هند در بین ده بانک مرکزی برتر جهان از نظر ذخایر طلا در ذخایر ارزی خود قرار دارد.
در سطح جهانی، بانکهای مرکزی در سال 2024 به خرید طلا ادامه دادند و خریدها برای سومین سال پیاپی از مرز 1000 تن فراتر رفت. خرید طلا در سهماهه چهارم سال بهطور قابل توجهی افزایش یافت و به 333 تن رسید که مجموع خرید سالانه بانکهای مرکزی را به 1045 تن رساند.
چرا بانک مرکزی هند به انباشت طلا پرداخته است؟
بانک مرکزی بهطور جدی در حال خرید طلا است، چرا که خرید طلا به بانک مرکزی کمک میکند تا خود را در برابر نوسانات ارزی و ارزیابی مجدد ذخایر محافظت کند. به عنوان مثال، در دوره آوریل تا سپتامبر 2024، 56 میلیارد دلار به ذخایر ارزی به دلیل سودهای ارزی اضافه شد، در حالی که در همین دوره از سال گذشته 17.7 میلیارد دلار ضرر به ثبت رسید. از سوی دیگر، قیمت طلا در طول سال بیش از 25 درصد افزایش یافت، که کمک کرد تا سود ارزی معادل در موجودی طلای بانک مرکزی ایجاد شود، حتی اگر بانک مرکزی هیچ سود تجاری از خرید طلا ثبت نکند.
✔️ خبر مرتبط: نگاهی دوباره به اوج تاریخی سال 1980: آیا تاریخ برای طلا تکرار خواهد شد؟
بانک مرکزی هند (RBI) از ماه اکتبر خرید طلا را تسریع کرده است تا ریسکهای ارزیابی مجدد ذخایر ارزی خود را کاهش دهد و نوسانات ارزی را به حداقل برساند. بخشی از ذخایر که از اوایل سپتامبر تاکنون از بالاترین سطوح خود کاهش یافتهاند، احتمالاً برای کاهش افت روپیه در برابر دلار آمریکا نیز مورد استفاده قرار گرفتهاند.
گائورا سینگگاپتا، اقتصاددان ارشد بانک IDFC، ماه گذشته گفت: "خرید طلا توسط بانکهای مرکزی به دلیل نیاز به متنوع سازی در داراییهایی است که ذخایر ارزی در آنها نگهداری میشود. تمرکز بالای داراییهای ارزی در اوراق بهادار مانند خزانهداریهای کوتاهمدت آمریکا، ریسکهای از دست دادن ارزیابی زمانی که بازدهی خزانهداریهای آمریکا افزایش مییابد را به همراه دارد."
سینگگاپتا افزود: "یک ریسک دیگر از دست دادن ارزیابی در دوران تقویت دلار افزایش مییابد. در حال حاضر، بانکهای مرکزی هم با افزایش بازدهی خزانهداریهای آمریکا و هم تقویت دلار مواجه هستند که منجر به از دست دادن ارزیابی قابل توجهی شده است. متنوع سازی ذخایر ارزی به سمت طلا با هدف کاهش ریسک از دست دادن ارزیابی انجام میشود."
بانک مرکزی هند (RBI) از دسامبر 2017 به طور فعال در حال انباشت طلا به عنوان بخشی از استراتژی مدیریت ذخایر خود بوده است. اما پس از دوران همه گیری ویروس کرونا، این بانک به طور جدیتری اقدام به خرید طلا کرده و یکی از خریداران اصلی طلا در میان بانکهای مرکزی جهانی است. هدف اعلامشده بانک مرکزی هند از نگهداری طلا در ذخایر، عمدتاً متنوع سازی به پایه داراییهای ارزی خود، به عنوان یک پوشش در برابر تورم و ریسکهای ارزی است. بانکهای مرکزی در سطح جهانی پس از آغاز جنگ روسیه-اوکراین در فوریه 2022، به طور فعالتر و جدیتری به انباشت طلا پرداختهاند. بانک مرکزی هند نیز روند بانکهای مرکزی جهانی را دنبال کرده است. طبق گفته تحلیلگران بازار مختلف، پیشبینی میشود که خرید فعال طلا توسط بانکهای مرکزی ادامه یابد. لوئیز استریت، تحلیلگر ارشد بازارها در شورای جهانی طلا، گفت: "در سال 2025، ما انتظار داریم بانکهای مرکزی همچنان در راس تصمیمگیریها باقی بمانند."
بیشتر بخوانید:
در مواجهه با تهدید تورم فزاینده، بانک مرکزی ایالات متحده تا سه ماهه بعدی برای کاهش مجدد نرخ بهره منتظر خواهد ماند. این در حالی است که اکثریت اقتصاددانان شرکتکننده در نظرسنجی رویترز پیشتر انتظار داشتند که این کاهش در ماه مارس انجام شود.
اقتصاددانان از زمان انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده، پیشبینیهای خود را در مورد تورم افزایش دادهاند، چرا که نگران هستند که سیاستهای او، به ویژه در زمینه تعرفهها، بتواند دوباره فشارهای قیمتی در اقتصاد را تشدید کند.
پس از کاهش مجموعاً 100 نقطه پایهای نرخ بهره بین سپتامبر و دسامبر، مقامات فدرال رزرو، از جمله رئیس آن جروم پاول، اخیراً اعلام کردهاند که برای کاهش بیشتر نرخ بهره "عجلهای ندارند."
با وجود بازار کار قوی و همچنان مصرف بالای خانوار، بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که بزرگترین اقتصاد جهان در شرایط مطلوبی قرار دارد و نیاز چندانی به کاهش نرخ بهره ندارد.
تا کنون، هر هفته بیانیههای جدیدی درباره تعرفهها منتشر شده است.
ترامپ روز یکشنبه اعلام کرد که تعرفههای جدید 25 درصدی بر تمامی واردات فولاد و آلومینیوم اعمال خواهد کرد. کاخ سفید اجرای برنامه خود برای افزایش موانع تجاری علیه مکزیک و کانادا را تا اول مارس به تعویق انداخت، اما تعرفه 10 درصدی بر واردات از چین وضع کرده است.
جیمز نایتلی، اقتصاددان ارشد بینالمللی در ING گفت: تعرفهها تورمزا هستند و همچنین میتوانند تأثیر منفی قابلتوجهی بر رشد اقتصادی داشته باشند. این عدم قطعیت به این معناست که فدرال رزرو عملاً در حالت انتظار قرار گرفته و میخواهد ببیند که در نهایت چه اتفاقی رخ میدهد.
«سیاستهای دونالد ترامپ دارای بخشهای متحرک زیادی هستند و برخی از آنها تا حدی متناقضاند. این وضعیت بسیار چالشبرانگیز است، بنابراین در حال حاضر اعتماد به هرگونه پیشبینی درباره اقتصاد آمریکا و در نتیجه فعالیت اقتصادی جهانی، نسبتاً پایین است.»
در حالی که نزدیک به 60 درصد از اقتصاددانان در نظرسنجی ماه ژانویه انتظار داشتند که بانک مرکزی در ماه مارس نرخ بهره را کاهش دهد، آنها در نظرسنجی 4 تا 10 فوریه بر سر زمان کاهش بعدی نرخ بهره توسط فدرال رزرو اختلاف نظر داشتند.
✔️ خبر مرتبط: قیمتگذاری بازار از نرخ بهره فدرال رزرو تغییر کرد!
دو سوم پیشبینیکنندگان، معادل 67 نفر از 101 نفر، انتظار داشتند که تا پایان ماه ژوئن حداقل یک بار نرخ بهره کاهش یابد، که از این تعداد 22 نفر ماه مارس و 45 نفر در سهماهه دوم سال را پیشبینی کردند.
تنها 17 نفر از 99 اقتصاددان که پیشبینیهایی برای پایان سال 2025 داشتند، گفتند که کاهش بعدی نرخ بهره در نیمه دوم سال خواهد بود و 16 نفر پیشبینی کردند که هیچ کاهشی در نرخ بهره در سال جاری اتفاق نخواهد افتاد.
بازار آتی نرخ بهره احتمال کمی بیشتر از 50% برای یک کاهش نرخ بهره تا میانه سال 2025 پیشبینی میکند.
اگرچه پیشبینیهای میانه نظرسنجیها نشان میدهند که فدرال رزرو در سال جاری نرخ بهره را دو بار کاهش خواهد داد و تا پایان سال 2025 به محدوده 3.75 تا 4% خواهد رسید، اما دامنه پیشبینیها بسیار وسیع است، از کمترین مقدار 3% تا 3.25% و بالاترین مقدار 4.5% تا 4.75%. هیچ نظر غالبی وجود ندارد.
اما اقتصاددانان درباره فشارهای تورمی اطمینان بیشتری داشتند.
بیش از 90% از مشارکتکنندگان مشترک بین نظرسنجی اکتبر، که درست پیش از انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده انجام شد، و آخرین نظرسنجی، پیشبینی تورم سالانه 2025 خود را افزایش دادند، بهطور متوسط حدود 40 نقطه پایه.
تقریباً 60% از پاسخدهندگان، معادل 27 نفر از 46 نفر، که به سوال بیشتری پاسخ دادند، گفتند که ریسکهای تورم ایالات متحده ناشی از تعرفهها اخیراً افزایش یافته است. 17 نفر دیگر گفتند که تغییری وجود نداشته و تنها دو نفر اظهار کردند که این خطرات کاهش یافتهاند.
نیل شیرینگ، اقتصاددان ارشد گروه در Capital Economics، اشاره کرد: «عدم قطعیت به اندازهای است که احتمالاً مقامات فدرال رزرو را در ماههای پیشرو در حالت انتظار نگه میدارد، و اگر تعرفههای بالا در نهایت اعمال شوند، افزایش بعدی تورم مانع از کاهش بیشتر نرخها در باقیمانده سال 2025 خواهد شد.»
طبق نظرسنجیها، پس از رشد سالانه 2.3% در سهماهه گذشته، اقتصاد ایالات متحده در سال جاری 2.2% و در سال 2026، 2% رشد خواهد کرد، که سریعتر از نرخ رشد غیرتورمی 1.8% است که مقامات فدرال رزرو در سالهای آینده پیشبینی میکنند.
نرخ بیکاری که ماه گذشته به 4% کاهش یافت، پیشبینی شده است که در سال جاری به 4.2% و در سال آینده به 4.1% برسد.
بیشتر بخوانید:
بازار رمزارزها در هفته گذشته یک روند کاهش داشت، به طوری که ارزش کلی بازار رمزارزها در هفت روز گذشته 11٪ کاهش یافته است.
با ادامه نوسانات بازار، نهنگهای رمزارزها اقدام به خرید برخی آلتکوینها کردهاند تا از کاهش بازار عبور کنند. برخی از توکنهایی که در هفته اول فوریه توجه سرمایهگذاران بزرگ را به خود جلب کردهاند شامل دوجکوین (DOGE)، پپه (PEPE) و کاردانو (ADA) میشوند.
دوج کوین (Dogecoin)
دوجکوین، پیشرو در میان میمکوینها، در این هفته توجه قابل توجهی از سوی نهنگها داشته است. افزایش سهرقمی جریان خالص داراییهای بزرگترین دارندگان آن که در هفت روز گذشته 112٪ رشد داشته، نشاندهنده فعالیت نهنگها است.
دارندگان بزرگ به آدرسهای نهنگ اشاره دارند که بیش از 0.1٪ از عرضه در گردش یک دارایی را در اختیار دارند. جریان خالص آنها تفاوت بین کوینهایی است که در یک بازه زمانی مشخص خرید و فروش میشوند.
زمانی که جریان خالص داراییهای بزرگ افزایش مییابد، این نشاندهنده خرید بیشتر کوینها توسط این سرمایهگذاران بزرگ است. این یک سیگنال صعودی است که میتواند موجب تحریک معاملهگران خرد برای افزایش فعالیت خرید خود شود.
اگر نهنگهای دوجکوین به خرید این آلتکوین ادامه دهند، ممکن است روند صعودی آن از سر گرفته شده و به سمت 0.32 دلار حرکت کند.
پپه (PEPE)
پپه، میمکوین مبتنی بر اتریوم، یکی دیگر از آلتکوینهایی است که نهنگها در این هفته خریداری کردهاند. ارزیابی BeInCrypto از توزیع عرضه آن نشان میدهد که آدرسهای نهنگ که بین 100,000 تا 1,000,000 توکن دارند، در هفت روز گذشته 870 میلیون پپه خریداری کردهاند.
این امر موجب شده است که داراییهای پپه این گروه به بالاترین سطح تاریخی خود یعنی 27.09 میلیارد توکن برسد.
اگر انباشت نهنگها ادامه یابد، ارزش این میمکوین ممکن است به 0.000010 دلار برسد.
کاردانو (ADA)
این هفته، آلتکوین لایه یک (L1) کاردانو نیز یکی از انتخابهای برتر میان نهنگهای رمزارز است. طبق گزارش Santiment، سرمایهگذاران بزرگ کاردانو که بین 100 میلیون تا 1 میلیارد کوین در اختیار دارند، در هفت روز گذشته 330 میلیون کاردانو به ارزش بیش از 230 میلیون دلار خریداری کردهاند.
علاوه بر این، اگر رالی ادامه یابد، ممکن است ارزش این آلتکوین به بالای 0.80 دلار افزایش یابد.
بیشتر بخوانید:
در کمدی غربی کلاسیک مل بروکس به نام زینهای شعلهور (Blazing Saddles)، شخصیت کلیوون لیتل با موجی از مردم شهر که از انتصاب او به عنوان کلانتر راک ریدج عصبانی هستند، روبرو میشود. با فکری سریع و نمایشی از شخصیت دوگانه، شخصیت لیتل - کلانتر بارت - اسلحهای به سر خود میگذارد و خود را "گروگان" میگیرد تا زمانی که مردم گیج و متحیر سلاحهای خود را کنار بگذارند و او بتواند فرار کند.
برای دو هفته، رئیسجمهور دونالد ترامپ معادل اقتصادی نگه داشتن خود به عنوان "گروگان" را با تهدید به تعرفههای 25% بر روی کانادا و مکزیک و تعرفههای 10% بر چین انجام داد. و سپس ناگهان، بیشتر آنها در یک لحظه محو شدند. کاخ سفید دو پیشنهاد بزرگتر را در مورد کانادا و مکزیک متوقف کرد. تعرفهها بر چین به اجرا درآمدند، اما ظاهراً مذاکرات در افق هستند.
آنچه که به اجرا درآمده کوچک اما پسرفتکننده است. بسته تعرفهای کامل سهکشوری که ترامپ ابتدا پیشنهاد داده بود، طبق تحلیلهای آزمایشگاه بودجه غیرحزبی در دانشگاه ییل، برای هر خانواده آمریکایی سالانه 1250 دلار هزینه میبرد و تقریباً یک درصد به قیمتها اضافه میکرد. احتمالاً اگر مذاکرات با کانادا و مکزیک در یک ماه شکست بخورد، کل بسته دوباره بر روی میز خواهد آمد. اما در حال حاضر آنچه که واقعاً به اجرا درآمده، کمهزینهتر است. تعرفههای 10 درصدی بر چین به تنهایی سالانه 223 دلار برای هر خانواده هزینه خواهد داشت و بین 0.1 تا 0.2% به قیمتها اضافه خواهد کرد.
هر خانواده همانطور که به طور میانگین ضربه را تجربه میکند، لزوماً به یک شکل این ضربه را حس نمیکند. در کوتاهمدت، تعرفهها مالیاتهای پسرفته هستند، به این معنی که خانوادههای طبقه کارگر و با درآمد متوسط بیشتر از خانوادههای با درآمد بالا آسیب میبینند، چون به طور کلی هرچه درآمد شما کمتر باشد، بخش بیشتری از درآمدتان را مصرف میکنید و بخش بزرگتری از بودجه خود را به واردات اختصاص میدهید. ضرر مصرفکننده از تعرفههای 10% چین در سال آینده برای خانوادهها در دهک دوم درآمدی، بیش از دو برابر بیشتر از خانوادههای دهک بالای درآمدی خواهد بود.
✔️ خبر مرتبط: موسسه رتبهبندی فیچ: تهدید و عدم قطعیت تعرفههای آمریکا هر دو برای مکزیک پرریسک هستند
اما تعرفههای بیشتری در راه هستند. بازارها نباید از سرعت توقف تعرفههای کانادا و مکزیک راحت شوند. رئیسجمهور ترامپ اهداف بلندپروازانهای برای درآمد تعرفهای تعیین کرده است: هم برای کمک به جبران هزینههای تمدید قانون کاهش مالیات و مشاغل 2017 (Tax Cuts and Jobs Act یا TCJA) که اواخر امسال منقضی میشود، و هم به عنوان جایگزینی برای بخشی از درآمد مالیات بر درآمد.
اما تعرفههای 10% بر چین فقط 400 میلیارد دلار در طول 10 سال به طور معمول درآمد ایجاد میکنند و حتی کمتر از آن زمانی که اثرات پویا و آسیبهای اقتصادی آنها در نظر گرفته شود. در مجموع، این مبلغ کمتر از یک دهم هزینه تمدید TCJA است و فقط میتواند 1% از درآمد مالیات بر درآمد پیشبینی شده در 10 سال آینده را جایگزین کند. برای دستیابی به پیشرفت جدی در هر یک از این اهداف، دولت ترامپ باید پیشنهادات تعرفهای بیشتری ارائه دهد. آنچه که نامشخص است این است که آیا درآمد اضافی از تعرفههای کشورهایی خواهد بود که قبلاً با آنها مذاکره کردهایم (کانادا، مکزیک، چین) یا از کشورهای دیگر (اتحادیه اروپا).
کشورهای دیگر تلافی خواهند کرد، اما لزوماً به همان شیوه. مشخص نبود که آیا و تا چه حد کشورهای دیگر ممکن است علیه تعرفههای آمریکا تلافی کنند. هر کشوری که تحت تأثیر قرار گیرد، از جمله ایالات متحده، به دلیل تعرفههای رئیسجمهور ترامپ فقیرتر خواهد شد. اما کانادا و مکزیک وضعیت به مراتب بدتری خواهند داشت، و این آسیب زمانی تشدید میشود که آنها به طور گستردهای تلافی متقابل علیه آمریکا انجام دهند. مدلسازی آزمایشگاه بودجه نشان میدهد که اقتصاد بلندمدت کانادا بدون تلافی 1.3% کوچکتر خواهد شد و با تلافی 5% کوچکتر خواهد شد.
✔️ خبر مرتبط: آیا تعرفه های ترامپ بر فلزات، قیمت بیت کوین را تحت فشار قرار می دهند؟
تلافی همچنین از نظر ایالات متحده یک ملاحظه مهم است چرا که باعث کاهش افزایش ارزش دلار میشود، که در غیر این صورت میتوانست هزینه تعرفهها را برای مصرفکنندگان آمریکایی کاهش دهد، اما به صادرکنندگان آسیب میزد.
همانطور که مشخص شد، هر سه کشور فهرستهایی از تعرفههای تلافیجویانه داشتند. بنابراین، در حالی که تعرفههای آمریکا بر تمام واردات اعمال شد، تعرفههای تلافیجویانه برنامهریزیشده از سوی مکزیک و کانادا و پاسخ واقعی چین به مراتب دقیقتر و محدودتر بود و تمامی صادرات آمریکا را پوشش نمیداد. این ممکن است به این دلیل باشد که کانادا، مکزیک و چین خواستند تعرفهها را به طور تدریجی افزایش دهند و فرصتی برای مذاکرات تجاری ایجاد کنند. انتخاب محصولات همچنین نشان میدهد که استراتژی آنها این بوده است که بیشترین آسیب را به ایالات متحده وارد کنند در حالی که آسیب به مصرفکنندگان داخلی را به حداقل برسانند. این که تلافیها به اندازه اقدام ایالات متحده گسترده نبود، نشان میدهد که میتوانیم انتظار افزایش خالص ارزش دلار از درگیریهای تعرفهای آینده را داشته باشیم.
تا کنون، استراتژی گستردهای برای محدود کردن قدرت دلار وجود ندارد. برخی اینطور گمان کرده بودند که انتصاب افرادی با دانش در مورد بازارهای ارزی — افرادی مانند اسکات بسنت به عنوان وزیر خزانهداری آمریکا و استفن میران در شورای مشاوران اقتصادی کاخ سفید — ممکن است نشاندهنده این باشد که دولت استراتژی دقیقی برای تعدیل افزایشهای دلار ناشی از اجرای تعرفهها دارد. بعد از همه، دلار قویتر ناشی از تعرفهها به تولیدکنندگان آمریکایی آسیب میزند، که این با دستورکار رئیسجمهور ترامپ مخالف است. اما هفته گذشته هیچ استراتژی هماهنگشدهای برای این منظور به نمایش گذاشته نشد.
دولت ترامپ حساس به بازارها است. کاخ سفید از تعرفههای خود بر کانادا و مکزیک عقبنشینی کرد و در عین حال چند امتیاز جدید از این دو کشور دریافت کرد. رئیسجمهور مکزیک، کلودیا شینبائوم، عمدتاً تدابیر مرزی را اعلام کرد که این کشور قبلاً در دولتهای پیشین انجام داده بود. شینبائوم حتی موفق شد آمریکا را به کمک در جلوگیری از ورود سلاحها به مکزیک وادار کند. نخستوزیر کانادا، جاستین ترودو، تقریباً به طور کامل از تعرفههای رئیسجمهور ترامپ اجتناب کرد و با تکرار اعلامیههای تأمین مالی مرزی که دولتش در دسامبر اعلام کرده بود، توانست این تعرفهها را نادیده بگیرد.
چرا کاخ سفید به راحتی عقبنشینی کرد؟ محتملترین توضیح واکنش بازارهای مالی است. شاخص S&P 500 در روز دوشنبه گذشته تقریباً 2% در میانه روز کاهش یافت، در حالی که سهام خودروسازان حتی بیشتر افت کرده بودند و انتظارات برای ضررهای بیشتر وجود داشت. تصمیم به توقف تعرفهها در طول روز تا حدی کاهشها را معکوس کرد و باعث شد که ضرر روز به 0.8% قابل مدیریت برسد. شاخص S&P 500 سهشنبه تقریباً به طور کامل بازیابی شد.
از یک جنبه، این که کاخ سفید به واکنش بازارها توجه کرد و راهی برای نجات وجه خود از بحرانی که خود ایجاد کرده بود پیدا کرد، اطمینانبخش است. اما به یاد داشته باشید: دولت احتمالاً دوباره تلاش خواهد کرد برای افزایش تعرفهها علیرغم هشدارهای بازار. این بدان معناست که باز هم، شاید به زودی، کشور یک اسلحه اقتصادی را به سر خود میگذارد. همانطور که شهروندان راک ریدج ممکن است بگویند: "آیا کسی نمیتواند به آن مرد بیچاره کمک کند؟"
بیشتر بخوانید:
کاهش 12.19 درصدی ارزش بازار رمزارزها تنها در ماه فوریه تصادفی نیست. تعرفههای اخیر باعث شدند بیتکوین (BTC) تا نزدیکی 92 هزار دلار سقوط کند. اکنون، تعرفههای 25 درصدی جدید ترامپ بر فلزات کلیدی—ازجمله فولاد و آلومینیوم - فشار بیشتری بر بازار وارد کرده است.
با تسلط استراتژی "اولویت با آمریکا" بر تیتر اخبار، آیا سرمایهگذاران برای یک بازگشت قوی مقاومت خواهند کرد، یا این آغاز سقوطی مشابه سال 2018 است؟
آماده برای تمرین صبر
تنها دو ماه از سال 2025 گذشته و بیتکوین تاکنون دو سقوط شدید را تجربه کرده است که هر کدام بیش از 10% از ارزش آن را کاهش داده و قیمت را از شش رقمی به پنج رقمی رسانده است.
آخرین سقوط پس از اعلام تعرفههای پرمخاطره ترامپ رخ داد و باعث افزایش شدید واریز بیتکوین به صرافیها شد - تنها در یک روز بیش از 70 هزار بیت کوین، که بالاترین میزان در سال جاری بوده است.
با عدم قطعیت در مورد کاهش نرخ بهره، سرمایهگذاران در حال کاهش ریسک و کنار کشیدن معاملات با اهرم بالا هستند. با اعمال تعرفه 25% بر واردات فولاد و آلومینیوم، هدف تورمی 2% فدرال رزرو ممکن است بیش از پیش دور از دسترس قرار گیرد.
✔️ خبر مرتبط: ترامپ تعرفههای ۲۵ درصدی فولاد و آلومینیوم را اعلام میکند
در کوتاهمدت، بیتکوین حمایت خود را در محدوده 88 تا 90 هزار دلار پیدا کرده و توجه خریداران نهادی و خرد را به خود جلب کرده است. اما با این همه عوامل متغیر، آیا کف واقعی بیتکوین هنوز فاصله زیادی دارد؟
در سال 2018، زمانی که ترامپ مالیات 10% بر واردات کالاهای چینی وضع کرد، بیتکوین تا پایان سال 72% سقوط کرد. اگرچه انتظار سقوطی مشابه نمیرود، اما تأثیر تعرفهها بر بازار رمزارزها را نمیتوان نادیده گرفت.
با تردید فدرال رزرو در مورد کاهش نرخ بهره، طمع سرمایهگذاران که به موهای باریک آویزان است، و عدم توانایی بیتکوین در ایجاد ترس از دست دادن فرصت (FOMO) در سهماهه اول، به نظر میرسد که سال 2025 سالی خواهد بود که صبر سرمایهگذاران بیشتر از هر زمان دیگری مورد آزمون قرار خواهد گرفت.
آیا معاملهگران هنوز روی همکاری بیت کوین-ترامپ شرط بندی میکنند؟
با توجه به روندهای کلان اقتصادی، انتظار ورود سرمایه جدید به بازار هنوز ممکن است زود باشد. همانطور که دارندگان کوتاهمدت (STHs) پس از هر افت قیمت سود خود را قفل میکنند، داشتن ذهنیت قوی "HODL" (نگهداری برای مدت طولانی) ممکن است بهترین استراتژی در حال حاضر باشد.
این پویایی توضیح میدهد که چرا بیتکوین در حال حاضر در یک الگوی نگهداری قرار دارد - در حالی که دارندگان بلندمدت (HODLers) و ETFها بیتکوین را بالاتر از کف محلی نگه میدارند، دارندگان کوتاهمدت (STHs) سریعاً سود خود را برداشت میکنند و معاملهگران آتی در تنها ده روز بیش از 8 میلیارد دلار از موقعیتهای خود را بستهاند.
اما بیتکوین تا چه زمانی میتواند در این چرخه باقی بماند؟ سرمایهگذاران همچنان از دوگانه بیتکوین-ترامپ حمایت میکنند، اما اعتماد به نفس با هر سیاست تجاری پرریسک جدیدی که اعمال میشود، در حال آزمایش است.
اگر این تعادل شکسته شود، ممکن است با کف واقعی بیتکوین هنوز فاصله زیادی داشته باشیم. نکته کلیدی اکنون این است که دولت چگونه با پیامدهای آن برخورد میکند - تورم بالا، کاهش کمتر نرخها؟ یا برعکس؟
گزارش CPI آینده ممکن است پاسخهایی را ارائه دهد. تعرفههای 25 درصدی بر فلزات کلیدی ممکن است تنها آغاز کار باشند.
بیشتر بخوانید:
هفته گذشته، هفته فوقالعاده برای طلا بود. نهتنها طلا روز دوشنبه توانست حمایت اولیه خود را در 2800 دلار در هر اونس حفظ کند، بلکه در ادامه به یکسری رکوردهای جدید دست یافت و در نهایت روز جمعه به 2900 دلار در هر اونس نزدیک شد.
این روند صعودی در حال جلب توجه قابلتوجهی است و بسیاری از تحلیلگران بار دیگر درباره هدف 3000 دلاری صحبت میکنند.
همزمان، گروه فزایندهای از طرفداران صعودی طلا، سطح 3000 دلار را تنها بهعنوان یک پله دیگر در مسیر صعودی این فلز گرانبها میبینند؛ بسیاری اکنون به رکورد تاریخی طلا پس از تعدیل با تورم نگاه میکنند که حدود 3420 دلار است.
بالاترین رکورد تاریخی طلا در ژانویه 1980 ثبت شد، زمانی که قیمتها به 875 دلار در هر اونس رسید. این اوج، نتیجه یک روند صعودی تقریباً چهار ساله بود که از آگوست 1976 آغاز شده بود.
در حالی که این هدف تعدیلشده با تورم ممکن است برای برخی دور از دسترس به نظر برسد، بسیاری از تحلیلگران اشاره میکنند که همان عواملی که نزدیک به 50 سال پیش موجب صعود طلا شدند، بار دیگر در حال تأثیرگذاری بر بازار امروز هستند.
عدم اطمینان ژئوپلیتیکی در بازارهای مالی جهانی در حال افزایش است، چرا که سرمایهگذاران نگران هستند که رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، جهان را به یک جنگ تجاری سوق دهد.
با وجود وعدههای انتخاباتی ترامپ برای پایان دادن به جنگ روسیه در اوکراین، هنوز هیچ نشانهای از صلح دیده نمیشود. حتی زمانی که این درگیری سرانجام به پایان برسد، شکافها بین متحدان و دشمنان باقی خواهند ماند - بهویژه در شرایطی که چین و آمریکا همچنان برای سلطه اقتصادی جهانی رقابت میکنند.
✔️ خبر مرتبط: رکوردشکنی تاریخی طلا: هجوم سرمایهگذاران در سایه تهدیدات تورمی
این عدم اطمینان بر رشد جهانی تأثیر گذاشته و نگرانیها درباره تورم را دامن میزند. پیشبینی میشود که تعرفههای متقابل باعث افزایش قیمتهای مصرفکننده در سراسر جهان شود.
به عنوان مثال، تولیدکنندگان قهوه در آمریکای جنوبی در حال حاضر دانههای قهوه خود را به امید اختلالات در عرضه نگهداری میکنند، اختلالاتی که میتواند باعث افزایش بیشتر قیمتها شود.
در همین حال، کانادا به دنبال فروش آلومینیوم و دیگر مواد خام خود به اروپا است تا از وابستگی به رئیسجمهور غیرقابل پیشبینی ایالات متحده جلوگیری کند.
بازار طلا بازتابدهنده بیثباتی (fragmentation) فزاینده اقتصاد جهانی است؛ این یک دارایی است که هیچ ریسک ژئوپلیتیکی از طرف سوم ندارد، و به همین دلیل آن را به یک ارز جهانی ضروری تبدیل میکند. (در اقتصاد جهانی، "fragmentation" به معنای افزایش تقسیمبندی و بیثباتی در روابط تجاری و اقتصادی بین کشورها است، که ممکن است به دلیل تنشهای ژئوپلیتیکی، سیاستهای تجاری یا بحرانهای اقتصادی رخ دهد.)
بزرگترین عامل محرک طلا همچنان تقاضای بانکهای مرکزی است. دادههای شورای جهانی طلا نشان میدهد که بانکهای مرکزی در سال گذشته 1045 تن طلا خریداری کردهاند. این تقاضا به طور قابل توجهی از پیشبینیها فراتر رفت و سومین سال متوالی بود که بانکهای مرکزی بیش از 1000 تن طلا خریداری کردند.
خریدهای طلا توسط بانکهای مرکزی تقریباً 20% از تقاضای جهانی کل را تشکیل داد که سال گذشته به بالاترین رکورد خود رسید.
به گفته بسیاری از تحلیلگران، این بخش از بازار بزرگترین دلیلی است که چرا سرمایهگذاران معمولی باید به طلا توجه کنند. بانکهای مرکزی نماینده ارزش واقعی در بازار هستند. آنها سرمایهگذاران سفتهباز نیستند که به دنبال روند بزرگ بعدی باشند؛ بلکه مدیران پرتفوی جدی هستند که بر حفظ ثروت و قدرت خرید کشورهای خود در طول دههها تمرکز دارند.
این تقاضای بنیادین دلیل این است که کتی کریسکی، استراتژیست ارشد ETFهای کامودیتی در اینوسکو (Invesco)، طلا را بهعنوان یک "پوشش امن" توصیف کرده است که سرمایهگذاران در زمانهای ترس به آن چسبیدهاند.
حتی بزرگترین مدیر دارایی جهان نیز ارزش طلا را میبیند. راس کوسترچ، مدیر اجرایی و مدیر پرتفوی تیم تخصیص جهانی بلکراک، انتظار دارد که قیمتهای طلا همچنان افزایش یابد چرا که این فلز زرد همچنان ابزاری حیاتی برای متنوع سازی و حفظ ثروت است.
بیشتر بخوانید:
روند تاریخی طلا در حال افزایش سرعت است و سرمایهگذاران توجه بیشتری به آن دارند. قیمت طلا در بازار اسپات این هفته به رکوردهای جدیدی رسید و از 2880 دلار در هر اونس عبور کرد و به مرز حیاتی 3000 دلار نزدیکتر شد. این رشد توسط تقاضای بیسابقه بانکهای مرکزی، عدم قطعیتهای ژئوپولیتیکی، نگرانیهای مربوط به تعرفهها و تغییرات اساسی در جریانهای سرمایه هدایت شده است.
آدریان دی، مدیر پول باتجربه و مدیرعامل شرکت مدیریت دارایی آدریان دی (Adrian Day Asset Management)، میگوید که این تازه شروع کار است.
او به کیتکو نیوز گفت: "اصلاً تعجب نمیکنم اگر قیمت طلا در 12 ماه آینده به 3500 تا 4000 دلار برسد. طلا در مواجهه با دلار قوی در حال افزایش است، بنابراین وقتی دلار تغییر جهت دهد، ممکن است شاهد حرکت قابل توجهی به سمت بالا باشیم."
چرا طلا رشد میکند؟ پول هوشمند چیزی میداند
بر اساس گزارش اخیر شورای جهانی طلا، تقاضای جهانی در سال 2024 به رکورد 4974 تن رسید و سومین سال پیاپی است که بانکهای مرکزی بیش از 1000 تن طلا خریداری کردهاند. بزرگترین خریداران شامل چین، لهستان و ترکیه هستند، چرا که کشورها به دنبال متنوع سازی از دلار آمریکا در پی نگرانیها در مورد ریسکهای اقتصادی و ژئوپولیتیکی هستند.
یک محرک کلیدی در پشت قدرت طلا
دی این روند را به عنوان یکی از عوامل اصلی پشت قدرت طلا میداند.
او گفت: "عامل اصلی تقویت طلا در دو سال گذشته بانکهای مرکزی بودهاند. آنها به دلیل استفاده ابزاری از دلار، از دلار در ذخایر خود فاصله میگیرند. و این روند در حال تسریع است، نه کاهش."
✔️ خبر مرتبط: بانک مرکزی چین خرید طلا را سرعت داد؛ بازار ها در انتظار رشد بیشتر
اما فقط بانکهای مرکزی نیستند. سرمایهگذاران در سراسر جهان طلا را به عنوان یک پوشش ریسک اقتصادی در نظر میگیرند. تنشهای تجاری بین ایالات متحده و چین پس از وضع تعرفههای جدید از سوی رئیسجمهور ترامپ بر پکن، و اقدام متقابل چین در حال تشدید است. خطر جنگ تجاری طولانیمدت و احتمال وضع تعرفهها بر فلزات گرانبها، شوکهایی به بازارها وارد کرده و نرخهای اجاره طلا در لندن را تا 12% بالا برده است که نشانهای از کمبود شدید در کوتاهمدت است.
دی توضیح داد: "طلا یک پوشش در برابر هرج و مرج مالی است، و این میتواند به معنای تورم، رکود یا انقباض اقتصادی باشد. و در حال حاضر، ما با عواملی از هر سه مورد مواجه هستیم."
وال استریت غایب است - اما این در شرف تغییر است
با وجود افزایش 27 درصدی قیمت طلا در سال 2024، سرمایهگذاران خردهفروشی آمریکای شمالی هنوز به این روند صعودی نپیوستهاند. صندوقهای قابل معامله طلا مانند GLD تقریباً هیچ ورودی جدیدی نداشتهاند و سهام طلا همچنان توسط سرمایهگذاران عمومی کمتر خریداری شده است.
دی فاش کرد: "صندوقهای GDX و GDXJ در ژانویه هیچ روزی با ورودی خالص نداشتند. این شگفتانگیز است. سهام طلا در سال گذشته 47 درصد افزایش داشتهاند، اما صندوقهای مشترک طلا و ETFها هنوز شاهد خروج سرمایه هستند."
✔️ خبر مرتبط: بانک سیتی: طلا به سطح ۳۰۰۰ دلار میرسد
این عدم همخوانی یک فرصت منحصر به فرد برای کسانی است که جلوتر از روند حرکت میکنند. به طور تاریخی، سهام معادن طلا در بازارهای صعودی طلا عملکرد بهتری داشتهاند، اما این بار، آنها عقبتر از روند حرکت کردهاند.
دی گفت: "حاشیه سود برای معادن طلا در حال گسترش است چرا که طلا سریعتر از هزینههای آنها در حال افزایش است. هر تحلیلگری در مورد هزینهها سوال میکند، اما هیچکس در مورد این که معادن طلا بیشتر از همیشه پول در میآورند صحبت نمیکند."
مرحله بعدی رالی طلا
در حالی که برخی تحلیلگران معتقدند که طلا برای یک عقبنشینی دیر کرده است، دی باور دارد که نیروهای ساختاری همچنان قیمتها را به سمت بالا هدایت خواهند کرد. یکی از عوامل اصلی؟ ریسک فزاینده رکود تورمی.
او هشدار داد: "به پنج ماه گذشته نگاه کنید – شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) و شاخص هزینههای مصرف شخصی (PCE)، همه اینها در حال افزایش هستند. بازار سهام ضعیفتر شده، تورم سرسخت است و سطح بدهیها غیرقابل تحمل است. این یک سناریوی کلاسیک برای طلا است."
با حرکت سریع سرمایههای جهانی و ذخیرهسازی طلا توسط بانکهای مرکزی در سطوح بیسابقه، دی راهی روشن به سوی قیمتهای بالاتر میبیند.
او گفت: "ما در آغازی هستیم. پرده قرار است بر روی این بازار طلا بالا برود و بیشتر سرمایهگذاران هنوز توجهی ندارند."
بیشتر بخوانید:
به گفته دوِن سونی، مدیرعامل شرکت Matador Technologies، امسال زمینه را برای تغییر بزرگ ذخایر بانکهای مرکزی از ارزهای فیات به داراییهایی مانند طلا و بیتکوین فراهم خواهد کرد.
سونی در گفتگو با جرمی زافرون، مجری کیتکو نیوز، گفت: "ما شاهد خواهیم بود که دولتهای بیشتری داراییهای خود را از ارزهای فیات به سمت داراییهایی مانند بیتکوین و طلا متعادل سازی میکنند. این امر باعث ایجاد بازدهی چشمگیری برای طلا نسبت به ارزهای فیات خواهد شد."
کشورهایی که به دنبال ایجاد ذخایر استراتژیک بیتکوین هستند، از جمله ایالات متحده، محرک متنوع سازی به سمت بیتکوین خواهند بود.
سونی گفت: "ما شاهد خواهیم بود که بسیاری از کشورهای دیگر به سمت تصمیمگیری برای ذخایر بیتکوین حرکت میکنند. این امر ایالات متحده را نیز تحت فشار قرار میدهد تا از این روند پیروی کند. این وضعیت شبیه یک بازی دومینو خواهد بود. ما لزوماً نمیدانیم که اولین قطعه دومینو کدام خواهد بود، اما اکثریت کشورها شروع به نگاه جدیتر به بیتکوین خواهند کرد. ایالات متحده در این مسیر، بهویژه در مراحل اولیه، یکی از رهبران بزرگ خواهد بود."
✔️ خبر مرتبط: از دلار تا بیتکوین: چگونه ذخیره استراتژیک بیت کوین ترامپ، می تواند جهان را متحول کند؟
سونی پیشنهاد میکند که گام اولیه برای دولت ایالات متحده این باشد که بیتکوینهای مصادرهشده را نگه دارد، بهجای آنکه آنها را بفروشد. گام بعدی، تخصیص بخشی از بودجه برای خرید بیتکوین، "چالشیتر" خواهد بود، اما او انتظار دارد که فشار ناشی از اقدامات سایر کشورها، آمریکا را به این سمت سوق دهد.
او افزود: "تقریباً مطمئن هستیم که خریدهای زیادی در کشورهای مختلف انجام میشود، اما در حال حاضر بهعنوان بخشی از ذخایر ملی اعلام نمیشود. آنها زمانی که این موضوع بهاندازه کافی مهم شود، آن را رسماً اعلام خواهند کرد."
سونی همچنین پیشبینی میکند که این روند بر طلا نیز تأثیر خواهد گذاشت و اظهار داشت: "احتمالاً امسال بیتکوین بیشتر بهعنوان یک دارایی با گردش بالا نسبت به طلا دیده شده است." بااینحال، او معتقد است که هم طلا و هم بیتکوین از تمایل دولتها به متعادلسازی داراییهای خود و فاصله گرفتن از ارزهای فیات سود خواهند برد.
سونی شرکت Matador را بهعنوان "یک شرکت اکوسیستم برای بیتکوین" توصیف کرد که بر هدف دسترسی بیشتر به داراییهای دنیای واقعی تمرکز دارد.
این شرکت برنامهریزی کرده است که محصول طلا دیجیتال خود را در سهماهه اول سال راهاندازی کند، با هدف ترکیب پایداری طلا با جنبههای جذاب داراییهای دیجیتال.
سونی بر اهمیت شفافیت مقررات برای اکوسیستم گستردهتر بیتکوین تأکید کرد و گفت: "وقتی این شفافیت اتفاق بیفتد… بیتکوین بهعنوان ستون فقرات بسیاری از داراییهای مالی هیجانانگیزتر مورد توجه قرار خواهد گرفت."
بیشتر بخوانید:
به گفته تحلیلگران، یک جنگ تجاری در حال ظهور بین ایالات متحده و چین میتواند باعث کاهش صادرات نفت خام آمریکا در سال 2025 برای اولین بار از زمان همهگیری کرونا شود، چرا که دسترسی به بازار چین را محدود میکند.
این چشمانداز نشاندهنده یک پیامد ناخواسته احتمالی از سیاستهای حمایتگرایانه رئیسجمهور دونالد ترامپ است که برخلاف وعده دولت او برای به حداکثر رساندن تولید نفت و گاز آمریکا در سطوح بیسابقه است.
آمریکا از زمان لغو تحریم 40 ساله فدرال صادرات نفت داخلی در سال 2015، به سومین صادرکننده بزرگ نفت جهان پس از عربستان سعودی و روسیه تبدیل شده است. در حالی که صادرات نفت خام آمریکا در سال 2024 تنها بهطور جزئی رشد کرد، آخرین باری که این صادرات کاهش یافت، در سال 2021 بود، زمانی که شیوع ویروس کرونا تقاضای جهانی انرژی را به شدت کاهش داد.
مات اسمیت، تحلیلگر شرکت کپِلر، گفت: "تقاضای بینالمللی برای نفت خام آمریکا ممکن است به اوج خود رسیده باشد و این میتواند تنها این روند را تسریع کند."
روهیت راثود، تحلیلگر ارشد شرکت ردیابی کشتی وورتکسا، گفت که پیشبینی میکند صادرات نفت آمریکا در سال 2025 به 3.6 میلیون بشکه در روز کاهش یابد، از 3.8 میلیون بشکه در روز در سال 2024، چرا که تعرفههای چین برخی از انواع نفت آمریکا را در داخل کشور نگه میدارد.
چین روزانه حدود 166000 بشکه نفت خام آمریکایی مصرف میکند، که تقریبا 5% از کل محمولههای صادراتی نفت آمریکا را شامل میشود. بخشی از این مقدار ممکن است پس از اعلام تعرفههای تلافیجویانه پکن در این هفته، در سواحل آمریکا باقی بماند یا به بازارهای دیگر هدایت شود.
✔️ خبر مرتبط: به گفته تحلیلگران، ترامپ برنامهای برای کاهش قیمت نفت دارد!
کاهش صادرات بیشتر احتمالاً شامل انواع نفت با چگالی متوسط و محتوای بالای گوگرد خواهد بود، مانند Mars و outhern Green Canyon که بهعنوان گرید نفت متوسط ترش شناخته میشوند. این انواع نفت تقریباً 48% از نفت خام آمریکا را که چین در سال گذشته وارد کرده، تشکیل دادهاند. (گرید نفت متوسط ترش" به انواع نفت خام اطلاق میشود که سطح گوگرد متوسطی دارند. این نفتها معمولاً کمتر از انواع "شیرین" (با گوگرد پایین) مطلوب هستند، اما هنوز برای پالایشگاههایی که قادر به پردازش آنها بهطور کارآمد هستند، قابل استفاده هستند. این نفتها معمولاً سنگینتر بوده و گوگرد بیشتری دارند، که میتواند فرآیند پالایش را گرانتر کرده و آلایندههای بیشتری تولید کند)
تحلیلگران گفتند که این نوع نفتها برای پالایشگاههای آمریکا ایدهآل هستند و میتوانند به راحتی خریداران داخلی پیدا کنند، بهویژه اگر ایالات متحده تهدیدهای خود برای اعمال تعرفههای جدید بر نفت کانادایی و مکزیکی را اجرایی کند.
راثود گفت: "نفتهای متوسط ترش بشکههای خوشایندی در سواحل خلیج مکزیک هستند. پالایشگاهها به آن نیاز دارند."
بیشتر باقیمانده واردات نفت خام چین از آمریکا، انواع با چگالی سبکتر و محتوای گوگرد کمتر بودند، مانند نفت وست تگزاس اینترمدیت (WTI)، که بهعنوان گرید نفت سبک و شیرین شناخته میشوند.
تحلیلگران گفتند که این نوع نفت ممکن است به پالایشگاههای اروپایی و هندی با قیمتهای رقابتی هدایت شود.
بر اساس گزارش کپِلر، بندر نفتی لوئیزیانا آفشور تقریباً نیمی از کل صادرات نفت به چین در سال گذشته را مدیریت کرده است.
✔️ خبر مرتبط: پالایشگاههای چین محمولههای نفتی آمریکا را میفروشند
براساس دادههای کپِلر، 25% دیگر از صادرات نفت آمریکا به چین از تأسیسات اینگلساید (Ingleside) تگزاس متعلق به شرکت انبریج (ENB.TO) در نزدیکی کُورپوس کریستی تأمین شده است.
فیل اندرسون، معاون ارشد شرکت انبریج، گفت: تأسیسات این شرکت تأثیر بسیار کمی خواهند دید زیرا کمتر از 15% از حجم تاریخی صادرات آن به چین رفته است.
براساس دادههای کپِلر، یکی از فروشندگان بزرگ نفت خام آمریکا به چین، شرکت اکسیدنتال پترولیوم (OXY.N) است که در سال 2024 حداقل 13 محموله نفت سبک و شیرین WTI میدلند به چین فروخته است.
اکسیدنتال به درخواست برای اظهار نظر پاسخ نداد.
بر اساس دادههای گمرک چین، برای چین، تأثیر این موضوع احتمالاً کم است، چرا که واردات نفت خام آمریکا تنها 1.7% از مجموع واردات نفت خام این کشور در سال 2024 را تشکیل داده است که معادل حدود 6 میلیارد دلار میشود، و این میزان از 2.5% در سال 2023 کاهش یافته است.
چین در سال گذشته واردات نفت از کانادا را حدود 30% افزایش داده و به بیش از 500000 بشکه در روز رسانده است، که به لطف گسترش خط لوله ترانس مانتین بوده است. همچنین، میل چین به نفت آمریکا در سالهای اخیر به دلیل نفتهای تخفیفخورده روسی و ایرانی کاهش یافته است.
بیشتر بخوانید:
بانک مرکزی چین در ماه ژانویه برای سومین ماه متوالی ذخایر طلای خود را افزایش داد، حتی در حالی که این فلز گرانبها به رکورد جدیدی رسید.
بر اساس دادههای منتشرشده در روز جمعه، میزان طلای نگهداریشده توسط بانک مرکزی چین در ماه گذشته 0.16 میلیون اونس تروا (Troy Ounce) افزایش یافت. این بانک پس از یک توقف ششماهه که پس از 18 ماه خرید مداوم رخ داد، از ماه نوامبر مجدداً به ذخایر طلای خود افزود.
این اقدام نشاندهنده تعهد بانک مرکزی چین به متنوع سازی ذخایر خود است، حتی در شرایطی که قیمت طلا در سطوح تاریخی بالایی قرار دارد. این بانک به جمع سایر بانکهای مرکزی پیوسته که در میان عدم قطعیتهای ژئوپلیتیکی و اقتصادی به ذخایر طلای خود میافزایند. این فلز گرانبها در این هفته به دلیل افزایش تقاضا برای داراییهای امن، رکوردهای متوالی ثبت کرده است.
دیوید کو، اقتصاددان در بلومبرگ اکونومیکس، گفت: با توجه به افزایش عدم قطعیتهای ژئوپلیتیکی، بانک مرکزی چین احتمالاً در بلندمدت به متنوع سازی ذخایر خود ادامه خواهد داد. او افزود که سیاست ممکن است عامل اصلی این اقدام باشد، زیرا بانک مرکزی پس از انتخاب مجدد دونالد ترامپ خرید طلا را از سر گرفت.
خرید طلا برای جواهرات در چین به دلیل رشد اقتصادی ضعیف همچنان کمرونق است.
بیشتر بخوانید:
مردم همیشه به بیتکوین شک داشتهاند، اما وقتی یک اقتصاددان برنده جایزه نوبل گفت که این ارز در نهایت شکست خواهد خورد، توجه بسیاری به آن جلب شد.
یوجین فاما، که به عنوان "پدر مالی مدرن (father of modern finance)" شناخته میشود، معتقد است که بیتکوین در نهایت هیچ ارزشی نخواهد داشت. دلیل او چیست؟ بیتکوین ارزش واقعی ندارد، برای خرید و فروش به خوبی کار نمیکند و در سیستمهای بانکی معمولی جا نمیگیرد. آیا استدلال او منطقی است؟
نقاط ضعف بیت کوین: یک نقص مهلک یا تکامل نادرست؟
فاما عمدتاً نگران این است که بیتکوین چقدر پیشبینیناپذیر است. برای اینکه یک ارز به خوبی عمل کند، باید ثابت و پایدار باشد. بیتکوین تغییرات زیادی در ارزش خود دارد، که باعث میشود شرکتها نتوانند به راحتی آن را به عنوان پرداخت قبول کنند. فاما معتقد است که عدم قطعیت بیتکوین باعث میشود که استفاده از آن برای خرید و فروش کالاها دشوار باشد.
او همچنین استدلال میکند که بیتکوین از حمایت یک نهاد مرکزی برخوردار نیست. برخلاف ارزهای فیات که توسط دولتها حمایت میشوند، بیتکوین ارزش خود را صرفاً از سفته بازی بازار و تقاضا میگیرد. اگر تقاضا از بین برود، قیمت آن به صفر میرسد. این پایان استدلال اوست، اما آیا این تمام داستان است؟
داستان ذخیره ارزش بیت کوین: آیا بیت کوین طلای دیجیتال است؟
منتقدان استدلال فاما اشاره میکنند که بیتکوین صرفاً در تلاش نیست که یک ارز باشد - بلکه در حال تکامل به چیزی دیگر است. بسیاری آن را به عنوان طلای دیجیتال میبینند، یک ذخیره ارزش که در برابر تورم و کنترل دولت مصون است. برخلاف ارزهای سنتی، بیتکوین عرضه محدودی از 21 میلیون کوین دارد که آن را کمیاب و احتمالاً دچار کاهش تورم میکند.
✔️ خبر مرتبط: انقلاب بیت کوین: پذیرش بیت کوین سریع تر از اینترنت و موبایل
از این منظر، نوسانات بیتکوین ممکن است یک ویژگی باشد نه یک نقص. طلا در معاملات روزمره استفاده نمیشود، اما به دلیل کمیابی و اعتماد تاریخی به آن، ارزش زیادی دارد. اگر بیتکوین مسیر مشابهی را دنبال کند، ممکن است هیچگاه به طور گسترده برای پرداختها استفاده نشود - اما این به این معنی نیست که بیارزش باشد.
برای صفر شدن بیت کوین چه چیزی لازم است؟
برای اینکه بیتکوین به طور واقعی فروپاشی کند، باید چند سناریوی افراطی رخ دهد. یک ممنوعیت جهانی میتواند تقاضا را از بین ببرد و نگهداشتن یا معامله آن را برای سرمایهگذاران دشوار کند. یک نقص فنی—مثل یک باگ فاجعهبار در پروتکل بیتکوین—ممکن است اعتماد به آن را تضعیف کند. یا یک جایگزین برتر ممکن است آن را جایگزین کند.
اما تاریخ نشان میدهد که بیتکوین مقاوم است. این ارز از بحرانهای متعدد، سرکوبهای نظارتی و انتقادات بزرگان مالی جان سالم به در برده است. هر بار، بیتکوین قویتر از قبل بازگشته است. آیا ممکن است فاما در بلندمدت درست بگوید؟ شاید. اما تا کنون، شرطبندی علیه بیتکوین به یک بازی باخت بوده است.
آینده پیش رو
آینده بیتکوین هنوز نامشخص است و نظرات در مورد آن همچنان متفاوت است. در حالی که برخی آن را محکوم به شکست میبینند، دیگران آن را به عنوان یک ابزار مالی انقلابی میدانند. واقعیت چیست؟ بیتکوین هنوز در حال تکامل است و سرنوشت آن بستگی به پذیرش، مقررات و نیروهای بازار خواهد داشت.
بیشتر بخوانید:
شهروندان روسیه مقادیر زیادی خریداری میکنند، در حالی که روبل تحت فشار تورم بالا و تحریمها قرار دارد.
بر اساس دادههای شورای جهانی طلا، مصرفکنندگان روسی مقادیر بیسابقهای طلا خریداری میکنند.
این سازمان در گزارشی که روز چهارشنبه منتشر شد، اعلام کرد که مصرفکنندگان روسی در سال گذشته 75.6 تن از این فلز گرانبها خریداری کردهاند، که نشاندهنده افزایش 6 درصدی نسبت به سال 2023 و رشد 62 درصدی نسبت به سال 2021، درست قبل از آغاز جنگ در اوکراین، است.
مردم روسیه در حال انباشته کردن طلا هستند — که سرمایهگذاران اغلب آن را به عنوان دارایی امن میبینند — چرا که تورم رو به افزایش و تحریمهای سخت، ارزش روبل را در داخل و خارج از کشور کاهش میدهند.
آژانس آمار روسیه اعلام کرده است که نرخ تورم این کشور در سال 2024 به 9.5 درصد رسید، که بالاترین سطح از زمان آغاز جنگ در فوریه 2022 است، و دادههای اخیر نشان میدهد که قیمتها در چند هفته ابتدایی سال 2025 همچنان در حال افزایش بودهاند.
✔️ خبر مرتبط: بانک های مرکزی رکورد جدیدی ثبت کردند: خرید بیش از 1000 تن طلا برای سومین سال متوالی
افزایش تحریمهای غرب علیه روسیه، خرید طلا را به جایگزینی جذاب برای سرمایهگذاریهای سنتی تبدیل کرده است، چرا که روبل از زمان آغاز جنگ به پایینترین سطوح تاریخی خود سقوط کرده است. محدودیتهای پرداختهای مرزی همچنین باعث شده است که برای شهروندان روسی دشوارتر شود که سرمایهگذاریهای خود را خارج از کشور متنوع سازی کنند.
دولت روسیه احتمالاً از دیدن خرید مقادیر بیسابقهای طلا توسط مصرفکنندگان خود خوشحال است، چرا که این کشور راههای کمی برای فروش بیش از 300 تن طلا که سالانه استخراج میکند، دارد.
علاوه بر این، بانک مرکزی روسیه تقریباً به اندازه گذشته طلا خریداری نکرده است؛ پیش از جنگ، این کشور بزرگترین خریدار طلا در جهان بود.
خریدهای مصرفکنندگان روسی تا کنون به نفع آنها بوده است. قیمت طلا در سال 2024، 28 درصد افزایش یافته و تاکنون در سال 2025 نیز 10 درصد بالا رفته است.
قیمت طلا روز چهارشنبه تقریباً 1 درصد افزایش یافت و به رکورد تاریخی 2902 دلار برای هر اونس رسید.
بیشتر بخوانید:
چین ممکن است فکر کند که از نقطهای که درگیری قابل اجتناب باشد، عبور کرده است - حتی اگر یک توافق صلح کوتاهمدت در افق باشد.
دونالد ترامپ و شی جینپینگ در حال انجام کاری هستند و ممکن است سون تزو (Sun Tzu) بتواند آن را توضیح دهد. این ژنرال، استراتژیست و فیلسوف جنگ باستانی چین آموخت که «به زانو درآوردن دشمن بدون جنگ، اوج مهارت است.» هر دو رهبر در تلاشند تا همین کار را انجام دهند. پرسش مهم این است که آیا واقعاً میتوانند؟
تعرفه 10 درصدی اولیه ترامپ بر تمام کالاهای وارداتی از چین—در مقایسه با تعرفه تهاجمیتر 60 درصدی که در جریان کمپین انتخاباتی خود پیشنهاد داد - و اقدامات متقابل بعدی چین، بسیار کمتر از خصومت معمول بین این دو ابرقدرت را نشان میدهد. تعرفههای تلافیجویانه چین که حدود 80 کالای آمریکایی به ارزش 14 میلیارد دلار را هدف قرار میدهد، تا 10 فوریه اجرایی نمیشوند. در همین حال، چین اقدامات غیرتعرفهای نیز اضافه کرده است، از جمله تحقیقات ضدانحصاری علیه گوگل، تشدید کنترلهای صادراتی بر مواد معدنی حیاتی و افزودن دو شرکت آمریکایی به لیست سیاه نهادهای غیرقابل اعتماد خود. این واکنش چندان قوی به نظر نمیرسد.
اگر به این موارد، سیاست مرزی ترامپ با مکزیک و کانادا را نیز اضافه کنیم—که در نهایت بدون اعمال تعرفه و تنها با امتیازاتی نمادین پایان یافت - اعتماد بازار به اینکه این رویارویی بهزودی خاتمه مییابد، افزایش یافته است. معاملات یوان چین در بازارهای خارجی و روند کلی دلار نیز نشان میدهند که بلوف ترامپ در حال برملا شدن است؛ جهشی که پس از اعلام تعرفهها در روز جمعه گذشته رخ داد، اکنون بهطور کامل معکوس شده است.
میدانیم که رئیسجمهور رویکردی معاملاتی دارد. واکنش مردد پکن نشان میدهد که شی جینپینگ صرفاً در حال سنجیدن اوضاع است، نه اینکه وارد نبردی شود که میتواند خسارات ماندگاری به بار آورد. لغو تماس برنامهریزیشده بین آنها در روز سهشنبه، اوضاع را پیچیدهتر کرد. همانطور که جولیان ایوانز-پریچارد از Capital Economics اشاره میکند، نارضایتیهای اقتصادی و سیاسی عمیقی که آمریکا با چین دارد، فراتر از اختلافاتش با همسایگانش است. کاهش تنش در این رویارویی دشوارتر خواهد بود.
اما اندرو بیشاپ از Signum Global معتقد است که توافقی در شرف وقوع است. او استدلال میکند که پکن به دلیل ضعف فعلی اقتصاد خود، تمایلی به جنگ تجاری ندارد. به گفته او، مسئولیت دستیابی به توافق بر عهده ترامپ است.
نخست، ایالات متحده باید ببیند که چین تا چه حد آماده است تا تعهدات خود را در چارچوب توافق تجاری موسوم به فاز اول که در سال 2020 تحت دولت ترامپ امضا شد، اجرا کند. علاوه بر این، واشنگتن میخواهد میزان تمایل شی جینپینگ را برای یک توافق بزرگ، از نوعی که هم او و هم اسکات بسنت، وزیر خزانهداری، نسبت به آن ابراز علاقه کردهاند، ارزیابی کند.
سون تزو احتمالاً این رویکرد را تأیید میکرد.
با توجه به وابستگی چین به صادرات صنعتی و در عین حال چالش بدهیهای انباشته در بخش املاک، یک درگیری تجاری تمامعیار به نفع شی جینپینگ نیست. این شرایط از نظر زمانی برای ترامپ مناسب است. با این حال، از زمان جنگ تجاری نخستین دوره ترامپ، بخش تولیدی چین پیشرفت چشمگیری داشته و وابستگی خود به بازار آمریکا را کاهش داده است.
اندرو هریس از فاتوم (Fathom) اشاره میکند که بین سالهای 2005 تا 2023، چین سهم خود را در بازار جهانی صادرات در 19 مورد از 20 بخش اصلی کالاها و خدمات افزایش داده، در حالی که ایالات متحده در 16 مورد از آنها جایگاه خود را از دست داده است.
این پیشرفت چندان شگفتآور نیست. ورود چین به سازمان تجارت جهانی موانع صادراتی را کاهش داد. با این حال، هریس معتقد است که این روند قابلتوجه است.
بهطور معمول، زمانی که یک کشور بیشتر در اقتصاد جهانی ادغام میشود، تمایل دارد در بخشهایی که از نظر مزیت نسبی کارآمدتر است، تخصص پیدا کند و برای سایر بخشها بیشتر به واردات متکی شود.
گسترش گسترده صادرات چین نشان میدهد که این کشور از این الگوی معمول پیروی نمیکند، بلکه در تلاش است تا همزمان بر تمام بازارهای صادراتی تسلط پیدا کند.
این موضوع بهویژه در الگوی تجارت چین و آمریکا مشهود است - در حالی که چین در بخشهایی که در آنها نسبت به آمریکا تخصص بیشتری دارد (معمولاً کالاها)، مازاد تجاری بزرگی دارد، در بخشهایی که آمریکا مزیت نسبی دارد (معمولاً خدمات)، فقط با کسریهای جزئی مواجه است.
✔️ خبر مرتبط: آپاسخ محتاطانه رئیس جمهور چین به تعرفه های ترامپ؛ چین در موضعی شکننده تر؟
علاوه بر این، جیم رید از دویچه بانک اشاره میکند که ایالات متحده، با وجود آنکه 29٪ از مصرف جهانی را به خود اختصاص میدهد، تنها 15٪ از کالاهای جهان را تولید میکند. در مقابل، چین 32% از تولید جهانی را در اختیار دارد، اما فقط 12% از مصرف جهانی را به خود اختصاص داده است.
هر دو کشور تمایل دارند این وضعیت را تغییر دهند. شاید اقتصاد تولیدی چین چندان مزاحم نمی بود اگر این کشور به تولید محصولات ثانویه یا ابتدایی محدود میماند. اما پیشرفت بیوقفه چین به سمت تولید کالاهای با ارزش بالاتر نگرانیهایی ایجاد کرده است، در حالی که دسترسی به کالاهای ارزانتر دیگر بهعنوان یک "توافق خوب" برای آمریکا در نظر گرفته نمیشود. با عدم توانایی آمریکا در توقف مصرف بیشتر از آنچه تولید میکند، ممکن است چین اکنون متوجه شده باشد که از نقطهای که سون تزو گفته بود درگیری قابل اجتناب است، عبور کرده است - حتی اگر یک توافق صلح کوتاهمدت در افق باشد.
اثر موجی دیپ سیک
موجهای ناشی از ورود دیپ سیک (DeepSeek) همچنان در حال گسترش است. ظهور یک مدل هوش مصنوعی چینی ارزان و رقابتی، پیشفرضها را به لرزه درآورد. بهویژه، این باور که تسلط بر پلتفرمهای فناوری هفتگانه بزرگ به راحتی میتواند به تسلط مشابهی در زمینه هوش مصنوعی تبدیل شود، اکنون زیر سوال رفته است. دیپ سیک همچنین اعتماد به نفسها را نسبت به اینکه هزینههای عظیم آنها در ساخت هوش مصنوعی در نهایت توجیهپذیر خواهد بود، به چالش کشیده است.
پس از اعلام نتایج مالی، آلفابت (Alphabet)، شرکت هلدینگ گوگل، این موجها را احساس کرد، زمانی که معاملهگران با افت شدید قیمت سهام به گزارش درآمدهای سهماهه چهارم آن واکنش نشان دادند. درآمدها کمی کمتر از پیشبینیها بودند و بنابراین قیمت سهام آن کاهش یافت (همچنین آمازون که بعد از آن گزارش داد و به شدت به محاسبات ابری وابسته است، کاهش مشابهی را تجربه کرد.)
علاوه بر این، معاملهگران از خبری که حاکی از آن بود که هزینههای سرمایهای امسال ممکن است به رقم نجومی 75 میلیارد دلار برسد، ناراضی شدند. برآورد قبلی حدود 57.9 میلیارد دلار بود. رشد هزینههای سرمایهای آلفابت از زمانی که چت جی پی تی (ChatGPT) رقابت در زمینه هوش مصنوعی را آغاز کرد، واقعاً شگفتانگیز بود. آیا واقعاً این هزینهها توجیهپذیر هستند؟
این موضوع مهم است. اندرو لافتورن از سوسیته ژنرال (Société Générale SA) نشان میدهد که هزینههای سرمایهای در واقع تنها بازی اصلی در شهر بودهاند و در دو سال گذشته به سرعت افزایش یافتهاند، در حالی که هزینههای سرمایهای دیگر شرکتهای غیر از هفت غول فناوری در S&P 500 کاهش یافته است.
لافترون میگوید که هفت غول فناوری هفت شگفت انگیز (Magnificent Seven) هزینههای سرمایهای خود را افزایش دادهاند، به طوری که مبلغ دلاری آنها در چهار سال گذشته دو برابر شده و در سال گذشته با رشد 40% همراه بوده است. اما دیگر شرکتهای S&P 500 فقط 3.5% در هزینههای سرمایهای خود در سال گذشته رشد داشتهاند. دلیل این تفاوت این است که دیگر 493 شرکت S&P 500 پول زیادی جذب نمیکنند.
با این حال، بیانیه آلفابت نشان میدهد که شدت سرمایهگذاری آنها افزایش خواهد یافت. به طور فزایندهای، بخش بیشتری از نقدینگی جذابی که از اجارههای انحصاری به دست میآورند، به رقابت در زمینه هوش مصنوعی اختصاص خواهد یافت - و بنابراین دیگر برای توزیع به سهامداران در دسترس نخواهد بود.
بنابراین، رونق هزینههای سرمایهای که توسط ChatGPT به راه افتاد، اهمیت زیادی دارد، اما سوال اساسی پس از دیپ سیک این است که آیا واقعاً میتوان این هزینهها را توجیه کرد. هفت غول فناوری عمدتاً در حال هزینهکردن برای یکدیگر هستند، که مشکلی ندارد تا زمانی که بتوانند سود تولید کنند. اما این موضوع به سوالی عمیقتر درباره مدلهای تجاری آنها منتهی میشود. شباهتها با سالهای ابتدایی اینترنت آموزنده است.
حالا شاید فراموش شده باشد، اما برای اولین دهه پس از ورود وب جهانی که اینترنت را وارد آگاهی عمومی کرد، نقد اصلی این بود که هیچکس نتواست راهی برای کسب درآمد از آن پیدا کند. تأثیر آن بر بهرهوری چشمگیر بود، اما شرکتها از زمانی که رشد بهرهوری به پایان رسید، شروع به ارائه سودهای واقعی کردند. این نمودار از پیتر برازین از BCA Research است.
زمانی که شرکتهایی که اکنون به هفت غول فناوری معروف هستند، شروع به پیدا کردن راهی برای کسب درآمد از اینترنت کردند، برازین میگوید: «آنها این کار را با بهرهبرداری از دو نیروی اقتصادی انجام دادند که به آنها این امکان را داد تا انحصارهای طبیعی برای کسبوکارهای خود ایجاد کنند: 1) اثرات شبکه؛ و 2) مزیت مقیاس (Economies of scale).» اثرات شبکه برای رسانههای اجتماعی یا اکوسیستمهای اپل و اندروید واضح است؛ شما دقیقاً به همین دلیل میخواهید از آنها استفاده کنید که همهی دیگران نیز از آنها استفاده میکنند. به همین ترتیب، نرمافزارها و خدمات وب از اثر مقیاس عظیمی بهره میبرند، زیرا نوشتن آنها هزینه زیادی دارد و سپس تقریباً هیچ هزینهای برای تکثیر آنها نیاز نیست. (صرفه به مقیاس یا مزیت مقیاس (به انگلیسی: Economies of scale) مفهومی در اقتصاد خرد است که به کسب مزیت کاهش هزینه در اثر افزایش حجم تولید اشاره دارد. صرفههای مقیاس نقش تعیینکننده ای در تعیین ساختار و سازمان بازار دارد)
✔️ بیشتر بخوانید: آشنایی کامل با ساختار سیاسی در چین
مشکل برای مدلهای زبان بزرگ، به گفته برازین، این است که نه از اثرات شبکه بهره میبرند و نه از صرفهجوییهای مقیاس. او میگوید: «اگر من از ChatGPT استفاده کنم، واقعاً برایم مهم نیست که دیگران هم از آن استفاده کنند»، و اینطور است که اثرات شبکه را از میان میبرد. پیشفرض قبل از دیپ سیک این بود که این مدلها از صرفهجوییهای مقیاس برخوردارند، اما «همانطور که مشخص شد، ساخت مدلهای زبان بزرگ ممکن است آنقدرها هم گران نباشد (به ویژه اگر بر پایه فناوریهای نرمافزار متنباز (open source) باشند). در مقابل، استفاده مداوم از آنها هزینهبر است، نه تنها به خاطر چیپهای گرانقیمتی که برای استنباط لازم است، بلکه به دلیل هزینههای انرژی که برای راهاندازی تمام این مراکز داده که این چیپها در آنها قرار دارند، لازم است.» این به ارزیابی ویرانگر زیر منتهی میشود:
مدلهای زبان بزرگ خیلی شبیه به شرکتهای هواپیمایی هستند. شرکتهای هواپیمایی برای تجارت جهانی ضروری هستند، اما به نظر نمیرسد که زیاد سودآور باشند به دلیل هزینههای بالای عملیاتی و این واقعیت که عمدتاً از یکدیگر قابل تمایز نیستند.
برای ارزیابی چقدر این اظهارنظر تحریکآمیز است، اینطور میتوان مشاهده کرد که چگونه نسبتهای قیمت به ارزش دفتری (Price-to-Book) در دهه گذشته برای بخشهای شرکتهای هواپیمایی و فناوری اطلاعات S&P 1500 تکامل یافته است. اگر کسی حتی بتواند چنین سوالی را مطرح کند، میتواند برخی از نگرانیها در مورد فناوری را توضیح دهد. (نسبت قیمت به ارزش دفتری (Price-to-book Ratio) بهاختصار پی/بی (مخفف انگلیسی: P/B) از این نسبت برای مقایسه ارزش بازار یک سهم با ارزش دفتری آن سهم استفاده میشود. پی/بی از طریق تقسیم قیمت بسته شدن روز یک سهم به ارزش دفتری سهماهه (به سهماهه) شرکت، به ازای هر سهم محاسبه میشود که همچنین به نسبت قیمت به سرمایه نیز معروف میباشد.)
هفت غول فناوری فشار زیادی را تحمل میکنند. اگر مشخص شود که این شرکتها بیش از حد ارزیابی شدهاند، هیچ کمبودی در سرمایهگذاریهای جایگزین سهام که نسبت به آنها ارزانتر به نظر میرسند، وجود ندارد. شاید یکی از برجستهترین نمونههایی که من دیدهام، الهامگرفته از دهاول جوشی، از BCA Research باشد. در واقع، هفت غول فناوری اکنون از نظر ارزش بازار بزرگتر از 600 شرکت بزرگ اروپایی در STOXX 600 هستند. همین موضوع برای بخش فناوری اطلاعات S&P 500 نیز صادق است.
البته دلایلی برای صعود پلتفرمهای فناوری و نزول شرکتهای بزرگ اروپا وجود دارد، اما آیا واقعاً میتوانند این تقاطع راهها را توجیه کنند؟ جوشی میگوید که «هیجان هوش مصنوعی همراه با بیماری فعلی اروپا» یک ارزیابی غلط 50 ساله... و یک فرصت است. سخت است که با این نظر مخالفت کرد. تعجبی ندارد که سرمایهگذاران وقتی نتایج یک غول فناوری کمتر از حد ایدهآل باشد، اینقدر نگران شوند.
بیشتر بخوانید:
"بانکهای مرکزی همچنان بر بازار طلا تسلط دارند و برای سومین سال متوالی بیش از 1000 تن طلا در سال 2024 خریداری کردند و حدود 20% از تقاضای کل سال گذشته را به خود اختصاص دادند."
"در گزارش روند تقاضای طلا سالانه و چهارم، که روز چهارشنبه منتشر شد، شورای جهانی طلا اعلام کرد که تقاضای کل طلا فیزیکی به 4,974 تن برای سال رسید که بالاترین رکورد تاریخ است."
"گزارش اشاره کرد که تقاضای بیسابقه باعث افزایش قیمت طلا به رکوردهای جدید شده است. با استناد به دادههای قیمتی از انجمن بازار شمش لندن، متوسط قیمت طلا در ربع چهارم به رکورد 2663 دلار برای هر اونس رسید. متوسط قیمت برای سال به 2386 دلار برای هر اونس افزایش یافت که 23% بیشتر از قیمت متوسط سال 2023 بود."
"ترکیب قیمتهای رکوردی طلا و حجمهای بالا باعث شد تا ارزش ربع چهارم به 111 میلیارد دلار برسد. این امر سال 2024 را به بالاترین ارزش سالانه تاریخ یعنی 382 میلیارد دلار رساند."
"همراه با تقاضای بانکهای مرکزی، گزارش اشاره کرد که تقاضای سرمایهگذاری برای فلز زرد به بالاترین سطح خود در چهار سال گذشته رسید، چرا که تقاضای خارج از بورس (OTC) از تقاضای نسبتاً خنثی برای صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله در بورس مبتنی بر طلا پیشی گرفت."
" تحلیلگران در گزارش گفتند: سال 2024 نخستین سال از 2020 بود که داراییها عملاً تغییر نکردند، برخلاف جریانهای سنگین خروجی سه سال قبل از آن".
"تقاضای کل سرمایهگذاری به 1,179.5 تن رسید که افزایش 25 درصدی از 945.5 تن در سال 2023 را نشان میدهد."
"در مصاحبهای با کیتکو نیوز، جوزف کاواتونی، استراتژیست بازار در شورای جهانی طلا، گفت که دادههای مصرف همچنان نشان میدهند که طلا دوباره خود را بهعنوان یک دارایی مالی جهانی مهم تثبیت کرده است."
او گفت: "موارد استفاده از نگهداری طلا واضح و قابل درک است". "وقتی به تقاضای بانکهای مرکزی نگاه میکنیم، توجیه آنها برای مالکیت طلا همچنان بسیار قوی باقی میماند. بارهای رو به رشد بدهی دولتی و تغییرات چشمگیر در چشمانداز ژئوپلیتیکی نشان میدهند که بانکهای مرکزی به خرید طلا ادامه خواهند داد."
✔️ خبر مرتبط: جنگ تجاری و سیاست های ترامپ، طلا را برای کشور های جهان جذاب تر می کند
کاواتونی گفت: "با نگاه به آینده، عدم قطعیت ژئوپلیتیکی تجدید شده ناشی از پیشبینیناپذیری دولت جدید ترامپ، زمینهساز تقاضای بیشتر بانکهای مرکزی خواهد بود."
تحلیلگران شورای جهانی طلا در گزارش گفتند: "پس از شگفتزده کردن مثبت برای سه سال متوالی، شواهد بیشتری وجود دارد که از ایدهای حمایت میکند که بانکهای مرکزی ممکن است دوباره خرید خالص بالای 1,000 تن خود را در سال 2025 تکرار کنند. با این حال، ما با احتیاط این موضوع را از طریق ریسک احتمالی کاهش به جای دیدگاه مرکزی خود منعکس میکنیم". "ما معتقدیم که انتقال درگیریهای مسلحانه به جنگ تجاری و اقتصادی جهانی ممکن است از روند خرید خالص بانکهای مرکزی حمایت کند."
"همزمان با آن، افزایش عدم قطعیت در بازار سهام، فشارهای تورمی فزاینده و رشد اقتصادی راکد پیشبینی میشود که سرمایهگذاران عمومی را دوباره به بازار طلا از طریق صندوقهای قابل معامله در بورس (ETFs) بازگرداند."
"ما برای صندوقهای قابل معامله در بورس طلا (ETFs)، معاملات خارج از بورس (OTC) و سرمایهگذاری مبتنی بر آتیها، عوامل محرک مثبتی میبینیم که از نرخهای بهره عمومی پایینتر، سهام با ارزش بالا، دلار آمریکا ضعیفتر و ریسکهای ژئوپلیتیکی ناشی میشود، که عمدتاً از طریق عدم قطعیت تجاری و اقتصادی بیان میشود."
✔️ خبر مرتبط: طلای جهانی رکورد جدیدی ثبت کرد: تعرفه های تجاری آمریکا عامل اصلی
"کاواتونی گفت که به طور کلی، روند کلی این است که با توجه به تمام عدم قطعیتها در بازار، تقاضا برای طلا تا سال 2025 همچنان بالا خواهد ماند، حتی با وجود قیمتهای بالای طلا."
"در حالی که پیشبینی میشود بازار ETF توجه سرمایهگذاران جدید را جلب کند، شورای جهانی طلا پیشبینی میکند که تقاضا برای شمش و سکه سالم باقی خواهد ماند، اما نسبت به سال گذشته کمتر خواهد شد، چرا که قیمتهای بالاتر بر قدرت خرید مصرفکنندگان تأثیر میگذارد."
"بر اساس گزارش، تقاضای جهانی برای شمش و سکه به 1,186.3 تن رسید که تقریباً مشابه 1,189.8 تن در سال 2023 است. شورای جهانی طلا چشمانداز مشابهی برای سال 2025 پیشبینی میکند."
به گفته تحلیلگران: در غرب، مشکلات اقتصادی در اروپا و قیمتهای بالا احتمالاً بر تقاضا تأثیر منفی خواهند گذاشت، همانطور که کاهش نگرانیهای تورمی و ریسکهای درگیری نیز بر آن تأثیر خواهند داشت، اما نرخهای بهره پایینتر ممکن است فعالیتهای اروپایی را در نیمه دوم سال جذب کند. در ایالات متحده، دوران ریاستجمهوری جمهوریخواهان معمولاً با تقاضای کمتر از حد متوسط برای شمش و سکه همراه بوده است؛ با این حال، محیط ژئوپلیتیکی ممکن است این کاهش تقاضا را نرمتر کند".
بخش طلا و جواهر نقطه ضعفی برای بازار طلا است
"اگرچه بازار طلا در سال 2024 تقاضای تاریخی را تجربه کرد، قیمتهای بیسابقه در ارزهای جهانی بر تقاضای جواهرات تأثیر منفی گذاشت."
"گزارش اشاره کرد که تقاضای کل جواهرات به 1,877.1 تن کاهش یافت، که کاهش 11 درصدی از 2,110.6 تن گزارش شده در سال 2023 را نشان میدهد."
شورای جهانی طلا گفت: به استثنای سال 2020 که تحت تاثیر کرونا قرار گرفت و تقاضا به زیر 1,400 تن سقوط کرد، باید به سال 2009 بازگردیم تا آخرین سال مشابه برای تقاضای جواهرات طلا را بیابیم".
"یکی از جنبههای جالب بازار این است که هند دوباره به بزرگترین مصرفکننده طلا در جهان تبدیل شد، زیرا تقاضای ضعیف بهویژه در چین بسیار محسوس بود."
"تقاضای جواهرات چین به 479.3 تن کاهش یافت، که کاهش 24 درصدی از مجموع 630.2 تن سال گذشته را نشان میدهد."
به گفته تحلیلگران: محیط تقاضای جواهرات چین در طول سال 2024 بسیار چالشبرانگیز بود، تحت تأثیر ترکیبی از اعتماد پایین مصرفکنندگان به دلیل کاهش رشد درآمد و افزایش قیمتهای طلا. بخش خردهفروشی جواهرات با چالشهایی مواجه شد و فروشگاهها در طول سال بسته شدند".
"در همین حال، هند شاهد کاهش 2 درصدی در بخش جواهرات خود در سال گذشته بود و 563.4 تن طلا مصرف کرد."
"این که تقاضای سالانه تنها 2 درصد در سالی که قیمت طلا به رکوردهای متعدد رسید کاهش یافت، گواهی بر تابآوری تقاضای جواهرات طلا در هند است، که هم به قوت واکنش به کاهش تعرفه در ماه جولای و هم به رشد نسبتاً سالم اقتصادی کشور اشاره دارد"، تحلیلگران گفتند.
تکامل خوش مصنوعی همچنین تقاضای طلا را افزایش میدهد
"در حالی که بخش فناوری و هوش مصنوعی بازارهای سهام را به رکوردهای جدید در سال گذشته رساند، این بخش در بازار طلا عمدتاً نادیده گرفته شده است. با این حال، این بخش در سال گذشته رشد چشمگیری داشت و به بالاترین سطح خود در چهار سال گذشته رسید."
"سال گذشته، بخش فناوری 326.1 تن طلا مصرف کرد که افزایش 7 درصدی نسبت به سال 2023 داشت."
به گفته شورای جهانی طلا، در طول سال 2024، تقاضای الکترونیک (که بخش غالب تقاضا در این بخش است) با قوت مداوم در کاربردهای مرتبط با هوش مصنوعی و برخی از بهبودها در بازارهای الکترونیک مصرفی پس از سال 2023 بهویژه ضعیف تقویت شد گفت.
"در حالی که تقاضای قوی قیمت طلا را در سال گذشته به بالا برد، همچنین موجب افزایش عرضه شد. شورای جهانی طلا گفت که عرضه جهانی طلا در سال گذشته 1 درصد افزایش یافت و به رکورد جدید 4,974.5 تن رسید."
بیشتر بخوانید:
کمبود نیروی کار میتواند موقعیت و درآمد برخی مشاغل را بهبود بخشد.
مدیران عامل شرکتها نگران رکود اقتصادی نیستند، اما سیاستهای نامشخص باعث نگرانی آنها شده است.
اگر کشورها کمتر با هم همکاری کنند، رشد اقتصادی آمریکا ممکن است کند شود.
تورم هنوز کمی بالاتر از هدف فدرال رزرو است، اما در مسیر کاهش قرار دارد.
عرضه کمتر نیروی کار ناشی از کاهش مهاجرت برای شرکتها خوب نیست.
سه عدم قطعیت در مورد تعرفهها وجود دارد: اول، چه میزان تعرفه روی کدام کشورها اعمال میشود؛ دوم، واکنش کشورها و شرکتها به این تعرفهها چیست؛ و سوم، این مسائل چگونه به مصرفکننده منتقل میشود.
تعرفهها در گذشته تأثیر محدودی بر تورم داشتند، اما این موضوع ممکن است در شرایط متفاوت اقتصادی تغییر کند.
رفتار مصرفکنندگان و کسبوکارها مثبت بود، اما شرکتهای بزرگ کمتر سرمایهگذاری کردند.
بر اساس قیمتگذاری بازار، معاملهگران معتقدند بانک مرکزی اروپا در سال جاری نرخ بهره خود را 0.87 درصد کاهش خواهد داد.
معتقدم که نرخهای بهره فعلی به بانک مرکزی اروپا اجازه میدهد در صورت بروز شوکهای اقتصادی، انعطافپذیری لازم را داشته باشد.
روند کاهش تورم همچنان در مسیر درست قرار دارد، اما ممکن است این روند بیشتر از حد انتظار طول بکشد.
دادههای اخیر نشان میدهند که اقتصاد ناحیه یورو در کوتاهمدت ضعیف خواهد ماند.
سیاستگذاری باید متعادل باشد؛ کاهش نرخهای بهره با احتیاط بیش از حد میتواند به اقتصاد آسیب بزند و تورم را به زیر هدف برساند.
تعرفهها ممکن است اقتصاد را ضعیف کنند، اما معلوم نیست که چقدر بر تورم تأثیر میگذارند.